ارسالها: 2517
#21
Posted: 22 Nov 2012 02:35
یه مشکلی که شاید بیشتره ماها داریم گیر دادنشون بود که خود به خود خودشون دیگه کاری بهم ندارن و یکی دیگشم یه سری فرقاس که بین من و داداشام میزارن که اونم اشکال نداره
هی زمان داره میره
منم یه پسر جوون که حسابی پیره
یه عاشق که از عشقش سیره
__________________
alinumber7
ارسالها: 489
#23
Posted: 22 Nov 2012 12:55
فقط تبیعض
همه از آدمای عوضی بیزارن غافل ازاینکه خودشون آدم عوضی قصه زندگی یکی دیگه ن.
ارسالها: 145
#25
Posted: 26 Dec 2012 15:37
مامانم زیاد گیر میده
سکوت سرشار از ناگفته هاست
ارسالها: 96
#28
Posted: 20 Feb 2013 08:16
به من زیاد گیر میدادن که نباید شبها برم بیرون.ولی الان دیگه رفتم دانشگاه و ازشون دورم حال میکنم برای خودم
خدایا یاریم کن تا اگر چیزی راشکستم آن دل نباشد؛
دل شکستن هنر نیست
ارسالها: 96
#29
Posted: 20 Feb 2013 08:17
به من زیاد گیر میدادن که نباید شبها برم بیرون.ولی الان دیگه رفتم دانشگاه و ازشون دورم حال میکنم برای خودم
خدایا یاریم کن تا اگر چیزی راشکستم آن دل نباشد؛
دل شکستن هنر نیست