ارسالها: 1131
#71
Posted: 5 Jul 2012 11:32
حافظم ضعیف شده، ولی باشه...
اولین دوستم تو انجمن، که نمیشه گفت دوست و باید گفت، هم صحبت، اسمش saba یا sara بود یادم نیست.ولی پسوند nahawandi رو یادمه.
بعد از اون، یه کم توی شوخی و سرگرمی چرخیدم تا به shaya1368 و mr142 برخوردم.یه کتک حسابی که ازشون خوردم، حساب کار دستم اومد که باید هوای این زوج رو داشت تا هوات رو بدارن.
بعد دقیقا" یادم نیست کجا با mahsadvm هم پست شدم و ماجراهای بعدی و شد اولین آجی رسمی من.
القصه که بعدها با شایا صمیمی تر شدم و اونم شد آجی.مستر هم که هیچی کم کم پام به کافه باز شد، maryam_tanha و anisaa رو اونجا ملاقات کردم.بعد از تولد catayoonam هم شدم کافه چی و تا یک ماه هر شب تا صبح در اختیار عموم بودم.
تو این مدت eyzed گل، shakaat همشهری، hassen فوق العاده و خیلیا رو یافتم.
یه مدت بعد(با پوزش از کسانی که در این بازه زمانی فراموش شده قرار گرفتن)توی یه تاپیک فراموش شده با king05 و livelisaaaaa(ملیسا) یه مثلث عشقی رو ترکوندیم و شدیم داداش و داماد و ...
بعد که با دوستان گل دیگه مثل miladbibak64 & justinbaber & mereng & ... رفیق شدم
این اواخر هم یه چند فالی برای sahar1986 باعث هم صحبتی مختصر با ایشون شد که خیلی خوبه!
تصحیح:
در جریان شعرهام با hesam32 ریختیم رو هم!
قبل از آشنایی با شایا و مستر، یه شب با Nafas5632 و slash00 کل انداختیم، که amirho3in حماسه آفرید@
در نهایت باید بگم ادمینها هم خیلی از اخلاق گند من ناراحت شدن تو این مدت که از همه معذرت میخوام، به خصوص princess و SexyBoy
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 468
#72
Posted: 12 Jul 2012 03:43
يادمه توي اولين روزايي که عضو شدم اصن دلم نميخواست با کسي حرف بزنم، طرز صحبت کردنا برام عجيب بود. توي همون روزاي اول با يه دختري دوست شدم که اسمش رها بود،البته نام کاربريش يه چيز ديگه بود. بهترين دختري بود که من اينجا ديدم،از همه نظر،خيلي دوسش داشتم.الان رفته
تنها چيزي که ازش به يادگار برام مونده فقط يه جمله اش هست که دلم ميخواد همه جا ازش استفاده کنم
هست را اگر قدر نداني ميشود بود
و چه تلخ است
هستي که بود شود
رها جون نبودت خيلي برام تلخه،کاش برگردي...
بعضي وقت ها تو زندگي
مجبوري جايي وايسي
که ســـخت ترين جا واسه وايسادنه .... !
ارسالها: 8911
#73
Posted: 20 Jul 2012 14:34
یاااااادش بخیل روووووزاااای اوووول به هر کدووووم از تاااااایپیک هاااا میرسیدم میدوووووفتم صنواااااااتشه کیفی دااااشت همیشه هم به خااااطل همین مووووضوع اخطاااال میگلفتم
هیییییی یااااادمه تووووی تااایپیک شااااهین نجفی رفتمممم دوووفتم صنوااااات سه تااااا مدیل باااااخم بلااااام تذکر داااادن
یااااادش بخیل وختی موووخواستم صنواااات لوووو تااایپ نووونم از خنده روووده پل میشدمممممخووووف شووود یهوووویی یاااااادم اوووفتاااد.خاااالا بلاااای شلااامتی آخااااااا صنواااااات به یاااااااد اواااایل الاااان اخطااال میگیلم
این کاربر بخاطر تخلف در قوانین انجمن برای همیشه بن شد.
(پرنسس)
ارسالها: 468
#79
Posted: 7 Sep 2012 12:51
من اون اوايل عضويتم من چقد از 4 اسلام بدم ميومد، با اون آواتارش ، ضايع
اولين نفري ک بهم پيام داد فک کنم داداش حسام بود،بخاطر آواتار . بعد هر روز يکي از بچه ها بخاطر آواتار بهم پيام ميداد و عکساي جالب ميفرستادن، منم حالا با گوشي نميتونستم عوض کنم الکي کلاس ميزاشتم ميگفتم برام مهم نيست
.
بنده خدا باران رو همچين شتک کردم که چرا بهم گفتي بيا کافه هنوز ازم ميترسه
همينجا ازش عذر خواهي ميکنم
بعد شکت اومد و چندين بار ازم خواست بيام توي جمع ، و بعدش رايز هم همينطور .
بعضي وقت ها تو زندگي
مجبوري جايي وايسي
که ســـخت ترين جا واسه وايسادنه .... !
ارسالها: 468
#80
Posted: 7 Sep 2012 12:55
چندبار کل کل هاي سينا رو ديده بودم هرجا ميومد من الفرار
اواتارشو ميديدم وحشت ميکردم، ميگفتم اوه اوه اين عجب شريه !!
.
بعضي وقت ها تو زندگي
مجبوري جايي وايسي
که ســـخت ترين جا واسه وايسادنه .... !