ارسالها: 2890
#181
Posted: 3 Sep 2015 23:21
چند راهکار برای رفتار با همسر پرخاشگر
همه ما حق داریم خشمگین شویم اما مهم این است که چگونه خشم مان را ابراز کنیم. خشم می تواند یک رنجش و ناراحتی جزیی یا در نوع حاد آن، واکنشی فیزیکی و خارج از عرف باشد. واکنش افراد مختلف در مقابل احساس خشم متفاوت است. برخی افراد خشم خود را فرو می خورند و نمی خواهند کسی متوجه شود که آن ها تا چه حد عصبانی و ناراحت هستند. آن ها به شدت رفتار خود را کنترل می کنند و هیچ نشانه ای از عصبانیت از خودشان بروز نمی دهند. برخی افراد نیز هنگام احساس خشم، رفتارهای پرخاشگرانه ای از خود نشان می دهند. با صدای بلند فریاد می زنند، ناسزا می گویند، دیگران را کتک می زنند، آن ها را مسخره می کنند، به صحبت دیگران گوش نمی کنند و حقوق دیگران را نادیده می گیرند.
برخی دیگر زمان احساس خشم آرام ولی محکم صحبت می کنند و سخن دیگران را قطع نمی کنند، همچنین احساسات خود را شفاف و محترمانه بیان می کنند آن هم بدون این که حقوق دیگران را نادیده بگیرند. به این رفتارها، رفتارهای جرات مندانه می گویند. فرد با کمک رفتار جرات مندانه می تواند بدون پرخاشگری، بددهنی و خودخوری به دیگران نشان دهد که عصبانی و ناراحت شده است. درادامه راهکارهایی برای مدیریت خشم و پرخاشگری می آید.
ناکامی اصلی ترین دلیل پرخاشگری
یکی از مهم ترین علل اصلی پرخاشگری، ناکامی در تامین نیازهاست. فرد زمانی که نیازهایش از جمله نیاز به محبت، توجه یا احترام برآورده نشود، احساس ناکامی می کند و این ناکامی زمینه ساز بروز پرخاشگری می شود.
چند راهکار برای رفتار با همسر پرخاشگر
_ به رفتارهای درست همسرتان هر چند ناچیز و اندک باشد توجه و احساس خوب خود را در مورد رفتارهایش بیان کنید.
_ هرگز مقابله به مثل نکنید و به بددهنی های وی پاسخ ندهید زیرا این رفتار موجب تشدید رفتار همسرتان می شود.
_ زمانی که همسرتان در وضعیت روحی مناسبی قرار دارد، درباره تاثیرات منفی بددهنی بر احساس و رفتار شما و زندگی مشترک تان صحبت کنید.
_ در صورتی که همسرتان دوستان ناباب و بد دهنی دارد، سعی کنید ارتباط او را با آن ها به روش های مختلف و با تدبیر، کمتر و در نهایت قطع کنید و همزمان ارتباط خود را با بستگان و دوستانی که رفتارهای مناسب وبهتری دارند، افزایش دهید.
_ به خودتان مسلط باشید. بسیاری از جر و بحث ها و مشکلات بین زوجین، به دلیل تسلط نداشتن آن ها بر هیجانات به وجود می آید. گاهی اوقات زوجین با واکنش نامناسب از جمله (بی اعتنایی و بی توجهی، پرخاشگری و خشونت) ناخواسته به رفتارهای اشتباه یکدیگر دامن می زنند و متاسفانه چرخه معیوبی را ایجاد می کنند به این معنا که رفتارهای منفی همسر باعث خشم و عصبانیت زوج یا زوجه می شود و رفتار خشمگین زوج یا زوجه باعث افزایش رفتارهای منفی همسرش خواهد شد. دقت کنید در این چرخه معیوب گرفتار نشوید.
توصیه هایی به همسران پرخاشگر
در ادامه راهکارهایی برای مدیریت خشم به همسران پرخاشگر ارائه می شود:
_ موقعیت را ترک کنید
زمانی که فکر می کنید در صورت ادامه بحث دیگر نمی توانید خشم خود را کنترل کنید ادامه صحبت تان را به زمان دیگری موکول کنید، با این کار به خود و همسرتان فرصت می دهید تا از عصبانیت و خشم فاصله بگیرید و رفتار مناسب تری داشته باشید. برای این منظور می توانید به همسرتان بگویید: «الان شرایط روحی مناسبی نداریم، ممکن است حرف هایی بزنیم که بعدا هر 2 پشیمان شویم. بهتر است در شرایط بهتری با یکدیگر صحبت کنیم» یا این که «من الان عصبانی ام، بعدا در مورد این موضوع صحبت خواهیم کرد.»
_ احساس منفی خود را بیان کنید
نکته مهم این است اگر ناراحتی خود را به زبان نیاورید کسی نمی داند که شما چه احساسی دارید. به جای نمایش خشم و پرخاشگری (به طور مثال اخم کردن، سخن نگفتن، داد و فریاد زدن، فحاشی و بددهنی) با استفاده از کلمات مناسب احساس خود را بیان کنید. در زبان فارسی واژه های گوناگون و متنوعی برای بیان احساسات و افکار وجود دارد. مثلا بیان کنید «زمانی که به حرف های من توجه نمی کنی، ناراحت می شوم». با بیان احساسات خود، زمینه مناسبی را برای حل مشکلی که چنین احساساتی را به وجود آورده است، فراهم می کنید.
_ مراقب کلام خود باشید
تحقیر، توهین، تهدید، سرزنش و پرخاشگری نکنید. دقت کنید اگر صدای تان بلندتر از همسرتان باشد یا به تندی و با پرخاشگری با وی صحبت می کنید کمی مکث کنید تا آرام شوید. دشنام و ناسزا بحث را به مشاجره تبدیل می کند. همچنین گاهی می توانید موضوع بحث را تغییر دهید. برای مثال فرض کنید در خلال بحث به جای پاسخ «نه» از ناسزا استفاده شود. از این لحظه به بعد خواهید دید که موضوع بحث هر چه باشد، به رد و بدل دشنام میان دو فرد تبدیل می شود.
_ به پیامد رفتار خود فکر کنید
فحاشی و بددهنی از اعتبار و احترام شما می کاهد، روابط شما را با دیگران به خطر می اندازد، موجب آزار دیگران می شود و مهم ترین پیامد آن این است که شرایط را بحرانی تر و سخت تر می کند.
_ خود را آرام کنید
تکنیک هایی مانند تنفس عمیق، شست و شوی دست و صورت، نوشیدن آب و پیاده روی در کاهش خشم و عصبانیت موثر است.
_ مسائل و مشکلات خود را حل کنید
به این موضوع فکر کنید که آیا فحاشی و بددهنی به حل مشکل شما کمکی خواهد کرد؟ فحاشی نه تنها به حل مشکل کمکی نمی کند بلکه به تیره شدن روابط بین شما و اطرافیانتان می انجامد. بدین منظور نخست مشکل خود را به طور دقیق تعریف و سپس راه حل هایی برای آن انتخاب کنید، آن گاه نکات مثبت و منفی هر راه حل را بررسی و در پایان بهترین راه حل را انتخاب کنید.
_ از عذرخواهی نترسید
اگر متوجه شدید رفتار شما باعث ناراحتی و عصبانیت همسرتان شده است، عذرخواهی کنید. این موضوع برای ترمیم رابطه و کاهش اثرات زیانبار پرخاشگری ضروری است.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#182
Posted: 3 Sep 2015 23:26
رفاقت آزاد بین زن و مرد
تمایلات و روابط عاشقانه به تدریج کاهش می یابد و اگر این کاهش به وسیله روابط عاطفی و صمیمیت جبران نشود به استحکام زندگی خانوادگی لطمه وارد می کند.
همه زن و شوهرها میل دارند که زندگی خوبی داشته باشند و خوشبخت باشند. روابط عاشقانه لازمه آن است.اما عشق بدون یک دوستی و رفاقت صمیمانه کافی نیست. کمبود یا نبودن روابط صمیمانه موجب ایجاد سوء تفاهمات و بدبینی هایی می شود که نتیجه آن عدم اعتماد است .
روابط زن و شوهر باید مخلوطی از عشق و صمیمیت و دوستی باشد.مسائل زیر دوستی و رفاقت بین همسران را کاهش می دهد:
طرز تفکر ناصحیح
بعضی از شوهرها درباره همسر خود به عنوان شوهر احساس مسئولیت می کنند. احساسات محبت آمیز به او دارند و مسائل مربوط به زندگی داخلی و فرزندانشان را با او در میان می گذارند. اما نسبت به دوستان خود احساس دیگری دارند، مشکلات و گرفتاری های خود از جمله مسائل مالی را با آن ها مطرح می کنند و آن ها را محرم اسرار خود می دانند. یا این که همسر خود را برای رفع احتیاجات و تأمین آسایش خود و فرزندانشان می خواهند و دوستانشان را برای امور کسبی و خصوصی خود ضروری می دانند.گاهی نسبت به آن ها بیش از همسرشان گذشت و بخشش دارند.
بعضی خانم ها نیز به جای این که احساسات و خواسته های خود را با شوهر خود در میان بگذارند با دوستان خود درد و دل می کنند و در حالی که شوهر را ستون خانواده می دانند، نمی توانند با او رفاقت و صمیمیت داشته باشند.
کم حرف زدن و عدم شناخت
بسیاری از زندگی های خانوادگی بر پایه روابط عاشقانه شروع می شود. زن و شوهر روزهای خوشی را با هم می گذرانند اما از عقاید و مشخصات روحی هم اطلاع کافی ندارند و در حقیقت یکدیگر را کاملا نمی شناسند. پس از مدتی اختلاف ظاهر می شود و ممکن است موجب به هم خوردن زندگی آن ها باشد. بنابراین کسانی که با شناخت لازم از همسر خود با او ازدواج می کنند پایه ای محکم برای زندگی خود می گذارند. در هر حال گفتگو درباره مسائل و مشکلات زندگی می تواند زن و شوهر را به یکدیگر نزدیک تر کند. اختلافات را تا حد لازم برطرف کند و روابطی صمیمانه بین آن ها برقرار سازد.
انتظارات بی مورد
روابط دوستانه وقتی محکم می شود که توقعات زن و شوهر از هم در حد منطقی باشد. بعضی از شوهران از همسر خود انتظار دارند که همیشه کارهای آن ها را تایید کند و مطیع آن ها باشد. اگر در مواقعی از آن ها انتقاد کند ناراحت می شوند و عکس العمل نامطلوب از خود نشان می دهند. آن ها از دوستان خود چنین انتظاری را ندارند و به آن ها اجازه می دهند که انتقادات خود را نسبت به او بیان کنند. بعضی افراد برای اینکه دوست پیدا کنند سعی می کنند با اشخاص دیگر علایق علائق مشترک پیدا کنند و به این وسیله با آن ها دوست شوند و به بعضی از جزئیات زندگی دوستان خود توجه دارند. اما درباره سرگرمی ها و تمایلات همسر خود این توجه را ندارند.
تحمیل نظریات خود به همسر مانع ایجاد روابط کامل دوستانه و صمیمانه است.
عدم قبول برخی تفاوت ها
آیا روابط دوستانه مستلزم آن است که زن و شوهر مثل یکدیگر فکر کنند و هیچ گونه تفاوت و اختلافی بین آن ها نباشد؟
بسیاری از افرادی که با یکدیگر دوستی صمیمانه دارند اختلاف نظر و تفاوت سلیقه یکدیگر را تحمل می کنند. البته به طور کلی توافق زن و شوهر ضرورت داردو با وجود برخی تفاوت ها روابط آن ها می تواند صمیمانه باشد. باید اختلافات جزئی را تحمل کرد. تفاوت های عقیده ای یا سلیقه ای می تواند موجب گفتگو ها و مشورت ها باشد، اشتباهات را روشن کند و زندگی را از یکنواختی بیرون بیاورد.
لج بازی و انتقام جویی
دوستی و رفاقت وقتی ادامه پیدا می کند که ناراحتی ها و اختلافات گذشته کنار گذاشته شوند و لجبازی و انتقام جویی جای خود را به گذشت و رفتار مسالمت آمیز بدهد. بعضی از اختلافات ممکن است برطرف نشود و اگر همچنان مورد بحث و گفتگو باشد به روابط زن و شوهر لطمه بیشتری وارد می کند و زندگی آن ها را تلخ می کند. اما اگر با مسکوت گذاشتن آن مسئله در بهبود روابط و رفع سوء تفاهمات کوشش شود صمیمیت و همکاری را حفظ می کند.
اگر افراد انسانی فاقد دوست و رفیق باشند تنهایی خاصی را احساس می کنند. همسر آن ها می تواند و باید بهترین دوست و یار وفادار آن ها باشد و تکیه گاه روحی باارزشی برای آن ها به حساب آید.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#183
Posted: 5 Sep 2015 18:56
شش گام برای حل تعارض همسران
زوجهای زیادی نيستند كه این مطلب را تأیید کنند، اما تعارض در تمام ازدواجها به چشم میخورد. همه ما در این تعارضها سهیم هستیم و بیشتر این ناسازگاریها جنبه خوشایندی هم ندارند. احتمالاً هر کدام از ما میتوانیم کتابی در مورد کارهایی که همسرمان نباید انجام دهد بنویسیم!
با دو آدم خودخواه، با پیشینه و شخصیتهای متفاوت شروع میکنیم. هر کدام از اینها عادتهای بد و خصوصیتهای ویژه خود را نیز دارند. هر کدام هم از همسرشان انتظاراتی دارند که وقتی برآورده نمیشوند وی را محاکمه میکنند. تبریک میگویم، شما به یک تعارض اجتنابناپذیر دست یافتهاید.
اگر فرض کنیم هر ازدواجی کشمکشهای خاص خود را خواهد داشت، سؤالی که مطرح میشود این است که حال چگونه باید با این کشمکشها کنار آمد؟ اگر شیوه درستی برای رفع تعارضات پیش رو در نظر نگيريد، این مسئله به احساس تنهایی شما و همسرتان منجر خواهد شد.
گام اول: حل تعارض نیاز به دانش، پذیرش و تعدیل تفاوتها دارد
یکی از علتهاي بروز تعارض در ازدواج این است که همسران به مسائل مختلفی علاقه نشان میدهند. عجیب است، اما خیلی انسانها جذب کسانی میشوند که علاقهمندیهای متفاوتی نسبت به آنها دارند. اصلاً به همین دلیل است که با وی ازدواج کردهاید؛ خواستهاید جنبههایی را به زندگی خود اضافه کنید که پیش از این وجود نداشتهاند. اما مدتی که از ازدواج میگذرد این جاذبهها به دافعه تبدیل میشوند و بحثها در مورد مسائل کوچک و بزرگ شروع میشوند. شاید از اینکه با این همه تفاوت و اختلاف چگونه جذب یکدیگر شدهاید تعجب کنید.
بسیار مهم است این تفاوتها را درک کنید، بپذیرید و سپس تلاش کنید آنها را به تعادل برسانید. همانطور که آدم، حوا را هدیه الهی دانست شما نیز همسرتان را هدیهای از جانب خداوند بدانید. هدیهای که هنوز یاد نگرفتهاید چگونه قرار است شما را کامل کند.
گام دوم: غلبه بر خودخواهی، پیشنیاز حل تعارض
تمام تفاوتهای ما در ازدواج بزرگنمایی میشوند زیرا در ازدواج بزرگترین منبع بروز تعارضات در دسترس قرار میگیرد؛ خودخواهی. زن و مردی که پس از ازدواج نیز تنها خواستههای خود را دنبال کنند و راه خود را بروند نمیتوانند انتظار داشته باشند به یگانگی که خداوند وعده آن را داده است برسند. خب برای دست برداشتن از خودخواهی چه باید کرد؟ کار آسانی نیست اما کافی است تا اولویتهای همسرتان را بر اولویتهای خودتان ترجیح دهید. اگر هر دوي همسران این دستورالعمل را در پیش بگیرد زندگی شیرین میشود و حجم تعارضات بسیار کاهش مییابد.
گام سوم: شما قدم اول را برای حل تعارض بردارید
منتظر نمانید همسرتان اولین گام را برای حل تعارض بردارد. سعی کنید در این کار از او سبقت بگیرید. تلاش کنید تا اولین فردی باشید که عصبانیت و تلخی رفتار خود را کنار میگذارد. در هر شرایطی دوستی خود با همسرتان را حفظ کنید. اجازه ندهید تعارضات موجب شوند از کسی که برای او ارزش زیادی قائل هستید دور شويد.
گام چهارم: حل تعارض نیازمند ابراز عشق است
این جمله طلایی را به خاطر داشته باشید: «آنکه دوست خوبی در کنار خود دارد از وجود آئینه بینیاز است». همسرانی احساس خوشبختی میکنند که برای یکدیگر دوستان خوبی باشند، به یکدیگر گوش دهند، یکدیگر را درک کنند و برای حل تعارضات به وجود آمده تلاش کنند. انجام این کارها موجب میشود عشق در زندگی جریان یابد. پیشنیاز انجام این اقدامات تواضع، ادب، صبر و مهربانی است.
گام پنجم: حل تعارض نیازمند گذشت است
هر چقدر هم که انسانها تلاش کنند تا به یکدیگر عشق بورزند باز هم گاهی دچار اشتباه میشوند و این اشتباهات طرف مقابل را میرنجاند. تنها مرهم برای او که مرتکب اشتباه شده، بخشش از طرف همسر است. کلید یک ازدواج شاد و پایدار، طلب بخشش و پذیرفتن آن است. بخشش یعنی این که خشم را فراموش کنیم و تنبیه طرف مقابل را از یاد ببریم.
گام ششم: جواب بدی را با خوبی بدهیم
آیا میتوانید کار بد همسرتان را بدون تلافی کردن از یاد ببرید؟ کار سادهای نیست، اما بسیار مفید است. تلاش کنید کار بد وی را با نیکی جواب دهید. اما کار نیک به چه معناست؟ هنگامی که میخواهید برایش شرح دهید چرا از رفتار او آزرده خاطر شدهاید، با احترام صحبت کنید و توهین نکنید.
در نهایت اینکه اگر به معنای واقعی به دنبال صلح و آشتی باشید به آن خواهید رسید و به جای فرو رفتن در لاک تنهایی خویش به یگانگی دست خواهید یافت.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#184
Posted: 5 Sep 2015 19:01
گاو صندوق خصوصی در زندگی مشترک
حرف زدن بر سر پول و بهتر بگویم دعوا کردن بر سر پول روابط عاطفی زوجها را تحتتأثیر قرار میدهد.
دعوا بر سر پول
این یک واقعیت است که هر وقت پای پول در میان باشد و این پول- حالا هر چقدر که میخواهد باشد- بیشتر از یک صاحب یا مدعی داشته باشد، ناخودآگاه پای اختلاف هم میآید وسط؛ اختلاف بر سر چگونگی خرج کردن، اختلاف بر سر سهم مالکیت و هزار و یک اختلاف دیگر.
حالا وقتی این صاحبان مدعی، زن و شوهرهایی باشند که هر دو برای بهدست آوردن این پول زحمت کشیدهاند وضع خیلی پیچیدهتر میشود؛ وضع پیچیدهای که امروزه خیلی از زوجهای جوان هر دو شاغل درگیر آن هستند و اینطور که آمار و اصحاب فن میگویند تعداد درگیرها هم هر روز در حال افزایش است.
این درست است که حرف زدن بر سر پول و بهتر بگویم دعوا کردن بر سر پول روابط عاطفی زوجها را تحتتأثیر قرار میدهد اما بررسی موارد واقعی نشان داده است این زوجها بهطور نامحسوس قبل از اینکه درگیر مسائل مالی شوند، یک مشکل کوچک یا بزرگ عاطفی را از سر گذراندهاند. در واقع میتوان گفت مشکلات ریز و درشتی که در هر زندگی وجود دارد، میتواند باعث اختلافات مالی هم بشود؛ مشکلاتی که حذف آنها لااقل در 3سال اول ازدواج ساده نیست. به همین دلیل باید کاری کرد که مسائل بین زوجین به کلاف سردرگمی به نام مشکلات مالی ختم نشود؛ در سالهای ابتدایی و بحرانی زندگی هر زوج اختلافاتی پیش خواهد آمد.
اما اگر این زوج در مسائل مالیشان شفاف و البته صحیح عمل کرده باشند هیچگاه در دام مشکلات مالی و متعاقب آن طلاق اقتصادی نخواهند افتاد. دعواهای مالی از آن دعواهای خطرناکی است که به سادگی میتواند کار را به جاهای باریک بکشاند؛ بزرگترین آسیبی که این دعواها در روابط زوجین به جا میگذارد بدبینی است. بدبینی از آن دست مشکلاتی است که اثرات مخرب آن خیلی دیر از بین میرود و در موارد زیادی رفع کامل آنها بسیار سخت و به ندرت انجام میشود. اما با وجود ترسناک بودن این مشکل که ممکن است در کمین زندگی مشترک هر زوج هر دو شاغل جوانی باشد، راهکارهایی هم وجود دارد که با عمل کردن به آنها میشود عوارض را به حداقل ممکن رساند و حتی برعکس، این تهدید بزرگ را به فرصتی استثنایی تبدیل کرد.
اعتماد کلید این قفل است
اگر زوجها به هم اعتماد داشته باشند، 90درصد مشکلاتی که ممکن است پیش بیاید خودبهخود حل میشود. نبود اعتماد میان زوجها را مهمترین حلقه زنجیره است که خانوادههای نوپا را به دام مشکلات و دعواهای مالی میاندازد؛ اعتمادی که به شیوهای استاندارد باید میان زوجها بهوجود بیاید اما این اعتماد چیزی نیست که یک زوج شب بخوابند و صبح شاهد تولدش باشند. برای رسیدن به یک فضای امن راهکارهای استانداردی هست که باید از آنها پیروی کرد و اینطور که معلوم است یکی از مهمترین گامها برای رسیدن به آن، شروع ماجرای اعتمادسازی است؛ تجربه نشان داده اعتمادسازی باید از سوی مردان شروع شود. دلایل متعددی وجود دارد که باعث میشود زنان در زندگی احساس ناامنی بیشتری بکنند و نگاهشان به آینده بیشتر از مردها توأم با شک و تردید باشد. تجربههای ناخوشایند زنان دیگر، احساس تضییع حقوق قانونی و آسیبپذیری بیشتر زنان از عوامل بهوجود آمدن این احساس است. بنابراین لازم است که آقایان پیشقدم شوند و به همسرانشان به روشی صحیح ثابت کنند که آینده خوب یا بد متعلق به هر دوی آنهاست. زن این حق را دارد که در داشتههای زندگی با همسرش شریک باشد، همانطور که وظیفه دارد در نداشتنها هم کنار همسرش بماند اما این خیلی مهم است که شریک شدن در داشتهها مثل یک هدیه یا حق مسلم به او داده شود و خیلی مهم است که قبل از درخواست به حقش برسد.
اینطور که معلوم است اگر زنان بعد از درخواست یک چیزی به آن برسند در تصوراتشان این ایده شکل میگیرد که من به زور به این حق رسیدم. درحالیکه پیشقدم شدن مردها در شریک کردن زن در امور مالی تأثیر بسیار خوبی روی آنان میگذارد؛ به نام زدن آپارتمان، ماشین و... تنها راه اعتمادسازی نیست. مردها میتوانند به زنانشان ثابت کنند که در مورد مسائل مالی و تصمیمگیری درباره خریدها و سرمایهگذاریها و حتی خرج کردن درآمد ماهانه با هم برابرند. در خانه یک نفر میتواند مدیر مالی باشد اما این مدیر میتواند حس اعتماد را بدون کم و کاست به معاونش بدهد. معاون هم در اینجا زنی است که پا به پای شوهرش کار میکند و در عوض میبیند که همسرش نسبت به او نگاه از بالا به پایین ندارد و در مورد تصمیمگیری برای خرج کردن هر دو با هم مشورت میکنند.
گاوصندوق کوچک
داشتن پساندازهای کوچک خصوصی برای هر یک از زوجین می تواند دردسر ساز باشد.پساندازهایی که کلیت آن باید شفاف باشد اما میشود رقم و ریز آن را خصوصی نگه داشت؛ هر انسانی که کار میکند و درآمد دارد، حق این را دارد که بخشی از آن درآمد را فقط برای خودش داشته باشد. هر یک از زوجین ممکن است احتیاج داشته باشند که بدون اطلاع همسرشان پولی را خرج کنند؛ مثلا به یک دوست یا فامیل پول قرض بدهند یا برای یکی از اعضای خانوادهشان هدیه بگیرند یا حتی به او کمک مالی کنند.
برای رفع صحیح این مسائل است که زوجها باید یک گاوصندوق کوچــــــک خصوصی داشته باشند. البته هر دو از وجود چنین پساندازی اطلاع داشته باشند و حتی از این منبع کوچک هم بهموقع برای اعتمادسازی استفاده کنند.
خانمها بخوانند
خیلی قبلتر از اینکه حتی فکر ازدواج را بکنید باید یک دوره روی خودتان کار کنید تا نگاهتان نسبت به مردی که قرار است ازدواج کند کمی منطقیتر شود. اکثر خانمهای متاهل طبق یک عادت عجیب خودشان را موظف میدانند که به دختران در سن ازدواج مشاورههای عجیب و غریب بدهند. این مشاورهها هم معمولا حول مشکلات زندگی مشترک خودشان است و بس. اتفاقا یکی از موارد مهم آن هم مسائل مالی است؛ نصیحتهایی مثل «حقوقت را توی خانه خرج نکن»، «شوهرت را با پول خرج کردن تنبل نکن»، «پولهایت را برای خودت نگهدار» و هزار نصیحت دیگر که باید آنها را فراموش کنید. ضمنا غیراز نصیحتهای عمه و خاله یک باور دیگر هم هست که باعث میشود خانمها در دام نقزدن مالی بیفتند. باوری که به آنها میگوید تو به این مرد تکیه کردهای و در نتیجه او موظف است همه مسائل را برای تو حل کند. با خودمان روراست باشیم، مردی که با وجود مشکلات روزگار ما تصمیم به ازدواج گرفته و با شجاعت این کار را کرده، همان مردی است که میشود به او تکیه کرد. پس با تنها گذاشتنش در مشکلات مالی این تکیهگاه را برای خودمان به آوار تبدیل نکنیم.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#185
Posted: 5 Sep 2015 19:05
جیب من جدا جیب تو سوا
«طلاق اقتصادی»یک عبارت غلطانداز است؛ عبارتی که به محض شنیدنش آدم یاد مشکلات مالی زوجهای جوان میافتد؛ مشکلاتی مثل نداشتن خانه و کار ثابت و اینها که ممکن است باعث شود یک زندگی تازه تشکیل شده به بنبست بخورد.
اما واقعیت این است که طلاق اقتصادی که این روزها بسیار مورد توجه کارشناسان حوزه سلامت خانواده و روانشناسان قرار گرفته چیز دیگری است. برخلاف طلاق بهخاطر عوامل اقتصادی که در آن نبودن پول حرف اول را میزند، در این نوع از طلاق(طلاق اقتصادی مورد بحث ما) اتفاقا وجود پول است که مشکلساز است؛ بحرانی که زندگی زوجهای جوان هر دو شاغل را تهدید میکند و بهخاطر عدماطلاعات کافی در این زمینه به سرعت هم در حال افزایش است. وقتی درباره طلاق اقتصادی حرف میزنیم دقیقا درباره زندگیهایی حرف میزنیم که در آنها بهخاطر عدمآگاهی، عدماحساس امنیت و عدماطمینان زن و شوهر به هم، کم کم مسائل مالی زوجین از هم جدا میشود و بعد از آن با گذشت زمانهای کوتاه یا بلند اختلافات مالی کار خودشان را میکنند و میشوند مهمترین عامل برای طلاق؛ مدلی جدید که به اندازه طلاق عاطفی و طلاق جنسی و ... شناخته شده و پرهیاهو نیست و به همین دلیل شدید میتازد.
با یک «دو دو تا چهار تا»ی کوچک میشود فهمید زوجهای هر دو شاغل بیشتر از بقیه زوجها از طرف بحران طلاق اقتصادی تهدید میشوند. هر کسی میتواند دور و برش نمونههای واقعی این ماجرا را پیدا کند؛ همکارهایی که درددل میکنند، قصههایی که از زوجهای دور و نزدیک فامیل میشنویم، وبلاگهای روزانهنویسی در اینترنت و همین راهروهای دادگاههای خانواده که بدون نگاه به آمار بالای طلاق هم، از شلوغیاش میشود فهمید که اوضاع از چه قرار است. حالا از هر کدام از این مسیرها که به زوجهای مشکلدار در امور اقتصادی برسید خیلی سریع متوجه میشوید که در اغلب موارد هر دو شاغل هستند و همین هم باعث شده مشکلات مالی بینشان بهوجود بیاید و رشد کند؛ مشکلاتی که هر کدام از طرفین خود را در آن کاملا محق میدانند و به همین دلیل هم رشدشان در زندگی بسیار زیاد است.
هر چی که دارم مال من
در دادگاه خانواده همیشه بحث سکه داغ است. فرقی هم نمیکند که در زمان بحران حبابی افزایش قیمت باشیم یا نه. شنیدن از نرخ سکه و رقمهای عجیب و غریب مهریه و آخرین قوانین تصویب شده درباره مهریه همیشه پای ثابت بحثهای راهروهای دادگاه خانواده است اما اگر دنبال مورد مشخصی بگردید هم دست خالی نمیمانید. زهرا. الف از مشاورهای دادگاه خانواده تهران است. 4سال است که در اینجا کار میکند و اگر تعداد زوجهای منتظر در نوبت مشاوره بگذارد، حرفهای شنیدنیای دارد؛ «تعدادشان خیلی زیاد است. اما چیزی که در مورد زوجهای هر دو شاغل که با هم درگیری مالی دارند، در ذهن من مانده است این است که معمولا کم سن و سال نیستند. یعنی در سالهای اولیه و بحرانی ازدواجشان به سر نمیبرند.» این مشاور معتقد است درگیریهای مالی به سرعت مشکلهای دیگر، زوجها را از پا درنمیآورد و اینطوری است که آنها دیرتر از زوجهای دیگر به فکر دادگاه خانواده میافتند؛ «شاید یکی از دلایل، استقلال مالی خانمها باشد. به اعتقاد من و با تجربهای که در این سالها بهدست آوردهام برخلاف تصور عمومی، زنهای شاغل که از نظر مالی مستقل هم هستند خیلی راحت به طلاق فکر نمیکنند.
وقتی هم که در زندگیشان دچار مشکل میشوند بهدلیل استقلال مالی به جای حل مشکل، سعی میکنند خود را با موضوع دیگری سرگرم کنند و صورت مسئله را نادیده بگیرند. به همین دلیل، ممکن است این مشکل، خود را تا مدتها نشان ندهد.» اما این مشاور معتقد است شاید همین موضوع هم باعث شود مشکلاتشان ریشهدار شود و راهی به جز طلاق برایشان باقی نماند؛ «یک جورهایی مثل استخوان لای زخم است. معمولا زوجهایی که دچار طلاق اقتصادی شدهاند و اصطلاحا سالهاست حسابشان را از هم جدا کردهاند خیلی کم از دیگران تأثیر میگیرند. وقتی هم که با مشاور دادگاه حرف میزنند فقط حواسشان به این است که چکار کنند تا کلاه مالی سرشان نرود. بهخاطر همین اصلا نمیشود با آنها در مورد راههای دیگر برای حل مشکل حرف زد.» اینطور که مشاور دادگاه خانواده میگوید هر کدام از این آدمها هم بهطور تمام و کمال حق را بهخودشان میدهند؛ «همین هفته گذشته زوجی اینجا آمده بودند که معلوم بود مشکل اصلیشان همین لجبازیهای مالی است البته در ظاهر دچار طلاق عاطفی شده بودند اما همه حرفهایشان بر سر مسائل مالی بود.» او یکی از بزرگترین مشکلهای این زوج را خانوادههای ناآگاه میداند؛ «خانم 28ساله بود و آقا 34ساله. پدر خانم هم وکیل بود و همراهش آمده بود. اما این پدر وکیل تنها کاری که نمیکرد آرام کردن دخترش بود.»
این کارشناس معتقد است در موردهای دیگر خانوادهها کمکهای بهتری به زوجهای جوان میکنند اما در مورد مسائل مالی اغلب نصیحتها اشتباه است؛ «یادم هست پدر این خانم بهشدت معتقد بود که در حق دخترش اجحاف شده و در 3سالی که با همسرش ازدواج کرده نتوانسته حقوقش را پسانداز کند. درحالیکه شوهر این خانم با طعنه از زمینی که پدر دختر با همین حقوقها در شمال برایش خریده بود حرف میزد. خب این خیلی بد است که یک پدر تحصیلکرده نتواند درک کند که در شرایط فعلی نمیشود یک مرد را به حال خودش رها کرد و با مشکلات تنهایش گذاشت.»
البته خانم مشاور موردهای برعکس زیادی را هم بهخاطر دارد. مثلا دختری که حتی آپارتمان ارث پدریاش را فروخته و سال گذشته که در حال طلاق گرفتن بوده نمیدانسته چطور اموالش را از شوهرش پس بگیرد؛ «این مورد را هم خوب بهخاطر دارم. زن و شوهری بعد از 5سال زندگی اینجا آمده بودند و از تنها چیزی که حرف نمیزدند زندگیشان بود. از قرار معلوم خانم آپارتمانی داشت که 2سال بعد از ازدواج فروخته بودند و با پساندازی که داشتند خانه بزرگتری خریده بودند اما به نام آقا. اتفاقا در سالهای بعدی هم خانم قسطهای وام خانه جدید را داده بود و در واقع بیشتر از 4دانگ خانه سهم او بود. اما بهخاطر خجالت و عشق و این حرفها در آن زمان به فکر به نام زدن نبود و حالا که کار به جدایی رسیده بود نمیدانست باید چکار کند.» البته اینطور که زهرا میگوید همین بدهبستانهای بیحساب و کتاب از دلایل مهم رسیدن این زوج ظاهرا بیمشکل به دادگاه خانواده بوده است؛ «این خانم ظاهرا خیلی باگذشت و چشم و دل سیر بوده که این کار را کرده اما از حرفهایش میشد فهمید که در همه این سالها منت گذاشتن مستقیم و غیرمستقیم از کارهای همیشگیاش بوده. چیزی که در زندگی مشترک غیرقابل تحمل است.»
سرنخ ماجرا اینجاست؟!
«اغلب این زوجها تحصیلکردهاند و از موقعیت اجتماعی مناسبی برخوردارند. همین هم باعث شده اغلبشان به مشاوره گرفتن از مراجع ذیصلاح اعتقادی نداشته باشند و آنقدر به مشکلشان بیتوجه باشند که در آن غرق شوند.» اینها را یک کارشناس دادگاه خانواده میگوید و هر چقدر در خاطرات این 4سال جستوجو میکند نمیتواند زوجی را پیدا کند که بهخاطر مشکلات مالی اینجا آمده باشند و قبل از آمدن پیش مشاور رفته باشند؛ «در موارد دیگر خیلیها را میشود پیدا کرد که قبل از آمدن به دادگاه مشاوره گرفتهاند. هم خانمها و هم آقایان موردهایی که مشکلات زناشویی دارند یا حتی کسانی که با مشکلات حادتری مثل اعتیاد درگیر هستند؛ اغلب اینها به هر حال مشاوره را تجربه کردهاند. حالا به هر دلیلی ممکن است مشاوره کمکشان نکرده باشد اما لااقل تجربهاش کردهاند. اما در مورد طلاقهای اقتصادی به ندرت دیده میشود که احساس نیازی به مشاوره احساس کنند.» به اعتقاد این کارشناس تفکرات این آدمها آنقدر سخت و محکم شکل گرفته است که نمیشود تغییرش داد؛ «آنها اصلا فکر نمیکنند که ممکن است یک درصد حق با آنها نباشد، هم زنها و هم مردها آنقدر حق به جانب حرف میزنند که نمیشود فکر تغییر عقیده را به ذهنشان انداخت. دلیلش هم این است که جوانهای ما بهشدت تحتتأثیر نصیحتهای اشتباه هستند. دخترها و پسرهایی که فقط ترسانده میشوند، بدون اینکه راه درست پیش پایشان قرار بگیرد.»
از قانون بپرس
در موارد بحرانی مشکلات مالی و اینکه چه چیزی حق چهکسی است، میشود از قانون کمک گرفت البته در شرایطی که احترام به قانون کمی بیشتر از دیالوگهای سریالهای آموزنده تلویزیونی در زندگی ما جریان داشته باشد. در مورد مسائل مالی، قانون به روشنی حق 2 طرف را مشخص کرده است؛ حقی که البته حتی درصورت ادای آن باز هم مدعیهای زیادی دارد اما اگر واقعبین باشیم اجرای همین قانون کاملا مطابق با حقوق زن و مرد است: «طبق بند الف عقدنامه؛ هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و تقاضای طلاق به تشخیص دادگاه ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوءرفتار وی نباشد، زوج موظف است تا نصف دارایی خود را که در ایام زناشویی با او بهدست آورده یا معادل آن را به شکل بلاعوض به زوجه منتقل نماید. منظور از دارایی زوج، آن دسته از اموالی است که در زمان زوجیت و زندگی مشترک حاصل شده است.»البته برای کسانی هم که معتقدند این بند از قانون فقط نوشته شده تا مردها آن را دور بزنند باید گفت که این قانون ادامه دارد و اگر اصل جنگ اول به از صلح آخر را درنظر بگیریم میشود از دور زدن آن جلوگیری کرد: «در مورد شرط تصنیف دارایی مرد هنگام طلاق، بهتر است این شرط با عباراتی قانونی، مشخص و بنا به درخواست زوجین مجددا توسط سردفتر در عقدنامه درج شود؛ مثلا «زوجین متعهد میشوند هنگام مفارقت و جدایی اعم از اینکه به درخواست مرد باشد یا به درخواست زن، تمام اموالی که بعد از ازدواج دائم در زندگی مشترک بهدست میآورند بین آنها به تساوی تقسیم شود».
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#186
Posted: 5 Sep 2015 19:07
اختلاف، نمک زندگی است !
اختلاف نظر پیش می آید. شما با همسرتان مخالفت می کنید و وقتی می فهمید نظر او در بسیاری از موارد با شما یکی نیست جا می خورید. این طبیعی است و در زندگی همه وجود دارد. در چنین مواقعی حرص و جوش نخورید چون اگر این مخالفت ها نباشند٬ با آدم آهنی هیچ فرقی ندارید. اختلاف نظر شما نه تنها چیز بدی نیست بلکه موجب صمیمیت و علاقه بیشتر شما به یکدیگر می شود.
مشاجره زن و شوهر معمولا بخاطر مسائل مالی٬ کارهای منزل٬ خانواده طرفین یا عقاید و باورهای آنهاست. گاهی اوقات موضوع اختلاف٬ مسائل ناچیزی و بی اهمیتی مانند غذا یا رنگ دیوار یک اتاق است. این مشاجرات بچه گانه با قرعه کشی یا یک شیر خط ساده حل می شوند. برای حل اختلاف نظرهای مهم تر و جدی تر باید بیشتر تلاش کرد. اگر نظرات موافق و مخالف را بنویسید یا نظر شخص سومی را جویا شوید٬ به خوبی می توانید هماهنگی را به زندگی مشترک خود که اکنون دچار اختلال شده است بازگردانید.
شیوه مخالفت زن و مرد با یکدیگر تفاوت دارد. آقایان ممکن است گاهی شیطنت کرده و عذرخواهی از همسر خود را به بعد موکول کنند. خانم ها معمولا زود به حرف می آیند و زبان به اعتراض و شکایت می گشایند تا زمانی که حرف خود را به کرسی بنشانند. این شیوه در طول تاریخ بسیار موثر بوده و توسط بسیاری از خانم ها به کار گرفته شده و نتیجه داشته است. البته ممکن است گاهی جای زن و مرد با هم عوض شود اما به ندرت پیش می آید که هر دو به یک شیوه یکسان مخالفت خود را نشان دهند.
اگر نمی توانید به توافق برسید٬ سازش بهترین راه حل است. برای عده ای از مردم کنار آمدن و سازش کردن با طرف مقابل بسیار لذت بخش است و طرفین را راضی می کند. برای عده ای دیگر سازش تنها یک راه حل معمولی است.
گاهی اوقات هیچ راه حلی پیدا نمی شود و زن و شوهر حتی با یکدیگر کنار هم نمی آیند. اینچاست که همان جمله کلیشه ای معروف به کار می آید: "قبول کنید که با هم اختلاف نظر دارید". در این مرحله یکی از طرفین باید کمی کوتاه بیاید. شاید این تنها کاری است که از دست تان بر می آید. فرض کنید شما با همسرتان در مورد کف پوش آشپزخانه اختلاف دارید. هیچ کدام از شما هم حاضر نیستید کوتاه بیایید و حرف طرف مقابل را قبول کنید. در این شرایط زن و شوهر اگر نمی توانند به توافق برسند باید موضوع را به بعد موکول کنند به این امید که بتوانند با هم کنار بیایند.
بسیاری از زن و شوهرها لذت و هیجان اختلاف داشتن درباره یک مسئله را درک نمی کنند. با کمی شوخ طبعی و شادی و نشاط با موضوع برخورد کنید و سر به سر یکدیگر بگذارید. ببینید هر کس چقدر می تواند طاقت بیاورد. همه می دانند آشتی بعد از یک مشاجره چقدر لذت بخش است. وقتی زن و شوهر همه مشکلات را خیلی جدی نگیرند٬ زندگی مشترک آنها تقویت و مستحکم خواهد شد. کیست که دوست داشته باشد با یک زن / مرد عبوس٬ لجباز و همیشه حق به جانب زیر یک سقف زندگی کند؟ شاد و بشاش باشید. چه کسی می داند٬ شاید شخصیت آسوده و آرام شما موجب فرمانبرداری و تسلیم همسرتان در برابر خواسته ها و نیازهای شما شود.
سعی کنید هر از گاهی تسلیم خواسته های همسرتان شوید. هیچ چیز زیباتر از این نیست که او بداند شما آنقدر دوستش دارید که اجازه می دهید گاهی راه خودش را برود. اگر واقعا برای همسرتان مهم است که وسیله خاصی را در اتاق نشیمن قرار دهد – حتی اگر دکوراسیون اتاق را به هم می ریزد – شما کوتاه بیایید. اگر همسرتان هر ماه برای ثبت نام در کلاس مورد علاقه خود هزینه می کند٬ بگذارید راحت باشد. لذتی که به این طریق به همسرتان هدیه می کنید٬ به یک دنیا می ارزد. اینطور نیست؟ شاید؟! می توانید امتحان کنید و با چشم های خودتان ببینید.
یکی از خطرات تسلیم شدن و فرمانبرداری همیشگی در مقابل همسرتان این است که احتمال دارد او به یک فرد زورگو تبدیل شود. بجای تشکر از گیر ندادن و بی خیالی شما٬ بهانه ای برای زور گویی و سرکوب تان پیدا می کند. اگر همسرتان در چنین مسیری قرار گرفت بلافاصله و به آرامی او را متوجه رفتار خودش کنید تا بداند اگر بخواهد اینطور رفتار کند شما دیگر در برابر او تسلیم نخواهید شد. آدم های منطقی٬ رفتارشان را با دیگران هماهنگ می کنند و به زندگی مشترک خود ثبات ببخشند.
اختلاف٬ نمک زندگی است. فکر کنید اگر قرار بود همیشه شما و همسرتان هم رای و هم فکر بودید٬ زندگی تان چقدر کسل کننده می شد. با وجود اینکه طبیعی است گاهی با همسرتان اختلاف نظر پیدا کنید اما برای حفظ زندگی مشترک خود باید در برقراری تعادل بکوشید. فکر و عقیده خودتان را داشته باشید اما همسرتان را مجبور نکنید مثل شما فکر کند و همان احساسی را که شما دارید داشته باشد. ازدواج یک معامله دوطرفه است٬ سعی کنید عدالت را رعایت کنید تا هر دو شاد باشید!
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#187
Posted: 5 Sep 2015 19:09
دلایل اصلی زندگی زوجها در كنار یكدیگر بعد از وقوع طلاق عاطفی
زن و مرد نياز به پشتوانه عاطفي دارند به خصوص زنان از اين نظر تمايل بيشتري دارند که حامي و پشتيبان عاطفي داشته باشند و چون زن برخلاف مرد انتخاب شونده است درون خود اين ترس را دارد که مبادا پس از طلاق تنها بماند.
گیلانی،کارشناس ارشد روانشناسی در سایت کلینیک مغز و اعصاب آلومینا نوشت: آسيب شناسان اجتماعي، 4 عامل عمده را علت هاي اتفاق نيفتادن جدايي در اين خانواده ها مي دانند :
1- طلاق در جوامع سنتي مذموم است بنابراين اکثر خانواده ها تلاش مي کنند اين اتفاق نيفتدد برخی تابع قوانین و سنتهای خانوادگیشان هستند كه مثلا عروس با لباس سفید میرود و با كفن برمیگردد.
2- زن و مرد نياز به پشتوانه عاطفي دارند به خصوص زنان از اين نظر تمايل بيشتري دارند که حامي و پشتيبان عاطفي داشته باشند و چون زن برخلاف مرد انتخاب شونده است درون خود اين ترس را دارد که مبادا پس از طلاق تنها بماند.
3- سومين عامل که متأسفانه به ضرر زنان تمام مي شود اين است که زنان پس از جدايي از سوي جامعه و برخي افراد مورد بي حرمتي قرار مي گيرند.
4- اهميت دادن به حرف ها و سخنان اطرافيان است زن و مرد هر چه شناخت شان نسبت به هم بيشتر باشد به نسخه هايي که ديگران مي پيچند، کمتر اهميت مي دهند. غير از اين هستند خانواده هايي که از مهم ترين عوامل جدا نشدن شان وجود فرزندان است چنين والديني از اثرات منفي اين شيوه زندگي بر فرزندان شان غافلند زيرا تغيير رفتار فرزندان در شکل هاي متفاوتي بروز پيدا مي کند از اولين نشانه هاي منفي در فرزندان طلاق خاموش، بي نشاطي، افسردگي و بي حرکتي است افت تحصيلي و بي علاقگي به درس خواندن نيز از عوامل سکوت طولاني ميان پدر و مادر است.
5- برخی امید دارند كه این اوضاع را میتوانند به سمت بهبود شدن روابط تغییر دهند.
چه توصیه و راهكارهایی برای پیشگیری از وقوع طلاق عاطفی ارایه میدهید ؟
زوجها باید دست از تلاش برای تغییر دادن یكدیگر بردارند، انسانها را نمیشود تغییر داد بلكه باید اولویتهای خودمان را تغییر دهیم. زوجها در دعوا نباید دنبال مقصر بگردند اینجا نه كسی قاضی است نه وكیل بلكه باید به دنبال آن باشند كه هركسی چقدر در حل مساله سهم دارد. انعطافپذیر و واقعگرا باشند و در نهایت اعتقادم بر این است كه از طبیعت درس بگیرند شما كدام حیوانی را دیدهاید و میشناسید كه وقتی مورد تهدید قرار گرفت همان لحظه از خود عكسالعمل نشان دهد. به جای آنكه حسهایمان را تعطیل كنیم، بهتر آن است كه به دنبال فعال سازی حواسمان باشیم.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#188
Posted: 6 Sep 2015 17:31
چرا همسرم با خانواده ام رفت و آمد نمی کند ؟
تعداد زیادی از زوجین به دلایلی که در ادامه می خوانید از رفت و آمد و برقراری تعاملات مرسوم با خانواده همسرشان خودداری می کنند در حالی که ممکن است به نظر شما امتناع ورزیدن از این ارتباط، تنها به یک بهانه گیری شباهت داشته باشد:
اختلافات زوجین بر سر رفت و آمد با خانواده دیگری یکی از مسائل شایع و نسبتا طبیعی در زندگی زناشویی است و کم یا زیاد بین همه خانواده ها وجود دارد؛ اما مهم تر از وجود اختلاف، نوع مدیریت و برخورد با این تعارضات است. اگر همسر ما به خانواده مان بدبین است و نسبت به آن ها سوءظن دارد قدم اول این است که کمی نسبت به بدبینی و سخت گیری او احساس مسئولیت کنیم و از خود بپرسیم آیا گفتار یا رفتاری از جانب خانواده من سر زده که باعث بدگمانی او شده است؟
چرا روابط خانوادگی سرد می شود؟
تعداد زیادی از زوجین به دلایلی که در ادامه می خوانید از رفت و آمد و برقراری تعاملات مرسوم با خانواده همسرشان خودداری می کنند در حالی که ممکن است به نظر شما امتناع ورزیدن از این ارتباط، تنها به یک بهانه گیری شباهت داشته باشد:
1 - دیدارهای مکرر، غیرضروری و بدون برنامه با خانواده پدری
در موارد زیادی یکی از زوجین وابستگی زیادی به خانواده خود نشان می دهد و دیدارهای مکرر، غیرضروری و بدون برنامه او باعث می شود تا همسرش زبان به اعتراض بگشاید و با سرسختی زیاد، مانع از رفت و آمد او با خانواده پدری اش شود. بسیاری از زوجینی که از این الگوی رفت و آمد تبعیت می کنند با وجود این که در زندگی شخصی شان مشکلات زیادی دارند که حل نشده باقی مانده است اما درگیری با مشکلات خانواده پدری شان را بر حل مشکلات زندگی زناشویی خود ترجیح می دهند.
2 - زیاد ماندن یکی از اعضای خانواده به عنوان میهمان در منزل زوج
در زندگی زوجینی که از چنین الگویی پیروی می کنند، همسران احساس راحتی در منزل خودشان هم ندارند. از آن جا که حضور دائمی عضو میهمان موجب می شود که او ناخواسته در جریان بسیاری از مسائل خصوصی و یا حتی اختلافات آن ها قرار بگیرد در نتیجه مرد یا زن به طور کلی امنیت خود را از دست می دهد و به زودی دچار خستگی روانی می شود.
3 - مکالمات تلفنی مکرر و طولانی مدت یکی از زوجین با والدینش
تعدادی از زوجین در محیط منزل نیز دست از وابستگی شان به خانواده بر نمی دارند و حتی در زمان حضور همسر در منزل هم مشغول مکالمات تلفنی طولانی مدت هستند. یقینا موضوع صحبت نمی تواند چیزی جز بازگوکردن مسائل روزمره باشد و همین امر باعث می شود پای دیگران به حریم خصوصی زندگی باز شود و همسر فرد فکر کند در تصمیم گیری های زندگی مشترکش ردپایی از افکار خانواده همسرش وجود دارد. طبیعی است که تکرار چنین اتفاقاتی در طول زمان به شکل گیری بدبینی در یکی از زوجین نسبت به خانواده طرف مقابل منجر شود.
4 - تجربه احساس حقارت در اثر مقایسه های فامیلی
در تعدادی از خانواده ها معمولا یک داماد، عروس یا خواهر و برادر وجود دارد که از ابعاد مختلف بر دیگر اعضای آن خانواده برتری دارد و مورد تعریف و تمجید خانواده است. به طور مثال یکی از دامادها تحصیلکرده و مرفه است و دیگری از موقعیت اجتماعی، شغلی و مالی پایین تری برخوردار است. در چنین مواردی فردی که در ابعاد مختلف از جایگاه پایین تری برخوردار است چه به صورت واقعی و چه در عالم پنداشت ها و برداشت های خود احساس حقارت و یا حسادت می کند و علاقه ای به تعامل با اعضای خانواده همسرش ندارد زیرا احساس می کند که اطرافیان بین او و دیگری تبعیض قائل می شوند.
5 - و دیگر عوامل
همچنین خودشیفتگی و زخم زبان های اعضای خانواده همسر، حضور عضوی در خانواده همسر که ویژگی های اخلاقی مناسبی ندارد و یکی از زوجین نگران است مبادا همسرش از آن فرد تاثیر منفی بپذیرد، دخالت خانواده ها در مسائل اقتصادی زوجین و تربیت فرزندان آن ها و ... همه وهمه موجب می شود تا همسر شما نه تنها شخصا از خانواده تان فاصله بگیرد بلکه مانع از ارتباط شما با خانواده تان نیز بشود.
یک نکته
البته همیشه این طور نیست که همسرتان صرفا به دلیل رفتارهای نادرست شما یا خانواده تان با آن ها قطع رابطه کند، در واقع گاهی اوقات مشکل از خود اوست. حتی ممکن است خانواده شما خیلی به او محبت کند ولی چون او به طور کلی فرد منزوی و گوشه گیری است باز هم از داشتن روابط اجتناب ورزد.
برای پی بردن به این موضوع باید بررسی کنید که آیا همسرتان برای ارتباط داشتن با دیگران از جمله خانواده و دوستان خود نیز بی انگیزه است یا فقط برای رفت و آمد با خانواده شما مشکل دارد. اگر این مشکل در دیگر ارتباط ها هم دیده می شود، لزوم بهره گیری از مشاوره حضوری لازم است. گاهی اوقات نیز برآورده نشدن برخی توقعات (هرچند غیرمنطقی) باعث ایجاد دلخوری و قطع رابطه می شود. به عنوان مثال ممکن است همسرتان توقع حمایت مالی از خانواده شما داشته باشد، در نظر داشته باشید حتی اگر این توقع را بی جا می دانید باز هم می توانید با گفت وگو این اختلاف و سوءتفاهم را حل و فصل کنید. در کل بهتر است از همسر خود بخواهید تا دلایل این قطع رابطه را بازگو کند.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#189
Posted: 6 Sep 2015 17:34
شوهر من است و به فکر او؟!
وقتی هنوز فکر نامزد قدیمی اش، در ذهن او چرخ می زند، من باید چه کنم؟
تنبیه نکنید
مشکلی نیست که این کار غیراخلاقی است. در فرهنگ دینی، حتی نگاه به نامحرم منع شده؛ همینطور اینکه مردی در فضای خصوصی با نامحرم همکلام شود. البته قرار نیست شما همسرتان را به خاطر گناهانش تنبیه کنید. این رابطه نه تنها هیچ کمکی به آرامش همسر شما نمی کند، که بیشتر باعث آشفتگی روان او می شود اما شما با این مشکل چطور باید برخورد کنید؟
فقط مشاور
اولین و مهمترین توصیه این است: موضوع را با خانواده خود یا خانواده همسرتان درمیان نگذارید. اگر این ماجرا به بیرون از خانه شما کشیده شود، همسرتان احساس می کند دیگر جایی برای دفاع از خود ندارد. او در چنین شرایطی باید به آدم های مختلفی که درک متفاوتی از این موضوع دارند و آن را با زبان و رفتار متفاوتی بیان می کنند پاسخگو باشد. به همین دلیل بیرون آمدن این مشکل خصوصی از خانه شما اوضاع را وخیم تر و رابطه میان شما را سردتر می کند. تنها کسی که می توانید این مسئله را با او طرح کنید، یک مشاور کاردان و قابل اعتماد حرفه ای است.
جنجال به پا نکنید
شاید عصبانیت یکی از اولین احساس هایی باشد که با دیدن این گفتگوها سراغ شما می آید. اما بعد از گذشت چند ساعت یا چند روز باید بتوانید بر این احساس غلبه کنید و حتی اگر در از بین بردنش ناکام باشید، باید برای نجات زندگی خود، حس تان را مدیریت کنید. تحقیر کردن شوهرتان در این شرایط فقط شما را از هم دورتر می کند. شاید تصور کنید اگر صدایتان را بالا ببرید و هر چه در ذهن تان می گذرد را به او نسبت دهید، همسرتان عقب می کشد و به این رابطه پایان می دهد اما یادتان نرود که همیشه یکی از دلایلی که مردها را به سمت این جور رابطه ها هل می دهد، احساس تنهایی است. او در جریان اختلافاتی که با شما داشته، نمی توانسته احساساتش را بروز دهد و شاید تصور می کرده شما درکش نمی کنید. اگر یکی از دلایل او برای شروع این ارتباط چنین احساساتی باشد، بدون شک ایجاد یک جنجال تازه می تواند انگیزه او را برای رفتن سراغ آن زن قوی تر کند.
قبل از حرف زدن ترکش نکنید
می خواهید خانه را ترک کنید و چند روز او را نبینید؟ اشکالی ندارد اما یادتان نرود که ایجاد این فاصله هم اصول خود را دارد. قبل از صحبت کردن در مورد این موضوع، خانه را ترک نکنید. نگذارید گفتگوی شما در فضای پرتنش قهر و بعد از رفتن تان ایجاد شود. اول موضوع را با همسرتان در میان بگذارید، حرف هایش را بشنوید و حرف هایتان را بزنید و اگر بعد از صحبت به جایی نرسیدید می توانید کمی فاصله تان را از او بیشتر کنید.
البته قطعا قرار نیست ایجاد این فاصله دیگران را از موضوع باخبر کند. شاید بتوانید در خانه مشترکتان بمانید اما از او بخواهید در عین حضورش، کمی تنهایتان بگذارد. از طرف دیگر، حتی در سخت ترین لحظات زندگی مشترکتان هم نباید کاری کنید که توان پذیرش عواقبش را نداشته باشید. اگر خواستید خانه را ترک کنید و همسرتان مانعتان نشد چه؟ اگر نبودن شما بهانه و موقعیت بیشتر غرق شدن در این رابطه را به او داد چه؟ یادتان نرود که شما مسئول تمام تصمیماتی که می گیرید هستید و نمی توانید با نادیده گرفتن سهم خودتان از مشکلات، او را تنها مقصر ایجاد فاصله یا قرار گرفتن در موقعیتی نادرست بدانید.
گریه و زاری نکنید
می دانیم رنجیده اید؛ اما از سلاح گریه و شیون کردن برای جلب توجه همسرتان استفاده نکنید. اگر می خواهید او را تحت تاثیر قرار دهید و ماندگارش کنید، دلیلی ندارد خود را یک فرد ضعیف نشان دهید و بگویید دیدن این پیغام ها شما را ویران کرده است. در چنین شرایطی بیشتر از ضعف شما و ترحم او، قدرت همراه با منطق شما می تواند به بهبود شرایط کمک کند. اگر نمی توانید در گفتگوهایتان با منطق و آرامش پیش بروید، صحبت کردن در مورد این موضوع را به زمانی که آرام تر شدید موکول کنید. به همسرتان نشان دهید که دوستش دارید و می خواهید برای حفظ زندگی مشترکتان تلاش کنید اما هرگز جملاتی مثل «اگر با کس دیگری باشی می میرم» را به زبان نیاورید.
به میدان جنگ وارد نشوید
اگر می خواهید کنترل اوضاع را به دست بگیریدپ، وارد جنگ مستقیم با آن زن نشوید. بعید است که او بداند شما از این رابطه با خبر شده اید و با توجه به اینکه موضوع خاصی در آن بحث ها رد و بدل نشده بوده، بعید است خود را مقصر بداند. این رفتارها تنها شما را به بازی جدیدی وارد می کند. ممکن است آن زن که خود را احتمالا بی تقصیر می داند، برای حمایت از همسرتان در برابر شما تلاش بیشتری کند و این رابطه به مرور جدی تر و عمیق تر شود. یادتان نرود که اگر این زن احساس کند مردی که در گذشته عاشقش بوده در رابطه ای آزاردهنده گرفتار شده، ممکن است برای نجات او از دست شما تلاش بیشتری به خرج دهد.
پای میز مذاکره بنشینید
هیجان ها و افکارتان را مدیریت کنید و کاملا جدی به او بگویید که باید در مورد موضوعی جدی با او صحبت کنید. هنگام شروع این گفتگو به همسرتان بگویید موضوع را می دانید و از او بخواهید علت این کار را توضیح دهد. اگر گفت خیانتی مرتکب نشده و خواست موضوع را عادی و به شکل ارتباطی دوستانه توجیه کند، دلیل پنتهانی بودن این ارتباط را بپرسید. به او توضیح دهید که هر ارتباط پنهانی با جنس مخالف به هر شکلی پیامکی اینترنتی و ... از مصادیق خیانت محسوب می شود و می تواند آینده زندگی مشترک شما را تهدید کند.
در جریان این گفتگو، به دنبال به دست آوردن دل او و دست گذاشتن روی احساساتش نباشید بلکه کاملا قاطعانه و جدی احساسات منفی خود از این موضوع را با او در میان بگذارید و بگویید که اعتمادتان خدشه دار شده است. بگویید خودش را جای شما بگذارد. به فکر مقابله به مثل نباشید و او را به چنین رفتاری تهدید نکنید اما به همسرتان بگویید که اگر بحث و اختلافی میان شما صورت گرفته، بر هر دوی شما تاثیر گذاشته و احساس تنهایی و آزردگی را در هر دو نفرتان ایجاد کرده. از او بپرسید که اگر شما برای برطرف کردن این احساس های ناخوشایند رفتاری مشابه انجام می دادید، در او چه حسی ایجاد می شد.
وجدانش را تحریک کنید
اگر توانستید وجدان او را قلقلک دهید و احساس ندامت را در چهره اش دیدید، مدتی او را در خلوتش تنها بگذارید تا نتیجه صحبت هایتان اثر بیشتری بر او بگذارد. طبیعی است که برای برگشتن به روزهای آرام، به چند روز زمان نیاز دارید تا هر دوی شما آسیب های این اتفاق را در خود کمتر کنید و تاثیرش را بر رابطه تان کمرنگ تر کنید. قرار نیست بعد از چنین اتفاقی رابطه شما هیچ تغییری نکند. قطعا تا چند روز یا چند هفته از همسرتان آزرده خواهید بود و قطعا او باید برای جلب اعتماد شما تلاش کند.
دوست همسرتان باشید
شایدتصور کنید گرفتن رمزهای عبوراز همسرتان و کنترل لپ تاپ و تلفن همراهش می تواند به استحکام این رابطه کمک کند اما باور کنید اگر در کنار نقش همسری نقش یک دوست صمیمی را برای همسر خود ایفا کنید، نتیجه به مراتب بهتر از کنترل کردن او خواهد بود. آدم ها وقتی کنترل می شوند، همیشه به دنبال فرصتی برای عبور از خط قرمزها و رفتن سراغ موضوعاتت منع شده می گردند. توجه به خواسته ها، نیازها و دلخوشی هایی که هر یک از همسران می تواند برای شریک زندگی اش ایفا کند مانع از شروع یا ادامه چنین رفتارهایی می شود. اگر می خواهید زندگی تان همیشه شاداب بماند، باید جنس مخالف، نیازها و نوع نگاهش به زندگی را بشناسید.
از نو شروع کنید
در صورت پشیمانی و تلاش همسرتان برای ساختن رابطه ای آرام، بهتر است شما هم برای بازسازی اعتمادتان تلاش کنید. اگر همسرتان احساس کند تلاش هایش برای ساختن زندگی تان و پاک کردن این اتفاق ناخوشایند بی ثمر است، بدون شک دیر یا زود دست از تلاش برمی دارد و ممکن است دوباره رفتارهای اشتباهی از او سر بزند. از یاد نبرید که مردها به شدت به اعتماد همسرشان نیاز دارند و در مقابل زن ها هم به توجه شریک زندگی شان نیازمندند. پس راه را برای رسیدن هر دو نفرتان به خواسته اش باز کنید.
ماجرا را کش ندهید
همسرتان اشتباه کرده و شما هم به عنوان شریک زندگی او، در ایجاد چنین فاصله ای بی تقصیر نبوده اید. اگر در این مورد سنگ هایتان را واکنده اید و تصمیم گرفته اید زندگی تان را از نو بسازید، باید به یک قانون مهم وفادار بمانید: «به هر بهانه ای پای این اشتباه را پیش نکشید و با هر بحث بی ربطی، همسرتان را به خاطر این رفتار تحقیر نکنید!»
اگر به شریک زندگی تان گفته اید که او را بخشیده اید و او هم به تعهدش برای وفادار ماندن به شما عمل کرده، دلیلی ندارد در هر بحث کوچک و بزرگی به او یادآوری کنید که از اعتمادتان سوءاستفاده کرده است. اگر نمی خواهید زندگی تان بار دیگر به سراشیبی بیفتد، نباید در بسته شده چنین ماجرایی را به بهانه های مختلف باز کنید.
حکم صادر نکنید
نمی توان به طور قطع گفت که آیا همسرتان هنوز عاشق آن زن است یا تنها برای درد دل کردن سراغش رفته است. شرایط پیش از ازدواج همسرتان قابل تامل است. او فردی را دوست داشته و مخالفت های بیرونی مانع رسیدنش به او بوده است. نمی توان گفت همه آدم ها در چنین شرایطی رفتار مشابهی را نشان می دهند اتما عجیب نیست اگر در بحران های زندگی مشترکتان او شما را با نامزد قبلی اش مقایسه کند و با خود بگوید اگر با او ازدواج کرده بودم، کار به اینجا نمی کشید. مراقب باشید رفتارهای شما باعث گذشتن این فکرها از ذهن همسرتان نشود. گاهی رفتارهای ناخودآگاه ما باعث می شود بدون اینکه بخواهیم یا حواسمان باشد، نظر طرف مقابل مان را به موضوعی که دوست نداریم به آن توجه کند، متمرکز کنیم.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ویرایش شده توسط: SARA_2014
ارسالها: 2890
#190
Posted: 6 Sep 2015 17:36
پنهان کاری همسران
بعضی افراد با اینکه با همسر خود صمیمی هستند، گاهی اوقات مسئله خاصی را از او مخفی می کنند. برای این قبیل پنهان کاری ها ممکن است افراد دلائل خاصی را در نظر داشته باشند.
این مسئله که زن و شوهر با یکدیگر صداقت داشته باشند و همه مسائل را با هم در میان بگذارند نشان دهنده وجود رابطه خوب بین آن هاست.
بعضی افراد با اینکه با همسر خود صمیمی هستند، گاهی اوقات مسئله خاصی را از او مخفی می کنند. مثلا مردی که کار خود را از دست داده، مدتی آن را به خانم خود نمی گوید. مانند گذشته صبح ها از خانه بیرون می آید و عصر بر می گردد تا همسرش متوجه بیکاری او نباشد. پس از چندی مسئله روشن می شود و در برابر گله همسر خود به توجیه این پنهان کاری می پردازد.
برای این قبیل پنهان کاری ها ممکن است افراد دلائل خاصی را در نظر داشته باشند. مایل به ناراحت کردن همسر خود نباشند ، اظهار آن را ضروری ندانند و یا این امر را به موقع مناسبی موکول کنند.
یکی از علل دیگر این مسئله این است که مسائلی که زن و مرد گفتن آن را ضروری می دانند، یکسان نیستند. بنابراین نمی توان انتظار داشت که صمیمی ترین زن و شوهرها همه اوقات تمام مسائل مربوط به خود را با همسر خود در میان بگذارند.
بعضی از مردها مشکلات یا یک بیماری خاص خود را بروز نمی دهند و از همسر خود مخفی می کنند. شاید علت آن است که به اصطلاح غرور مردانه دارند و نمی خواهند خود را ضعیف نشان دهند تا همسرشان همچنان آن ها را سالم و پرقدرت بداند.
خانم ها نیز گاهی مسائلی را از شوهر خود مخفی می کنند که از جمله آن ها موضوع مالی است. بسیاری از آن ها از این که در آینده دچار تنگدستی شوند احساس نگرانی می کنند و ذخیره ای را در نظر می گیرند تا در مواقع لازم برای آن ها کارساز باشد و مشکل خانواده را برطرف کند.
مسئله دیگر آن که گفتن بعضی مسائل مربوط به گذشته نیز صلاح نبوده و ممکن است باعث ناراحتی همسر باشد. مثلا اگر مردی قبلا زن دیگری را دوست داشته یا خانمی خواستگار دیگری داشته است بهتر است از طرح آن ها خودداری کنند. زیرا هیچ کدام آن ها از این نوع اطلاعات خشنود نمی شوند و در روحیه آن ها اثرات نامطلوب می گذارد.
در هر حال ابراز بعضی مسائل و چیزهای ناراحت کننده باید با تأمل و دقت صورت گیرد. زن یا شوهر درباره اثرات مثبت یا منفی آن در روحیه همسر خود به حد کافی فکر کند.
زن و شوهر ,پنهان کاری همسران,ناراحت کردن همسر
درباره اینکه زن و شوهر چگونه می توانند اعتماد یکدیگر را جلب کنند و رابطه خوبی داشته باشند ، توصیه های زیر می تواند مفید باشد:
شناخت بیشتر و گفتگو: لازم است که زن و شوهر از خواسته ها و تمایلات یکدیگر اطلاع داشته باشند. این امر مستلزم گفتگو و صحبت های صمیمانه است. اگر یکی از آن ها بعضی از مسائل و جریاناتی را که همسرش از آن اطلاع ندارد با او در میان بگذارد او را نیز وادار می کند که درباره کار و مسائلی که با آن ها برخورد داشته توضیحاتی بدهد و برخی از ناگفته ها را بیان کند. این روش می تواند موجب شناخت بیشتر آن ها از یکدیگر و آشنایی زیادتر از نظر نظریات و تمایلات همدیگر باشند.
بعضی از زن و شوهرهایی که گفتگو و تماس فکری لازم را با یکدیگر ندارند از برخی سلیقه ها و خواسته های همسر خود بی اطلاع هستند. این مسئله موجب آن می شود که گاهی یکی از آن ها برنامه ای را در نظر می گیرد و با حدس و گمان تصور می کند که همسرش نیز با آن موافق است، اما وقتی با مخالفت او روبرو می شود دچار ناراحتی می شود و ممکن است با او به نزاع و مجادله بپردازد.
عدم کنجکاوی های نادرست: چنانچه زن و یا شوهر متوجه شود که همسرش موضوعی را از او پنهان می کند بهتر است از کنجکاوی های غیر معقول مثل چک کردن موبایل و ایمیل خودداری کند. روشن شدن این گونه کنجکاوی ها موجب سلب اعتماد و خرابی رابطه آن ها خواهد بود. باید بدبینی را کنار گذاشت و صبر و تحمل به خرج داد تا همسرش او را از آن مطلع کند، یا گذشت زمان آن را روشن کند.
رازداری: بعضی افراد به اهمیت رازدار بودن و اینکه تا چه حد در جلب اعتماد در رابطه با همسر یا افراد دیگر تأثیر دارد توجه ندارند و موجب آن می شود که دیگران کمتر با آن ها صحبت کنند و مسائلی را با آن ها در میان بگذارند. این مسئله در رابطه زن و شوهر اثرات زیاد دارد.
چنانچه یکی از آن ها مسئله ای را که نباید به دیگران بگوید فاش کند یا از اطلاعاتی که همسرش در اختیارش گذاشته بر علیه او استفاده کند موجب آن می شود که همسرش برخی از موضوعات را به او نگوید و فاصله بین آن ها پیوسته زیادتر می شود.
خوب گوش دادن: خوب گوش دادن به گفته های همسر ، با دقت به چهره او نگاه کردن و برخی از گفته های او را تایید کردن موجب آن می شود که او بیشتر و بهتر درباره مسائل توضیح دهد.
این حالت به او می فهماند که همسرش به شخصیت و نظرات او اهمیت داده و با علاقه به سخنانش توجه دارد. این روش نه تنها گفتگوهای صمیمانه را افزایش می دهد بلکه در حسن روابط بین آن ها نیز اثرات فراوان دارد.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود