ارسالها: 3610
#332
Posted: 14 Dec 2016 19:12
سکوت و پیاده روی
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 30
#333
Posted: 20 Dec 2016 01:20
تو دلم از دست کسی که عصبانیم حرف میزنم ومیخوووورم
پـر از حـرفـــمـــ ...
ولــیـ مــیـگـــمـــ بــزنـــمـــ کـــهــ چـیــ ...
ارسالها: 119
#334
Posted: 3 Feb 2017 20:26
سعی میکنم یه لیوان آب بخورم و از فضا دور شم
گاهی هم میرم خودمو با ساز مشغول میکنم(صرفا مشغول میکنم نه اینکه آهنگ خاصی تمرین کنم و ...)
با محیط زیست مهربان باشیم
ارسالها: 1135
#335
Posted: 3 Feb 2017 20:51
Gentleman: باران عشق ناصر چشم آذرو میزارم و شعر مینویسم...
اقا دمتگرم ولی اون شعری که با عصبانیت نوشته بشه خوندن داره
خنده های زندگی را روزگار ازما گرفت
ای خوشا روزی که ماهم روزگاری داشتیم
ارسالها: 87
#339
Posted: 4 Feb 2017 10:36
mamanehashari: سكس
این که خیلی بد میشه و نمیچسبه
اگر شاد بودی آهسته بخند تا غم بیدار نشود،
اگر غمگین بودی آرام گریه کن تا شادی ناامید نشود...
ارسالها: 87
#340
Posted: 4 Feb 2017 10:40
من این شکلی میشم
اگر شاد بودی آهسته بخند تا غم بیدار نشود،
اگر غمگین بودی آرام گریه کن تا شادی ناامید نشود...