صفحه 39 از 54: « پیشین 1 ... 38 39 40 ... 53 54 پسین »

خاطرات و ماجراهای دانشجویی (نظرسنجی در پست دوم)

SenatorAmin

کاربر

ارسالها: 70

#381 Posted: 28 Mar 2014 23:49

mohan25: نه ما تو خونمون درس میخوندیم

دم شما گرم
از طرح دور کاری استفاده میکردین پس

shah2000: نه اینا همرا تحصیل تو شهرداری خدمت میکردن

Alijigartala: دکه که چه عرض کنم بیشتر بوفه بوده

پس همکار بودیم

nisha2552

کاربر

ارسالها: 3525

#382 Posted: 28 Mar 2014 23:49

هروقت خودشونو نشون دادن ماهم نشون میدیم

Alijigartala

کاربر

ارسالها: 6561

#383 Posted: 28 Mar 2014 23:52

shah2000: راس میگه دیگه دارهورودیای ما ۴۰ درصد دختر بودن
اون کنترله اصن برق به حساب نمیاد . شاءن برقو پایین میاره . برق فقط قدرت

shah2000: به قول مهسا:اییییییش!هوقم دهنت
سیبیلای سکسی بوی دهنت چندشششششششش

SenatorAmin: پس همکار بودیم
فقط آدامس خرسی

بای رفقا

"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "

SenatorAmin

کاربر

ارسالها: 70

#384 Posted: 28 Mar 2014 23:53

Alijigartala: بای رفقا

بای رفیق

shah2000

کاربر

ارسالها: 3080

#385 Posted: 28 Mar 2014 23:53

Alijigartala: اون کنترله اصن برق به حساب نمیاد . شاءن برقو پایین میاره . برق فقط قدرت
والا منم قدرتم

Alijigartala: سیبیلای سکسی بوی دهنت چندشششششششش
تو دهن خودت گیخوار

Alijigartala: بای رفقا
شبت بخیر

ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!

ویرایش شده توسط: shah2000

shah2000

کاربر

ارسالها: 3080

#386 Posted: 30 Mar 2014 20:39

اولای ترم ۱ بود رفتم وام دانشجویی بگیرم، از امور مالی دانشگاه

میگم : اگه ضامن نداشته باشم چی میشه ؟

میگه : منفجر میشی!

اینم از نظام آموزشی ما

ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!

nisha2552

کاربر

ارسالها: 3525

#387 Posted: 30 Mar 2014 20:49

رفتم وام بگیرم
همه مدارک رو بردم گفت برگه کسر حقوق نداری
رفتم یه چرخی زدم برگشتم،دوباره مدارکو تحویل دادم،تحویل گرفت
خودم به صورت تاکیدی گفتم چیزی کم نیست؟
گفت نه
اینم از نظام آموزشی - اداری ما
منم تصمیم گرفتم اقساط وام رو ندم

rise

کاربر

ارسالها: 273

#388 Posted: 30 Mar 2014 20:57

اگه قبلا کپی نشده باشه من کپیش میکنم

ترم آخر دانشگاھم بود ما ھم واسه خودمون بین استادا برو بیا داشتیم

سر 1 کلاسی کار پیش اومد واسم تقریبا آخرہ کلاس بود ک رسیدم و در زدم رفتم تو کلاس!!

یکی از دخدرھا خواست خوشمزہ گی کنه رو بھم گفت عاقا چرا اومدی ؟!!؟
ما ھم داشتیم میاومدیم تو کلاس که ھمہ ساکت بودن یه نگاہ معنی داری کردم بھش و گفتم خانمی خیلی منتظر موندم نیاومدی نگرانت شدم اومدم!

یعنی که دخدرہ انگار آب یخ ریختن سرش ولی بقیہ کلاس منفجر شد
حتی استادم بهش گفت دخدرم منتظر گذاشتن کار خوبی نیس . . . !

من اگر کشته شوم باعث بد نامي توست!
موجب شهرت بي باکيو خود کاميه توست!

nisha2552

کاربر

ارسالها: 3525

#389 Posted: 30 Mar 2014 20:59

چرا اینقد کپی میکنید
شاه تو که صاحب تاپیک هستی دیگه چرا؟
مثل من از خاطرات خودتون بگین

shah2000

کاربر

ارسالها: 3080

#390 Posted: 30 Mar 2014 21:06

nisha2552: چرا اینقد کپی میکنید
شاه تو که صاحب تاپیک هستی دیگه چرا؟
مثل من از خاطرات خودتون بگین
من کی کپی کردم، این یارو مسئول حسابداری از بس باهاش صمیمیم هر چهارشنبه با هم میریم پینگ پنگ میزنیم

rise: اگه قبلا کپی نشده باشه من کپیش میکنم
تو غلط میکنی دانشجوی تربیت بدنی بودی خیر سرت از دعواهات بگو

ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!

صفحه 39 از 54: « پیشین 1 ... 38 39 40 ... 53 54 پسین »

گفتگوی آزاد /

خاطرات و ماجراهای دانشجویی (نظرسنجی در پست دوم)

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا