صفحه 20 از 54: « پیشین 1 ... 19 20 21 ... 53 54 پسین »

خاطرات و ماجراهای دانشجویی (نظرسنجی در پست دوم)

simonxxx

کاربر

ارسالها: 973

#191 Posted: 4 Feb 2014 03:00

hassen: یه بار یکی اَ بچه‌ها شماره یه استادیُ گیر آورد که هیچ کسی از دانشجوهاش نداشتن، اینم از رو دست معاونت زده بود
ساعت ۳ شبی که امتحان داشت اون درسُ میزنگه به استاد و :

رفیقم : سلام استاد خوابین؟!
اُستاد : شماره رُ چجوری گیر آوردی؟ کدوم دانشجو هستی؟
اُستاد : کدوم دانشجویی؟
رفیقم : جوابمو ندادین، خوابیده بودین؟؟
اُستاد : معلومه، ساعت ۳ نصفه شبه!
دانشجو : اِ جدی؟ چون من هنوز بیدارم دارم واسه امتحان تو کصافط درس میخونم!!!

تو اون ترم به ۱۲ - ۱۳ نفر نمره نداد
میگفت من میدونم همین شماها یکدومتون زنگ زده
اون دوستمم قبولش کرد
اینُ من رو یه یه گوشی ایفون تو یه عَکس دیده بودَم ، نمیدونِستَم برا شما اتفاق افتاده بودِ...............

==================

اینَم مخصوصِ بچه های اونوَری........... هاهاها...........

Not a internet bully

tried not to be fake'o

I'm just Simon

hassen

کاربر

ارسالها: 2801

#192 Posted: 4 Feb 2014 18:08

simonxxx: اینَم مخصوصِ بچه های اونوَری........... هاهاها...........
مک دونالدُ خوب اومد

simonxxx: اینُ من رو یه یه گوشی ایفون تو یه عَکس دیده بودَم ، نمیدونِستَم برا شما اتفاق افتاده بودِ...............
والا گوشیشُ نمیدونم، اما اگه تو پیج خاطرات دانشجویی بری
با یوزر خودم یا دوستم شمسا میتونی ببینیش پُستُ!

فقط دیدیش کنجکاوی بیشتر نکن

یه خاطره دیگه هم در مورد حلزون و پستانداریش هست، خیلی جالبه!!
اما از اونجایی که برا اون دوست عزیز خیلی احترام قائلم، نمیخوام طرفشُ زیر سوال ببرم

به بزرگی پارتنرش چیزی نمیگم، چون پسر خیلی ماهیه

هر بی‌لیاقتی رُ تو قلبتــــون جا ندید!!
جای آفتـــابه تو بــوفه نیست . . .

ویرایش شده توسط: hassen

behna

کاربر

ارسالها: 161

#193 Posted: 4 Feb 2014 18:28

shah2000: سعی کنید استاد را نمک گیر کنید – در این راستا بهترین کار استفاده از خوراکی های کم حجم ( که تو کیف جا بشه ) و گران قیمت است – مثل آدامس ها و شکلات های خارجی – هر چند وقت به استاد تقدیم کنید !!!

اینکارو کردیم جواب نداد دخترترشیده استادعقده ای بهمون داد۴

ایشالادیابت بگیره بااون شکلاتا

خدایا...
دیگه بسمه...
بریدم رحم کن

.........

زندگی پانتومیم است حرف دلت رابه زبان اوری باخته ای

shah2000

کاربر

ارسالها: 3080

#194 Posted: 5 Feb 2014 21:59

اول قبل از هرچیزی به اونایی که کنکور ارشد دارن تبریک میگم چون یه هفته امتحانشون عقب افتاد فرصت دارن بیشتر خرخونی کنن

setarejoon: واااااااااای پسرا دمتون گرم با خاطراتتون خیلی خندیدم
شما دخترا خجالت نمیکشین با خاطرات ما پسرا میخندین پس ما به خاطرات کی بخندیم؟

nisha2552: راستی چرا دخترا خاطراتشونو تعریف نمیکنن؟!
چون همش تو خاطرات اونا سوتی دادن
حتما همینه دیگه وگرنه دلیل دیگه ای نداره که

مثل این دخترا چی بگن؟مثلا بگن تو راه دانشگاه بود ناخونم خورد به در ورودی دانشگاهُ شیکست کلی گریه کردم

یه کلاس مهمه تمدن اسلامُ خوب نفهمیدم

setarejoon: چون ما دخترا با متانت و سر به زیری رفتیم دانشگاه و خاطره نساختیم
اینکه نشد درس خوندن عزیز من

behna: اینکارو کردیم جواب نداد دخترترشیده استادعقده ای بهمون داد۴ ایشالادیابت بگیره بااون شکلاتا
منکه گفته بودم shah2000: یکی این که این توصیه ها در دراز مدت و در طول یک دوره درمان !!! حداقل سه ماهه جواب می دهد .
ثانیا اجرای آنها باید کاملا حرفه ای باشد و هرگونه ناشی بازی باعث خراب شدن آثار آن می گردد .
پس یا تو خوب اجرا نکردی یا زمانشو درست انتخاب نکردی

حالا اشکال نداره از ترم بعد

ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!

shah2000

کاربر

ارسالها: 3080

#195 Posted: 7 Feb 2014 00:24

یکی از مزیت های دانشکده هایی که دختر توشون رفت و امد نداره اینکه هر موقع خوابت گرفت میتونی روی صندلی های راهرو دانشکده بخوابی...!!!!

ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!

shah2000

کاربر

ارسالها: 3080

#196 Posted: 7 Feb 2014 00:24

ادیت

ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!

ویرایش شده توسط: shah2000

shah2000

کاربر

ارسالها: 3080

#197 Posted: 8 Feb 2014 21:50

مکالمات رد و بدل شده بین دو دانشجو

پسر :میتونم جزوه تونو واسه کپی بگیرم ؟
دختر :از این مسخره بازیا خوشم نمیاد، حرفتو رک بگو !

پسر :من نمیومدم سر کلاس حقیقتش، اینه که دست به دامن شما شدم
دختر :بهتر نیست منو دعوت به یه قهوه بکنید؟

پسر :واسه چی؟ خوب الان کپی میگیرم میدم، زیاد طول نمیکشه
دختر :خوب باشه، قبول می کنم

پسر :حالا میشه جزوه تونو بدید کپی بگیرم؟
دختر :من که قبول کردم دیگه، نمی خواد سر این لوس بازیا بیفتی تو خرج
.
و بدین سان دانشجوی پسر آن درس سه واحدی رو افتاد...

ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!

hassen

کاربر

ارسالها: 2801

#198 Posted: 8 Feb 2014 22:10

امروز سر کلاس یکی از دخترای کلاس که شدید باهاش تو رقابت درسیم، از استاد در مورد پروتُکل‌های باز سوال پرسید..
استاد اومد مثلا با مثال توضیح بده گفت؛ این سبد کالا رُ که سرش دعواس میبینی خانوم ...؟
دختره گفت؛ بله استاد!
استاد گفت؛ خُب مرغ توش از انرژی و پروتئین بیشتری بر خورداره!
تا اومد بیشتر توضیح بده دختره گفت؛ استاد اما اون مرغا برزیلین ، بدرد نمیخورن!
من گفتم: درسته برزیلین، اما تکنیکشون بالاس شدید بهتون کمک میکنه تو جواب سوالتون..

کلاس که رفت رو هوا و بعدش تا اونجاش یادمه ۲ تا از بچه‌ها نشسته بودن رو زمین داشتن میخندیدن
فقط نفهمیدم چرا استاد بمن گفت برم هوا بخورم و برگردم؟!!

هر بی‌لیاقتی رُ تو قلبتــــون جا ندید!!
جای آفتـــابه تو بــوفه نیست . . .

shah2000

کاربر

ارسالها: 3080

#199 Posted: 8 Feb 2014 22:14

hassen: در مورد پروتُکل‌های باز
والا واسه ما که مخابرات تمام پورتارو بسته اصلا به پورتکل نمیرسه

hassen: فقط نفهمیدم چرا استاد بمن گفت برم هوا بخورم و برگردم؟!!
حتما کار غیرقابل پخش کردی دیگه

ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!

hassen

کاربر

ارسالها: 2801

#200 Posted: 8 Feb 2014 22:21

shah2000: والا واسه ما که مخابرات تمام پورتارو بسته اصلا به پورتکل نمیرسه

shah2000: حتما کار غیرقابل پخش کردی دیگه
نه بابا، تازه به بچه‌ها هم میگفتم نخندن
دروغ که نگفتم، خُب برزیلیا خیلی تکنیکین

فقط نمیدونم این دختره چرا انقدر شکاره!!

هر بی‌لیاقتی رُ تو قلبتــــون جا ندید!!
جای آفتـــابه تو بــوفه نیست . . .

صفحه 20 از 54: « پیشین 1 ... 19 20 21 ... 53 54 پسین »

گفتگوی آزاد /

خاطرات و ماجراهای دانشجویی (نظرسنجی در پست دوم)

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا