ارسالها: 6368
#141
Posted: 20 Jul 2014 00:30
تـــنـــم بـــوی سیگار می دهد
و تـــخــت خــوابِ یــک نـــفره بـــوی تــــو ،
بــــر روی دیــــوار
ســـاعـتــی بــا حــرکت عـــقــربــه هـــای بــی مــقــصــد
و صـــدای پــســتـچــی شـــهر ...
کــه ایــن بــار هــم فــقــط از ســر
کــوچــه گـــذشــــت !!!
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
ویرایش شده توسط: anything
ارسالها: 62
#143
Posted: 29 Jul 2014 13:06
همیشه دقیقا وقتی پر از حرفی....
وقتی بغض می كنی
وقتی داغونی
وقتی دلت شكسته
دقیقا همین وقتا انقد حرف داری ولی
فقط می تونی بگی 'بیخیال سیگارتو میکشی
اسب نفس بریده را طاقت تازیانه ندارد
ارسالها: 455
#144
Posted: 30 Jul 2014 01:01
حواسم را به تو . . .
حوصله ام را به سیگار می سپارم ...
دود می شوم آنقدر غلیظ که سرفه ات می گیرد ...
حواسم هست که سرفه می کنی !!!
حواست هست که دود می شوم . . .
من سالها عاشق شدم بی او ...
ی حس بی تفسیرِ وحشتناک . . .
ارسالها: 6368
#145
Posted: 1 Aug 2014 11:52
لب هایم آلزایمر گرفته و لبخند را فراموش کرده است...
سیگار را میشناسد و بس . . .
همین نزدیکی بود ...
کجاست فندک شکسته ی من ؟!
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
ارسالها: 8967
#146
Posted: 2 Aug 2014 22:35
اینکه جدیدا سیگار می کشم خیلی بده
اما دلیلش خیلی بدتره
بعضیا فک می کنن با خیلیام
خیلیام فک می کنن با بعضیام
قشنگیش اینه که من موندم و تنهایــــــــــی هام
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
ارسالها: 24568
#148
Posted: 4 Aug 2014 13:08
طعم تلخ قهوه
پک های عمیق و با فاصله به سیگار
یک نگاه سرد و آرام
... خیره به خالی پر از دود اتاق
و صفحه برفکی تلویزیون همراه با خشی خشی بم
...تکمیل میشود خواب آلودگی روز های من
... چقدر وقت دارم ...
... چقدر وقت دارم ... به هیچ چیز ... فکر نکنم
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#149
Posted: 6 Aug 2014 20:23
این گونه نیا که هر از چند گاهی باشد
نیا دنیایم را آرامشم را سکوت اجباری روزهایم را نریز به هم ...
که مجبور باشم مدیون قهوه خانه شوم
از بس که خاکستر و دود سیگار مهمانش می کنم
نیا لعنتی
اینگونه گذرا نیا ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 268
#150
Posted: 28 Aug 2014 11:48
سیگار را به آتش کشیدم بلکه خاطره هایم را آتش بزند
دود سیگار را بلعیدم بلکه به خاطره ها برسد و با خود آنها را بیرون بیاورد
افسوس که خاطره هایم در وجودم خاکستر شد، پراکنده شد.
حال باید دانه دانه های خاکسترش را بیرون بکشم
ای کاش از اول که یک تکه بود راهی برای رهایی اش پیدا می کردم
خدا کند مهربانی رسمی شود که از قلبهای پاک میجوشد نه آنکه فریب و دروغی باشد که بر زبانها جاری می شود
------------------