صفحه 8 از 13: « پیشین 1 ... 7 8 9 ... 13 پسین »

Freedom | آزادی

nisha2552

کاربر

ارسالها: 3525

#71 Posted: 23 Jun 2014 23:37

الهه
چیزایی که گفتی جرم و خلاف قانونه،اینا که آزادی نیست،بلکه خلافه
تعریف آزادی صفحات اول هست.

shahrzadc

کاربر

ارسالها: 5428

#72 Posted: 15 Jul 2014 01:59

مدتهاست که از تو نگفته ام آزادی !شاید آن زمان که آزاد باشی کسی تو را نبیند و زمانی در جستجوی تواند که دربند باشی . .. قسم به تو و خالق تو که اگر این بار آزاد گردی به دام دیوان سپید و سیاه سر ت نیندازیم که تو خود تاج سلطان جهانی ....ایرانی

nisha2552

کاربر

ارسالها: 3525

#73 Posted: 20 Jul 2014 19:22

من نه شوق رفتن به بهشت دارم و نه خوف از جهنم
برای من بهشت آنجاییست که آزادی باشد.

bild upload

shahrzadc

کاربر

ارسالها: 5428

#74 Posted: 22 Jul 2014 14:15

چه کسی می تواند روح مرا در بند کشد ؟ !پرنده عشق من به هر کجا که بخواهد پر می کشد .. پرنده آزادی مرزها را می شکند به قفس می خندد .. و در حقیقت تنها خدای آزادیست که می تواند آن چه را که به من بخشیده از من باز پس بگیرد .. چه کسی حق آن را دارد که لالایی شامگاهان و نغمه سحرگاهان مرا خاموش نماید ؟ مگر خورشید را درقفس کرده اند ؟ آزادی ! بیهوده پنداشته اند که می توانند تو را اسیر خویشتن نمایند .. بیهوده پنداشته اند که می توانند تو راهم بفروشند .. آزادی ! وقتی که از من بپرسند سر زمین تو کجاست خواهم گفت هر آن جایی ..هرآن جا که (جای )خداست .....ایرانی

nisha2552

کاربر

ارسالها: 3525

#75 Posted: 23 Jul 2014 12:03

kostenlos bilder hochladen

Kostenlos Bilder hochladen

ویرایش شده توسط: nisha2552

shahrzadc

کاربر

ارسالها: 5428

#76 Posted: 27 Jul 2014 10:45

آزادی را می توان در همه جا دید .. همه جا هست . بر سر در هر مغازه ای .. در آسمان .. بر زمین ..در دلهای ما .. در رویا و در واقعیت .حتی در کنار دود منقل آن شیطان تاج سیاه ... آزادی آن نیست که آن را به تو بدهند . تو باید آن را برداری . از جایی که به تو لبخند می زند . نباید آن را از آغوش دیگری جداکنی و درآغوشش بگیری . آزادی برای من برای تو برای او شاید که یکی باشد اما به وسعت بی نهایت هاست .. آزادی بالاتر از خون من و توست . شیرین تر از جان ماست .. وقتی شیطان دربندت کشد آزادی که فریاد بزنی مرگ بر تو ابلیس زمین و زمان ...آزادی که با چشمانت نفرتت را نشان زندانبان دهی . وقتی که چشمانت را ببندند لبانت را بدوزند آزادی که با صورت خود به جهان نشان دهی که با تمام وجودت برای آزادی می جنگی برای آزادی می میری . چه کسی می گوید آزادی نیست ؟! آزادی هست اما من و تو آن را نمی خواهیم . وقتی تمام جسممان را بپیچانند با چشمان و لبان و صورت و تنی پوشیده به صلیبمان کشند با تمام وجود و احساس و درون خود فریاد می زنیم که آزادیم و برای آزادی جان می دهیم . آری آنان که برای آزادی جنگیده اند خونها داده اند و جان خود را در طبق اخلاص نهاده اند آزاد بوده اند . آزادی همه جا هست . همه به آن می اندیشند . اگر من.. تو ..او احساس اسارت و حقارت می کنیم از آن روست که آزادی را نمی خواهیم . آری همه به آزادی می اندیشند چون همه جا هست و همه او را می بینند . تنها دیوانگان هستند که به آزادی نمی اندیشند چون از همه آزاد ترند . ..دوست و برادرآزادیخواه شما : ایرانی

bamdad_2014

کاربر

ارسالها: 2546

#77 Posted: 5 Aug 2014 10:40

آزادی

آزادی تنها این نیست که من خرمن گیسو در باد افشان کنم
آزادی تنها این نیست که رقص نسیم را بر پیکر نیمه عریان خود تماشا گر باشم
آزادی تنها این نیست که من با جفت خود در خیابان آزادانه قدم بزنم
آزادی تنها این نیست که من نیمه شب مست در کنار زنده رود غزل بخوانم
آزادی تنها این نیست که من پوست تن را بی‌ هیچ حجابی به بوسه‌ آفتاب کنار دریای خزر و خلیج پارس بسپارم
آزادی تنها این نیست که من لب دخترکی را از سر شوق ناگهان در پیش چشم مردم ببوسم

اینها ابتدائی‌ترین حقوق انسانی‌ من است...

آزادی این است که نه تو به نیمه عریان بودن من کار داشته باشی‌ نه من به حجاب تو
آزادی این است که نه تو به میگساری من کار داشته باشی‌ نه من به نماز شب تو
آزادی این است که نه تو به بی‌ خدایی من کار داشته باشی‌ نه من به خدا داری تو
آزادی این است که نه توبه زور در پی‌ نوشاندن شربت کوثر به من باشی‌ و نه من به زور در پی‌ بخشیدن لذت شراب به تو
آزادی این است که نه دین تو بر من حکم براند نه من تو را بی‌ دین خواهم
آزادی این است که نه تو مرا با بی‌ دینی من تکفیر کنی‌ و نه من تو را با دین تو تحقیر
آزادی این است که نه تو به بوسه‌‌های هوس آلود من کار داشته باشی‌ و نه من به روی گرداندن تو از نامحرم
آزادی این است که نه تو از دین خود بر من بخوانی و نه من از دین خود بر تو
آزادی این است که تو روی یک نیمکت قرآن و انجیل و تورات و اوستا بخوانی و من کنار دست تو شیشه عرق به دهان ببرم و بلند بگویم که بیزارم از هر چه دین
آزادی این است که تو روزه باشی‌ و من نان و پنیر و ریحان بخورم
آزادی این است که تو بگویی خدا هست و من بگویم نیست، اما زنده بمانم
آزادی این است که تو دینمدار باشی‌ و من بی‌ دین، اما نه تو انسان تر از من نه من انسان تر از تو
آزادی این است که نه تو از ترس خدای حرف نزنی‌ نه من از ترس تو خاموش باشم
آزادی این است که اختلاف نظر من با تو، نه تو را زندانی من کند نه مرا زندانی ترس از تو
آزادی این است که تو بوی گلاب دهی‌ و من بوی شراب، اما نه تو پاک تر از من باشی‌ و نه من پست تر از تو
آزادی این است که من با قلم به پیکار عقیده باشم و تو با خنجر به پیکار قلم نباشی‌
آزادی این است که هر دو به انسانیت وفادار باشیم ، حتا اگر خدای تو الله و یهوه و مسیح و زرتشت و بودا باشد و خدای من زن و شراب و قلم و خورشید و بوی گل سرخ
آزادی این است که انسانیت را مقدس بدانی‌، حتا اگر کتاب تو قرآن و تورات و انجیل و اوستا باشد و کتاب من شاهنامه و هزار و یک شب
آزادی این است که تو دین خود را پاک بدانی‌ و من اندیشه‌های یک روسپی را، اما نه تو پاک تر از من باشی‌ و نه من پاک تر از تو
آزادی این است که تو هر چه هستی‌ برای خود باش و من هر چه هستم برای خود باشم, و بیاموزی که پا به حریم آزادی من نگذاری

(آرنوش)

خوندنش خالی از لطف نیست

nisha2552

کاربر

ارسالها: 3525

#78 Posted: 5 Aug 2014 15:27

بامداد
پسر با این متن نابودم کردی
عالی بود.

nisha2552

کاربر

ارسالها: 3525

#79 Posted: 9 Aug 2014 19:54

آه مادر!

اگر آزادی برف بود

تمام عمر بی سرپناه می‌خفتم

andishmand

ارسالها: 24568

#80 Posted: 9 Aug 2014 20:22

چندان دلخوش نباش که آزادی ،

چه بسا در زندانهای تو در تو،
با دیوارهای ضخیم وبلند ،
در بند باشی و ندانی

بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند

صفحه 8 از 13: « پیشین 1 ... 7 8 9 ... 13 پسین »

گفتگوی آزاد /

Freedom | آزادی

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا