ارسالها: 6368
#151
Posted: 31 Aug 2014 14:01
این گونه نیا که هر از چند گاهی باشی
نیا !!!
دنیایم را...
آرامشم را...
سکوت اجباری روزهایم را...
نریز به هم ...
که مجبور باشم مدیون سيگار شوم !
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
ارسالها: 3080
#152
Posted: 3 Sep 2014 23:37
نشستم رو صندلی !
سیگـــــــار دست ـــــــمه !
روشن ــــــش می کنم !
هر دو دقیقه ای که اعصاب ـــم به هم می ریزه یه پُک می زنم !
فضا از دود سیگار پُر شده !
مغز من ــــم از افکار لعنتی .
سیگار ـــم تموم شد ...
جعبه ى سیگارو از تو جیب شلوار جین ــــم در میارم !
بازش می کنم ...
وای !
بازم تموم شده .
داره بیرون بارون میاد !
چتر ـــــم کو ؟!
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ویرایش شده توسط: shah2000
ارسالها: 6368
#153
Posted: 10 Sep 2014 12:52
ﺳﯿﮕﺎﺭ ﮔﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ؟
ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩه ...
ﻗﯿﻤﺘﺶ ﻗﯿﻤﺖ ﺟﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺳﯿﮕﺎﺭ!!!
ﺑﻬﺎﯼ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻋﺸﻘﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺖ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﻭ ﺑﺴﻮﺯﺩ ...
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
ارسالها: 455
#154
Posted: 12 Sep 2014 00:15
درون من . . .
منی است
که سیگار بر لب خاطرات می گذارد
دود می شود با رفتن ها
. . .
درون من باوریست
که آسمان را به آتش می کشد
جهنم را با رویایم سرد...!
درون من افکاری موج می زند
که مدام
طناب می شود بر گردنم
. . .
چهار پایه ای نیست!
من از ارتفاع رویاهایم سقوط کرده ام
. . .
من سالها عاشق شدم بی او ...
ی حس بی تفسیرِ وحشتناک . . .
ارسالها: 6368
#155
Posted: 15 Sep 2014 11:08
وسط پارک با یه نخ سیگار زیر یه آلاچیق ،
یه کاغذ یه لپ تاپ یه چند خط در وصف روزای سخت
یه آهنگ یه خاطره یه اس ام اس ....
و یه دنیا حرفی که زده نمیشه ....
تهش با یه جمله همه فکراتو تموم میکنی ...
زندگی چرته سیگارتو بکش رفیق!!!
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...
ارسالها: 455
#156
Posted: 18 Sep 2014 15:13
جای ســـیگاریم را گم کرده ام . . .
نگران اون نیستم...
نگران خاطـــراتــــی هستم که توی آن تکانده بودم . . .
خاطراتی که با ســیــگارم سوخت...
و خاکسترش درون این جـــا سیگاری
جمع شده بود . . .
من سالها عاشق شدم بی او ...
ی حس بی تفسیرِ وحشتناک . . .
ارسالها: 268
#157
Posted: 4 Oct 2014 22:24
و من از معنای بزرگ شدن به همین بسنده کردم که سیگار بین انگشتانم بلرزد.
کوچک که بودم هر چه می خواستم همه می گفتند بزرگ که شدی چنین و چنان می شود
و من شاهد بودم فرق من و بزرگان فقط سیگار است.
بزرگ شدم سیگار کشیدم نه چنین شد نه چنان شد.
همش دروغ بود
خدا کند مهربانی رسمی شود که از قلبهای پاک میجوشد نه آنکه فریب و دروغی باشد که بر زبانها جاری می شود
------------------
ارسالها: 455
#158
Posted: 17 Oct 2014 15:49
نشانی ام عوض نشده . . .
هنوز در همین خانه ام...
گاهی اوقات کنار پنجره سیگاری روشن میکنم...
یادتو...
اشک...
تنهایی...
بیخیال . . .
هنوز در همان خانه ام...
فقط دیگر...
زندگی نمی کنم . . .
من سالها عاشق شدم بی او ...
ی حس بی تفسیرِ وحشتناک . . .
ارسالها: 24568
#159
Posted: 7 Nov 2014 18:19
عــــادت کـرده ام
تنهـــا توی کافـــه ای بنشینم
از پشت پنجـــره آدم ها را ببینم
قهـــوه ای تلخ بنوشـــم
و تا خـــانه
پیــــاده با نبودنت
راه بــــروم و
سیگارم را دود کنم...!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 6368
#160
Posted: 11 Nov 2014 15:32
هیچ قطاری از این اتاق نمی گذرد !
من اینجا نشسته ام و با همین سیگار
قطار می آفرینم ! نمی شنوی !؟
سرم دارد سوت می کشد . . .
هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...