انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
گفتگوی آزاد
  
صفحه  صفحه 5 از 13:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  ...  13  پسین »

Freedom | آزادی


مرد

 


ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺎ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺒﻮﺗﺮﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﺮﺩ

ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺩﺳﺖ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ

ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﮐﻤﺘﺮﯾﻦ ﺳﺮﻭﺩ

ﺑﻮﺳﻪ ﺍﺳﺖ

ﻭ ﻫﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ
ﺑﺮﺍﺩﺭﯼ ﺳﺖ

ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺑﻨﺪﻧﺪ

ﻗﻔﻞ
ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ

ﻗﻠﺐ
ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺲ ﺍﺳﺖ ...
     
  
مرد

 
Freedom | آزادی







     
  
زن

 
آزادی زن | Freedom
Signature
     
  ویرایش شده توسط: paridarya461   
مرد

 
برده به دنیا آمده باشی
نخواهی دانست که "آزادی" چیست!


     
  ویرایش شده توسط: nisha2552   
زن

 
ببار ای آزادی !باران خون بباران ! چشمه ها خشکیده اند . برگهای خزان آخرین نفسهای خود را می کشند . هنوز بهار نیامده است .. چشمان چشمه ها پلکها را نبسته است . ببار ای آزادی ! انگار زندگی از این دیار گریخته است . حتی توانی برای مرگ و مردن نیست . ببار ای آزادی .. آسمان آبی را خونین ساز .. این اشک دل پر درد توست . چه بسیار بی وفایی ها دیده ای ! چه بسیار ستمها کشیده ای ! چه بسیار خون دلها خورده ای ! بباران آن خون دلها را ! تا که گلهای سبز سر از صخره های سخت برون آورد . ببار ای آزادی ! دلم چون مجنون پر از خون است .. چرا بهار دلگشای تو نمی آید ؟! دستهای گرم و پر مهرت را بر سر سر افکندگان کش و ما را به سر بلندی برسان . ای آزادی ! بگو اسیر کدامین بندی تا با چنگ و دندان خود گره از بندت بگشاییم تا که همراه ما گردی . آزادی ببین که فرزندان یعقوب دیگر پدر آزاری نمی کنند .. بیا و ببین که اینک قدر تو را می دانیم . هر گاه که زمستان می رسد به امید بهاری دیگر می نشینیم تا غم خزان را از یاد ببریم . وقتی که تو نباشی وقتی که اسارتها جای خود را به اصالتها می دهد من با چه امیدی آن هم بی تو در هوای سکوت نفس بکشم . آزادی ! به من بگو که آزادی را دوست می داری .. آن هدیه ای را که خداوند به من و به تو داده است . بگو دوست می داری که در کنار همه باشی . بگو آزادی ! شیطان تو را برای خود می خواهد . همان شیطانی که عبایش را ردای شاهی و عمامه اش را تاج می داند . ببار ای آزادی ! آسمان عشق و محبت خشکیده است .چمنهای زرد سرخم کرده اند و ملتمسانه به ابرها می نگرند . ای آزادی مگر دوستان دوستی ها را دوست نمی داری ؟ تو را سوگند به یگانه ای که تو را آفریده بگو که دوست می داری که از شیشه دیو رها گردی . بگو ای آزادی وقتی که تو بیایی وقتی که ندای آزادی بیاید ما ندای خود را خواهیم دید .. سهراب ها به آغوش مادران خود باز می گردند .. باز هم ترانه آزادی خواهیم خواند . پدرمحسن بازهم پسرش را خواهد دید .ستار مادرش را درآغوش خواهد کشید . آخر آن که خونش را جانش را به تو و خدای آزادی داده هرگز نمی میرد . ببار ای آزادی ! باران خون بباران . اینک زمان آن رسیده که آن خونهایی را که تقدیم تو گردیده باز پسشان دهی جهان را سیزینه صفت سازی و خون آشامان را غرق تباهی و نیستی .. ای آزادی ! آن خون دلهایی که در سینه ات جای گرفته خون دلهای هزاران مادر و پدر و جوانان ناکامیست که به امید تابش خورشید حقیقت نثار قدوم مقدست نموده اند مگذار دیو سر سیاه خون آشام آن امانت ها را بیاشامد .. ای آزادی بگو که با ما می آیی . بگو که دیگر با ما قهر نیستی .. با سکوت و با فریاد خود فریادت می زنیم . ببارای آزادی ! تا بدانم که همچنان نفس می کشی . صدایم کن آزادی ...می خواهم با ندای تو جانی دوباره گیرم . تو با ندای نداهای ما جان گرفته ای با ما بیا به ما جانی دوباره بخش تا که پاسدار خود و پاسدار تو باشیم . آزادی .. وقتی که تو بیایی با آزادگان خواهی آمد . همراه با عشق .. وقتی که بیایی انگار مرگی نبوده است . انگار خزانی نبوده است . انگار خوبان از کنار ما نرفته اند .. انگار که این وادی هرگز آوردگاه و مامن شیاطین نبوده است . ببار ای آزادی ..دستهایمان به سوی آسمان دراز است . ببار تا ابر ها بمیرند ببار تا گل واژه های هستی جانی دوباره گیرند ببار تا من چون تو ببارم .. ببار تا این بار بدانیم که آزادی بارگرانی بردوش باران حقیقت نیست . ببار ای آزادی ! که زمستان استبداد آخرین نفسهای خود را می کشد . ببار ای آزادی ! ببار ای آزادی !........ ایرانی .
     
  ویرایش شده توسط: shahrzadc   
مرد

 
هنوز هم
وقتی در امتداد خیابانی
بلندِ " موهای ممنوعم"
می دوند و می رقصند
شاکی می شوم که:
...
چرا این آزادیِ اندکی که آزاری به کس نمی رساند،
گروگانِ شماست ؟!

تنم را،
بودنم را،
نفس کشیدنِ بی غم ام را،
دویدنِ بی دلهره ام را،
رقصیدنم را ،
خندیدنم را
تمام خیابان های کشورم دلتنگند...
می دانم...
     
  
زن

 
آزادی همه جا هست و انگار جایی نیست آخر تو اسیرآزادی هستی آزادی این جا نیست و گویی ..وگویی همه جا هست . آخر با جسم در بند هم می توان آزاد بود . می توان به آسمانها پرکشید . بی آن که زندانبان بداند . می توان پرواز کرد بی آن که عقاب تیز چنگال ببیند . می توان قفل شکستها را شکست . پنجره های بسته را بست . می توان ماند و می توان رفت . می تواند خواند و می توان خاموش بود .(راند)هرچه بخواهی می توان گفت .می توان گفت که آزادی دربنداست اما درحقیقت آزادی آزادست ..آزادی آزاداست ....ایرانی
     
  
زن

 
من آزادی را زیرعبای سیاه دیو سنگدل سیاه کام تاج سیاه می دیدم . آزادی روشن تر از روز و تابناک تر از خورشید در آغوش من بود و اورا نمی دیدم . بوی خوش آزادی هرگز از زیر ردای آلوده افیونی گندیده به مشام نمی رسد : ایرانی
     
  
مرد

 
     
  
مرد

 
     
  
صفحه  صفحه 5 از 13:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  ...  13  پسین » 
گفتگوی آزاد

Freedom | آزادی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA