ارسالها: 3080
#111
Posted: 15 Dec 2013 23:08
salam_446: شاه ما رو باش
یه صفرم داد انقد پاپیچش شدم چایی بردم تا سر آخر اثر نداد
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#113
Posted: 15 Dec 2013 23:15
salam_446: چه استاد کم جنبه ای!!! استادای ما این جور نبودن.کسی هم که درسو گوش نمی داد واسشون مهم نبود و بیشتر اعتقاد داشتن که دانشجو خودش باید تو فکر باشه نه استادش
خوش به حالتون واسه ما ...نند
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#115
Posted: 17 Dec 2013 22:50
NICEQUEEN: زیبا بود
lordnice: زیبا بود خیلی
ممنونم
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#116
Posted: 17 Dec 2013 22:56
خاطره سی و هفتم
روز امتحان یه درس تخصصی بود،منم هم که درس نخونده بودم...
یه دختری رو دیدم گفتم برم باهاش هماهنگ کنم که سره جلسه بهم برسونه...
خلاصه رفتم و کلی باهاش هماهنگ کردم مثلا بهش می گفتم اگه دستم و بالا بردم سوال فلان و...
تا این که جلسه شروع شد دیدم همون دختره داره می گه جلسه امتحان شروع شده همه سرشون روی برگه امتحان باشه.
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#117
Posted: 20 Dec 2013 12:23
دانشجو: آس و پاس و آسمان جل ، جماعت خر از پل گذشته ، جوینده هر چیز بجز دانش ، رام نشدنی ، جماعت عاشق سامسونت به دستی که عرض و طول شارع خیابان را متر می کنند ، گوشت قربانی ، سوژه تمام مصاحبات و مقالات و خیرات و تحلیلات مطبوعات در برهه انتخابات ، موجودی ملعون و عجیب الخلقه و مجهول الهویه ای که کله اش بوی قرمه سبزی سلف را میدهد و در فصول مختلف رنگ عوض میکند ، در برهه ای برانداز است و در برههای «همیشه در صحنه و آگاه» ، جماعت عاشقی که سر و کارش با شعر و رمان است ، یک جور بدبخت بالفطره.
دانشجوی ترم اول: صفرکیلومتر(عبور موقت) ، سرگردان علوم شده ، حروم شده ، سرش کلاه رفته ،
از سربازی دررفته ، آب بندی نشده ، برباد رفته ، خیر ندیده ، دختر ندیده(پسر ندیده) ، ندید بدید ، بچه مثبت ، حلوا پخش کن دانشگاه ، پابه پای استاد ، می گویند حتی عطسه های استاد را هم یادداشت میکند ، پشت کنکوری سابق ، سال صفری فعلی ، مشروط آینده ، فریب خورده ثانی ، پلاک لیزری .
استاد : موجودی که فریب شعار علم بهتر از ثروت را خورده ، منبع علم ، ژنراتور دانش ، مایه افتخار ما ،
نوع بی خیالش مطلوب دانشجوست ، اساتید دو دسته اند : آنهایی که چیزی نمیدانند و آنهایی که چیزی نمیدانند و فکر می کنند که میدانند.
مراقب: شخصی ستم کار که متاسفانه چشم و گوش و باقی حواس را هم دارد ، موجودی بیکار که سالن امتحانات را متر می کند ، انسان بدخلقی که در نظام اطلاع رسانی اختلال ایجاد می کند ، ضد حال ، کسی که در بچگی اش برایش پفک نخریده اند .
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#118
Posted: 22 Dec 2013 22:11
خاطره سی و هشتم
ترم یک دانشگاه بودیم رفتیم سرکلاس ادبیات فارسی
یکی از بچه ها که تریپ استاد به خودش گرفته بود روی صندلی استاد نشسته بود
در کلاس باز بود کلاس هم نسبتاً ساکت
ما یک دستی به در زدیم و سلام کردیم نشستیم
بعد از 10 دقیقه بعد که استاد اومد فهمیدیم سرکار بودیم
5-6 نفر بهمون خندیدن ماهم واسه اینکه ضایع نشیم همراهیشون کردیم
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#119
Posted: 31 Dec 2013 21:17
هان ای کسانی که ازکتاب هایتان به عنوان اشیائی دکوری استفاده کرده اید
اکنون فقط یک معجزه می تواند کارنامه شما را زیر و رو کند !
ستاد ایجاد رعب و وحشت شب امتحان !
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!