ارسالها: 436
#1
Posted: 24 Aug 2011 06:45
نقش زنان در رسیدن به توسعه پایدار چیست؟
محتوای تاپیك:
دوستان توضیح بدن باتوجه به اینكه نصف جمعیت هر كشوری از بانوان تشكیل شده است در راستای رسیدن به توسعه پایدار كه هدف تموم دولت ها است زنان چه نقشی میتونن در رسیدن به این مهم ایفا كنن و چگونه باید عمل كنن، و نقش دولت برای شركت دادان و نقش دادان به خانوم ها برای رسیدن به این مهم چیه؟؟
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ویرایش شده توسط: aria_2011
ارسالها: 2470
#3
Posted: 25 Aug 2011 16:21
اگر جامعه رو جسم یه انسان تصور کنیم زنان نیمی از این بدن رو تشکیل میدن و طبیعتا نمیتونید تصور کنید که این جسم بدون نیمی از خود چطور میتونه حرکت و زندگی و رش د و تعالی کاملی رو داشته باشه.
پس برای رسیدن به یه توسعه ی پایدار و نهادینه شدنش در تمام درون جامعه در هر جامعه ای نياز به مشارکت زنان احساس می شه.. . هيچ جامعه اي نمی تواند تنها با نيروي کار نيمی از جمعيت خود , با توسعه جهاني رقابت کند.
از چند نگاه میشه دید.
نقش زنان درتوسعه اقتصادی، توسعه ی فرهنگی و اجنماعی و همچنین نقش بی انکارشون در چگونگی تربیت نسل اینده...
همه اين نگاه ها مهم است.هم تعداد؛هم برنامه و هم نتايج. حضور زنان در سازمان هايی که بخشی از جامعه مدنی هستند بسيار مهم است. ولی به اين معنا که اين تعداد نمايشی نباشد و اين زنان به مسايل جنسيتی آگاه باشند و در راه احقاق حقوق مساوی برای تمام زنان جامعه مبارزه کنند و به خصوص نسبت به احقاق حقوق زنان اسيب پذير و اقليت ها حساس باشند.
به نظر من ا.لین چیزی كه مهم هست این هست كه به زنها آگاهی بدن..زنان آگاه نسلی اگاه رو تربیت میكنه و این نسل اگاه مبنای توسعه ی پایدار هست.وقتی تبعیض ها از یك جامعه ای برداشته بشه و هر دو قشر فرصت های مساوی در تحصیل و در رشد در اجنماع داشته باشند اینجاست كه میتونیم فرصتی بدیم كه هر دو سمت این بدن به اندازه ی هم كار كنند.
چون مات توام
دگر چه بازم ...!!؟!
ارسالها: 1079
#4
Posted: 25 Aug 2011 17:18
سلام
من نظرات خودم رو میتونم اینجوری بیان كنم
اولا زن از دنده ی چپ مرد بلند شده پس كلا از مرد پایین تره از همه لحاظ !!!
دوما دیه اون نصف مرد هستش چون همونجوری كه گفتم زن نصف مرد ارزش داره !!!
سوم ارثش هم 1/2 مرد محسوب میشه چون همونجوری كه گفتم از دنده ی چپ بلند شده !!!
چهارم ناقص العقل هستند چون طبق همون قضیه كه از مرد كمترن!!!!
پنجم زن حق داره به مرد وفادار باشه اما مرد اینچنین حقی ندارم و مرد برتر تشریف داره چون زورش بیشتره !!!
ششم زورش كمتره یا به زبان عامیانه ضعیفه تشریف داره پس همیشه باید اقا بالاسر داشته باشه چون ضعیف هستش!!!
خب با دلایل اندكی كه بالا گفتم توسعه پایدار در كشور ما كاملا امكان پذیره
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ویرایش شده توسط: bilbilak
ارسالها: 436
#5
Posted: 26 Aug 2011 17:04
گزارش یونسکو در خصوص پیشرفتهای ایران در زمینه آموزش برای توسعه پایدار
با توجه به مباحث مطروحه و گزارشات ارائه شده توسط نمایندگان وزارتخانهها، نهادها و موسسات دست اندرکار آموزش برای توسعه پایدار و متخصصان و دانشگاهیان در کارگاه ملی پیشرفتهای جمهوری اسلامی ایران در زمینه آموزش برای توسعه پایدار و رویکرد کشوری تا پایان 2013، که در تاریخ 15 آذر 1389 در کمیسیون ملی یونسکو برگزار شد، جمع بندی موضوع های مطرح شده در سه مقوله به شرح زیر می باشد:
الف- مطالعات نظری در زمینه آموزش برای توسعه پایدار
در این بخش، دادهها نشان میدهد که ادبیات علمی و ترمینولوژیهای بینالمللی مربوط به آموزش برای توسعه پایدار، و مولفههای نظری مربوط به آموزش برای توسعه پایدار هم در متون مربوط به سیاست گذاریهای کلان کشور وارد و هم در دستورالعملهای اجرایی و فعالیتهای سازمانها و نهادها ادغام شده است. چالش اصلی در این بخش، پایداری دادههای مربوط به مطالعات نظری است که باید به طور متناوب در برنامهها لحاظ و با چارچوب عملیاتی و کاربردی برنامهها ادغام شود.
ب- اجرای برنامهها
گزارشات ارائه شده در زمینه فعالیتهای نهادها در زمینه آموزش برای توسعه پایدار نشان میدهد که از آغاز دهه تاکنون اقدامات چشمگیری در سطح ملی انجام شده است از جمله توسعه کمی آموزشی، ارتقای دسترسی به آموزش، حذف تفاوتهای جنسیتی در آموزش، متنوع سازی روشها، ساختارها و محتوای آموزشی، توسعه مهارتهای شغلی در آموزش و ارتقای ترویج فرهنگ زیست محیطی. دادهها نشان میدهد که مفهوم توسعه پایدار از محیط زیست طبیعی به سایر زیستبومها از جمله زیستبومهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی گسترش پیدا کرده است. بزرگترین چالش در این بخش، بومیکردن نظرات و مفاهیم مربوط به آموزش برای توسعه پایدار و ارائه الگوی ایرانی- اسلامی از مفهوم پیشرفت در زمینه آموزش برای توسعه پایدار است. بخش بسیار زیادی از عملکرد نهادها، فعالیتهای عمومی است. در بسیاری از آنها، عملکردهای عمومی از فعالیتهای ویژه آموزش برای توسعه پایدار تفکیک نشده است. محور کیفیت در آموزش به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته است. تناسب آموزش با بافت اجتماعی، همچنین آموزشهای اجتماعی کلیه اقشار اجتماعی که باید توسط رسانهها انجام شود، عملی نشده است. با توجه به جامعیت آموزش برای توسعه پایدار، کل جامعه باید یادگیرنده باشند. ویژگی جامعه یادگیرنده این است که تمام سلولهای اجتماعی به هم یاد بدهند و یاد بگیرند. در چنین جامعهای آموزش به نسل و قشر خاصی محدود نمیشود، حتی سیاستگذاران، تصمیمگیران و برنامهریزان نیز باید آموزش لازم را در زمینه آموزش برای توسعه پایدار کسب کنند تا بتوانند آن را در برنامه ریزیها ملحوظ کنند.
ج- سنجش پیشرفت
دادهها نشان می دهد که در این مقوله فعالیت چندانی در کشور صورت نگرفته است. شاخصهای پایداری در کشور طراحی نشدهاند تا از طریق آنها بتوان میزان پیشرفت را مورد سنجش و ارزیابی قرار داد. با تعیین شاخصهای پایداری می توان روشهای ناموفق را اصلاح کرد. فرضی که در این زمینه می توان قائل شد، ضعف پژوهش در زمینه مولفههای آموزش برای توسعه پایدار است. سه مفهوم مرتبط با برنامه آموزش برای توسعه پایدار، توسعه، پایداری و ارتباط بین اجزاء و عناصر میان نسلی است. در ارتباط با مفهوم اول، "توسعه"، گامهای بسیاری در حوزههای مختلف در کشور برداشته شده است. در خصوص مقوله دوم، "پایداری"، توجه ویژهای صورت نگرفته و دادهها نشان میدهد که ارتباط بین اجزاء و عناصر میان نسلی نیز مورد غفلت قرار گرفته است. علاوه بر این، نهاد متولی سنجش پیشرفت در سطح ملی مشخص نیست.
توصیهها:
1- آموزش: ادغام آموزش برای توسعه پایدار و موارد مرتبط با آن در کلیه سطوح آموزش رسمی و غیر رسمی در سایه رویکردی منسجم و نظاممند، به ویژه از طریق تدوین رویکردهای تربیتی موثر، آموزش معلمان و اساتید دانشگاهها، طراحی برنامههای جدید درسی (بهبود روشها، محتوا و اهداف آموزشی)، ایجاد رشتههای جدید دانشگاهی، یادگیری فنی و حرفهای، تقویت پیوند آموزش با جهان کار، تقویت پیوند میان آموزش رسمی و غیر رسمی، بسط آموزش برای توسعه پایدار به کلیه سطوح آموزش و کاربرد آن در دستیابی به آموزش کیفی. از نهادهای متولی آموزش کشور اعم از وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و سازمان آموزش فنی و حرفهای دعوت میشود، محورهای فوق را در سرلوحه برنامهریزیهای خود در ارتباط با تقویت برنامه آموزش برای توسعه پایدار در سطح ملی قرار دهند.
2- پژوهش: با توجه به اینکه از آغاز دهه تاکنون، فعالیتهای پژوهشی در خصوص مولفههای تشکیلدهنده آموزش برای توسعه پایدار به اندازه کافی صورت نگرفته است، از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، دانشگاهها و موسسات پژوهشی درخواست میشود در خصوص مولفههای آموزش برای توسعه پایدار، پژوهشهای لازم را انجام دهند تا زمینه تحقق تولید دانش به روش شبکهسازی برای توسعه پایدار تحقق یابد و دانشگاهها و موسسات آموزش عالی و پژوهشی بتوانند متناسب با زمینههای کاری خود در نقش مراکز نوآوری و مراکز تخصصی برای ایجاد و به اشتراک گذاشتن دانش در زمینه آموزش برای توسعه پایدار فعالیت کنند و با همکاری نهادها و وزارتخانههای مسئول و متولی برنامه (نظیر وزارت آموزش و پرورش، سازمان حفاظت محیطزیست، سازمان آموزش فنی و حرفهای، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، سازمان ملی جوانان، شهرداری و..... ) و نهادهای غیردولتی و مردمی، شاخصهای پایداری را در حوزههای اولویتدار از قبیل کیفیت آموزشی، پایداری یادگیری، آلودگی آب و هوا، انرژی، سلامت، بهداشت و تغذیه و.... تهیه کنند تا زمینه لازم برای سنجش پیشرفت فراهم شود و فعالیتهای اولویتدار تا پایان دهه (2013) تعیین شود.
3- افزایش درک و آگاهیهای عمومی از توسعه پایدار در سطح جامعه: آموزش برای توسعه پایدار و یادگیری مادامالعمر به دستیابی به شیوههای زندگی مبتنی بر اقتصاد، عدالت اجتماعی، امنیت غذایی، انسجام اکولوژیکی، شیوههای پایدار امرار معاش، احترام به کلیه اشکال زندگی و ارزشهای مهم مرتبط با انسجام اجتماعی و اقدام مشارکت محور میانجامد. به این منظور جلب مشارکت و ارتقای نقش رسانهها به ویژه صدا و سیما در افزایش درک و آگاهیهای عمومی از مسائل مربوط به پایداری ضرورت مییابد. در این میان، سازمان صدا و سیما با توجه به برد و تنوع مخاطبانی که در سراسر کشور دارد، می تواند اصلیترین نهاد جهت آموزش عمومی و فراگیر اجتماعی به منظور انتقال موضوعات و مفاهیم مربوط به آموزش برای توسعه پایدار محسوب شود که در نهای کشور را به ایجاد جامعهای مقاوم، سالم و پایدار سوق دهد. از این رو از سازمان صدا و سیما درخواست میشود نقش محوری را در آموزش اجتماعی مربوط به توسعه پایدار به عهده گیرد و با همکاری کمیسیون ملی و نهادهای ذیربط برنامههایی را در جهت آگاهسازی افکار عمومی در زمینه آموزش برای توسعه پایدار تهیه و اجرا کند.
4- تقویت مشارکت و نقش کلیدی نهادهای جامعه مدنی از جمله انجمنهای علمی، سازمانهای غیردولتی، سازمانهای مردم نهاد (سمن) در طراحی، اجرا و ارزیابی فعالیتهای مربوط به آموزش برای توسعه پایدار. زیربنای آموزش برای توسعه پایدار، اصولی است که در حمایت از زندگی پایدار، مردم سالاری و رفاه انسانی تدوین شده است. حفاظت زیست محیطی و مرمت آثار فرهنگی، حفاظت از منابع طبیعی و استفاده پایدار از آنها، یافتن راه حل برای الگوهای ناپایدار مصرف و ایجاد جوامع عدالت محور نیاز به درگیرسازی فراگیر اجتماعی دارد که در این میان نهادهای جامعه مدنی با توجه به سازوکارها و مخاطبان ویژهای که دارند می توانند نقش مهمی در انتقال مفاهیم مربوط به دهه و آموزش مخاطبین ویژه خود ایفا کنند.
5- ترویج رویکرد بین بخشی: توانمندسازی اجتماعی برای رویارویی با مشکلات مربوط به پایداری نیاز به رویکردهای هماهنگ بین بخشی و بین وزارتی دارد که بخش دولتی، تجاری، جامعه مدنی، جوامع محلی و جوامع علمی را نیز شامل شود.
6- سرمایهگذاری در زمینه آموزش برای توسعه پایدار، سرمایهگذاری برای آینده و اقدامی نجات بخش است. الگوهای توسعه ناپایدار، آثار مخرب انسانی، اجتماعی و اکولوژیکی به همراه دارد که امکانات نسلهای حال و آینده و پایداری زندگی در کشور را به چالش میکشد. از این رو از نهادهای متولی سیاستگذاری (معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی) درخواست میشود، تمهیدات لازم را برای بسیج منابع و تخصیص هزینههای کافی در زمینه آموزش برای توسعه پایدار تدارک بینند و اقدامات لازم را جهت لحاظ کردن آموزش برای توسعه پایدار در برنامهریزیها انجام دهد.
7- ترویج گفتگوهای ملی مبتنی بر شواهد برای سیاستگذاریهای آتی در زمینه آموزش برای توسعه پایدار با تکیه بر نتایج پژوهشها، بررسیها و راهبردهای ارزیابی و به اشتراک گذاشتن بهترین تجارب در زمینه آموزش برای توسعه پایدار و ایجاد نشانگرهای ملی برای آموزش برای توسعه پایدار که بیانگر اجرای موثر آموزش برای توسعه پایدار و بازبینی موثر فرآیندها و نتایج آن هستند. در این ارتباط، توصیه میشود نشستهای سالانه با همکاری کمیسیون ملی و نهادهای ذیربط به منظور ارزیابی و سنجش پیشرفت برنامه آموزش برای توسعه پایدار در سطح ملی برگزار شود.
8- تعیین یک نهاد ملی جهت ایجاد هماهنگی و نظارت بر سنجش پیشبرد فعالیتهای مربوط به آموزش برای توسعه پایدار تا پایان دهه: با توجه به ماهیت بین بخشی و بین نهادی کمیسیون ملی، شرکت کنندگان در کارگاه توصیه کردند کمیسیون ملی یونسکو- ایران به عنوان نهاد هماهنگ کننده در ارتباط با اجرای برنامه در سطح ملی تعیین شود.
http://www.irunesco.org
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 436
#6
Posted: 26 Aug 2011 17:06
توسعه پایدار
از توسعه پايدار تعاريف و توصيفهاى گوناگونى صورت گرفته است. بنابراين توسعه پايدار مفهومى شکل يافته نيست، بلکه بيشتر، فرآيند دگرگونى رابطه سيستمهاى اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى را بيان مىکند.
پايدارى در عمل معادلهاى است بين ضرورتهاى زيستمحيطى و نيازهاى توسعه. مفهوم جديد توسعه پايدار کلىنگر است و همه ابعاد اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى و ديگر نيازهاى بشرى را در برمىگيرد. به اعتبارى مهمترين جاذبه توسعه پايدار در جامعنگرى آن است. توسعه پايدار برآوردنده نيازها و آرمانهاى انسان، نه فقط در کشور و يک منطقه، بلکه تمامى مردم را در سراسر جهان در حال و آينده در برمىگيرد.
در اين مفهوم، انسان در مرکز توجه قرار گرفته است و همه پديدههاى جهانى در چارچوب قوام و دوام حيات شر، در حال و آينده به همراهى و هماهنگى دعوت مىشوند. بر اين مبنا، توسعه پايدار مفهوم گستردهاى مىيابد که همه جوانب زندگى انسانها را در برمىگيرد و در فرآيند آن سياستها در زمينه اقتصاد، بازرگانى، تکنولوژى، منابع طبيعى، آموزش، بهداشت، صنعت، سياست، امنيت، فرهنگ، اخلاق و نظاير آنها به گونهاى طراحى مىشوند که توسعه اقتصادى، اجتماعى، زيستمحيطى را تداوم بخشد.
ولفگانگ زاکس گفته است از اين پس ”توسعه بدون پايدارى و پايدارى بدون توسعه مفهومى نخواهد داشت“.
- براساس اعلاميه ريو (Rio):
۱. در توسعه پايدار، انسان مرکز توجه است و انسانها، هماهنگ با طبيعت، سزاوار حياتى توأم با سلامت و سازندگى هستند.
۲. توسعه حقى است که بايد بهصورت مساوى، نسلهاى کنونى و آينده را زير پوشش قرار دهد.
۳. حفاظت از محيطزيست بخشى جدا نشدنى از توسعه است و نمىتواند بهصورت جداگانه مورد بررسى قرار گيرد.
۴. کشورها در يک حرکت جمعى، بايد از سلامت و يکپارچگى نظام طبيعى کره زمين حراست کنند.
۵. با توجه به سهم متفاوت کشورها در آلودگى محيطزيست، آنها مسئوليت مشترک ولى متفاوتى در اين زمينه دارند.
مؤلفههاى توسعه پايدار
از اجلاس ريو به بعد، بهويژه بر توسعه پايدار بهعنوان اساسىترين، حياتىترين و محورىترين مناظره در قرن بيست و يکم تأکيد بسيار مىشود. در مسير تبيين اين موضوع برخى از مؤلفههاى توسعه پايدار عبارت است از:
- انسان
- کودکان و نوجوانان
- زنان
- محيطزيست
- فرهنگ
- آموزش
- امنيت
- مشارکت
عاملان توسعه پايدار
عاملان توسعه پايدار عبارت است از:
- دولتها
- سازمانهاى بينالمللى
- سازمانهاى غيردولتى (NGO)(Non Governmental Organization
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 436
#7
Posted: 26 Aug 2011 17:07
نهادهای مورد نیاز توسعه پایدار
موضوع توسعهء پايدار، از چالشهاي مهم پيشروي كشورهاي درحال توسعه است. توسعهء پايدار فقط با تمركز بر رشد اقتصادي حاصل نميشود، بلكه كشورهاي در حال توسعه براي رسيدن به توسعهء پايدار، بايد نهادهاي موجود را تقويت و نهادهاي مورد نياز را ايجاد كنند. هر حركت جدي در جهت كاهش فقر، مستلزم رشد پايدار اقتصادي ازمنظر افزايش بهرهوري و درآمد در كشورهاي در حال توسعه است. علاوه بر رشد اقتصادي عوامل ديگري نيز بايد توسعه يابند. توسعهء پايدار فقط با تمركز بر رشد اقتصادي حاصل نميشود، بلكه موضوعات اجتماعي و زيستمحيطي نيز نقش مهمي دارند. اگر تحولات اجتماعي و زيستمحيطي در رشد اقتصادي ناديده گرفته شوند، رشد اقتصادي در بلندمدت در مخاطره قرار خواهد گرفت. اگر موضوعات زيستمحيطي و اجتماعي ناديده گرفته شوند و يا در اولويت پايينتري نسبت به رشد قرار گيرند، معضلات و مشكلات طي زمان انباشته خواهد شد و پيامدهايي به دنبال خواهد داشت كه در افقهاي كوتاهمدت سياستگذاري اقتصادي تجلي نمييابد. موضوع توسعهء پايدار، ارتقاي رفاه انساني درطول زمان است. برخورداري از فرصت و توانايي لازم براي بهبود زندگي لازم از طريق دسترسي به بهداشت، آموزش و لوازم آسايش و آرمش، بدون شك يكي از جنبههاي رفاه است. اين كه افراد احساس كنند كه داراي ارزش هستند، جنبه ديگري از اين مفهوم است. اين احساس از طريق روابط خانوادگي، اجتماعي و مشاركت در اجتماع، تقويت ميشود. همچنين برخورداري از امنيت فيزيكي، آزاديهاي سياسي و مدني نيز، وجه ديگر مفهوم رفاه را تشكيل ميدهد.
شناختن قدر و ارزش محيط زيست طبيعي و وارد نكردن خسارت جبران ناپذيري كه فرآيندهاي طبيعي دستاندركار توليد و بازسازي اين مجموعهء طبيعي را دچار نقصان سازد، بستر ديگري براي ايجاد رفاه است. در واقع، اظهارنظر شخصي افراد در مورد شادماني و رضايتمندي در زندگي با تمامي عوامل عجين است.
توانايي جامعه براي تقويت رفاه انسانها درطول زمان، تابعي از افراد، بنگاهها،جوامع و دولتها در چگونگي استفاده و تبديل داراييهايي است كه در اختيار دارند. افزايش رفاه بشر بر اساس پايداري، محتاج مديريت تركيبي داراييهاي جامعه است. داراييهاي گوناگون، ويژگيهاي متفاوتي دارند و اين امر، جانشيني آنها در فرآيند توليد و افزايش رفاه انسان را محدود ميكند.
پايداري چيست؟
كميسيون جهاني محيط زيست و توسعه (كميسيون برانت لند1987) پايداري را; آن نوع پيشرفت كه نيازهاي نسل حاضر را بدون كاهش توانايي نسل آينده براي پاسخگويي به نيازهاي خود، تامين كند، تعريف كرد. تعاريف اخير، اغلب براصل اخلاقي برابري بين نسلي صحه گذاشته و بر اجبار اخلاقي نسل حاضر بر تضمين شرايطي براي نسل آينده كه حداقل، كيفيت زندگي آنان به خوبي نسل فعلي باشد، تاكيد ميكنند.
تعاريف اخير با وضوح بيشتري بر سه محور پايداري اقتصادي، زيستمحيطي و اجتماعي متمركز شدهاند. تاكيد اين محورها بر اين است كه نهتنها بايد مسايل زيستمحيطي يا حتي جنبههاي زيستمحيطي و اقتصادي، بلكه جوانب اجتماعي پايداري را مدنظر قرار داد، البته انديشه و تفكر در مورد پايداري اجتماعي، هنوز به اندازهء دو محور ديگر پيشرفت نكرده است اما واضح است كه فشارها و تنازعات اجتماعي ميتواند آن چنان گسستي در انباشت يا نگهداشت كل داراييها ايجاد كند كه رفاه بين نسلي را به مخاطره اندازد.
يكي از رويكردهاي مهم براي تفكر در مورد رفاه بين نسلها اين است كه تضمين كنيم مصرف در طول زمان كاهش نيابد اما براي دستيابي به اين هدف، چه شرايطي بايد ايجاد كرد؟ ادبيات نظري موجود نشان ميدهد كه توانايي يك كشور براي حفظ جريان مصرف، به تغيير در موجودي دارايي يا ثروت جامعه بستگي دارد. رفاه بين نسلي فقط در صورتي افزايش مييابد كه ثروت در طول زمان افزايش يابد، يعني پساندازهاي خالص تعديل شده كشور، مثبت باشد. براي اينكه رفاه نسل آينده كاهش نيابد، بايد سطح مناسبي از برخي داراييها به ويژه آن دسته از داراييها را كه پس از كاهش، تجديدناپذير هستند و در رفاه نسل آينده به طور مستقيم اثر گذارند- فراهم آوريم، البته در طول زمان تركيب داراييهايي كه رفاه انسان را رقم ميزند ميتواند تغيير كند، بنابراين مفهوم پايداري نيز در طول زمان متحول ميشود. توسعهء پايدار مستلزم اقدام در تمام بخشها و رشتهها، شامل آب، انرژي، بهداشت، كشاورزي و تنوع زيستي است. كشورهاي در حال توسعه بايد نهادهاي خود را تقويت كنند، جامعيت بيشتر در دسترسي به داراييها را بهبود بخشند و شفافيت بيشتر در مديريت منابع به صورت كارآمدتر را تضمين كنند. اغلب مشكلات، اساسا بين بخشي بوده و شدت آنها در مناطق مختلف متفاوت است و در نتيجه ارايه و تاييد مجموعهاي از اقدامات در مراحل اوليه، داراي اهميت است، ولي تحقق آنها نيازمند ابزارهاي نهادي است تا بتوانند در بخشهاي مختلف استفاده شود. دستيابي به تمام اهداف گسترده بخشي، مستلزم تشخيص مساله، تصميمگيري با پيامدهاي توزيعي و هماهنگي و تداوم انجام تعهدات است. اين تواناييهاي عملكردي مستلزم اين است كه نهادها براي هماهنگي در داخل و بين كشورها توسعه يابد. مطالعات نشان ميدهد كه حتي با وجود نهادهاي ناقص نيز پايهگذاري بسياري از نوآوريهاي نهادي كه قبلا ارايه شدهاند، امكانپذير و حتي الزامي است.
اصلاحات بنيادي، مستلزم بهبود نهادهايي است كه به تدريج تكامل مييابند.
منبع :سایت دنیای ما
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 436
#8
Posted: 26 Aug 2011 17:11
زنان و توسعه
يكي از اهداف هشتگانه توسعه هزاره سوم ملل متحد برابري جنسيتي و توانمندي زنان است. اين اهداف هشتگانه تا سال 2015 بايد محقق شود و همين نكته كه ارتقاي برابري جنسيت و توانمندي زنان يكي از اهداف هشتگانه توسعه هزاره سوم ملل متحد است به تنهايي گوياي اهميت و توجه ويژه به مقام زن در سازمان ملل متحد است. اجلاس سران كه در سال 2000 در رابطه با اهداف هزاره سوم برگزار شد. براي نخستين بار جامعه بينالمللي براي دستيابي به اهداف توسعه پايدار از طريق همكاري در زمينه فقر، گرسنگي، آموزش، جنسيت و مرگ و مير اطفال، بهداشت مادران، مبارزه با ايدز، مالاريا و ساير امراض واگيردار و محيط زيست به توافق يكپارچه رسيدند. به رغم پذيرش برابري جنسيتي هنوز هم در سطوح تصميمگيري فاصله چشمگيري بين زنان و مردان در مشاغل تصميمگيري و تصميمسازي وجود دارد. اين فاصله حتي در خود سازمان ملل متحد نيز مشهود است. دبير كل سازمان ملل قوانيني را جهت استخدام ارتقاء. جايگزيني و تعيين شرايط كاري براي زنان در سازمان ملل متحد وضع كرده است و بنا بود تا سال 2003 زنان مدير و متخصص به طور برابر از پستهاي رده بالا تصميمگيري برخوردار شوند كه متأسفانه تا سال 2005 اين هدف محقق نشده است، اما مطمئناً فعاليت براي رسيدن به اين هدف هنوز ادامه دارد. البته منظور واگذاري پستهاي مديريتي به زنان نيست، بكله زنان متخصص در شرايط برابر انتخاب شوند.
برنامه توسعه ملل متحد (UNDP)[1] از سال 1990 شاخصي تحت عنوان شاخص توسعه انساني " HDI " [2] براساس سه مولفه 1) طول عمر براساس اميد به زندگي در بدو تولد 2) دانش اندازه گيري شده براساس ميانگين وزني با سوادي بزرگسالان 3) درآمد واقعي سرانه تعديل شده براساس برابري قدرت خريد و با فرض كاهش مطلوبيت نهايي درآمد، مورد محاسبه قرار دارد. با استفاده از تكنيكهاي آماري و تركيب مولفههاي فوق شاخص HDI محاسبه ميشود و براساس آن كشورها به سه گروه زير توسعه انساني پايين 5/0 – 0 توسعه انساني متوسط 79/0-51/0 و توسعه انساني بالا 1-8/0؛ ايران در گروه دوم با توسعه انساني متوسط قرار دارد. شاخص HDI و GDI با مولفههاي فوقالذكر سنجيده ميشوند اما شاخص GEM با مولفههايي نظير تعداد كرسيهاي پارلماني اخذ شده توسط زنان، زنان قانونگذار و زنان مدير و متخصص و شاغل عاليرتبه محاسبه ميشود. باتوجه به گزارش توسعه انساني سازمان ملل متحد وضعيت ايران از نظر شاخصهاي توسعه انساني (HDI) و توسعه مبتني بر جنسيت (GDI) و معيار تواتمنديهاي جنسيتي (GEM) در سالهاي 1997، 1999 و 2004 بشرح زير است:
سال تعداد كشور مورد مطالعه HDI GDI GEM
1997 174 كشور 95 81 88
1999 162 كشور 90 83 -
2004 177 كشور 96 74 71
دادههاي جدول نشان ميدهد كه كشور ايران به لحاظ شاخص توسعه انساني (HDI) در سال 2004 وضعيت بهتري نسبت به سالهاي قبل داشته است. اما به لحاظ شاخص توسعه مبتنيبر جنسيت GDI و معيار توانمنديهاي جنسيتي GEM به نسبت سال 1997 در وضعيت نامناسبتتري قرار دارد. زيرا هرچه GDI كوچكتر از HDI باشد نشان از شكاف و فاصله جنسيتي در آن كشور است.
از آنجائيكه در هر كشور سرمايه انساني به عنوان يكي از عوامل مؤثر در توسعه نقش بسزايي ايفا ميكند، زنان نيز به عنوان نيمي از جمعيت هر كشور معمولاً سهم قابل توجه در توسعه دارند. توسعه پايدار در صورتي محقق ميشود كه مشاركت تمامي افراد اعم از زن، مرد در آن لحاظ شود. باتوجه به تعهدات ما نسبت به اهداف توسعه هزاره سوم تا سال 2015 و محقق ماده 111 از فصل نهم قانون برنامه چهارم توسعه كشور مبني بر ارتقاي نقش و مشاركت زنان در جامعه ما موظف به توجه بيشتر به زنان، خصوصاً زنان توانمند و متخصص هستيم.
[1] - united Nations Development Programme (UNDP)
[2] -Humen Development Lndex
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 436
#9
Posted: 26 Aug 2011 17:23
زنان و توسعه پایدار
فصل 24 از دستور كار 21 اين چنين است: " اقدام جهانى براي زنان در راستاى توسعه پايدار و عدالت" كه به بيان يك سلسله فعاليتها و تدوين برنامه هايى را براى اجراى دستور كار توسط دولتها مىگذارد.
زن در سنت نمادين بسياري از تمدن ها نه تنها زميني است که به گياهان و موجودات زنده هستي مي بخشد، بلکه آب نيز هست که رشد همه چيز بدان وابسته است. اگر در راستاي توسعه پايدار از توانايي نيمي از بشريت استفاده نشود، چگونه مي تواند توسعه پايدار واقعي به وجود آيد. مشارکت فعال زنان در جهت نهادينه کردن فرهنگ و ضرورت ايجاد بسترهاي لازم جهت نيل به توسعه پايدار امري است که جهانيان آن را پذيرفته و بر آن تأکيد دارند. در واقع مي توان از زنان به عنوان فرهنگ سازان توسعه پايدار نام برد. در اصل بيستم بيانه ريو آمده است: "بانوان سهمي حياتي در نحوه بهره برداري و توسعه زيست محيطي دارند، لذا مشارکت همه جانبه آنها براي دستيابي به توسعه پايدار ضروري است." مشارکت فعال زنان در جهت نهادينه کردن فرهنگ ضرورت ايجاد بسترهاي لازم جهت نيل به توسعه پايدار امري است پذيرفته شده از طرف جهانيان و در کشورهايي که اين اصل به اجرا در آمده است، با سرعت قابل توجهي به سوي توسعه پايدار در حرکت هستند. ما اعتقاد داريم که زنان محور توسعه پايدار هستند چرا که هر گاه آلودگي و عدم توسعه يافتگي به وجود آيد آسيب پذيرترين اقشار زنان و کودکان هستند. د.
هنگامي که به زنان به عنوان مادر توجه مي شود معناي نقش آن ها در توسعه پايدار را مي توان پررنگ تر احساس کرد. از آنجا كه زنان از آسيب پذيرترين گروههاى اجتماعى مىباشند ، بدين لحاظ ضرورت دارد نقش مشاركتى آنان در سطوح مختلف تصميم سازى، تصميمگيرى و اجرا و پايش و ارزيابى به رسميت شناخته شود. اين مهم مقدور نيست مگر آن كه در ساختارهاى اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى حداقل در منطقهاى كه در آن زندگى مىكنيم به وجود آيد و به ويژه در زمينه حفاظت از محيط زيست، حضور زنان در عرصه تصميم سازى، تصميمگيرى، برنامه ريزى و نظارت و ارزيابى گسترده گردد. علاوه بر اين زنان مىتوانند بزرگترين آموزشگران محيط زيست در جوامع و نيز به عنوان آموزشگران نسلهاى بعد باشند در اين آموزشها، بايد به اين امر توجه شود كه زمين از آن همه است و تنها يك زمين داريم. فهرستى از اين اقدامات ضرورى در فصل 24 دستور كار 21 آمده است. موضوع بهبود وضعيت زنان، توانمند سازى زنان، دسترسى به فرصتهاى برابر و برخوردارى از تساوى جنسيتى موضوعى است كه در اسناد اجلاسهاى بين المللى ديگر نظير سند كارپايه كنفرانس جمعيت و توسعه ملل متحد و نيز اهداف توسعه هزاره مطرح شده است.
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس
ارسالها: 436
#10
Posted: 26 Aug 2011 17:25
زنان و مدیریت اقتصاد خانواده
زنان در مدیریت و برنامهریزی الگوهای مصرفی در خانواده نقش اصلی را دارند و در جوامع سنتی این نقش در مسیر قناعت در خانواده پر رنگ تر بود.
محمدرضا زیبایینژاد(مسئول دفتر مطالعات و تحقیقات زنان)، در نشست تخصصی زن، اقتصاد و خانواده بابیان اینكه مهمترین بخش در مقوله اقتصاد و خانواده، پرداختن به مقوله مصرف و اصلاح الگوی مصرف در خانواده است، گفت: برخی از كارشناسان مصرف را كلید تحلیل خانواده بیان میكنند چرا كه هرگونه تغییر در اصلاح الگوی مصرف میتواند بر رفتارهای افراد در خانواده تأثیر بگذارد.
برخی از كارشناسان مصرف را كلید فهم تحولات اجتماعی بیان میكنند چرا كه بر این اساس واقعیت خانواده را بهتر میتوان شناخت. با توجه به اینكه سطح زندگی افراد در جامعه دچار تغییرات اساسی است نگاه امروز به اقتصاد در جامعه نگاهی وسیع و گستردهای است.
وی به تفاوت ویژگیهای مصرف در عصر جدید با جوامع سنتی اشاره كرد و گفت: در قدیم مصرف صرفاً یك رفتار اقتصادی بیان میشد به طوری كه افراد غنی به لحاظ درآمد بالا، از كالاهای بیشتری هم مصرف میكردند حال آنكه امروزه مصرف وسیلهای شده كه افراد شخصیت خود را با آن به دیگران نشان دهند در واقع مصرف به یك رفتار اجتماعی تبدیل شده است.
در دنیای امروز افراد به دنبال این هستند كه با مصرف بیشتر خود را در سطح افراد غنی و ثروتمند نشان دهند نه اینكه بر اساس میزان درآمد یا دارایی شان به مصرف رو آورند.
در جوامع كنونی با وجود شبكههای تبلیغاتی، شبكههای عظیم بانكی همچنین فروشگاههای زنجیرهای مصرف به یك مقوله ساده تبدیل شده است.
خرید كالاهای قسطی همچنین استفاده از كارتهای اعتباری برای اینكه فرد هر زمان كه بخواهد به پول دسترسی داشته باشد از عوامل ترویج مصرفگرایی است.
تكثر و تنوع، ویژگی مصرف در عصر جدید است همچنین روی آوردن به كالاهای كم دوام و ارزان یكی دیگر از ویژگیهای كالاهای مصرفی در عصر جدید است.
امروزه مصرف دارای بعد سیاسی هم شده است چراكه برخی نظامهای سرمایهداری برای وابسته كردن اقتصاد كشورهای دیگر به خودشان با واردات بیشتر كالاهای مصرفی به كشورهای پرجمعیت به دنبال وابسته كردن این كشورها به خود هستند.
وی به جایگاه زن در مصرف و مصرفگرایی اشاره كرد و گفت: باتوجه به جایگاهی كه زن در خانواده به عنوان مادر و فردی كه در انتقال ارزشهای اخلاقی به نسل بعد مؤثر است میتواند در اصلاح الگوی مصرف نقش بسیار مهم داشته باشد.
اگر در خانوادهای مصرف و استفاده از كالاهای مصرفی توسط مادر خانواده مدیریت نشود اقتصاد خانواده دچار مشكل میشود.
همان طور كه نقش زن در جامعه سنتی در قناعت بسیار چشمگیر بوده است، در جوامع مدرن هم در گرایش یاعدم گرایش افراد خانواده به مصرف گرایی بسیار مؤثر است.
زن با استفاده از جایگاه ویژهای كه از لحاظ احساسات و عواطف در خانواده دارد نیز میتواند بر روی الگوی مصرف و نظام اقتصادی خانواده تأثیر مستقیم داشته باشد.
وی یكی از دلایل عمده جوامع كنونی به مصرفگرایی را وقت و ارزشدادن افراد برای خرید در زندگی بیان كرد و گفت: وقت و انرژی كه امروزه افراد برای خرید صرف میكنند از نكات مهمی در گرایش به مصرفگرایی است.
اگر مصرف كردن به عنوان یك الگوی رفتاری برای انسان به امری عادی تبدیل شود ممكن است در اخلاق جنسی وی هم تأثیر بگذارد. همان طور كه فرد برای ارضای احساسات مصرف گرایانه خود دائم به دنبال خرید است برای ارضای تمایلات نفسانی خود بر همین اساس عمل میكند.
وی ابراز داشت: مقوله مصرف امروزه تحت سیطره نظام سرمایه داری شكل گرفته است و هر قدر انتظارات افراد از زندگی بیشتر باشد، رضایتمندی افراد از زندگی كمتر میشود.
خدا حافظ برای همیشه
این كاربر به درخواست خودش بن شد
مدیریت انجمن پرنس و پرنسس