ارسالها: 355
#101
Posted: 5 Sep 2018 09:42
بازداشت ک نه ولی تو پارک چن باری گرفتنمون دیگه التماس کردیم ولمون کرد الانم ک رفیق شدن باهامون
زندگی مثل دوچرخه سواری می مونه ... واسه حفظ تعادلت همیشه باید در حرکت باشی ... .((آلبرت انیشتین))
ارسالها: 7029
#102
Posted: 22 Nov 2018 23:47
اره روز عروسی.
هیچوقت به هیچکس هم نگفتیم...
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ارسالها: 377
#106
Posted: 25 Mar 2020 07:06
بخاطر یه نفر دیگه من رفتم بازداشت اونموقع خیلی زمان نوجوانی رو می گم خیلی خراب رفیق بودم، داشتم از سینما سعدی با دوستم برمی گشتم تو مسیر بسیجی ها داشتن می اومدن دست رفیقم یه پلاستیک مشکی بود که توش نوار ویدئو شو طنین بود حالا میون اینهمه آدم (اونایی که شیرازی می دونن که چقدر شلوغ اون پیاده رو سینما سعدی) راست اومد سراغ رفیق ما که این چیه، هیچی دیگه و خلاصه هیچی دیدن نوار ویدئو هست گفتن باید بریم ببینم چی توشه اینها رو می گم که نسل دهه هفتاد و هشتاد و نود بدونن ما برای چه چیزهای مسخره و بدیهی تحت فشار و محدودیت بودیم، رفیقم گفت من مامانم بفهمه کلم می کنه گفتم من گردن می گیرم هیچی با اجازه اتون دو روز بازداشت بودم تو مفاسد و ده هزار تومن جریمه کردن بعلاوه کلی تحقیر
ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی