ارسالها: 1095
#271
Posted: 4 Nov 2012 11:54
چایت را بنوش!
نگران فردا نباش
ازگندم زار من وتو
مشتی کاه میماندبرای بادها...
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
ارسالها: 1095
#272
Posted: 26 Nov 2012 22:13
زندگیت را با لبخند هایت نگاه کن نه با اشکهایت
سالهای عمرت با با دوستانت بشمار نه با تعداد شمع های روی کیک تولدت
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
ارسالها: 1095
#273
Posted: 10 Dec 2012 08:17
من و یک دفتر شعر ،
من و چشمان ترم ،
من و یک روی سیاه ،
نه ! یک روح سیاه !
باز هم منتظریم . . .
باز امید به آینده ای روشن داریم !
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
ارسالها: 1095
#274
Posted: 1 Feb 2013 16:41
دوستی میگفت : اینقدر نا امید نباش...
حتی اگه گاو هم باشی ، در صورتی که در جای مناسب قرار بگیری ،
کسانی پیدا می شوند که تو را بپرستند!!
گفتم دستت درد نکنه ! کلا امیدوارم کردی !
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
ارسالها: 1095
#275
Posted: 1 Feb 2013 16:45
خورشید را باور دارم حتی اگر نتابد
به عشق ایمان دارم حتی اگر آن را حس نکم
به خدا ایمان دارم حتی اگر سکوت کرده باشد
تا خدا هست جایی برای نا امیدی نیست
(دیوار نوشته ای مربوط به ویرانه های جنگ جهانی دوم)
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
ارسالها: 91
#276
Posted: 28 Mar 2013 12:17
گناهكار
مردی بود که همیشه گناه میکرد
و توشه ی اخرتش پر از گناه بود. پس از سالها گناه و معصیت زمان مرگ فرا رسید به دیار باقی رفت و سالها در عالم برزخ مثل همه ی ادمای دیگه منتظر قیامت و روز موعود یعنی روز حساب موند افراد مختلفی در برزخ بودند با نامه ی اعمال مختلف یکی با گناه های فراوان و دیگری توشه ای پر از کارهای خیر خدا پسندانه ..... بعضیها به خود اطمینان داشتند و بعضی دیگر از کرده ی خویش پشیمان و بعضی دیگر... خلاصه روز موعود فرا رسید... موقع حسابرسی و جدا شدن بهشتیان از جهنمیان شد ... هر کس بر طبق اعمال و کارها و اعتقاداتشان سنجیده شد و وضعیتش مشخص.
یکی یکی حسابرسی میشدند و هرکس که جهنمی میشد هنگام برده شدن به جهنم از دیگران کمک میخواست و داد و فریاد میکرد و از دیگران تقاضای کمک میکرد...
اما خداوند توجهی نمیکرد....
تا اینکه نوبت مرد گناهکار شد ... همه با هم صحبت میکردند و میگفتند گناه این مرد ازگناه دیگران بیشتر است حتما جهنمی خواهد بود... حتی مامورین جهنم خود را برای بردن مرد به جهنم اماده کرده بودند ... یک لحظه مرد دید که نفر جلویی او با اینکه اعمال بدش از او کمتر است راهی جهنم شد ... با خود گفت کار تمام است تکلیف من مشخص است من جهنمی هستم:( ...
نوبت مرد شد وقتی حسابرسی شد خدا گفت در نامه ی اعمالت کارهای بد تو خیلی بیشتر از کارهای خوب توست یعنی تو هیچ کار خیری نداری پس تو از جهنمیانی راهی جهنم شو .... مامورین جهنم که از قبل خود را اماده کرده بودند
او را تا نزدیک در جهنم بردند هنگامی که میخواستند او را وارد جهنم کنند واز در ورودی وارد جهنم شوند مرد یک لحظه برگشت و خدا را از ته دل صدا زد و خدا را نگاه کرد... همان لحظه خداوند فرمودند دست نگه دارید او از هم اکنون بهشتی است...
همه تعجب کردند و گفتند چگونه است که افراد با گناه کمتر از او راهی جهنم شدند اما او با اینهمه گناه بهشتی است؟... خداوند گفت به ٢ علت ...
گفتند بگو ان دو علت چیست که به خاطرش یک جهنمی را مورد رحمت خود قرار دادی؟ خداوند فرمودند
١ - من در انجا حضور داشتم و مشتاق بازگشت بندگانم به نزدخود بودم ... لحظه ای که ان مرد میخواست وارد جهنم شود یک لحظه برگشت و فقط از من یاری خواست و فقط مرا صدا زد...اما جهنمیان دیگر غیر مرا صدا زدند من تا لحظه ی اخر منتظر بودم مرا صدا کنند اما هیچ یک مرا در قلب خود نیافت و مرا صدا نزد ...
٢ - من همیشه در کنار انان بودند اما انان لحظه ای مرا ندیدند من در انجا حضور داشتم اما جهنمیان مرا ندیدند و برای کمک یافتن دیدگانشان فقط بندگان بی چیز و بی قدرت مرا میدید ...اما ان مرد وقت رفتن در لحظه ی اخر فقط مرا صدا کرد و نگاهش فقط به من بود... من در چشمان او چیزی دیدم که اگر ان را در چشم گناهکارتر از او و در چشمان هر بنده ای ببینم هرگز او را به حال خودش رها نمیکنم ...
و خواسته اش را اجابت میکنم...
گفتند مگر در چشمان او چه دیدی ؟
خداوند فرمود ...من در لحظه ی اخر در چشمان او نور امید به خداوند را دیدم او در لحظه ی اخر به رحمت و بخشایش من امید داشت و با نور امید مرا از ته دل صدا کرد اما هیچ کدام از بندگان حاضر در اینجا به من امید نداشتند... و امیدشان به بندگانی بود که خود محتاج به رحمت من هستند...
بدانید که تنها راه نجات بندگان امید به رحمت و مهربانی من استباور و امید او به من نجات دهندهی او بود... چون تنها نجات دهنده من هستم ... پس به نزد من بیایید و فقط مرا صدا بزنید و فقط به من امید داشته باشید...بیایید چون همیشه منتظر شما هستم .... اگر بندگان میدانستند که چقدر مشتاق انان هستم حتی یک لحظه برای صدا زدن من درنگ نمیکردن
...
ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﺪﻓﺶ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ
ﻫﺪﻓﺶ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻗﻄﻌﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﺳﺖ
سودای حجر ندارم
از تولد مهاجرم
ویرایش شده توسط: SHERL0CK
ارسالها: 24568
#277
Posted: 31 Mar 2013 23:42
هشت تکنیک غلبه بر ناامیدی
با استفاده از ۸ تکنیک ارائه شده در زیر پس از مدتی درک میکنید که در زندگیتان مشکلات کمتری رخ میدهند و احساس ناامیدی کمتری به شما دست خواهد داد. در عوض به این نتیجه میرسید که موقعیتهای بیشماری پیش رویتان قرار دارند و متوجه میشوید که چگونه میتوانید از آنها به نفع خود استفاده کنید.
۱) از خود سؤال کنید که چه کاری در این شرایط جواب میدهد؟
حتی زمانی که احساس میکنید هیچ کاری از دستتان بر نمیآید، به دقت فکر کنید و مطمئنا" یک راه پیدا میکنید که به شما کمک کند. خوب همین امر هم جای خوشحالی دارد. حال چگونه میتوانید آنرا به کار بندید و ارتقا دهید؟ با مطرح کردن این سؤال خودتان را از دایرهی منفیگراییهایی نظیر "واقعا" ناامیدکننده" است، نجات دادهاید و میتوانید بر روی نکات مثبت تمرکز کنید.
به این طریق شما راهی را پیدا کردهاید که شما را به نتیجه میرساند و راهی را به شما نشان میدهد که بتوانید از ناامیدیها نجات پیدا کنید. در این میان فرایند تمرکز بر روی پیشرفتها از اهمیت بالایی برخوردار است.
هر کاری را که با موفقیت انجام میدهید، یادداشت کنید. اگر این کار را بهصورت ماهانه انجام دهید آن وقت میتوانید دریابید که در طول یک ماه تا چه حد پیشرفت کردهاید.
۲) رکورد کارهای خود را ثبت کنید.
هر کاری را که با موفقیت انجام میدهید، یادداشت کنید. اگر این کار را بهصورت ماهانه انجام دهید آن وقت میتوانید دریابید که در طول یک ماه تا چه حد پیشرفت کردهاید. خودتان از هم میزان موفقیتهایتان شگفتزده خواهید شد. اگر هم دیدید که در لیست شما آیتمهای زیادی نوشته نشدهاند، چشمهایتان باز میشود و متوجه میشوید که بیش از آنکه کار کنید، وقت گذرانی میکنید و یا انرژی خود را صرف کارهای بیارزش میکنید و باید حواس خود را بیش از اینها جمع کنید. باید به جایی برسید که لیستتان از آیتمهای مختلف پر شود تا بتوانید پیشرفت کنید. با تهیهی لیست همچنین میتوانید به راحتی تشخیص دهید که در کدام زمینهها مؤثرتر عمل کردهاید و در کدام قسمتها کمی ضعیف بوده و نیاز به تلاش بیشتری دارید.
۳) بر روی عملی کردن آرزوهای خود تمرکز کنید.
هدف اصلیتان را در ذهن خود تجسم کنید. نتیجهی مورد علاقهتان چیست؟ گاهی اوقات دور و برمان آن قدر شلوغ میشود و خودمان را سرگرم حل درگیریها و مشکلات پیش پا افتاده میکنیم که یادمان میرود هدف اصلی زندگیمان چیست. سعی کنید تا آنجایی که میتوانید از پرسیدن این سؤال: "چرا چنین اتفاقی افتاد؟" پرهیز کنید، چرا که پرسیدن این سؤال شما را در گذشته نگه داشته و جلوی پیشرفتتان را میگیرد. این سؤال هیچ گونه راه حلی برای حل مشکل، به شما معرفی نمیکند. چیزی که باید به آن توجه داشته باشید دو سؤال زیر است:
- این بار انتظار دارید که چه اتفاق متفاوتی روی دهد؟
- برای رسیدن به آن نقطه چه کاری باید انجام دهید؟
۴) هیاهو را کنار بگذارید و سادهسازی را رواج دهید.
زمانیکه برای حل مشکلی در حال تلاش هستید، ممکن است آن قدر درگیر یافتن راه حل شوید که ناخواسته کارهای جانبی بسیار زیادی را به آن اضافه کنید و با خودتان هم تصور کنید که ممکن است این موارد به شما کمک کنند.
شما همیشه چند حق انتخاب متفاوت دارید. فقط کافی است بر روی راههای مختلف تمرکز کرده و آنها را در ذهن تجسم کنید.
اگر نگاهی به سایتهای اینترنتی انداخته باشید پر است از تبلیغاتی نظیر "راههای ساده برای راهاندازی و ادارهی وب سایت" ، "راههای آسان کسب درآمد" و.... این قبیل موارد تنها به عنوان هیاهیو حساب میشوند و باید بدانید که حتی خواندن آنها هم ممکن است وقت شما را تلف کند. این طور آگهیها فقط وقت شما را تلف کرده و پولهایتان را به تاراج میدهند. آنها هیچ اهمیتی به موفقیت و یا شکست شما نمیدهند. البته بیشتر افراد زمانی که از روند کند کار خود خسته میشوند، معمولا" به چنین مواردی روی میآورند و تبلیغاتی نظیر "این همان چیزی است که شما نیاز دارید" و "ما همه چیز را برای شما آسان کردهایم" روی میآورند.
اگر آیندهنگر باشید، میتوانید به خوبی پیشبینی کنید که اگر برای ۶ ماه بر روی کار فعلی خود تمرکز کنید، آن وقت از تمام این پیشنهادهای جور به جور منفعت بیشتری عایدتان خواهد شد. دیگر نمیخواهیم در اینجا اشاره کنیم که در صورت رجوع نکردن به این تبلیغات، پول خود را دور نریخته و همان اندازهای که قرار بوده بابت این تبلیغها پرداخت کنید را جمع میکنید. ببینید چه چیزی در زندگیتان اولویت دارد و ابتدا همان را انجام دهید. هر کاری که وقت و هزینه شما را تلف میکند و هیچ حاصلی در بر ندارد باید از برنامهی زندگیتان حذف شود.
۵) راه حلهای چند جانبه
شما همیشه چند حق انتخاب متفاوت دارید. فقط کافی است بر روی راههای مختلف تمرکز کرده و آنها را در ذهن تجسم کنید. به خودتان بگویید که من باید به عنوان مثال ۸ راه حل مختلف برای فائق آمدن بر مشکل فعلی خودم پیدا کنم. تنها دانستن این مطلب که شما راه حلهای متفاوتی پیش رویتان قرار دارند به شما کمک میکند که احساس بهتری پیدا کنید. بر طبق لیستی که تهیه کردهاید، انتخابهای متفاوت انجام دهید و کار خود را بر روی برنامه دنبال کنید.
بهتر است بیشتر آن وقتی را که میخواهید صرف نگرانی و ترس و منفیبافی کنید، صرف مثبتاندیشی کنید.
۶) اهل عمل باشید.
شما زمانی که به ناامیدی میرسید معمولا" شور و اشتیاق اولیهی خود را از دست میدهید و دیگر حتی تمایلی ندارید که به موضوع مورد نظر فکر کنید. مسئلهای که برایتان پیش آمده دشوار است، از آن ناامید شدهاید و احساس میکنید که نمیتوانید کار به جایی ببرید. بنابراین هر کاری که شما را از آن دور کند برایتان جالبتر به نظر میرسد. در یک چنین زمانی به دنبال این هستید که هر طور شده از کار اصلی طفره بروید؛ اما اگر اهداف از پیش تعیین شده را داشته باشید و مسیر مناسبی را برای خود انتخاب کرده باشید، گذر ازاین دستاندازهای کوچک نباید شما را خسته و ناراحت کند. همانطور که توماس ادیسون گفته: "بسیاری از افراد شکستخورده کسانی هستند که متوجه نبودهاند تا چه اندازه به اهداف خود نزدیک شدهاند."
۷) تجسم نتیجه مثبت
بهتر است بیشتر آن وقتی را که میخواهید صرف نگرانی و ترس و منفیبافی کنید، صرف مثبتاندیشی کنید. بزرگترین قهرمانان ورزشی جهان خودشان را در حالی تجسم میکنند که بدون هیچ گونه عیب و نقصی مسابقات مختلف را به نفع خود به پایان میرسانند. هیچ جایگاهی برای شکست در ذهن این افراد وجود ندارد. این درست همان چیزی است که شما هم باید به آن برسید. خودتان را ببینید که به آرزوها و اهدافتان میرسید. خودتان راتصور کنید که به آرزوهایتان رسیدهاید، چه احساسی دارید؟ چه میگویید؟ بر روی این کار وقت بگذارید؛ این امر به شما امید میدهد تا راهتان را ادامه دهید.
۸) مثبت باقی بمانید.
معمولا" موارد مختلف به آن اندازهای که آنها را در ابتدای کار میبینید بد نیستند. گاهی اوقات چیزها بدتر از آنچه هستند به نظر میرسند تنها به این دلیل که ما خودمان خسته هستیم و از نظر ذهنی آمادگی نداریم. کمی استراحت و نگه داشتن حس شوخ طبعی میتواند به شما کمک کند. این گونه احساسها به سرعت از میان میروند و شما مجددا" به حالت عادی باز میگردید. یک ذهن باز خیلی راحتتر میتواند راه حلهای متفاوت را پیدا کرده و آنها را به کار ببندد تا یک ذهن کسل و خسته. یک ذهن ناامید به همه چیز این طور نگاه میکند: "فایدهاش چیست؟" به هر حال باید همچنان بدانید که گزینههای مختلف چه هستند و بر طبق برنامه هر یک را امتحان کنید. هدف شما این است که راه حل مناسب را انتخاب کرده، تمام حواس خود را روی آن متمرکز کنید و سپس عکس العمل مناسب نشان دهید.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 1095
#278
Posted: 1 Apr 2013 00:14
امید...
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
ارسالها: 973
#279
Posted: 1 Apr 2013 00:18
andishmand
اندیشمند خانوم من نخونده میگم جواب نمیده....دیگه اینا جواب نمیدن.......................دیگه خداییش خسته شدم از بس شنیدم داستان ادم های موفق رو شنیدم............دیگه حالم از هرچی امیدِ بهم میخوره....همش مزخرفِ ..البته قصدِ توهین نداشتم ولی نظرم بود.ببخشید
Not a internet bully
tried not to be fake'o
I'm just Simon
ارسالها: 973
#280
Posted: 1 Apr 2013 00:23
SHERL0CK: خداوند فرمود ...من در لحظه ی اخر در چشمان او نور امید به خداوند را دیدم او در لحظه ی اخر به رحمت و بخشایش من امید داشت و با نور امید مرا از ته دل صدا کرد اما هیچ کدام از بندگان حاضر در اینجا به من امید نداشتند... و امیدشان به بندگانی بود که خود محتاج به رحمت من هستند...
تنمون رو لرزوند مرد .............ولی امیدوارم جوابِ ما رو هم بده..........امیدوارم.....نمی دونم بعضی وقتا ناامید میشم ولی میدونم جوابو میده ولی دیر عادتش همینِ
Not a internet bully
tried not to be fake'o
I'm just Simon