ارسالها: 455
#181
Posted: 22 Aug 2015 11:47
زیبایی!
همچون پراکندگی یک ایل در کوهستان . . .
همچون گذر یک رودخانه ...
زیبایی
همچون قطاری در عمق سبز یک دره
همچون قایقی قدیمی در غروب دریا ...
زیبایی
همچون رقص دود سیگار ...
من سالها عاشق شدم بی او ...
ی حس بی تفسیرِ وحشتناک . . .
ویرایش شده توسط: Farhadxxl
ارسالها: 5428
#182
Posted: 13 Sep 2015 00:17
سیگارت را بر زمین بینداز
تا دود شدن آرزو هایت را نبینی
سیگارت را بر زمین بینداز
اینک وقت جدایی از سیگار است
وقت وداع باآرزوهای پوچ
سیگارت را بر زمین بینداز.
پیش (قبل ) از آن که قلبت بسوزد
سیگارت را بسوزان
زیر سیگاری دلسوخته کچاست ؟
حال نه سیگار مانده و نه سیگاری
حال نه خفته مانده و نه بیداری
سیگارت را بر زمین بینداز
می توان با سیگار خیال
و به خیال سیگار .. ترکش کرد
آدامس نیکوتین را در دهان بگذار
در زیر دندانهای خشم خویش لهش کن
خواهی دید که ترک سیگار چه آسان است !
و بوی نیکوتین فضا را گرفته است
حالم بر هم می خورد
از سیگار های مرگ ومرگ سیگارها
آتش را در آب بینداز
خاک را بر باد نده
توهم را به خاک بسپار
سیگارت را بر زمین بینداز
بگذار سیگار بمیرد
اما سیگاری زنده بماند
سیگارت را بر زمین بینداز
شاید که از خواب بیدار شوی
شاید که از خواب بیدارشوی
....................
ایـــــــــرانی سیگارنکشیده متنفر از سیگار
ویرایش شده توسط: shahrzadc
ارسالها: 1135
#184
Posted: 18 Jan 2016 16:38
سیگار چه زیبا کام میدهد...
او تا صبح پیراهن سفیدش را برایم میسوزاند
و من از لبانش بوسه ها میگیرم
چه لذتی میبرم از این همخوابی
او از جان مایه میگذارد
و من از عمر
خنده های زندگی را روزگار ازما گرفت
ای خوشا روزی که ماهم روزگاری داشتیم
ارسالها: 455
#186
Posted: 5 Dec 2016 17:28
...
نیستى. . .
من همين جا . . .
به خودم سیگار تعارف می زنم
به جای تو اخم می کنم
به جای خودم شرم !
جای تو لبخند می زنم و جای خودم عاشقت می شوم!
نیستی...
و من اینطور ساده دیوانه میشوم . . .
من سالها عاشق شدم بی او ...
ی حس بی تفسیرِ وحشتناک . . .
ارسالها: 8967
#187
Posted: 5 Dec 2016 19:37
حالِ من را کسی نمی فهمد
جز همین چند پاکت سیگار
مانده ام با جنازهٔ فکرت
در اتاقی به وسعت سیگار
بعدِ تو؛ توبه کرده ام از عشق
از تویی که نبوده ای در من
چقَدَر سخت می شود گاهی
از مسیر نرفته... برگشتن
در منِ بعد تو، تفنگ به دست...
چیزی از روح و عشق باقی نیست
تا که من زنده ام بدان دیگر
هیچ کس مرگش اتفاقی نیست
لشکرت را بخواه جمع شوند
در سرم فکر جنگ افتاده
کاری از عقل بر نمی آید
توی این چاه سنگ افتاده!
من شریکت نبودهام هرگز
آجر خانهسازی ات بودم
بعد یک عمر تازه فهمیدم
فقط اسباببازی ات بودم
نخ به نخ رشته ی وجودم را
پیش چشمم کشیده ای در خون
چشمبندی بس است شعبده باز،
از کلاهت مرا بکش بیرون!
من که می دانم آخر این راه
میخورد تیشه بر سر فرهاد
شعله هایی که در نگاهت هست
جفتمان را به «عشق» خواهد داد
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
ارسالها: 8967
#188
Posted: 5 Dec 2016 19:40
همه ميگن ماری بيخيال اين سيگار، وقت تركه
ولي من گرگمو توام خوب ميدوني، توبه ي گرگ مرگه!!!!
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
ارسالها: 455
#189
Posted: 5 Dec 2016 20:47
...
آدم از اولین سیگاری که میکشه سیگاری نمیشه. . .
از اولین لحظه ای که سیگار آرومش میکنه سیگاری میشه . . .
من سالها عاشق شدم بی او ...
ی حس بی تفسیرِ وحشتناک . . .
ارسالها: 455
#190
Posted: 12 Dec 2016 21:46
...
تا حالا چند بار وقتى سيگارت به ته
رسيده نگاهش كردى. . .
و با خودت فكر كردى
يه كام ديگه هم ميشه گرفت؟
ميدونى اون لحظه چه حسی به ادم دست میده؟
یه حسی مثل حِسِ اخرين ديدار . . .
من سالها عاشق شدم بی او ...
ی حس بی تفسیرِ وحشتناک . . .