ارسالها: 2910
#102
Posted: 4 Feb 2014 10:36
بی احساس بودی . . .
بهتر که تمام شد !
بودنت مثل فیلتر سیگاری بود که باید انداخت دور . . .
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
ارسالها: 201
#103
Posted: 5 Feb 2014 10:51
"من وتنهایی وسردردو
سیگار"..ازاون روزی که
شب اومدبه اصرار..ازاون
سالی که یارم رفت به اجبار
من عادت کرده ام تنهابه این
کار...**من وتنهایی وسردردو
سیگار
ازاین زمین نفرین شده
تاآسمون بکرراهی نیست
ارسالها: 3502
#104
Posted: 5 Feb 2014 22:13
من
و...
ته سيگار
و...
پنجره نيمه باز
مانده ايم که...
کدام يک براى سقوط مناسب تريم... ؟!
#جاوید_شاه👑
مرگ بر ۳ فاسد : ملا چپی مجاهد(+پسمانده های ۵۷؛نایاک؛مصومه قمی؛حامد مجاهدیون؛مهتدی کهنه تروریست تجزیه طلب و شرکا)
ارسالها: 9253
#105
Posted: 8 Feb 2014 19:36
دلتنگ شده ام ؟!
نمی دانم !
شاید برای تو ....
یا شاید
برای سیگـــــــــــارهایی که بی تو در خلوت دود کرده ام....
بودی تـــــــو تو بغلم
گردنت بود رو لبم
ارسالها: 24568
#106
Posted: 8 Feb 2014 20:42
صبحی که به جای عـــشق با یک سیگـــار شروع شود.....
یک شروع دوبـــــاره نیست.......
امتداد پایان اســــــت......
برای کســـــی که دیگر امیــــدی به ادامه ندارد......عشق چیز عجیبی نیست عزیز دلم!
همین است که تو دلت بگیرد و من نفسم...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 149
#107
Posted: 10 Feb 2014 20:11
مادرم !!!
چرا به اتاقم نمیایی ... ?!
چرا سری به من نمیزنی ... ?!
می دانم اتاقم بوی سیگار می دهد ...
می دانم از در و دیوارش خاکستر غم می بارد ...
مادرم !!!
نمی دانی که درد درونم فقط با کامهای حبس شده در سینه ام آرام می گیرد ...
مادرم !!! نمیدانی که اتاقم زیر سیگاری کوچکی شده که روزهای آتش گرفته ی زندگی ام را درونش خاموش می کنم ... مادرم سری به من بزن !!! می دانم که صدای سرفه هایم عذابت میدهد ...
می دانم که کبودی لبهایم اشک به چشمانت می نشاند ... مادرم !
!! من هم روزی دختر شاد تو بودم ... یادت که هست ... ?! ولی روزگار خاکستری مرا خاکستر نشین کرد ...
تنها شدم ... ! شکستم ... !
انقدر که آینه هم مرا دیگر نمی شناسد ...
به جز سیگارم ...
سنگ صبور شبهای بی تابی ام ... رفیق روزهای تاریک و تلخم ... کسی برایم نمانده ... مادر سری به من بزن !!! منو سیگارم انقدر تنها مانده ایم که هر دو بوی رخوت مرگ می دهیم
کندم از خنده خودم را و به غم چسبیدم.../
ارسالها: 130
#108
Posted: 11 Feb 2014 15:22
به جز سیگارم،که به پایم میسوزد...
هیچ چیز این جهان بی کرانه راجدی نگرفتم،حتی عشق را....!!!
دل آدما،
شیشه نیست که روی آن ” هــــــا ” کنیم
بعد با انگـــشت قــــلب بکشیم و
وایسیم آب شـــدنش رو تماشــــا کنیم و کیـــــف کنیم !!!
رو شیشه نـــازک دل آدمـــا اگـــه قلبـــــــــی کشیدی
باید تا تهش پـــــــاش وایســــتی …
ارسالها: 6368
#109
Posted: 3 Mar 2014 14:05
رویایی ترین کسی که میخواستم تو بودی ...
ســالــها بــعــد
بی هوا وقتی یادت می افتم
وقتی همه خوابند
میرو م در آشپزخانه و یک نخ سیگار روشن میکنم
در آن نور کم سوی چراغ خواب به تو فکر میکنم
از سیگارم کام های عمیق میگیرم
در حالی که در فکرت غرق میشوم ، سیگارم رو به اتمام است
و من با یادت عشقبازی میکنم ...
ســالــها بــعــد ؛
زنی هستم با موهای سفید و چهره ای خسته ...
کسی که خیلی ها میشناسنش اما
او با هیچکس جز یاد تو آشنا نیست . . .
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
ارسالها: 455
#110
Posted: 5 Mar 2014 17:13
کـودکـانـه ام
از بـوی دود سیگـار پـدربـزرگ نفرتم می شد
سالها که گـذشـت
در تـک تـک لحظـه ها
خـوب حــس کـردم
درد بـزرگ شـدن را
سیگــار دوایش بـود. . .
من سالها عاشق شدم بی او ...
ی حس بی تفسیرِ وحشتناک . . .