ارسالها: 24568
#131
Posted: 31 Jan 2017 19:38
فکر کنم کمتر کسی باشه که شکست عشقی نخورده . حالا چه عواملی دست به دست هم دادن و باعث این جریان شدن مهم نیست بلکه مهم اینه که از اون شکست درس بگیریم و تن به یک عشق جدی ندهیم ، چون عشق هر چی باشه انسان رو ضعیف و درمانده میکنه .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 110
#132
Posted: 31 Jan 2017 19:43
یه بار تقریبا داشتم می خوردم. یعنی راستش یه کمی هم خوردم، مزه ش خوب نبود، تف کردم
آنها که خواندهام همه از یاد من برفت
الا حدیث دوست که تکرار میکنم
ارسالها: 119
#133
Posted: 31 Jan 2017 19:49
اگر همین شکست های عشقی نبود خیلی از تحولات اتفاق نمی افتاد...
با محیط زیست مهربان باشیم
ارسالها: 1135
#134
Posted: 10 Mar 2017 22:36
خوب کسی خوشحال نمیشه که ۷۰ درصد حالش بد میشه میریزه بهم
بعد اصن فکر کنم عاشق دن یه سری چیزای خودشو داره مثلا تو سن ۱۴ عشقو عاشقی نیست که شهوته
تو همین سنم شهوت پشتش هست اما اینکه چه حسی داشتی حقیقت حس بد چون طرف از من خوشش میومد حالا چرا نمیدونم اما به تیپو ظاهرم گیر میداد میگفت به روز باش خوب من یه عمر این شکلی بودم نمیتونم یهو به روز باشم که بعد اونجوریم عاشق نشدم که بگم به خاطر عشم همه کار میکنم خوب من این شکلیم دیگه دروغ نگم حالمم خیلی بد شد بخاطر نوع لباس پوشیدن همه چی تموم شد
خنده های زندگی را روزگار ازما گرفت
ای خوشا روزی که ماهم روزگاری داشتیم
ارسالها: 2323
#135
Posted: 10 Mar 2017 22:46
اره چند ماه پیش انقدر طرف دوست داشتم و هنوز دارم که دوسم دارم براش بمیرم یعنی اگه اگه روزی بره من مردم و میمیرم
ویرایش شده توسط: Erfan1993
ارسالها: 3599
#138
Posted: 27 Apr 2017 18:19
شکست عشقی چه عرض کنم ..من هیچوقت شکست رو نمی پذیرم .. عشق اگه عشق باشه هرگز به شکست نمی انجامه .. حرف آدم اگه از دهنش از قلبش درآد هرگز مسیر انحرافی نمیره وقتی هزاران بار یکی با تمام وجودش بهت اظهار عشق می کنه اینو در کلامش .. در نوشته هاش و در دیدار رو در رو نشون میده تو باید هزاران بار ازش بشنوی که دوستت نداره و ساعتها با هاش دیدار داشته باشی و همون جوری که در دیدار مستقیم بهت گفته دوستت داره در دیدار مستقیم هم بهت بگه دوستت نداره و همون جوری که چند صد ساعت در صحبت های تلفنی بهت اظهار عشق کرده همون چند صد ساعت رو باهات کلنجار بره و بهت بگه تو رو نمی خواد تا شاید زمینه برای باور شکستت آماده شه .. مگه شهر شهر هرته ؟ شایدهم باشه من چه می دونم ؟! در هر حال شنیدن حرف نامربوط پس از ماهها عشق و دوستی ..هر نتیجه ای داشته باشه حتی اگه بشه اسمشو گذاشت شکست عشقی آدمو داغون می کنه .اون با وفا به دنبال چراهاش میره . مبارزه می کنه . می جنگه .. اراده می کنه که شرایط رو بر گردونه .. شکیبایی به خرج میده .. شاید همه اینها به نوعی آب درهاون کوبیدن باشه ولی زندگی به همین جنگیدن هاش زیباست .. یکی رو می شناسم که با این که به ظاهر شکست خورده و مواردی هست که بتونه با جایگزین کردن اون خودشو از این شکست ظاهری رهایی بده بازم صبوری پیشه کرده ... شاید این نوعی دیوونگی باشه ولی دور از جون.. ما با همین دیوونگی هامون نفس می کشیم و به آینده امید داریم .. ای روزگار! ...
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود