ارسالها: 3080
#231
Posted: 20 Mar 2014 00:04
دوستانه ترین کشوری که دیدم ایـــــران بود!
«شاید واقعا خوش شانس ترین مرد دنیا باشم، اما کل کشورها رو دیدم بدون اینکه مریض بشم، کتک بخورم یا ازم سرقت بشه!»
Graham Hughes
Graham Hughes, سی و چهارساله و اهل لیورپول انگلستان، نخستین کسیست که به تمام کشورهای جهان بدون پرواز با هواپیما سفر کرده است. وی به تازگی ویدئویی در شبکه یوتیوب، شامل تصاویر کوتاه از ۲۰۱ کشور که در مدت چهار سال بازدید کرده, منتشر کرده است. اولین مُهر گذرنامهاش در تاریخ اول ژانویه ۲۰۰۹ در کشور اروگوئه ثبت شده و آخرینش در جزیره سیشلز در اقیانوس هند.
گراهام به تازگی مصابحه ای با شبکه Esquire Network انجام داده و در جواب به سوال «چه درسی از سفرهایت گرفتی؟» میگوید:
«درس اصلی که گرفتم این بود که هیچگاه ملتی را بخاطر دولتش قضاوت نکنم. دوستانه ترین کشوری که دیدم ایران بود. اصلا انتظارش را نداشتم. سوار در یک اتوبوس بین شهری بودم و پیر زنی کوچک جثه در مقابلم نشسته بود و با موبایلش صحبت میکرد. ناگهان رو به من کرد و با ایما و اشاره گوشیش را به من داد. من که نمیدانستم چه می خواهد، گوشی را گرفتم و گفتم "Hello"! صدای مردی جوان را شنیدم که خیلی روان انگلیسی صحبت می کرد. وی گفت که مادربزرگش نگران من است که نکند جایی را نداشته باشم که چیزی بخورم. او میخواست تا مرا به خانه اش ببرد تا برایم صبحانه درست کند.
این بود که دوباره به انسانیت ایمان آوردم و دانستم که مردم چه خوبند. روحیه بزرگمنشی همه جا هست و شاید هم من خوش شانس ترین آدم زمینم!»
گراهام در جایی دیگر ضمن تعریف خاطره ای خوش از ایران ، از سفر ایرانش به عنوان ده کشور سرآمد سفرش یاد میکند.
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3502
#232
Posted: 3 Apr 2014 22:08
ترجمه قسمتی از سخنان نخست وزیر استرالیا
خطاب به مسلمانان رادیکال کشور استرالیا :
برای چه کشور مسلمان خود را ترک کرده اید
و خدای اسلام خود را آنجا رها کرده اید
و به اینجا مهاجرت کرده اید؟
برای آزادی ؟
برای عدالت؟
برای زندگی بهتر ؟
برای عدالت اجتماعی و
برابری در برابر قانون این کشور؟
برای امکانات آن در کار و آینده بهتر
برای خود و فرزندانتان و
برای آزادی آینده آنان؟
پس این ادعای ، برتری نژادی و دینی خود را کنار گذاشته
و به چیزهایی که به دست آورده اید یعنی ما به شما
داده ایم و هیچگاه نداشته اید احترام بگذارید
در غیر اینصورت هر کجا میخواهید بروید.
#جاوید_شاه👑
مرگ بر ۳ فاسد : ملا چپی مجاهد(+پسمانده های ۵۷؛نایاک؛مصومه قمی؛حامد مجاهدیون؛مهتدی کهنه تروریست تجزیه طلب و شرکا)
ارسالها: 24568
#233
Posted: 13 Apr 2014 18:24
باران ۸ میلیون گل گلبرگ در یک روستا در کاستاریکا
برای آگهی تبلیغات شرکت تلویزیون سونی
8 Million Flower Petals Rain Down On A Village
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#234
Posted: 13 Apr 2014 18:34
بیشتر آشنا شویم
نفر سمت راست:
> دهقان فداکار همون ریز علی خواجوی
> که همه میشناسیمش و توی کتابای
> دبستانمون باهاش
> آشنا شدیم
>
>
>
> نفر سمت چپ:
> پدر حسین فهمیده که اونم خوب
> میشناسیم و با فداکاری پسرش همه
> آشنا هستیم اما نفر
> وسط رو کی میشناسه ؟
>
>
>
>ایشون حسن امیدزاده
> ، معلم فداکاری هست که در
> سال ۷۶ برای نجات ۳۰ دانش
> آموز گرفتار در آتش سوزی مدرسه
> روستای "بیجارسر شفت" خود را
> به شعله های
> آتش زد و از ناحیه سر و صورت دچار
> سوختگی شدید شد
>
>
>
>
>
>
>
>
>
>
> ایشون پس
> از ۱۵ سال تحمل درد و رنج ناشی از
> سوختگی شدید
> روز ۳۰ تیر در بیمارستان فومن جان
> به جان آفرین تسلیم کرد.
>
>
>
> این فداکاری
> رو باید توی کتابای تاریخ نوشت ..
> روحش شاد
>
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#235
Posted: 5 May 2014 17:49
مـراقــب باشیم
چه کار کنیم که در خارج اعدام نشویم؟
۸۶ ایرانی تنها در کشور مالزی در انتظار اعدام هستند. این، سوای ایرانیان دیگری است که در سایر نقاط جهان بهویژه آذربایجان، ژاپن، امارات و ترکیه به زندان افتاده و برخی نیز محکوم به اعدام شدهاند. گفته میشود تعداد ایرانیان زندانی در خارج از کشور، از 3000 نفر فراتر رفته است.
اتهام اغلب این افراد، حمل مواد مخدر است و واقعیت نیز این است که اکثر آنها این جرم را مرتکب شدهاند و در اینکه باید مجازات شوند، تردیدی نیست. اما نکته مهم و غمانگیز ماجرا این است که برخی از این افراد، از سر حسن نیت و انساندوستی و به طور ناآگاهانه مرتکب جرم نابخشودنی حمل مواد مخدر شدهاند و اینک در آستانه مرگ هستند.
یکی از مسئولان سازمان تعاون زندانیان - که برای بهبود وضع اشتغال زندانیان و کمک به خانوادههای آنان فعال است - میگفت که موارد متعددی بوده که افراد در فرودگاه بار دیگران را حمل کرده و به دام افتادهاند.
این نوشتار، هشداری است به همه ما که ممکن است روزی از سر انساندوستی، بی آنکه مرتکب جرمی شده باشیم، درگیر زندان و حتی اعدام شویم.
۱- مسافران پروازها معمولا از ساعتها پیش در فرودگاه حاضر میشوند و این، فرصت مناسبی برای آشنایی مسافران و گپ و گفتهای بین آنهاست. کسانی که میخواهند محموله مواد مخدر - حتی در حد ۱۰ گرم - را به خارج ببرند، در این مدت طعمه خود را انتخاب میکنند و با او دوست میشوند. ما ایرانیها نوعا مردمانی هستیم که زود در رودربایستی گیر میکنیم. بنابراین وقتی کسی که ساعتی با ما همکلام شده و مثلا با هم آبمیوهای هم خوردهایم به ما میگوید که یکی از چمدانهایش باعث میشود اضافهبار بخورد و خواهش میکند بار او را روی بلیت ما ثبت کنند، نمیتوانیم «نه» بگوییم! غافل از اینکه ممکن است - حتی در حد یک درصد - داخل آن چمدان، چند گرم ماده مخدر یا هر ماده ممنوعه دیگری وجود داشته باشد. اگر پلیس ایران یا کشور مقصد، آن ماده را کشف کرد، چون بار به اسم ما ثبت شده، ما درگیرش خواهیم بود و او هیچ مسئولیتی را بر عهده نخواهد گرفت.
اما اگر کسی متوجه نشد، در آن سوی گیتهای فرودگاه مقصد، در حالی که در دل به سادهلوحی ما میخندد، بارش را تحویل میگیرد و خداحافظی میکند. یادمان باشد که قاچاقچیان مواد مخدر، مانند آنچه در فیلمهای سینمایی نشان داده میشوند، آدمهایی با قیافههای ترسناک و صداهای نخراشیده و احیانا دارای جای زخمی در صورت نیستند. آنها میتوانند افرادی کاملا باکلاس، مؤدب و مهربان باشند که با سر و وضعی مرتب در فرودگاه نشستهاند و میگویند که شرکتی در مالزی دارند و در کار آیتی هستند یا در لندن تدریس میکنند. اگر کسی در فرودگاه از شما خواست مسئولیت بارش را به عهده بگیرید، با یادآوری خطری که ممکن است زندگیتان را به کلی به فنا بدهد، قاطعانه «نه» بگویید. بگذارید کسی که چنین انتظار بیجایی از شما دارد، از دستتان ناراحت شود. جملاتی مانند «نگران نباشید، هزینه اضافهبار زیاد نیست» یا «با متصدی کانتر صحبت کنید شاید جریمهتان نکند»، «عذر میخواهم ولی من به خودم قول دادهام بار دیگری را قبول نکنم و نمیخواهم قولم را بشکنم» و البته کلمه «نه» به تنهایی، میتوانند جانتان را نجات دهند.
۲- گذشته از افرادی که همسفرتان هستند، گاهی اوقات افرادی که خودشان سفر نمیکنند، به کسانی که در صف سالن ترانزیت هستند مراجعه میکنند و میگویند: ببخشید! آیا ممکن است این کتاب را هم با خودتان ببرید؟ دخترم یا پسرم در آنجا دانشجوست و در فرودگاه این کتاب را از شما خواهد گرفت. خیلیها ممکن است کتاب یا هر بسته کوچک دیگری را بپذیرند، با این نیت که کمکی به هموطنشان کرده باشند و ای بسا دوستی در آنجا بیابند. یادتان باشد که شما هیچ تعهد قانونی، شرعی و حتی اخلاقی برای این کار ندارید. آنها میتوانند بستههایشان را پست کنند.
هزینه پست یک کتاب به خارج، گاهی اوقات کمتر از هزینه ایاب و ذهاب افراد به فرودگاه است! شما از کجا مطمئن هستید که داخل جلد کتاب چند گرم مواد مخدر صنعتی به طرز ماهرانهای جاسازی نشده است؟ از کجا میدانید که در متن کتاب، کدهای یک اقدام تروریستی وجود ندارد؟ از کجا میدانید که در بستهای که حمل میکنید مادهای وجود ندارد که ممکن است در ایران آزاد باشد ولی در کشور مقصد، ممنوع؟ «عذر میخواهم»؛ این تنها جملهای است که باید بگویید و به کار خودتان مشغول شوید. شما دو عمر ندارید که یکی را برای خودتان داشته باشید و دیگری را برای دیگران به زندان یا بالای چوبه دار ببرید.
۳- در فرودگاه با دقت تمام مواظب چمدانهایتان باشید تا کسی با چمدانهای مشابه جابهجا نکند یا داخلشان چیزی نگذارد یا چیزی به آنها نیاویزد و الصاق نکند. مواظب همراهانتان هم باشید. ممکن است به بهانه بازی با فرزندتان، چیزی درون لباس یا کیف یا عروسک او بگذارند و آن طرف، بردارند. از کسانی که برای نفع شخصیشان حاضرند افراد بیگناه را به «چوبه دار در غربت» بسپارند، هیچ کاری بعید نیست، حتی کارهایی که به عقل جن هم نمیرسد. این خود شما هستید که باید مواظب خودتان و همراهانتان باشید.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#236
Posted: 14 May 2014 12:37
ارزش جهانی پول ایران از 300سال پیش تا امروز
- منابع تاریخی نشان مي دهند ارزش برابري پول ملي ايران با پولهاي معتبر جهاني در مقاطع تاریخی مختلف به اين شرح بوده است :
در زمان شاه طهماسب صفوي، يعني در سده شانزدهم ميلادي، واحد پول ايران «شاهي» بود و هر ۲۰۰ شاهي برابر با يک «تومان». طبق مندرجات سفرنامه جنکينسون، در آن زمان هر شاهي با يک شيلينگ انگليس برابر بود. هر پوند استرلينگ برابر با ۲۰ شيلينگ است. بنابراين، يک تومان ايران برابر بود با ۱۰ پوند انگليس. يعني، ارزش پول ايران ده برابر پول انگليس بود.
در سده هيجدهم ميلادي، ارزش تومان ايران بهتدريج کاهش يافت و ارزش پوند انگليس افزايش. در نيمه اوّل سده نوزدهم ميلادي، يعني در دوران سلطنت فتحعليشاه و محمد شاه قاجار، دو پوند استرلينگ برابر با يک تومان ايران شد. در اين زمان يک پوند برابر بود با ۲۵ فرانک فرانسه و ۱۰ روپيه هند. يعني، يک تومان ايران برابر بود با ۵/ ۱۲ فرانک فرانسه. در همين زمان، يک تومان ايران با دو دلار و پنجاه سنت آمريکا برابر بود.
پس از قحطي بزرگ ۱۲۸۸ ق. ارزش پول ايران سير نزولي را آغاز کرد؛ با قتل ناصرالدينشاه (۱۸۹۳) اين کاهش ادامه يافت و با انقلاب مشروطه (۱۹۰۵-۱۹۰۷) شدت گرفت. اندکي قبل از قتل ناصرالدينشاه، در سال ۱۸۹۱ يک پوند استرلينگ برابر با ۵/ ۳۲ قران بود که، اندکي پس از قتل ناصرالدينشاه، در سال ۱۸۹۴ به ۵/ ۴۸ قران رسيد. ده قران برابر با يک تومان بود. يعني در اواخر سلطنت ناصرالدينشاه ارزش پوند بريتانيا ۲۵/ ۳ برابر تومان ايران و پس از قتل او، در زمان سلطنت مظفرالدينشاه، حدود ۸۵/ ۴ برابر تومان ايران شد. پس از انقلاب مشروطه يک پوند برابر با ۶۰ قران بود يعني ارزش پوند انگليس شش برابر تومان ايران شد. در اواخر سده نوزدهم و اوائل سده بيستم ميلادي، تا جنگ اوّل جهاني، يک پوند انگليس تقريباً برابر با ۵ دلار آمريکا بود. بنابراين، در دوران مظفرالدينشاه ارزش دلار آمريکا و تومان ايران تقريباً يکسان بود.
در زمان سقوط رضا خان و ورود ارتشهاي متفقين به ايران (۱۳۲۰ ش.) دلار آمريکا تقريباً يك و نيم تومان ايران بود؛ يعني با ۱۵ ريال ميشد يک دلار خريداري کرد. در سال ۱۳۳۲، يعني در اواخر دولت دکتر مصدق و زمان کودتاي ۲۸ مرداد، يک دلار آمريکا معادل ۹۰ ريال ايران (۹ تومان) و يک پوند استرلينگ برابر با ۲۳ تومان بود. در پايان سلطنت محمدرضا پهلوي و در دوره اي كه صادرات نفت خام در قله تارخي قرار داشت، يک دلار آمريکا تقريباً ۷ تومان ايران و يک پوند انگليس تقريباً ده تومان ايران ارزش داشت. در اين زمان ارزش يک روبل شوروي حدود ده تومان ايران يعني تقريباً برابر با پوند استرلينگ بود. يک فرانک فرانسه ۱۶ ريال و يک مارک آلمان غربي ۳۲ ريال ارزش داشت.
امروزه پوند استرلينگ به نرخ رسمي دولتي حدود ۱۹۵۰ برابر تومان ايران و دلار آمريکا حدود ۱۲۲۶ برابر تومان ايران است در حالی که نرخ دلار در بازار آزاد ۱۸۵۰ تومان و قیمت پوند ۳۰۰۰ تومان می باشد . بجز دوره هايي كه ايران شاهد جنگ و تجاوز نظامي بوده، سريع ترين سقوط ارزش پول ملي ايران در خرداد۱۳۷۴ (زمان رياست عادلي بر بانك مركزي) و دي ۱۳۹۰ (زمان رياست بهمني بر بانك مركزي) اتفاق افتاده است. بانك مركزي طبق قانون، وظيفه حفظ ارزش پول ملي را به عهده دارد.
سال پیش واحد پول ایران دهمین پول کم ارزش دنیا بود
تازه ترین ارزیابی ها از ارزش برابری واحد پول کشورهای مختلف جهان در برابر دلار آمریکا حاکیست، ریال ایران تنها از واحد پول سائوتام و ویتنام با ارزش تر است.
این در حالی است که 5 سال قبل خبرگزاری بلومبرگ اعلام کرده بود، ریال ایران دهمین پول کم ارزش دنیاست. بر اساس آن گزارش در سال 2005 میلادی( 1383 خورشیدی) هر دلار آمریکا برابر 8 هزار و 764 ریال بود، کم ارزش ترین پول خارجی در برابر دلارآمریکا لیر ترکیه بود که هر دلار آمریکا بیش از یک میلیون و 500 هزار لیر ترکیه ارزش داشت.
این گزارش اعلام کرده بود، ارزش برابری پول کشورهای اکوادور، غنا، اندونزی، ماداگاسکار، موزامبیک، رومانی، سائوتام و ویتنام هم از ایران کمتر است. ارزش برابری پول این کشورها را در برابر یک دلار آمریکا برابر 25 هزار سوکر اکوادور، 9 هزار و 45 کدی غنا، 9 هزار و 92 روپیه اندونزی، 10 هزار و 200 فرانک ماداگاسکار، 20 هزار و 865 شیکل موزامبیک، 33 هزار و 424 لئو رومانی، 8 هزار و 898 دوبرا سائوتام و 15 هزار و 757 دونگ ویتنام اعلام شده بود.
به گزارش خبرآنلاین، حال 5 سال بعد و همزمان با پایان کار دولت نهم و آغاز به کار دولت دهم، 1.4 لیر ترکیه در برابر 1 دلار مبادله می شود. 2040 فرانک ماداگاسکار هم به ازای یک دلار آمریکا داد و ستد می شود. همچنین 31.19 شیکل موزامبیک هم 1 دلار آمریکا ارزش دارد. 10 هزار کدی غنا هم در برابر یک دلار آمریکا داد و ستد می شود. 9223 روپیه اندونزی نیز معادل یک دلار آمریکاست. همچنین هر دلار آمریکا در برابر 2.89 لئوی رومانی مبادله می شود. واحد پول اکوادور هم به دلار آمریکا تغییر یافته است.
بر این اساس در حالی که هم اکنون هر دلار آمریکا با 10 هزار 20 ریال در بازار تهران مبادله می شود، 15560 دوبرای سائوتام یک دلار ارزش دارد و 18420 دونگ ویتنام با یک دلار آمریکا هم ارزش است.
بدین ترتیب ریال ایران در فاصله 5 سال به سومین پول کم ارزش جهان در برابر دلار آمریکا تبدیل شده است. این در شرایطی است که دلار زیمباوه که بحران تورمی و پولی شدیدی را طی سال های اخیر داشته هم اکنون از ریال ایران با ارزش تر است و 368.49 دلار زیمباوه یک دلار آمریکا ارزش دارد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#237
Posted: 8 Jul 2014 18:26
تنها دروازهبان دنیا که عاشقانه در دروازه ایستاد تا گل بخورد!
علیرضا حقیقی، دروازه بان تیم ملی ایران در چهارچوب دروازه ایستاد و با به ثمر رسیدن 15 گل، کودکان محک یک صدا پیام «در محک کودکی ادامه دارد...» را به گوش همه مردم جهان رساندند.
دروازهبان تیم ملی ایران پس از اهدای پیراهن دروازه بانیاش مقابل تیم آرژانتین به فرزندان محک، در یک مسابقه نمادین پنالتی، دروازهای را که در مقابل تیم قدرتمند آرژانتین با اراده و محکم از آن محافظت کرده بود، به روی کودکان مبتلا به سرطان گشود.
کودکان قهرمان محک در میان شور و شوق تماشاچیان که همگی طرفداران پر و پا قرص مهر و نیک اندیشی بودند یک به یک با اعلام گزارشگر بازی وارد زمین فوتبالی مملو از امید و عشق شدند و پس از آن علیرضا حقیقی در میان تشویق کودکان محک و همراهانی که حضور داشتند به جمع آنها پیوست. دروازه بانی که با تمام توان تلاش کرد که بارها دروازه تیم ملی فوتبال ایران را در برابر تیم قدرتمند آرژانتین حفاظت کند، بارها و بارها با عشق به کودکان مبتلا به سرطان از آنها گل خورد.
علی فرزند 14 ساله محک که از زدن گل به دروازه بان تیم ملی به خود می بالید پس از عبور توپ از دروازه به سمت علیرضا حقیقی رفت و با افتخار با او دست داد. آرین که قبلا هم با حقیقی فوتبال بازی کرده بود در آغوش او بلند بلند می گفت که امروز به او خیلی خوش گذشته است. دیانا فرزند 3 ساله محک در حالی که تاتی تاتی کنان به سمت توپ می رفت توپ را به سمت دروازه قِل داد و مهارت عجیبی میخواست تا حقیقی کاری کند که این توپ گل شود.
این روز پر از شادی و هیجان تا همیشه در خاطرات فرزندان قهرمان محک جاودان
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#238
Posted: 12 Jul 2014 20:38
خورشيد در اتاق
تأمین روشنایی کارگاههای کوچک و منازل در کشورهای توسعهنیافته و فقیر در طول روز، معضل کوچکی نیست
همین هزینه که به نظر چندان زیاد نمیآید، از عهده بسیاری از شهروندان این کشورها برنمیآید.
به نظر منطقی میآید که معماری اماکن طوری صورت بگیرد که در طول روز کمترین نیاز به روشنایی مصنوعی باشد، اما عملا امکان تغییرات گسترده در همه خانهها و کارگاهها وجود ندارد.
از سوی دیگر باید به مسئله آلودگی محیط زیست برای تأمین نیروی الکتریسیته هم توجه کنیم. یک لامپ ۵۰ واتی اگر در هر شبانهروز ۱۴ ساعت روشن بماند، سالانه به میزان ۲۰۰ کیلوگرم دی اکسید کربن برای تأمین نیروی برق همین لامپ راهی جو میشود. این عدد را اگر در تعداد کل لامپهایی که در طول روز روشن میمانند، ضرب کنید، عددی نجومی به دست میآید.
اما یک مکانیک ساده برزیلی به نام آلفردو موسر، راهی ساده و ارزان برای تأمین روشنایی پیدا کرده است:
کافی است که شما سوراخهایی در سقف ایجاد کنید، طوری که یک بطری پلاستیکی معمولی نوشابه بتواند در آن تعبیه کرد.
بعد بطری را پر از آب میکنید و کمی ماده سفیدکننده به آن اضافه میکنید تا به مرور زمان آب بطری نگندد و آلگ در آن تشکیل نشود.
کمی از قسمت سر بطری را بیرون سقف باید بگذارید.
حالا این بطری، نور خورشید را از خود به میزان قابل قبولی عبور میدهد و روشنایی محل نظر شما را تأمین میکند. میزان نوری که هر یک از این بطریها به داخل میآورد، بستگی به شدت تابش نور خورشید دارد، ولی عموما به اندازه یک لامپ ۴۰ تا ۶۰ واتی است.
خوشبختانه از این ایده استقبال بسیار زیادی شده است، طوری که ۱۴۰ هزار خانه، تنها در کشور فیلیپین که یک چهارم مردمش زیر خط قفر هستند، مجهز به همین لامپهای خورشیدی شدهاند.
۱۵ کشور دیگر از هند تا بنگلادش و از تانزانیا تا آرژانتین و فیجی میکوشند که بیشتر از این روشنایی طبیعی استفاده کنند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#239
Posted: 17 Aug 2014 21:53
آشنایی با زندگی نخستین زنی که برنده معتبرترین جایزه ریاضی شد: مریم میرزاخانی
زمانی که مریم میرزاخانی ۸ ساله بود عادت داشت که موفقیتهای یک دختر قهرمان را پیش خودش تجسم کند. هر شب در رختخواب، قهرمان خیالی او شهردار میشود، به نقط مختلف دنیا سفر میکرد یا در زمینههای بارز دیگری، موفقیت کسب میکرد.
امروز، میرزاخانی یک استاد ۳۷ ساله ریاضیات در دانشگاه استنفورد است و هنوز هم در ذهنش داستانهایی مینگارد. جاهطلبیهای او تغییری نکردهاند ولی بازیگران و شخصیتها داستانهایش چرا. این بازیگران حالا سطوح هذلولی، فضاهای moduli و سامانههای دینامیک هستند. او بر این باور است که ریاضیات از جهاتی مانند نوشتن یک رمان است:
«شخصیتهای مختلفی وجود دارند و شما بایستی آنها را بهتر بشناسید. داستان پیش میرود، آنگاه وقتی دوباره به شخصیتهای نگاه میکنید، میبینید که نسبت به تلقی اول شما، تغییر کردهاند.»
ریاضیدان ایرانی شخصیتهایش را هر جا که میرفت با خود میبرد، همزمان خطوط داستانش نوشته میشد، داستانی که سالها طول کشید تا آشکار شود.
او در میان ریاضیدانها به این ویژگی شهرت دارد که کوچک اما سرکش و رامنشدنی است و دشوارترین سؤالات زمینه مطالعاتیاش را با پایداری بسیار دنبال میکند. استاد راهنمای او در مقطع دکترا -کورتیس مکمولن- میگوید که او زمانی که پای ریاضیات در بین باشد او با بیپروایی بسیار جاهطلبی دارد.
با صدای آرام و یکنواخت و چشمان خاکستری مایل به آبیاش، میرزاخانی اعتماد به نفس تزلزلناپذیری دارد. در عین حال فروتن است و زمانی که از او در مورد سهمش در حل کردن یک مشکل مطالعاتی سؤال میشود، میگوید «اگر بخواهم صادف باشم، فکر میکنم که سهم زیادی نداشتهام.» حتی زمانی که در ماه فوریه ایمیلی به او رسید که مبنی بر دریافت معتبرترین جایزه ریاضی دنیا یعنی نشان «فیلد» بود، او به سادگی عنوان کرد که شاید ایمیلی که دریافت کرده، هک شده باشد و واقعی نباشد!
اما دیگر ریاضیدانها از کارهای او را میستایند. الکس اسکین-ریاضی دان مقیم شیکاگو و همکار او – میگوید که تز دکتری او در مورد شمارش حلقهها (لوپها) روی سطوحی که هندسه هذلولی دارند، بسیار جالب توجه و شایسته درج در کتابهای درسی ریاضی است.
ریاضیدان دیگر ساکن شیکاگو -بنسون فارب- هم عقیده دارد که یکی دیگر از کارهای او که در مورد دینامیک سطوح انتزاعی مرتبط با میزهای بیلیارد است، شایسته دریافت «قضیه دهه» است.
اما جالب است بدانید که در سال اول وضعیت ریاضی میرزاخانی چندان جالب نبود، طوری که معلم ریاضی او را صاحب نبوغ خاصی تشخیص نمیداد. میرزاخانی به همین خاطر علاقهاش را به ریاضی از دست داد.
سال بعد او معلمی داشت که مشوقتر بود، عملکرد او در ریاضی به شیوه چشمگیری بهتر شد. در سال دوم دیگر او مبدل به یک ستاره شده بود.
در مقطع دبیرستان او میرزاخانی و بهشتی به دبیرستان فرزانگان رفتند و در آنجا بود که آن دو زمانی تصمیم گرفتند که مسئلههای المپیاد انفورماتیک را با هم حل کنند، آنها میخواستند ببینند که چقدر توانایی حل این دست مسائل را دارند، برای همین به صورت مشترک روی آنها کار کردند و توانستند سه مسئله از شش مسئله را ظرف چند روز حل کنند، البته در آزمون واقعی، هر شرکتکننده تنها ۳ ساعت وقت برای حل کردن مسائل داشت.
با هدف کشف تواناییهای خودشان در رقابتهای مشابه، آن دو پیش مسئولان دبیرستان رفتند و خواستند که کلاسهایی برای حل مسائل المپیادها در دبیرستان تشکیل شود، مثل همانهایی که در دبیرستانهای پسرانه برگزار میشد. خوشبختانه مدیر دبیرستان شخصیت بسیار قویای داشت، او به میرزاخانی اطمینان داد که با وجود اینکه تا آن زمان هیچ دختری نتوانسته بود وارد تیم المپیاد ریاضی ایران شود، میرزاخانی شایستگی مبدل شدن ورود به این تیم را دارد.
در سال ۱۹۹۴، میرزاخانی و بهشتی در ۱۷ سالگی وارد تیم المپیاد ریاضی ایران شدند. میرزاخانی در نهایت مدل طلای المپیاد را دریافت کرد.
هاروارد
اما گرفتن مدال طلای المپیاد، لزوما تضمینکننده موفقیت در پژوهشهای ریاضی نیست. در مسابقات ریاضی، کسی میآید و یک مسئله را با یک پاسخ هوشمندانه طراحی میکند، اما وقتی وارد پژوهش واقعی میشویم با مسائلی روبرو میشویم که اصلا ممکن است پاسخی نداشته باشند. اما میرزاخانی برخلاف دیگر افراد موفق در المپیادها، توانایی ایجاد نگرش خاص خود را داشت.
میرزاخانی بعد از حضور در دانشگاه شریف در سال ۱۹۹۹، به دانشگاه هاروارد رفت و در آنجا در همایش مکمولن شرکت کرد. در آغاز او چیز زیادی از مسائلی که مکمولن مطرح میکرد، درک نمیکرد، اما شیفته زیبایی مسئله یعنی هندسه هذلولیها شده بود. او به دفتر مکمولن میرفت و او را با سؤالات زیاد بمباران میکرد، سؤالاتی که با عجله به زبان فارسی نوشته بود.
او در ذهنش تصویری از مسائل را مجسم میکرد و بعد به دفتر مکمولن میآمد و شرحشان میداد. میرزاخانی شیفته سطوح هذلولی شده بود -سطوحی به شکل دونات با دو یا تعداد بیشتری حفره.
یک قرن است که این سطوح مورد توجه شاخههای مختلف دانش ریاضی یا حتی فیزیک قرار گرفتهاند. اما در این مدت به بسیاری از سؤالات در زمینه این سطوح پاسخ داده نشده است، یکی از این سؤالات در مورد خطوط مستقیم یا geodesic ها روی سطوح هذلولی است.
یک سطح هذلولی را در ذهن تصور کنید و بعد خطوط مستقیمی را در نظر بیاورید که دو نقطه دلخواه آن را به هم متصل میکنند، حالا به نظرتان چطور میشود، تعداد خطوط مستقیمی را مصاحبه کرد که طول مشخصی داشته باشند؟
میرزاخانی در تز سال ۲۰۰۴ در مورد همین خطوط کار کرده بود. تز او در قالب سه مقاله در سه نشریه معتبر ریاضی چاپ شد.
زمینه تحقیقاتی میرزاخانی با قسمتهای مختلف ریاضیات مثل هندسه تفاضلی، تحلیل پیچیده و سامانههای دینامیک مرتبط است.
در سال ۲۰۰۶، میرزخانی توانست مسئله دشواری را حل کند: بر سر سطوح هذلولی چه میآید وقتی هندسه آنها با مکانیسمهای شبیه زلزله تغییر شکل پیدا میکند؟!
مسئله دشوار بعدی این بود: پیشبینی شیوه حرکت و نحوه رفتار یک توپ بیلیارد روی میزی که به جای شکل معمول به صورت چندضلعی است. یک قرن پیش بود که ریاضیدانهای پیدا شدند که این مسئله ظاهرا آسان را مطرح کردند، اما در این یک قرن پاسخ سرراستی برای این مسئله پیدا نشده بود، تا اینکه در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ میرزاخانی، اسکین و امیر محمدی موفق به حل آن شدند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#240
Posted: 31 Aug 2014 19:16
اون کیه فکر می کنید ؟
.
.
.
.
.
.
دختر بیل گیتس !!
She's...
Bill Gates' daughter.
جالبه نه ؟!
نه زيور الات انچناني...
نه اثري از برندهاي به روز كه بسياري اسيرش هستند....
ولي سالم ؛ پر انرژي و شاد !
بياد اورنده اين مضمون كه:
هي فلاني ؛ زندگي شايد همين باشد ....!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند