ارسالها: 24568
#141
Posted: 3 Jan 2014 19:44
دانشجو که بودم سر درس اقتصاد سیاسی یه استاد بامزه داشتیم که از دستش روده بر می شدیم..
اولا اصرار داشت اسم کوچک رو بگه بعد هم همه اسمها رو بطرز عجیب غریبی اشتباه می گفت . مثلا" اسم دختره نازَک بود می گفت نازُک ...
بعد هم موقع درس دادن حتما" باید موضوع رو طوری بیان می کرد که برای بچه ها ملموس باشه . مثلا " می خواست بگه اقتصاد ورشکسته می نشست رو صندلی حالت وارفتگی و غش بخودش می گرفت. یا می گفت دتانت یا تشنج خودش رو می لرزوند .
یه دفعه ته کلاس بود گفت پایه های ... کمی مکث کرد آمد اول کلاس با حوصله صندلی گردونش رو آورد گذاشت جلو ی بچه ها ...
ادامه داد پایه های لرزان اقتصاد از پایه صندلی گرفته بود محکم تکون می داد و می لرزوند یهوئی پایه صندلی در رفت
چپ شد رو ش خودشم افتاد . حالا مگه بلند می شد . بچه ها هم که از خنده ریسه رفته بودند ، نمی تونستن بلندش کنن .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 6216
#142
Posted: 4 Jan 2014 01:38
دوستانی که می خوان خاطراتشون بذارن اینجا دقت کنند فقط خاطرات دانشجویی برای مدرسه تاپیک جداگانه هست
https://www.looti.net/36_6813_1.html
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 3080
#143
Posted: 4 Jan 2014 01:46
mahsadvm
مهسا خاطرات منو یهو منتقل نکنیا ترتیب پستام بهم میریزه
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 6216
#144
Posted: 4 Jan 2014 01:56
shah2000: مهسا خاطرات منو یهو منتقل نکنیا ترتیب پستام بهم میریزه
از این به بعد
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 3080
#146
Posted: 4 Jan 2014 02:03
andishmand: بعد هم موقع درس دادن حتما" باید موضوع رو طوری بیان می کرد که برای بچه ها ملموس باشه . مثلا " می خواست بگه اقتصاد ورشکسته می نشست رو صندلی حالت وارفتگی و غش بخودش می گرفت. یا می گفت دتانت یا تشنج خودش رو می لرزوند .
یه دفعه ته کلاس بود گفت پایه های ... کمی مکث کرد آمد اول کلاس با حوصله صندلی گردونش رو آورد گذاشت جلو ی بچه ها ...
ادامه داد پایه های لرزان اقتصاد از پایه صندلی گرفته بود محکم تکون می داد و می لرزوند یهوئی پایه صندلی در رفت
چپ شد رو ش خودشم افتاد . حالا مگه بلند می شد . بچه ها هم که از خنده ریسه رفته بودند ، نمی تونستن بلندش کنن .
از این استادا تو تنظیم خانواده نسیبمون بشه بلند صلوات
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 24568
#147
Posted: 4 Jan 2014 19:00
shah2000: از این استادا تو تنظیم خانواده نسیبمون بشه بلند صلوات
انشاالله بشه
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 3080
#148
Posted: 5 Jan 2014 20:33
خاطره سی و نهم
سرکلاس ریاضی گوشه ی کلاس با دوستام نشسته بودیم.بعضی موقع ها که دوستم نوشته هارو نمیدید از روی جزوه من مینوشت.وقتی رسید به بحث انتگرال دوستم بهم گفت:
"این علامت انتگراله؟!"
منم یکم بلند گفتم:
"نه په علامت حاکم بزرگ میتی کومانه...!!"
نمیدونم چی شد یهو ردیف ما که داشتن چرت میزدن اصلا تو باغ نبودن زیر خنده استادم نامردی نکردُ مارو انداخت بیرون
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#149
Posted: 7 Jan 2014 20:32
یکی از مشکلات دوران تحصیل اینه که وقتی گرسنت میشه نمیتونی درس بخونی
وقتی هم که سیر میشی نمیتونی درس بخونی
ولی مشکل اصلی تر اینه که حد وسط نداره ، یا گرسنه ای یا سیر
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#150
Posted: 14 Jan 2014 22:01
به زودی آخرین روش های تقلب و گرفتن نمره از اساتید محترم ورژن ۲۰۱۴ در این تاپیک...
...Comming Soon
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!