ارسالها: 889
#72
Posted: 12 Nov 2013 12:16
فوق العاده قابل احترام... من که شخصا همیشه پیش سلام اونا هستم...
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....
ارسالها: 3080
#74
Posted: 18 Nov 2013 01:35
این متنُ امروز خوندم و واقعا نفسم بند اومد...
اینا کی بودن، به چی فکر میکردن و ما کجای کاریم...
آخرین نوشته های رتبه اول کنکور سال ۶۴ ، ساعتی قبل از شهادت
لوله ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه ی خود از فاصله هزار متری شلیک می شود و در مبدا به حلقومی اصابت نموده و آن را سوراخ کرده وگذر می کند ، حالا معلوم نمایید سر کجا افتاده است؟ اینها آخرین دست نوشته شهید احمدرضا احدی رتبه اول کنکور پزشکی سال 1364 است که تنها ساعتی قبل از شهادت به رشته تحریر در آمده است . متن این نوشته را با هم میخوانیم:
چه کسی می تواند این معادله را حل کند؟؟
چه کسی می داند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را می درد؟ چه کسی می داند جنگ یعنی سوختن ،یعنی آتش ،یعنی گریز به هر جا ،به هر جا که اینجا نباشد ،یعنی اضطراب که کودکم کجاست ؟ جوانم چه می کند ؟دخترم چه شد ؟
به راستی ما کجای این سوال ها و جواب ها قرار گرفته ایم ؟ کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود ، از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است ؟ آن مظاهر شرم و حیا را چه کسی یاد می کند که بی شرمان دامنشان را آلوده کردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند.
کدام پسر دانشجویی می داند هویزه کجاست ؟ چه کسی در هویزه جنگیده ؟ کشته شده و د آنجا دفن گردیده؟ چه کسی است که معنی این جمله را درک کند:
"نبرد تن و تانک؟!" اصلا چه کسی می داند تانک چیست ؟ چگونه سر ۱۲۰ دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی های تانک له می شود ؟ آیا می توانید این مسئله را حل کنید ؟
گلوله ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه ی خود از فاصله هزار متری شلیک می شود و در مبدا به حلقومی اصابت نموده و آن را سوارخ کرده وگذر می کند ،حالا معلوم نمایید سر کجا افتاده است ؟ کدام گریبان پاره می شود ؟ کدام کودک در انزوا وخلوت اشک می ریزد؟
وکدام کدام...؟ توانستید؟؟ اگر نمی توانید،این مسئله را با کمی دقت بیشتر حل کنید:
هواپیمایی با یک ونیم برابر سرععت صوت از ارتفاع ده متری سطح زمین ،ماشین لندکروزی که با سرعت در جاده مهران-دهلران حرکت می نماید،مورد اصابت موشک قرار می دهد،اگر از مقاومت هوا صرف نظر شود. معلوم کنید کدام تن می سوزد؟کدام سر می پرد ؟چگونه باید اجساد را از درون این آهن پاره له شده بیرون کشید ؟چگونه باید آنها را غسل داد ؟چگونه بخندیم و نگاه آن عزیزان را فراموش کنیم؟
چگونه می توانیم در شهرمان بمانیم وفقط درس بخوانیم . چگونه می توانیم در ها را به روی خود ببندیم و چون موش در انبار کلمات کهنه کتاب لانه بگیریم ؟ کدام مسئله را حل می کنی؟ برای کدام امتحان درس می خوانی؟ به چه امید نفس می کشی ؟ کیف و کلاسورت را از چه پر می کنی؟ از خیال ، از کتاب ، از لقب شامخ دکتر یا از آدامسی که هر روز مادرت در کیفت می گذارد ؟
کدام اضطراب جانت را می خورد ؟ دیر رسیدن به اتوبوس ، دیر رسیدن سر کلاس ، نمره گرفتن؟ دلت را به چه چیز بسته ای؟ به مدرک ، به ماشین ، به قبول شدن در حوزه فوق دکترا ؟"صفایی ندارد ارسطو شدن،خوشا پر کشیدن ،پرستو شدن"
آی پسرک دانشجو ، به تو چه مربوط است که خانواده ای در همسایگی تو داغدار شده است ؟ جوانی به خاک افتاده است؟
آی دخترک دانشجو ، به تو چه مربوط است که دختران سوسنگرد به اشک نشانده اند ؟ و آنان را زنده به گور کردند ؟هیچ می دانستی؟ حتما نه!...
هیچ آیا آنجا که کارون و دجله و فرات بهم گره می ورد ، به دنبال آب گشته ای تا اندکی زبان خشکیده کودکی را تر کنی و آنگاه که قطه ای نم یافتی با امید های فراوان به بالین آن کودک رفتی تا سیرابش کنی اما دیدی که کودک دیگر آب نمی خورد!! اما تو اگر قاسم نیستی ، اگرعلی اکبرنیستی ، اگر جعفر و عبدالله نیستی ، لااقل حرمله مباش ! که خدا هدیه حسین را پذیرفت و خون علی اکبر و علی اصغر را به زمین پس نداد. من نمی دانم که فردای قیامت این خون با حرمله چه خواهد کرد....
نمیدونستم کجا پستش کنم ولی اینجا نزدیکترین به این متن بود به نظر من
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 24568
#77
Posted: 21 Feb 2014 18:31
انسانهای فداکار و از جان گذشته . دسته اول زندگیشونو برای این ملت در طبق اخلاص گذاشتند . با سخترین و رنج آورترین بیماریهائی که بعلت موجی شدن یا شیمیائی شدن گریبانگیرشون شده سخت ترین لحظه هارو می گذرونن تا لحظه آخر برسه . دسته دوم سالیان سال در بازداشتگاههای عراق ، زیر شکنجه و تحقیر شخصیتی درد زندان در غربت رو چشیدن تا شرف و ناموس کشور و ملتی رو حفظ کنن که بخاطر جنگ افروزی سردمداران دو حکومت فاشیستی هشت سال تمام در آتش جنگ سوختند .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#79
Posted: 21 Feb 2014 18:50
RONIN: دسته دوم احمقهایی هستند که وقتی خمینی به نیت نابودی ایران و عقب انداختن هر چه بیشتر ایران جنگ را ادامه می داد به جای اینکه علیه خمینی مبارزه کنند به طور داوطلب به جبهه می رفتند تا اول کربلا را ازاد کنند بعدش قدس را ازاد کنند و بعدش همه جهان را (جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم )
و مطمئن باشید اغلب جانبازان و آزادگان رو همون دسته اول تشکیل می دادند . دسته دوم که فقط پشت جبهه مشغول شعار دادن یا رتق و فتق کردن امور پشت جبهه بودند . اما دسته سومی هم بود جوانهای فریب خورده و دگم و خشکه متعصبیون مذهبی که بنام دین و مذهب فدا شدند . ( حسین فهمیده )
RONIN: عمق حماقت ادمها باور نکردنی است
درسته . و همیشه همین حماقتهاست که بزرگترین تراژدیهای تاریخ رو رقم زده
RONIN: واقعا نمی فهمیدین این جنگ فرسایشی توسط یک هندی عقده ای به نام خمینی و اربابان انگلیسی اش برای نابودی ایران طراحی شده؟؟
نه . اگر فهمیده بودند همان زمان که بستر مناسبی برای یه رفرم و رنسانس سیاسی ایجاد شده بود اقدام لازم رو میکردند .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand