ارسالها: 1495
#141
Posted: 15 Oct 2012 10:20
و گاهی از زبان رهبران انقلاب:
آیت الله بهشتی در برنامه شما و مسئولان رادیو شیراز در پاسخ به سوال خانمی در مورد پاکسازی خانمها: یک خانم شهروند و مسلمان ایجاب می کند که لباسی را که در اداره می پوشد همان لباسی نباشد که در میهمانیهای شبانه می پوشد. (18 خرداد 59 شماره 11015 صفحه 1)
photo upload
همزمان صحنه سیاسی شاهد اتفاقات مهمی بود. حزب جمهوری اسلامی انتخابات ریاست جمهوری را به ابوالحسن بنی صدر واگذار کرد. بنی صدر با سیزده میلیون رای رئیس جمهور شد در حالیکه دکتر حسن حبیبی کاندیدای حزب جمهوری اسلامی کمتر از دو میلیون رای کسب کرد. در مقابل حزب جمهوری اسلامی که دادگاهها و کمیتههای انقلاب را در کنترل خود داشت با همراهی دانشجویان پیرو خط امام که سفارت آمریکا را تصرف کرده بودند به پرونده سازی برای مخالفان خود مشغول شده و قدرتی مستقل از دولت ایجاد کرده بود. نقطه عطف اين منازعه قدرت در فروردین 59 رخ داد. سخنرانی حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی در دانشگاه تبریز به درگیری منتهی شد و موجی از منازعات خونین میان سه جبهه طرفداران حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، مجاهدین خلق و جبهه سوم یعنی گروههای چپگرا (پیکار، چریکهای فدائیان خلق و...) دانشگاههای تبریز، علم و صنعت، تهران، شیراز و مشهد را فراگرفت و به مرور همه دانشگاهها را دربر گرفت. اين درگيريها منجر به کشته و زخمی شدن صدها نفر شد. پیامد این حوادث، تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی و اعلام تعطیلی دانشگاهها بود. بدین ترتیب اصلیترین کانون مخالفت با یکدست سازی حاکمیت تعطیل شد.
میراث طاغوت: موی سر زنان و آرم شاهنشاهی!
در چنین شرایطی در روز یکشنبه 8 تیرماه 59 آیتالله خمینی در ديدار با خانواده شهدای انقلاب نطقی آتشین و سراسر انتقاد از دولت و شورای انقلاب ایراد کرد:
... باز هم گذرنامهها گذرنامههای شاهنشاهی هست. باز هم کاغذهای اداری کاغذهای شاهنشاهی هست. اگر شاهنشاهی هستید خوب بگوئید تا ما تکلیفمان را با شما تعیین کنیم تا من بگویم ملت با شما چه کنند و اگر نیستید چرا این آرمها را برنمی دارید؟ چرا این اشخاصی که در این ادارات مشغول فساد هستند چرا اینهائی را که مشغول هستند جوانهای ما را تباه کنند در این ادارات تصفیه نمی کنید من نمیدانم این مملکت وضعش چگونه است بیست سال است که این ملت محروم دارد زحمت می کشد کشته میدهد پانزده خرداد آنقدر کشته داد و بعد هم هی پانزده های خرداد برای ما پیش آمد این همه به شهادت رسیدند ما تا چه وقت باید مواجه با این چهرههای افسرده باشیم؟ ملت ایران تا کی باید منتظر باشند که شماها از آن گرفتاریهائی که می گوئید دارید در ادارات بیرون بیائید؟ تا کی ملت ایران صبر کند و تا کی شما میخواهید اصلاح کنید امور را؟ یک سال و نیم بیشتر گذشته از این انقلاب و باز آرمهای شاهنشاهی هست. اگر شاهنشاهی هستید بگوئید اگر تا ده روز دیگر در یکی از این نامههائی که از ادارات صادر میشود عکس همان آرمهای شاهنشاهی باشد و اسم آنها باشد من به ملت می گویم که با شما آن کند که با شاهنشاه کرد. ما هی سکوت میکنیم هی میخواهیم که مطالب را خودشان حل کنند. معذالک به فکر این حرفها کم هستند چرا به فکر نیستید؟ چرا شورای انقلاب به فکر این مطلب نیست؟ چرا رئیس جمهور به فکر این افراد نیست و به فکر این امور نیست؟ (8 تیر 59 شماره 11031 صفحه 13)
در حالیکه آیت الله خمینی در نطق خود حجاب زنان را به صراحت مورد اشاره قرار نداده بود آیتالله منتظری که آن روزها فقیه عالیقدر نامیده میشد مصادیق فرمان آیتالله خمینی را مشخص کرد. آیتالله منتظری در مصاحبهای مفصل با کیهان ضمن شرح آیات قرآن مبنی بر لزوم رعایت حجاب از فرمان آیتالله خمینی دفاع کرده و میگوید:
متاسفانه حالا زنها برای مردهای بیرون خود را آرایش می کنند اما در منزل لباسهای پاره و مثلا لباس آشپزخانه را می پوشند و شوهر او را فقط مثل یک آشپز میبیند و این نباید باشد. دستور اسلام است دستور ائمه است رودربایستی نداریم دستوری که ائمه دادند این است که زنها باید منتهای آرایش و زینت را برای شوهرشان در منزل بکنند ولی زینت و آرایش خود را در خیابان و کوچه برای دیگران نیاورند که این سبب چشم چرانی جوانها میشود و سبب میشود جوانها خدای نکرده به ناموس دیگران طمع کنند. زنها برای اینکه بفهمانند این معنی را که ما بازیچه و ملعبه جوانها نیستیم انتظار از آنها میرود که مساله حجاب را رعایت کنند و استقلال خانوادگی خود را حفظ کنند. (14 تیر 59 شماره 11036 صفحه 2)
واکنشها به فرمان آیت الله خمینی هماهنگ و منسجم بود. نشانههای شاهنشاهی به دو موضوع آرم شاهنشاهی در اوراق اداری و موی سر زنان شاغل در ادارات تقلیل یافت و شنبه 14 تیر به عنوان آخرین مهلت پاکسازی ادارات از این نشانه ها تعیین شد. حجت الاسلام ری شهری رئیس دادگاه انقلاب ارتش پیشگام یود:
بسمه تعالی
اگر شاهنشاهی هستید بگوئید تا ما تکلیفمان را با شما تعین کنیم تا من بگویم ملت با شما چه کنند. (امام خمینی)
از آنجا که تا کنون چندين بار توسط مسئولین امر نسبت به پوشش اسلامی خانمهای کارمند ارتش جمهوری اسلامی ایران تذکر داده شده ولی متاسفانه برخی از پرسنل زن نسبت به مفاد بخشنامه های مزیور بیاعتنا بوده و در اجرای آن تعلل ورزیده اند لذا با توجه به اوامر و رهنمودهای رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بدین وسیله بعموم فرماندهان یگانها و روسای سازمانهای نظامی و انتظامی ابلاغ می شود که از ورود آن دسته از پرسنل زن که پوشش اسلامی ندارند به اماکن نظامی و سرویسهای رفت و آمد جلوگیری به عمل آورند. (10 تیر 59 شماره 11033 صفحه 2)
و محمد علی رجائی وزیر آموزش و پرورش:
وزارت آموزش و پرورش طی بخشنامه ای به کلیه ادارات دولتی و مناطق آموزشی کشور در مورد تبلیغات و فعالیتهای غیراسلامی و نیز در مورد پوشش اسلامی خواهران فرهنگی هشدار و رهنمودهائی صادر کرد: ...
2- معلمان با آگاهی به اینکه همشه مورد تقلید و الگوی دانش آموزان قرار میگیرند لذا در این امر بسیار مهم وظیفه خاصی را به عهده خواهند داشت و می بایست خود را از جهت ظاهری و معنوی آراسته سازند به خصوص خواهران عزیز برای حضور در مدرسه و کلاس درس باید از ظاهر زننده بپرهیزند و پوششی برگزینند که مناسب و در شان مقام زن در یک جامعه اسلامی و انسانی باشد. (11 تیر 59 شماره 11034 صفحه 2)
و حجتالاسلام مهدوی کنی وزیر کشور:
بر اساس بخشنامهای که دیروز در وزارت کشور صادر شد زنان کارمند این وزارتخانه موظف به رعایت حجاب اسلامی شدند. متن اطلاعیه وزارت کشور بدین شرح است : به پیروی از اوامر موکد رهبر عالیقدر انقلاب و با توجه به لزوم رعایت سنن قطعی و ضروری اسلام و نیز با توجه به لزوم احترام به آرا اکثریت قریب به اتفاق ملت شریف ایران دایر بر پذیرش جمهوری اسلامی به کلیه سازمانها و ادارات تابعه اخطار میگردد. که از روز شنبه 14/4/59 کلیه بانوان کارمند باید با پوشش اسلامی و لباسهای سنگین که مناسب با شئون اسلامی محل کار است در محل خدمت حاضر شوند. ( 12 تیر 59 شماره 11035 صفحه 1)
و حتی مهندس محمد توسلی شهردار تهران که اکنون دبیر سیاسی نهضت آزادی ایران است:
مهندس توسلی شهردار تهران طی صدور اطلاعیهای از کلیه بانوان شهرداری تهران خواسته است که در اجرای مصالح انقلاب اسلامی از صبح روز شنبه 14 تیر با پوشش اسلامی در محل کار خود حاضر شوند. ( 12 تیر 59 شماره 11035 صفحه 2)
وزارت فرهنگ و آموزش عالی، وزارت بهداری، دیوان محاسبات، بانک ملت، وزارت صنایع و معادن، دادگستری، تامین اجتماعی و هواپيمائي هما هم پوشش اسلامی برای زنان را اجباری کردند. سمینار حجاب با سخنرانی خانمها زهرا رهنورد و اعظم طالقانی در مرکز هیات پاکسازی و سالم سازی ادارات برگزار شد و با صدور قطعنامه ای ضمن دفاع از حجاب اسلامی خواستار توجه به جنبههای دیگر فرمان امام شد.
اما کار را شورای انقلاب تمام کرد. این شورا با صدور فرمانی خواستار محو کامل آثار طاغوت در نظام اداری خصوصا رعایت شعائر اسلامی توسط بانوان شد. اعضای شورای انقلاب در آن مقطع بنی صدر، آیت الله بهشتی، حجت الاسلام خامنه ای، هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، باهنر، مهدوی کنی، بازرگان، معینفر، سحابی، حسن حبیبی، قطب زاده و ابراهیم یزدی بودند. باید توجه داشت که در آن زمان شورای انقلاب در نقش قوه مقننه عمل می کرد و مصوبات آن به منزله قانون تلقی میشد (آن دسته از مصوبات شورا که در سالهای بعد توسط مجلس نسخ نشدند هنوز هم اعتبار دارند). ضمن اينكه تیرماه 59 آخرین روزهای فعالیت شورای انقلاب بود زیرا انتخابات مجلس اول برگزار شده و نمایندگان در حال بررسی اعتبارنامه ها بودند:
جلسه دیشب شورای انقلاب به ریاست مهندس مهدی بازرگان در ساختمان نخستوزیری تشکیل شد. در پایان جلسه دیشب حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی درباره مسائل مطرح شده در این جلسه به خبرنگاران گفت: قرار شد شورای انقلاب رسما اعلام کند که خانمها بدون پوشش اسلامی حق ورود به ادارات دولتی را نداشته باشند و ادارات اجازه دارند جلویشان را بگیرند. (16 تیر 59 شماره 11038 صفحه 3)
به دنبال این فرمان حجتالاسلام قدوسی دادستان کل انقلاب اطلاعیه ای صادر کرد:
بدین وسیله به تمام وزارتخانه ها و موسسات و ادارات تابعه شدیدا اخطار می شود چنانچه اثری از انچه مورد تاکید حضرت امام و خواست ملت ایران است دیده شود یا بانوی کارمندی بدون پوشش اسلامی در محل کار حضور یابد بلادرنگ حقوق و مزایای او قطع خواهد شد. (16 تیر 59 شماره 11038 صفحه13)
عملا ظرف یک هفته پس از فرمان آیتالله خمینی حجاب برای زنان شاغل در ادارات دولتی اجباری شد. این شرایط با استقبال رهبران و رسانههای نزدیک به حکومت روبرو شد:
حجت الاسلام خامنه ای امام جمعه تهران: ای خواهران اداری که هیچ عنادی با جمهوری اسلامی ندارید فضای جامعه اسلامی را فضای عفاف عمومی قرار دهید کاری کنید که با بیاعتنائی شما به آرایش، دشمن یک بار دگر احساس کند که زن مسلمان ایران تسلیم ناپذیر است. ... هم در محیط ادارات هم در کوچه و خیابان و هم در جامعه سعی کنید عفاف را حفظ کنید من از سوی تمام ملت مسلمان از شما خواهران مسلمان تشکر میکنم که در پیروی فرمان امام حاضر شدید با لباس اسلامی در محیط کار حاضر شوید. ( 14 تیر 59 شماره 11036 صفحه 13)
کیهان که در این دوران و ماههای بعد به سرپرستی دکتر ابراهیم یزدی اداره میشد عملا به ابزار رسانه ای دفاع از اجباری شدن حجاب بدل شده بود. دکتر ابراهیم یزدی در سرمقاله شنبه 15 تیر 59 با اعلام اینکه سه هفته پیش از فرمان آیت الله خمینی، به دستور او حجاب در موسسه کیهان اجباری شده، بیحجابی را نشانه غربزدگی نامید. او حجاب را امری زیربنائی خوانده و اجباری شدن آن را نشانه مهمی از مخالفت با «وزش بادهای مسموم تمدن غرب» توصیف کرد. فردای آن روز هم سرمقاله کیهان به تجلیل از اجباری شدن حجاب و حمله به زنان بیحجاب اختصاص یافت. همچنین کیهان در تیتر نخست خود پرسیده بود «حجاب را چگونه باید به ادارات برد؟» پارهای مسئولان دولتی در مصاحبه با کیهان به این پرسش پاسخ دادند:
مهندس نعمت زاده، وزیر کار(معاون فعلی وزیر نفت و مدیرعامل شرکت پالایش و پخش فراوردهای نفتی): ترک چنین عادت زشتی (بیحجابی) در کوتاه مدت به نظر من معقول نیست اصولا حجاب نباید بصورت اجباری باشد. ... اعلامیه بدهیم که اگر تا فلان تاریخ اگر پوشش اسلامی نداشتند خانمها فلان می شوند این را من یک حرکت غیر اسلامی میدانم و قطعا میدانم اگر ما آموزش کافی و آگاهی کافی به خانمها بدهیم به راحتی میتوانیم بگوئیم 90 درصد اینها گرایش پیدا می کنند.
آیتالله موسوی اردبیلی، رئیس دیوان عالی کشور: پوشش اسلامی باید مراعات بشود که همه میدانند چه مقدار است. موی سر پوشیده باشد مواضع زینت بدن پوشیده باشد لباس بلند باشد نازک و بدن نما نباشد چسبان نباشد حتی از نظر رنگ هم گفته شده رنگ ساده ای باشد.
حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس: رعایت حجاب این است که طوری لباس بپوشند که موها و بدن پیدا نباشد و فقط صورت و دو دست از مچ ایرادی ندارد و چادر ضرورتی ندارد. ... مسئولین مواظب باشند خانمها با زبان آرام بپذیرند. البته اگر توجیه نشوند و بخواهند مقاومت کنند طبعا این حق دولت و حکومت است که در محیط کارش اجازه ندهد آن چیزی که صلاح نمیداند جریان داشته باشد.
میناچی، وزیر ارشاد ملی: مگر ما به خانمها چه گفتهایم؟ در بخشنامهها می گوئیم پوشش را در این شرایط یک مقدار سالمتر و معقولتر کنید ما که نگفتهايم چادر و چاقچور کنید صحبت این حرفها نبوده که بعضیها عنوان می کنند. در یک زمینهای که یک رهبری اعلام میکند که اگر مرا قبول دارید و معتقدید من شما را به جائی رساندهام و انقلاب را به ثمر رساندهام جنایتکاران را بیرون کردم و خوب حرف مرا گوش کنید و باید هم گوش کرد و حق دارد. (16 تیر 59 شماره 11038صفحه 16)
کیهان سه شنبه 17 تیر صفحه 14خود را به انتشار مقالاتی از شهید مطهری، دکتر شریعتی و ابوالحسن بنی صدر در تجلیل از حجاب اختصاص داده بود. جالب اینجا بود که متن مصاحبه آیت الله طالقانی در اسفند 57 در مورد حجاب مجددا منتشر شده اما بخشهائی که به اجباری نبودن حجاب اختصاص داشته کلا سانسور شده است.
آخرین تلاشها، زنان سیاه پوش
فضای کنترل شده رسانه ها عملا مجالی برای بازتاب يافتن مخالفتهای احتمالی با اجباری شدن حجاب زنان شاغل ایجاد نمی کرد اما از لابلای اخبار وجود چنین مخالفتهائی را اگر چه محدود، میتوان استنباط کرد:
موسوی خراسانی نماینده مشهد طی سخنانی ضمن تشریح اهمیت حجاب، تظاهرات دیروز گروهی از زنان را محکوم کرد. وی گفت: مساله حجاب یک مساله اسلامی است و در مورد وجود آن اختلافی نیست، مساله شکل حجاب است. (کیهان دوشنبه 16 تیر 59 شماره 11038 صفحه 13)
اصلیترین مخالفتها در قالب تجمعی در روز یکشنبه 15 تیر انجام شد. در این روز جمعی از زنان در حالیکه به صورت نمادین لباس سیاه بر تن کرده بودند در مقابل ساختمان نخستوزیری جمع شده و خواستار احترام حکومت به حق انتخاب پوشش برای زنان و نیز اجتناب از اخراج و پاکسازی زنان شاغل شدند. بنی صدر در جمع این زنان سیاه پوش حاضر شده و به آنها اطمینان داد که مساله در شورای انقلاب بررسی خواهد شد. اما دیگر واکنشها به زنان سياهپوش به این ملایمت نبود:
حجت الاسلام خامنهای در نمازجمعه تهران: عده ای از خانمهاي سیاهپوشی که ما نمی خواهیم به آنها زنهای هرزه بگوئیم ولی به آنها میگوئیم که شما دروغگو و ضدانقلاب هستید چون لباس سیاه علامت عزاداری آزادی را نشان میدهد میخواهيد بگوئید در این مملکت آزادی نیست شما مگر در ایران زندگی نکرده اید موقعی که مردم ایران در اختناق به سر میبردند و زیر دست و پای جلادان دست و پا میزدند شما آن روزها کجا بودید و چرا لباس سیاه نپوشیدید که امروز که تازه این ملت میخواهد آزادی را تجربه کند. سالیان سال بود که ملت از آزادی خبر نداشت دلیل آزادی امروز این است که به شما ضدانقلابیون اجازه دادند تظاهرات کنید.(21 تیر 59 شماره 11042 صفحه 3)
زنان سیاه پوش قصد داشتند در روز دوشنبه نیز تجمع خود مقابل نخست وزیری را تکرار کنند اما برخلاف اسفند 57 این بار داستان « یا روسری یا توسری» جدی بود:
حضور هزاران نفر از مردم مسلمان و مبارز تهران در مقابل ساختمان نخست وزیری مانع از اجتماع زنان بیحجاب در این محل شد و سرانجام زنان بی حجاب بدون اینکه موفق به اجتماع در این محل شوند متفرق شدند. ساعت 5 بعدازظهر دیروز قرار بود زنان بیحجاب در جلو نخستوزیری جمع شوند و از سوی دیگر گروهی از زنان باحجاب و مومن به انقلاب اسلامی ایران نیز اجتماعی در چهارراه جمهوری تشکیل دادند که در صورت اجتماع زنان بیحجاب جوابگوی خواستههای آنان باشند. ... به محض اینکه زن بیحجابی میخواست به ساختمان نخست وزیری نزدیک شود با «هو» جمعیت مسلمان روبرو میشد و ناچار به بازگشت میگشت. از جمله صحنههای جالب دیروز حضور یک پیرزن بیحجاب در جلو نخست وزيری بود این پیرزن بدون اعتنا به فریاد اعتراض اجتماع کنندگان جلو نخستوزیری ناسزاگویان خود را به جمعیت زد و برادران پاسدار و شهربانی برای جلوگیری از درگیری از این پیرزن بیحجاب خواستند که محل را ترک کند اما او با ناسزاگوئی سعی می کرد در محل بماند و چون هر آن احتمال میرفت وی مورد هجوم مردم خشمگین قرار گیرد ناچار پاسداران وی را در میان گرفتند و از محل دور کردند. ( 17 تیر 59 شماره 11039 صفحه 13)
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
ارسالها: 1495
#142
Posted: 15 Oct 2012 10:22
برخورد با زنان سياهپوش محدود به این موارد نبود:
با توجه به اینکه تظاهرات دسته ای از زنان در جهت مخالفت با پوشش اسلامی روز سه شنبه از سوی وزارت کشور و کمیته مرکزی منع شده بود ولی عدهای از بانوان به تحریک عدهای از عوامل طرفدار رژیم سابق قصد تظاهرات داشتند که هشت نفر از محرکین اصلی دستگیر و تحویل کمیته مرکزی شدند. (18 تیر 59 شماره 11040 صفحه 2)
زنان سیاه پوش هنگامی که دريافتند نمی توانند به تجمع ادامه دهند روش خود را تغییر دادند. زنان تصمیم گرفتند در اعتراض به شرایط موجود، به جاي تجمع در يك نقطه معين، با لباس سیاه از منزل خارج شوند. بدین ترتیب لباس سیاه به نماد مخالفت با حجاب اجباری بدل شد. حکومت با این اقدام نمادین نیز به شدت برخورد کرد:
تعداد 131 نفر از بانوان کارمند یگانهای مختلف ارتش و شهربانی که به پیروی از صدای آمریکا و اسرائیل در سوگ ارزشهای پوسیده نظام ستم شاهی جامه هائی به سیاهی قلبشان به تن کرده اند و در عمل ثابت نموده اند پس از یک سال و نیم که از انقلاب مردم محروم این سرزمین میگذرد نمیتوانند حتی ظاهر خود را با انقلاب اسلامی تطبیق دهند و هنوز مقلد بلااراده اسلاف مزدور خویش میباشند از پیکر قهرمان ارتش اسلامی ایران زدوده و اخراج گردیدند. (18 تیر 59 شماره 11040 صفحه 3)
و یا در بانک مرکزی:
آیت الله اشراقی در گفت و گو با خبرنگار اقتصادی ایران کیهان گفت : در اولین بازدیدم از بانک مرکزی شاهد بودم که عده ای از خانمها سیاهپوش هستند. اینجانب به هیات نظارت بر پاکسازی دستور دادم تا خانمهاي سیاهپوش را از بانک خارج کنند. همچنین سه نفر از خانمها که پوشش اسلامی نداشتند به رئیس بانک گزارش دادم تا آنها اخراج شوند. ... امام فرمودهاند که بانوان باید در وزارتخانه ها اعم از دولتی یا خصوصی با پوشش اسلامی مشغول بکار باشند. مخالفت با این دستور مخالفت با قانون و مقررات است و مخالفت با جمهوری اسلام است. (22 تیر 59 شماره 11043 صفحه 10)
زنانی هم که در ادارات حاضر به گذاشتن حجاب نشدند بی هیچ مماشاتی اخراج و پاکسازی شدند. روزنامهها سرشار از این گونه اخبار بودند:
139 نفر دیگز از زنان ارتشی اخراج شدند. ( 18 تیر 59 شماره 11040 صفحه 3)
43 پرستار به علت عدم رعایت پوشش اسلامی در مسجد سلیمان از کار برکنار شدند. (19 تیر 59 شماره 11041 صفحه 15)
...
حجتالاسلام علی اصغر حجازی که در سالهای اخیر برای آشنایان با پشت پرده سیاست در ایران نامی آشنا است در آن ایام سرپرست هیات بازرسی ادارات در تخلف از فرمان امام بود. او در گزارش بازرسی خود از سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی می گوید:
اگر در سامان برنامه و بودجه مختصری فرمان امام بازتاب داشته در بانک مرکزی اساسا بازتابی ندارد. زیرا همان خانمها با همان وضعیت کذائی هستند تازه وقتی که متوجه شدند ما آمدیم دیدیم فورا روسریها پوشیده شد. ... معلوم شد که تمام این جریانات زیر سر خانمی است که با یکی از معدومین نسبتی دارد و در حال حاضر رئیس اداره سیاستهای اقتصادی بانک مرکزی است و نام او فیروزه خلعتبری برادرزاده خلعتبری معدوم است و با آن وضعی که داشت رفته آقای نوبری (رئیس کل وقت بانک مرکزی) را از طبقه بالا آورده پائین و گفته که اینها کشوی میز من را میگردند و البته امروز حکم قطع حقوق و مزایای این خانم را خواهم نوشت. ( 26 تیر 59 شماره 11047 صفحه 1)
از اداره تا خیابان
در تیرماه 59 حکومت صرفا به اجباری شدن حجاب برای زنان شاغل اکتفا کرد. فرمان آیت الله خمینی هم صرفا به پاکسازی ادارات از نشانههای شاهنشاهی اشاره داشت. اما طبعا زنان حساب کار دستشان آمده بود. واضح بود که ارابه به راه افتاده قصد بازایستادن ندارد. همه میدانستند که هدف از این بگیر و ببندها اجباری کردن حجاب در تمام فضاهای عمومی و برای همه زنان است. کیهان 26 تیرماه یادداشت مفصلی با نام «حچاب امری اجتماعی، نه مساله ای شخصی» به قلم رائد فریدزاده منتشر کرده که به خوبی تفکر پنهان پشت اجباری شدن حجاب را نشان می دهد:
اگر میبینيم در بین یکی دو هزار تظاهر کننده زن در مقابل نخستوزیری جهت اعتراض به این دستور جدید دولت فاحشههای درجه اول هم وجود دارند خود حاکی از عمق توطئهای می کند که رهبریتش مستقیم یا غیرمستقیم در دست آمریکا است. شهرزاد هنرپیشهای که شاعرش هم کردند از جمله آنان بود و یا ژاله کاظمی آن زنک تلویزیونی همسر سابق گرگین، وابسته تلویزیونی رژیم درباری شاه و البته پدر و مادر و خواهر و برادر مردههائی هم که در رژیم انقلاب خمینی به واسطه همکاری نزدیک با شاه اعدام شده بودند در این تظاهرات نقش موثر داشتند و آنهائی هم که نیامدند یا حالش !!! را نداشتند و یا نخواستند با این گونه زنان همدم و هم سخن شوند. ... این وظیفه دولت اسلامی است که حتی با استفاده از نیروی قهریه احکام الهی را تحکم بخشد چه به قول امام : ما باید به زور اینان را در بهشت داخل کنیم. ... حجاب یک امر اجتماعی است و اساسا مساله شخصی و فردی نیست که تصمیم انتخاب یا عدم انتخابش با شخص باشد و لذا رعایتش ضروری و واجب است. (26 تیر 59 شماره 11047 صفحه 14)
زنان غیرشاغل نیز با خواندن چنین مطالبی که هر روز از تریبونهای مختلف و با ادبیات متفاوت تکرار میشد کاملا ملتفت شدند که زمانه دگرگون شده است. البته هشدارهای رسمی اما پراکنده نیز وجود داشت که به زنان یادآوری کند بهتر است اساسا بیحجاب از خانه خارج نشوند:
حجت الاسلام زین العابدین قربانی حاکم شرع استان گیلان با انتشار اطلاعیه ای بانوان را به رعایت اصول اخلاقی و موازین اسلامی دعوت کرد. متن اطلاعیه حاکم شرع گیلان به این شرح است :
...
3- تظاهر به بیبند و باری و پوشیدن لباسهای محرک و ارتکاب اعمال خلاف عفت و قانونی عملی ضدانقلاب شمرده و تحت پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت.
4- پخش نوارهای مبتذل و عکسها و پوسترهای بدآموز و همچنین دکه هائی که مرکز توطئه و تبلیغات علیه جمهوری اسلامی شده باید تا اول ماه رمضان جمعآوری شود وگرنه اقدام مقتضی خواهد شد. ( 11 تیر 59 شماره 11034 صفحه 2)
و یا اندکی صریح تر :
دایره مبارزه با منکرات به مناسبت آغاز ماه رمضان اخطاریهای صادر کرد:
...
5- از خواهران غیر اداری می خواهیم که در این فصل گرما که مصادف با ماه خداست و زمان خویشتن داری از گناه از پوشیدن لباسهای جلف و تحریک آمیز خودداری کنند وگرنه به خاطر بهم زدن عفت عمومی و ضربه به اخلاق اسلامی تحت تعقیب قرار خواهند گرفت. (22 تیر 59 شماره 11043 صفحه 3)
طبیعی بود که در چنین اوضاعی عدهای هم كاتوليكتر از پاپ شوند :
بازاریان مسلمان تبریز با انتشار اطلاعیهای ورود زنان بیحجاب را به محوطه بازار از تاریخ 14/4/59 ممنوع اعلام کردند.( 15 تیر 59 شماره 11037 صفحه 2)
سرپرست مسجد الجواد اعلام کرد از ورود خانمها با چادر یا لباس توری در مجالس ترحیم مساجد ممانعت خواهد شد.( 15 تیر 59 شماره 11037 صفحه 2)
روز گذشته بازاریان شیراز با نصب تابلوهائی در مدخل و انتهای بازار وکیل اعلام کردند که ورود بانوان و دوشیزگان بیحجاب به بازار وکیل ممنوع است. ( 17 تیر 59 شماره 11039 صفحه 4)
کار به جائی رسید که غیرمسلمانان هم ترجیح دادند احتیاط پیشه کنند:
شورای خلیفهگری ارامنه همکیشان خود را به رعایت پوشش مناسب در ماه رمضان دعوت کرد. (19 تیر 59 شماره 11041 صفحه 16)
صادق زیباکلام که آن روزها با عنوان مهندس زیباکلام رئیس دانشگده فنی دانشگاه تهران بود توصیف رساتر و صادقانهتری از آنچه که در پشت صحنه مبارزه با بیحجابی می گذشت ارائه می دهد. او از زبان دربان دانشکده به خوبی روایت میکند که چگونه اجباری شدن حجاب به عرصه انتقام جوئی طبقات فرودست جامعه از طبقه متوسط بدل شده بود. اگرچه او هم در نهایت همنوا با دربان دانشکده خواهان اجباری شدن حجاب می شود:
مساله زمانی مرا در فکر فرو برد که یکی از نگهبانان به عنوان کسب تکلیف از من پرسید که « از روز شنبه ما باید از ورود کارمندان زن بیحجاب جلوگیری کنیم؟» اشکال از آنجا برایم شروع شد که در لحنش سوال نبود بلکه با همه وجود منتظر شنبه بود تا 50 سال توهین و تحقیر را تلافی کند. در چشمانش موجی از پیروزی به چشم میخورد از اینکه فلان خانم کارمند، فلان خانم استاد را که یک عمر به او فخر کرده بود و شاید در گرمای طاقتفرسای ماه رمضان در حالیکه این مستخدم کم سواد یا بیسواد دهانش از تشنگی خشک شده بود این خانم یا آن آقا ازش خواسته بود که لیوانی آب سرد یا نوشیدنی خنک برایش بیاورد ... و چون تابستان بود و هوا گرم، خانم کارمند طبیعتا با لباس نازک یا آستین کوتاه یا اصلا بدون آستین در محل کار حاضر شده بود، حالا به زعم او بایستی حساب پس بدهد. نگهبان در حقیقت از من نمی پرسید که از ورود خانمهاي بیحجاب جلوگیری کند یا نه، بلکه به من میگفت که از روز شنبه دیگر اجازه نخواهد داد گذشتهها تکرار شود این خانمهای تحصیلکرده در داخل یا خارج یا با لیسانسها یا دکترایشان یا دیپلمشان بایستی مثل خانم من با کم و زیادش ظاهر شوند.
... می خواهم بگویم که مثل هندوها، چینی ها و عربها از آنچه که گوشهای از هویت ملیمان میباشد تبعیت کنیم و پوشش اسلامی را اگر از نظر مکتبی قبول نمیکنیم مثل «ساری» هندی به عنوان یک هویت ملی بپذیریم. نیائیم از دید زور و تحمیل به مساله نگاه کنیم بلکه از دید یونیفورم چینیها که بعد از انقلاب با لباس صدها میلیون زن و مرد چینی یکسان بود نگاه کنیم و اگر به دموکراسی اعتقاد داریم به دعوت اکثریت ملت را که این انتظار ملی و مکتبی را از ما دارند لبیک بگوئیم. (25 تیر 59 شماره 11046 صفحه 14)
قانون خانواده جایگزین
نه! به همه مظاهر نوبنیادگرایی
نقد فمینیستی لایحه مجازات اسلامی
نه به طرح امنیت اجتماعی
کارزار دانشجویی علیه سهمیه بندی دانشگاه ها
نه! به لايحه حمايت از مردان در خانواده
کمپين قانون بي سنگسار
دفاع از حق ورود زنان به ورزشگاهها
منشوري از آن خود
اعتراض به فشارهاي غير قانوني عليه فعالان جنبش زنان
کمپين " مادر من ، وطن من"
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
ارسالها: 1495
#143
Posted: 15 Oct 2012 10:23
بررسی فرایند اجباری شدن حجاب پس از انقلاب اسلامی نشان می دهد که حکومت این فرایند را در چهار گام به سرانجام رساند:
گام نخست با سخنرانی 16 اسفند 57 رهبری انقلاب آغاز شد که صادقانه و صریح فرمان داد زنان محجبه شوند. اما در شرایطی که حکومت جدید هنوز استقرار نیافته و گروههای سیاسی مارکسیست، لیبرال، ملی گرا و دیگر مراجع قدرت سیاسی هنوز صاحب مشروعیت و موجودیت بودند این فرمان قابل اجرا نبود. مخالفت گسترده زنان شاغل و تحصیل کرده موجب عقب نشینی روحانیت انقلابی شده و آنها در مقابل عدم اجرای فرمان آیت الله خمینی سکوت کردند. اما واکنشهای گروههای سیاسی به این فرمان و ادبیات به کار رفته برای نقد یا دفاع از آن برآورد مناسبی از واکنش جامعه به اجباری شدن حجاب در اختیار روحانیون انقلابی قرار داد. روشنفکران و افراد غیرمذهبی با حمله به الگوی «زن به مثابه عروسک فرنگی» که مدعی بودند از سوی حکومت پهلوی ترویج می شده مساله حجاب را مساله فرعی قلمداد کرده و ترجیح می دادند در این مساله با انقلابیون مسلمان تضاد پیدا نکنند. گام نخست را می توان «آغاز آزمون و خطا» نامید.
گام دوم از فروردین 58 آغاز و تا تیرماه 59 تداوم یافت. برخلاف گام نخست که مجری آن بالاترین سطح قدرت سیاسی یعنی آیت الله خمینی بود اجرای گام دوم به سطوح پائین تر قدرت سیاسی واگذار شد. سخنرانی 16 اسفند 57 آیت الله خمینی اگرچه منجر به اجباری شدن حجاب نشد اما میل قلبی ایشان را به انقلابیون مسلمان منتقل کرد. سال 58 سال نبرد قدرت برای کسب قدرت مطلق در کشور بود. انقلابیون مذهبی با محوریت حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در فرایندی خونین در تکاپو برای غلبه یافتن بر دیگر گروههای سیاسی بودند. به مرور روشنفکران لائیک، گروههای چپ گرای غیر مذهبی، گروههای قومیت گرا و نهایتا سیاسیون لیبرال و ملی گرا از ارابه قدرت اخراج شدند. همچنین هر کسی که به نحوی با حکومت سابق ارتباط داشت گرفتار تیر و حبس می شد. در شرایطی که اگر حکومت از هوادران خود کلاه طلب میکرد آنها سر آغشته به خون تقدیم می کردند حجاب به نشانه ای برای تعیین پذیرش رهبری انقلاب یا ضدیت با آن بدل شده بود.
نباید فراموش کرد که بسیاری از زنان هم به حجاب تمایل پیدا کرده بودند. زنان سنتی که از پیش بدان معتقد بودند. زنان غیر مذهبی اما چپ گرا حجاب را به مثابه نمادی بر ضد زن غربی پذیرفته بودند. زنان تحصیلکرده و رادیکال هم حجاب را به مثابه نشانه انقلاب علیه وضع موجود گردن نهاده بودند. برخی از زنان سکولار هم اولویت سیاسی مبارزه با رژیم پیشین را پذیرفته بودند حتی اگر به قیمت قربانی شدن حق انتخاب پوشش باشد.
در این گام که 15 ماه به طول انجامید هیچ فرمان رسمی یا سخنی از سوی مقامات عالی که نشان دهنده اجباری شدن حجاب باشد وجود ندارد. اما اخراج و پاکسازی زنان بی حجاب و آزار و اذیت آنها در کوچه و خیابان و نیز نقدیس مستمر حجاب از سوی ایدئولوگهای ریز و درشت حمهوری اسلامی، پوشش زنان را به مرور تغییر داد. این دوره را می توان در یک جمله این گونه توصیف کرد که «حجاب اختیاری است به شرط آنکه با حجاب باشی».
گام سوم با سخنرانی 8 تیرماه 59 آیت الله خمینی آغاز شد. وی در این سخنرانی از دولت شدیدا انتقاد کرد که چرا هنوز نشانه های شاهنشاهی در ادارات دولتی وجود دارد و ده روز فرصت داد که ادارات اسلامی شود. بلافاصله مقامات اعلام کردند که ورود زنان بی حجاب از صبح شنبه 14 تیرماه 59 به ادارات دولتی ممنوع است. در روزهای بعد روزنامه ها اخبار متعددی از برخورد دادگاههای انقلاب با زنانی که بی حجاب بر سر کار حاضر شده بودند منتشر کردند. این بار برخلاف سخنرانی پیشین آیت الله خمینی هیچ گونه مخالفتی اظهار نشد. معدود زنانی هم که با پوشیدن لباس سیاه اعتراض خود را علنی کردند به اتهام حمایت از سلطنت و ضدیت با انقلاب بازداشت و سرکوب شدند. این گونه بود که زنان شاغل محجبه شدند. در مدارس دخترانه هم حجاب اجباری شد. دانشگاهها نیز به دنبال انقلاب فرهنگی تعطیل شده بودند. زنان روشنفکر و یا زنانی که در حکومت پیشین منشا اثر بودند از کشور رفته یا خانه نشین شده و یا گرفتار دادگاه و زندان شده بودند. عملا دیگر زنی که بی حجاب در انظار عموم بی حجاب حاضر نمی شد اگرچه حکومت هنوز رسما حجاب را در معابر و اماکن عمومی اجباری نکرده بود.
گام چهارم که گام آخر بود به اجباری شدن حجاب در خارج از خانه برای زنان منجر شد و سازوکار برخورد با بی حجابی و تعریف دقیق حجاب را شکل داد. در این گام عملا ریسک بی حجابی آنچنان بالا رفت که هیچ زنی به پذیرش آن تن نمی داد و این گونه حکومت بی آنکه قانونی رسمی به تصویب مجلس رسانده باشد حجاب را اجباری کرد. این گام با تلاش برای تعریف حجاب و تعیین مرزهای آن آغاز شد و با احباری شدن حجاب در اماکن عمومی در تیرماه 1360 پایان یافت.
حجاب یعنی کدام پوشش؟
ابتدا دانش آموزان دختر موظف شدند که این گونه لباس بپوشند:
لباس دانش آموزان دختر در سال تحصیلی آینده شامل روپوش بلند با دو جیب جلو و آستین بلند خواهد بود و علاوه بر آن شلوار گشاد و روسری جزو لباس مدرسه دختران دانش آموز است. رنگ لباسها سرمه ای، قهوه ای، آبی و کرم خواهد بود.(2مرداد 59 شماره 11053 صفحه 2)
سپس ادارات دولتی نیز به تبیین مصادیق حجاب پرداختند. مثلا وزارت پست و تلگراف در بخشنامه ای به کارکنان زن این وزارتخانه اعلام کرد:
کلیه خانمهای کارمند موظفند به منظور رعایت دستور اسلامی حجاب منحصرا از روپوشهای ساده (آزاد و بلند) شلوار با جوراب ضخیم و روسری مناسب استفاده کنند ( 13 شهریور 59 شماره 11086 صفحه 3)
در دوران نخست وزیری رجائی هم بخشنامه ای که در حاشیه آن تصویر دو زن با حجاب نقاشی شده صادر شد که در آن آمده بود:
1- حجاب شامل شلوار– مانتوی اسلامی و روسری برابر عکس
2- از هر نوع آرایش به هر شکل و نحوی باید خوداری شود
3- سرپرستهای هر واحد موظف به کنترل دقیق مساله حجاب در واحد خود می باشند.(شورش، روایتی زنانه از انقلاب ایران؛ مهرانگیز کار؛ نشر باران؛ سوئد؛ چاپ اول 2006؛ ضمائم)
یکی از کامل ترین بخشنامه ها را دکتر نمازی وزیر وقت امور اقتصادی و دارائی صادر کرد. در بخشهائی از این بخشنامه چنین آمده بود:
1- رعایت و حفظ شئونات اخلاقی و اسلامی در پوشیدن لباس مناسب به شرح زیر است:
الف- در طرف آقایان همکار خواسته می شود که از پوشیدن لباسهای نامناسب و بازگذاشتن دکمه های پیراهن و آویز کردن زینت آلات طلائی (که شرعا حرام و عرفا نامتناسب با رفتار موقرانه می باشد) اکیدا در محیط اداری خوداری نمایند. (لباس نامناسب پوشیدن شلوارهای نامناسب و بلوزهای آستین کوتاه و یقه باز است).
ب- همکاران گرانمایه از بانوان محترم باید موارد زیر را در پوشش لباس رعایت فرمایند.
پوشیدن مانتوی بلند (روپوش) با آستینهای بلند که تا مچ دست را بخوبی بپوشاند و تا زیر زانوان را دربرگیرد.
استفاده از روسری که بخوبی در زیر گلو گره خورده و موهای سر را کاملا بپوشاند
پوشش پا بوسیله جورابهای ساده و ضخیم و یا شلوار
(فرم پیوست ... مشخصات مذکور می باشد)
لباس یاد شده باید در رنگهای ساده باشد
عدم آرایش و رعایت سادگی بطور جدی تا موجبات همدلی و یکنواختی در محیط کار فراهم گردد.(شورش، روایتی زنانه از انقلاب ایران؛ مهرانگیز کار؛ نشر باران؛ سوئد؛ چاپ اول 2006؛ ضمائم)
picture sharing
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
ارسالها: 1495
#144
Posted: 15 Oct 2012 10:26
جزئیات فوق هیچ کدام مبنای شرعی نداشتند یا دست کم در رساله های فقهی تا آن روز اشاره ای بدانها نشده بود. کاملا روشن بود که مردان حاکم، در حال اعمال سلیقه و درکی هستند که خود از پوشش مناسب زنان دارند. اولین اعتراض به تعریف حجاب و اختصاص آن به زنان از سوی دکتر فرشته هاشمی صورت گرفت. او در یاداشتی با عنوان « تبعیض در اجبار» که کنار عکس محجبه او چاپ شده بود به این یکسان سازی و اعمال سلیقه در تعریف حجاب چنین اعتراض کرد:
اگر حد و مرز شرعی را برای زنان ایمان آورده، حتی غیر ایمان آورده، حتی اقلیتهای مذهبی چون مسیحی و یهودی به عنوان شرط کار در ادارات قرار داده ایم دیگر چرا برای آن رنگ و فرم خاص که به هیچ وجه در اسلام حتی برای ایمان آورده ها پرداخته ایم؟ اگر لباس ما غربی است و منحرف (که البته هم هست) و باید بصورت یونیفورم اسلامی درآید چرا به لباس صدرصد غربی مردان توجهی نمی گردد؟ مگر تا 60 – 70 سال قبل اثری از کت و شلوار و پیراهن و کراوات در فرهنگ ما دیده شده؟ ... اگر یونیفورم یک اجبار و ضرورت است تبعیض در اجبار به هیچ وجه شایسته یک نظام اسلامی نیست. (8 مرداد 59 شماره 11058 صفحه 14)
اما صدای چنین اعتراضاتی بسیار ضعیف تر از آن بود که شنیده و جدی گرفته شود. در نقطه مقابل روحانیون انقلابی که در قوه قضائیه مستقر شده بودند به دنبال اندک فضاها و جلوه هائی می گشتند که حجاب در آنها جدی گرفته نمی شد و نگران بودند مبادا زنان هنوز درنیافته باشند که این بار داستان جدی است.
گسترش حجاب اجباری به اماکن عمومی
آوارگان جنگ و خانواده های جنگزده که در آن شرایط مورد احترام و همدردی تمام مردم بودند هم در مورد حجاب فرقی با بقیه نداشتند:
ابراهیم غفاری دادستان انقلاب شیراز طی اطلاعیه ای از مهاجرین آبادانی ساکن خوابگاه دانشجویان شیراز خواست که اصول و موازین اسلامی را رعایت کنند: مشاهدات عینی و گزارشات واصله حاکیست که برادران و خواهران جوان مهاجر از آبادان و سایر نقاط خصوصا ساکنین خوابگاه دانشگاه موازین اسلامی و احکام شرعی را در روابط با یکدیگر و حجاب اسلامی در ملاعام به هیچ وجه رعایت نمی کنند. ... برای آخرین بار به برادران و خواهران اخطار می گردد دقیقا و مطلقا اصول و موازین اسلامی را رعایت و اجرا نمایند و الا برابر قوانین جاری با آنها رفتار خواهد شد. (1 آبان 59 شماره 11124 صفحه 4)
فرماندهی و هدایت برخورد با بی حجابی بر عهده دادگاه مبارزه با منکرات بود که در سال 59 با همین هدف تاسیس شده بود. حجت الاسلام محمد تقی سجادی نماینده دادستان کل انقلاب در دادگاه مبارزه با منکرات در خرداد 60 چنین می گوید:
عده ای از جوانان با سوار کردن زنان و دختران بر ترک موتورهای خود در خیابانها مناظر بسیار زننده ای را ایجاد می کنند. این افراد علاوه بر ایجاد مزاحمت برای دیگر همشهریان از قبیل سروصدا و دادن ویراژ، عفت جامعه را نیز رعایت نکرده و اغلب دست به یک سری اعمال موهن و زننده می زنند به این قبیل افراد شدیدا اخطار می شودکه دست از این اعمال خود بردارند و الا به شدت با آنها مبارزه خواهد شد. ... به آن دسته از زنانی که هنوز بعد از سه سال که از انقلاب شکوهمند اسلامی ما می گذرد و در این شرایط جنگ تحمیلی که تعدادی از پاکترین جوانان این مرز و بوم حتی از ایثار جان خود دریغ ندارند هنوز تحت تاثیر فرهنگ منحط شاهنشاهی می باشند اخطار می شود که رعایت پوشش و حجاب مناسب را بنمایند و از پوشیدن لباسهای جلف و آرایشهای تند و غلیظ خودداری کنند تا حرمت انقلاب و جامعه رعایت شود و بیش از این به خون هزاران شهید و معلول خیانت نکنند. (13 خرداد 60 شماره 11299 صفحه 10)
فراتر از موضع حجاب نبرد قدرت در کشور به شدت جریان داشت در خرداد 60 مجلس شورای اسلامی رای به عدم کفایت سیاسی ابوالحسن بنی صدر داد و آیت الله خمینی او را از مقام ریاست جمهوری عرل کرد. بدین ترتیب اختلاف میان حزب جمهوری اسلامی که قوای قضائیه و مقننه و سپاه پاسداران و کمیته های انقلاب را در اختیار داشت با ابوالحسن بنی صدر که رئیس قوه مجریه بود با حذف رئیس جمهور برطرف شد. در 30 خرداد 60 طرفداران سازمان مجهدین خلق ایران دست به راهپیمائی زده و اعلام کردند که در صورت حمله به راهپیمائی از خود دفاع مسلحانه خواهند کرد. این راهپیمائی منشا چندین روز درگیری خونین میان هواداران این سازمان و اعضای کمیته ها و سازمان مجاهدین انقلاب در سراسر کشور بود که با قلع و قمع سازمان مجاهدین خلق به پایان رسید. بلافاصله موجی از ترور و خونریزی کشور را فرا گرفت. همچنین گسترش جنگ در خوزستان و کرمانشاه فضای نظامی و سرکوب را به شدت بر کشور حاکم کرد. حال کدام زن جرات داشت که بی حجاب در خیابانها ظاهر شود؟
ماه رمضان (مصادف با تیر و مرداد) سال 1360 عملا پایان فرایند اجباری شدن حجاب در کشور بود. شنبه 6 تیرماه، محمدتقی سجادی نماینده دادستان انقلاب در دادگاه مبارزه با منکرات مقررات مربوط به ماه رمضان را اعلام کرد. در این مقررات از صاحبان اماکن عمومی خواسته شده بود:
4- از ورود زنان و دخترانی که رعایت موازین شرعیه را نمی نمایند جلوگیری شود و تابلوئی در محل کسب خود و در معرض دید مشتریان خود قرار دهند بدین شرح:« به دستور دادگاه مبارزه با منکرات از پذیرفتن میهمانان و مشتریانی که رعایت ظواهر اسلامی را نمی نمایند معذوریم». به کلیه خواهران و برادران تهرانی و شهرستانی تذکر می دهم که در ماه مبارک رمضان خود رعایت شئونات اسلامی و حجاب اسلامی و دیگر منکرات را بنمایند تا خدای نکرده برای خود ایجاد دردسر ننمایند. (6 تیر 60 شماره 11318 صفحه 4)
این گونه بود که برای اولین بار به زنان تفهیم شد که بی حجاب حق خروج از خانه را ندارند. و جمله آشنای «از پذیرفتن بانوانی که شئونات اسلامی را رعایت نمی نمایند معذوریم» به اجبار حکومت بر در و دیوار شهر الصاق شد.
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
ارسالها: 1495
#145
Posted: 15 Oct 2012 10:26
اجبار بی قانون
تمام قدامات فوق در حالی انجام شد که تا چند سال بعد هیچ قانون رسمی که به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده و حجاب را اجباری و مجازات تخلف از آن را روشن کرده باشد وجود نداشت. حکومت صرفا بر پایه اطلاعیه های دادستانی (که بر طبق قانون اساسی به هیچ وجه ارزش قانونی ندارند) و ایجاد ارعاب ابتدا حجاب را اجباری کرد سپس به فکر قانونی کردن آن افتاد. نخستین بار در اردیبهشت سال 60 یعنی دو ماه پیش از صدور اطلاعیه دادگاه منکرات، شایعه تصویب قانون حجاب در مجلس به گوش رسید. اما اعظم طالقانی تنها زن نماینده دور اول مجلس در نطق پیش از دستور خود آن را تکذیب کرد:
اخیرا شایعاتی مبنی بر اینکه به مجلس لایحه ای در مورد حجاب داده شده (شنیده می شود) ضمن تکذیب چنین شایعه ای از کلیه خواهران و برادران می خواهم برای اینکه فعالیتهای زنان و مردان جهت سالمی داشته باشد و شخصیت و عفت و آژادگی و ارج نهادن به مقام کرامت انسانی حفظ شود هر گونه پوششی که جامعه را به این هدفها نزدیک می کند انتخاب نموده و توجه داشته باشیم که رشد ما بستگی به برخورد ما با قضایا دارد و بدانیم رعایت این این مساله اجتماعی به عکس بینش غربی خود نوعی آزادی است نه اسارت. (21 اردیبهشت 60 شماره 11281 صفحه 3)
تا سال 1363 مجلس هیج مصوبه ای برای اجباری کردن حجاب نداشت. اما در این سال قانون مجازات اسلامی به تصویب مجلس رسید که در آن برای عدم رعایت حجاب اسلامی 74 ضربه شلاق معین شده بود و از تابستان همان سال نیروئی ویژه مبارزه با منکرات (گشت جندالله) تشکیل و به گشت زنی در خیابانها پرداخت یکی از وظایف این نیرو برخورد با زنانی بود که پوشش آنها مطابق خواست حکومت نبود. به مرور این زنان «بدحجاب» نامیده شدند.
ادامه داستان، روایتی آشنا است. هر سال تابستان خیابانهای شهرهای ایران محل نبرد نیروهای انتظامی و زنانی بوده است که پوششی دیگرگونه داشته اند. نبردی که اغلب جلوه هائی دردناک و در عین حال مضحکه آمیز داشته است. زنده یاد دکتر پروین پایدار در یکی از کتابهای خود نظرات دو مقام عالیرتبه دهه 60 را نقل می کند که به خوبی نگاه حکومت به حجاب اجباری را بازتاب می دهد. حجت الاسلام موسوی خوئینی ها دادستان کل کشور در آن سالها در مصاحبه با روزنامه اطلاعات می گوید:
من معتقدم که مساله درگیری حجاب باید به عهده مردم گذاشته شود ما ظاهرا مشکل را با گشت زدن در خیابانها حل نکرده ایم. چند تا گشت را باید مامور این کار کنیم تا مساله حل شود و دفتر دادستان عمومی تا چند تعداد دستگیری در روز را در مورد حجاب می تواند انجام دهد آیا منابع ما به ما اجازه دستگیریهای بی شمار را می دهد؟ ما باید قانونی را تصویب کنیم که به مردم اجازه دهد خودشان با بدحجابی برخورد کنند.(زنان در فرایند سیاسی ایران در قرن بیستم؛ پروین پایدار؛ جامعه ایرانیان؛ ؛ نسخه چاپ نشده ؛ ص483)
اما طرح جالب تر را حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی ارائه داده است :
اردوگاههای خاصی برای بازپروری زنان بدحجاب برپا شود و این زنها برای مدت 2، 3، 5 (ماه) و یا حتی یک سال زندانی شوند تا آموزش ببینند. آنها همچنین باید کار هم بکنند پول هم باید بدهند تا مخارج خود را در مدتی که در اردوگاه هستند بپردازند زیرا چنین آدمهائی از طبقات مرفه هستند.(زنان در فرایند سیاسی ایران در قرن بیستم؛ پروین پایدار؛ جامعه ایرانیان؛ نسخه چاپ نشده؛ ص483)
اجبار کردن حجاب بر زنان اگرچه با مبنائی مذهبی انجام شد اما در فرایندی سیاسی – امنیتی ممکن گردید. شکل گیری مفهومی به نام «بدحجاب» راه حلی سیاسی برای توصیف و پذیرش موقعیتی بود که در شرایط جدید ایجاد شد. تا پیش از آن زنان یا با حجاب بودند یا بی حجاب. اما اکنون شکل سومی ایجاد شده بود که نه با حجاب بود نه بی حجاب. حجاب سیاسی داشت اما حجاب مذهبی نداشت. حکومت در سه دهه اخیر متناسب با موقعیت سیاسی، شرایط اقتصادی و نیز جریان فکری حاکم بر کشور تفسیری متفاوت از بدحجابی داشته و متناسب با این تفاسیر برخوردها هم متفاوت بوده است. روزی حتی پوشیدن مانتو بد حجابی بوده، روز دیگری مانتوی کوتاه، گاهی تنگ و گاهی رنگی. بدحجابی خط مقدم منازعه میان حجاب اجباری و حجاب اختیاری (و نه میان بی حجابی و با حجابی) است. بد حجاب درون چار دیواری خانه یا با حجاب است یا بی حجاب. بدحجابی صرفا در خیابان معنا دارد و به همین دلیل ماهیتا امری سیاسی است و راه حلی سیاسی طلب می کند. بیهوده نیست که در کنار شعارهای سیاسی مرگ بر امریکا، مرگ بر اسرائیل، مرگ بر ضد ولایت فقیه، این تنها شعار «مرگ بر بدحجاب» است که بر دیوارنوشتهای شهرها خودنمائی می کند.
مکن آنگونه که آزرده شوم از خویت .....دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت
ارسالها: 2517
#146
Posted: 21 Nov 2012 23:37
حجاب تا یه حدی خوبه و فقط و فقطم مربوط به خانوما نمیشه و آقایونم باید یه حدو حدودی رو رعایت کنن
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 2642
#147
Posted: 11 Dec 2012 06:26
akhavan: حجاب تا یه حدی خوبه و فقط و فقطم مربوط به خانوما نمیشه و آقایونم باید یه حدو حدودی رو رعایت کنن
منم میخواستم همین حد و حدود رو بدونم و ببینم غالب ما ایرانیا چه حد و حدودی رو مناسب الان میدونیم
zoro20: مثل زمان شاه باشه هر کی خواست هر چی خواست بکنه الانترکیه همین جوره
درخترا یه چند وقتی سرشون رو می بندن بعد که می بینین حجاب چیزی نداره باز می کنن
این جواب هم کامل نبود. فکر کنم همه مون قبول داریم که حجاب یا بی حجابی باید غیر اجباری باشه. ولی جزئیاتش رو دوست دارم همه بیان بگن
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
ارسالها: 489
#148
Posted: 11 Dec 2012 09:10
به نظر من باید حجابو اختیاری باید بزارند
چون اینوطری هم عقده ای میشن
به خدا الان چادری بدتر خراب اند
همه از آدمای عوضی بیزارن غافل ازاینکه خودشون آدم عوضی قصه زندگی یکی دیگه ن.
ارسالها: 2517
#149
Posted: 11 Dec 2012 17:44
alinumber7: منم میخواستم همین حد و حدود رو بدونم و ببینم غالب ما ایرانیا چه حد و حدودی رو مناسب الان میدونیم
داداش هرکسی میتونه یه حد و حدودی داشته باشه به ظرفیته طرفم بستگی داره
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 85
#150
Posted: 12 Dec 2012 17:45
حجاب از دید من نوع پوشش قلم داد بشه باید فرد در آن آزاد باشه و یا به این عنوان باید در محدود عرف جامعه باشد
البته نوع پوشش هرکس به شخص خودش وشرایط زندگی شخص بستگی دارد
اما قانون در این زمینه باید وجود داشته باشه یا نه سوال دیگه که خیلی از کشور های اروپای و امریکای هم وجود دارد اما اگه کسی رو مجبور کنی به انجام کاری که دوست نداره نتیجه خوبی نمی دهد
من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت
از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت
جامی و بتی و بربطی بر لب کشت
این هر سه مرا نقد و تو را نسیه بهشت..
__̴ı̴̴̡̡̡ ̡͌l̡̡̡ ̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ ̡͌l̡̡̡̡.__