ارسالها: 355
#101
Posted: 4 Dec 2018 09:37
فال نه اما غیب چرا اینی ک میگن طرف شانس داره همون دست غیبه اینا ب نظرم هس
زندگی مثل دوچرخه سواری می مونه ... واسه حفظ تعادلت همیشه باید در حرکت باشی ... .((آلبرت انیشتین))
ارسالها: 374
#102
Posted: 9 Dec 2018 22:56
اره،اعتقاددارم
حقیقت ،خدا هست...واقعیت،خدای نبوده ونیست ونخواهد بود
ارسالها: 377
#103
Posted: 9 Dec 2018 23:14
ندارم
ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
ارسالها: 777
#105
Posted: 29 Feb 2020 23:48
نه اصلا
.....................
.....................
عکس های سکسی با حجاب
عکس های سکسی با حجاب
عکس های سکسی با حجاب
https://www.looti.net/37_9115_1.html
.....................
.....................
ارسالها: 142
#106
Posted: 1 Mar 2020 07:31
حتی تا حالا بهش فکر هم نکردم. پارسال چند شب با یه خانم شیرازی تو ترکیه با هم بودیم . شب آخر گفت من استاد فال حافظ هستم . نیت بکن میخوام برات فال بگیرم. خیلی سریع گفتم من خودم واسه زندگیم تکلیف روشن میکنم و اجازه دخالت به حافظ نمیدم. گفت قرار نیست که یه فال بتونه زندگیت را تغییر بده. گفتم اتفاقا تاثیرات یه فال منفی میتونه تو را به شکست سوق بده . گفت میتونی اینو ثابت کنی؟ گفتم بله. برای مثال بسیاری از دانشمندان معتقدند با توجه به وضعیت آیرودینامیکی بال زنبور، این حشره نمیتونه وزنش را در هوا تحمل کنه و پرواز براش غیر ممکنه . البته همین دانشمندان معتقدند عدم دانستن این موضوع توسط زنبور و نیاز ضروری به پرواز برای زنده ماندن باعث میشه که با تلاش زیاد به پرواز در بیاد .
در هر صورت منم به پرواز علاقه دارم و دوست ندارم هیچ فالگیری بهم بگه نمیتونی پرواز کنی . خدا را شکر با تلاش زیاد خودم و همسر گلم به هر چی خواستیم رسیدیم و یکی یکی تابوهایی که سر راهمون بود را شکستیم و پیش رفتیم . نه فال و نه مذهب و نه سنت و نه عقاید و نه حرف مردم و نه هیچ دیوار دیگه ای نتونسته باعث گرفتن پروازمون بشه.
دوستان اگر به این معتقد باشیم که تقدیرمون از قبل نوشته شده ممکن نیست تلاش زیادی برای تغییر اون انجام بدیم و اتوماتیک همون هم اتفاق میفته. البته گاهی دست خودمون نیست . مثلا من حس ششم نسبتا قوی دارم و خیلی وقایع بدون اینکه خودم بخوام مثل یه برق از ذهنم عبور میکنه انگار قبلا برام اتفاق افتاده و به وضوح اونها را میبینم که البته اصلا دست خودم نیست و کاملا تصادفیه. این موضوع تا حالا چند بار هم برام دردسرساز شده . مثلا کسی بهم به دروغ گفته سفر به فلان شهر میره و من تو ضمیر ناخودآگاهم اومده که به شهری دیگه رفته و با یه نفر دیگه بوده و ... وقتی بهش گفتم بدهکار شدم که تو چرا فهمیدی و چطوری فهمیدی و به تو چه که فهمیدی و چرا تجسس کردی و ...
به باران دل نبند
که هر چهار فصل دیوانهات خواهد کرد
اگر ببارد، از شوق
اگر نبارد، از دلتنگی
ویرایش شده توسط: Peymannazanin