ارسالها: 2890
#171
Posted: 2 Sep 2015 22:15
با خانواده همسرتان اینطور برخورد کنید
خیلی از ما وقتی ازدواج می کنیم، توجه نمی کنیم که با یک خانواده دیگر وصلت کرده ایم. ممکن است این خانواده رسم و رسوم، رفتارها، و عادتهایی برخلاف ما داشته باشند. زمانی که این اختلاف نظرها یا اختلاف در زمینه رسم و رسوم و غیره وارد خانواده شما شد، کشمکش و درگیری شروع می شود.
ارتباط با خانواده همسر
چرا گاهی برقراری ارتباط با خانواده همسر به معضلی میان همسران جوان تبدیل می شود؟ بسیاری از همسران جوان به خصوص در دوران آشنایی و نامزدی عمدتا یا سهوا فراموش می کنند که شریک آینده زندگی خود را با واقعیت ها و بالا و پایین های زندگی خود و خانواده شان آشنا کنند.دلیل دیگر شاید قوانین نانوشته بسیاری است که در همه خانواده ها وجود داشته و از خانه ای به خانه دیگر متفاوت است و همین تفاوت باعث اختلاف سلیقه می شود.
دلیل دیگر شاید ضعف ما در درک احساسات و هیجانات دیگران یا ناتوانی در فهم نیازهای سایر افراد باشد، به گونه ای که نتوانیم در شرایط لازم با از خودگذشتگی یا ابراز صحیح هیجانات و احساسات مانع بروز مشکلات بعدی شویم.علت این اتفاق هر چیزی که باشد ما برای شما توصیه هایی داریم که می توانید به کار ببندید و امیدوار باشید این رابطه را بهبود بخشید.در دوران آشنایی همسران با یکدیگر، خانواده ها زمانی را به آشنایی بیشتر با یکدیگر اختصاص دهند.هر یک از همسران به ویژه قبل از ازدواج، زمانی را صرف آشنایی با والدین همسر خود کنند.هر یک از همسران دلایل خود را برای انتخاب همسرش برای خانواده خود بازگو کنند.همسران جوان و خانواده هایشان واقعیت ها و قوانین خانوادگی و رسم و رسوم را برای یکدیگر توضیح دهند.
همانطور که هر نوع رابطه اجتماعی حد و مرزی دارد، رابطه بین همسران با خانواده هایشان هم باید حد و مرزی داشته باشد که با توافق طرفین تعیین می شود و البته مورد احترام خانواده هاست.هر چند ما موجوداتی اجتماعی هستیم، نیاز به حریمی خصوصی داریم که در مورد همسران جوان نیز صادق است. پس به حریم خصوصی آنها احترام بگذاریم.اگر یکی از همسران با خانواده خود اختلاف پیدا کرد، زوج دیگر حتی الامکان خود را درگیر این اختلافات نکند.همسران جوان سعی کنند که در برخی امور نه تنها با خانواده خود بلکه با خانواده همسرشان نیز مشورت کنند تا نه تنها احترام آنان را جلب کنند، بلکه مانع دخالت آنها شوند.
به تفاوت بین خانواده ها به عنوان عاملی برای تعیین برتری یکی از همسران نسبت به دیگری نگاه نکنید.پیدا کردن وجوه مشترک بین همسران جوان و خانواده آنها و تقویت این وجه اشتراک ها می تواند به تقویت روابط خانوادگی کمک کند.در همه حال به خانواده همسر خود احترام بگذارید.در حد معقول خانواده ها در مورد زوجی که در ابتدای زندگی مشترکشان هستند خوب است اما باید دقت شود که این نظارت به دخالت تبدیل نشود.
اگر بین هر یک از زوجین و خانواده همسر او اختلاف نظری وجود دارد، تلاش کنید تا به طور منطقی و نه از روی هیجان و احساس به حل این اختلافات بپردازند، به ویژه قبل از آنکه اختلاف سلیقه های جزیی به مشکلات لاینحل تبدیل شوند.خانواده ها به خاطر داشته باشند که هر چند نقش فرزندی هر یک از زوجین به قوت خود باقی است، نقش جدیدی هم به نقش های قبلی اضافه می شود: همسری که کم اهمیت تر از بقیه نیست.
فراموش نکنید که هیچ پسری به قصد بدبخت کردن دختر شما با وی ازدواج نکرده است و هیچ دختری قصد دزدیدن پسر شما را ندارد.تا وقتی که از لحاظ مالی به خانواده همسرتان وابسته باشید، مجبورید که دخالت های آن ها را تاب بیاورید. پس اول سعی کنید که استقلالتان را حفظ کنید. با کمی سختی کشیدن می توانید از این مرحله به سلامت بگذرید.از همان اول میزان رفت و آمد با خانواده ها را مشخص کنید. سعی کنید عدالت را این وسط رعایت کنید، هم عدالت در بین خودتان و همسرتان و هم انصاف در میزان سر زدن به خانواده ها.
بسیاری از مادرشوهرها نگران نحوه رفتار کردن عروسشان با پسرشان هستند. آنها را مطمئن کنید که پسرشان را دوست دارید و از او مراقبت خواهید کرد. بنابراین جلوی آنها به هیچ وجه رفتار سرد یا خشنی با همسرتان نداشته باشید چرا که بعدتر شما با هم آشتی خواهید کرد اما این رفتار هیچ وقت از ذهن خانواده همسرتان پاک نخواهد شد.پدر و مادرها عیوب فرزندانشان را خوب می دانند، و نیازی به یادآوری آنها نیست. بنابراین پیش خانواده همسرتان از شریک زندگی تان بدگویی نکنید.
در نهایت یادتان باشد که شما خانواده جدیدتان را تشکیل داده اید و باید هوای همسرتان را داشته باشید البته آن هم با رعایت احترام کامل به پدر و مادر خودتان.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#172
Posted: 3 Sep 2015 22:51
18 راز درباره شخصیت مردان که زنان باید بدانند
اگر چه ویژگی های شخصیتی افراد با هم متفاوت می باشد اما ویژگی هایی وجود دارد که بین برخی ها مشترک است. مثلا اینکه مردانی که در خانواده های سنتی پرورش یافته اند ممکن است در مورد احساساتشان صحبت نکنند در اینجا برخی نکاتی وجود دارد که به رفع سوءتفاهمات میان زن و مرد و به طور کلی بهبود زندگی آنان کمک می کند.
مردان درمورد احساساتشان صحبت خواهند کرد
آیا مرد شما به صورت سنتی تربیت شده/ رشد یافته است؟ اگر اینطور است اجازه بدهید شما را از هجده راز ارتباطی که توسط روانشناسی که به مطالعه ی نقش جنسیت می پردازند جمع آوری شده است، آگاه کنیم.
ممکن است برای مرد شما صحبت کردن در مورد احساساتش به صورت غیرمستقیم آسانتر باشد. از او بپرسید در مورد آنچه که در یک آخر هفته ی رمانیک/عاشقانه انجام می دهد یا آنچه که در زمان اولین دیدار شما فکر کرد، بپرسید. پاسخ او از احساسات او پرده خواهد برداشت و شما را به هم نزدیکتر خواهد کرد.
مردها با کارهایشان می گویند" که دوستت دارم".
برخی مردها ترجیح می دهند به جای اینکه احساساتشان را از طریق کلمات بیان کنند با کارهایشان بیان کنند. مرد شما ممکن است با تعمیر و درست کردن لوازم منزل، جمع و جور کردن حیات منزل، یا حتی بیرون گذاشتن آشغال ها و به طور کلی هرچیزی که جهان شما را مکان بهتری برای زندگی می کند، بگوید که "دوستت دارم".
مردان خیلی جدی متعهد می شوند
مردان به این شهرت دارند که از تعهد می ترسند. اما شواهد نشان می دهد که مردان به طور خیلی جدی متعهد می شوند. آن ها ممکن است خیلی طول بکشد که متعهد شوند زیرا می خواهند مطمئن شوند که آماده ی یک تعهد کامل هستند.
او واقعا گوش می دهد
زمانی که شما به صحبت های کسی گوش می دهید ممکن است او را با " بله" یا " متوجهم" و امثالش تایید کنید. این نحوه ی بیان شما است که در واقع می خواهید بگویید که " گوش می دهم". اما برخی مردان این کار را انجام نمی دهند. تنها به این دلیل که مردی نمی گوید چیزی نمی گوید به این دلیل نیست که گوش نمی دهد. او ممکن است ترجیح دهد ساکت باشد و گوش دهد و به صحبت های شما فکر کند.
انجام فعالیت های مشترک
مردان روابطشان را ابتدا از طریق فعالیت های مشترک قوی می کنند تا اینکه بخواهند افکار و احساساتشان را درمیان بگذارند. برای بیشتر مردها، فعالیت هایی مانند ورزش و رابطه ی جنسی آن ها را به شریکشان نزدیکتر می کند.
مردان زمانی را برای خودشان نیاز دارند در حالی که فعالیت های مشترک مهم می باشند، مردان هم چنین نیاز به زمانی برای خودشان دارند. اگر مرد شما از گلف،باغچه کاری، یا باشگاه رفتن لذت می برد در حالیکه زمانی را برای خودتان اختصاص می دهید، او را تشویق کنید که از سرگرمی هایش لذت ببرد. اگر هر دو فضایی برای رشد و پرورش فردیشان دارند، چیز بیشتری برای دادن به هم دارند.
اگر شما می خواهید بدانید یک مرد در رابطه اش چگونه عمل خواهد کرد باید پدرش را بشناسید. برخی می گویند مردان در با گوش فرا دادن و تماشای رفتارهای پدرشان در مورد رابطه شان یاد می گیرند. اینکه آن ها رابطه شان با هم چگونه است و رابطه ی پدر و مادر چگونه است می تواند پیش بینی کند که یک مرد چگونه با همسرش برخورد خواهد کرد.
مردان سریع تر از زنان تجربیات بد را فراموش می کنند
زنان تمایل دارند تجربیات منفی را برای مدت طولانی تری نگه دارند .برای همین ممکن است استرس داشته باشند، عصبی و غمگین باشند. برعکس، احتمال اینکه مردان در رخدادهای ناخوشایند بمانند خیلی کمتر است و تمایل دارند خیلی سریع از آن ها بگذرند. بنابراین در حالی که شما ممکن است هنوز بخواهید در مورد آخرین شب جر وبحثتان بیاموزید مرد شما ممکن است قبلا آن را فراموش کرده باشد. مردان سرنخ های زیرکانه را انتخاب نمی کنند
احتمال اینکه مردان سیگنالها/نشانه های تن صدا یا مشخصات مربوط به صورت را نگیرند خیلی زیاد است. بنابراین آن ها خیلی مواقع نمی توانند ناراحتی را از چهره ی زنان تشخیص دهند. اگر می خواهید مطمئن باشید که مردتان پیام شما را گرفته صریح باشید.
مردان به قدردانی ها پاسخ می دهند
نشان دادن قدردانی از او ممکن است تفاوت بزرگی در رابطه ی شما ایجاد کند/رابطه ی شما را بهبود بخشد. مطالعات روی والدین نشان می دهد که زمانی که مادران مشارکت پدران را در تربیت فرزندان ارج می نهند ،پدران مشارکت بیشتر در پرورش و تربیت فرزندان می کنند و همسرانشانرا به عنوان رقیب می بینند.
ممکن است این یکی راز نباشد. بیشتر مردان زیر شصت سال هر روز حداقل یک بار به رابطه ی جنسی فکر می کنند. این در حالی است که یک چهارم زنان اینگونه اند. این تمام قضیه نیست. مردان تقریبا دوبرابر زنان در مورد رابطه ی جنسی رویابافی می کنند. و تنوع رویابافی آن ها خیلی زیاد است. آن ها در مورد روابط جنسی اتفاقی هم خیلی فکر می کنند.
مردان رابطه ی جنسی را خیلی مهم می دانند
این تقریبا افسانه است که بیشتر مردان فکر می کنند رابطه ی جنسی را تنها رابطه ی جنسی می دانند. برای بسیاری رابطه ی جنسی یک عمل خیلی مهم بین دو فرد متعهد است. و مانند بیشتر زنان، مردان صمیمیت رابطه ی جنسی را خیلی در یک رابطه ی متعهد خیلی خوشایند می دانند. یک دلیل این است که کسانی که به مدت طولانی باهم رابطه دارند نسبت به کسانی که با هم غریبه ترهستند، می دانند چگونه همدیگر را خوشحال کنند.
مردان دوست دارند که شما آغاز کننده ی رابطه ی جنسی باشید
واقعیت این است که مردان دوست دارند که شما رهبری کننده ی رابطه (جنسی) باشید. از اینکه مردتان بداند که شما در موقعیت خوبی برای رابطه هستید خجالت نکشید. برخی مواقع آغاز رابطه ی جنسی از جانب شما ممکن است منجر به سطح بالایی از رضایت و خشنودی برای هر دو شما بیانجامد.
مایه ی شگفتی بسیاری زنان است که بدانند مردان همیشه آماده ی انجام رابطه ی جنسی نیستند. مانند زنان ، مردان هم استرس کارهایشان، خانواده و پرداخت صورت حساب ها را دارند. استرس به شدت میل جنسی آن ها را کم می کند. زمانی که مردی می گوید" امشب نه" به این معنا نیست که به شما علاقه ندارد. بلکه تنها منظور او این است که در آن لحظه آمادگی ندارد.
مردان دوست دارند که شریکشان را خوشحال کنند
خوشحالی و لذت بردن شما برای مردتان بسیار مهم است. اما او نخواهد دانست که شما چه می خواهید مگر اینکه به او بگویید. بسیاری زنان در مورد صحبت درباره ی آن چه که دوست دارند و آن چه که دوست ندارند،خیلی راحت نیستند. اگر شما می توانید به روشنی به او بگویید البته به روشی که شیفتگی او از بین نرود، او گوش خواهد کرد. زیرا او می داند که اگر شما احساس خوبی داشته باشید او هم احساس خوبی خواهد داشت.
بیشتر مردان با بالا رفتن سنشان عصبی تر می شوند. مرد شما ممکن است نگران جسم و بنیه اش باشد. اگر شما بتوانید به او کمک کنید که آرام و خونسرد باشد و به لذت ها در همان لحظه ای که رخ می دهند متمرکز شوند، رابطه ی جنسی استرس کمتری خواهد داشت.
مردان زمانی که نیاز دارند کنار شریکشان نباشند ممکن است به قدم زدن بی هدف بپردازند
اگر مردی احساس دوست داشته شدن در رابطه شان نداشته باند، ممکن است برای اینکه خوشحال و راضی شود به جای دیگری برود. برای یک مرد، این ممکن است برای یک مرد با غرق شدن در کارش باشد. یک مرد دیگر ممکن است به ورزش زیاد یا بازی های ویدئویی بپردازد. و برخی مردان تقلب می کنند. برای امتناع از این مساله بهتر است که آنها/ زن و مرد کنار هم کنار کنند تا از نیازهای هم دیگر آگاهی بیشتری داشته باشند.
او احساس نیاز شدید به شما می کند و دوست دارد که همیشه با او باشید
بیشتر مردان می دانند که اگر یک رابطه ی طولانی مدتی سردترشود، تمام زندگی کمتر لذت بخش تر می شود. زندگی ای که با هم ساخته اید. اگر شما می خواهید ازدواجتان را محکمتر و رابطه تان را قوی کنید، بدانید که مردتان نیز ممکن است که به این کار علاقمند باشد.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#173
Posted: 3 Sep 2015 22:54
چالشی به نام تعدد زوجین
ازدواج دوم، چه موقت باشد و چه دائم، چیزی نیست که به آسانی از سوی افراد جامعه پذیرفته شده باشد؛ آن هم در شرایطی که ملاحظات و شرایطی که در اسلام بر آنها تأکید شده، در این امر رعایت نشده و صرفاً به دلایل غیر محکمه پسند بسنده شود.
اسمش ملوک خانم بود. زنی خوشرو و صمیمی که همیشه لبخند به لب داشت. اهل محل همه او را میشناختند؛ او را و زن دیگری که بیشتر وقتها همراهیاش میکرد. زنی سبزهرو و بلند بالا که سنش به 60 سال میرسید و در نگاه اول خیال میکردی شاید مادر یا خواهر بزرگتر ملوک خانم باشد، اما کسانی که آنها را میشناختند میدانستند که این دو زن هووی همدیگر هستند.
ملوک خانم زن دوم اکبر آقا بود. میگفتند با رضایت زن اول به عقد او درآمده و میانهاش با هوو از همان اول خوب بوده است. انصافاً هم هووها به ظاهر، خوب هوای هم را داشتند اما چه کسی میداند که در دل آدمها چه میگذرد. زنهای محل هم گرچه با ملوک خانم برو و بیایی داشتند و به خاطر حسن خلق اش، رابطه شان با او خوب بود، اما چندان هم نگاه مثبتی به او نداشتند؛ هرچه باشد ملوک هووی زن دیگری شده بود و این، مسألهای نبود که خانمها به راحتی با آن کنار بیایند.
داستان ملوک خانم و هوویاش البته به سالها پیش برمیگردد، همان وقتها که بعضی مردها وقتی دستشان به دهانشان میرسید و به اصطلاح شلوارشان دوتا میشد، گاه هوس میکردند تجدید فراش کنند. مشکلاتی نظیر بیماری زن اول یا نازا بودن او هم، گاه دلیل دیگری میشد برای باز شدن پای هوو به خانه، اما این پایان ماجرا نبود. قصه حسرتها، اشکهای پنهانی و مشاجرههای بیپایان، گاه آنقدر طولانی میشد که به عمر اعضای این گونه خانوادهها قد نمیداد.
حالا زندگیها شکل و شمایل مدرن پیدا کرده و حال و هوای خیلی چیزها هم عوض شده است. تصور اکبر آقای قصه ما که همان وقتها هم سنی از او گذشته بود و دو زن را با هم در خانهای مشترک اداره میکرد، در لابهلای زندگی امروزی شاید کمی دور از ذهن به نظر برسد.
اما واقعیتها چیز دیگری میگویند. اکبر آقای شصت و چند ساله که موهای سرش ریخته بود و کت و شلوار راهدار به تن میکرد و کلاه شاپویاش را تا دم ابرو پائین میکشید و آدم را یاد سید میران « شوهر آهو خانوم» میانداخت، هیچ شباهتی به مردان جوان و تحصیلکرده با ظاهر امروزی ندارد؛ مردانی که همسرانی جوان و گاه کودکانی نوپا دارند و زندگی شان به هیچ عنوان شباهتی به داستانی که در ابتدا گفته شد، ندارد اما گویا در همان مسیر قدم برمیدارند. همه چیز به ظاهر خوب و مرتب است. یک زندگی ایدهآل که خیلیها حسرتاش را میخورند اما این قصه گویا سر دراز دارد.
کافی است سری به دادگاههای خانواده بزنید تا با شمار زیادی از موارد مشابه برخورد کنید، البته برخورد همه در مواجهه با این قضیه یکسان نیست.
سحر 34 ساله است و لیسانس مامایی دارد. فرزند اولاش 4 سال دارد و دومی را هم دو ماه پیش به دنیا آورده و یک ماهی میشود که باخبر شده شوهرش تقریباً 6 ماه پیش، ازدواج مجدد کرده است، حال و روز خوبی ندارد. نگاهاش خسته و بیفروغ است. میگوید:« دیگر حوصله رسیدگی به بچهها را هم ندارم اما این طفلکها چه گناهی دارند؟!»
به جای خالی قاب روی دیوار اشاره میکند و با غصه ادامه میدهد:« از روزی که فهمیدهام دیگر تحمل نگاه کردن به قاب عکس عروسیمان را ندارم. انگار به تمام خاطراتم خیانت شده است. شبها مانند یک سایه به خانه میآید و تلاش میکند تا چشم در چشم نشویم. آنقدر گریه کردهام و ضجه زدهام که دیگر رمقی برایم نمانده است. دائم یک سؤال در ذهنم دور میزند که «چرا من؟!» راستش هیچ گاه فکرش را هم نمیکردم دچار چنین مشکلی شوم.»
سحر خیال طلاق گرفتن ندارد میگوید، به خاطر بچههایم. اما معتقد است که دیگر هیچ چیز شبیه قبل نمیشود حتی اگر آن زن از زندگیاش کاملاً بیرون رود.
شوهر سحر همسن و سال خودش است. از پشت تلفن، کم حرف و بیحوصله به نظر میرسد. علاقهای ندارد تا داستان زندگی اش، نقل هر مجلسی شود. میگوید:« هر چه سحر بگوید همان کار را میکنم. او حق دارد که ناراحت باشد. ما هردو دانشجو بودیم که ازدواج کردیم. با سختی به اینجا رسیدیم. سحر تا وقتی فرزند دوممان به دنیا نیامده بود، پا به پای من کار کرد، شرمندهاش هستم. او زن خوبی است و ...»
در صدایش لرزش نامحسوسی حس میشود. «یک چیزهایی هست که نمیشود برای همه عنوان کرد. سخت است بشود دربارهاش صحبت کرد حتی با خود سحر! شاید اگر او کمی...» حرفاش را میخورد و سکوت...
هووهای امروزی، غصههای دیروزی
روزی گمان میشد که همسر دوم مرد دوزنه، زنی جوانتر و زیباتر از همسر اول اوست و سوگلی مرد به شمار میرود. این هووها گرچه مورد غضب زنان دیگر بودند اما اینگونه حس میشد که از برنده شدن در رقابت ربودن دل شوهر، خشنود هستند و آن را مایه مباهات خود میدانند.
پروانه، 31 ساله و کارمند است. ظاهری ساده و بیآلایش دارد و آرام و شمرده صحبت میکند. تصورش کمی دشوار است که زن دوم باشد. میگوید: «ازدواج اولم دوامی نداشت، بعد از طلاق هم تا مدتها افسرده بودم. با خانوادهام زندگی میکردم و گرچه با من مهربان بودند اما دوست داشتم زندگی مستقل خودم را داشته باشم. برای کسی که تجربه زندگی مشترک را داشته سخت است که دوباره با پدر و مادرش زندگی کند. البته مواردی برای ازدواج پیش آمده بود اما هیچ کدام را مناسب خودم نمیدیدم.»
او ادامه میدهد: «با همسرم در محل کار آشنا شدم.
یکی از ارباب رجوعها بود که زیاد به شرکت ما میآمد. در همین رفت و آمدها هم بود که کم کم به یکدیگر علاقهمند شدیم. البته آن موقع نمیدانستم که زن و بچه دارد. وقتی حرف ازدواج به میان آمد، موضوع را گفت. پذیرش این موضوع برایم خیلی سخت بود اما به او علاقهمند شده بودم و از طرفی دلم میخواست هرچه زودتر مستقل شوم.»
حدود 2 سالی از ازدواج پروانه میگذرد اما همسر اول شوهرش هنوز از ماجرا اطلاعی ندارد.
اما مگر طبق قانون اجازه همسر اول برای ازدواج مجدد مرد لازم نیست؟ پروانه پاسخ روشنی برای این سؤال ندارد. «چرا، من هم شنیدهام اما گویا بعضی دفترخانهها این کار را انجام میدهند.»
او از دادن شماره تلفن و نشانی دفترخانه طفره میرود و در عوض سفره دلش را باز میکند: «زن دوم بودن، کار راحتی نیست. اگر مخفیانه باشد یک جور دردسر دارد و اگر علنی هم باشد، یک جور دیگر. اولش همه چیز به ظاهر خوب بود، احساس میکردم با کسی که دوست دارم سر و سامان گرفتهام اما عمر خوشی هایم چندان بلند نبود. باور کنید خیلی وقتها حسرت به دلم میماند که با همسرم در خیابان قدم بزنم یا در تعطیلاتی مانند نوروز با هم به مسافرت برویم. از تنها ماندنهای طولانی خسته شدهام، اما چه کنم که خودم این نوع زندگی را پذیرفتهام. کاش از اول تن به این ازدواج نمیدادم. بارها و بارها تصمیم گرفتهام همه چیز را به همسر اول شوهرم بگویم، اما از عواقبش میترسم. احساس میکنم در برزخ زندگی میکنم.»
لایحهای جنجالی
ازدواج دوم، چه موقت باشد و چه دائم، چیزی نیست که به آسانی از سوی افراد جامعه پذیرفته شده باشد؛ آن هم در شرایطی که ملاحظات و شرایطی که در اسلام بر آنها تأکید شده، در این امر رعایت نشده و صرفاً به دلایل غیر محکمه پسند بسنده شود.
ازدواج مجدد مردان که عموماً به صورت مخفیانه صورت میگیرد، آن هم در شرایطی که هیچ عذر و بهانه موجهی برای این امر، موجود نبوده باشد، مسلماً زنان را با چالشهای روحی و جسمانی فراوانی مواجه میکند.
شاید بر همین اساس و برای حل مشکلات موجود در این رابطه هم بود که قانون جدید حمایت از خانواده پس از فراز و فرودهای بسیار و تغییرات متعددی که در برخی مواد و بندهای آنها انجام شد، سال 1390 سرانجام با امضای رئیس جمهوری پیشین برای اجرا از سوی قوه قضائیه به وزارت دادگستری ابلاغ شد؛ گرچه لایحه جنجالی، قصهای بود که سر درازی داشت و به عقیده بسیاری از منتقدان، بیشتر به این مشکلات دامن میزد.
این لایحه جنجالی البته تیرماه 1386 به مجلس رفته بود، اما با 4 سال تأخیر در اواخر سال 1390 تصویب و اسفند ماه همان سال برای تأیید نهایی به شورای نگهبان ارسال شد؛ لایحه پر فراز و فرودی که ازدواج دوم مردان و مهریه زنان جنجالیترین موادش بود.
لایحه 50 مادهای حمایت از خانواده اما مورد قبول شورای نگهبان واقع نشد و این شورا ایراداتی به آن گرفت که به ماده 22 و 23 لایحه حمایت معروف شد که در مورد ازدواج موقت و مجدد مردان بود.
در ماده 23 لایحه حمایت از خانواده آمده بود:« دادگاه اجازه ازدواج دوم را در این موارد به زوج میدهد: در صورت رضایت همسر و اختیار همسر دائم بعدی منوط به توانایی مالی مرد و تعهد اجرای عدالت بین همسران. همچنین در صورت تعدد ازدواج، چنانچه همسر اول مطالبه کند، ازدواج دوم منوط به پرداخت مهریه زن اول است.»
این امر منجر به بروز بحثهای داغ و اظهار نظرهای متفاوتی در آن زمان شد.
علی مطهری از جمله مخالفان حذف این ماده بود که در این باره گفته بود: «باید نگاه جامعی به قوانین و احکام خانوادگی در اسلام داشته باشیم. از این رو به موضوع ازدواج مجدد، ازدواج موقت، ارثیه و دیه کمتر زنان و... باید توأم با هم نگریست.»
نادر قاضیپور نماینده ارومیه هم با مطهری همنظر بود. به گفته او،ازدواج مجدد جلوی خلاف شرع را میگیرد. ما در جمهوری اسلامی ایران زندگی میکنیم و نه در غرب و باید قوانین اسلامی را اجرا کنیم. در مجلس شورای اسلامی هم باید قوانین اسلامی تصویب شود.
زهره الهیان نماینده تهران، اما با تأکید بر اینکه در اسلام، اساس بر تک همسری است، اعلام کرد: «وجود چنین ماده تنش برانگیزی بود که باعث شد بررسی آن 4 سال به طول بینجامد.» رفعت بیات نماینده مجلس هفتم نیز این لایحه را خلاف نظرات امام راحل و در جهت نابودی بنیان خانواده عنوان کرد.
در نهایت شورای نگهبان وارد شد و این ماده با ایراداتی به کمیسیون قضایی ارسال شد و کمیسیون هم ایرادات را رفع کرد.
بر این اساس، ماده 23 مربوط به ازدواج مجدد مرد که بر پایه آن، مردان برای ازدواج مجدد نیازی به اجازه و آگاهی همسر قبلی خود ندارند و تنها لازم است به دادگاه توانایی مالی خود برای داشتن زن جدید را اثبات کنند، پس از انتقادهای بسیار حذف شد و در ماده 22 درباره ازدواج موقت تغییری صورت نگرفت و چنین ماند: «چنانچه ازدواج موقت منتهی به تولد طفل شود، به منظور رعایت حقوق طفل این ازدواج باید ثبت قانونی شود.»
به هر شکل با تمامی فراز و فرودها، بالاخره لایحه حمایت از خانواده از کنکور سخت شورای نگهبان گذر کرد و 9 اسفند ماه سال 91 به تصویب رسید.البته غیر از ماده 22 و 23، ماده 25 لایحه در رابطه با مهریه نیز چالش برانگیز بود و اتفاقاً هر سه این مواد از ابتکارات دولت نهم و در نتیجه دستکاری در لایحه پیشنهادی قوه قضائیه شکل گرفته بود.
حجتالاسلام علی شاهرخی رئیس کمیسیون قضایی مجلس هشتم در این باره گفت: «حذف این دو ماده را اعلام کردیم تا اگر مجلس به بررسی لایحهای میپردازد، بدون وجود چنین موادی باشد که خانوادهها را نگران نکند و خانوادهها بدانند ما نسبت به مسائل آنها بیتوجه نیستیم. اگر شرایط برای ازدواج مجدد همین باشد (توان مالی و کسب اجازه از دادگاه) قطعاً خانوادهها در معرض فروپاشی قرار میگیرند، لذا اینکه بدون محدودیت و شروط کافی به مرد اجازه ازدواج مجدد داده شود (طبق این ماده) آن را منطقی و معقول ندانستیم و لذا رأی به حذف آن دادیم.»
هیچ چیز مانند قبل نمیشود
در مورد ازدواج مجدد مردان، هر چند که قوانین، تکلیف را تعیین کرده باشند اما به هر حال نمیتوان بروز عوارض روانی و اجتماعی را در این باره نادیده گرفت.
مهرداد محمدزاده، روانشناس و مشاور خانواده در این رابطه در گفتوگو با ایران میگوید:« زنان عموماً نمیتوانند به راحتی ازدواج مجدد شوهر را بپذیرند و در چنین مواردی، زن نسبت به شوهر خود و همچنین زن دوم،احساس نفرت پیدا میکند اما در بیشتر موارد به دلیل آن که این احساسات را بروز نمیدهد، گرفتار افسردگیهای شدید خواهد شد. طبعاً در چنین خانوادهای فرزندان نیز از اثرات سوء این مسأله در امان نخواهند ماند.
ممکن است آنها نیز به تبع مادر، رفتار انزجاری نسبت به پدر از خود نشان دهند که خود، به بروز آسیبهای دیگری نظیر پرخاشگری، انزواطلبی، بیحوصلگی و بیاشتهایی منجر خواهد شد که میتواند زمینه ساز بروز مشکلاتی همچون افت تحصیلی و فرار از خانه شود.»
او ادامه میدهد:« بیمیلی به ادامه زندگی مشترک از سوی زن اول نیز از عواقب ازدواج مجدد مردان است. در این گونه موارد حتی زن ممکن است بر اثر بروز هیجانات عاطفی و احساس انزجار به شوهر خود آسیب برساند، چرا که زن اول به عقیده خود با تمام سختیهای زندگی مشترک کنار آمده و اکنون که شوهر با اختیارات مردانه خود به ازدواج مجدد اقدام کرده است، در نظر زن نوعی خیانت و نادیده گرفتن تمام تعهدات زندگی زناشویی صورت گرفته است.»
این روانشناس معتقد است که به هر حال ازدواج مجدد در عرف جامعه ما دارای بار منفی است و میتواند به گونهای در برقراری شبکههای ارتباطی خانواده با دنیای پیرامون خود تأثیرگذار باشد.
محمدزاده میگوید: «معمولاً در این گونه خانوادهها رفت و آمدهای خانوادگی به میزان بالایی کاهش مییابد؛ چرا که طرفین از مواجهه با افراد فامیل و اینکه مجبور باشند توضیحاتی در مورد زندگی خود بدهند یا نحوه برخورد دیگران با این قضیه فراری هستند.»
او ادامه میدهد: «از سویی دیگر مسئولیتهای تعدد زوجات سنگین است و خواه ناخواه آسایش و راحتی را از مرد میگیرد که خودش تبعات منفی برای خانواده دارد. البته در بسیاری از موارد دیده شده که مرد از تعدد زوجات بسیار هم راضی است و احساس سختی و در فشار بودن هم ندارد که در این گونه موارد معمولاً از زیر بار مسئولیتهای شرعی و اخلاقی آن شانه خالی کرده و زنی را مورد توجه قرار داده و به زن دیگر بیمهری کرده است.»
کم نیستند زندگیهایی که با باز شدن پای زن دوم، به ویرانی کشیده شده که البته هیچ یک از افراد خانواده بویژه خود او از ترکشهای گاه مرگبارش، در امان نبوده است. چه جنایتها که در این گونه موارد اتفاق نیفتاده و چه امیدهایی که به باد نرفته است. نمونه مشهورش همین داستان تلخ ناصر و لاله و شهلا.
زندگی مشترک پیچیدگیهای خاص خودش را دارد. شاید پای صحبت هرکس بنشینید، حرف تازهای بشنوید؛ حرفهایی که گاه آنقدر در دل میمانند تا غبار فراموشی سر و رویشان را بپوشاند و گاه هم منجر به بروز اختلالات گوناگون میشود که تبعات مختلفی هم دارد.
بغضهای فرو خورده، گریههای پنهانی، حسرتهای به دل مانده، غرورهای جریحه دار شده، آسایش از دست رفته، آرزوهای خاک شده و....
این قصه سر دراز دارد....
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#174
Posted: 3 Sep 2015 22:56
چگونه با همسرمان به تفاهم کامل برسیم ؟
برای رسیدن به تفاهم در زندگی زناشویی 5 عامل مهم پذیرش یکدیگر، درک احساسات همسر، صداقت، داشتن رضایت شخصی از زندگی و احساس دریافت دو جانبه را باید رعایت کنیم تا زندگیای شیرین داشته باشیم.
پذیرش یکدیگر به این معنی است که به همسرتان اجازه بدهید، همان که هست باشد نه آن طور که شما دوست دارید و از او توقع نداشته باشید نوع دیگری فکر کند و یا طوری باشد که با خود واقعیتش هماهنگی ندارد.
برای درک احساس همسرتان، خود را به جای او بگذارید. هر چند ما دقیقاً آنچه را که بر سر او آمده تجربه نکردهایم اما میتوانیم خیلی به او نزدیک شویم و احساسات او را درک کنیم.
صداقت یعنی داشتن رابطهی صادقانه و قابل اعتماد با همسرتان. همسرتان باید اطمینان داشته باشد وقتی از احساسات خود با شما صحبت میکند یا اطلاعاتی از خود به شما میدهد شما رازدار هستید و او را مسخره نمیکنید و آنچه را که به شما گفته بعدها بر ضد خودش به کار نمیبرید.
رضایت شخصی از زندگی یکی از راههای مهم رسیدن به تفاهم در زندگی دانست. هر فردی باید زمانی را برای خودش صرف کند و برای نیازهای شخصی خود نیز اهمیت قایل شود.
اگر ما برای رفع نیازهای همسر و فرزندانمان تلاش کرده و برای خودمان وقت صرف نکنیم از عدم کمال خود احساس رنجش و خشم میکنیم و اگر بعضی از نیازهای مهم ما برآورده نشود نمیتوانیم به همسرمان نیز برای برآورده شدن نیازهایش کمک موثری کنیم.
بنابر این باید بین این دو تعامل را برقرار کنیم و از زندگی شخصی خودمان نیز رضایت داشته باشیم. همچنین باید احساس کنیم روابطمان عادلانه، دوجانبه و همکارانه است.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#175
Posted: 3 Sep 2015 22:59
هشدار قبل از طوفان زناشویی
جدایی زن و شوهر یکباره صورت نمی گیرد بلکه رابطه آن ها به تدریج رو به سردی می گذارد. با توجه به رابطه خود از به خطر افتادن زندگی مشترک خود جلوگیری کنید.
زن و شوهرها برای اینکه اشتباهات خود را جبران کنند و از خراب شدن بیشتر رابطه و به هم خوردن زندگی جلوگیری کنند باید به علائم بحران در روابطشان توجه کنند.
علائم بحران در رابطه زن و شوهرعبارتند از :
مصاحبت
در ابتدای زندگی زن و شوهر برخی از اوقات با هم شوخی و تفریح می کنند و از مصاحبت یکدیگر لذت می برند و سعی می کنند رضایت یکدیگر را جلب کنند. وقتی تبادل نظرها و گفتگو ها کم می شود یا از بین می رود نشانه آن است که روابط آن ها رو به سردی است.
عشق و محبت
البته نمی توان انتظار داشت که سال ها پس از ازدواج روابط عاشقانه زن و شوهر مانند دوران اولیه گرم و پرهیجان باشد. زندگی مشترک به تدریج دلبستگی های دیگری بین آن ها به وجود می آورد و علائق مشترکی آن ها را به هم پیوند می دهد. با این حال با از بین رفتن روابط عشقی نشانه عدم توجه زن یا شوهر نسبت به همسر خود می تواند باشد.
اعتماد متقابل
زن و شوهرهایی که به هم اعتماد دارند با هم روابط صمیمانه دارند و بیشتر می توانند مشکلات زندگی را تحمل و برطرف کنند. کم شدن یا از بین رفتن اعتماد متقابل استحکام زندگی آن ها را تهدید می کند.
در زندگی مشترک اختلاف نظرهایی وجود دارد. در همه افراد نقاط ضعفی می توان یافت. ممکن است در گفت و شنود ها با انتقادی دوستانه و بدون آن که رنجش ایجاد کند اختلاف نظر را مورد بحث قرار داد. اما اگر در هر موقعیتی از نقاط ضعف یا اختلاف نظر به عنوان وسیله ای برای تحقیر یا سرزنش همسر استفاده شود نتیجه خوبی نخواهد داشت.
توجه به نقاط ضعف
همسرانی که روابط صمیمانه دارند به صفات خوب و جنبه های مثبت شخصیت یکدیگر توجه دارند و در موقع مناسب آن را ستایش می کنند. اما اگر در گفتگوها و مشاجرات نقاط ضعف یکدیگر را مطرح و به انتقاد یا سرزنش بپردازند نشانه آن است که روابط آن ها خوب نیست و زندگی زناشویی آن ها در معرض خطر قرار دارد.
البته در زندگی مشترک اختلاف نظرهایی وجود دارد. در همه افراد نقاط ضعفی می توان یافت. ممکن است در گفت و شنود ها با انتقادی دوستانه و بدون آن که رنجش ایجاد کند اختلاف نظر را مورد بحث قرار داد. اما اگر در هر موقعیتی از نقاط ضعف یا اختلاف نظر به عنوان وسیله ای برای تحقیر یا سرزنش همسر استفاده شود نتیجه خوبی نخواهد داشت.
تجدید خاطرات
بحث و گفتگو درباره خاطراتِ مربوط به گذشته و اینکه زن و شوهر چگونه با کمک هم مشکلاتی را پشت سر گذاشته اند و توجه به عکس ها و یادگارها نشانه علاقه به زندگی مشترک است. چنان چه این تمایلات ار بین برود و گذشته ها مورد بی اعتنایی قرار گیرد می تواند نشان دهنده عدم علاقه و صمیمیت آن ها باشد.
سرگرمی های مشترک
با وجود آن که زن و شوهر شخصیت های جداگانه ای هستند و هر یک علایق خاصی دارند، با این حال برای آن که به هم نزدیک تر باشند احتیاج به آن دارند که سرگرمی ها یا تفریحات مشترکی داشته باشند ساعاتی را در کنار هم به آن مشغول باشند. چون شرایط تغییر می کند می توان این سرگرمی ها را تغییر داد و دوستان و آشنایان تازه ای پیدا کرد. اگر این مسئله مورد توجه آن ها نباشد، نشانه ای از فاصله افتادن بین آن ها است.
جدایی زن و شوهر ,مشکلات زندگی زناشویی,رابطه زن و شوهر
رابطه نزدیک
زندگی مشترک ایجاب می کند که زن و شوهر در کنار هم بوده و به خواسته های هم توجه لازم را داشته باشند. اگر شوهر خیلی دیر به خانه بیاید یا در خانه خود را مشغول کند و به همسر خود کم توجه داشته باشد، یا زن به آراستگی خود و فراهم کردن وسایل آسایش شوهر بی اعتنا باشد، روابط آن ها را نمی توان مطلوب دانست.
درباره مشکلات و ناراحتی ها به گفتگو بپردازید
بسیاری از زن و شوهرها متوجه هستند که با همسر خود رابطه خوبی ندارند ولی از اینکه درباره اختلاف خود به صحبت و گفتگو بپردازند واهمه داشته و از آن خودداری می کنند. در حالی که با تبادل نظر می توان برخی از سوء تفاهمات را برطرف کرد.
این نکته قابل توجه است که چگونگی مطرح کردن مسائل اهمیت زیادی دارد. اگر بیان گله و انتقاد به نحوی توهین آمیز باشد یا با خشونت باشد نه تنها در بهبود روابط اثری نخواهد داشت بلکه آن را بدتر خواهد کرد. مثلا می توان سوال کرد که چه گله ای دارد؟ و چگونه می توانم اشتباه را برطرف کنم؟ ممکن است پیشنهاد او قابل قبول نباشد ولی این پرسش راه سازش و بهبود روابط را هموار می سازد.
هم صحبت خوبی باشید
شنونده خوب بودن و توجه به گفته های همسر اهمیت دارد. شناخت کامل زن و شوهر از یکدیگر در حسن روابط آن ها اثر دارد و این شناخت به وسیله صحبت و گفتگو بدست می آید.
تفریح و سرگرمی را لازم بدانید
برخی از زن و شوهرها مشکلات و گرفتاری های زندگی را مانع از آن می دانند که تفریح و سرگرمی مشترک داشته باشند. در حالی که چنان چه با تفریح یا ورزشِ مناسب ساعاتی را در کنار هم به خوشی بگذرانند در روحیه آنان تاثیر زیادی دارد.
جملات محبت آمیز را فراموش نکنید
همه افراد به محبت احتیاج دارند. زن یا شوهر از همسر خود بیش از آنچه از دیگران انتظار داشته باشند، خواهان محبت هستند. از انتقاد و مقایسه های بی مورد او با دیگران خودداری کنید و از رنجاندن او بپرهیزید.
به خواسته های همسر خود توجه داشته باشید
اگر همسر شما به چیزی احتیاج دارد تهیه آن در روحیه او اثر زیاد دارد.ممکن است آن چیز بسیار ارزان قیمت باشد، اما اهمیت مسئله توجه به تمایلات او و نشانه ای از محبت است.
باید توجه داشت که بین بهترین و صمیمی ترین همسران هم تفاوت نظر یا سلیقه کم و بیش وجود دارد.با گذشت و مهربانی می توان راه سازش را هموار و از خراب شدن روابط جلوگیری و به زندگی نشاط و استحکام بخشید.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#176
Posted: 3 Sep 2015 23:02
بحث با همسر
هیچ زن و شوهری نیستند که بینشان اختلاف نظر به وجود نیاید. حتی همین حالا که اول راهید و به قول معروف دوران شیرین نامزدی تان را می گذرانید، باز هم اختلاف ها راهشان را به رابطه شما باز می کنند و شما باید بلد باشید آنها را مدیریت کنید.
در واقع باید بگوییم اولین مهارتی که لازم است کسب کنید تا زندگی آرام و توأم با عشق داشته باشید مهارت گفت و گو است. گفتگو به جای دعوا، خوب شنیدن و خوب گفتن و حتی مهارت به جا تمام کردن بحث و سکوت کرد.
همسرانی دور و برتان می بینید و مرتب با هم جنگ و دعوا دارند همان هایی هستند که مهارت گفت وگو کردن با یکدیگر را ندارند و بیشتر می خواهند با هم بحث کنند. نتیجه این است که یک مسئله کوچک را به یک مسئله بغرنج و پیچیده تبدیل می کنند. اگر می خواهید جزو این همسران نباشید از همین حالا که نامزد هستید و دوران خوشتان را می گذرانید مهارت گفتگو و حل مساله را یاد بگیرید.
تفاوت بحث کردن با گفت وگو
تفاوتی که بحث کردن با گفت وگو دارد این است که در بحث کردن فرد می خواهد بگوید حرف من درست است و به جای این که خوب بشنود می خواهد جواب بدهد و طرف مقابل را بکوبد و خودش را ثابت کند. در حالی که در گفت وگو هر دو نفر می خواهند به موضوع مشترکشان فکر کنند و به صورتی صحبت کنند که به نتیجه ای برسند و از یکدیگر چیزی یاد بگیرند.
چگونه باید گفت وگو کنیم
باید شنونده باشید. تا وقتی کسی یاد نگیرد خوب بشنود نمی تواند خوب مسئله را حل کند.
کنترل خشم و هیجان لازمه گفت وگو است. هر وقت عصبانی و ناراحت هستید درباره موضوعی با هم صحبت نکنید و زمانی با هم گفت وگو کنید که فضا آرام باشد. به همین دلیل وقت مناسب را برای گفت وگو با هم در نظر بگیرید. یعنی به مجردی که مشکلی پدید آمد درباره آن حرف نزنید بلکه زمان مناسب را تعیین کنید.
از موضع قدرت با هم حرف نزنید. از دستور دادن، باید و نباید کردن، توهین و تحقیر بپرهیزید.
هر وقت تصمیم گرفتید گفت وگو کنید فقط درباره یک موضوع حرف بزنید و چند مسئله را مطرح نکنید.
اگر دعوا کردید
همه همسران با یکدیگر دعوا دارند اما هنگامی که می بینید کار دعوا دارد بالا می گیرد و به جاهای باریک کشیده می شود خود را کنار بکشید و اجازه ندهید دعوا بالاتر رود و در همان جا به بحث تان خاتمه دهید . کار فوق العاده سختی است، اما خشم خود را پنهان کنید و اجازه ندهید که همسرتان متوجه شود هنوز ناراحت و عصبانی هستید تا او هم مصمم شود و دعوا را به پایان رساند.
هنگامی که گفتگوی تان به دعوا رسید، ادامه این گفتگو فایده ای ندارد و هر لحظه موقعیت و حریم هایی که در زندگی مشترک بین همسران وجود دارد را به مخاطره می اندازد.
به همسر خود نشان دهید علی رغم تمام اشتباهاتی که ممکن است انجام دهد، باز هم او را دوست دارید. این روشی است برای اینکه به او بگوییم که واقعاً قصد آشتی کردن داریم نه بهم زدن همه چیز.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#177
Posted: 3 Sep 2015 23:06
احساس متفاوت به مادر شوهر
یکی از رایج ترین مشکلاتی که میان خانمها و خانواده همسرشان خصوصا مادر شوهر وجود دارد، اختلافات ارتباطی است که عمدتا باعث ایجاد کدورت می شود.گویی این جنگ و ستیز زنانه پایانی ندارد و تا دنیا بوده و هست و خواهد بود این مشکلات برقرار است. البته خیلی از خانمها هیچ مشکل جدی با خانواده همسر خود ندارند اما در این میان هستند کسانی که همیشه درگیر این دست اختلافات هستند.البته افراد مختلف در برابر این شرایط واکنشهای متفاوتی بروز می دهند. برخی از خانمها کلا با خانواده همسر قطع رابطه می کنند، برخی رابطه را حفظ می کنند اما این رابطه توام با مشکل و تنش دایمی است و هر ملاقات با خانواده همسر معادل یک اختلاف زناشویی جدی با همسر است.
برخی هم قطع رحم نمی کنند اما خیلی با احتیاط برخورد کرده و آن قدر روابط محدود و حساب شده است که تفاوت چندانی با قطع رابطه همیشگی ندارد.
اما از میان همه این راه حلها به نظر می رسد که بهترین راه حل مدارا کردن باشد. خصوصا که مادر همسر نقش معنوی مهمی در زندگی هر زنی دارد. یعنی اگر خانمی با مادر همسر خود مشکل داشته باشد چه رابطه اش را قطع کند و چه رابطه ای توام با تنش با وی داشته باشد در هر حال زندگی مشترکش با چالش جدی مواجه می شود پس یک زن فکور باید در صدد اتخاذ یک راه حل سوم و البته منطقی تر باشد. از ویژگى هایى كه در تحقق سازگارى و آرامش زندگى خصوصا ایجاد ارامش در زندگی مشترک نقش بسزایى دارد و كمتر عاملى را مى توان یافت كه در این حد بتواند در ایجاد و تثبیت آن نقش ایفا كند، «مدارا» است. اساسا بدون رفق و مدارا نمى توان از زندگى بهره برد و زندگى بدون بهره مندى تنها از شكل برخوردار، و فاقد روح و معناست. كمال و تمامیت كار در تركیبى از شكل و معناى زندگى است. در نهاد خانواده، اجراى این اصل از قوانین بسیار فراگیر است. به طور كلّى، در برخورد با حالات درونى همسر، مادر همسر و کلا خانواده همسر و موقعیتهاى بیرونى زندگى باید مدارا كرد.
تعریف مدارا
«مدارا» عبارت است از نرم برخورد كردن با دیگران، به آنها جا دادن و در حق آنان خشونت روا نداشتن. مدارا در پیدایش سه زاویه خوش اخلاقى، یعنى نرم برخورد كردن، همدمى نیكو و تحمل كردن دیگران به گونه اى كه از انسان فرار نكنند، نقش فراوانى دارد. این ویژگى در زندگى اجتماعى به طور عام و در نهاد خانواده به طور خاص از اهمیت ویژهاى برخوردار است. البته از این نكته نباید غافل شد كه میان مدارا به عنوان یك روش مثبت در زندگى اجتماعى با آنچه امروزه به عنوان تساهل و تسامح مطرح و تبلیغ مى شود، تفاوت اساسى وجود دارد؛ زیرا در مدارا، اصول و مبانى ثابت است و در آن كمترین اغماضى صورت نمى گیرد، در حالى كه تساهل و تسامح دائره وسیعى دارد و اصول و مبانى را نیز شامل مى شود و چه بسا افرادى براى برخوردارى از مزایاى مادى و دنیایى از اصول خود نیز كوتاه مى آیند.
پیامدهاى مدارا
- خیر و بركت
تأثیر رفق و مدارا در یُمن و بركت زندگى به حدّى زیاد است كه در روایتى پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله رفق را مجسمه بركت و خشونت را مجسمه شومى معرفى كرده و فرموده اند: «الرّفق یمنٌ و الخُرق شۆم»؛14 رفق و مدارا بركت، و خشونتْ بى بركتى و شومى است. در زندگى نوع مردم، سازگارى بر اساس ویژگى هاى همخوان همسران حاصل نیست، بلكه باید آن را تحصیل كرد. كمتر اتفاق مى افتد زن و شوهر به لحاظ ویژگى هاى شخصیتى و ظاهرى به گونه اى دلخواه یكدیگر باشند كه به طور طبیعى سازگارى میان آنان حاصل باشد. نوعا باید به سمت سازگارى حركت كنند؛ یعنى از طریق مدارا و امثال آن خود را به سمت سازگارى سوق دهند و آن را تحصیل نمایند.
- بهره مندى و خوشبختى
یكى از پیامدهاى مدارا این است كه به وسیله آن مى توان از زوایاى مثبت زندگى بهره مند شد. كسى كه مدارا نمى كند، نه تنها نسبت به آنچه دلخواه اوست و در زندگى مفقود است، محروم مىباشد، بلكه از آنچه هست نیز نمى تواند بهره بگیرد؛ ولى كسى كه مدارا مى كند دست كم از این نیمه موجود بهره مند مى شود. امام كاظم علیه السلام مى فرماید: «الرفق نصف العیش»؛ رفق و مدارا نیمى از زندگى است.
هیچ كس به زندگى پرتنش و پراضطراب علاقه مند نیست. همه به دنبال انواع آرامش در زندگى هستند و این خواسته از طریق مدارا حاصل مى شود.
- امنیت
زندگى اجتماعى به گونه اى است كه هیچ كس نمى تواند به بازتاب رفتارهاى دیگران نیندیشد و كاملاً خواسته هاى خود را در نظر بگیرد. در این عالم، از منافعى كه دیگران ایجاد مىكنند، همه بهره مند مى شوند. هر كس در این فضا قرار گیرد مشمول این منافع است. همان گونه كه اگر دیگران مرتكب زشتى شوند پیامد رفتارشان تنها دامنگیر خودشان نخواهد شد. از سوى دیگر، ما مى توانیم نه به طور عام، بلكه به طور خاص براى دیگران سود یا ضرر ایجاد كنیم. در چنین مواردى، ضرورت مدارا براى برخوردارى از سود و ایمن بودن از ضرر، چشمگیرتر است. امیرمۆمنان على علیهالسلام مىفرماید: «مَنْ دَارىَ الناس اَمن مكرَهم»؛ كسى كه با مردم مدارا كند از مكر آنان در امان مى ماند.
- محبت، مسالمت و كینه زدایى
هیچ كس به زندگى پرتنش و پراضطراب علاقه مند نیست. همه به دنبال انواع آرامش در زندگى هستند و این خواسته از طریق مدارا حاصل مىشود. حضرت على علیهالسلام مىفرماید: «ما استجلب المحبّة بمثل السخاء و الرفق و حسن الخلق»؛24 چیزى به اندازه سخاوت، مدارا و خوش اخلاقى محبت به وجود نمى آورد. پس مدارا نقش مهمى در جلب محبت دارد. مدارا، از رفتارهاى پسندیده است که آثار فراوان اخلاقى و تربیتى میان مردم بر جاى مى گذارد و البته از برگزیده هاى رفتار نیک پیامبر خدا "ص" به شمار مى رود؛
اگر ما دوست داریم اطرافیان با ما با رویی گشاده صحبت کنند باید خود مثال و مصداق عینی و شفاف از خلق باشیم. اگر می پسندیم که مردم با نیکی از ما یاد کنند و نکات مثبتمان را پر رنگ جلوه دهند باید بیش از بدی ها و نقص های مردم به خوبی هایشان توجه نماییم. اگر نمی پسندیم مردم در اجابت خواسته هایمان کوتاهی کنند، خواسته های دیگران را مقدم بر خواسته های خویش قرار دهیم.اگر خوش بختی را در این می بینیم که مشکلاتمان یکی پس از دیگری حل شود باید در حل مشکلات دیگری قدم برداریم.امام علی(ع) می فرماید: «با مردم، مدارا کن تا از برادری آنان بهره مند شوی و با روی خوش با آنان برخورد کن تا کینه هایشان بمیرد». پس کسی که با مردم به مدارا رفتار می کند، به فرموده پیامبر (ص) از عاقل ترین مردم است و انسان عاقل به شناخت و راه های خوشبختی، سریع تر نائل می آید.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#178
Posted: 3 Sep 2015 23:11
وقتی تفاهم کمیاب می شود
هر یک از همسران چه زن و چه مرد، مزایا و معایبی دارند. اگر انسان بخواهد فقط کمبودها را ببیند همیشه ناراضی است اما اگر کمبودها را به حساب ذخیره آخرت بگذارد، همیشه راضی و خوشحال است.
هر انسانی دنیایی بزرگ را در خود نهفته است و این که دو نفر همانند هم باشند، شدنی نیست. در دنیای امروز، از کلمه ی تفاهم بسیار یاد می شود، بعضی از دختر و پسرها برای ازدواج به تفاهم نمی رسند و بعضی دیگر به تفاهم رسیده و ازدواج می کنند، بعضی ها پس از چند سال ازدواج ، می گویند ما الان به عدم تفاهم رسیده ایم ، و می خواهیم از هم جدا شویم. حال سوال این است تفاهم در ازدواج چیست و چگونه حاصل می شود؟
شاید بتوان از تفاهم به «وجه مشترک» تعبیر کرد. گاهی دونفر در حدود هشتاد درصد فهم و تفکری یکسان دارند و در حدود بیست درصد هم اختلاف نظر وجود دارد.
نمی توان گفت به خاطر این اختلاف اندک، دو نفر با هم نمی توانند زندگی کنند. «تفاهم» مصدر باب تفاعل است و در دستور زبان عربی باب تفاعل بیانگر مفهومی طرفینی می باشد، بنابراین تفاهم به معنای درک متقابل و به فهم مشترک رسیدن است. دو نفر ممکن است در ابتدای امر، دو نوع تفکر صد درصد متفاوت نسبت به یک موضوع داشته باشند اما پس از شنیدن دلایل یکدیگر به تفاهم می رسند.
با این حال باید توجه داشت رسیدن به تفاهم صددرصد نه عملی است و نه رسیدن به آن ضروری، بلکه رسیدن به تفاهمی نسبی کفایت می کند. در زندگی خانوادگی هم چنین است، همسران در خانواده، با بیان نوع رفتارها و با شیوه های عملی، در بیشتر مسائل زندگی به فهم مشترک می رسند و در تفکر و اندیشه به مشترکات زیادی دست می یابند.
تفاهم والدین با فرزندان
بعد از ورود فرزند به کانون خانواده تا سنین بلوغ آموزش ها یک سویه است و در ضمن این آموزش ها اگر پدر و مادر در نوع آن توافق داشته باشند، آرام آرام فرزندان به تفاهم با والدین می رسند و به تدریج مانند آنها می اندیشند بعد از سنین بلوغ که سن بازتاب و گاه تهاجم است کمی استقلال رأی در فرزندان پیدا می شود و ممکن است نوع تفکرات فرزندان با پدر و مادر متفاوت نماید.
در این میان هنر والدین آن است که این دو نوع تفکر را به هم نزدیک کنند و زمینه تفاهم را فراهم آورند. گام اول در این زمینه را باید والدین بردارند و بپذیرند که فرزندان آنها ، با نوعی از ادراکات جدید مواجه شده اند و اصرار بر این که تمام آنچه را که ما می فهمیم درست است و شما هم باید آن را بفهمید. معمولاً به نتیجه مطلوب نمی رسد.
درک موقعیت جدید فرزندان باعث می شود والدین بتوانند با فرزندان خود سازگار شوند. بدین ترتیب بخشی از ادراکات، استدلالات و مبانی فکری و عملی به یکدیگر نزدیک خواهد شد. از آن جا که مسۆولیت فرزندان رعایت حسن خلق و برخورد احترام آمیز والدین است. آنها وظیفه دارند به اعتقادات و دیدگاههای والدین خود احترام بگذارند و در این راستا همسران باید بکوشند برای ایجاد تفاهم میان خود و فرزندانشان راهکارهایی جدی را پیش گیرند.
در مقابل فرزندان هم نباید توقع داشته باشند که پدر و مادر مانند آنها باشند و مانند آنها فکر کنند. در ضمن آموزش ها به فرزندان تفهیم شود که از والدین خود انتظاراتی متعادل داشته باشند. آنها باید بیاموزند که همیشه همه چیز مطابق میل آنها نخواهد بود و اگر چیزی مطابق میل آنها نبود الزاماً حق اعتراض ندارند.
در زندگی خانوادگی توجه به این نکته ضروری است که اگر انتظارات همسران متعادل گردد به طور طبیعی تفاهمی نسبی بین همه اعضای خانواده به وجود می آید.
در صورت نرسیدن به تفاهم، چه باید کرد؟
گاهی دیده می شود که میان زن و شوهر تفاهمی دیده نمی شود، هم مرد ناراضی است و هم زن رضایت ندارد. در این صورت وظیفه طرفین آن است که اولاً از درگیری اجتناب نمایند و ثانیاً برخورد بزرگوارانه را برگزینند؛ زیرا مطرح شدن اختلافات در زندگی آن هم به صورت امری دائمی باعث می شود که کانون زندگی به یک پایگاه جنگ و جدال تبدیل شود، و در نهایت خانواده که باید محل سکون و آرامش باشد به محل فرسایش تبدیل می شود.
باید توجه داشت که مشکلات زندگی در همه جا وجود دارد و در کنار نعمتهای بی پایان الهی، مشکلاتی هم هست. این مشکلات در کلاس درس دنیا از واحدهای درسی به حساب می آید. در زندگی دنیا سه نوع واحد درسی وجود دارد: عبادات، ترک معاصی، صبر بر ناملایمات، هر یک از همسران چه زن و چه مرد، مزایا و معایبی دارند. اگر انسان بخواهد فقط کمبودها را ببیند همیشه ناراضی است اما اگر کمبودها را به حساب ذخیره آخرت بگذارد، همیشه راضی و خوشحال است.
اگر به خاطر عدم تفاهم، دو انسان از هم جدا شوند هر یک از طرفین باید بدانند که وقتی با همسر دیگری ازدواج کنند، اگرچه ممکن است عیبهای فعلی وجود نداشته باشد، اما بی گمان عیب های دیگری وجود دارد؛ زیرا هیچ کسی بی عیب نیست، آنچه مهم است این که در زندگی، قناعت پیشه گردد و همسران به آنچه خدا عطا کرده است راضی و قانع باشند.
با وجود این باید توجه داشت که صرفا رضایت و قناعت، زمینه ساز تفاهم کامل نیست، بلکه بایستی همسران مهارت تفکر منطقی و گفتگوی سازنده را بیاموزند..
اگر تصور شود زندگی همواره همه چیز را به دلخواه ما پیش خواهد آورد، اشتباه خواهد بود. اگر چنین چیزی پیش آمد اتفاقی نیکوست اما اگر پیش نیامد باید راضی بود در صورت عدم تفاهم باید نهایت سعی و تلاش به کار برده شود تا تفاهم لازم ایجاد گردد و در غیر این صورت باید به عدم مفاهمه تن داد. انسان با کنار آمدن مقابل مشکلات و برخورد منطقی با ان آسوده می شود.
حضرت امیرالمومنین که سلام و درود خدا بر او باد می فرمایند:بدان که یک کار از دو حال خارج نیست یا چاره و حیله ای می توان برای آن به کار برد، پس باید چاره اندیشی کرد و اگر چاره ای ندارد باید در مقابل آن صبر پیشه ساخت.
در قسمت دوم راه های ایجاد تفاهم و اثرات تفاهم در زندگی خانوادگی را با عنوان «زندگی مشترکتان را خوشمزه تر کنید» بررسی خواهیم کرد.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#179
Posted: 3 Sep 2015 23:14
جملاتی که مـردان را دیـوانـه میکند !
گاهی وقتها، خانم با بکار بردن یک جمله ناخواسته تمام اعصاب و روان آقای خانه را بر هم میزند. صبح قبل از بیرون رفتن از منزل، اگر همسرتان بگوید پولم تمام شده یا نوشتن چک فراموشت نشود، چقدر آرامش شما برهم میخورد؟! اگر خانمها بدانند چه کلامی را در چه زمانی و به چه شکلی بیان کنند، بهطور حتم از حرفهایی که آقایان را از کوره به درمیبرد، جلوگیری خواهند کرد. مگر آنکه هدف بانویی، به هم ریختگی روحی و شخصیتی آقای خانه باشد! در هر صورت خانمها باتوجه به محتوای این مطلب باید تلاش کنند از تکرار این حرفها و موقعیتهای تنشآفرین پرهیز کنند.
1. پولم تمام شده
اگر نمیتوانید هزینه ماهانه خانواده و خرجی روزانهتان را محاسبه کنید، ریاضی خود شما اشکال دارد! برای دریافت هزینه منزل به زمان و نحوه دریافت وجه نقد مورد نظرتان توجه کنید.
زمان رفتن و خارج شدن از خانه برای مطرح کردن پول، زمان درستی نیست، شدیدترین درگیریهای خانوادگی میتواند به دلیل درخواست مستمر و بیموقع پول باشد. ماهی یکبار کل هزینههای جاری را محاسبه و زمان دریافت خرجی خانه را مشخص کنید. اشتباه نکنید! اگر شما هم شاغل بودید خودتان بهطورحتم مدیریت مالی را قبول داشتید.
موضوع دیوانهکننده برای همسرتان، بیموقع مطرح کردن دریافت پول و پیدرپی بودن آن است. فراموش نشود اشکال شما در نداشتن یک منبع درآمد یا سرمایهگذاری و نیز شاغل نبودنتان نیست، بلکه مشکل در نبودن یک رویه مشخص جهت مدیریت مالی خانه و شیوه دریافت و هزینه اقتصادی بوده و مثلا برخی از ما فراموش میکنیم پاساژگردی یا خرید، تفریح نیست.
2. شوهر دوستم این کارو انجام نمیدهد؟
هیچ چیزی ناپسندتر از یک مقایسه نابجا نیست. حال چه با شوهر یکی از دوستان فعلیتان باشد و چه با خواستگار یا نامزد قبلیتان! چون شما هیچ وقت نمیتوانید از مقابلهبهمثل همسرتان جلوگیری کنید، مقایسه بیدلیل و غیرعقلانی جز خراب کردن روان همسرتان نتیجهای در برندارد.
پس لطفا توجه داشته باشید مقایسه همسرتان با هر مرد دیگری حتی پدر و برادرتان اثری جز تخریب شخصیت او ندارد! دوست شما، شرایط زندگی و خلق و خوی همسرش کاملا با شرایط واقعی زندگی شما متفاوت است. ضمن درک تفاوتها سعی نکنید با سر کوفت زدن، کار خود را پیش ببرید چرا که این کار فرجام خوشی نخواهد داشت.
3. کی میخوای کارتو عوض کنی؟
هر مردی از کارش لذت میبرد یا حداقل برخی از آقایان کارشان را دوست دارند. مثلا بعد از ۲۰سال کار حالا اگر خانواده او انتظار تغییر شغل را از ایشان داشته باشد، پس چه بر سر سلایق و علایقش خواهد آمده؟ شاید اگر هزینه نکند، متضرر نشده و شرایط مالی بهتری را سپری کند.
اما خانمها معمولا به این نکته توجه نمیکنند که همسرانشان به کار و شغل خویش دل میبندند و شخصیت و عزتنفس خود را در جایگاه اجتماعی و کار خویش جستوجوی میکنند. پس اگر هر روز درباره کار آقای خانه پشتسر هم غر بزنید نتیجهای جز بههم ریختن روان همسرتان نخواهید داشت.
4. تو هم عین بابات یا خانوادهات هستی
اگر همسرتان نامرتب است یا مناسبتهای مهم زندگیتان را فراموش میکند این مورد را با خود او حل کنید و از کشاندن پای پدر، مادر، خواهر یا برادر و بقیه افراد خانوادهاش به این مشکل اجتناب کنید. وقتی چنین جملهای را به کار میبرید به همسرتان مستقیما این پیغام را میدهید که قصد تحقیر او را دارید.
بدیهی است که به کار بردن جملاتی از این دست به نقاط ضعفی که در خانواده همسرتان مشاهده کردهاید، اشاره میکند. اگر انصاف داشته باشید، با مقایسه خانواده خودتان با خانوادههای برتر، متوجه خواهید شد که فامیل و اقوام شما نیز در بعضی از مباحث دارای مشکلاتی هستند.
5. خودم میتوانم، کمک لازم ندارم
شاید باور نکنید اما این جمله برای اکثر مردان آثار مخربی دارد. همسر شما مانند هر انسان دیگری از اینکه وجود موثر و مفید داشته باشد به خودش افتخار میکند. گاه دلیل شما برای بیان این جمله این است که همسرتان کاری که قصد انجامش را دارد به خوبی انجام نمیدهد؛ مشاوران معتقدند حتی اگر عملکرد شوهرتان در انجام کاری با شما متفاوت است آن را به شکلی زننده مطرح نکنید. بعدها از اینکه نقش حمایتی همسرتان را از او گرفتهاید پشیمان خواهید شد، چرا که با این حرف او را دیوانه خواهید کرد.
6. مادرم گفت که این کار را انجام میدهی
وقتی این جمله را میگویید بیشک یک صحنه برای شوهرتان بازسازی میشود؛ اینکه شما در مقابل دیگران، زندگی شخصیتان و مشکلات آن را بر ملا کردهاید. بدیهی است از آن پس هر چه از دیگران بشنود را به شما نسبت خواهد داد و بعدها به صفت ناخوشایند دهنبین هم ملقب خواهید شد. به جای همه اینها، حتی اگر از یکی از اطرافیانتان به شما هشدار داده شده که همسرتان رفتارهای بهطور مثال کنترلکننده دارد، به جای بیان آن از قول سوم شخص این مساله را از طرف خودتان مطرح کنید.
7. مردباش
هیچ چیز به اندازه زیر سوال بردن مردانگی آقایان دردآور نیست. در این دوره و عصر هزاره سوم هیچ شیوه منطقی و ریاضی جهت سنجش اخلاق، دیانت و مردانگی همه اطرافیانمان و ازجمله همسر شما وجود ندارد. شاید شما ندانید اما همسر شما به اندازه کافی از به ظاهر رفیقان خویش نامردی و نارفیقی دیده است، پس اگر شما هم به کنایه یا نیش زبان یا حتی بدون هر قصد و غرضی این جمله را به او بگویید.
8. همیشه این کارو میکنی
"آن از وضع غذا خوردنت، این هم از کارهای خانه انجام دادنت و..." با این کار همسرتان را گیج میکنید که دقیقا کدام کارش شما را آزار داده است. یاد بگیرید دقیقا روی مشکلی که شما را ناراحت کرده تمرکز کنید. اگر از اینکه شوهرتان جورابهای کثیفش را در راهرو انداخته است دلخورید به او نگویید تو همیشه همین جوری هستی.
صریح باشید و از کلیگویی پرهیز کنید. این راه بهتری برای رسیدن به یک زندگی سالم و موفق است. برای تغییر یک رفتار بهخصوص مثلا دیر به منزل آمدن، بیتوجهی به تکالیف و امور مدرسه بچهها و برنامهریزی جهت تعطیلات آخر هفته سعی کنید، مورد به مورد و مرحله به مرحله با جزیینگری پیش بروید تا حرفهای کلی شما روان همسرتان را بههم نریزد.
9. از دستت خسته شدم
"دیگر از دست تو و فرزندانت عاصی شدهام. ایکاش به تو و خانوادهات بله نمیگفتم. از دست کارهای تکراری و روزمرگی زندگیام به ستوه آمدهام. این، آن زندگیای که من میخواستم نبود." این جملهها فقط تیرگی روابط و سردی فضای بین شما را بیشتر خواهد کرد.
البته اگر میخواهید زندگی مشترکتان را به سکته عاطفی برسانید اشکالی ندارد اما برای سازندگی و اصلاح چنین گفتمانی فایده ندارد. برای تغییر شرایط زندگی لازم است ابتدا شرایط پذیرش حرفهای خود را در همسرتان به وجود آورید نه اینکه با اینطور حرف زدن او را تا مرز جنون پیش ببرید.
10. به چی فکر میکنی؟
خانمها خیلی کنجکاو هستند آنها باید از تمام افکار و احساسات، علایق، عقاید، گمانها و اشارات شما سر در بیاورند. از سوی دیگر آقایان اصلا دوست ندارند که در مورد همه چیز کاوش کنند و بحث راه بیندازند. سکوت، آنها را بیشتر راضی نگه میدارد.
پس زمانی که همسرتان در حال مطالعه، نوشتن، دیدن، شنیدن موسیقی یا هر کار دیگری است با طرح یک پرسش بیربط، رشته افکارش را از هم پاره نکنید، چرا؟ چون این کار شما او را مرز جنون برده و شما نیز به پاسخ و خواسته خود نخواهید رسید.
ناراحت کردن و از کوره به در بردن آقای خانه شما، به هر دلیل نتیجه دلخواهتان را در پی نخواهد داشت. برای او و زمان استراحش احترام قایل شوید. اجازه دهید فقط به اندازه نیم ساعت اول ورودش به منزل را با آرامش سپری کند. این یک روش کاملا کلاسیک زنانه است تا ما مردان را وادار به اعتراف کنند که در آن لحظه خاص به آنها فکر نمی کردیم. این سوال دقیقا در زمانی که از کنار هم بودن لذت میبریم و درست لحظه ای که اصلا انتظارش را نداریم مطرح می شود.
این اتفاق آنقدر سریع می افتد که هیج زمانی برای فکر کردن نداریم و قبل از آنکه متوجه شویم متهم به فکر کردن به نامزد قبلیمان می شویم! این سوال روشی بسیار ظریف است تا به ما این پیام را برساند که ما حق داشتن افکار خصوصی را نداریم.
به موارد بالا می توان اینها را هم اضافه کرد:
سالگرد گرفتن برای هر چیز کوچکی
چرا خانم ها هر اتفاق کوچکی در زندگی را به بهانه ای برای گرفتن هدیه تبدیل می کنند. ما آقایان بعد از یک روز کاری عادی و کاملا خسته با تصور فقط یک شام ساده به منزل می آییم. اما صحنه ای را که با آن مواجه می شویم ما را شوکه میکند. چه کار غلطی انجام داده ایم؟ آیا تولدش است؟ آیا تولد خودم است؟ نخیر، امروز سالگرد روزی است که برای اولین بار به یکدیگر نگاه کردیم. خانم های عزیز لطفا دست بردارید. ما همینکه توانستیم روزهای قرارمان را به یاد داشته باشیم کلی هنر کرده ایم.
گفتن جمله "خوبم" وقتی که ناراحت هستید.
همسرم در حالیکه من در حال تماشای فوتبال بودم جلوی تلویزیون ایستاده بود و به همین دلیل کمی بحثمان شد. از آن پس هرگونه مشکلی را که فکرش را بکنید به یادش آمده است. پرسیدم: خوبی؟ اما او همان جمله منفعل-تهاجمی که معمولا با یک سکوت همراه می شود را گفت: خوبم! اگر از چیزی ناراحت هستید آن را مستقیم بیان کنید تا ما هم بتوانیم آن را حل کنیم. البته راه بهتری هم وجود دارد: لطفا مشکلات را یکی یکی بازگو نکرده و بگذارید ما فوتبالمان را تماشا کنیم!
بیش از حد بیمار بودن شما
در مراسم ختم، مراسم عروسی، به خاطر فیلم های شاد و غمگین گریه می کنید. ما مردها نمی دانیم در زمانیکه شما تمام پیراهن زیبا و اطو شده ما را با اشکهای خود خیس می کنید، چه کاری می توانیم انجام دهیم. اصلا این همه اشک را از کجا می آورید؟ به عقیده ما مردها، خانم ها می توانند در سال یک روز مخصوص گریه کردن داشته باشند. آنها میتوانند در این روز دور هم جمع شده و تمام ۲۴ ساعت را گریه کنند تا برای ۳۶۴ روز باقیمانده نرمال رفتار کنند.
مداوم صحبت کردن
ما مردها شنیده ایم که خانمها روزانه حدود ۲۰٫۰۰۰ کلمه صحبت می کنند. خوب برای ما قابل درک است که این وظیفه روزانه باید حتما انجام شود. اما چرا همیشه در بدترین زمان ممکن این کار را میکنید؟ مثلا همسر من، درتمام طول آن مهمانی خانوادگی که واقعا باید صحبت می کرد و آن سکوت اذیت کننده را می شکست ساکت بود و درست زمانیکه من و دوستانم در میانه یک بازی بسیار هیجان انگیز بودیم شروع به تعریف کردن از نحوه نشستن گربه همسایه کنار بوته گل رز کرد!
عذاب آورترین قسمت ماجرا اینجا بود که او داشت به طور مفصل راجع به صاحب گربه که در سوپرمارکت سر خیابان مشغول به کار بود صحبت می کرد. خانم های عزیز، لطفا زمان مناسب برای صحبت کردن را تشخیص دهید و لطفا فقط اصل کلام را بیان کنید.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#180
Posted: 3 Sep 2015 23:17
۱۰ چیزی که زنها درمورد مردها تنفر دارند
وقتی از خانمها میپرسید که از چه چیزهایی درمورد مردها بدشان میآید، لیستی بیانتها جلو رویتان میگذارند.
بااینکه چیزهایی که زنها درمورد مردها بدشان میآید ترکیبی از ویژگیهای کوچک و بزرگ است، اینجا به ۱۰ مورد از آزاردهندهترین این ویژگیها اشاره میکنیم:
۱. قسم دروغ
بااینکه بیشتر خانمها از قسم خوردن آقایان وقتی خودشان ناراحتند بدشان نمیآید اما از مردهایی که فکر میکنند قسم خوردن تنها راهی است که حرفشان را باور کنند متنفرند.
۲. سلطهگری
بیشتر خانمها مردی میخواهند که از آنها محافظت کند و به آنها احساس امنیت دهد اما به دنبال دیکتاتوری که به آنها دستور دهد چه بکنند و کجا بروند و با کی حرف بزنند و یا چه بپوشند نیستند. زنان از مردانی که قصد کنترل دارند میترسند و از آنها فرار میکنند.
۳. متعهد نشدن
خیلی مهم است که مردها درک کنند که وقتی همه چیز جدی میشود، زنها توقع دارند که شما دو نفر خودتان را محدود به همدیگر کنید. زنها از اینکه بازیچه کسی قرار بگیرند و با کسی بمانند که از متعهد شدن میترسد متنفر هستند.
۴. رمانتیک نبودن
زنها عشق واقعی همراه با حس ارتباط عاطفی به مردشان را میخواهند. اگر طرفتان احساس کند که فقط بخاطر رابطهجنسی سراغ او میآیید خیلی زود از شما دور شده و حتی اجازه دست زدن به خود را هم به شما نخواهد داد.
۵. نرسیدن به خود
بااینکه ظاهر همه چیز نیست اما زن جذب مردانی که به خود نمیرسند، موهایشان ژولیده است، بوی عرق میدهند، ناخنهایشان بلند شده، دهانشان بو میدهد و لباسهای چروک میپوشند نمیشوند. علاوه بر این، متناسب نگه نداشتن اندامتان به خانمها نشان میدهد که احترامی برای خودتان قائل نیستید و هیچ انگیزه و نظمی در زندگی ندارید.
۶. قابل پیشبینی بودن
زنها واقعاً از مردان قابل پیشبینی که هیچوقت کار متفاوتی انجام نمیدهند بدشان میآید. آنها عاشق مردانی هستند که سرشار از سورپرایزهای عالی اند.
۷. اولویت دادن به دوستانشان
اگر از گذراندن وقت با دوستانتان خیلی بیشتر از همسر یا نامزدتان لذت میبرید و همسرتان هیچوقت نمیتواند ساعتی دونفره با شما داشته باشد، مطمئناً یک جای کار میلنگد.
۸. مدام بحث کردن
زنها از مردهایی که هر صحبت کوچک را به بحثی ادامهدار و مشاجره تبدیل میکنند و باعث میشود آنها مجبور شوند مدام حالت دفاعی به خود بگیرند خوششان نمیآید.
۹. دید زدن خانمهای دیگر جلو چشم آنها
بااینکه نگاه کردن به خانمها برای برخی آقایان مسئلهای عادی است (البته نه زیاد از حد آن)، اما وقتی اینکار را جلو زن زندگیتان انجام دهید مشکلساز خواهد شد.
۱۰. وابستگی
اعتمادبهنفس و استقلال ویژگیهایی بسیار جذاب در آقایان است، اما وابستگی و ناامنی اینطور نیست. زنها دوست ندارند با مردانی باشند که به خودشان اعتماد ندارند و برای روابط، کار و دوستیهایشان نیاز به تایید دائمی دارند.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود