ارسالها: 3599
#325
Posted: 28 May 2017 02:52
من هستم و تنهایی..
شمع وجودم می سوزد وپروانه ام به دلداری من نمی آید .. وآتشی که روشن کرده خود رفته است
و من اینک به تنهایی و با تنهایی می سوزم .. تنهای تنها ...
ایـــــــــرانی
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 3599
#326
Posted: 16 Jun 2017 12:00
بگذار باورت کنم
اگربامنی
بگذار باورت کنم
اگرتنهایم نمی گذاری
آخرخداهم خسته شده است
می خواهد مرا به تو بسپارد
می توانی امانت دارش باشی ؟
می توانی چون آن روزها ..
چون روزهای شیرین عشقمان
همدم تنهایی ام باشی ؟
و تنهایی مرا بمیرانی ؟
ایــــــــــرانی
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 3599
#327
Posted: 18 Jun 2017 23:27
و تو به دنیا آمدی تا که تنها نمانم
تا که تنها نباشم
تا که عشقی پاک را
با تمام وجود احساس کنم
و ما در آغوش هم ...
بارها طلسم تنهایی را شکسته ایم
باردیگر که این طلسم را بشکنیم
آخرین شکست این طلسم خواهد بود
و ما دیگر تنها نخواهیم بود
ومرگ تنهایی خود را
درروز تولدت جشن می گیریم
ایــــــــــرانی
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 3599
#328
Posted: 22 Jun 2017 16:59
دستم را بگیر تنهایی
می خواهم باورکنم که نرفته ای
می دانم که رهایم نمی کنی
می دانم که تو بی وفا نخواهی شد
دستم را بگیر تنهایی
بگذار با تو خوش باشم
مگر با من قهری ؟
دستم رابگیر تنهایی
ایــــــــــرانی
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 3599
#330
Posted: 11 Jul 2017 03:04
به تنهایی و با تنهایی میشه زندگی کرد ولی در تنهایی مردن خیلی سخته .
کاش سیمکارتهای مخصوص منو از کار نمینداختی تا به وقت مردن واست زنگ بزنم و حس نکنم تنهام
صدای سکوت شب هم مثل من تنهاست ..
تو هم تنهایی .. خدا تنهات گذاشته ..فرشته ها تنهات گذاشتن .. و به زودی آدمایی هم که بهشون می نازی تنهات می ذارن .. وقتی امروزگمم کردی ..فردا چه طوری می خوای پیدام کنی ؟!
دیگه حتی تنهایی رو هم صداش نمی کنم (نمی زنم ) که رفیقم شه نمی خوام منتش روسرم باشه
ایـــــــــــــــرانی
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود