ارسالها: 3663
#231
Posted: 4 Jun 2019 10:44
پارسال این موقع برای تموم شدن ماه رمضون روزشماری می کردم تا بعدش به اتفاق همسردومم برم به ماه عسل ..مشهد ..شیرازو اصفهان منتظرمون بود ..
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 28
#232
Posted: 8 Jun 2019 03:03
پارسال این موقع فکرمیکردم که فانتزیام ممنوعه هستن اما الان میبینم که چقدر شبیه من وجود داره
پیشنهادای وسوسه کننده رو دوست دارم!
ارسالها: 3663
#233
Posted: 28 Jun 2019 23:34
پارسال این موقع چند ساعت از شروع قسمت سوم ماه عسل من وهمسر جدید یا دومم دراصفهان می گذشت .. قبلش گشت و گذاری درمشهد و شیراز داشتیم ...هروقت به این سفر یک هفته ای فکر می کنم اولین تصویری که به ذهنم می رسه پاسارگاد و بعدش تخت جمشیده ...
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 50
#236
Posted: 3 Aug 2019 21:10
ای پارسال کجایی
پارسال این موقع ها میرفتم استخر
خیلی حال میده آدم شب بره استخر، یه صفای خاصی داره بعدش که بر میگردی سمت خونه و توی هوای گرم سوار دوچرخه، باد به موهای خیس آدم میخوره م حس خنکی به آدم دست میده خیلی حال میده. دلم می خواهد بازم شب ها برم استخر، خلوت خوب، تنها بدیش اینکه این بچه ریز میزه ها از صبح تا قبلی که آدم بیاد احتمالا اومدن و تو آب شاشیدن ولی ملالی نیست، شاید هم نشاشیده باشن. بچه که بودم یه بار تو آب استخر یکم شاشیدم ولی سریع در آومدم از ترس رفتم سمت دستشویی. نه بچه های این دور خیلی با فرهنگ شدن این دهه نودی ها دیگه از ما دهه هشتادی ها هم با شعور ترن. ولی هیچی استخر تو شب نمیشه، شب که بر میگشتم خونه خیلی حال میداد موبایلمو نگاه میکردم ۱۰۰ تا میس کال از خونه انداته بودن ولی من به تخمم هم نبود با دوچرخه تندتر و تندتر و تندتر پا میردم تا باد خنک تری توی موهام بوزه و زنده ام کنه میگن مسیح با نفسش مرده ها رو زنده می کرد اون باد نفس مسیح من بود. بعدش نزدیک فلکه که میشدم یه بار آب خنک از مارکت می گرفتم و یه زنگ به خونه می زدم و صداهای جیغ و داد اونور خط رو گوش میدادم در حالی که رو اون چمن لعنتی خنک فلکه لم داده بودم، نمی دونم نگران چی بودن ابنکه یکی منو بدزده نصف شبی؟ کی میاد یه موجود ۱۶۵ سانتی ۵۰ خورده ای کیلویی رو برمیداره میبره نه خدا وکیلی کی میاد منو ببره نه پولدارم نه قد وهیکل درست حسابی دارم، شاید هم فکر میکردن من کسی رو میدزدم نه لعنت به این قد و هیکل احتمال دزدیده شدنم بیشتز از اینکه من کسی رو بدزدم. گور بابای همه نمی ذاشتم هیچی اون حس خوب رو ازم بگیره اون باد خنک شب توی موهای فرفری زشت و شلخته ام، نمی گذارم تا آخر عمرم کسی حس های خوبمو بگیره.
ویرایش شده توسط: siayvash80
ارسالها: 185
#238
Posted: 1 Sep 2019 19:57
فکر کنم مسافرت بودم
دوستم داشته باش ؛
از رفتن بمان،
دستت را به من بده،
که در امتدادِ دستانت
بندریست برای آرامش...