چرا خودكشی؟ آیا تا به حال به خودكشی فكر كرده اید؟ - صفحه 6

ارسالها: 69

#51 Posted: 4 Oct 2012 00:07

خودکشی فقط برای کسانی معنا داره که بازی رو باخته باشن
من کسی نیستم که به این سادگی ها تسلیم بشه ( البته تا چند ماه پیش بودم !)

Alone But Alive !

bamdad_2014

کاربر

ارسالها: 2546

#52 Posted: 9 Dec 2012 22:42

Lyndsy_Fonseca: سلام

من امینم 18 سال دارم تا حالا به جون خودم خیلی شده كه بخوام این كار رو بكنم
درود بر شما داداش گلم،شما به جون خودت قسم خوردی(یعنی جونت واست عزیزه)،و یه تایپیک با موضوع خودکشی راه انداختی(دنبال ریشه یابی و شناخت دلیل ناکامی و احساس شکستت تو زندگی،و استفاده از تجربیات دیگران واسه گذر از این بحران هستی)،از این بابت بسیار خوشحالم.
Lyndsy_Fonseca: وقتی كه میبینی همه چیز دور و برت تیره و تار شده و دیگه داری به بیراهه میری فكر كردم وقتشه با خودم هم میگم از اولشم آفرینشم اشتباه بوده اما خدایی چندبار خواستم خودمو بكشم ترسیدم جرات نكردم لحظه های آخر
Lyndsy_Fonseca: فقط میگم كاش یجوری كه زیاد درد نكشم یه جوری خلاص شم از این وضعیت
Lyndsy_Fonseca: كاش میشد یكهو همینطوری میمردیم بدون درد، چشات رو ببندی و باز كنی ببنی همه چیز دیگه تموم شده الان راحتی....زجر نمیكشی
از این بابت واقعا واست نگرانم،به نظر من از لحاظ روحی تو مستعد بیماری اعتیاد به مواد مخدر یا مشروبات الکلی هستی(هر کاری سختی خودش رو داره،با مشکلات جنگیدن و ادامه دادن،یا حتی کوتاه اومدن و جون دادن،ولی اعتیاد عقل و فکر رو بی حس کردن واسه درد نکشیدن و چیزی رو احساس نکردن است) Lyndsy_Fonseca: ، رابطم با مامانم اصلا خوب نیست بعضی وقتا باخودم میگم من اصلا بچه ی اینها نیستم ولی مردم دیگه حسرت داشتن بچه ای مثل من رو دارن ، من نمیدونم مشكل كجاست
مشــــــــــــــــــکل؟!...خب معلومه از خودته،چــــــــــرا؟!...به این دلیل که جنابعالی که این احساس رو داری،کاری اساسی انجام ندادی واسه برطرف شدن مشکلت،امکان داره مادر شما احساس کنه که رفتارش و برخوردش با تو درسته،یا به صلاحته،و پیش خودش بگه بهترین مادر دنیاست،تو شخصیتت و خواسته ها و انتظاراتت رو چه جوری بهش نشون دادی؟!...(کمی شفافیت در موارد یاد شده به طرف مقابل هم کمک میکنه در برخورد صحیح با تو)
Lyndsy_Fonseca: اصلا با هیچ هم دوست نمیشم هیچ دختری ، بچه ها مدرسمون بعضی وقتا میگن فعلان دختر داره بهت بدجور پا میده ، اما من اصلا از دختر خوشم نمیاد، دست خودم هم نیست
بعد اون اتفاقاتی كه برام افتاده توی بچگی نمیتونم دیگه
امین جان منظور شما از اتفاق دوران کودکی،کودک آزاریاگه باشه،میتونی پیش یه روانکاو حاذق بری و کمکت کنه که اون قضیه دیگه سوهان روحت نباشه و فراموشت شه،و اگه اون قضیه(کودک آزاری از سمت دختر یا زن بوده) به نظرت باعث شده که از دختر خوشت نیاد،بازم هم کمکت میکنه. Lyndsy_Fonseca: الانم خیلی حالم گرفتس من الان با هیچ پسری هم نمیپرم یعنی سعی میكنم نپرم برای خودم هم بهتره
البته سکـــــــــــوت و تنــــــهایی بهترین ابزار واسه اینکه آدم وقت بیشتری رو با خودش خلوت کنه و ببینه نیازهاش و خواسته هاش چیه،و الان کجای زندگی که واسه خودش ترسیم کرده ایستاده؟(خودشناسی)،ولی نباید فراموش کرد که انسان موجودیست اجتماعی،و در اجتماعست که معنی پیدا میکند.
Lyndsy_Fonseca: مردم هم كه فقط یه چیزو بلدن واس من اونم حس ترحم هست كه من خوشم نمیاد یكی به من حس ترحم داشته باشه
هر انسان یک وظیفه فردی داره(در قبال خود) و یک وظیفه اجتماعی داره(در قبال جامعه)،در حال حاضر بسیاری از دوستان مشغول انجام وظیفه در قبال اجتماع هستند،چون اگر اجتماع دچار مشکل شود،گریبان ما را نیز خواهد گرفت.

فراموش نکنیم که،زندگی با ما و حتی بدون ما در جریان است،میتونیم متولد شدن و بدنیا اومدن رو فرصت بدونیم واسه تجربه زندگی و یا حتی بدبختی و فلاکت بدونیم و نخواهیم ادامه بدیم.

با سپاس از آقا امین گل

خوندنش خالی از لطف نیست

ویرایش شده توسط: bamdad_2014

omidbahal1234

کاربر

ارسالها: 176

#53 Posted: 16 Dec 2012 15:11

خودکشی یعنی حماقت.این دنیا با همه بدیهاش کلی چیز قشنگ داره برا زندگی کردن

mohamad_1359

کاربر

ارسالها: 100

#54 Posted: 1 Jan 2013 02:56

اره یه چند باری انقدر جونم به لبم رسیده که خاستم این کارو بکنم ولی دروغ چرا میترسم از خودکشی

president67

کاربر

ارسالها: 253

#55 Posted: 1 Jan 2013 04:44

من هم خیلی به خودکشی فکر کردم
حتی یه مدت دوست داشتم توی یه اتاق که در و دیوار و کفش به رنگ سفیده بشینم و یه آینه بزارم جلوم و رگ دو دستمو بزنم
و خونم کف اتاق بریزه و انقدر ازم خون بره که بمیرم و خودم ذره ذره جون دادنمو ببینم
.
.
و یه بار هم سم خوردم که به موقع بردنم بیمارستان و گرنه الان اینجا نبودم
.
.
.
ولی دیگه اون دوران گذشته و الان اصلا به خودکشی فکر نمیکنم و بعضی وقتا که دلم خیلی میگیره ، میشینم یه دل سیر گریه میکنم که خیلی ارومم میکنه و سبک میشم ....

WHY so SERIOUS

sina0076

کاربر

ارسالها: 122

#56 Posted: 4 Mar 2013 02:35

آدمهای ترسو و احمق به خودکشی فکر میکنند. آدم عاقل برای مشکلاتش دنبال راه حل میگرده نه خودکشی...

saeid1371

کاربر

ارسالها: 489

#57 Posted: 22 May 2013 17:08

اره یه بار۶سال پیش الان فک میکنم خندم میگیره

باید با سختی ها مبارزه کرد

همه از آدمای عوضی بیزارن غافل ازاینکه خودشون آدم عوضی قصه زندگی یکی دیگه ن.

nisha2552

کاربر

ارسالها: 3525

#58 Posted: 22 May 2013 17:08

چند بار به فکر خودکشی بودم با اینکه سنم زیاد نیست

gharibe819

کاربر

ارسالها: 210

#59 Posted: 22 May 2013 17:16

نه اصلا

در رفاقت
دور زدن ممنوع

simonxxx

کاربر

ارسالها: 973

#60 Posted: 2 Jun 2013 12:10

الان دارم فک می کنم! جدی دیگه هیچی، حتی کورسویی هم نمیبینم که زندگی کنم! به قول محمد بیباک ، هر روز تکراریه کپی پیستِ لامصب!.......مغزم دیگه بام نیست! فاز و نولم قاظیه! دیگه خستم! اینا بس بود؟

Not a internet bully

tried not to be fake'o

I'm just Simon