ارسالها: 24568
#121
Posted: 27 Aug 2014 21:15
خدا یا هدیه ای را که به من بخشیده بودی ,
همان هدیه ای را که خالصانه ازت خواسته بودم و باور نکرده بودم که از طرف توست ,
همان که نادیده اش گرفتم و قدر ندانستم دوباره برگردان ... خدایا تو فقط می دانی
که از کدام هدیه ات حرف میزنم . دوباره خالصانه می خواهمش .
تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری ... به وعده ات وفا کن خدایم !
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#122
Posted: 30 Aug 2014 00:22
خــــ ـ ــבایا
غـــــم خـــورבه ام به مقــــבارٍ ڪافــــے ،
ممـــــــنوטּ !
میــــل نــــدارم בیگــــر
مـــــــے شــــوב ؛
یــــک استــــڪان مـــــرگ بـــــرایم بریـــــــزے ؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 23330
#123
Posted: 8 Sep 2014 20:57
خدایا آرامشی می خواهم
از جنس خودت
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#124
Posted: 9 Sep 2014 23:43
دلم باور نکن تنهایی ات را
من در تو پنهانم تو در من
بیا قسمت کنیم اندوه ها را
با آنکه میداند درد شکستن
او کسی نیست جزخدا...
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 24568
#125
Posted: 26 Sep 2014 13:30
سلام ای طراوت همیشه
دوست دارانت را دریاب
ما آن بی دلانیم كه دل خود را در افق های آبی ات می جوییم...
نردبان دلم شکسته است میشود کمی مرا دعا کنی ؟
یا اگر خدا اجازه میدهد کمی جای من خدا خدا کنی ؟
راستش دلم مثال یک نماز ، یک نماز بین راه خسته و شکسته است
میشود برای بیقراری دلم سفارشی به آن رفیق با وفا
خداخدا خدا کنی ؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#126
Posted: 6 Oct 2014 22:49
خدایا
زندگی رقم می خورد با تقدیری نو
اینبار جور دیگریست
فصلی نو سرآغازی از مهر و الفت
می ترسم از قدم زدن روی پله هایی که لق باشد
خدای من
پله ها را محکم تر کن
من از پله های لق می ترسم
نمی خواهم تجربه کنم سقوطی دوباره را!!!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 23330
#127
Posted: 8 Oct 2014 23:58
نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که
رهایم کنی میان این دو گمم
هم خود را و هم تو را آزار میدهم
هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی
و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی
آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی "هیچ" یعنی "پوچ"
خدایا هیچ وقت رهـــایم نکن . . .
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#128
Posted: 10 Oct 2014 20:33
خدایا تو میدانی آنچه را که من نمیدانم
در دانستن تو آرامشیست و در ندانستن من تلاطمها ...
تو خود با آرامشت تلاطمم را آرام ساز ...
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.
ارسالها: 23330
#130
Posted: 12 Oct 2014 23:24
خـداونــــــــدا ...!
تو تکراری ترین " حضور " زندگی منی ...!
و من عجیب به آغوش تو ...
از آن سوی فاصله ها خو گرفته ام
این کاربر به دلیل توهین به مدیریت بن شد.