?Where Is The Border Of Treason | مرز خیانت کجاست؟ - صفحه 8

Asalkhanoom

کاربر

ارسالها: 52

#71 Posted: 16 Jan 2017 21:38

دروغ و تظاهر مرز خیانته

Haniehhmm051

کاربر

ارسالها: 51

#72 Posted: 17 Jan 2017 00:44

در صورتی که صادق باشی مرزی وجود نداره

guitarist

کاربر

ارسالها: 119

#73 Posted: 31 Jan 2017 19:43

خیانت در فرهنگ های مختلف مرزهای مختلفی داره
خیانت مستقیما با نوع باورهای جمعی ما مرتبطه
اما به طور خیلی کلی جایی که صداقت و شفافیت دچار خدشه بشه زمزمه های خیانت احساس میشه.

با محیط زیست مهربان باشیم

garra90

کاربر

ارسالها: 81

#74 Posted: 4 Mar 2017 00:08

جالبه بخونید:
تعریف انواع هرزگی از دید یک زن

عمه بلقیس می گفت هیچ چیز بدتر از زن هرزه نیست. مشکل اینجا بود که از نظر عمه بلقیس همه چی هرزگی بود. سیگار کشیدن، با صدای بلند خندیدن، آدامس جویدن، دامن بالای زانو پوشیدن و خلاصه هرکاری که بقول خودش «جلف» باشد. عمه بلقیس شوهری داشت که برعکس عمه جان عاشق زنهای هرزه بود.

از سال دوم ازدواجشان شوهر عمه بلقیس مشغول زنهای هرزه بود. قبل از این که گناه رو گردن شوهر عمه ام بیاندازید باید بگم که اون مرد خدا بیامرز همه تلاشش را کرد که این کار را نکند، اما عمه بلقیس حتی نزدیکی با شوهرش را هم با اکراه انجام می داد.

من توی یک همچین خانواده ای بزرگ شده بودم. توی ذهن من البته هرزگی به اون غلظت نبود. به نظر من هرزه کسی بود که روابط خارج از ازدواج داشته باشد. برای همین هم خیلی زود ازدواج کردم . از شانس بد، شوهرم انزال زودرس داشت. هیچ هم به روی خودش نمی اورد. وقتی آخر با کلی صغرا کبرا بهش گفتم عزیزم، پس من چی؟ گفت: تو هم اگه هرزه نبودی زود ارضا می شدی. گفتم ولی سکس با تو از وقتی تصمیم می گیری تا وقتی تموم میشه همه اش 3 دقیقه طول میکشه . گفت تو اگر زن زندگی بودی تو همین سه دقیقه سه بار به ارگاسم می رسیدی. تو حتما قبلا با این و اون بودی و واسه همین اینجوری شدی و خلاصه تو هرزه ای. شوهرم اعتقاد داشت که هرزه یعنی زنی که با شوهرش ارضا نشود.

شروع کردم به مردهای دیگه فکر کردن، اونها هم بو می کشیدن، می اومدن، نخ می دادن، راهنما می زدیم. همه ی ذهن من شده بودند مردهای دیگه...این که هرکدوم چند مرده حلاجند، آیا خیلی بدتر از شوهرم هستند؟ خیلی بهترند؟ اصلا ارضا شدن تو بغلشون چه حالی داره. لمسشون، نوازششون، بوسیدنشون... همه اش روی لبه ی خیانت بودم. دلم میخواست و دست و دلم می لرزید. دست خودم هم نبود.تو اون مقطع تعریف جدیدی از هرزگی توی ذهن من نقش بست: هرزه کسی است وقتی با یک نفر است به دیگری فکر کند. من هم که نمی خواستم هرزه باشم طلاق گرفتم.

بعد از طلاق فکر می کردم میرم با یکی دوست میشم و با هم می مونیم و این ماجرا تمام میشه. اما کور خونده بودم. البته صادقانه بگم، هیچ کدوم به بدی شوهرم نبودند. هیچ کدوم انزال زودرس نداشت. اما هرکی یک دردی داشت. یکی خسیس بود، یکی معتاد، یکی با شونصد نفر دیگه هم بود. اینجوری شد که افتادم توی یک دور احمقانه حسن و حسین. حسن می رفت و حسین می آمد. هر کس می اومد با خودم می گفتم این دیگه خودشه. اما خوب، اون خودش نبود. تعداد آدمهایی که باهاشون سکس کردم شروع کرد به زیاد شدن. از اون عددی که می خواستم گذشت. تو ذهن من این بود که فوقش با چهار تا آزمون و خطا به نتیجه می رسم. چهار تا شد چهل تا و من حتی نزدیک هم نشده بودم.در این زمان مفهوم جدیدی از هرزگی توی ذهنم نقش بست: هرزه کسی است که با تعداد زیادی خوابیده باشد.

سالها گذشت، من رسما تبدیل به آدم هرزه ای شده بودم. با آدمهایی خوابیدم فقط برای اینکه با بقیه فرق داشتند. فقط برای اینکه عشقم می کشید. با آدمهایی خوابیدم که حتی اسمشون یادم نیست. کم کم خوابیدن با آدمهای مختلف شد تفریح. هرکس یک مزه ای داشت، یک حالی، یک آنی. مثل ناخنک زدن به یک سفره ی پر از رنگ و بو و مزه بود.

الان دیگه راستش اصلا دلم نمی خواد پیش کسی بند بشم. یعنی اون آدمی هم که روز اول دنبالش می گشتم اگر فردا بیارن دم در تحویلش بدن یک شب باهاش میخوابم و فردا ولش می کنم. میرم بگردم ببینم بقیه چه مزه ای دارن. حالا دیگه خود مزه کردن برای من مزه میده. این روزها تعریف من از هرزه آدمی است که میخواهد با ناخنک زدن شکمش را پر کند.

هرزگی جنسیت ندارد. زن ومرد به یک اندازه می توانند هرزه باشند. هرزه شدن یک اتفاق بامزه است. بیشتر هم تقصیر اون کسی است که دم از نجابت می زند. مثلا اگر شوهر من انزال زودرس نداشت من اصلا توی این مسیر نمی افتادم ، مسول هرزگی من شوهرم است . همان طور که مسول هرزگی شوهر عمه ام ، عمه بلقیس ِ سرد مزاج بود. راستی من هنوزم نمی دونم هرزگی دقیقا چیه؟ تعریف عمه بلقیس؟ تعریف من؟

از وبلاگ «نسوان مطلقه معلقه» که دیگر به روز نمی شود

rozeta

کاربر

ارسالها: 172

#75 Posted: 23 Apr 2017 19:21

سلام به همه دوستان

ali5858

کاربر

ارسالها: 5

#76 Posted: 23 Apr 2017 23:41

باشروع یک دروغ گفتن خیانت کم کم پا میگیره

parsa54321

کاربر

ارسالها: 3

#77 Posted: 9 Sep 2017 09:44

مناسفانه این دور و زمونه خیانت زیاد شده، سوال این جاست اگر قراره متنوع باشیم و هر روز با یکی چرا ازدواج میکنیم، بهتره مجرد بمونیم و هر روز با یکی رابطه داشته باشیم بنظر من اینکه کسی و در آغوش بگیری و فکر همش جای دیگه باشه خودش بزرگترین خیانته

Plutonium238

کاربر

ارسالها: 32

#78 Posted: 31 Oct 2017 16:19

"سامان‌گرفتنِ" "آب"، در یک «ظرفِ» دیگر غیر از «ظرفِ» خودش؛ و «سامان‌دادنِ» «ظرف»، به یک "آبِ" غیر از "آبِ" خودش!

مثل
"پلوتونیوم-۲۳۸"؛
"همیشه هات"!

ویرایش شده توسط: Plutonium238

Streetwalker

ارسالها: 7018

#79 Posted: 27 Feb 2019 18:19

خیانت مرز نداره،برا همین دانسته و ندانسته،خواسته و ناخواسته اغلب خائنیم و خیانت میکنیم.
بسته به صداقت، قدرت توجیه و لاپوشانی خودمون داره که بپذیریم و یا نپذیریم.

💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️‍🩹

Raha62

کاربر

ارسالها: 343

#80 Posted: 19 Oct 2019 06:58

میگن دروغه..اولین دروغ نشانه خیانته .هر چقدر هم ک اوپن مایه باشید با اولین دروغ ک میشنوید بهتون داره خیانت میشه پس رابطه رو باید تمام کنید
هرچند خودم با شنیدن دروغ هیچوقت اینکارو نکردم و نمیکنم (کات کردن منظورمه)شروع میکنم خودمو گول زدن و فرصت دادن به طرف مقابل ولی ب مرور باعث شده آسیب ببینم و یا برای پیشگیری از صدمه خوردنم خودم با شخص دیگه وارد رابطه عاطفی بشم و یا اگر عاشق طرف مقابلم باشم جنگ اعصاب بینمون راه افتاده ودرنهایت از هم متنفر شدیم

تنها باش چون واست مفیده

ویرایش شده توسط: Raha62