انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد
  
صفحه  صفحه 2 از 9:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  پسین »

دنیای معلولان


زن

 
روز جهانی معلولین از زبان یک معلول

صفحات تقویم زندگی را ورق زدیم و بازهم رسیدیم به دوازدهم آذر. آری! دوازدهم آذر روز جهانی معلولین. با خود می اندیشم که از آذرماه سال قبل تا آذرماه امسال چه کرده ام؟ چه میزان توانسته ام به باورهای خود رنگ موفقیت بزنم؟ چه مقدار تلاش کرده ام تا برای انجام کارها و امورم استقلال بیشتری داشته باشم؟ فضا و محیط شهری چقدر مناسب سازی شده تا عبور و مرورم امکان پذیرتر شود؟ چه تغییر و تحولی در حوزه معلولین اتفاق افتاده است؟

صفحات تقویم زندگی را ورق زدیم و بازهم رسیدیم به دوازدهم آذر. آری! دوازدهم آذر روز جهانی معلولین. با خود می اندیشم که از آذرماه سال قبل تا آذرماه امسال چه کرده ام؟ چه میزان توانسته ام به باورهای خود رنگ موفقیت بزنم؟ چه مقدار تلاش کرده ام تا برای انجام کارها و امورم استقلال بیشتری داشته باشم؟ فضا و محیط شهری چقدر مناسب سازی شده تا عبور و مرورم امکان پذیرتر شود؟ چه تغییر و تحولی در حوزه معلولین اتفاق افتاده است؟ ...

روز جهانی معلولین از زبان یک معلول

چه میزان از قوانین جامع حمایت از معلولین جنبه اجرایی به خود گرفته اند؟ لحظه ای به فکر فرو می روم ، به آسمان بالای سرم می نگرم و زمین زیر پایم را نیز نظاره می کنم! ای کاش مسیر عبورم روی زمین نیز مانند آسمان و ابرها نرم و روان بود. آنگاه چقدر راحت با صندلی چرخدارم به همه جای دنیا سفر می کردم و تجربه می اندوختم. چقدر راحت می توانستم با عصای سپیدم قدم بزنم و از هوای زندگی نفس بکشم. چه می گویم! بازهم زندگی واقعی را با رویاها تلاقی دادم. به نگاهها و دید مردم می نگرم. واژه های ترحم و دلسوزی را در ذهنم پاک می کنم، به جای آن واژه مهر، محبت، همنوع دوستی، همفکری و باورهای منطقی را حک می نمایم. ای کاش وقتی نگاههای مردم بدرقه ام می کنند می توانستم افکارشان را خوانده و بدانم در ذهنشان به چه می اندیشند؟ هرچند از نگاهها دلخور و غمگین نمی شوم اما می دانم و می دانی که اراده های فولادین و استوار، درخور ترحم نیستند.
وقتی به قوانین، ماده ها و تبصره های لازم الا جرای حمایت از معلولین که هنوز هم در اکثر سازمانها و ارگانها اجرا نمی شوند می اندیشم، لبخندی می زنم و بازهم قلم و کاغذ را برمی دارم تا فلان مشکل یا فلان معضل را نوشته و با مسوولین اجرایی مطرح کنم.
شاید گاهی اوقات جوهر قلم تمام شود اما انگیزه قلبی من برای تلاش بیشتر و رفع موانع زندگیم، هرگز رنگ شکست و نومیدی به خود نمی گیرد. این بار با قلمم از مشکلی می نویسم که چندین ماه است من و خیلی از دوستان همنوعم را خانه نشین کرده است. معضل سرویس های مخصوص ایاب و ذهاب معلولین، تنها یک معضل کوچک نیست زیرا چندین ماه است که اکثر معلولین به علت عدم فعالیت این سرویس ها برای حضور در اجتماع و رسیدگی به امور روزانه و ملزوم خود دچار مشکلات فراوانی شده اند. ذهنم را به این چندماه معطوف می دارم، آیا این چندماه باعث تضعیف روحیه و احساس نومیدی و یاس در اراده ام شده است؟
تنها جوابم این است: بسیار کم! ساعتها در خانه ماندن و مشغول کردن ذهن به امور روزمره ناخودآگاه جسم و روح را خسته می گرداند. اما همین زمان باعث شد تا بیشتر فکر کنم و قدر نعمت هایی که خداوند عطایم کرده را بیش از پیش بدانم. اما من هم نیاز دارم در اجتماع حضور یابم و برای پیشرفت زندگی تلاش کنم. پروردگار عالم آنقدر توانایی عطایم فرموده است که اندک ناتوانی جسمی نباید مانع شکوفایی استعدادهایم شود. من خودم را باور دارم و می خواهم تو هموطن و همنوع مهربانم نیز باورم داشته باشی.
بار سنگین تمامی فراز و نشیب های مسیر عبورم را به امید داشتن شهری بی پله تحمل می کنم. به تک تک لحظاتم با یاد خدا آرامش می بخشم زیرا ایمان دارم که یاری جستن از پروردگار و توکل بر رحمت بی انتهایش کلید گشایش همه درهای بسته است. غبار سختی ها و مشکلات را با جاروب اراده ای استوار می تکانم و واژه های نمی توانم، توان ندارم، برایم دشوار است، می ترسم،... را از دریچه ذهنم شسته و تطهیر می گردانم.
ایمان، اعتقاد و یقین دارم که هیچ امری در قدرت لایزال الهی غیرممکن نیست، پس برای داشتن آینده ای روشن در مسیر رسیدن به اهداف تلاش می کنم و از هیچ مشکلی نمی هراسم. تلاش می کنم تا توانایی های بالقوه ام را که خداوند در وجودم نهاده به شکوفایی برسانم تا به همگان ثابت کنم که مشکلات جسمی و معلولیت مانع حضور من و تمامی دوستان با اراده ام در عرصه های مختلف زندگی نمی شود.
هرچند که تا کنون بسیاری از معلولان کشورم ایران و جهان باورهای بسیار ارزشمند "خواستن، توانستن است" را به اثبات رسانده و روشن درخشیده اند. ولیکن برای نیل به اهداف متعالی لازم است در اجتماع حضور یابم، در امر تحصیل و اشتغال تلاش کنم، جاده تکامل را به طرز نیکو و مناسبی کنکاش کرده و به زندگی رنگیم رنگ ایستادگی و مقاومت بزنم. حال در این مسیر ارزشمند موانع بسیاری وجود دارد که حضور مرا در اجتماع مشکل می نماید. موانعی که تا کنون هزاران هزار بار بازگو و بررسی شدند. قسمتی با تلاش همگان و مسوولین حل و فصل شده است، قسمتی در حال انجام و قسمتی نیز رسیدگی اما اجرا نمی شوند.
بارزترین مشکل حضور من در اجتماع مناسب نبودن خیابانها، کوچه ها، اماکن، سازمانها، سیستم حمل و نقل، و کلیه اموری است که یک فرد برای انجام امور روزمره با آنها سروکار دارد. راه حل آن نیز پیگیری امر مناسب سازی به نحو احسنت می باشد که ملزومه آن تلاش و کوشش همگانی است. می دانم و می دانی که بنی آدم اعضای یک پیکرند، که در آفرینش زیک گوهرند.
پس بیا باهم و برای هم زندگی کنیم. بیا مشکلات را با همفکری و همکاری هم از سر راه برداریم تا همگی همچون اعضای یک پیکر در جهت تکامل یکدیگر تلاش نماییم. بیا صفحه دوازدهم آذر تقویم امسال را به راحتی ورق نزنیم تا منتظر دوازده آذرماه سال بعد باشیم.
ای کاش همگی احساس مسوولیت کنیم و بار سنگین مسوولیت رسیدگی به مشکلات را فقط بر عهده شخص، نهاد یا سازمان خاصی قرار ندهیم. ای کاش حیطه مسوولیت هایمان را وسیع گردانیم و برای داشتن یک زندگی سرشار از آرامش و آسایش به فکر همنوع خود نیز باشیم و این نکته را فراموش نکنیم که شاید خدای ناکرده روزی ما نیز طعم معلولیت را بچشیم.
ای کاش غبار دلهایمان را با یاد و توکل بر پروردگار مهربان و بخشنده بزداییم و به احکام الهی و وظایف انسانی خود عمل کنیم. ای کاش دایره دیدمان را وسیع گردانیم و فرهنگ درک معلولیت و برخورد با اقشار مختلف معلولین را بیاموزیم و به فرزندانمان نیز آموزش دهیم. ای کاش باور کنیم شاید در پس بسیاری از جسم های ناتوان و آسیب پذیر، روحی بزرگ و افکاری والا نهفته باشد و ای کاش یاد بگیریم که خیلی راحت از کنار مسائل عبور نکنیم.
پس بیا مشکلات معلولین امروز و معلولین آینده که امیدوارم دنیای آینده کمتر شاهد پدیده معلولیت باشد را همین امروز حل نماییم و به امید آینده ای روشن همین امروز تلاش کنیم.
     
  
زن

 
مشکل حمل و نقل معلولان حل‌شدنی نیست

فرض کنید برای انجام امور روزمره زندگی از وسیله نقلیه خاص و ویژه‌ای که مناسب شما طراحی شده استفاده می‌کنید اما این وسیله گاهی هست و گاهی نیست.
البته بهتر است بگویم گاهی اجازه استفاده از آن را دارید و گاهی نیز به‌دلیل بروز برخی مشکلات، وسیله نقلیه مورد نظر در دسترس شما نخواهد بود. حال در نظر بگیرید به‌دلیل داشتن انواع معلولیت‌ها و برخی ناتوانی‌های جسمی و حرکتی از استفاده از وسایل نقلیه عمومی و ماشین‌های شخصی دیگر معذور باشید. با در نظر گرفتن چنین شرایطی تکلیف شما برای انجام کارهای شخصی و رسیدگی به امور زندگی چیست؟ چگونه به انجام کارهای زندگی خویش خواهید پرداخت؟ حتما تعجب کرده و به فکر فرو رفته اید. حق با شماست که تعجب کنید، اما حکایت حمل‌ونقل معلولان در همین جمله‌ها خلاصه می‌شود: گاهی هست و گاهی نیست...

مشکل حمل و نقل معلولان حل‌شدنی نیست

اقشار مختلف معلولان به‌دلیل داشتن شرایط خاص جسمانی قادر به استفاده از انواع گوناگون وسایل نقلیه نیستند و در زمینه حمل‌ونقل همچنین رفت و آمد در سطح شهرها نیازهای ویژه‌ای دارند که محتاج رسیدگی و توجه بیشتری هستند.
بنابراین تا زمانی که تمامی وسایل نقلیه عمومی شهری مانند اتوبوس، مترو، تاکسی‌ها، ماشینها و... مناسب‌سازی‌ شوند لازم است از وسایل ایاب و ذهاب مخصوصی جهت تردد استفاده کنند. اما اکثر اوقات ماشینها و سرویسهای مخصوص معلولان که جهت استفاده این عزیزان مناسب‌سازی‌ شده به علت بروز برخی مشکلات فعالیت نمی‌کنند و یا فعالیت شان تا مدتها به تعویق می‌افتد.
همانطور که سال قبل نیز شاهد بودیم سرویسهای بهزیستکار که مخصوص ایاب و ذهاب معلولان هستند به علت کمبود سهمیه بنزین حدود چهار ماه فعالیت نداشتند و اکثر معلولانی که مشکلات جسمی و حرکتی حادتری دارند چندین ماه خانه نشینی پیشه کردند و فقط برای انجام امور بسیار ضروری از منزل خارج می‌شدند. درصورتی که یکی از نیازهای مهم و حیاتی بشر حضور اجتماعی است لذا انزوا و خانه نشینی مانع بروز استعدادهای فردی شده همچنین کاهش روحیه شاد زیستن و امیدواری افراد را در پی خواهد داشت.
البته سال قبل بعد از پیگیری‌های فراوان توسط گروههای مختلف معلولان بالاخره مشکل بنزین سرویسها حل شد و به فعالیت‌شان ادامه دادند. اما متأسفانه هنوز هم شاهد وجود بسیاری مشکلات و معضلات در ناوگان حمل‌ونقل معلولان هستیم. هنوز هم معلولانی داریم که گاهی به‌دلیل دردهای بسیار جسمانی و گاهی مناسب نبودن وسایل ایاب و ذهاب، درخانه ماندن را به حضور اجتماعی ترجیح می‌دهند.
برخی مواقع بروز مشکلات بسیاری مانع حضور فرد معلول در جامعه و بین دوستان و شهروندان دیگر می‌شود. از جمله: پایان یافتن قرارداد شرکتهای ارائه دهنده سرویس مخصوص معلولان با سازمان بهزیستی، مناسب نبودن بعضی ماشینهای ارائه دهنده سرویس با شرایط جسمی و حرکتی برخی معلولان، کمبود ماشین و وسیله نقلیه مناسب‌سازی‌ شده و گاهی نیز خراب بودن ماشینها و لغو سرویس برخی عزیزان در ایام هفته، ارائه ندادن سرویس در روزهای تعطیل درصورتی که ممکن است در ایام تعطیل امری بسیار مهم و حیاتی و گاهی درمانی برای یک معلول رخ دهد و مشکلات و موانع بسیار زیاد دیگری که در حوصله بحث نمی‌گنجد.
نکته بسیار مهمی که لازم می‌دانم بدان اشاره کنم این است که فرد معلول هم انسانی است مانند انسان‌های دیگر و حق زندگی دارد و برای ادامه زندگی همچنین رفع نیازهای روزمره نیازمند استفاده صحیح و به موقع از امکانات شهری و اجتماعی است. اما به‌دلیل وجود چنین مشکلاتی همیشه باید خویش را با شرایط و امکانات هماهنگ کند نه شرایط و امکانات را با خویش. فرد معلول مجبور است برای زندگی و انجام امور ضروری خود طوری برنامه ریزی کند که وسایل مورد نیاز فراهم باشد و روزها و ساعتهایی به خویش اجازه عبور و مرور دهد که از قبل هماهنگ شده است.هرچند می‌دانم و می‌دانی که با وجود تمامی مشکلات، زندگی باز هم زیباست و تا معضلات و مشکلات نباشد اراده افراد نیز ساخته و محکم نمی‌شود.
همه ما نیاز داریم برای داشتن زندگی بهتر و آینده‌ای روشن‌تر تلاش کنیم ولیکن وجود چنین مشکلاتی، حضور و فعالیت معلولان اعم از جسمی و حرکتی، جانبازان، معلولان ضایعات نخاعی، کسانی که با صندلی چرخدار، عصا، واکر و دیگر ابزار توانبخشی تردد می‌کنند، افراد نابینا، ناشنوا و تمامی اقشاری که هریک به نحوی معلولیت دارند را دچار مشکل می‌سازد و همگی مسئولیم برای حل این گونه معضلات تا حد توان کوشش کنیم. مهم‌ترین و بارزترین نیاز بشر حرکت و تکاپوست، اگر حرکت، تلاش و حضور در اجتماع نباشد زندگی نیز جریان نخواهد داشت و فرد در سکوتی سرد و بی‌روح درجا خواهد زد، آنگاه نمی‌توان انتظار داشت که فرد معلول در خانه بنشیند و تحولی در خویش و زندگی و جامعه ایجاد کند درصورتی که دوستان و معلولان بسیار خلاق و توانا حتی از خانه ماندن نیز پلی زده‌اند برای کشف هنرهای خدادادی و رسیدن به رموز زندگی، ولی حضور بیشتر و داشتن استقلال فردی برای حرکت و کشف توانایی‌ها، لازمه زندگی هر انسانی است پس بیایید موانع را نادیده نگیریم و به جای حل مسئله، صورت مسئله را خط نزنیم.
گاهی اوقات شاهدیم که حمل‌ونقل معلولان توسط شرکتهای خصوصی و سازمانهای مردم نهاد نیز صورت می‌گیرد اما بازهم بروز برخی مشکلات و به تعویق افتادن ارائه خدمات باعث رنجش خاطر معلولان می‌شود. چه بسیار خوب است اگر تمامی این گونه سازمانها با تلاش بیشتر و ارائه خدمات مناسب‌تر سعی در حل مشکل حمل‌ونقل معلولان داشته باشند. با همکاری و تعاون بهزیستی و احساس مسئولیت شرکتها و سازمانهای دولتی و غیردولتی ذیربط می‌توان مشکلات را حل کرد و به آینده جامعه معلولان رنگی روشن و عطر زندگی بخشید.
می دانیم که نمی‌توان روزی سرکلاس درس و دانشگاه حاضر شد و روزی دیگر به‌دلیل کمبود امکانات حمل‌ونقل غایب بود. می‌دانیم که نمی‌توان روزی به محل کار رفت و روزی دیگر نرفت. نمی‌توان از انجام امور زندگی بازماند و باخانه ماندن روزها و ساعتها را سپری کرد. نمی‌توان برای رفع نیازهای زندگی مدام از دیگران کمک گرفت و مدام به فکر چاره‌ای برای رفت و آمد مناسب‌تر بود. زندگی آنقدر مشکلات دارد که نمی‌توان دست روی دست گذاشت و تلاشی نکرد. پس درنظر بگیریم که افراد معلول برای رسیدگی به تمامی امور ذکرشده هزاران هزار ناهمواری و معضل را پشت سرمی گذارند تا به اهداف و آرزوهای خویش برسند.
     
  
زن

 
معلولیت واقعیت حامیان خیر پشتوانه این واقعیت

اگرچه معلولیت به هر دلیل و علتی که حادث شود یک آسیب اجتماعی محسوب می شود اما این پدیده یک واقعیت اجتماعی است و البته حامیان خیری که به مدد این گروه از توانجویان آمده اند ، پشتوانه ها و ستون محکمی برای این معلولان هستند.
ناتوانی خانواده ها در رسیدگی کامل به معلولان و رفع نیازهای مختلف آنها سبب شده آسایشگاههای نگهداری معلولان دراین زمینه به کمک خانواده ها بیایند.
اما در بسیاری از مواقع بویژه زمانی که میزان معلولیت فرد زیاد است و یا اینکه معلول کاملا مجهول الهویه است ،پس از واگذاری در آسایشگاه ها ، خانواده ای برای رسیدگی به آنها وجود ندارد.
اینجاست که نقش خیرین بسیار نقش می نماید ، افرادی که بعضا بخشی و یا تمام زندگی خود را وقف حمایت از معلولان آسایشگاهها می کنند...

معلولیت واقعیت حامیان خیر پشتوانه این واقعیت

آنها با کشیدن دست نوازش بر سر این معلولان و با هر وسیله ای سعی درکاهش مشکلات معلولان دارند که مهترین نیاز آنها وجود آسایشگاههایی است که همچون خانه و آشیانه ای آنها را از بی سرپناهی نجات دهد.
"زلیخا فتوت " اززمره خیرینی است به کمک و یاری معلولان جسمی و ذهنی می پردازد. این بانوی ۴۰ ساله سری لانکایی حدود ۲۵ سال است که به همراه همسر ایرانی خود در تهران زندگی می کند و پیوسته یکی از اعضای فعال خیرین آسایشگاه خیریه کهریزک و موسسه خیریه بقیت الله بوده است.
فتوت در خصوص علت کمک خود به معلولان به خبرنگار اجتماعی ایرنا گفت: می خواهم راه
پدرم را ادامه دهم چرا که اوخدمت به مردم یتیم و معلولان جسمی و ذهنی را بخشی از وظایف خود
می دانست و با این کار به آرامش می رسید.
فتوت خانواده همسر خود را عامل مهمی برای قرار گرفتن وی دراین مسیر دانست و گفت همواره تشویق ها و بستر سازی آنها سبب شده تا این راه را با قوت طی کنم.
به گفته وی هر سال با کمک تعدادی دیگر ازخیرین به برپایی غرفه هایی در قالب یک نمایشگاه پرداخته و عواید آن به معلولان اختصاص می یابد.
وی با بیان اینکه امسال اولین نمایشگاه خیریه در روز ۲۹ مرداد ماه سال جاری برپا شد، ادامه داد: دومین نمایشگاه نیز در تاریخ ۱۶مهر ماه جاری به مدت چهار روز در یکی از مناطق تهران برپا می شود.
به گفته فتوت دربرپایی نخستین نمایشگاه خیریه مردم ۲۵۰ میلیون ریال کمک کردند و درنمایشگاه آتی مهرماه در قالب ۲۰ غرفه از جمله غرفه مواد غذایی خانگی، غرفه شوینده ها، غرفه پوشاک، غرفه کاردستی و غیره برپا می شود.
وی با بیان اینکه برای ساخت یک زمین در شهر جدید هشتگرد به منظور نگهداری ۵۰ معلول نیاز
به پنج میلیارد ریال بودجه است که تاکنون بخشی از این مبلغ توسط مردم اهدا شده است تاکید کرد: هدف از برگزاری این نمایشگاهها تامین هزینه ساخت مرکز نگهداری یاد شده است.
به گفته وی دراین مرکز قرار است معلولان ذهنی حرکتی موسسه خیریه بقیه الله و تعداد دیگری از معلولان به صورت شبانه روزی نگهداری شوند.
وی افزود: اکنون توانسته ایم به صورت اجاره ای محلی را برای نگهداری این معلولان تهیه کنیم
اما با ساخت این زمین نه تنها دیگر مشکلی برای نگهداری این معلولان نداریم بلکه می توانیم مسوولیت نگهداری تعداد دیگری از معلولان را نیز برعهده بگیریم که اکنون در شرایط سختی زندگی می کنند.
     
  
زن

 
چشم‌ها برای آینده

در دنیا تقریبا ۳۱۴میلیون نفر دچار مشکلات بینایی هستند. بیش از ۴۵میلیون نفر نابینای مطلق، ۱۳۵میلیون کم نابینا و بقیه نیز دچار اختلالات کمتر حاد بینایی مانند مشکلات انکساری درمان نشده (نزدیک بینی، دوربینی و آستیگماتیسم) هستند.
بیش از ۹۰درصد مبتلایان به اختلالات بینایی در کشورهای در حال توسعه و فقیر زندگی می‌کنند، جایی که افراد مسن، به‌ویژه بانوان مسن با مشکلات متعدد در مورد دسترسی به درمان‌های مورد نیاز چشمی روبه‌رو هستند. در هر ۵ ثانیه یک نفر به تعداد نابینایان افزوده شده و در هر دقیقه یک کودک و طی یک سال یک تا ۲ میلیون نفر دچار مشکلات بینایی می‌شوند...

چشم‌ها برای آینده

براساس گزارش‌های جهانی، گستره نابینایی در جوامع توسعه ‌یافته ۶۰نفر در هر یک میلیون نفر است که این رقم در جوامع در حال توسعه و فقیر به بیش از ۱۰برابر یعنی ۶۰۰نفر در هر یک میلیون نفر می‌رسد. هر چند که سه چهارم اختلالات بینایی، قابل پیشگیری و درمان است، اما کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند در صورت عدم‌انجام اقدامات پیشگیرانه تعداد افراد نابینا در سال ۲۰۲۰به ۷۶میلیون نفر و افراد مبتلا به نقص بینایی به بیش از ۲۰۰میلیون نفر برسد. مهم‌ترین علل نابینایی، آب مروارید ۳۹درصد، مشکلات انکساری درمان نشده ۱۸درصد، آب سیاه ۱۰درصد، استحاله لکه‌ای وابسته به سن۷درصد، مشکلات شبکیه وابسته به دیابت۴درصد، تراخم۳درصد و مشکلات بینایی در بچه‌ها ۳درصد هستند.
هر چند که ۸۰درصد مبتلایان به نابینایی بالای ۵۰سال سن دارند، اما باید توجه کرد که بالا رفتن سن مستلزم از دست دادن بینایی نیست.اهمیت نابینایان به‌عنوان بخش بزرگی از جامعه انسانی سبب شده تا سازمان بهداشت جهانی، دومین پنجشنبه ماه اکتبر هر سال را روز جهانی بینایی نامگذاری کند. این مناسبت سالانه که از سال۲۰۰۰ میلادی آغاز شده، بهانه‏ای است تا به نابینایان و مشکلات آنها بیشتر توجه کنیم.
روز جهانی بینایی تلاش می‌کند تا توجه عمومی را به این نکته جلب کند که ۸۰درصد موارد نابینایی قابل پیشگیری یا قابل درمان هستند و دولت‌ها و مؤسسات و سایر منابع سرمایه‌گذار را باید تشویق کرد تا در پیشگیری جهانی از نابینایی سرمایه‌گذاری کنند. هر چند هزینه اقتصادی سالانه پیشگیری از نابینایی در جهان حدود ۲۸میلیارد دلار تخمین زده می‌شود، اما نسبت به سایر مقوله‌های بهداشتی درمانی، درمان‌های بازیابی بینایی و راه‌های پیشگیری از ابتلا به نابینایی از مقرون‌به‌صرفه‌ترین اقدامات درمانی در مقوله بهداشت و درمان هستند.
برنامه اصلی روز جهانی بهداشت در سال‌جاری، که متمرکز روی بیماری‌های چشم و مشکلات بینایی در افراد مسن جامعه و با شعار «چشم‌ها برای آینده» و مبارزه با نقص بینایی در سنین کهنسالی است، نشان‌دهنده این است که سن جامعه جهانی در حال افزایش است و با مسن شدن افراد، نابینایی نیز مانند سایر بیماری‌های مزمن در حال افزایش است. اجرای برنامه‌های پیشگیری از نابینایی، نه تنها درد و آلام انسان‌های رنج کشیده را تسکین می‌‌شود، بلکه موجب می‌شود حدود ۲۲۰ میلیارد دلار نیز به‌دلیل از دست‌ندادن تولید و بهره‌وری کشورها از بین نرود.
برنامه‌های بهداشتی درمانی وسیع و گسترده‌ای برای پیشگیری از ابتلا به انواع بیماری‌ها و مشکلات بینایی انجام شده و یا در حال انجام است. سازمان جهانی بهداشت با همکاری آژانس بین‌المللی پیشگیری از نابینایی و بعضی سازمان‌های غیردولتی بین‌المللی در مورد مدیریت پیشگیری از اختلالات بینایی، برنامه‌ای را تحت عنوان Vision ۲۰۲۰ با هدف از بین بردن نابینایی‌های قابل پیشگیری تا سال ۲۰۲۰ طراحی و به مرحله اجرا گذاشته است، تا اینکه برای همه افراد بشر حق برخورداری از دیدن فراهم شود. در حال حاضر بیش از ۱۰۰کشور جهان اجرای این طرح را آغاز کرده‌اند. به‌نظر می‌رسد انجام موفقیت‌آمیز برنامه بینایی ۲۰۲۰ باعث جلوگیری از نابینا شدن حدود ۱۰۰میلیون نفر در سطح جهان بشود.
برنامه بینایی ۲۰۲۰ از راه تشویق و ترغیب سازمان‌های دولتی و غیردولتی به همکاری و مشارکت در برنامه‌ریزی، توسعه و اجرای اهداف ملی مراقبت از چشم‌ها، از طریق سه راهبرد اصلی کنترل بیماری، توسعه منابع انسانی و ایجاد زیرساخت‌های لازم برای ارائه خدمات بهداشتی درمانی اولیه در حذف مهم‌ترین عوامل ایجاد‌کننده نابینایی قابل پیشگیری تا سال ۲۰۲۰ موفقیت آمیز خواهد بود.
پیام‌های سازمان بهداشت جهانی برای روز جهانی بینایی ۲۰۰۸ تمرکز و توجه بیشتر در مورد حفظ بینایی افراد مسن جامعه است.
● عوامل ایجاد‌کننده نابینایی‌های قابل پیشگیری
مهم‌ترین عامل نابینایی در سطح جهانی، آب مروارید است. انجام برنامه‌های Vision ۲۰۲۰باعث می‌شود که تعداد افرادی که به این بیماری در آینده مبتلا می‌شوند، کاهش یابد. به غیراز کشورهای پیشرفته و ثروتمند، آب مروارید هنوز علت اصلی ایجاد‌کننده نابینایی در سطح جهانی است. عمل جراحی آب مروارید درمان ساده، مقرون به صرفه و بسیار رایجی است که در کشور‌های در حال توسعه توصیه می‌شود. این درمان سبب می‌شود مردم بازدهی مالی خود را تا ۱۵۰۰درصد هزینه صرف شده برای جراحی در اولین سال پس از جراحی، افزایش دهند.
تراخم، هم یک عامل مهم نابینایی در برخی از فقیر‌ترین کشورهای جهان است. برنامه‌های Vision ۲۰۲۰ برای رفع این مشکل بزرگ عبارت‌است از: جراحی، استفاده از آنتی‌بیوتیک‌ها، بهداشت صحیح در هنگام اجابت مزاج و تغییرات محیطی. خبر خوب این است که به‌دلیل افزایش سطح بهداشت جهانی و اقدامات مؤثر بهداشتی و اجتماعی کشورها، علل عفونی ایجاد‌کننده نابینایی در سطح جهانی در حال کم شدن است و تعداد مبتلایان به تراخم از ۳۶۰میلیون نفر در سال۱۹۸۵ به حدود ۸۰میلیون نفر امروزه کاهش پیدا کرده است.
نابینایی کودکان مشکلی است که باید به آن توجه ویژه داشت. نابینایی کودکان روی ۵/۱میلیون کودک در سطح جهان که بیشتر آنها در آفریقا و آسیا زندگی می‌کنند، تاثیر دارد.
تمرکز ویژه برنامه‌های Vision ۲۰۲۰ روی ایجاد و توسعه مراکز بهداشتی درمانی چشم که ویژه کودکان باشند، است. درصورتی‌که اختلالات بینایی به‌خصوص تنبلی چشم به موقع تشخیص داده نشود، از سن ۸سالگی به بعد تقریباً هیچ کاری برای درمان آن نمی‌توان انجام داد و فرد حتماً نابینا شده، یا اینکه با اختلالات شدید بینایی در آینده مواجه خواهد بود.
خوشبختانه حدود نیمی از تمام نابینایی کودکان با درمان‌های اولیه و به موقع قابل پیشگیری هستند.کم بینایی نیز قابل پیشگیری است. حدود ۱۲۴میلیون نفر به‌دلیل مشکلات انکساری، مبتلا به کم بینایی هستند. برنامه Vision۲۰۲۰ روی اقدامات برای تصحیح عیوب انکساری مانند دستیابی آسان به وسایلی مانند عینک و لنز‌های تماسی تمرکز یافته است تا کودکان بتوانند در مدرسه حضور یافته و بزرگسالان هم کیفیت زندگی خود را بهبود دهند.
● آب مروارید، مهم‌ترین عامل نابینایی در جهان
طبق آخرین ارزیابی‌ها، آب مروارید ناشی از کهولت، مسئول حدود ۴۰درصد موارد نابینایی در سطح جهانی بوده و تخمین زده می‌شود که ۱۸میلیون نفر را گرفتار کرده است. آب مروارید به کدورت عدسی چشم که به‌طور طبیعی کاملا شفاف است، گفته می‌شود. عدسی چشم عمدتا از آب و پروتئین ساخته شده است. پروتئین‌ها به طرز ظریفی قرار گرفته‌اند که باعث شفافیت عدسی می‌شود و در نتیجه نور از لابه‌لای آنها به راحتی عبور می‌کند. اما با بالا رفتن سن، بعضی از این پروتئین‌ها تغییر ماهیت داده، به‌هم چسبیده و باعث کدر شدن نواحی کوچک در عدسی می‌شوند.
با گذشت زمان این نواحی بزرگتر شده و باعث کاهش بینایی می‌شود. در مراحل اولیه تنها بخش کوچکی از عدسی کدر بوده و شاید آب مروارید مشکل خاصی ایجاد نکند، اما در بیشتر مواقع این روند ادامه می‌یابد و بخش بزرگی از عدسی کدر می‌شود و بینایی را مختل می‌سازد. تار شدن یا محو شدن بینایی(مثل اینکه از پشت شیشه اشیاء را می‌بینید)، حساس شدن به نور، درخشندگی زیاد نور اتومبیل‌ها در شب، خیرگی و پخش نور چراغ‌ها و نور آفتاب، دیدن هاله اطراف چراغ‌ها، کاهش دید در نور شدید آفتاب، کم رنگ شدن یا محو شدن رنگ‌ها، افزایش دید نزدیک، تغییر مداوم شماره عینک و یا لنز تماسی و دوبینی یا چندبینی (که با افزایش شدت آب مروارید وضعیت بدتر می‌شود) علائم بیماری هستند.
آب مروارید ناشی از افزایش سن شایع‌ترین نوع آب مروارید بوده و به‌تدریج طی چند سال پیشرفت می‌کند، اما آب مروارید در افراد جوان و افراد دیابتی ممکن است به سرعت طی چند ماه پیشرفت کند. در مراحل اولیه بعضی از انواع آب مروارید، وضعیت بینایی با استفاده از عینک ممکن است به‌طور موقت بهتر شود. دارو، قطره، ورزش و یا عینک مانع بروز یا بهبود آب مروارید نمی‌شوند. وقتی کاهش بینایی در زندگی روزانه فرد تاثیر گذاشت، جراحی تنها راه درمان است، که شامل خارج کردن عدسی کدر شده و جایگزینی آن با عدسی مصنوعی است.
بسیاری از مردم تصور می‌کنند که کاهش بینایی جزء جدایی‌ناپذیر پیری است؛ در حالی که عمل آب مروارید بسیار آسان، کم خطر و بی‌درد است. عمل جراحی آب مروارید عملی بسیار موفق بوده و سالانه حدود ۵/۱میلیون نفر در آمریکا و چند صد هزار نفر در ایران تحت این عمل جراحی قرار می‌گیرند. عدسی تار شده بیمار، خارج شده و توسط لنز مصنوعی جایگزین می‌شود. هر چند که عمل آب مروارید جزء ۵درمان مقرون به صرفه در دنیا است، اما در بیشتر مناطق دور افتاده کشورهای در حال توسعه و فقیر، بسیاری از بیماران، به‌دلیل عدم‌دسترسی به امکانات درمانی چشم پزشکی با هزینه قابل‌قبول و مناسب، همچنان نابینا باقی می‌مانند و هنوز آب مروارید، مهم‌ترین عامل نابینایی باقی مانده است.

منبع:ویستا
     
  
زن

 
دو نگاه پیش‌داورانه به معلولان

یک فرد معلول مانند دیگر افراد جامعه با اولین واحد اجتماعی‌ ارتباط برقرار می‌کند و به نظر می‌رسد این خانواده است که باید با آگاهی و مهارت لازم در زمینه محدودیت‌ها و توانمندی‌های فرد معلول، گام‌های اساسی برای کاهش مشکلات وی بردارد.
با کمال تاسف باید گفت دو دیدگاه غلط در گذشته در خانواده‌های افراد معلول موجب افزایش معضلات اجتماعی معلولان شده است.
دیدگاه اول که لازم است در آن بیشتر تأمل شود انکار وجود فرد معلول در خانواده است.
برخی از خانواده‌ها که با مشکل معلولیت فرزند خود روبه‌رو می‌شوند بی‌آنکه آینده وی را درنظر بگیرند از بیم آنکه مبادا اطرافیان به این فرد طوری بنگرند که مایه سرافکندگی خانواده شود سعی می‌کنند وجود چنین کودکی را در خانواده انکار کنند، یا به عبارت دیگر او را از دید سایرین پنهان کنند...

دو نگاه پیش‌داورانه به معلولان

به نظر می‌رسد این نگرش نه‌تنها مشکلی از آن فرد معلول و خانواده‌اش کم نمی‌کند، بلکه در آینده موجب ایجاد مشکلات عدیده‌ای مانند انزواطلبی فرد معلول می‌شود.
اگر این دیدگاه جای خود را به پذیرش واقعیت و نگاه به توانمندی‌های فرد معلول دهد می‌توان با ایجاد فرصت و امکانات برای وی از او به جای یک فرد منزوی و نیازمند، یک انسان توانمند و موفق ساخت.
البته نباید انکار کرد که نقش اساسی در این راستا برعهده خود فرد معلول است زیرا یک معلول باید با پذیرش محدودیت‌ها و با باور توانمندی‌های خود و بروز آنها با این دیدگاه مبارزه کند تا بتواند به جایگاه واقعی خود در زندگی برسد.
دیدگاه دیگری که جا دارد به آن پرداخته شود «نگاه ترحم‌آمیز» در برخورد با فرد معلول است که متاسفانه هم در خانواده و هم در جامعه موجب ایجاد مشکلات بی‌شمار روحی و اجتماعی برای فرد معلول می‌شود.
البته شاید در نظر طرف مقابل این رفتار خیرخواهانه و متین باشد، اما نباید این موضوع را نادیده گرفت که فرد معلول هرقدر هم ناتوان باشد اما مانند یک انسان سالم دارای شأن و کرامت انسانی است که باید حفظ شود. در اینجا لازم است برای روشن‌تر شدن موضوع به چند مورد از این برخوردها اشاره شود: مثلا خانواده از بیم اینکه فرد معلول با توجه به وضعیتی که دارد نمی‌تواند به تنهایی برای پیگیری امورات خود از خانه بیرون آید او را از این کار باز می‌دارند و سعی می‌کنند.
خود این وظایف را برعهده گیرند یا در انجام وظایف شخصی وی دخالت بی‌مورد می‌کنند. شاید انگیزه خانواده از این نوع برخورد با فرد معلول از روی حس کمک و دلسوزی باشد اما باعث می‌شود فرد معلول نتواند از توانمندی خود برای رفع مشکلاتش بهره گیرد که این خود موجب بروز حس بیهودگی و ناتوانی بیشتر در فرد معلول می‌شود.
همچنین برخی از مردم در برخورد با یک معلول بی‌آنکه به توانمندی وی بنگرند وی را فردی ناتوان و بیچاره می‌بینند و از روی ترحم و دلسوزی فکر می‌کنند با دادن مقداری پول می‌توانند کمکی به او کنند یا سعی دارند با به زبان آوردن بعضی جملات ترحم‌آمیز نسبت به فرد معلول ابراز همدردی کنند در حالی که این‌گونه برخوردها نه‌تنها مشکلی از فرد معلول کم نمی‌کند بلکه موجب بروز تنش‌های روحی فراوان برای فرد معلول می‌شود که وی باید علاوه بر تحمل مشکلات جسمی خود این‌گونه برخوردها را هم تحمل کند. عوامل مختلفی که در ایجاد چنین نگرش‌هایی نسبت به اینگونه افراد موثر است در اینجا به آنها اشاره می‌شود:
یکی از این عوامل را باید عدم آشنایی جامعه نسبت به توانمندی‌های افراد دارای معلولیت دانست. عامل دوم را باید پخش برخی فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی دانست که در آنها یا فرد معلول را به عنوان یک انسان ناتوان و بیچاره نشان می‌دهند یا از شخصیت معلول به عنوان یک سوژه طنزآمیز و خنده‌آور بهره می‌گیرند و عامل سوم را باید حرکات و رفتارهای غیرمنطقی و غیرمسئولانه برخی معلولان ناآگاه دانست که بی‌آنکه به توانمندی‌های خود توجه کنند برای آنکه بتوانند کمک ناچیزی از دیگران دریافت کنند به کارهای غیرمعقول مانند تکدی‌گری می‌پردازند که این خود عامل اصلی ایجاد نگرش‌های غلط نسبت به افراد معلول است.
برای تفسیر این نگرش‌ها باید از راهکارهایی بهره گرفت مانند نشان دادن توانمندی‌های افراد معلول به جامعه با معرفی معلولان موفق به جامعه از سوی صدا و سیما و بالا بردن سطح آگاهی خانواده‌های دارای فرزند معلول نسبت به چگونگی رفتار با این فرزند.
آموزش افراد معلول نسبت به چگونگی برخورد با معلولیت و ایجاد حس خودباوری و اعتماد به نفس در فرد معلول هم جهت ابراز وجود موثر است.
● در جست‌وجوی جایی برای توانمند شدن
هرچند که جمعیت ثابت دریافت‌کننده خدمات کمیته امداد شامل سالمندان نیازمند و معلولان می‌شود اما به نظر می‌رسد که ارگان اختصاصی‌ای با بودجه‌ای مشخص برای کارآفرینی و حمایت از بازگشت معلولان به جامعه وجود ندارد.
این در شرایطی است که به گفته حسین انواری سرپرست کمیته امداد، سالانه حدود ۹ میلیون نفر از ۳ دهک پایین جامعه به این نهاد حمایتی مراجعه می‌کنند. از سوی دیگر سالانه ۹۳ هزار نفر از چرخه حمایت کمیته امداد خارج می‌شوند. انواری با بیان اینکه سالانه حدود یکصد هزار نفر از حوزه خدمات خودکفایی خارج می‌شوند، در مورد وام‌های پرداختی به مددجویان و تاخیر پیش آمده در واگذاری وام‌های بانکی به آنها، می‌گوید: وجوهات وام‌های واگذار شده، از ۲ طریق صندوق وام کمیته امداد و تسهیلات بانکی تامین می‌شود.
مسئولان کمیته امداد همچنین بیان می‌کنند که نوسانات اقتصادی همواره ضرایب سرویس‌دهی را تغییر می‌دهد.در سال‌جاری ۲۰۰ میلیارد تومان به صندوق وام و اشتغال کمیته امداد اختصاص یافت.
در سال گذشته نیز حدود ۴۰۳ میلیارد تومان از بانک‌های عامل، وام اشتغال‌زایی دریافت شد که امسال این رقم به ۱۰ تا ۱۲ درصد رقم سال گذشته می‌رسد.بی‌تردید ایجاد فرصت اشتغال و درآمدزایی برای افراد کم‌توان در راستای جلوگیری از حضور افرادی که به عنوان معلول در اجتماع از جایگاه مناسبی برخوردار نیستند و در برخی موارد درچار سرخوردگی نیز می‌شوند، یکی از راهکارهایی است که می‌تواند به توانمند شدن جامعه معلولان کم‌توان یا ناتوان ما کمک کند

منبع:ویستا
     
  
زن

 
مسوولیت ما در برابر انسان های پیرامون خویش

داشتم تقویم را ورق می زدم، چشمم روی صفحه میخکوب شد، روز جهانی ناشنوایان، روز جهانی ناشنوایان!؟
فهمیدن این واژه ها خیلی سخته، می دونید چرا این حرف را می زنم: چون ما در زندگی روزمره مان فقط یک روز سمبلیک را به آنها اختصاص دادیم، نهادهایی که در جامعه خود را در مقابل آنها مسوول می دانند، بسیار کم هستند و اقدامات کمی را برای برطرف شدن مشکلاتشان انجام داده ایم، گاه اصلا بعضی از ما دوست نداریم در مورد آنها صحبت کنیم وآنها را سربار اجتماع می دانیم; پس چطور می توانیم سرمان را بالا بگیریم و از کسانی که به هر نحو دارای فقدان شنوایی یا کم شنوایی، هستند; صحبت کنیم...

مسوولیت ما در برابر انسان های پیرامون خویش

برای اولین بار در کشور ما مساله اهمیت دادن به ناشنوایان و کم شنوایان توسط آقای جبار باغجه بان و ذبیح الله بهروز، در حدود هفتاد سال پیش با تاسیس اولین مدرسه اختصاصی برای ناشنوایان، مورد توجه قرار گرفت. انسان هایی که در یک همدلی عاشقانه با این قشر، تمام سعی خودشان را کردند که بخشی از حقوق ناشنوایان را که جامعه به آن بهایی نمی داد، به آنها هدیه کنند. از آن به بعد افراد و سازمان های متعددی این وظیفه خطیر را بر دوش گرفتند که هم اکنون سازمان بهزیستی با تمام مشکلات پیش رو ، این امر مهم را در راس کارهای خود قرار داده است.
حدود ۲۷۰میلیون ناشنوا و نیمه شنوا درجهان با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند که کشور ما طبق آمارهای موجود، ۱۲۰ هزار ناشنوای مطلق و ۴۰ هزار کم شنوا را در خود جای داده است و البته آمارهای غیررسمی حکایت از وجود یک ملیون ناشنوا و کم شنوا دارد که این آمار، آماری تکان دهنده و البته ناراحت کننده است، چرا که جمعیت زیادی در کشور ما با این مساله سر در گریبانند و ما نسبت به آنها غفلت کرده ایم!
می توانیم مشکلات پیش روی این قشر را به دو دسته تقسیم کنیم:
- فقر فرهنگی و اجتماعی
- کمبود امکانات و تجهیزات
نمی دانم در این نوشته به کدام یک باید بیشتر اهمیت بدهم; زیرا جامعه ما در هر دو زمینه کاری را صورت نداده یا اگر کاری صورت گرفته است، بسیار ناچیز است.
در کشور ما، بسترهای فرهنگی مناسب برای پذیرش این افراد وجود ندارد، به جای اینکه به اصلاح بسترهای اجتماعی موجود بپردازیم، به افراد جامعه، آموزش های صحیح در مورد نحوه برخورد با این افراد ارائه کنیم، پذیرش اجتماعی آنها را میسر کنیم، تابوهای فرهنگی را نسبت به آنها بشکنیم; می خواهیم از روی انسان دوستی به آنها ترحم کنیم، در صورتی که آنها نیز به همان میزان که ما از محیط اطرافمان استفاده می کنیم، دارای حق هستند و ما همه نسبت به آنها مسوول هستیم.
رسانه های گروهی، مدارس، دانشگاه ها و محیط های فرهنگ ساز جامعه وظیفه دارند که برای فهم اجتماعی این قشر آسیب پذیر بسترسازی فرهنگی کنند و هر چند یک بار عملکرد آنها مورد بررسی قرار گرفته و نسبت به کارهای انجام گرفته پاسخگو باشند. در زمینه کمبود امکانات و تجهیزات رفاهی در سطح جامعه به مراتب کار کمتری صورت گرفته است. بودجه های تخصیص یافته برای ناشنوایان و نیمه شنوایان بسیار ناجیز بوده به صورتی که کار جدی را نمی توان صورت داد، چرا که هنوز عزم ملی برای حل مشکلات آنها وجود ندارد.
طبق آمار موجود ما دارای ۳۸ مرکز خانواده و کودک کم شنوا و نا شنوا هستیم که اصلا قادر به پاسخگویی نیازهای این قشر نبوده و نمی توانند در زمینه اقدامات پیشگیری کننده کار موثری را صورت بخشند. چه بسا کودکانی که به علت ضعف امکانات، تا مدتها از کم شنوایی خود مطلع نبوده و تا مدت ها نسبت به درمان آن اقذامی صورت نمی دهند و این خود در سنین بالاتر هزینه ای بیشتری را برای جامعه در بر خواهد داشت. به علاوه برای تحصیلات این بخش از جامعه باید تدابیری اندیشیده شود، به طوری که بیشتر هزینه های تحصیلی آنها را در بر گرفته واز دغدغه های بی پایان آنها کاسته شود.
در کشور ما امکانات لازم برای ارتباط ناشنوایان و کم شنوایان با دیگران وجود ندارد تا جایی که آنها به علت عدم وجود نرم افزارهای تبدیل سیگنال های گفتاری به نوشتاری، قادر به استفاده از تلفن های ثابت نبوده و با تلفن های همراه نیز فقط می توانند پیام کوتاه ارسال کنند و این باعث شده که دنیای اطراق برای آنها سخت و بی روح جلوه کند.
در ضمن باید به این نکته اشاره نمود که در جامعه ما نیروهای مجرب و تحصیل کرده که رابط میان این قشر و سایر مردم باشند، به اندازه کافی وجود ندارند و باید در این زمینه در دراز مدت، تدابیری کارامد و موثر برای تربیت نیروی انسانی صورت پذیرد.
در پایان باید خاطر نشان کرد که ما در زمینه اشتغال زایی برای ناشنوایان و کم شنوایان بسیار کم فروغ عمل کرده ایم، البته اخیرا در این رابطه، طرح هایی در زمینه واگذاری مشاغل پر سر و صدا به این گروه ارائه شده که همچنان به خاطر ضعف ساختارها و عدم شناخت درست موضوع مورد تصویب قرار نگرفته اند و هزاران اما و اگر دیگر که پرداختن به آن در حوصله این مطلب نمی گنجد.
نه اینکه این مقوله فقط در مورد ناشنوایان صدق می کند، نه; بلکه در مورد تمام کسانی که به نوعی از ناتوانی ذهنی و جسمی رنج می برند اینگونه رفتار کرده ایم، موقعی که همایشی برگزار می شود، شعارهای قشنگ می دهیم، نسبت به آنها مهربان می شویم و قول انجام کارهای بزرگ می دهیم، ولی کافی است یکی دو روز از ماجرا بگذره، دوباره روز از نو روزی از نو... البته نهادهایی که در این باره مسوولیت مستقیم دارند بیشتر به بهبود شرایط آنها همت می گمارند، ولی آخه یک دست که صدا نداره....

منبع:ویستا
     
  
زن

 
خواستن توانستن است

روشن‏دلان، اگرچه ازنعمت بینایی محروم‏اند و دیده بر این دنیای فانی و زودگذر ندارند، اما در دل و جان خود، دنیایی دارند با طراوت و بس زیبا که شور و نشاط زندگی را در جویبار احساس آنها می‏توان یافت. شور و نشاط و عشق به زندگی را در روشن‏دلانی می‏توان یافت که با وجود نابینایی، صبر و همت و تلاش را شرمنده خود می‏سازند و با توکل به ذات مقدس حق، سرافرازانه از پله‏های ترقی بالا می‏روند. روشن‏دلان و روشن‏ضمیران پرتلاش که موانع و مشکلات را پشت سر نهاده‏اند و به موفقیت‏های شایانی در عرصه‏های گوناگون زندگی دست یافته‏اند، به همگان ثابت کرده‏اند که خواستن، توانستن است. آنان با تلاش اعجاب‏برانگیز، غیرممکن‏ها را ممکن می‏سازند و با عزمی راسخ، گام به گام موانع را از میان راه ناهموار خود برمی‏دارند...

خواستن توانستن است

● نابینایی، خصیصه بهنجار
بیشتر مردم بر این باورند که نابینایان، افرادی نیازمند و مستحق ترحم‏اند و به طور کلی، نتیجه‏گیری‏های خود را بر اساس تصور ذهنی خویش از نابینایی، از دشواری‏ها، کاستی‏ها و سرخوردگی‏هایی که افراد نابینا باید با آن مواجه شوند، بنا می‏نهند. البته نباید منکر دشواری‏ها، محدودیت‏ها و محرومیت‏هایی که افراد نابینا را به استفاده از امکانات و آموزش‏های ویژه ملزم می‏کند، شد ولی به طور طبیعی، این تنها منظری نیست که از آن می‏توان به نابینایی نگریست. اگر نابینایی را به عنوان یک خصیصه بهنجار، مانند صدها ویژگی دیگر که با آنها زندگی می‏کنیم، بپذیریم، می‏توانیم نیازهای واقعی نابینایان را درک کرده و آن‏ها را از نیازهای غیرواقعی یا ساختگی که گاه ساخته و پرداخته ذهن ما می‏باشد، تمیز دهیم.
● نابینا؛ انسانی معمولی
چنانچه به افراد نابینا فرصت داده شود، می‏توانند پابه پای هم‏سالان بینای خود فعالیت کنند، بیاموزند و تحول یابند. تنها شرط لازم برای تحقق این امر، داشتن ذهنی باز، تصوری درست از نابینایی، نگاهی به دور از تعصب و اندکی خلاقیت است. در چنین شرایطی، می‏توان امیدوار بود که این گروه نیز بتوانند همانند دیگر هم‏نوعان خود، از زندگی مستقل، شکوفا و تا حدودی بهنجار بهره‏مند شوند. باورها و دانش ما درباره نابینایی، بر نحوه رفتار، واکنش، انتظارات و نیز شیوه آموزش و پیام‏های کلامی و غیر کلامی که به نابینایان انتقال می‏دهیم، تأثیر می‏گذارد. برخی افراد تصور می‏کنند که بین افراد بینا و نابینا از نظر حسی ـ حرکتی، رفتاری و شناختی، تفاوت‏های بسیاری وجود دارد و حتی گاه خود نابینایان نیز چنین می‏پندارند، ولی حقیقت این است که تفاوت میان این دو گروه، فقط در حد دیدن و ندیدن است و سایر ویژگی‏ها همچون رفتار، استعدادها و...، در بین افراد بینا و نابینا یکسان است.
● نابینا و برخورد والدین
رفتار پدران و مادران به عنوان نزدیک‏ترین افراد به فرد نابینا، در رشد طبیعی استعدادها و بارور شدن آنان تأثیر مستقیم دارد. وقتی پدری و مادری که کودک نابینا دارند، رفتاری معمولی با کودک نابینای خود در پیش می‏گیرند، گویی که کودک نابینای آنها از هر لحاظ سالم است و از کودک خود هم رفتاری معمولی توقع دارند، در حقیقت زمینه و بستر مناسب را برای رشد و پرورش استعدادهای کودک فراهم می‏سازند؛ ولی در نقطه مقابل این والدین، پدران و مادرانی که با کودک خود به گونه‏ای رفتار می‏کنند که همواره نیاز به کمک و یاری دارد، تمامی دریچه‏های رشد و پیشرفت را بر او می‏بندند و مانع بزرگی در پرورش استعدادهای کودک خود ایجاد می‏کنند. تاریخ، انسان‏های بزرگی را سراغ دارد که با وجود محروم بودن از نعمت بینایی، به مدارج عالی علمی و اخلاقی رسیده‏اند.
● ورزش نابینایان
افراد نابینا، برای سازگاری با محیط و تسلط بر واکنش‏های درونی خویش، باید به فعالیت‏های پرورشی بپردازند. بدون شک، علت و زمان بروز نابینایی، در انتخاب نوع ورزش و چگونگی انجام دادن آن نقش مهمی دارد. با ایجاد انگیزه در افرادی که در بزرگ‏سالی مبتلا به نابینایی شده‏اند، می‏توان توانایی استفاده از تجربه‏های دوران بینایی را در آنان تقویت کرد یا افزایش داد. هدف از پرداختن به ورزش برای نابینایان، از یکسو دست‏یابی به سلامت جسمانی و غلبه بر فشارهای روانی و از سوی دیگر، معرفی مهارت‏ها و توانایی‏های آنها به جامعه است. به منظور ایجاد رقابت بین ورزشکاران نابینا با دیگر ورزشکاران و بهره‏مندی از فرصت‏های برابر، باید محدودیت‏های آنان در نظر گرفته شده و در مقررات عمومی ورزشی، تغییراتی ایجاد یا اصولی به آنها افزوده شود.
● خدمات توان‏بخشی به نابینایان
افراد مبتلا به اختلال‏های جسمی و روانی، در دسترسی به آموزش، کارآموزی و استخدام، با چالش‏های چشم‏گیری مواجه‏اند. خدمات توان‏بخشی نابینایان، برای افرادی با درجات مختلفی از معلولیت بینایی، اعم از افرادی که نمی‏توانند حروف چاپی معمولی را بخوانند تا نابینایان مطلق، خدماتی را فراهم می‏آورد. این خدمات، براساس این فرض که فرد نابینا یا مبتلا به اختلال‏های بینایی، با تدارکات مناسب و انطباق منطقی، خواهد توانست در خانه، جامعه، محیط‏های آموزشی و شغلی، به بیشترین توان خود دست یابد، مهیا می‏گردد. از شمار اهداف توان‏بخشی نابینایان، آشنایی و هماهنگی فرد با معلولیت خود و شناخت محدودیت‏های ناشی از آن است.
● خدمات توان‏بخشی زندگی مستقل
خدمات توان‏بخشی زندگی مستقل برای افراد نابینا، باید به گونه‏ای فراهم شود تا بتوانند در خانه و جامعه، واکنش مستقلی داشته باشند. این خدمات، شامل آموزش شیوه‏های جای‏گزین در فعالیت‏های زندگی روزمره، خانه‏داری و مهارت‏های ارتباطی با استفاده از وسایلی است که بین این افراد بیشترین کاربرد را دارد. مهارت‏های زندگی روزمره که برای استقلال و احساس ارزشمند بودن خود اساسی‏اند، قسمت وسیعی از فعالیت‏ها را در برمی‏گیرند. آموزش مهارت‏های زندگی روزمره، همچون لباس پوشیدن و آراستگی، رعایت نکات ایمنی در آشپزخانه، استفاده از تلفن، مهارت‏های خواندن، جهت‏یابی در محیط‏های مختف، استفاده از رایانه و...، فرد نابینا را توانمند می‏سازد تا زندگی‏ای معمولی، همچون زندگی هم‏سالان بینای خود داشته باشد.
● اشتغال نابینایان
اشتغال، دشوارترین بخش توان‏بخشی به افراد نابیناست. طراحی برنامه‏ای آرمانی و مفید برای همکاری و هماهنگی تمام مؤسسه‏های دولتی، بخش خصوصی، دست اندرکار خدمات توان‏بخشی مراکز خدمات اشتغال و همچنین کارفرمایان، تشکیلات کارگری و دیگر سازمان‏های ویژه افراد معلول، ضروری و اجتناب‏ناپذیر است. با دریافت آموزش‏های لازم، دست‏یابی به اشتغال برای افرادی که مقداری حافظه دیداری دارند، بسیار ساده‏تر است، ولی ورود به بازار کار برای نابینایان مادرزاد، با پیچیدگی‏های بیشتری همراه خواهد بود و به توجه و برنامه‏ریزی دقیق‏تری نیاز دارد.
● تقویت اعتماد به نفس نابین
مهم‏ترین مسئله در مورد نابینایان آن است که خود را به خوبی و به طور کامل باور کنند. در این مورد، تشویق، انتقاد، یا انتظار رعایت اخلاق و رفتار و نظم و ترتیب از فرد نابینا، باید به طور عادی و همانند دیگر هم‏سالان او باشد. از این رو، همواره باید از مقایسه نابینا با دیگر هم‏سالان بینایش برای ارفاق و تخفیف‏های نا به جا به او پرهیز کرد ؛ چرا که این روش، خود باعث تقویت ناتوانی نابینا می‏گردد. تشویق فرد نابینا به شرکت در فعالیت‏های مختلف اجتماعی و تفریحی، باعث تقویت اعتماد به نفس او می‏شود و به او می‏آموزد که تفاوت چندانی با فرد بینا ندارد و با کمی تلاش و همت و صبر و استقامت، می‏تواند یک زندگی سرشار از موفقیت داشته باشد.
● نقش تغذیه در پیش‏گیری از نابینایی
با افزایش سن، اجزایی از بدن که در فرایند بینایی دخالت دارند، فرسوده و ناتوان می‏شوند و چشم‏ها را در قبال برخی از اختلال‏های جدّی و ناتوان کننده، همچون آب مروارید آسیب‏پذیر می‏سازند. مکمل‏های غذایی، افزون بر کم کردن خطر ابتلا به بیماری‏های چشمی، در برخی موارد، زمینه را برای بهبود آسیب‏های ناشی از بیماری فراهم‏می کند. پژوهشگران معتقدند که امروزه راه‏هایی برای پیش‏گیری از فرسایش و از کار افتادگی اجزای چشم و سالم و قوی نگه داشتن آن‏ها به مدت صد سال یا بیشتر وجود دارد.
● تشخیص نابینایی
والدین، اولین کسانی هستند که مشکلات حسی کودکان خود را شناسایی می‏کنند. آنها ممکن است احساس کند که در چشمان کودک یا طرز نگاه کردن او مشکل وجود دارد. معلولیت‏های شدید بینایی، در روزها و هفته‏های نخست زندگی کودک قابل تشخیص است، ولی بعضی از معلولیت‏های خفیف بینایی، ممکن است تا پیش از ورود کودک به مدرسه مشخص نشود. از این رو، قرار گرفتن در معرض فعالیت‏های گوناگون مانند خواندن و نوشتن، می‏تواند نشانه‏های نقایص بینایی را آشکار کند. نگرانی‏های مربوط به مشکلات بینایی کودک، باید در درجه اول با والدین در میان گذاشته شود تا زمینه ارجاع به پزشک خانواده، مربی بهداشت مدرسه یا بینایی‏سنج فراهم گردد.
● تردد و امکانات رفاهی نابینایان
تلاش برای ارتقای میزان فرصت‏های پیشرفت برای نابینایان، از جمله برنامه‏هایی است که می‏تواند در بهبود شرایط زندگی نابینایان نقش مؤثری داشته باشد. می‏توان با صرف کمترین هزینه و لحاظ کردن عوامل لازم، زمینه را برای تردد آسان آنان فراهم ساخت. توجه خاص شهرداری‏ها، نصب علامت‏های راهنماییِ گویا در معابر، ایجاد شیوه‏هایی برای شماره‏گذاری قابل خواندن برای نابینایان در داخل و خارج ساختمان‏های عمومی، تخصیص درصدی از درآمدهای مالیاتی و عواید حاصله از فعالیت‏های اماکن تفریحی و فرهنگی عمومی برای حل مسایل رفاهی روشن‏دلان و احداث اماکن مسکونی ویژه روشن‏دلان که موقعیت فیزیکی و تسهیلات رفاهی لازم برای آنان را دارا باشد و موجب حضور فعال آنان در زندگی اجتماعی باافراد سالم شود، از جمله مواردی است که کمک شایانی به‏استقلال حرکتی نابینایان می‏نماید.
● تحرک و جهت‏یابی فرد نابین
مهم‏ترین مسئله و مشکل افراد نابینا در زندگی، چگونگی سازگاری آنان با محیط و اطرافیان است. کسانی که نابینا به دنیا آمده یا در مرحله‏ای از طول حیات خود بینایی خویش را از دست داده یا می‏دهند، باید حقیقت نابینایی خود را بپذیرند و سعی در انطباق و سازگاری با محیط و اجتماع و شرایط خاص جسمانی خود نمایند. تحرک و جهت‏یابی که برای افراد نابینا به منزله خمیرمایه زندگی است، باید در جهت همین سازگاری فردی و اجتماعی باشد. فردی که بینایی خود را به عللی از دست می‏دهد، تا اندازه‏ای توانایی‏ها، علاقه‏ها و آینده‏اش تغییر می‏نماید. از این رو، باید با توجه به شرایط فعلی‏اش، به تدریج خود را با آن سازگار و آماده نماید.
● بینایی و وسایل کمک‏بینایی
بینایی، یکی از منابع مهمی است که برای کسب دانش از آن استفاده می‏کنیم. از لحظه‏ای که از خواب برمی‏خیزیم، نیاز ما به بینایی کاملاً مشهود است. حس شنوایی و بینایی، ما را از حوادث و وقایع محیط اطرافمان آگاه می‏سازد و با استفاده از آن، به رفت و آمد در محیط می‏پردازیم. همچنین، بینایی ما را از خطر مصون می‏دارد. آثار و نتایج نابینایی در بین افراد مختلف، بر مبنای تفاوت‏های طبیعی، قابلیت‏ها و میزان انطباق اجتماعی آنان متفاوت است. بینایی بعضی از افراد ثابت است و با گذشت زمان تغییر نمی‏کند. بعضی دیگر با استفاده از عینک یا وسایل کمکی دیگر، از بینایی خود حداکثر استفاده را می‏کنند.

منبع:ویستا
     
  
زن

 
یک روح با اراده یک جسم معلول

زندگی فراز و نشیب‌های بسیاری دارد؛ لحظه‌ای شاد و لحظه‌ای غمگین، لحظه‌ای امیدوار و لحظه‌ای نومید. بارها اتفاق افتاده که فرد به‌علت داشتن مشکلات زیاد، از زندگی و داشتن لحظاتی توام با آرامش بی‌نصیب مانده است. هر انسانی هدفی دارد و برای رسیدن به اهداف متعالی خود در تلاش است. من‌، شما، دیگری‌ و کلاً همه ما به نحوی برای داشتن یک زندگی راحت و سرشار از آرامش در تلاش و تکاپو هستیم. در دنیای امروز مشکلات روحی- روانی بسیار حاد و طاقت‌فرسا شده است. تمامی افراد جوامع مختلف به نحوی درگیر مشکلات روحی- روانی‌، افسردگی‌، نومیدی و هرگونه مشکل خاص خود هستند...

یک روح با اراده یک جسم معلول

حال در این بین افرادی نیز هستند که علاوه بر مشکلات روحی‌، مشکلات جسمی و حرکتی نیز دارند. آری، معلولان علاوه بر تمامی مشکلات و حوادث زندگی‌، مشکلات جسمی را نیز تحمل می‌کنند. همین نکته مهم‌ترین مبحث در مورد اعتماد به نفس و تقویت روحیه برای ادامه زندگی است. اگر فرد معلول روحیه زندگی کردن و امید خود را از دست بدهد، نمی‌توان توقع داشت که زندگی سالم و سرشار از آرامشی داشته باشد.
معلولان دو دسته هستند‌: معلولانی که از ابتدای زندگی به‌علت مسایل مختلف ژنتیکی و کمبود مواد معدنی و ویتامین‌ها در بدن مادر دچار معلولیت‌های مختلفی شده‌اند. دسته دیگر معلولانی که در طول عمر و زندگی خود بنابر حوادث مختلف، تصادفات، برخی بیماری‌ها و عوارض گوناگون دچار معلولیت و نقص عضو می‌شوند. ما شاهدیم که تمامی معلولان طی مدتی از زندگی و عمر خود و حتا گاهی اوقات تمامی عمر خود دچار مشکلات روحی- روانی و افسردگی‌های خاصی می‌شوند اما در این بین لازم است معلولانی که با تمام قوا، حس تلاش و حرکت‌های به‌سزایی داشته‌اند را نادیده نگیریم. حال باید دید در این بین چه کسانی می‌توانند نقش موثر و مفیدی در تقویت اراده و داشتن روحیه مناسب و حس اعتماد به نفس برای این قشر داشته باشند.
اولین و مهمترین کسی که می‌تواند نقش بسیار موثری در این امر داشته باشد، خود فرد معلول است که به نوعی مشکل جسمی و حرکتی دارد. اگر فرد معلول خودش را قبول داشته باشد و روحیه مناسب و امید به زندگی را در خود تقویت کند، هیچ‌گونه مشکلی نمی‌تواند مانع پیشرفت و موفقیت او شود. البته گاهی اوقات مسایل و مشکلات مختلف دست به دست هم داده و در تضعیف روحیه فرد معلول موثر واقع می‌شوند. به‌عنوان مثال نگاه‌های مردم، دید غلط جامعه نسبت به افراد معلول، حس ترحم دیگران، مشکلات زندگی و معضلات رفت‌وآمد، کمبود امکانات رفاهی و مناسب برای این قشر از جامعه و همه این‌گونه مشکلات و عوامل که قسمت عمده‌ای از زندگی معلولان را شامل می‌شود، موجب کاهش اراده و تضعیف روحیه فرد می‌شوند. در درجه دوم خانواده فرد معلول می‌تواند نقش موثری در تقویت اراده و روحیه فرد داشته باشد. اگر خانواده بین فرزند معلول و غیرمعلول خود تفاوت قایل نشود و به دور از هرگونه ترحم و دلسوزی سعی در استقلال فرزند خود داشته باشد، می‌توان امیدوار بود که فرد معلول در زندگی شخصی و آینده خود بسیار قوی و غیرقابل شکست حاضر شود. دسته دیگر، دوستان و همسالان فرد معلول هستند.
طی دوران تحصیلی، دانشگاه، امور شغلی، تفریحی و تمامی مراحل زندگی، همسالان و دوستانِ افراد معلول می‌توانند نقش موثری در زندگی آنها داشته باشند. چه بسیارند افرادی که به خاطر داشتن دوست و هم‌صحبت خوب و مفید، به زندگی امیدوار شده‌اند و تمامی سختی‌ها را به جان خریده‌اند تا پابه‌پای دوستان خود برای داشتن آینده‌ای روشن تلاش کنند. درک متقابل و فرق قایل نشدن میان افراد باعث می‌شود که فرد معلول همپای دیگران تلاش کند و با تمامی مشکلات اعم از جسمی و روحی و روانی بجنگد، اما آیا همه افراد بدین امر مهم و وظیفه انسانی خود عمل می‌کنند؟ آیا تمامی افراد جامعه سعی می‌کنند لااقل لحظه‌ای هم که شده، خود را به جای فرد معلول حس کنند؟ آیا سعی می‌کنند با درنظر گرفتن شرایط خاص این دسته افراد، مشکلات رفت‌وآمدی و شرایط زندگی آنها را تجسم کنند؟ آیا افراد به این نکته توجه می‌کنند که خدایی ناکرده شاید روزی چنین حوادث خاصی برای آنها نیز اتفاق افتد؟ آنگاه چه توقعی از افراد دیگر و جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند، خواهند داشت؟ آیا افراد جامعه درک می‌کنند که نقص عضو و معلولیت، محرومیت نیست، بلکه محدودیت است. دسته بعدی، مسوولان و مجریان امور هستند. اگر مسوولان و مجریان هر جامعه‌ای برای حضور معلولان در بین اجتماعِ مردم تلاش کنند، به‌طور حتم راهکارهای مختلفی نیز برای حل مشکلات به‌وجود خواهد آمد. اما در این بین تنها سازمان بهزیستی مسوول تمامی اوامر نیست، بلکه تک‌تک سازمان‌ها و ارگان‌ها و بالاخص تک‌تک افراد جامعه مسوول اجرای امور هستند.
از بین بردن مشکلات مختلف معلولان تنها مختص قشر خاص و سازمان خاصی نمی‌شود. معلولان هم عضوی از اجتماع عظیم مردم هستند و به‌علت داشتن شرایط جسمی خاص نیازمند سرویس‌‌دهی‌های خاصی نیز هستند. داشتن روحیه مناسب، شاد و اراده‌ای محکم و قوی مستلزم دیدگاه روشن‌بینانه اجتماع است. وقتی فرد معلولی شروع به تلاش و تکاپو برای ساختن آینده‌ای روشن برای خود و جامعه می‌کند، اگر افراد مختلف و خانواده‌ها و تمامی اقشار جامعه مدام کمبودها و نواقص جسمی او را گوشزد کنند، آنگاه دیگر نمی‌توان امیدوار بود که عاقبتِ جامعه معلولان به سرانجامی شیرین و دلپذیر برسد. همه ما به حقیقت، افراد معلول و با استعدادی را دیده‌ایم که درخشیده‌اند و مقام‌های بسیار با ارزشی برای کشورمان کسب کرده‌اند، پس در این‌که می‌توان روی معلولان حساب کرد، شکی نیست، اما در این بین برمی‌گردیم به اراده و روحیه خود افراد معلول.
آیا یک فرد معلول اعم از جسمی و حرکتی می‌تواند آن‌قدر به‌ خود و اراده خود ایمان داشته باشد که حتا مشکلات نیز نتواند در تضعیف روحیه‌اش موثر باشد؟ البته که می‌تواند، اما رسیدن به این مرحله از اراده، نیازمند عزمی راسخ و پشتکاری عظیم است. معلول اگر خود را قبول کند و به خدای خود ایمان داشته باشد و مطمئن باشد که به همه چیز خواهد رسید، پس مشکلات و فراز و نشیب‌ها نمی‌تواند مانع رسیدن به اوج قله‌های خوشبختی و موفقیت شود.
اگر از خداوند یاری بخواهیم و عزم خود را جزم کرده و حرکت کنیم، همچنین به داشتن آینده‌ای درخشان امیدوار باشیم، دیگر دلیلی برای یاس و نومیدی نخواهد ماند. در این بین افرادی که بر اثر ضایعات نخاعی ناشی از حوادث و عوامل مختلف دچار معلولیت جسمی و حرکتی شده‌اند، مستلزم شرایط ویژه و رسیدگی‌های موثرتری هستند. فردی که از ابتدای زندگی سالم بوده و بعد از مدتی در اثر حادثه یا تصادف یا هرگونه معضلی دچار معلولیت می‌شود، برای وفق دادن روحیه خود با شرایط ایجادشده نیاز به زمان بیشتری دارد. قبولاندن شرایط جدید و عادت کردن به معلولیت مورد نظر‌، برای فردی که دچار آسیب نخاعی شده‌، بسیار مشکل‌تر از فردی است که از ابتدای زندگی معلولیت داشته است. این امر نکته بسیار حادی است که روانشناسان و جامعه‌شناسان نیز برای یافتن راه‌حل‌های مناسب در تلاشند. اما باز هم اراده خود فرد مهم‌ترین و بارزترین نکته اساسی برای قبول کردن و وفق دادن شرایط است. سرنوشت دست خود ماست و خداوند ما را مختار آفریده، اگر بخواهیم می‌توانیم با هر نوع شرایطی زندگی کنیم و برای داشتن یک زندگی آرام، شکرگزار پروردگارمان باشیم. همین‌طور اگر نخواهیم شرایط را قبول کنیم، می‌توانیم زندگی را بر خود و اطرافیان تلخ کرده و در انزوا و تنهایی، آینده خود و خانواده‌مان را تباه کنیم؛ لذا قبول کنیم که زندگی ادامه دارد و ما نیز عضوی از قشر عظیم اجتماع هستیم و حق زندگی و نفس کشیدن داریم، آنگاه اگر برای رسیدن به نقطه‌های روشن و فتح آسمان خوشبختی تلاش کنیم، باید مطمئن باشیم که جامعه نیز یاری‌مان خواهد کرد. مطمئن باشیم که موفق خواهیم شد، زیرا هر لحظه و همه جا خداوند یاری‌مان می‌کند. لبخند بزنیم و شاد باشیم که زندگی از آن بندگان است. به امید روزی که همه ما انسان‌ها اعم از معلولان و غیرمعلولان به اوج قله‌های خوشبختی و سعادت دنیوی و اُخروی برسیم.

منبع:ویستا
     
  
زن

 
آسیب شناسی نارضایتی جنسیتی (TS)

این احساس که ما از چه جنسی هستیم اهمیت زیادی دارد و همین احساس است که در نارضایتی جنسیتی (TS) مختل می شود. ترانس سکسوال (TransSexual) به گروهی از مبتلایان به اختلال هویت جنسی گفته می شود که پیوسته درصدد کسب خصوصیات ظاهری و آناتومیک جنسی مخالف خود و رهایی از خصوصیات جنسی آناتومیک خود هستند. کسی که این اختلال را دارد، احساس می کند که باید جنسیت دیگری داشته باشد؛ «یک روح زنانه در بدن یک مرد.» نارضایتی جنسی زن به مرد، زنی است که احساس می کند گویی او مردی است که در کالبد زن گرفتار شده و شدیداً دوست دارد ویژگی های مردانه را کسب کند و علاقه مند زندگی کردن به سبک مردانه است. نارضایتی جنسیتی مرد به زن، مردی است که احساس می کند گویی او زنی است که در کالبد مرد گرفتار شده است. بسیاری از بیماران (TS) در طول زندگی خود، نوعی از اختلال شخصیتی را نشان داده، ولی در برخی از آنها زندگی باثبات نیز دیده می شود...

آسیب شناسی نارضایتی جنسیتی (TS)

. آنها معمولاً از ظاهر دستگاه تناسلی خود منزجرند و تصور اینکه مجبورند تمامی عمر خود را در این بدن بمانند آنها را غمگین، ناامید، ناراحت و خشمگین می کند. افسردگی این بیماران زمینه ساز اقدام آنها به خودکشی را به عنوان تنها راه رهایی از این شرایط دشوار مهیا می سازد.
جنسیت (gender) حالت و طبقه مادام العمر یک موجود زنده به عنوان مذکر یا مونث است و جنس تظاهر جسمانی آن است.هویت جنسی( gender identity) به طور طبیعی در حدود ۱۸ ماهگی شکل می گیرد؛ طفل می داند که یک پسر بوده و از دختر متفاوت است و شروع به یادگیری سرگرمی ها و رفتارهای مردانه کرده و آنها را انجام می دهد. شروع این حالت از آغاز تثبیت زبان است. چنین رشدی در خلأ صورت نگرفته و به شدت توسط والدین و جامعه تقویت می شود اما این فرآیند طبیعی که در اکثر موارد با موفقیت طی می شود در پاره یی موارد مسیر متفاوتی را می گذراند، به طوری که کودک در مورد تعلق خود به یکی از دو جنس دچار تردید شده یا کاملاً خود را متعلق به جنس مخالف جنسیت بیولوژیک خود می داند. چنین وضعیتی معمولاً با رشد کودک ادامه می یابد اما بر حسب شدت احساس تعلق کودک به جنس مخالف، واکنش های خانواده و محیط نسبت به وضعیت کودک و درمان یا عدم درمان ممکن است تدریجاً فروکش کرده یا از شدت آن کم شود و در مواردی نیز به قوت ادامه یافته و به حداکثر شدت خود یعنی تقاضای فرد برای تغییر مشخصات آناتومیک خود به صورت جنسیتی که فرد خود را متعلق به آن می داند، برسد.
افراد TS در مراحل مختلف زندگی دچار مشکلات عدیده می شوند در محیط خانواده دائماً مورد آزار و اذیت قرار می گیرند. بررسی های نگارنده نشان می دهد که واکنش تعدادی از والدین در رویارویی با بیماری فرزندان به حدی بود که آنها ترجیح می دادند فرزندشان بمیرد یا خودکشی کند ولی تغییر جنسیت ندهد. در محیط مدرسه این بیماران از طرف همسالان خود مورد تمسخر قرار گرفته، طرد شده و در پاره یی از موارد مورد آزار جسمی و جنسی قرار گرفته اند. مسوولان مدرسه به دلیل ناآگاهی از بیماری به این افراد انگ منحرف زده و در پاره یی از موارد به محرومیت آنها از تحصیل منجر می شد. چنین شرایطی امکان رشد اجتماعی این بیماران را دچار مشکل می ساخت.
در اجتماع هم این افراد مورد تمسخر و سوءرفتار جسمی و جنسی قرار می گیرند. بسیاری از این بیماران از حضور در اجتماع دوری می کنند. امکان ادامه تحصیل آنها در مقاطع بالاتر خصوصاً دانشگاه ها بسیار دشوار است. از سویی این بیماران به دلیل علاقه مندی به مشاغل جنس مخالف خود در پیدا کردن شغل موردنظر دچار مشکل هستند. تلاش متخصصان بهداشت روانی در تغییر شرایط این افراد موجب شد که در سال ۱۳۶۷ با ارائه آگاهی های لازم در خصوص این بیماران، امام خمینی(ره) وضعیت احکام شرعی این افراد را طی استفتای انجام شده و بنابر نظر ایشان مبنی بر «مترتب بودن روح بر جسم» اعلام کند. پس از شرایط پیش آمده امکان درمان جراحی این بیماران بعد از مراجعه آنها به پزشکی قانونی کشور و بررسی های تشخیصی لازم و اخذ مجوز با تشخیص اختلال هویت جنسی و ترانس سکسوالیسم را میسر ساخت. از اواخر سال ۱۳۷۹ کمیته کشوری «ساماندهی مبتلایان به اختلال هویت جنسی» رسماً کار خود را آغاز کرد. مسوولیت کمیته حمایتی طرح به دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی سپرده شد. طرح ساماندهی و حمایت از بیماران (TS) از زمستان سال ۱۳۸۰ در مرکز مداخله در بحران های اجتماعی شهید نواب صفوی آغاز شد و امروزه به عنوان تنها مرکز در کشورمان به همین منظور فعالیت دارد.
● لذا ضرورت توجه به نکات زیر بسیار اساسی است؛
بالابردن آگاهی مردم از طریق رسانه های ارتباط جمعی در خصوص بیماران TS ، انگ زدایی از بیماران ، حمایت از این بیماران به منظور انطباق آنها با جنسیت مورد خواست خود، ایجاد نگاه علمی و انسانی در مسوولان به جای نگاه اعتقادی و سیاسی در رویکردشان به بیماران (TS)، حمایت های قانونی از بیماران (TS) و پیشگیری از تبعیض و بی عدالتی اعمال شده در جذب این بیماران در مشاغل دولتی، ارائه خدمات مددکاری و مشاوره ، ارائه آموزش های لازم به منظور پیشگیری از رفتارهای پرخطر، ایجاد و حمایت از NGO های فعال در امر حمایت از بیماران TS، ارائه بودجه لازم توسط دولت جهت تامین بخشی از هزینه های درمانی این بیماران، ارائه آموزش هایی در خصوص نقش های جدید پذیرفته شده بعد از تغییر جنسیت و مهارت های اجتماعی لازم، کمک به تامین سرپناه موقت این بیماران در صورت نداشتن حمایت خانوادگی، ارائه آگاهی های لازم به خانواده های این بیماران در پذیرش شرایط دشوار زندگی فرزندان و پیشگیری از طرد آنها.

منبع:ویستا
     
  
زن

 
تکریم حقوق همنوعان

آنان که می‌توانند سخن بگویند، سکوت را به رضایت تعبیر می‌کنند؛ اما سکوت گاهی اعتراض است و گاهی هم تقدیر. این آخری را در دنیای ناشنوایان می‌بینید. دنیای ناشنوایان‌، دنیای سکوت است. چشم‌هایی که با آن هم باید دید و هم شنید. دستانی که باید با آن هم کار کرد و هم حرف زد. دنیای سکوتی که از رضایت نیست. شکایتی هم نیست. تقدیر است و سرنوشت. سرنوشتی که شاید بتوان آن‌را نوعی دیگر نوشت.
به دلیل عدم دسترسی به تمامی مناطق روستایی، امکان ارائه آمار دقیق از آنان در کشور وجود ندارد؛ اما براساس آمار جهانی حدود ۳۵۰ هزار ایرانی، دچار اختلالات شنوایی خفیف، متوسط و عمیق هستند.
بر طبق تعاریف، آسیب‌های شنوایی به ۵ دسته از ناشنوایی خفیف تا عمیق تقسیم می‌شود. در کم‌شنوایی خفیف، افت شنوایی۱۵ تا ۲۵ دسی‌بل است که اشکال واضحی در گفتار و زبان این افراد دیده نمی‌شود. در گروه دوم یعنی کم‌شنوایی ملایم افت شنوایی ۲۵ تا۴۰ دسی‌بل است؛ درک صدای آهسته برای این گروه مشکل است و اشکال در تلفظ آنها مشاهده می‌شود...

تکریم حقوق همنوعان

گروه سوم کم‌شنوایی متوسط است که افت شنوایی۴۰ تا ۷۰ دسی‌بل است. برای این گروه سمعک توصیه می‌شود؛ زیرا بسیاری از صداها را نمی‌شنوند. گروه چهارم کم‌شنوایی شدید است که افت شنوایی‌ ۷۰ تا ۹۰ دسی‌بل است. این افراد هیچ‌کدام از اصوات گفتاری را نمی‌شنوند و استفاده از سمعک برای آنها ضروری است. گروه پنجم کم‌شنوایی عمیق است که افت شنوایی بیش از ۹۰ دسی‌بل است و در این گروه، کاشت حلزون در زمان مناسب می‌تواند کارگشا باشد.
روزی برای شنیدن ۳ تا ۹ مهر ماه هر سال به عنوان هفته جهانی ناشنوایان نامگذاری شده است. دلیل نامگذاری این هفته که مصادف با هفته آخر سپتامبر است، گرامیداشت سالروز درگذشت دکتر شرایر است. وی اولین رئیس ناشنوای فدراسیون ناشنوایان و دانشگاه گالوت بود.
در این هفته مراسم و جشن‌هایی از سوی انجمن بین‌المللی ناشنوایان با همکاری فدراسیون اتحادیه‌های ناشنوایان و همچنین اتحادیه اروپایی ناشنوایان در سراسر جهان برگزار می‌شود.
فدراسیون جهانی ناشنوایان هدف از برگزاری این جشن‌ها را ترفیع فرهنگ ناشنوایان، دانسته‌هایی از زبان علم و اشاره، آگاهی مقامات و سیاستمداران جامعه شنوا و همچنین آشنایی عموم مردم با دستاوردها و مشکلات جامعه ناشنوایان می‌داند. در این هفته، ۸ مهر روز جهانی ناشنوایان نام گرفته است.
امسال هفته جهانی ناشنوایان با شعار تکریم حقوق ناشنوایان برگزار می‌شود تا به ما یادآوری کند؛ ما شنوایان این روزها باید گوش خود را آماده شنیدن درد و مشکلات همنوعانی کنیم که سال‌ها را در سکوت سپری کرده اند و از بسیاری از حقوق خود محروم مانده‌اند.
● نقش اطرافیان‌
محیط اطراف همه انسان‌ها با ۳ عامل تصویر‌، صوت و لمس اشیا و اجسام قابل درک است. مهم‌ترین نکته‌ای که در روان‌شناسی معلولین حسی باید به آن توجه کرد، این که بدانیم آنها همواره در درک محیط اطراف خود از یکی از این ۳ عامل محروم هستند.
این شناخت، به ما کمک می‌کند که بتوانیم در برخورد با معلول حسی موفق‌تر باشیم. معلول حسی پیوسته این دغدغه را دارد که به دلیل نقص یکی از ورودی‌های اطلاعاتی خود، اطلاعات ناقصی را از محیط دریافت کند‌، لذا این تکلیف بر اطرافیان او واجب می‌شود که محیط اطراف را به گونه‌ای در ذهن او القا کنند که نقص حسی موجب آزار و تشدید احساس کمبود او نشود. در حقیقت اطرافیان یک معلول حسی باید نقش حس معلول او را ایفا کنند.
● باغچه اطفال‌
در ایران کلمه ناشنوا با نام مرحوم باغچه‌بان پیوند خورده است. نام خانوادگی مرحوم جبار باغچه‌بان، عسگرزاده بود.
او بعدها به مناسبت تاسیس اولین کودکستان در تبریز به نام «باغچه اطفال»، نام خانوادگی خود را به باغچه‌بان تغییر داد.
در همان کودکستان بود که باغچه‌بان به فکر تعلیم و تربیت بچه‌های ناشنوا افتاد. بر اساس دستنوشته‌های او، این کار با تمسخر اطرافیانش روبه‌رو شد. وی می‌نویسد «وقتی فکر تعلیم و تربیت کودکان ناشنوا را با رئیس فرهنگ وقت تبریز در میان گذاشتم، با تعجب او روبه‌رو شدم و مورد تمسخر قرار گرفتم.
رئیس فرهنگ به من گفت: اگه راست می‌گویی بیا و به بچه‌های سالم تبریز فارسی یاد بده، درس دادن به ناشنوایان پیشکش!» با این حال، باغچه‌بان تا یک سال بعد به ۳ کودک ناشنوا خواندن و نوشتن آموخته بود. روزی که این کودکان ناشنوا در تبریز امتحان می‌دادند، مردم از دیوارهای مدرسه بالا رفته بودند، آنها می‌خواستند خواندن، نوشتن و حرف زدن کودکان ناشنوا را ببینند.
باور نداشتند این کودکان، توانایی خواندن و نوشتن داشته باشند. فکر می‌کردند معجزه ای رخ داده! شادروان باغچه‌بان، فعالیت آموزشی خود را در شهر شیراز به مدت۶ سال و پس از آن در تهران ادامه داد. وی نخستین دبستان ناشنوایان را در چهارراه حسن‌آباد در خانه‌ای محقر تاسیس کرد. وی روش آموزش الفبای دستی را اختراع کرد. همچنین در حین تعلیم و تربیت به روش دیگری دست یافت که امروزه آن روش به نام روش ترکیبی معروف است و با گذشت این همه سال به عنوان مترقی‌ترین روش در مدارس سراسر کشور استفاده می‌شود. وی کتب مختلفی را از جمله کتاب‌های کودکان (بابا برفی...)، کتاب حساب ویژه و کتاب آموزش کر و لال‌ها به رشته تحریر درآورد.
این مرد شریف، معلم دلسوز و مهربان، ۴ آذر ماه ۱۳۴۵‌ در ۸۲ سالگی دیده از جهان فرو بست. ولی آموزش به ناشنوایان در ایران را که او پایه‌گذاری کرد، همچنان ادامه دارد.
● آموزش استثنایی در ایران‌
تاریخچه آموزش استثنایی در ایران به بیش از ۷۰ سال پیش باز می‌گردد. در آن زمان، تلاش‌های آموزش دانش‌آموزان عقب افتاده به طور عمده در بخش غیردولتی انجام می‌‌شد. با تصویب در مجلس شورای اسلامی، سازمان آموزش استثنایی سال۱۹۹۳ تحت نظارت وزارت آموزش و پرورش تأسیس گردید.
از مهم‌ترین اهداف نظام آموزش و پرورش استثنایی می‌توان به این ۴ هدف اشاره کرد:
۱) جبران ناتوانی‌های فیزیکی و ذهنی کودکان ناتوان از طریق طراحی سیستم آموزش و پرورش و برنامه‌های توانبخشی در جهت نوسامانی موقعیت اقتصادی و اجتماعی کودکان استثنایی
۲) تغییر و اصلاح سیاست‌های آموزش استثنایی با توجه ‌به‌آخرین متدهای جهانی مطابق با نیازهای کودکان ناتوان در شرایط خاص و محیط زندگی آنان
۳) تشکیل گرو‌ه‌های متفاوت آموزشی از کودکان و دانش‌آموزان ناتوان با توجه ‌به‌ نیاز‌‌ آنها ‌به‌آموزش‌های خاص، در نظر گرفتن نیازهای هر گروه در پیش دبستانی و دبستان و راهنمایی و دبیرستان و تأکید بر آموزش حرفه‌ای و تلاش برای نام‌نویسی تمام کودکان که نیازهای خاص دارند.
۴) مشارکت در پیشگیری از ناتوانی‌های جسمی و ذهنی مادرزادی، عقب‌ماندگی‌های حین و پس از زایمان کودکان از طریق بالابردن آگاهی عمومی و معرفی عوامل مسبب ناتوانی‌های مذکور در کودکان.
● مشکلات آموزش
در مدارس ناشنوایان، آموزگاران ناچارند بر اساس آیین‌نامه عادی آموزش، عمل کنند. آموختن درس‌هایی مثل عربی و ادبیات به این بچه‌ها، خیلی دشوار است. مسأله این است که پیشرفت درس‌ها و نحوه امتحان هم باید مطابق همان روشی باشد که در مدرسه‌های معمولی انجام می‌شود. از طرفی، به لحاظ نحوه آموزش هم مشکل وجود دارد. ۳ روش عمده برای آموزش ناشنوایان در ایران وجود دارد:
سبک اشاره‌، سبک لب‌خوانی و سبک کلی. در کشور ما سازمان آموزش و پرورش استثنایی و سازمان بهزیستی هر دو متولی آموزش ناشنوایان هستند. هرچند سازمان بهزیستی، خدمات حمایتی را به عهده دارد، اما در امر آموزش نیز فعالیت دارد.
متاسفانه بنا بر نظر کارشناسان، هر چند هر ۲ سازمان سبک کلی را برای آموزش برگزیده‌اند، اما در روش تدریس یکسان عمل نمی‌کنند و این خود موجب سردرگمی ناشنوایان می‌شود.
دانش‌آموزانی که در بهزیستی آموزش می‌بینند، از توانایی اشاره، بهره بیشتری می‌برند و گروهی که در آموزش و پرورش تحصیل می‌کنند، توانایی لب‌خوانی بیشتری دارند و هر دو گروه در مقابل هم دچار نقاط ضعف متقابلی هستند که این خود موجب سردرگمی ناشنوایان در ارتباط با یکدیگر می‌شود. از طرفی اجتماع نیز در برخورد با ناشنوایان نمی‌داند به چه شیوه‌ای متوسل شود کجدار مریز اشاره کند و یا دست و پا شکسته تکلم کند؟!
اصولا آموزش این بچه‌ها باید عملی باشد نه تئوری. درس برای بچه‌های ناشنوا، تنها وسیله‌ای برای ایجاد ارتباط با افراد سالم است.
چه ایرادی دارد در مدرسه، این بچه‌ها کار با رایانه، تایپ، نجاری و... را یاد بگیرند تا بتوانند در محیط‌های عادی کار کنند؟ براستی این‌که آغا محمدخان قاجار در چه سالی تاجگذاری کرد، چه دردی از بچه‌های ناشنوا کم می‌کند.
● اشتغال، مشکل همه‌
متاسفانه سازمان بهزیستی به دلایل مختلف از جمله‌ عدم شناسایی ناشنوایانی که در نقاط دورافتاده و روستاها زندگی می‌کنند‌، امکان خدمات‌دهی به تمامی آنها را ندارد و تنها ۴۰ درصد از افراد دارای اختلال شنوایی، از خدمات توانبخشی و پزشکی این سازمان بهره‌مند می‌شوند.
از سوی دیگر، تسهیلات اشتغالزایی برای ناشنوایان بسیار اندک است.
معلولان ناشنوا نیز مانند دیگر شهروندان حق شهروندی‌، ازدواج و مسکن دارند و این مستلزم ایجاد اشتغال‌، به کارگیری و رسیدگی بیشتر مسوولان است، اما در جامعه‌ای که بیکاری مشکلی عمده است، قابل انتظار است مشکلات ناشنوایان در این راه چند ۱۰ برابر باشد.
کارفرمایان و مسوولان نهادهای مختلف جامعه بدون ارزیابی و آزمایش تخصص و مهارت‌های ناشنوایان از جذب و به کارگیری آنان در مشاغل اجتناب می‌کنند.
این در حالی است که ناشنوایان برای اشتغال نسبت به دیگر معلولان توانمندترند و در برخی مشاغل پر سرو صدا بسیار موفق ‌هستند. متاسفانه با وجود الزام قانونی اختصاص ۳ درصد از کل استخدام‌های نهادهای دولتی به معلولان‌، این قانون به طور کامل رعایت نمی‌شود.
● رابط ناشنوایان در تلویزیون‌
استفاده از رابط ناشنوایان در سیما گرچه دیر و ناکامل آغاز شد، اما نویدی است برای استفاده ناشنوایان از رسانه ملی.
خانم آقامحمد، کارشناس بهزیستی در این باره توضیح می‌دهد: به دنبال درخواست ناشنوایان و بررسی کارشناسان سیما، این کار آغاز شد. در شبکه‌های جهانی از رابط ناشنوایان استفاده می‌شد و بعضی کشورها زیرنویس ویژه ناشنوایان هم دارند، ما در سازمان بهزیستی از همان ابتدا خواستار استفاده هر دو امکان بودیم اما مسوولان سیما می‌گفتند استفاده از زیرنویس، هزینه بالایی دارد و در حال حاضر فقط می‌توانیم از رابط استفاده کنیم.
فاطمه انصاری، کارشناس ناشنوایان می‌گوید: در کشورهای دیگر فیلم‌ها زیرنویس خاص ناشنوایان دارند که در آن جملات ساده و خلاصه شده اند و همچنین صداهایی که در فیلم شنیده می‌شود نوشته می‌شود مانند صدای همهمه یا این که همه خندیدند یا صدای گریه می‌آید.
مهدی عطری در این باره می‌گوید: در اخبار ناشنوایان، خبرها خلاصه و ساده می‌شود یعنی در سطح متوسط درک ناشنوا، اما در فیلم‌ها گاه کلمات غامض و پیچیده‌ای به کار می‌رود که برای ما نیز قابل فهم نیست. اگر فیلمی زیرنویس خاص ناشنوایان را داشته باشد، آنها نیز می‌توانند آن را بخوبی تعقیب کنند.
در دیدن اشاره‌های رابط توجه چشم باید دقیق باشد چون هر حرکتی معنایی دارد، اما جمله زیرنویس را با یک نگاه کلی می‌توان خلاصه کرد و خواند البته باید در نظر داشت زیرنویس برای افرادی که سواد دارند، مناسب است.
به عقیده خانم آقا محمد، زیرنویس اخبار پس از چند بار تکرار به صورت کامل خوانده می‌شود؛ بعلاوه در شرایط کنونی که از زیرنویس استفاده نمی‌شود، نمی‌توان قضاوت صحیحی درباره آن داشت. بنابراین باید امکان استفاده از هر دو روش زیرنویس و رابط در اختیار ناشنوا قرار گیرد تا او بنا به شرایط خود بهترین را برگزیند.
کارشناسان دیگر نیز ضمن تاکید بر این که باید قدر حضور رابط ناشنوایان در سیما را دانست، اظهار می‌کنند: در همه دنیا از ترکیب ۲ روش، ( اشاره و زیرنویس) استفاده می‌شود و پیشنهاد می‌کنند حال که هر فیلم ۲ بار پخش می‌شود یک بار با زیرنویس باشد و بار دیگر با استفاده از رابط.
● ناشنوایان و حوادث رانندگی‌
ناشنوایان و کم شنوایان از آسیپ‌پذیرترین اقشار جامعه در تصادفات رانندگی به شمار می‌روند.
حوادث رانندگی همواره در کمین ناشنوایان است. در شهری شلوغ مانند تهران بخش قابل توجهی از عوامل محیطی از طریق عامل صورت قابل درک است.
«بوق زدن» نمادی از علائم قابل انتقال از طریق صوت است و رانندگان با اشکال مختلف «بوق زدن» مفاهیم متفاوتی را به سایر رانندگان و عابران پیاده منتقل می‌کند، در حالی که ناشنوایان چون این علائم صوتی را نمی‌شنوند، نمی‌توانند آنها را درک کنند.
ضرورت رعایت حال رانندگان ناشنوا که خودروی آنها عموما با عبارت ناشنوا و تصویر مربوط مشخص شده بیشتر در نظر گرفته می‌شود؛ اما مراعات وضعیت عابران پیاده ناشنوا با توجه به این‌که معمولا مشخصه‌ای برای تشخیص آنها وجود ندارد معمولا صورت نمی‌گیرد.
● پیشگیری از ناشنوایی‌
بیشتر کودکان از زمان تولد می‌شنوند. آنان با تقلید صداهای پیرامون خود و صدای والدین و اطرافیان خود صحبت کردن را می‌آموزند. اما همه کودکان از این موهبت برخوردار نیستند.
از هر هزار کودک متولد شده در ایران، ۵ یا ۶ نفر دچار اختلال شنوایی خفیف تا شدید هستند، میانگین تشخیص ناشنوایی در ایران ۵/۲ تا سه سالگی است، در حالی که شناسایی این اختلال پس از ۶ ماهگی برای شروع درمان و کاهش عوارض آن، بسیار دیر است.
از هر ۱۰۰۰ کودک، ۲ یا ۳ کودک ناشنوا یا سخت شنوا متولد می‌شوند و تعداد بیشتری در سال‌های بعدی کودکی شنوایی خود را از دست می‌دهند. بسیاری از این کودکان، نیازمند آن هستند که زبان و گفتار را به صورتی متفاوت با دیگر کودکان بیاموزند.
از این رو، تشخیص هر چه سریع تر ناشنوایی یا ضایعه شنوایی حائز اهمیت بسیاری است. هزینه‌هایی که در ابتدا صرف تشخیص بموقع و مداخله به هنگام برای جلوگیری از این عارضه می‌شود، خیلی کمتر از هزینه‌هایی است که بعدها ایجاد می‌شود.
بر اساس آماری که از غربال‌گری نوزادان به دست‌ آمده، اگر تشخیص کمتر از‌۶ ماه و مداخلات کمتر از یک سال صورت گیرد، میزان شنوایی این افراد نسبت به دیگر همنوعان خود بیشتر خواهد بود و اگر اقدامات و مداخلات بموقع صورت گیرد، این افراد زودتر به حالت طبیعی می‌رسند.
کودکان باید در ماه نخست زندگی خود مورد ارزیابی شنوایی قرار گیرند در صورتی که مشکوک به کم‌شنوایی باشند، تا ماه سوم حتما باید توسط یک متخصص شنوایی سنجی مورد ارزیابی قرارگیرند. در صورت اثبات وجود کم شنوایی، حتما باید تا پیش از ۶ ماهگی سمعک یا دیگر وسیله ارتباطی مناسب تجویز شود.
مهم‌ترین زمان برای دریافت و آموختن زبان، ۳ سال نخست زندگی هر فرد است. در حقیقت کودکان در‌۶ ماه نخست زندگی خود شروع به یادگیری زبان و گفتار می‌کنند. بررسی‌ها نشان می‌دهد افرادی که دچار اختلالات شنوایی هستند و اقدامات توانبخشی برای آنان خیلی زود آغاز می‌شود، مهارت‌های زبانی بهتری نسبت به گروهی دارند که این اقدامات برایشان انجام نمی‌گیرد.
هر چه شما زودتر درخصوص ناشنوایی و اختلالات شنوایی، آگاهی داشته باشید، سریع تر می‌توانید اطمینان حاصل کنید کودکتان از راهکارهای کمکی برای آموزش مهارت‌های ارتباطی بهره مند شده است یا خیر.
● ارزیابی شنوایی کودکان‌
گرچه ارزیابی شنوایی نوزادان، خیلی سریع وجود یا نبود کم شنوایی را در آنان نشان می‌دهد، اما برخی از کودکان چند ماه یا چند سال بعد دچار کم شنوایی می‌شوند.
در این موارد، معمولا والدین نخستین افرادی هستند که متوجه این موضوع می‌شوند. حتی اگر کودک شما یک بار مورد ارزیابی شنوایی قرار گرفته است، باز هم باید مراقب بروز علائم کم شنوایی در فرزندتان باشید.
به عنوان مثال در سال نخست زندگی کودک، توجه کنید آیا کودک شما به اصوات بلند واکنش نشان می‌دهد، صداها را تقلید می‌کند و به اسم خود پاسخ می‌دهد یا خیر؟ در۲ سالگی از خودتان بپرسید آیا کودک شما با صدای خودش بازی می‌کند، واژه‌های ساده را تقلید می‌کند و از بازی‌هایی مثل دالی بازی و بشین پاشو لذت می‌برد یا خیر؟ آیا برای صحبت کردن و خواستن اشیا از جملات دو کلمه‌ای استفاده می‌کند؟ در سه سالگی توجه کنید آیا «الان، نه» و «بیشتر نه» را می‌فهمد و دستورات ساده را اجرا می‌کند؟ اگر به هر دلیلی تصور می‌کنید، کودکتان خوب نمی‌شنود با پزشک، موضوع را مطرح کنید.

منبع:ویستا
     
  
صفحه  صفحه 2 از 9:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  پسین » 
گفتگوی آزاد

دنیای معلولان

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA