ارسالها: 14491
#91
Posted: 31 Oct 2013 21:52
نقش عروسک درمانی در بهداشت روانی کودک
كودك می تواند در بازی عروسكی، انگیزه اش را متعادل نماید و انرژی های اضافی روانی خود را تخلیه كند. البته عبارت صحیح درباره این مطلب این است كه كودك در بازی عروسكی ، انرژی روانی و جسمی خود را بارور می كند و شكل مناسبی به آن می دهد.
از دیدگاه بهداشت روان، عروسك درمانی شیوه دلپذیر مداوا در قلمرو روان درمانی است. عروسك ، واسطه ای پذیرفته شده از سوی بزرگسالان و كودكان در جهت ارتباط و تبادل احساس ، عاطفه و اندیشه بین این دو نسل می باشد كه در برخی از كشورها به جایگاه این ابزار تربیتی، اهمیت خاص داده شده است . می توان از این طریق، به كودك آموزش داد و اوقات فراغت او را به صورت مفید و مطلوبی پربار كرد و نكات منفی و ناسالم عاطفی، احساسی ، رفتاری و شناختی او را بهبود بخشید. در حیطه ی روان پزشكی و روان شناسی بالینی كودك ، متخصص بالینی ، قادر است با استفاده از عروسك ها به اطلاعات مفید بالینی جهت تشخیص مسائل روانی كودك دست یابد و بعد از تشخیص بالینی ، درمانگر طرح مناسبی را به منظور درمان از طریق بازی تهیه و در جلسات درمانی ، اجرا نماید.
نقش عروسك بازی ، در رشد و تكامل كلامی كودك كاملاً درخور توجه است.
كودك در ارتباط با عروسك ، دوست دارد موقعیت خود را بیان نماید و دنیای اطراف خود را تعریف كند. تعریف او از دنیا، تصویرهایی می باشد كه از پدر، مادر، برادر و خواهر، خانه و كوچه های اطراف خانه خود دارد. اگر پدر و مادر، در برخورد با او بی میلی كنند و یا برعكس – رفتار مناسبی داشته باشند ، كودك این رفتارها را برای عروسكش بازگو می نماید و همین تعریف كردن اساس آرامش و تخلیه روانی كودك می گردد و در نهایت باعث تجلی و بروز برخی از بیانات و گفته های ناب و ارزشمند در ذهن كودك می شود. بنابراینرفتار كودك با عروسك ، درپیشرفت و تكامل كلامی كودك مؤثر می افتد. به شرط آنكه، ما رفتار و گفتار كودك را به هنگام گفتگو با عروسك ، جدی بگیریم .
یكی از نیازهای اساسی كه باعث گرایش كودك به عروسك می شود، میل به داشتن هم صحبت است. عروسك برای كودك یك شخص محسوب می گردد و با او رابطه اجتماعی برقرار می كند. ضمن این كه كودك با توجه به این كه مسئول عروسك شناخته می شود ، در مسیر رشد مسئولیت پذیری و خلاقیت اجتماعی ، قرار می گیرد.
در مورد برخی از كاركردهای روانی عروسك بازی و عروسك درمانی باید گفت : بازی های عروسكی ( بازی های عروسك ها) در بازی درمانی به عنوان یكی از مؤثرترین انواع بازی درمانی ها مطرح گشته و اهمیت دارد . ضمناً بعضی از كاركردهایی كه در بازی های عروسكی وجود دارند و نقش مستقیمی در بهداشت روانی كودك ایفا می كنند ، عبارت اند از :
- احساس داشتن به عروسك و تعلق یافتن به او.
- حس سرپرستی و مسئولیت مراقبت از عروسك.
- ایجاد ارتباط احساسی و عاطفی با عروسك.
- فعالیت های روانی – عقلی و باروری ذهنی كودك در ارتباط با عروسك.
- خوشحال شدن و لذت بخش شدن اوقات فراغت كودك.
- همانند نمودن عروسك با خویشتن .
- افزایش اعتماد به نفس كودك به علت سرپرستی و مراقبت از عروسك.
- رشد عواطف و گرایش های عاطفی كودك.
- افزایش قدرت تصمیم گیری و هدایت فكری.
و...
در برخی ازموارد ، در ارتباط با موضوع ، سفارش هایی شده از جمله :
در هنگام بازی كودك با عروسك جهت دهی و تصمیم بزرگسالانه نداشته باشید. بلكه عروسك را همان گونه ببینید كه كودكان می بیند و احساس می كنند. یعنی همانند كودك حس كرده و در نظر بگیرید.
توجه كنید كه كودكان با عروسك های خود راحت صحبت می كنند، سعی كنید از آنها نخواهید كه به صورت كلیشه ای و بسته، با عروسك ها حرف بزنند بلكه آن ها را تشویق كنید آن گونه كه دوست دارند، با عروسك ها صحبت كنند و ...
در دیدگاه بعضی خانواده ها ، عروسك به عنوان یك دوست كودك می باشد نه وسیله ای در جهت سرگرمی كودك. به همین دلیل ، كودك كار كردی تحت عنوان راز و نیاز عروسك را برای خود مطرح می نماید و از آن به خوبی استفاده می كند. در سایه این نگرش ، خانواده بهتر می تواند احساس تنهایی و خلاء روانی كودك را جبران كند.
در چنین ارتباطی، كودك برای عروسك دلتنگی می كند، نگرانش می شود و سعی در مراقبت بیشتر و دقیق تر از او می كند.
عروسك می تواند واسطه تربیتی ما با كودك و یا كودك با محیط پیرامون او باشد و در این نقش، می تواند پیام تربیتی را از ما گرفته و به كودك منتقل نماید. علاوه بر این كه احساس عاطفی و فكری كودك را متقابلا ً به ما انتقال می دهد.
در مورد ارتباط كودك با عروسك باید گفت كه ما می توانیم از طریق ثبت و یادداشت نوع ارتباط كودك با عروسك هایش در هنگام بازی ، با دنیای كودك بیشتر آشنا شویم و در برنامه ریزی و هدایت تربیتی او مفاهیم و اصول و اهداف واقعی تری را انتخاب نماییم .
نهایت این كه عروسك درمانی و اجرای نمایش عروسكی و آشنا سازی كودك با عروسك ، هم به منظور پر كردن اوقات فراغت و هم بهینه سازی شرایط روانی – زیستی كودك ، از نظر بهداشت روان ارزش فراوان دارد.
از طرف دیگر بازی درمانی روشی است روان پزشكی و روان شناسی كه از طریق آن، كودك در بازی و از طریق بازی هیجان سركوب شده خود را برون فكنی می كند و برخی از مشكلات روانی كودك ، درمان می گردد.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#92
Posted: 31 Oct 2013 21:53
۰ ۱جمله ای که نباید به دوقلوها بگویید
1. «کتک بخوری، خواهرت/برادرت هم دردش می آد!» این تصور غلط است. اگرچه دوقلوها ارتباطی بسیار قوی با هم دارند، اما دلیل نمی شود قانون عمل و عکس العمل نیوتن را با آنها مرتبط بدانیم.
۲. «من تو رو از اون یکی بیشتر دوست دارم!» به جای ارزش گذاری بر ماهیت وجودی یک قل، ویژگی های مثبت و دوست داشتنی هر قل را بیان کنید.
۳. «ِاوا ! شما دوقلویین؟» تاکید کلامی بر این موضوع باعث جلب توجه دیگران به دوقلوها و معذب شدن آنها می شود. می توانید کنجکاوی خود را در قالب پرسشی غیرمستقیم مطرح کنید.
۴. «کدوم تون بزرگ تره؟» معمولا فرزندان بزرگ تر حقوق و حمایت بیشتری از طرف والدین دریافت می کنند. با این پرسش گویی می پرسید: «کدام یک از شما رییس دیگری است؟»
۵. «کاش من هم دوقلو داشتم!» بهتر است قبل از بیان این حرف، مشکلات اقتصادی و تربیتی والدینی که دوقلو دارند، در نظر بگیرید.
۶. «شماها می تونین فکر همو بخونین؟» بهتر است ارتباط خاص دوقلوها را با خرافات نیامیزیم. دوقلوها الگوی فکری مشابهی دارند زیرا ژنتیک آنها مشابه است اما این ارتباط را بیشتر می توان به ارتباط فکری ۲ نفر که فوق العاده با هم صمیمی هستند، شبیه دانست.
۷. «همیشه کارهاتون را با هم انجام می دهید؟» تغذیه، خواباندن و بازی همزمان دوقلوها در دوران شیرخوارگی و خردسالی راحت تر است اما در دوران کودکی و نوجوانی هر کدام از آنها زندگی و شخصیت منحصر به فرد خود را خواهند داشت.
۸. «شماها دو روی یک صفحه اید!» گاهی اطرافیان هنگام انتخاب اعضای گروه، دعوت کردن مهمان یا هر نوع ارتباط دیگری، فکر می کنند هر دو قل باید به مهمانی دعوت شوند یا هیچ کدام. شاید در مورد یک تولد کودکانه چنین تصمیمی بد نباشد اما این نگرش به خصوص در مورد دوقلو هایی که سن بیشتری دارند، نوعی کوچک شمردن جایگاه انسانی آنهاست. دوقلوها دوست دارند به آنها به چشم یک انسان عادی و مستقل نگاه شود.
۹. «تو کدومی؟» بهتر است پرسشتان را مودبانه کنید: «امیدوارم تشخیص ضعیف من را ببخشید؛ شما دو تا واقعا شبیه هستید، شما... هستی یا...؟»
۱۰. «دوقلو بودن چه حسی داره؟» دوقلوها از وقتی به دنیا آمده اند همین زندگی را داشته اند و نمی توانند تفاوت بین خودشان و دیگران را بفهمند این سوال مثل این است که از شما بپرسند دوقلو نبودن چه حسی دارد؟!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#93
Posted: 31 Oct 2013 22:02
به جای قصه خواندن برای کودکتان، با او حرف بزنید
یکی از مهمترین دغدغه های والدین، جهت تربیت صحیح فرزندشان، آموزش مهارت های زبانی به آنان است. مهارت استفاده از زبان که مهمترین وسیله ارتباط با دیگران و همچنین کشف دنیای پیرامون است و امروزه بیش از هر زمان دیگری از آن به عنوان عاملی مهم در موفقیت افراد نام برده می شود، باید از همان بدو تولد به کودکان توسط والدین آموزش داده شده و تقویت گردد. برای این منظوردر ادامه به ارائه چند راهکار مناسب در زمینه فوق می پردازیم.
1- اجازه دهید کودک صحبت کند.
بسیاری از والدین قرار دادن کودک در مقابل تلویزیون و یا خواندن کتاب و شعر قبل از خواب برای آنان را روش های مناسبی جهت پرورش مهارت کلامی کودک فرض می کنند. باید گفت که این روش ها، روش های مناسبی هستند؛ اما کافی نیستند. تحقیقات انجام شده در این زمینه نشان داده اند کودکانی که قبل از خواب با والدین خود صحبت می کنند، شش برابر بهتر و بیشتر از کودکانی که در هنگام خواب به قصه گوش می دهند و یا تلویزیون تماشا می کنند، سخن می گویند. زیرا ممکن است کودکان، در هنگام صحبت کردن برخی از کلمات را به اشتباه بیان نمایند و یا برداشت اشتباهی از برخی لغات داشته باشند که در اینجا والدین با بیان درست کلمه، باعث خواهند شد که کودک نه تنها تلفظ و معنی درست کلمات را یاد بگیرد؛ بلکه گنجینه لغات او نیز افزایش یابد.
2- از کودک بخواهید نام اشیاء مختلف را بگوید.
یکی دیگر از مواردی که به والدین در تقویت مهارت زبانی کودکان کمک می کند، بازگو کردن نام اشیاء پیرامون است. برای این منظور کافی است از کودکتان بخواهید هنگامی که سرگرم راه رفتن در منزل است، نام اشیایی را که می بیند، بلند بازگو نماید. از آنجایی که کودکان ذاتا کنجکاو هستند و تمایل دارند اسم تمام وسایل و اشیاء را بدانند، لازم است که در این مورد والدین کمی صبوری به خرج داده و با ملایمت نام اشیایی که کودک دلبندشان نمی داند را برایش بازگو نمایند.
3- تمام کننده صحبت کودکتان نباشید.
اگر کودک شما، خیلی آهسته و با طمانینه صحبت می کند، سعی کنید که وسط حرف او نیامده و کامل کننده جمله اش نباشید و با آرامش تمام، اجازه دهید تا او سخنانش را به اتمام رسانده و از این طریق بر ترس و دلهره خود جهت صحبت نمودن به خصوص در جمع، غلبه نماید.
4- تلفن بازی کنید.
استفاده از تلفن نیز در تقویت مهارت کلامی کودکان بسیار موثر می باشد. کودکان قبل از اینکه توانایی صحبت کردن را پیدا نمایند، به تلفن و استفاده از آن علاقه نشان می دهند. برای همین منظور سعی کنید وقتی کسی تماسی تلفنی با منزل شما برقرار می کند، گوشی را به کودک نیز داده و او را تشویق به سخن گفتن نمایید.
5- کلمه درست را به کودک یادآوری کنید.
بسیاری از والدین از اینکه کودکشان به اشتباه کلمه ای را ادا کند، خوشحال شده و جواب او را نیز با همان زبان کودکانه و جلمات نامفهوم بیان می دارند. این امر شاید برای دقیقه ای برای شما خوشایند باشد، اما کودک را ترغیب به استفاده بیشتر از کلمه مربوطه به صورت غلط می نماید تا توجه اطرافیان را بیشتر به خود جلب نماید. پس هنگام مواجهه با این موارد، لازم است با زبان صحیح و بدون هیچگونه غلطی با کودک صحبت کنید تا معنای درست کلمه را یاد بگیرد.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#94
Posted: 31 Oct 2013 22:03
ایجاد خلاقیت در کودک
ایجاد خلاقیت در کودک خصیصه بسیار مهمی است که در صورت تقویت آن می تواند مسیر زندگی آینده کودک را به کلی عوض کند. بدین منظور آزمودن روش های زیر، خالی از لطف نیست:
▪ والدین می توانند یک ضبط کوچک در اختیار کودک قرار دهند تا هر وقت که خواست نظرات و ایده های خود را در آن ضبط کند.
▪ تغییر شیوه حمل و نقل. برای مثال اگر والدین همیشه از ماشین شخصی استفاده می کنند، می توانند اتوبوس و یا مترو را نیز جزو برنامه ها قرار دهند.
▪ پرورش گیاه در منزل.
▪ بردن کودک به آغوش طبیعت.
▪ بحث و گفت وگوی خانوادگی راجع به اکتشافات جدید.
▪ والدین باید هر از گاهی حل برخی مشکلات را به کودک واگذار کنند تا او نیز تجربه لازم را کسب کند.
▪ بازی کردن با کودک و مطالعه کتاب برای او.
▪ توضیح خواستن از کودک در رابطه با نقاشی هایی که کشیده، می تواند زمینه های پنهان ذهن او را برای والدین آشکار کند.
▪ والدین باید وسایل لازم را در اختیار کودک قرار دهند تا کودک بتواند کاردستی های موردنظر خود را بسازد.
▪ تشویق کودک و مقایسه نکردن او با سایر کودکان.
▪ تشویق احساس کنجکاوی در کودک.
▪ پاسخ دادن به سؤالات کودک
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#95
Posted: 31 Oct 2013 22:07
والدین چطور سبب مرگ خلاقیت در کودکانشان می شوند؟
عوامل مؤثر در شکوفایی خلاقیت
فراهم آوردن زمینه های مساعد و تدارک لوازم بازی های دلخواه و ساده ، می تواند خلاقیت فرزندان را شکوفا سازد . مانند:
بازی های فکری، حل معما و جدول، تبدیل وسایل خراب و بی مصرف به اشیاء مفید تزئینی، انواع و اقسام کارهای دستی، نقاشی، ترکیب رنگ ها، خلق شکلی جدید در نقاشی وهنر ، مطالعه ی زیاد و... تمرین های مناسب برای شکوفایی خلاقیت می باشند.
خلاقیت همچون گل لطیفی است که تحسین، آن را به شکوفایی وا می دارد. در حالی که مایوس کردن ، غالبا آن را در غنچه می خشکاند. تشویق در خانواده ، با ارزش تر از هر جای دیگری است.
والدین قبل از ابراز کم ترین اظهار دل سردکننده درباره ی کوشش های خلاق کودک، باید تعمق کنند. تشویق، وقتی بسیار کارساز است که مستقیما به فرد اظهار گردد، حتی موقعی بهتر خواهد بود که نزد دیگران ابراز شود و کودک آن را تصادفا بشنود.
در کنار خانواده، مدرسه نیز نقش مهمی در شکوفایی خلاقیت کودکان دارد، عواملی چون عدم شناخت یا بی توجهی به ویژگی های کودکان خلاق ، سبب می شود که قدرت خلاقیت آنان به تدریج کاهش یابد .
به همراه خانه و مدرسه، رسانه های جمعی به خصوص تلویزیون را نمی توان نادیده گرفت. تلویزیون ، فرد را وادار نمی سازد در پی جستجو و کاوش برود ، زیرا دیگر جای تلاش برای خود نمی بیند . زیرا تبدیل به گیرنده ی منفعلی می شود که هرچه به او می دهند ، می پذیرد ؛ چون قدرت دخل و تصرف و تغییر ندارد . بنابراین در رابطه با کودکان و پرورش خلاقیت ، باید در استفاده از تلویزیون ، نظارت آگاهانه وجود داشته باشد.
در نهایت باید تلاش شود که خلاقیت های بالقوه در نزد کودکان و نوجوانان شناسایی شده ، فرصت های لازم برای رشد و توسعه ی آن فراهم گردد. در نیل به این هدف نیز بها دادن به تخیل کودکان و حساس بودن نسبت به آن فوق العاده مهم است. اگر تخیل و آگاهی با هم توام شوند، زمینه های خلاقیت و نوآوری به معنی دقیق آن فراهم می گردد. مهم ترین وظیفه و رسالت والدین ومربیان در ارتباط با پرورش قدرت تخیل کودکان ، ارائه ی اطلاعات لازم و مفید و همراه نمودن فعالیت تخیلی کودکان با شناخت و آگاهی و فعالیت های تجربی است .
مسلما اگر کودکان صرفا غرق در تخیل شده اند، از واقعیات زندگی دور مانده و تمایل به گوشه گیری و انزوا داشته باشند، نمی توان از آنان تفکر خلاق و مولد را انتظار داشت . بنابراین ارزشمندی تخیل ، در هدایت و پرورش آن است ؛ و هم چنین : واداشتن به کنجکاوی و کنکاش های ذهنی، احترام به سوالات عادی و غیر عادی ، احترام به عقاید و ارزش دانستن آن ، تدارک فرصت های مناسب برای یادگیری مبتکرانه ، تشویق و قدردانی از ابتکار ،... همه و همه جزء وظیفه ی ما است .
اگر والدین گرامی نتوانند شرایط و زمینه ی مناسب را برای پرورش خلاقیت فرزندشان مهیا نمایند و قدرت متعادل سازی شخصیت آنان را نداشته باشند ، سبب مرگ خلاقیت در فرزندانشان می گردند و به جای پروراندن شخصیتی بالنده و خلاق ، شخصیتی سرخورده و منزوی تحویل جامعه می دهند.
در ادامه ی مقاله ، موانع موجود در برابر تفکر خلاق را مورد بررسی قرار می دهیم:
موانع موجود در برابر تفکر خلاق
- نحوه ی نگرش دانش آموزان و معلمان- کمبود پشت کار و تحمل اندک دانش آموزان.
- محدود کردن کنجکاوی کودکان.- سرکوب خیال بافی کودکان.- تأکید بسیار برن مره ی امتحانی.
- تأکید زیاد برمهارت های کلامی.- تأکید بسیاربر پیش گیری و رقابت.- تأکید بیش از حد به نقش جنسیت.
- تأکید بسیار بر دروس نظری.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#96
Posted: 31 Oct 2013 22:09
چگونه می توان موانع موجود برسر راه تفکر خلاق را برطرف نمود؟
در زندگی روزمره، وجود "موانع " چه به صورت بارز و چه پنهان، اغلب لازم است. زیرا می توانند برای امنیت ما مفید واقع شوند. محیطی که کلاً خالی از موانع باشد، خطرناک است. همان گونه که ما برای حفظ خود، به نرده و پل و سایر وسایل ایمنی نیاز داریم، از نظرروانی نیز برای تامین امنیت خویش به برخی محدودیت ها محتاجیم.
اگر یک قسمت از زندگی کودکی به خوبی پیش نرود، او اغلب احساس شکست کامل می کند. مثل موقعی که نتواند در تیم ورزشی انتخاب شود، یا نتواند نقشی در یک نمایش نامه به دست آورد. بنابراین، این مساله مهم است که معلم به دانش آموزان کمک کند تا بر تعداد زیادی از جنبه های زندگی خود واقف شوند.
احساسات کودک را درباره شکست های به خصوص نباید نادیده گرفت و مورد تمسخر قرار داد. باید او را درک کرد و قبل از این که چیزی مطابق دلخواهش صورت گیرد، به شایستگی با آن برخورد نمود. درک احساسات کودک می تواند با یک جمله ی ساده صورت گیرد. از قبیل:« به نظر می رسد برای این که تو را در تیم ورزشی نپذیرفته اند، خیلی ناراحتی !» . این برخورد ، به کودک امکان خواهد داد تا درباره ی مشکل خود به طرز بهتری برخورد کند.
هیچ چیز موثر تر از آن نیست که احساس شکست را در یک جنبه ی زندگی از طریق موفقیت در جنبه ی دیگر جبران کنیم. بنابراین موقعی که یک کودک ازچیزی در رنج است، باید کاری کنید که هر چه زودترتجربه ای موفقیت آمیزبرایش فراهم آورید و نیز اگر کودک از استعداد ویژه ای برخوردار است ، سعی کنید آن را بزرگ جلوه دهید .
اگر کودک بداند که اثرات شکست مدتی طولانی باقی نمی ماند، خواهد آموخت تا چگونه با شکست های خود برخورد کند . اگر بگذارید که شکست او برای مدتی طولانی ادامه پیداکند ، بی شک اثرات منفی آن به تصوری که نسبت به خود دارد نیز سرایت خواهد کرد.
اگر کودک با موفقیت های گوناگون احاطه شود، شکست هایش ممکن است تبدیل به قسمت کوچکی از کل تجربه ی او گردند . در نتیجه یاد خواهد گرفت تا شکست های گاه و بیگاه را به عنوان قسمتی از زندگی خویش بپذیرد و از این که در مواقع گوناگون دست به عمل بزند، ترسی نداشته باشد و در واقع باید تشویق شود تا به چنین کارهایی دست بزند.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#97
Posted: 31 Oct 2013 22:10
چگونه مشوق استعداد سرشار کودک خود باشیم؟
** وقت آزادی را برای بازی در نظر بگیرید و همیشه مزاحم کودک خود نشوید، بیش تر مشاهده و کم تر دخالت کنید.
** زمینه های فعالیتی را فراهم آورید که در آنها می توان ترتیبی داد تا کودک بیش تر تشویق به دخالت و درگیر شدن گردد.
** به جای اسباب بازی های پیچیده ، اسباب بازی های ساده ای تهیه کنید که با قوه ی تخیل کودکتان تکمیل شود .
** کودک خود را به بازی در بیرون از منزل تشویق کنید تا با دنیای طبیعت در تماس باشد و فرصتی برای بازی با شن، خاک، آب و هوا داشته باشد.
** نمونه هایی از کارهای واقعی در اختیار کودک خود بگذارید تا بتواند از آن ها تقلید کند؛ اجازه دهید در گردگیری، شستن ظرف ها و پخت و پز به شما کمک کند ؛ این فعالیت ها جزیی از بازی های او می شوند و به او کمک می کنند چیزهایی در مورد زندگی بیاموزد.
برای کودک خود داستان بخوانید، به خصوص داستان های علمی- تخیلی . ( زیرا داستان ها ، تصاویر پرورش دهنده ای را که سنگ بنای قوی تخیل اوست مهیا می کنند)
** امکان فعالیت های هنری را به کودکتان بدهید . امکان می دهد تا احساسات خود را به راحتی اظهار کند، مثل نقاشی با انگشت، قلم مو، یا اسفنج، با استفاده از رنگ های جذاب و درخشان . این کار نه تنها به کودکتان کمک می کند احساسات خود را بیان کند، بلکه چیزهایی در مورد رنگ ها به وی می آموزد.
** به کودکتان بیاموزید، افکار، کشفیات و سئوالات خود را روی کاغذ یا نوارهای صوتی یا تصویری ضبط کند .
** برای کودک خود داستان بخوانید، به خصوص داستان های علمی- تخیلی . ( زیرا داستان ها ، تصاویر پرورش دهنده ای را که سنگ بنای قوی تخیل اوست مهیا می کنند) .
** میزان وقتی را که کودک شما صرف تماشای تلویزیون ، نوارهای ویدیویی و فیلم می کند محدود کنید.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#98
Posted: 31 Oct 2013 22:15
همه کودکان خلاقند، تنها کافی است باور کنیم
خلاقیت یک نیروی ذاتی است که در همه افراد وجود دارد و راههای بیشماری برای پرورش آن به ویژه از دوران کودکی وجود دارد. چرا که به قول «گاردنر» تصور و تخیلی که در اوایل دوران کودکی شکل میگیرد، مبنای خلاقیت در دوران بلوغ است. بنابراین به شما پدر و مادران عزیزی که خواهان آن هستید تا فرزندانی خلاق، مبتکر، نوآور و در نهایت، کارآفرین داشته باشید، توصیه میکنم به نکات زیر جهت تربیت درست کودک دلبندتان توجه نمایید:
* با كودك خود شوخطبع و مهربان باشيد.
*هرگز کودک خود را تحقير نکنید. کودکي کهاحساس حقارت کند هرگز دست به خلاقیت و نوآوری نميزند.
* محيطي مناسب براي انجام كارهاي خلاق کودک فراهم نموده و امكانات و وسايلي همچون وسايل موسيقي، نقاشي و طراحي و... در اختيار کودک قرار دهید تا به كمك آنها خلاقيت هاي خود را ابراز نمايد.
* كارهاي خلاق كودك را تشويق كنید و آنها را در معرض نمايش قرار دهید و از ارزيابي بيش از حد کودک خود خودداري كنید.
* به عنوان بزرگسال، خود به انجام كارهاي خلاق بپردازید و اجازه دهید تا كودكتان شاهد كارهاي خلاق شما باشد.
* از تاكيد بر تصورات قالبي در خصوص جنسيت كودكان همچون دختر ماشين بازي نمي كند، پسر عروسك بازي نميكند يا پسر گريه نميكند، شديدا خودداري نمايید.
* امكان شركت در فعاليتها و كلاسهاي ويژه را براي کودک خود فراهم نمايید.
* در مواقعی که مشكل يا گرفتاريهايی در خانواده وجود دارد از آن مشكلات به شيوه مثبتي استفاده كنید و با تشويق به كودك خود اجازه ابراز احساسات و اظهار نظر بدهید.
* اجازه دهید تا كودك خودش باشد حتي اگر رفتارهاي عجيب از او سر بزند و سعي كنید در حضور جمع، كودك خود را خلاق معرفي نكنید؛ در غير اين صورت اطرافيان انتظارات بيش از حدي از كودك شما خواهند داشت.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#99
Posted: 31 Oct 2013 22:19
کودکمان را با نظم آشتی دهیم
یکی از مشکلات رایج در بین برخی از کودکان به ویژه در مقطع دبستان، بیتوجهی آنها نسبت به امور درسیشان میباشد. به طوری که این امر، از یک سو شکایت والدین و از سوی دیگر شکایت معلمان آنها را برانگیخته است. این گروه از کودکان که گاها القابی همچون کم توجه و سربه هوا به آنها نسبت داده میشود،کودکانی هستند که در بیشتر موارد در انجام تکالیف درسی خود و یا امور محول شده به آنها، سهل انگاری نموده و مرتکب اشتباهات بسیاری میشوند. در بسیاری موارد دیده شده است که حتی در نگهداری وسایل شخصیشان نیز بیمسئولیت بوده و به وفور لوازم خود را گم کرده، بعضا آنها را خراب و یا گم کردهاند. علل بسیار زیادی در بروز این امر دخیل هستند که از مهمترین آنها بیتوجهی و انتظار بیش از حد والدین از کودک بدون در نظر گرفتن تواناییها و پتانسیلهای او میباشد. عوامل دیگری نیز از جمله عدم برنامهریزی مناسب برای کودک از سوی والدین و گاها اولیاء مدرسه، روش تدریس یکنواخت و غیرجذاب معلم، مشکلات فکری که کودک با آنها دست به گریبان است، شنیدن صداهای نابهنجار هنگام تدریس معلم، ترس و عدم علاقه کودک به معلم و مدرسه، مشارکت ندادن کودک در کارهای گروهی و... میباشد. رفع این مشکل، نیاز به همکاری و تعامل دوسویه والدین و معلم کودک دارد. برای این منظور، آنها میبایست توجه بیشتری به کودک نموده و با او دوستانه و نه از روی خشم و عصبانیت، درباره احساسات و افکارش صحبت نمایند. اگر کودک در منزل تکالیفش را به درستی انجام نمیدهد و سرسری از کنار آن میگذرد، میبایست والدین بدون هیچگونه تذکر و یا تهدیدی او را با تکالیف ناقص به مدرسه فرستاده و تکالیف از سوی معلم مورد قبول واقع نگردد. هنگامی که کودک مجبور به نوشتن صحیح تکالیفش گردد، سعی میکند تا در همان بار اول، دقت و توجه بیشتری برای انجام تکالیف خود صرف نماید و از این طریق دست از بیدقتی و کمتوجهی به مسائل مختلف بردارد و دست دوستی به سوی نظم و انظباط دراز نماید
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#100
Posted: 31 Oct 2013 22:21
بگذارید بچه ها شیرین زبانی کنند
نخستین کلمه ها: «سلام» یا «د د » به همراه حالات و حرکات بدنی متناسبشان معمولاً اولین کلماتی هستند که اکثر کودکان طبیعی و اجتماعی فرا می گیرند. تا پایان سال اول زندگی بعضی از کودکان نخستین واژه های اسمی – عنوانی خود را بیان می کنند که این لغات نیز معمولاً مربوط به افراد – حیوانات و اشیاء می شود.
اگر کودک تا قبل از سن سه سالگی توانست گفتار بفهمد اما نتوانست حرف بزند باید نگران او بود و در صدد اقدام برآمد.
هنوز روشن نیست که چرا عده ای از کودکان زودتر و عده ای دیرتر از بقیه شروع به تکلم می کنند.
در 18 ماهگی کودک مورد نظر ما که حالا دیگر نوزاد محسوب نمی شود واقعاً به جنبه پر رمز و راز و جادوئی زبان دست می یابد.
عوامل بسیاری در رشد گفتار موثرند که به اختصار توضیح می دهیم:
1- جنسیت: مطالب زیادی درباره ی اینکه دخترها زودتر شروع به صحبت می کنند نوشته شده است بعضی معتقدند که بین رشد زودتر گفتار دختران نسبت به پسران و سلیس دار شدن عصب در دخترها ارتباط مستقیمی وجود دارد.
2- هوش: امروزه اکثر تست های هوش کلامی می باشد و هوش کودک از طریق توانایی کلامی او اندازه گیری می گردد و مشاهده شده که هر چه واژگان کلامی کودک بیشتر باشد نشانه ی هوش بالای اوست. دانش آموزان عقب مانده ی ذهنی همیشه در گفتارشان از واژگان محدود و تکراری استفاده می کنند.
یک نکته ی مهم!! با توجه به نقش والدین در فراگیری زبان کودک، والدین و افرادی که در کنار کودک هستند و نسبت به او توجه و علاقه نشان می دهند و عشق می ورزند بسیار بهتر و مفیدتر از والدینی عمل می کنند که از این عواطف بی بهره اند.
اگر قرار است کودکان سخنگویان خوبی شوند باید گفتار خوب را بشنوند.3- محیط خانوادگی: بعضی از پدران و مادران در محیط خانه بیش از حد طبیعی از کودک محافظت می کنند. کودکی که تنهاست و در خانه کسی به حرفهای او گوش نمی کند و هرگز پاسخ نمی شنود نیز کمترین انگیزه ای برای صحبت کردن و بقول معروف شیرین زبانی ندارد.
لازم است بدانیم که باید با کودکان آهسته تر صحبت کنیم – طول عبارات باید کوتاه باشد. پس از پایان هر عبارت و قبل از شروع عبارت بعدی، نیز باید یک تا 2 ثانیه مکث و وقفه باشد.علاوه بر این هنگامی که کودک مشغول صداسازی یا حرف زدن است کار او را قطع نکنید.
بعضی از محیط های خانوادگی که در آن تنش به اندازه ای است که روی کودک اثر گذاشته و به دلیل ترس و وحشت جرأت صحبت کردن ندارد.
محیط مدرسه: گاهی متأسفانه دیده شده دانش آموزانی که از بهره هوشی طبیعی برخوردارند و دارای اشکالاتی جزئی در گفتارهای باشند به دلیل رفتار ناشایست اولیاء مدرسه آنان منزوی و خجالتی شده و کمتر ابراز وجود می نمایند و در سرگرمی ها و فعالیتهای گروهی شرکت نمی کنند البته مورد اخیر بیشتر از مراکز نگهداری و شبانه روزی آموزشی گزارش شده است.
دو زبانه بودن: مشکل دو زبانه بودن در شهرهای بزرگ و صنعتی شایع تر است و همچنین بعضی از افراد با و یا چند زبان صحبت کردن را نشانه ی تمدن می دانند و این طرز فکر را به فرزندان خویش انتقال می دهد و گاهی بجای اینکه کودک دوزبانه شود واقعاً بی زبان می گردد زیرا به دلیل کمی استعداد و علاقه نه زبان مادری را خوب فرا می گیرند و نه زبان دوم را می آموزد. این اختلال در واقع یک معلولیت آموزشی اجتماعی است که خانواده عامل آن است.
وضعیت اجتماعی و اقتصادی: باید باور داشت که رشد گفتار در دوران طفولیت بی ارتباط با مشکلات اقتصادی واجتماعی نیست و کودکانی که از دوران شیرخوارگی با کمبود تغذیه مناسب خصوصاً شیر روبه رو می باشند بدون تردید این امر در مراحل رشد آنان از جمله گفتار موثر خواهد بود.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟