ارسالها: 1796
#31
Posted: 27 Nov 2013 00:40
rise: چاکریمممممممم مربی
کوچیکتیم استاد
rise: ولی اون حسابداری بوده باور کن
نه بابا حالا چه اصراری داری بگی اون رشتش حساب داری بوده من که گفتم ازش کتک خوردم نا سلامتی هیکلش اندازه خا.ه های باقر بودا
اندوه بزرگی ست انبوه انتظار
ارسالها: 3080
#32
Posted: 27 Nov 2013 21:38
دیگه من فعلا از دوران دانشجویی خاطره ی خاصُ آسی یادم نمیاد تا ببینیم روزای آینده چی میشه پس از دوران شیرین ابتدایی براتون یه خاطره میگم جیگرتون حال بیاد
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ویرایش شده توسط: shah2000
ارسالها: 3080
#33
Posted: 27 Nov 2013 21:56
خاطره بیست و چهارم
موقع ما اول ابتدایی مثل الان نبود که هیچی مشق ننویسن
ما هر ماه یه دفتر صدبرگُ سیاه میکردیم دستامون تاول میزد
خب بگذریم به خاطره مون برسیم من هیچ موقع شانس نداشتم چیز جدیدی نیست
من وقتی مشق مینوشتم پاک کن رو تو دستم نگه میداشتم
بعد عرق میکرد،
بعد که میخواستم پاک کنم چرب و سیاه میشد و جاش میموند
دیگه هر کار میکردیم نمیرفت،
آخر سر مجبور میشدیم سر پاک کن آب دهن بمالیم
بعد تا میخواستیم خوشحال بشیم که تمیز شد،
میدیدم دفترم رو سوراخ کرده !
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ویرایش شده توسط: shah2000
ارسالها: 3080
#34
Posted: 28 Nov 2013 01:30
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ویرایش شده توسط: shah2000
ارسالها: 3080
#36
Posted: 28 Nov 2013 02:28
nisha2552: ما ی همکلاسی داشتیم به شدت درسش ضعیف بود
وقتی معلما بهش میگفتن صادق(اسمش بود)چرامیای مدرسه!؟وقتتو تلف میکنی،برو دنبال ی شغل آزادشاید ی کاره ای شدی
این همیشه درجواب میگفت:مدرسه رو ول کنم کارنیست،بیکار میشم،مدرسه حداقل ی خوبی داره اینه که وقتی فرم پرمیکنی یاوقتی ازت میپرسن چیکاره ای عارم نمیادبنویسم یابگم بیکار میگم شغل:دانش آموز
دلیل موجهی بود
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#37
Posted: 28 Nov 2013 22:09
چگونگی درخواست جزوه!!
پسر از پسر:
- بابا باز ما جلسه پیش نبودیم این یارو درس داد؟؟؟؟ اه........
- آره بابا .منم 20 دقیقه آخر اومدم حاضری بزنم دیدم هنوز داره درس میده.......
- حالا این جزوه رو بده بینیم چی گفته
- بگیر. فقط تا 11 , 12 بیارش فردا ساعت 8 امتحانه
- هووو حالا کو تا فردا
--------------------------------------------------------------------------------
دختر از دختر:
- من جلسه ی پیش نتونستم بیام سر کلاس!
- چرا؟؟؟؟؟ مبحث جلسه پیش خیلی مهم بود!
- اه ه وا راست میگی؟؟؟
آخه آنفولانزا گرفته بودم به خاطرهمین وقتی داشتم میومدم اصلا حواسم نبود یهوو تصادف کردم دست و پا هام درد گرفت یه چند دقیقه استراحت کردم بعد خواستم بیام یهو بیهوش شدم وقتی هم به هوش اومدم دیدم تو بیمارستانم خواستم سریع دربست بگیرم بیام دیدم واااای وقت کلاس تموم شده بود نمیدونی انقدر گریه کردم........ حالا میشه جزوتو بدی من ؟؟؟؟
- والا 2 هفته دیگه امتحانه من میخواستم بخونم اگه میتونی همین جا بنویس بهم بدش
- اوا خاک به سرم 2 هفته دیگه امتحانه؟؟؟؟؟؟
(شروع بغض دختر.. گریه..........)
-----------------------------------------------------------------------------------
پسر از دختر:
- معذرت میخوام خانم... میتونم جزوتونو بگیرم آخه من جلسه ی پیش نبودم؟؟؟
-بله خواهش میکنم فقط اگه امکانش هست سریع بهم برگردونید چون میخوام از روش بخونم
- بله چشم اصلا اگه میخواید شماره منو داشته باشید که هر وقت خواستید بخونید من سریع واستون بیارمش!
- نه مرسی احتیاجی نیست!
- خوب میخواید شما شمارتونو بدید من وقتی از روش نوشتم ازتون بپرسم که کجا بیارمش!
- نه لازم نیست خودتونو به زحمت بندازید کلاس بعدی که با هم بودیم واسم بیاریدش
- بسیار خوب
.
. کلاس بعد
- دستتون درد نکنه خیلی بهم کمک کرد!
- خواهش میکنم.....( وقتی دخترجزوه را باز میکند یک شاخه گل یا یک شعر عاشقانه همراه با شماره تلفن بر یک صفحه سفید در وسط جزوه قرار دارد!!)
------------------------------------------------------------------------------------
**دختر از پسر1:
( البته لازم به ذکراست که این مورد زمانی اتفاق میافتد که پسری در کلاس خوشتیپ پولدار و... باشد و حاضر با ارتباط با هیچ دختری در کلاس نباشد!!)
- ببخشید آقای ... من میتونم جزوتونو داشته باشم؟؟؟
- خانوم ... شما که جلسه ی قبل سر کلاس بودید!
- (دختر از خوشحالی شکه میشود) هههههه شما یادتونه که من جلسه ی قبل بودم؟؟
- نه آخه اگه غایب بودید این جلسه استاد بهتون میگفت که چرا غیبت داشتید!
- آها بله درسته.....(دختر دستپاچه شده و نمیداند که چه بگوید)... بله من بودم ولی خودکارم تموم شده بود نتونستم بنویسم!
- عجیبه آخه خانوما در یک کلاس عادی حداقل 9 تا خودکار از هر 3 رنگ مختلف دارند!
- ( دختر هنگ کرده و قادر به ادامه ی گفت و گو نمیباشد)........
- ( پسر در ذهن خود به این سوژه ی خنده ی امروز خود و دوستانش میاندشد)...
- (دختر همچنان به پسر نگاه میکند).....
- (پسر که دیرش شده و به این فکر است که مبادا دختر غش کند).... به هرحال بفرمائید اینم جزوه
- مرسی ( دختر در رویاهایش خود را با پسر میبیند)
----------------------------------------------------------------------------------
**8دختر از پسر 2:
( لازم به ذکر است این مورد زمانی اتفاق میافتد که پسر یک فرد عادی باشد و دختر خواهان بر قرار کردن رابطه با او و یا صرفا گرفتن جزوه از او میباشد!)
- آقای... میتونم جزوتونو داشته باشم؟؟؟
- بله خواهش میکنم.......( البته شماره ی پسر از قبل آماده بر روی صفحه ی اول جزوه درشت نوشته شده است!!)
این مورد راحترین و شیرین ترین نوع گرفتن جزوه است!!!
-----------------------------------------------------------------------------------
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#38
Posted: 28 Nov 2013 22:29
تو دانشگاه شما هم هستن کسایی که با سیبیل چخماقی پیرهن صورتی می بپوشن؟؟؟؟
دانشمندان در حال تحقیق روی این موجودات ناشناخته هستند...
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 889
#39
Posted: 28 Nov 2013 23:17
ما دوران راهنماییمون معمولا زنگای استراحت یا سنگ فوتبال بازی میکردیم!!! یه روز هر چی گشتیم سنگ پیدا نکردیم و یه سنگ بزرگ ورداشتیم که حدود دو کیلو بود. داشتیم بازی میکردیم که مدیر مدرسه از میکروفون اسم من و دوستم رو صدا زد که با همون سنگ بیایید دفتر. ما هم همون سنگ رو دست گرفتیم و رفتیم تو دفتر. خلاصه بد جور ما رو جلو معلما ضایع کرد... گیر داده بود که اون سنگ رو میخوام بذارم رو پروندتون...
من آبی ام تاجی ام اسم تیمم استقلاله
جلو تاج ایستادی واست باخت اجباره....