ارسالها: 3080
#103
Posted: 8 Dec 2013 22:11
e_h_s_a_n: shah2000
جالب بود
ممنون داداش گل
nisha2552: این بازی جام کنفدراسیون ها بود چن هفته پیش،حالا داشته باشین چی شد
ظهر بود رفتیم سلف ناهار بخوریم،دیدیم نصف بچه ها اون جلو سرپا ایستادن دارن تلوزیون نگاه میکنن رفتیم جلو دیدیم بله والیبال ایران و برزیله ایران ۲ ست هم باخته دارن ست سوم بازی میکنن
منم همون جلو ایستاده بازی رو نگاه میکردم
بازی هم داشت حساس میشد ایران ست سومُ خیلی خوب بازی میکرد ماهم با هر امتیازی که می گرفتیم،کف و سوت داد و بیداد
آقا چشمتون روز بد نببینه ایران امتیاز ۲۲ روگرفت منم از خوشحالی خواستم بزنم رو یکی از میزا بدون نگاه کردن دستمُ بردم رو به پشت محکم زدم رو میز همین که من زدم یه سینی که خالی بود با سرعت روبه هوا شلیک شد،وقتی هم برگشت تو اون شلوغی معلوم نبود به کی خورد،ولی واقعا خیلی حال داد
حالا خوبه ایران باخت اگه میبرد معلوم نبود سر سلف چی میومد خدا خودش رحم کرد که ایران رو بازنده کرد
واسه ما هم همینجوری بود ولی حسش بیشتر بود چون دخترا هم بودن ما پسرا یه جوری میکردیم که سر آخر حراست اومد متفرقمون کرداصلا احساس ملی گراییمونُ تخریب کردن
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ویرایش شده توسط: shah2000
ارسالها: 3080
#104
Posted: 8 Dec 2013 22:43
خاطره سی و چهارم
آخر ترم شد دورباره میخواد دنبال رامینُ و بچها بگردم برا جزوه.
تا کجا درس داده وچه امتحان میگیره .
وای که از ترم بعد همه کلاسا رو میام.
ای بابا رامین این دستخطت توی آفتاب رکورد اوسِین بولتُ میزنه که...
به تو هم میگن مهندس! تو از همون اول باید میرفتی تجربی دکتر میشدی!
رامین من با دخترا راحت نیستم برو پیش خانم ایکس خوش خطه برام جزوه بگیر اگر چه خانم ایکس هم 10صفحه جزوه رو 50صفحه میکنه ولی اجبار هست برو ببینم چه میکنی.
اینها دغدغه های رفیقه خجالتیه من حمیده موقعه امتحانات پایان ترم!
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#105
Posted: 9 Dec 2013 22:37
بودجه سال 1393:
بودجه دانشگاه صنعتی شریف ۱۷۰ میلیارد تومان
بودجه دانشگاه پلیتکنیک ۱۶۰ میلیارد تومان
بودجه مرکز خدمات حوزههای علمیه ۴۰۰ میلیارد تومان
یکی بیاد منو توجیه کنه!!!!
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#106
Posted: 10 Dec 2013 23:16
خاطره سی و پنجم
سر جلسه امتحان یکی از بچه ها به استاد گفت:"استاد اگه میشه یه کمکی بکنید"...
بعد استاد دست کرد تو جیبش ، یه 200 تومن در اورد،گذاشت رو دسته صندلی طرف و رفت
دهن طرف وا مونده بود ما هم داشتیم میترکیدیم از خنده...
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#108
Posted: 10 Dec 2013 23:55
nisha2552: این قضیه بودجه راسته؟
آره مصوب دولته
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#109
Posted: 15 Dec 2013 23:02
خاطره سی و ششم
ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﻡ
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﺎﻻ ﺳﺮﻡ ﺑﯿﺪﺍﺭﻡ ﮐﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﯼ ؟
ﻣﻨﻢ ﻫﻮﻝ ﺷﺪﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ...
ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﺳﺘﻪ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺭﻭ ﮔﺎﺯ ﻣﯿﺰﺩﻥ....
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!