انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد
  
صفحه  صفحه 18 از 21:  « پیشین  1  ...  17  18  19  20  21  پسین »

چطوری با لوتی اشنا شدید؟ (نظرسنجی)


مرد

 
من به فیلم های سکسی ایرانی علاقه داشتم و از طریق سرچ تو گوگل این سایتو پیدا کردم مطالبشو دیدم و خوشم اومد و ۶ سالی‌هست که عضوش هستم.
     
  
مرد

 
یه روز که دنبال سایت های سکسی ایرانی بودم به سایت شما برخوردم و خیلی از سایتتون خوشم اومد سایتی کامل برای تمام سلیقه ها و بعد از چند سال کلنجار رفتن با خودم به خاطر عقاید کس شعر که میگفتن اگه عضو سایت های سکسی ایرانی بشید هک میشید بالاخره فهمیدم که تمام این صحبت ها اراجیف بوده و تو سایت لوتی اکانت درست و الان هم دارم از مطالب سایت لذت میبرم
     
  
مرد

 
از بچگی
We Are A Chanmpion
     
  
مرد

 
چند سال پیش توی اینترنت دنبال داستان سکسی میگشتم نمیشد بافیلترشکن اومدم.اولین سایتی که دیدم اومدبالا لوتی بود ولی من که دنبال داستان بودم با دیدن انجمن لوتی با دنیایی از اطلاعات آشنا شدم تازه فهمیدم
تو دنیا چه خبره
     
  
مرد

 
فک کنم دنبال داستان سکسی بودم که با کمک و راهنمایی عمو گوگل با سایت لوتی اشنا شدم
     
  
مرد

 
تو سرچ گوگل بود شاید 6 سال پیش بعدش یه چند سالی نبودم و بعدش دوباره
     
  
مرد

 
تقریبا همه کاربرا با سرچ داستان و فیلم سکسی اینجارو پیدا کردن منم یکیشون
ﺟﻮﻭﻧﯽ ﻫﻢ ﺑﻬﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﮕﺬﺷﺖ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﯾﮏ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﮕﺬﺷﺖ
ﻣﯿﻮﻥ ﻣﺎ ﻭ ﺗﻮ ﯾﮏ ﺍﻟﻔﺘﯽ ﺑﻮﺩ
ﮐﻪ ﺁﻥ ﻫﻢ ﻧﻮﺑﻬﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﮕﺬشت
     
  
مرد

 
از طريق دوس دخترم اشنا شدم و دوس دخترم از طريق داداشش با لوتى اشنا شد
من اومدم كه از اين كانال لذت بيشترى ببرم
     
  
مرد

 
اولین بار به سالهای قبل برمیگرده ، سال ۸۵ دوستم کامپیوتر دوست دخترش رو آورد که براش درست کنم ، منم شروع کردم به پارتیشن بندی و ویندوز عوض کردن
دوستم خوابش برد کنار من
منم رفتم توی فایل ها شروع کردم به دیدن عکسای دوست دخترش بعدش به یه فایل بر خوردم . که اسم عحیب داشت و چند تا فولدر تو در تو بود که هیدن هم کرده بودش ، دیدم کلی فایل وبه، که داستان سکسیه که برای سایت آویزون بود فکر کنم یا شهوانی دقیق یادم نمیاد کدوم بود. .
اون اولین برخورد من با داستان های سکسی بود ، که میخوندم و اون دختر رو تصور میکردم که اونم این داستانا رو میخونه. در مورد خواهر و برادر بود ، سکس ضربدری ، دایی با خواهر زاده ، پدر و دختر ، چند سال از این اتفاق گذشت و من به خود این سایت ها سر میزدم که شهوانی بود . تقریبا ۳ سال بعد این دخترو (سحر) همدیگرو بیرون دیدیم ، گفت فربد کاوپیوترم به مشکل خورده میتونی درستش کنی ، سعید هم که نیستش گفتم باشه زنگ‌میزنم عصر هماهنگ میکنم باهات که چکارش کنی ، شماره همدیگرو از قبل داشتیم زنگ میزدیم در مورد موضوع های مختلف حرف میزدیم ، تا اینکه اون روز سر ظهر زنگ زده بودم مست بود . جایی هم بود یا از جایی اومده بود ، زنگ زدم تلفنی ، مشکل کامپیوترش رو‌حل‌کردم و بعدش شورع کردیم در مورد هر چیز کسشعری حرف زدن ،تا اینکه گفتم که میخوام یک موضوعی رو بهت بگم سحر ، گفت چی گفتم حقیقتش تو منو معتاد به چیزی کردی ، تعجب کرد ،
سحر : من ؟!!!
فربد : آره ، اینقدری که نمیتونم دست بکشم ازش
سحر : معتاد چی ؟!
فربد : روم نمیشه بگم ؟
سحر : میشه واضح حرف بزنی
فربد: خب ... اااا ، چجوری بگم ..
سحر : خب بگو دیگه
فربد : حقیقتش ... . ااا ...رخوندن داستان
سحر : (سکوت ) داستان ..؟!!!!! چه داستانی؟!
فربد : توی کامپیوترت بود
سحر : واییی ، تو اونارو از کجا پیدا کردی
فربد : وقتی کامپیوترت رو‌ سعید اورده بود درست کنم دیدم
سحر : پس رفته بودی عکسام رو‌ببینی که اونارو دیدی
فربد : خب ، آره یخورده فضولی بود توم ، یا کنجکاوی ..
سحر : آدم میره عکسای خصوصی خواهرشو‌میبینه ؟!
فربد خواهر که نه ولی یه دختری به این جذابی رو برای کنجاوی میره میبینه
سحر : سعید متوجه نشد ؟!که تو دیدی ؟!
فربد : نه خوابیده بود .
سحر : حالا باهاشون چکار کردی ؟
فربد : هیچی کلی خیال پردازی .
سحر : فقط خیال پردازی؟!! ( باخنده )
فربد : نه خب ... ( خنده ) واقعیتش خیلی توی این سایت رفتم .همش میرم داستان میخونم ٪، تو هنوزم میری توی این سایت میخونی ؟!
سحر : نه بابا ،
فربد : (نا امید) واقعا ؟!!! چرا ؟!
سحر : چون اون سایت دیگه بچه بازی شده ( با خنده )
فربد : یعنی چی ؟! سایت دیگه ای میری
سحر : اوهوم
فربد : چه سایتی ، میشه بهم بگی لینکش رو برام بفرستی .
سحر : باشه برات میفرستم، اسمش لوتیه .
فربد : چی ؟
سحر : لوتی، انجمن لوتی .برات لینکش رو میفرستم ،فقط خودتو خشک نکنی ( با خنده )
فربد : قول نمیدم
سحر : (میخندد)
فربد : واقعیتش میخوام یه داستان بنویسم . البته فقط در حد داستان ،
سحر : چه جالب ، دوست دارم داستانت رو بخونم
فربد : یه ایده خوب دارم
سحر: چیه ، میشه بگی ؟
فربد : داستان خودمون رو میخوام بنویسم .
سحر : داستان خودمون ؟!! مگه داستانی داریم با هم
فربد : خب ، گفتم که فقط داستانه ،
سحر : خب آره ، فقط داستانه ،( با خنده )
فربد : فقط میخوام طبیعی باشه ، یعنی میخوام یه چیزایی از تو رو بدونم ،
سحر : خب باشه، شب زنگ بزن هر چیزی رو که از من دوست داری بدونی رو بهت بگم ،
فربد : چه ساعتی !!
سحر: هر وقت خودت راحتی ، آخر شب بهتره .
فربد : یک شب ، خوبه ؟!
سحر : آره ، راس ساعت یک منتظرم .

ادامه دارد ...
     
  
مرد

 
farbodarttt:
اولین بار به سالهای قبل برمیگرده ، سال ۸۵ دوستم کامپیوتر دوست دخترش رو آورد که براش درست کنم ، منم شروع کردم به پارتیشن بندی و ویندوز عوض کردن

داستانیه برای خودش
اینجا حیفه ببر تو تاپیک داستانها
     
  
صفحه  صفحه 18 از 21:  « پیشین  1  ...  17  18  19  20  21  پسین » 
گفتگوی آزاد

چطوری با لوتی اشنا شدید؟ (نظرسنجی)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA