ارسالها: 3607
#233
Posted: 30 Jan 2017 00:56
charli1369: تولد جناب هوهو بود
جدی ؟ چند روز قبل بود ؟ هــــــــــو هــــــــــو جان تولد شما هم مبارک باشه ..جای شما واقعا خالیه . مدیر زحمتکش و پیشکسوت دوست داشتنی لوتی . و می دونم دلت با این جاست چون دلت با آدمهای خوب و با احساسات خوبه . سالم و تندرست باشی و از صمیم قلب آرزو می کنم که به آرزوهات برسی .. با احترام ..دوست و برادرت : ایرانی
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 87
#234
Posted: 30 Jan 2017 09:49
دوست گرامی زادروزت خجسته و در کنار خانواده همیشه شاد و تندرست باشی.
امیدوارم روزگاران بسیار لبت خندون، جیبت پرپول و عشقت همیشه در کنارت باشه.
شاد زی به افزون
اگر شاد بودی آهسته بخند تا غم بیدار نشود،
اگر غمگین بودی آرام گریه کن تا شادی ناامید نشود...
ارسالها: 1782
#236
Posted: 30 Jan 2017 16:31
مهدی ای مرد نکته سنج تولدت مبارک باشه ♥
اندوه بزرگی ست انبوه انتظار
ارسالها: 3607
#238
Posted: 12 Feb 2017 02:13
با درود به داداش رضای گل ... شرمنده و سورپرایزم کردی با این همه رنگ قرمز خوشرنگ .. قرمز به رنگ قلب و آبی به رنگ لطافت (لطیف ) آسمان .. خیلی بزرگواری چارلی نازنین و مهربان . نمی دونم در برابر این همه محبت و شکسته نفسی تو چه باید کرد !همیشه هم گفتم و باز هم میگم که در این چند ساله که در لوتی هستم کسی را به اندازه تو نمی شناسم که این همه تحول مثبت داشته باشد .. دوشنبه 25 بهمن یه سال دیگه از دفتر زندگیم ورق می خوره .. خودمنم بچه دوشنبه ام .. البته نه دوشنبه تاجیکستان ..تولد حقیقی آدم اون لحظاتیه که متحول میشه . به اشتباهاتش پی می بره و سعی درجبرانش داره . به خودش میاد بیدارمیشه . زندگی رو قشنگ تر می بینه . به خاطرگذشته هاش حسرت نمی خوره و ازآینده اش نمی ترسه . تولد راستین ما اون لحظه ایه که زندگی خودمونو بر پایه راستی و درستی بناکرده باشیم ..تولد ما اون لحظاتیه که اگه به ناحق قلبی رو شکستیم و کسی رو آزرده خاطر کردیم بریم و ازدلش در بیاریم .. اون لحظاتیه که بدون این که نیازمندی ازمون کمک بخواد بی منت کمکش کنیم و کاری کنیم که حس کنه بازم بهش بدهکاریم و طرف حسابمون فقط خــــــــــداباشه . خــــــــــدای بزرگی که هرچه داریم از اوست . خــــــــــدایی که باید اون قدر دوستش داشته باشیم و بهش اهمیت بدیم که اگه کار خوبی انجام دادیم و نتیجه ظاهریشو ندیدیم و نگرفتیم فکر نکنیم کارمون باد هوا بوده .. آدم برای کسی که دوستش داره خیلی کارا می کنه .حتی برای یک انسان . آبروشو می ذاره .. شخصیتشو می بره زیر سوال ..خودشو قربونی می کنه ..اما چه کسی بالاتر و با ارزش تر و دوست داشتنی تر از خــــــــــدا ... خــــــــــداونــــــــــدا ! با همه عذابی که این روز ها می کشم به خاطر نعمتهایی که به من داده ای سپاست می گویم .. به خاطر دوستان خوبی که به من داده ای تا کنارم بمانند و از آنان درس زندگی و استقامت بگیرم . خــــــــــداونــــــــــدا ! هر انسانی در هر لحظه از زندگی احساس تازه ای دارد حتی اگر خسته و افسرده باشد . انگار از گذشته ها تنها تصویری به جا می ماند . تصویری که در قلب و اندیشه و ریشه ما می نشیند و ما را برای حرکت در فردا و فرداهاآماده می سازد . سپاسگزارم چارلی عزیز که با این همه مشکلات و مشغله فکری و روزمره بازهم خانه عشق لوتی و دوستانت را فراموش نمی کنی . شاید باور نکنی درسالهای اخیر بارها و بار ها مرده ام .از زندگی زده شده آن را سخت دیده ام ..اما در خانه عشق و مهربانی های لوتی بارها زنده شده ام . شاید این جا باغ و بوستانی نبوده تا دران گشت و گذاری داشته باشم ..یا کافه ای که با خوردن قهوه ای شیرین یا نوشابه ای گاز دارو یا بستنی به خودآرامش دهم .. ساحلی نبوده که در آن قدم بزنم و با غروب دریا به امید فردایی دیگر بنشینم و با طلوع آفتاب امید به زندگی درمن بارورگردد ... خانه عشق لوتی هرچه بوده پناهگاه من بوده است .. این که بتوانم احساسات خود را بنویسم و آرام شوم و دوستان خوبی چون تو رضای عزیز بیابم ..آری درخود شکستم قلبم شکست اما می جنگم تا شکست را شکست دهم ..و من درپناهگاه لوتی به خــــــــــداپناه می برم . خــــــــــداهمه جا هست و من او را این جا راحت ترمی یابم هرگاه زمین خورده ام دست مرا گرفته خــــــــــدایی که روح مرا می سازد و به من زندگی می دهد .آری لوتی آرامشگاه من بوده است .داداش رضای عزیز خودت ماه و گلی ..سادگی و صداقت را دوست می دارم اما این صفات شایسته دروجود تو آشکار تر است تو بزرگواری وبزرگوارخواهی ماند این را قلبم گواهی می دهد . همان قلب ساده و شکسته ام . هیچ کس از فردای خود خبر ندارد .کاش خــــــــــداهم ازآفرینش من راضی باشد تا به تولد خود ببالم . سال گذشته سه نفر بودن که بهم تبریک گفتند که حالا خواسته یا ناخواسته از محبتشون محرومم .. اونا کجا هستند و چه می کنند ؟! یکی هست درخاموشی .. یکی دربیهوشی و یکی درفراموشی .. حیاتی که به نفسی بنده ارزششو نداره به خاطر هیچ و پوچ هاش از هم فاصله بگیریم .. رضای عزیز مرا ببخش که این روزها به خاطربیماری وخونریزی مغزی شدید پدرم نتونستم همدرد و سنگ صبورخوبی برات باشم ولی درعوض تو نشون دادی که در بد ترین شرایطتت رفقاتو فراموش نمی کنی و این از هر ارزشی بیشتر می ارزه و این یک درس دیگه ای برای منه ....تو خودت نهایت معرفتی .. من چند برابر اونی که عمل می کنم حرف می زنم ولی تو چند برابر حرفات عمل می کنی و اینه که سبب شده به وجودت افتخار کنم روی ماهنو می بوسم .آرزو می کنم به خواسته هات برسی ..مشکلاتت رفع شه و با آرامش درمسیر زندگی حرکت کنی درنهایت سلامت و در کنار عزیزانت .. خــــــــــداونــــــــــدا کاش فردا روزی باشد که بپذیری تازه متولدم کرده ای ..مثل یک نوزادی که با نوازش فرشته هایت لبخند می زند . مثل نوزادی که خود را درآغوش امن مادر و درپناه تو احساس می کند .. خــــــــــداونــــــــــدا ! کمی فکر کن ..ببین می توانی بازهم مرا متولد گردانی ؟ تو خود گفته ای که می توانی {.} هرقدر که بخواهی زنده کنی (زنده می کنی ) و بمیرانی (می میرانی ) . به خــــــــــدا که زیان نخواهی برد اما من سود خواهم کرد ...ایرانی
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود