ارسالها: 3080
#271
Posted: 23 Mar 2017 22:14
king05
کینگ عزیزم تولدت مبارک
از همون اول که عضو سایت تو یکی از بهترین دوستام بودی تو لوتی دلم برات یه ذره شده آخه بی معرفت این رسمشه بعد این همه سال نه پیامی نه چیزی... خلاصه خاک تو سرت
خب بریم سر وقت خود تولده
اینم کیکی که من برات مناسب دیدم که امیدوارم قشنگ عمق عشقُ خوشحالیمو بهت برسونه!
حالا میریم سر وقته کادوی شاهانه!
دیدی!هنوز بعد چهار سال فراموش نکردم بستنی دوست داری بستنی لیس! نمیدونم تو چجوری یادت رفته شاهتو
پ.ن :نمیدونی چقدر نزدیک بود گرون تموم شه برام موقع گرفتن قاشق پسره میلیمتری از جلوی چشمم رد شد به زحمت فرار کردم نزدیک بو به خاطر بستنی لیسی تو کور بشمپس امیدوارم به جنبه ی ریالیش نگاه نکنی که هیچی خرج نکردم واسش و اینکه درک کن خزانه خالیه
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ویرایش شده توسط: shah2000
ارسالها: 1782
#272
Posted: 24 Mar 2017 01:38
mohan25
درسته اینجا معلوم نیست کی به کیه و همه چی مجازیه ولی معرفتتو ثابت کردی از اول و همیشه به یاد بچه ها بودی دمت گرم ♥
اندوه بزرگی ست انبوه انتظار
ارسالها: 3607
#275
Posted: 27 Apr 2017 20:25
rozeta: سلام تولد من 27 مهر هست از الان گفتم بینم اون روز کی یادش میمونه
من یادم می مونه .. ۵ روز بعد از تولد شهبانو فرح پهلویه ..زنی که تاریخ ایران نمونه شو ندیده و نخواهد دید ..زنی مهربون .. خاکی ..مردمی ..هرچند شوهرش فرعون نبود و مردم نسبت به شاه نمک نشناسی کردند ولی او ..یعنی شهبانو یک آسیه بود ..
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 24568
#276
Posted: 3 May 2017 17:42
عرفان عزیزم
در...چهاردهم اردیبهشت ماه چند شاخه گل سپید را در گلدان عمرت میفشانم به امید روزی كه گلدان عمرت صاحب صد شاخه گل شود.
"تولدت هزاران بار مبارک"
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 14491
#277
Posted: 3 May 2017 17:54
عرفان عزیز
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 3607
#278
Posted: 3 May 2017 19:28
عرفان جان تولدت مبارک ..صد سال کمه خیلی بیشتر از صد سال زنده باشی و بچه ها و نوه ها و نتیجه ها و نبیره ها و ندیده ها تو ببینی ....امیدوارم همیشه دلت خوش باشه و ستاره بختت روشن .. ..دوست و برادرت : ایرانی
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود