صفحه 4 از 20: « پیشین 1 2 3 4 5 ... 17 18 19 20 پسین »

Ashtray | پست اول خوانده شود | زیر سیگاری

slash00

کاربر

ارسالها: 1329

#31 Posted: 18 Dec 2012 09:21

سیگار با مشروب با طعم هماغوشی

یعنی فراموشی… فراموشی… فراموشی…

تنهایی ِ در جمع، در تن های تنهایی

با گریه و صابون و خون و تو، خودارضایی

دلخسته از گنجشک ها و حوض نقاشی

رنگ سفیدت را به روی بوم می پاشی!

لیوان بعدی: قرص های حل شده در سم

باور بکن از هیچ چی دیگر نمی ترسم

پشت ِ سیاهی های دنیامان سیاهی بود

معشوقه ام بودی و هستی و… نخواهی بود

همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...

Aston

کاربر

ارسالها: 484

#32 Posted: 19 Dec 2012 08:45

میكشم ، میكشی ، می كشد
هر سه میکشیم.
‎ ‎اما
او ناز تو را …
تو دست ، از من …
و من مثل همیشه سیگار

اجازه خدا
تو باید جای من باشی
ببینی در تو چی دیدم

anything

کاربر

ارسالها: 6368

#33 Posted: 22 Dec 2012 08:55

حآلآ که هستے
کــآم مے گیـرمـ
اَز عُمقِ "بودنت "
دود مے کنمـ
همه ی ِ فـآصلـه هآ رآ بــآ
یکــ پُکِ عمیق اَز " داشتنت "

هر شب دلم بهانه ی تـــو را ، هیچ ... بگذریم ...
امشب دلم دوباره تـــو را ... ، هیــچ ... بگذریم ...

nima69h

کاربر

ارسالها: 91

#34 Posted: 22 Dec 2012 15:05

یادم اید روزی که لب به سیگار زدم
حسی داشت که هیچ توصیفی براش نیست
هنوزم با هر پکی که میزنم دنبال همان حس میگردم

بس که ديوار دلم کوتاه است
هر که از کوچه تنهايي من مي گذرد
به هواي هوسي هم که شده
سرکي مي کشد و مي گذرد

Farhadxxl

کاربر

ارسالها: 455

#35 Posted: 22 Dec 2012 23:11

ﻋﺰﻣﻢ ﺭﻭ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﺟﺰﻡ
ﮐﺮﺩﻡ...
ﻭ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻫﻤﺪﺳﺘﻦ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﮑﻬﺎﯼ
ﺗﻠﺦ ﺟﺎﻭﺩﯾﯽ ﻭ ﺍﻭﻥ ﭘﮑﻬﺎﯼ ﻋﻤﯿﻖ
ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ...
ﻭ ﻣﻦ ﭼﻪ ﺣﺮﯾﺼﺎﻧﻪ ﺑﺮ ﻟﺒﻬﺎﯼ
ﭘﯿﮑﻢ ﻭ ﻧﺨﻬﺎﯼ ﺳﯿﮕﺎﺭﻡ ﺑﻮﺳﻪ ﻣﯿﺰﻧﻢ...

من سالها عاشق شدم بی او ...
ی حس بی تفسیرِ وحشتناک . . .

anita5760

کاربر

ارسالها: 53

#36 Posted: 24 Dec 2012 16:21

یـــک ذهن , غوطه ور در خون
یـــک شب , با نام بارون
یـــک اتاق , تو حصار یه موسیقی آروم
یـــک دلتنگی , از جنس جنون
یـــک صدا , زیر سلطه بیابون
و یـــک دل , در انتظار طاعون....
مگه چند تا دلیل لازمه واسه روشن کردن یـــک نخ سیگار!؟
اینا که هر کدوم یـــک بسته سیگار میطلبن...

..گاهی اوقات فکر کردن به بعضیها ،
ناخوداگاه لبخندی روی لبانت می نشاند...
دوست دارم این لبخندهای بیگاه و این بعضی ها را
♥ ♥

mereng

کاربر

ارسالها: 7797

#37 Posted: 10 Jan 2013 18:59

‎سیگـــــــــــــار
اين سيگار که ميکشم همان فرياد هايي است که نميتوانم بزنم .!‏
همان حرفهايي که جراًت گفتن به کسي را ندارم .!/
همان دلتنگي هايي که روز به روز پيرم ميکند .!!
همان خاطراتيست که نه تکرار مي شوند و نه فراموش .!!
همان تنهايي هاي که کسي پرش نمي کند .
همان درد هايي که درمان ندارند .!
اين سيگار را دوست دارم . . .!!‏‎

هله

iman1994

کاربر

ارسالها: 251

#38 Posted: 18 Jan 2013 08:06

وقتی نفهمی
کی سیگارت را روشن کردی
و کی کشیدی
و کی خاموشش کردی
یعنی یک جای کار می لنگد
بدجور

ویرایش شده توسط: iman1994

armitahot

کاربر

ارسالها: 832

#39 Posted: 30 Jan 2013 02:55

به من نگو ( سیگار ) نکش !
بپرس برا کدوم دردم سیگار میکشم ؟!
بپرس اصلا چرا سیگاری شدم ؟!
مطمئن باش اون موقع خودت برام کبریت میکشی . .

rezassi7

کاربر

ارسالها: 2557

#40 Posted: 31 Jan 2013 16:31

این روزها باید سیگار کشید..
نه بخاطر قیمت دلار که
هر روز بالاتر رفت..
نه بخاطر رویاهایی که به باد رفت..
..
این روزها باید سیگار کشید..
نه بخاطر ستاره هایی که با هم نخوند..
نه بخاطر خاطراتی که دود شد...
..
این روزها باید سیگار کشید..
نه بخاطر رفیقی که نارفیق شد..
نه بخاطر دردی که موندگار شد..
..
این روزها باید سیگار کشید..
نه بخاطر زندگی که هر روز سخت تر شد..
نه بخاطر اینکه چند روزاز این
عمر لعنتی رو کمتر کرد..
..
این روزهای باید سیگار کشید
تا در دود سیگارت محو شوی و فراموش...
.

.

روزگار غریبی ست نازنین ...

صفحه 4 از 20: « پیشین 1 2 3 4 5 ... 17 18 19 20 پسین »

گفتگوی آزاد /

Ashtray | پست اول خوانده شود | زیر سیگاری

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا