ارسالها: 1784
#31
Posted: 19 Nov 2012 11:01
بهش بگو
مگه دیگه خوابشو ببینی. اینم آخریش بود. بعد از این قضیه بخاطر دیگران هم که شده دیگه اون موضوع تکرار نمیشه . اینو بهت اطمینان میدم.
راستشو بخوای باید اعتراف کنم تو یه دریایی به وسعت کره زمین ولی به عمق یک سانت. متاسفم برای خودم و بقیه. حیف اون دریاهایی عمیقی که رها شد و رابطه های دوست داشتنی که بخاطر تو شکست. و چقدر بیمعرفتم من در برابر اونا!! چقدر!!
اینم بهش بگو که من همیشه دوستامو اینجا دوست داشتم و دارم . جونمم براشون میدم تا آخرین نفس.هر چند شاید تعداد کمی بیمعرفت توشون پیدا بشه اما عطر معرفت بقیشون همه ی وجود این انجمنو پر میکنه جوری که همه رو مست کرده.
من دیگه بهت کاری ندارم. اما اینو هیشموقه یادت نره رابطه دوستی یه رابطه دوطرفست. تو سواری میخواستی.. ولی من کسی نیستم که به دیگران سواری بدم. تا اونجا هم که میشده باهات راه اومدم حتی بهت دلمم سپردم اما تو تنگ دلمو که دستت بود با بیرحمی تموم زدی شکستی. حتی اینقدر معرفت نداشتی خورده شیشه هاشو جمع کنی. و چقدر ساده ام من !!! چقدر!!!
خدایا تمام خنده های تلخ امروزم را می دهم * یکی از آن گریه های شیرین کودکیم را پس بده
ارسالها: 353
#32
Posted: 20 Nov 2012 00:46
بهش بگــــــــــــــــــــــــو
خداحافظی ات "
عجب خرابه ای به بار آورده!
نگاه کن ...
مدت هاست در تلاشند
مرا از زیر آوار تنهایی هایم بیرون کشند!
دروغ چرا؟بعد از " تو" هیچ چیز قصد گذشتن ندارد،
زمان جای خود دارد!
رد پای رفتنت زیر چشمهایم خودنمایی میکند!
مردنم می آید در پس اینهمه زندگی کردن بی تو.
حس میکنم دنیا خالیست مگر تو چند نفر بودی؟
دلم برای هم آغوشیِ صمیمیِ تنها یمان
برای نوازش
برای صدا کردنهای تو
برای حرفهای خوب
تنگ شده
صدایم کن!
دلم برای دوست داشتنهای بی انتها
برای شبهای تا صبح ... بدون خواب
برای خودم
برای خودت
پنجرهها و مهتاب
تنگ شده
صدایم کن!
ارسالها: 6216
#34
Posted: 11 Dec 2012 21:11
Shaya1368
امشب در ایران باستان شب عشق به خواهر هست
برای داشتن خواهر خوب و دوست داشتنی مثل تو از خداوند ممنونم
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 2470
#35
Posted: 14 Dec 2012 03:40
بهش بگو
همه ی آرزوهای خوب رو به سمتتون می فرستم...آرزوی شادی و ارامش..خوشبختی و لبخند
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 1784
#36
Posted: 14 Dec 2012 05:34
بهش بگو
هر چی آرزوی خوبه مال تو
هر چی که خاطره داری مال من
اینقدر دلم برات تنگ شده که حد و حساب نداره. منتهی مثل اینکه شانس نداشتم امشب پیشت باشم. آرزو میکنم دوباره فردا هم بیای..
خدایا تمام خنده های تلخ امروزم را می دهم * یکی از آن گریه های شیرین کودکیم را پس بده
ارسالها: 3194
#37
Posted: 16 Dec 2012 01:05
بهش بگو این ره که تو میروی به نمیدونم کجاست ..برای عزیز شدن از روی بچه های دیگه نباید رد بشی
دلم می خواست زمان را به عقب باز می گرداندم…
نه برای اینکه آنهایی که رفتند را باز گردانم…
برای اینکه نگذارم آنها بیایند…!
ارسالها: 1784
#38
Posted: 29 Dec 2012 01:25
بهش بگو
من اهل رنگ دادن به حرفام نیستم. دوست دارم همونجوری که نوشته شده دیده بشن.
ولی عیبی نداره.. میدونی؟ این دنیا خیلی کوچیکه. خیلی کوچیکتر از اونی که فکرشو بکنیم. خدا رو چه دیدی شاید یه روزی.. یه جایی.. خیلی اتفاقی ...
خدایا تمام خنده های تلخ امروزم را می دهم * یکی از آن گریه های شیرین کودکیم را پس بده
ارسالها: 320
#39
Posted: 29 Dec 2012 23:11
بهش بگو
وسعت زندگیت به آنچه انباشته ای
نیست، به میزان بخشندگی توست
خود را از جنس نور بدانیم و احساس کنیم از نور هستيم
نه از جسم.
در اين صورت آهسته آهسته با نور درون مانوس خواهيم
شد.
اين نور هر گاه ما را مستعد و پذيرا ببيند بيشتر و بيشتر
مي بارد .
کسي که نور درون خويش را تجربه کند نور درون ديگران را نيز احساس خواهد کرد .
اگر بتوانيم عميقتر در خويش کنکاش کنیم به درون ديگران
نيز عميقتر نفوذ خواهيم کرد.
آنگاه همه چيز در مقابل ديدگانمان شفاف مي شود و از
خلال آن خواهيم ديد که هستي چيزي نيست مگر توده
هاي آشوبناک از نور و انرژي .
دیوانه ام
کــم دارم،
دو تختــه
کــه زيــر ســر تــو بگــذارم!
مــوهــايــت را بــه آن بــا فــاصلــه ببنــدی،
تــا مــن
گيتــار بــه دســت ِ ديــوانــه ای بــاشــم
کــه سمفــونــی خنــده هــايــت را بــه
بتهــوون، فخــر بفــروشــم