ارسالها: 2890
#211
Posted: 30 Sep 2015 19:09
اگر همسر بهانهگیر دارید!
چرا خونه همیشه نامرتبه! این بچه کی قراره بخوابه؟ هیچ وقت غذا سروقت حاضر نیست! دوباره بی اجازه من مهمان دعوت کردی و.... .
به جملات آشنای یک مرد یا زن بهانه گیر توجه کنید:
مرد: چرا خونه همیشه نامرتبه! این بچه کی قراره بخوابه؟ هیچ وقت غذا سروقت حاضر نیست! دوباره بی اجازه من مهمان دعوت کردی و....
زن: باز که میوه های بدرد نخور گرفتی! پس کی میخوای آشغال ها را دم در بزاری، خونه بوی بد گرفته! چند دفعه بگم لباس هاتو این ور آن ور پرت نکن؛ بذار رو رخت آویز و...
و در نهایت، بهانه گیری ها به این جمله ختم می شوند: خسته شدم، چقدر باید خونسردی و بی مسئولیتی تو را تحمل کنم ...
به همین راحتی، همسران می توانند با مکالمات بهانه جویانه روی اعصاب یکدیگر راه بروند و موجب عصبانیت، لجبازی و کشمکش شوند.
به راستی تا کنون با خود اندیشیده اید که بهترین واکنش در مقابل بهانه جویی ها چیست و چگونه می توانید با این رفتار همسرتان مواجه شوید؟!
در این یادداشت، شما را با چند راهکار اساسی مقابله با بهانه گیری آشنا می سازیم:
همیشه سکوت کنید: بهترین کار به هنگام بهانه گیری همسرتان این است که او را به حال خودش رها کنید. یادتان باشد مقابله به مثل کردن، وضعیت را وخیمتر می کند و ماحصلی نیز جز جنگ و دعوا نخواهد داشت. بپذیرید به هر دلیلی (شغلی، شخصی، اجتماعی و...)، همسرتان آشفته و مضطرب است و بهانه جویی در خانه را به عنوان راهی برای تخلیه هیجان منفی خود انتخاب کرده است. او با بهانه جویی می خواهد استرس و اضطراب درونی خود را کاهش دهد. پس شما باید هوشیارانه عمل کنید و با توسل به سکوت، غائله را بخوابانید. مطمئن باشید همسرتان پس از آرامش به سراغ تان می آید و با شما صحبت می کند، حتی ممکن است نظرتان را جویا شود و راه حلی برای مشکلش بخواهد.
همچون مُسکن آرامبخش باشید: بهانه جویی های همسرتان علتی دارد، بی تردید او دچار مشکلی شده است. مشکلی که شاید به دلایلی چون خجالت کشیدن، صلاح ندانستن، سرزنش و... حاضر نیست به شما بگوید. در چنین مواقعی پایگاه امنیت همسرتان باشید و او را به آرامش دعوت کنید. به حریم شخصی همسرتان احترام بگذارید و هرگز کنکاش و تجسس نکنید. بپذیرید همسرتان اکنون نیازمند انرژی مثبت و نیرو بخش است. پس نقش آرام بخش بودن خود را به خوبی ایفا کنید و با ایجاد محیطی آرام و سکوت های نشان از رضایت، فضایی را برای تفکر و کنار آمدن همسرتان با خودش، فراهم آورید.
تکیهگاه روزهای سختی باشید: حال و روز همسرتان را درک کنید و بیش از پیش، مراقب او و شرایط ویژه اش باشید. بهتر است تا به سروسامان رسیدن شرایط، روزگار را بر وفق مراد او بچرخانید و یا آن که لااقل خود نیز همزمان با همسرتان شروع به بهانه گیری نکنید. مثلا ، برنامه مهمانی های آخر هفته، را با همسرتان تنظیم کنید، یا مراقبت از فرزندان را برعهده بگیرید، به یک شام و یا فضایی سرسبز و خوش آب و هوا دعوتش کنید و... .
همسری یکتا باشید: زمانی که همسرتان دچار مشکلی شده است، با بهانه جویی های او کنار بیائید و آتش بیار معرکه نشوید. فقط به آرامش فضای منزل و امنیت خاطر فی مابین تان اهمیت بدهید. بیان مسائل مهم ، پیشنهادات، انتقادات، گله و شکایت ها را به زمانی دیگر موکول کنید. این زمان فرصت مناسبی برای بیان نیست و نتیجه مساعدی را عایدتان نمی کند.
به خواستهها و نیازهای همسرتان توجه کنید: بر زن و شوهر واجب است که نیازهای یکدیگر را بشناسند و به آنها توجه کنند. بهتر است بدانید که چه چیز مورد پسند و خوشایند همسرتان است و چه چیز ناخوشایندش است! گاهی برای دانستن این مهم، لازم است مستقیما وارد عمل شوید و از او سوال کنید که از چه چیز خوشش می آید و از چه چیز متنفر است؟! با این کار شما می توانید رگ خواب همسرتان را بدست آورید و بر حسب شرایط و وضعیت روحی او وارد عمل شوید. البته فراموش نکنید که همسرتان همه زندگی شما نیست بلکه تنها شریک بخشی از آن است، پس هرگز از خودتان غافل نشوید. بهتر است به نیازها و خواسته های خود نیز توجه داشته باشید و تا آنجایی که به شما آسیبی نرسد برای جلب محبت و علاقه همسرتان، آنچه را که دوست دارد، انجام دهید و از شادی و لذت بردن او، شما نیز شاد و خرسند شوید.
گفتگو کنید: آرامش بعد از طوفان، فرصت مغتنمی است که با همسرتان راجع به بهانه های حل نشده صحبت کنید. گاهی بهانه های حل نشده، تبدیل به یک عادت می شوند و به مرور زمان منجر به اختلاف؛ میدانید چرا؟ وقتی همسر شما از زشتی رفتارهای خود مطلع نگردد هرگز در جهت رفع و یا اصلاح آن تلاش نخواهد کرد و همچنان کار اشتباه خود را ادامه خواهد داد. پس بهتر است به همسرتان بگوئید از کدامیک از رفتارهایش خوش تان نمی آید و متنفر هستید و دوست ندارید کدام رفتارش را ادامه دهد!
مثلا، اگر فردی به بهداشت و یا آراستگی چهره خود اهمیت چندانی ندهد، قطعا در زمینه رابطه لمسی عاطفی با همسر دچار مشکل خواهد شد، ممکن است چنین همسری برای دوری از این وضعیت ناخوشایند، دست به بهانه جویی بزند و رفتارهای ناخوشایند نشان دهد.
شما می توانید با بیان خواسته ها و انتظارات، انتقادهای بجا و محترمانه، به راحتی سد راه بسیاری از بهانه جویی های همسرتان شوید.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ویرایش شده توسط: SARA_2014
ارسالها: 2890
#212
Posted: 30 Sep 2015 19:17
پاسخ زنانه به پرسش های مردانه
در زندگی زناشویی همیشه دو طرف پرسش هایی از یکدیگر دارند اما خیلی از آنها را نمی پرسند و یا احساسشان را به یکدیگر بیان نمی کنند. از طرفی اکثر مردان به موضوعات محدود می اندیشند اما در زندگی زناشویی کلی نگر هستندو از کناب جزییات به راحتی می گذرند. آنان اگر هم پرسش داشته باشند، یا نمی پرسند یا کمتر می پرسند. از این رو خانم ها نمی دانند که احساس شوهرشان در مورد موضوع های مختلف چیست؟ برای مثال خانومی به آرایشگاه می رود و رنگ موی خود را تغییر می دهد، شاید همسرش به او می گوید، «چقدر عوض شدی» اما احساس قلبی اش را نمی گوید و یا نمی داند چگونه ابراز کند، به همین خاطر «زن» می ماند که احساس شوهرش در رابطه با آن موضوع خاص چیست؟ چندی پیش یک تیم تحقیقاتی توانست به جواب این مهم دست یابد و طی یک مدت زمانی، احساسات آقایان را نسبت به رفتار، کردار و چهره همسرشان بپرسید، بخوانید، جالب است.
مردان چه احساسی راجع به جراحی بینی دارند.
- خانم ها، اگر به همسرتان گفتید که می خواهم بینی ام را عمل کنم و او مشکلی با بینی صورت شما نداشت، این کار را رها کنید. چرا خطر کاری در مورد موضوعی را می پذیرید که مرد شما به آن تقریبا راضی است و مشکلی ندارد؟ اگر همسرتان با وزن شما مشکلی ندارد، چرا این همه کاهش وزن؟ البته اگر به خاطر سلامتی تان رژیم می گیرید، اشکالی ندارد.
آیا مردان زنان چاق را دوست دارند یا لاغر؟
- هر مردی برای یک نوع زن وجود دارد. مردانی هستند که زنان بزرگ جثه دوست دارند و مردانی هستند که زنانی نحیف و کوچک دوست دارند. برخی مردان بین این دو سایز را می پسندند. مهم نیست چه اندازه ای هستید، مهم این است که یک جایی یک مردی برای شما وجود دارد و شما جفت او برای ازدواج هستید.
مردان در مورد زنانی که چاق می شوند چه احساسی دارند؟
- مردی که عاشق شماست، بی دلیل عاشق شما نیست. همانطور که مردانه خودشان شکم می آوردند و چاق می شوند، مطمئنا چاقی شما را درک می کنند و البته متوجه می شوند که دیگر شبیه روزهای اول آشنایی نیستید. اگر این اضافه وزن در حدود 5 یا 10 کیلوگرم باشد، مشکلی نیست، می توانید همچنان متناسب و خوش اندام جلوه کنید. اگر مردتان کوته نظر باشد، با این قضیه کنار نمی آید و گذشته را فراموش نمی کند. اما اگر مردی آن را درک کند، چند کیلو افزایش وزن مسئله مهمی نیست. شما همچنان تلاش می کنید که خوب به نظر بیایید و همین خوب است.
در طول مدت نامزدی، آیا یک زن باید برای یک آقا هدیه ای بخرد؟
- اگر، در یک رابطه متعهدانه و طولانی مدت هستید، اشکالی ندارد، در غیر اینصورت او فکر می کند می خواهید او را به دام بیندازید و حتما در ازای این هدیه از او انتظالری دارید. منتظر بمانید و صبر کنید ببینید، ابتدا او چه هدیه ای برای شما می گیرد. اجازه دهید او مرد باشد و هدیه بخرد. مردان واقعی برای زنانی که دوست دارند، هدیه می خرند. توجه کنید: به خاطر هدیه ای که از او دریافت می کنید، تشکر کنید. یک هدیه، فقط هدیه است. هیچ نشانه ای به همراه خود ندارد. او با خرید هدیه نشان مید هد که احساس واقعی اش نسبت به شما چگونه است.
آیا مردان دوست دارند همسرشان کفش های پاشنه بلند به پا کنند یا کوتاه؟
- پاشنه بلند به نظرمان جذاب تر است. نمی دانم چطور یک مرد ممکن است از کفش ورزشی خوشش بیاید! چون کفش پاشنه بلند، خانمی شما را بیشتر نشان می دهد.
مردان در مورد زنانی که از آنان تقاضای پول می کنند، چه احساسی دارند؟
- در ابتدا و آغاز رابطه، هرگز این کار را نکنید اما اگر در یک رابطه انحصاری یعنی شما و او به تنهایی هستید، از او بخواهید و ببینید چه واکنشی نشان می دهد. بگویید: «واقعا تحت فشارم. خجالت می کشم بگویم، اما واقعا به کمک تو احتیاج دارم. می توانی چند صد هزار تومان به من قرض بدهی به محض اینکه بتوانم آن را برمی گردانم.» اغلب مردان، اگر واقعا به شما اهمیت بدهند، در صورت داشتن پول آن را خواهند داد و فکر بدی نمی کنند.
آیا مردان به زنان شان در کار و شغل شان کمک می کنند؟
- بدون شک. اگر با مردی طرف هستید که در زندگی خودش بلاتکلیف است و نمی داند چه کسی است، چه کاره است و چقدر درآمد دارد، درخواست کمک از او مسخره است، چون خودش در رسیدن به اهدافش مشکل دارد و زمانی برای کمک به شما نخواهد داشت اما اگر در شیوه مردانگی اش مشکل نداشته باشد، حتما می تواند به شما کمک کند.
آیا مردان به خرید کردن علاقه دارند؟
- اگر شما مردان را وادار کنید، این کار را می کنند چون تنها راهی است که می توانند زمانی را با شما باشند اما کار مورد علاقه شان نیست. خیلی به ندرت مردانی را می بینید که به جراحی ها سرک بکشند، پیراهن را مقابل سینه خود بگیرند و امتحان کنند که آیا رنگ آبی بهتر است یا رنگ سبز. وقتی برای خرید می روند که می دانند دقیقا به دنبال چه هستنتدو با همان هم از مغازه بیرون می آیند به ندرت غیر از این اتفاق می افتد. حسی که مردان در مورد خرید دارند این است، وارد شوند و سریع خرید کنند.
مردان در مورد روشی که یک زن، خانه داری می کند، چه احساسی دارند؟
- مردان تحمل زنان شلخته را ندارند. فکر می کنید وقتی دوستان به منزل ما می آیند، می خواهیم یک خانه به هم ریخته و نامرتب به آنان نشان دهیم؟ یا وقتی از مادرمان دعوت کنیم که به خانه ما بیاید روی یک کاناپه کثیف و نامرتب بنشینید؟ فکر نمی کنم. شکل و وضعیت خانه در واقع انعکاس ماهیت شماست. مردم وقتی وارد منزل می شوند، نمی گویند: «آن آقا، خانه را کثیف نگه می دارد.» می گویند: «آن خانم، خانه را کثیف نگه داشته است.»
مهم نیست جامعه چه تغییری کرده است و مردان چه مسئولیت هایی را در خانه پذیرفته اند، اساس انتظار مردم، تمیز نگه داشتن منزل از جانب خانم آن خانه است. ما مردان خیلی با هم متفاوت نیستیم. وقتی شمع روشن می کنید، گل می چینید، ظرف نقره و چینی روی میز قرار می دهید و مرد وقتی وارد یک خانه تمیز می شویم آن محیط را خیلی دوست داریم. اگر هر دو کار می کنیم و شما فرصت کار کردن و تمیز نگه داشتن خانه را ندارید، با پرداخت کمی پول نقد به یک کارگر خانه، آن را تمیز می کنیم اما خانه نباید کثیف باشد.
مردان چه احساسی راجعت به غیبت کردن دارند؟
- ما از غیبت متنفریم اما می دانیم که نمی توانیم جلوی آن را بگیریم. بیشتر به دلیل حفظ حریم خصوصی خود از آن متنفریم چون یک مرد مطمئن است که اگر شما و دوستانتان با هم در مورد دیگران صحبت می کنید، بعدا دوستان شما روزی در مورد شما و او نیز صحبت خواهند کرد. این موضوع را حتما دفعه بعد که دور هم جمع شدید، به خاطر بسپارید.
مردان چه احساسی در مورد زنانی دارند که رانندگی بلد هستند؟
- الان قرن بیست و یکم است و اغلب مردان با این موضوع مشکل ندارند اما هنوز مردان قدیمی وجود دارند که فکر می کنند زنان باید رانندگی را به جنس مخالف بسپارند. نمی دانم آنان در چه غاری زندگی می کنند.
آیا علاقه یک خانم به ورزش، مهم است؟
- نه، برخی، ورزش های آرام را ترجیح می دهند و عده ای به ورزش های هیجان انگیز علاقه دارند. اگر ورزش مورد علاقه تان با همسرتان یکسان نیست، به دنبال ورزش دیگری بروید.
علامت بین المللی مردان در این مورد که «دیگر بیشتر از این به حرفت گوش نمی دهم» چیست؟
- اگر بلافاصله پس از سوال، جواب شنیدید، بدانید اصلا گوش نکرده است. وقتی توجه می کند، مشکل را حل می کند و یا راه حلی برای موضوعی که مطرح می کنید، پیشنهاد می دهد و اگر شما همچنان پس از پاسخ او به حرف زدن ادامه بدهید، دیگر بیشتر از آن به حرفتان گوش نمی کند.
آیا مردان زنانی را که در آشپزی مهارت دارند بیشتر از زنانی که اینگونه نیستند، دوست دارند؟
- امروزه، «من اصلا چیزی نمی پزم» مشکل بزرگی شده است. اگر خیلی زیبا باشید و آشپزی بلد نباشید، کمی از آن چشم پوشی می کنیم اما اگر ازدواج کردیم و مثل روزهای اول زیبا و مرتب نباشید و بعد آشپزی هم نکنید، چه می شود؟ خیلی زیاده خواه هستیدو حمیات هم می خواهید. مردان به زنانی که می توانند آشپزی کنند، احترام می گذارند.
آیا برای یک مرد مهم است که زنش کار نکند؟
- نه، اصلا. البته این روزها ضرورت است که شوهر و زن هر دو با هم کار کنند تا مایحتاج زندگی را تامین کنند. اما اگر مردی در مقام تامین خواسته های خانواده اش باشد، مشکلی با کار نکردن خانم ندارد.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#213
Posted: 30 Sep 2015 19:25
7 شوخی زشتی که آقایان با همسرشان دارند !
من در ابتدای این مقاله اعتراف می کنم که به عنوان یک مرد متاسفانه کم از این شوخی ها نداشته ام! این شوخی ها شاید عادی به نظر برسد و چندان هم مشکلی در زندگی ایجاد نکند، ولی فکر نکنید زن و شوهری که با هم مشکل پیدا می کنند، یک اتفاق خیلی بزرگ بین شان افتاده یا فیزیکی با هم درگیر شدند! بعضی از موضوعات بسیار ریز در زندگی وجود دارد که اگر آنها را رعایت نکنیم، رابطه ما با همسرمان را به تدریج خراب می کنند، پس بیایید با هم این رفتارها را بخوانیم و کنار بگذاریم!
باید بگویم بسیاری از آقایان و مخصوصا پسرهای جوانی که ازدواج می کنند، هنوز در فضای مجردی به سر می برند و نمی دانند جلوی همسرشان چه باید بگویند و چه نگویند، اجازه بدهید خیلی ساده تر شوخی های رایج بعضی مردان را با همسرشان بگویم، البته دقت کنید اینها در فضای عادی و شوخی است :
شوخی های تهدیدی
- طلاق :
مثلا همسر شما می گوید "اگه یکماه آشپزی نکنم چیکار می کنی؟" بدترین جواب این است :"خب طلاقت میدم!" بعد هم غش غش میخندید و در پاسخ ناراحتی همسرتان می گویید :"بابا شوخی کردم" همسر شما هم ناراحت می شود و شما او را "بی جنبه" خطاب می کنید و یک شوخی ساده می شود بهانه ای برای جنجال!
خب حالا فرضا اگر خیلی مرد خوبی باشید از دل همسرتان هر طور شده در می آورید، اما یک اتفاق خیلی بد افتاده، همسر شما نگران و مضطرب می شود، به فکر می رود، ناراحت می شود، در رابطه زناشویی اش کمی سرد می شود و ... البته منظور این نیست که با یک شوخی کوچک همه چیز خراب می شود، منظور این است که وقتی از این شوخی ها کردید کم کم عادت تان می شود و به تدریج تیشه به ریشه رابطه می زنید.
- زن دوم :
شب دیر به خانه می آیید، همسرتان می گوید :"کجا بودی تا این وقت شب؟" شما هم می گویید:"خونه دومی!!!" خیلی شوخی جالبی بود نه ؟ یا مثلا بدون هیچ بهانه ای مسئله زن دوم را مطرح می کنید! مثلا به بچه هایتان می گویید:" آره دیگه کم کم میخوام یه مامان جدید براتون بیارم!"
البته تجربه ثابت کرده مردانی که از این شوخی ها می کنند، کسانی هستند که هیچ وقت این کار را نمی کنند! ولی باز هم تاکید می شود که این شوخی ها تیشه به ریشه زندگی می زند، همسر شما مدام در فکر می رود، شما هم با خودتان فکر می کنید همسرم چقدر شکاک است و زنهای مردم اینطور نیستند و ...! همین می شود بهانه برای خراب شدن یک رابطه زناشویی.
- مرگ و زندان :
آقا یک سرماخوردگی کوچک گرفته، به همسرش می گوید :"خانم اون قلم و کاغذ رو بردار بیار آخرین وصیت هام رو بکنم." یا مثلا زیاد هستند آقایانی که تا مشکلی در کارشان پیش می آید می گویند :"خانم اون وسایل ما رو جمع کن امروز فرداست که با مامور بیان دنبالم." یا "سعی کن ماهی یه بار بیای ملاقاتم و کمپوت آناناس هم بیاری!" البته اینها نمونه است ولی حرفهایی است که زیاد در زندگی ها هستند و هیچ پایه و اساسی ندارد و مرد فقط برای شوخی اینها را بیان می کند، ولی نمی داند با همین شوخی ها به همسرش لطمه روحی می زند و او را نگران و مضطرب می کند.
شوخی های مردانه
- شوخی های فیزیکی :
یک سری شوخی هایی هست که ما در فضای دوستانه خودمان انجام می دهیم، مثلا با بیل می زنیم توی سر رفیقمان و به مدت نیم ساعت با هم می خندیم! یا دوستمان با لگد ما را سه متر جلوتر پرتاب می کند! خب اینها در فضای مردانه همه نشانه محبت و دوست داشتن است! ولی هرگز از این شوخی ها با همسرتان نکنید، خانم ها احساسات بسیار قوی ای دارند، مثلا وقتی شما همسر خود را نوازش می کنید خیلی برای او لذت بخش است و برعکس وقتی به شوخی به او ضربه ای می زنید به همان اندازه برایش دردآور و ناراحت کننده است. پس از این شوخی ها هم اصلا نکنید.
با یکی از دوستانم بیرون رفته بودیم، به بهانه ای یک خودکار به همسرش داد، تا خانم خودکار را گرفت ناگهان از جایش پرید و دوستم زد زیر خنده، ظاهرا خودکار برقی بود و یک برق چندولت خفیف همسرش را گرفته بود، این هم جزء شوخی های فیزیکی محسوب می شود که به هیچ وجه، تاکید می شود به هیچ وجه نباید مرتکب شوید.
- شوخی های حاوی فحش :
باز هم این یک نوع دیگر از خوشمزگی های به جا مانده از دوران مجردی است! البته منظورم از فحش، حرفی است که توهین تلقی شود، باز هم می گویم ممکن است این الفاظ در بین دوستان ما نشانه محبت باشد (که البته همان هم غلط است) ولی هرگز در ارتباط با همسرتان از این شوخی ها استفاده نکنید، چیزی که جدیدا در شبکه هایی مثل فیس بوک دیده ام (با عذرخواهی از همه دوستان) واژه "کثافت" است که مثلا با تغییر شکل "کصافط" می نویسند و بسیار زشت و بی ادبانه است، و متاسفانه آقایان در رابطه های پیامکی با همسرشان از آن استفاده می کنند یا لفظش را به زبان می آورند، این هم نمونه ای دیگر از شوخی های خراب کننده رابطه است که نباید مرتکب شوید.
یا مثلا واژه های دیگر، بعضی واژه ها را هم مجبورم بگویم که خیلی خانم ها از آن شاکی هستند که آقایان در رابطه با آنها به شوخی به کار می برند مثل "لامصب" "بدبخت" "بیچاره" و ...
پس خیلی مواظب این واژه ها باشید، همسر شما ممکن است چیزی نگوید و یا عادت کرده باشد، ولی باور کنید شروع با این واژه های ساده زندگی خیلی ها را به مرز طلاق کشانده است. خواهش می کنم از این الفاظ استفاده نکنید.
شوخی های تمسخر آمیز
- شوخی در مورد اعضای خانواده :
مثلا خانمی به همسرش می گوید :" اگر مشکلی پیش اومد بابای من هست که کمکمون کنه" شما هم قصدی ندارید و به شوخی می گویید :"بابای تو هنوز قسط جهیزیه ات رو داده که بخواد کاری کنه حالا!"
این شامل شوخی با اعضای خانواده مخصوصا بزرگترها و پدر و مادر هم می شود، یعنی فرضا با پدر همسرتان یا مادر همسرتان شوخی ای کنید که دور از شان آنها باشد و یا بی ادبی محسوب شود.
- مسخره کردن :
مسخره کردن همیشه بد است، مسخره کردن همسر بدتر و مسخره کردن همسر در حضور دیگران بدترین کار ممکن! این مسخره کردن می تواند جنبه های مختلفی داشته باشد، همسرتان کاری را درست انجام نداده شما با این کلمات او را صدا می کنید "نابغه! آی کیو! دانشمند!"
یا مسخره کردن قد، هیکل یا لهجه همسر که این هم بسیار بد و زننده است، مسخره کردن غذا را هم زیاد دیده ام، مثلا به همسرتان می گویید :"عزیزم میشه بگی این غذایی که پختی دقیقا مزه چی میده ؟" و یا :"این غذا رو برم بریزم جلو گربه ها ببینم لب میزنن یا نه!"
نکته آخر را هم بگویم، لطفا اگر این شوخی ها را با همسرتان می کنید، بدون هیچ تعارفی، انتظار محبت و شادی و گرم بودن خانه و ... را از او نداشته باشید. یکی از دوستان من که اتفاقا خیلی هم به همسرش علاقه داشت، به خاطر همین ناشی گری ها و شوخی های بی مورد، الان در دادگاه خانواده در رفت و آمد برای درخواست طلاق همسرش است. پس لطفا مراعات کنید.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#214
Posted: 2 Oct 2015 16:20
خانم ها و آقایان مشکلدار بخوانند
این روزها اختلافات همسران، نزاع، خشم، خشونت و مشکلات جنسی دلایل شایع مراجعان به مراکز مشاوره و روان درمانی است. در این مطلب می خواهیم براساس همین نگاه سیستمی، بگوییم وقتی این تعارض ها شکل گرفت چه کار باید کرد.
روانشناسان معاصر می گویند خانواده یک «سیستم» است. سیستم همانطور که می دانید مجموعه ی از چند عامل است که روی هم تاثیر متقابل می گذارند. احتمالا از کتاب دینی دبیرستان یادتان مانده ساعت و دوچرخه نمونه هایی از سیستم هستند. اگر زنجیر دوچرخه خراب شود حرکت دوچرخه دچار مشکل می شود. زندگی مشترک زوج های جوان هم یک سیستم دو عضوی است؛ سیستمی که تحت تاثیر حالت های هیجانی همسران – مثلا شادی، اندوه، اضطراب و مخصوصا خشم هر کدام از دو طرف – روابط بین آنها، عوامل محیطی مانند بچه ها، خانواده های پدری دو طرف، دوستان و شغل هر کدام از دو طرف قرار می گیرد. در بهترین حالت، سیستم خانواده سعی می کند نیازهای هر یک از همسران و همچنین نیازهایی را که محیط بر آنها تحمیل می کند برآورده کنداما همیشه اینطور نیست.
تعارضات زناشویی زمانی شکل می گیرد که برخی هیجان های مخرب، روابط ناسالم بین همسران یا سایر پدیده های بیرون از این سیستم، مخل سلامت و رضایت همسران شود. این روزها اختلافات همسران، نزاع، خشم، خشونت و مشکلات جنسی دلایل شایع مراجعان به مراکز مشاوره و روان درمانی است. در این مطلب می خواهیم براساس همین نگاه سیستمی، بگوییم وقتی این تعارض ها شکل گرفت چه کار باید کرد. قطعا زوج ها، به ویژه شما زوج های جوان، مخاطب این مطلب هستید.
موضوع تعارضات زناشویی و مشکلات همسران هنگامی جدی تر می شود که بدانیم کیفیت رابطه همسران خاستگاه بسیاری از مشکلات جنسی است. مشکلات جنسی و ناسازگاری های همسران در زمینه روابط غیرجنسی ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند؛ به این معناتکه بیشتر زوج هایی که مشکلات جنسی دارند، گرفتار ناسازگاری های زناشویی نیز هستند و اکثر همسران دارای مشکلات زناشویی، از اختلالات جنسی هم رنج می برند.
در این میان، فقدان ارتباط، روابط خصمانه و ناتوانی در آشکارسازی و مبادله عواطف از مشخصه های زوج هایی است که از مشکلات جنسی رنج می برند. اگر بین شما هم تعارض هایی وجود دارد، با استفاده از این راهکارها می توانید آنها را حل و فصل کنید. فقط یادتان باشد اگر این راهکارها زیر نظر یک خانواده درمانگر انجام شود، بسیار موثرتر خواهد بود.
1- گفتگوی دوطرفه هدفمند داشته باشید
برای انجام این گفتگو، موضوعات مشخصی را انتخاب کنید و با هدف حل مشکل به شیوه های مثبت به گفتگو بنشینید. در این روش، باید گله ها و شکایت ها را به خواسته ها تغییر دهید، خواسته ها را ساده و به تکالیف تبدیل کنیتد و سپس بر سر چگونگی اجرای تکالیف به توافق برسید. برای مثال، ممکن است چنین موضوعی پیش آید: زن از اینکه شوهرش هر شب دیر به خانه می آید نگران می شود و با شکوه و شکایت به این رفتار شوهر واکنش نشان می دهد. موضوع مشخص است. برای حل چنین مشکلی به شیوه گفتگوی دوطرفه، لازم است در گام اول زمان بازگشت به خانه مشخص شود، شوهر سعی کند به موقع به خانه بازگردد و در صورت تاخیر، همسرش را از قبل مطلع سازد؛ در مقابل زن هم سعی کند پس از آمدن شوهر از او به گرمی استقبال کند و درباره زمان بحث نکند.
2- به جای سکوت، رابطه برقرار کنید
به شکلی ساده، باز، مثبت و سازنده با هم ارتباط برقرار کنید و به آنچه دیگری می گوید دقیقا گوش دهید. زمان هایی را برای گفتگو با یکدیگر تعیین و در خلال آنها تلاش کنید از شیوه های ارتباطی غلط مثل کناره گیری و سکوت استفاده نکنید. بهتر است به بعضی موارد – که مخصوصا در اوایل زندگی بیشتر شایع است – حواستان باشد: سعی کنید با احساسات خود ارتباط برقرار کنید و عواطف خود را برای همسرتان آشکار کنید، سعی نکنید ذهن همسرتان را بخوانید و واجب تر اینکه این ذهن خوانی را به زبان نیاورید، شفاف صحبت کنید، در درون خودتان به دنبال علت و چرایی احساسات، افکار و باورهایتان باشید، و به جای حدس زدن و پیشداوری درباره احساسات و افکار همسرتان، سوالاتتان را در همین خصوص بصورت مستقیم و صریح از او بپرسید.
3- عیب ندارد بحث کنید
بعضی از زوج ها بیش از اندازه نسبت به هم مودب و رسمی به نظر می رسند و گویی نگران این هستند مبادا با برقراری ارتباطی نزدیک و صمیمانه و غیررسمی، حریمی شکسته شود یا ناراحتی و کدورتی پیش آید. گاهی اوقات نیز ترس های زیاده از حد از مطرح کردن موضوعات معینی که باید به موقع به آنها پرداخته شود، کار دست زوج های جوان می دهد. این ترس ها مانع از آن می شود که زوج ها اطلاعات لازم را درباره یکدیگر یا سایر موضوعات زندگی مشترک خودکسب کنند یا به یکدیگر انتقال دهند. این در حالی است که در چنین شرایطی بسیاری از موضوعات می توانند به راحتی منجر به دلخوری، قهر، واکنش های انتقادی، سکوت و کناره گیری شوند. برای داشتن یک زندگی گرم و صمیمی، حذف چنین رعایت کردن های بی دلیلی ضروری است.
برای گریز از این اتفاقات یا حل آنها، موضوعی ساده و بی خطر از متن زندگی و روابط تان انتخاب و بر سر آن موضوع با یکدیگر بحث کنید. نظم و نظافت مربوط به اتاق پذیرایی، آشپزخانه، توالت، صدای تلویزیون، صحبت با تلفن و غیره می تواند موضوع بحث باشد. لازم است به طور جدی درباره این موضوعات بحث کنید. این روش، بازداری های بی مورد را کاهش می دهد و برخورد فعال و سازنده همسران در زمینه های دیگر روابط شان را افزایش می دهد اما گاهی اوقات نیز به نظر می رسد خود برقراری چنین ارتباطی، مشکلی جدی است و همسران نمی توانند با یکدیگر بحث کنند؛ در این حالت پیشنهاد می شود روش بازی نقش را امتحان کنند.
4- از تکنیک بازی نقش استفاده کنید
در این روش که عنوان کامل تر آن بازی نقش وارونه است، از همسران خواسته می شود هر یک نقش دیگری را در بحث بر سر موضوع مورد نظر اجرا کند. برای انجام این کار، خودتان را در جایگاه و موقعیت طرف مقابل بگذارید و از دریچه ذهن و احساس او به موضوع خاصی نگاه کنید تا با حال و هوای هیجانی و فکری او بیشتر آشنا شوید. پس از حدود پنج دقیقه، هر یک به نقش اصلی خود بازگردید و بگویید از منظر طرف مقابل تان چه چیزهایی را دیده و آموخته اید.
5- گام به گام پیش بروید
تکلیف می تواند هر چیزی باشد که همسران بر سر آن اختلاف نظر دارند و هیچ کدام هم کوتاه نمی آیند و حق را به خود اختصاص می دهند؛ از رفتن به مکانی برای تفریح و گردش گرفته تا خرید کردن، تغییر مبلمان و اثاثیه منزل، رفتن به مهمانی، کم و کیف ارتباط با دوستان، دفعات مطلوب فعالیت های جنسی، پریدن وسط حرف طرف مقابل، با لهجه حرف زدن یا نزدن و غیره. بعضی وقت ها موضوعاتی بسیار ساده و پیش پا افتاده نیز می تواند دردسرساز شود؛ مانند اینکه زباله ها را چه کسی بیرون ببرد یا توی مغازه چه کسی پول بدهد. در چنین شرایطی بهترین کار، انجام نوبتی آن تکلیف است؛ مثلا توافق صورت می گیرد برای این آخر هفته زن انتخاب کند کجا بروند و آخر هفته بعد را مرد. این هفته را مرد درباره فراوانی فعالیت های جنسی تصمیم می گیرد و هفته آینده را زن. یا روزهای زوج، روز زن باشد و روزهای فرد، روز مرد؛ که در این حالات، تصمیم برای انجام هر کاری برعهده فردی است که روز اوست (نگران نباشید. جمعه ها را برای دعواهایتان کنار گذاشته ام!) این روش معمولا تنش برخاسته از موضوعات اینچنینی را حذف می کند و به شما فرصت می دهد در سایر زمینه های زندگی مشترک احساسات بهتری داشته باشید.
اختلافات همسران,تعارضات زناشویی
6- دعواهای نیم ساعته منظم داشته باشید
بعضی وقت ها کار از کار گذشته است. یعنی دو نفر آنقدر در دام یک تعامل خشک و انعطاف پذیر گرفتار شده اند که تغییر رابطه آنها به وسیله گفتگو، ارتباط آموزی، بحث ها، بازی نقش و انجام تکالیف براساس جدول های زمانی امکانپذیر نیست. این جور وقت ها می شود سراغ یک روش به مام «پارادوکس» رفت. هدف اصلی پارادوکس مبارزه با ترس همسران از تغییر است. در پارادوکس دقیقا همان چیزی که کام همسران را تلخ کرده است برایشان تجویز می شود! برای اینکه پارادوکسی عمل کنید، زمان های کوتاهی (مثلا 30 دقیقه) را در طول هفته با توافق خودتان مشخص کنید و در طی آن با یکدیگر به گفتگو بنشینید. فقط یادتان باشد قرار است گفتگویی انتقادی انجام دهید اما نه از نوع سازنده، بلکه انتقادی بشدت کوبنده! که در آن اجازه ابراز احساسات و عواطف و حس پاسخگو بودن نسبت به صحبت های طرف مقابل را ندارید و هدف این گفتگو نیز حل مسئله نیست.
با این روش، دو طرف جرئت پیدا می کنند عواملی را که منجر به دلخوری و ناراحتی شده و ممکن است با گذشت زمان به ظاهر فراموش شده اما در حقیقت در دل آنها باقی مانده باشد بازگو کنند و طرف مقابل را از عمق احساسات خود درخصوص موضوعات معینی باخبر سازند. فقط یادتان باشد نیم ساعت در هفته و نه همه هفته !
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#215
Posted: 2 Oct 2015 16:23
زندگی زوج هایی که هر دو کار میکنند
روزی روزگاری در ایام قدیم، جوانی بود خوش قامت و خوش قد و بالا و قوی هیکل که از صبح تا شب کار می کرد و زحمت می کشید و سکه روی سکه می گذاشت به این امید که روزی همسری بگیرد در کدبانوگری یک؛ که از هر انگشتش هنری می بارد و وجودش خانه سرد او را گرم می کند. روزگار می گذشت و جوان یک روز که سراغ سکه هایش رفت، دید انباش بسیار خردتر و ریزتر از آن چیزی است که گمان می کرده، لذا لیوان آبی که دستش بود را زمین گذاشت. زود دست به تصویر ابرک بالای سرش برد و با دلی اندک خون، به جای هنرهای ریخته شده از پنج انگشت همسر آینده اش، چارقدی سرش کرد و نشاندش پشت میزی تا او سکه روی سکه بگذارد. اینچنین بر همگان مسجل شد این روزها دیگر فقط برای دختر خانم ها، شاغل بودن آقا داماد مهم نیست.
دوره و زمانه اقتصادی و فرهنگی به سمتی چرخیده که خیلی از آقاپسرها هم برای ازدواج دنبال گزینه ای می گردند که بتواند پا به پای آنها خارج از خانه کار کند. هم گوشه ای از بار زندگی را بگیرد هم بتواند جایگاهی اجتماعی برای خودش کسب کند و هم وابستگی اش به مردش کمتر باشد. متقابلا این تغییر نگاه فقط از طرف آقایان نیست و حتما دور و برتان می بینید که به همان اندازه، خانم ها هم کمتر خودشان را مسئول تمام و کمال امورات خانه می دانند یا لااقل بسیار بیشتر از مادرانشان توقع کمک و همکاری آقایان را در امر خانه داری دارند. نه نگرانی اقتصادی آقایان، نه توقع همیاری بانوان از شوهران، هیچ کدام عجیب نیست. دراین فرم جدید خانواده، فرم جدیدی که تا کردن با آن قاعده و قانون و آداب و اصول خاص خودش را دارد.
اینکه زن و شوهر هر دو شاغل باشند چه مزایا و معایبی در یک زندگی متاهلی دارد؟
شغل + 2
اگر قصد ازدواج دارید و نمی دانید بین خانم های شاغل دنبال همسر بگردید یا خانه دار، اگر ازدواج کرده اید و هنوز دو به شک اید، بهتر است خانه داری در پیش بگیرید یا به فکر پیدا کردن شغل و کسب درآمد و جایگاه اجتماعی باشید. با ما همراه شوید در مرور تهدیدها و فرصت های هر حالت! به هر حال انتخاب هر کدام این وضعیت ها، مزایا و معایبی در زندگی پیش رویتان می گذارد که می توانیدبه آن ببالید یا از آن بهراسید. زندگی متاهلی پیچیده تر از این حرف هاست و چنین نیست که در تمام لحظاتش به خاطر شاغل بودن خود یا همسرتان، با دمتان گردو بشکنید یا از بی کاری ظاهری خانه داری، مدام نک و ناله کنید.
فرصت ها
جر و بحث کمتر
آدم ها برای پر کردن نیازهای روحی - روانی شان نیاز دارند از منابع عاطفی مختلفی تغذیه کنند اما خانم های خانه دار - به خصوص اگر بچه نداشته باشند - معمولا تمام روز را در منزل به تنهایی سر می کنند و اینطوری توقعشان نسبت به شوهر بالا می رود. در واقع چنین خانمی از مردش می خواهد جور تمام نیازهایی که باید به طرق مختلف برآورده می شد را یک تنه به دوش بکشد. این مسئله می تواند منجر به دلخوری، نارضایتی و افسردگی هر دو طرف ماجرا شود.
آقا که بخش اعظم توانش را بیرون از خانه صرف کرده، حوصله یا انرژی کافی برای اینکه پای صحبت های همسری بنشیند که ساعت ها به انتظار او بوده ندارد. این مسئله برای زن و شوهرهای شاغل کمتر پیش می آید. خانم های شاغل از صبح کلی با همکارهاشان حرف زده اند، کارهایی کرده اند که بهشان احساس متخصص بودن داده، احتمالا با ارباب رجوع سر و کله زده اند، بابت فعالیت های مثبت یا منفی شان تحسین یا توبیخ شده اند و ... در نتیجه شب که به خانه می آیند، بسیار کمتر از خانم های خانه دار از همسرشان توقع دارند. حتی شاید حال و حوصله چندانی هم برایشان نمانده باشد و ترجیح بدهند اوقات فراغتشان را بیشتر به خودشان بپردازند و اغلب معاشرت ها و با هم بودن های دو نفره به تعطیلات موکول می شود.
به این ترتیب احتمال وقوع تنش در رابطه این زن و مرد پایین تر می آید (البته طبعا معنای این حرف این نیست که زن و شوهرهای شاغل کمتر از زوج هایی که در آن خانم خانه دار است، به پروپای هم می پیچند!)
وضع اقتصادی بهتر
در این روزگار وانفسای اقتصادی، واضح است که وضعیت مالی خانه ای که در آن به جای یک نفر، دو نفر کار می کنند و پول درمی آورند، به مراتب بهتر و مطلوبتر است، ضمن اینکه برخی معتقدند زن هایی که کار بیرون می کنند، به ارزش پول واقف ترند و ضمنا فرصت چندانی هم برای خرجش ندارند، در نتیجه پس انداز بیشتری عاید خانواده خواهد شد!
این وضعیت علاوه بر اینکه می تواند دست خانواده را برای بسیاری انتخاب ها (از چیزهای بزرگی مثل خانه و ماشین بگیر تا لوازم منزل و لباس و تفریح های گرانتر) بازتر بگذارد، به لحاظ روانی هم آرامش بیشتری برای زن و مرد به همراه خواهدداشت.
طبیعی است که وقتی یک موتور قرار است چرخ زندگی را بچرخاند، زن و شوهر بیشتر با سوالات نگران کننده ای مثل «مگر چقدر توان دارم/ دارد»، «نکند آخر ماه کم بیاوریم»، «خرج های غیرمنتظره را چه کنیم» و ... مواجه خواهند بود.
تجربه بیشتر
خانم های شاغل در طول روز با آدم های بیشتری سر و کار دارند و با پیشامدها، گرفتاری ها و چالش های بیشتر و متنوع تری به نسبت یک خانم خانه دار مواجه می شوند. برای سر و کله زدن با آدم ها، مدیریت روابط کاری و پرهیز از وقوع تنش در ارتباط های مختلفشان مجبورند روش های گوناگون تعامل و مدارا را کشف کرده و یاد بگیرند، احتمالا بیشتر از زنان خانه دار از مشکلات دیگر زوج ها مطلع می شوند و بیشتر در موقعیت مقایسه و پندگیری قرار خواهند داشت. تمام این یادگیری ها و تجربیات احتمالا آنها را برای مواجهه با مشکلات در زندگی خانوادگی شان آماده تر می کند و ترسشان را از مواجهه با مسائل کمتر خواهد کرد. این تجربه قطعا در زمان تربیت بچه هم کمک خوبی خواهد بود.
سوژه های گفتگوی گسترده تر
یکی از مشکلات رایج در زندگی زناشویی، روزمره شدن رابطه و از تب و تاب افتادن و بی حرف ماندن زوج هاست. وقوعت این وضعیت در زوج هایی که خانم خانه دار است، محتمل تر به نظر می رسد (دقت کنید؛ داریم از «احتمال» حرف می زنیم، نه یک وضعیت قطعی!) مثلا در همین راستا، می توانیدیک بار زندگی یکنواخت و تکراری طاهره (هنگامه قاضیانی) را در «به همین سادگی» دوباره مرور کنید.
حتی در حالتی بدبینانه اگر فرض کنیم حرف های مشترک هر زوجی بالاخره یک روز ته می کشد، درباره زوج های هر دو شاغل، این اتفاق دیرتر خواهد افتاد. در زندگی که زن هم مانند مرد شاغل است، خانم نیز به اندازه آقا از صبح تا شب در معرض جریان های اطلاعاتی مختلف دارد.
اتفاقات قابل تعریف بیشتری را در طول روز خواهد دید و شنید که تمامشان امکان شکل گیری گفتگو با همسر را بالاتر می برد. این خانم ها احتمال هر شب چند خاطره از همکارشان که با شوهرش دعوا کرده، رئیسشان که روز به روز بیشتر روی اعصاب می رود، کم شدن اضافه کارها، شلوغی خیابان، نظرات همکارانشان درباره یک رویداد سیاسی و اجتماعی و ... خواهند داشت که هر کدام سوژه ای جذاب برای ایجاد ارتباط کلامی با همسر می سازد (هر چند خستگی و کم حوصلگی - که در بخش «تهدیدها» بهشان خواهیم پرداخت - روی خط سکته شاغل بودن است و شاید باعث شود با وجود سوژه برای صحبت کردن، باز طرفین به کم حرفی یا سکوت تمایل بیشتری نشان دهند).
زن و شوهرهای شاغل, خانم های شاغل
تهدیدها
آزادی عمل محدودتر
طبیعی است که وقتی زن و مرد هر دو مشغول به کار هستند (در شرایطی که خودشان صاحبکار محسوب نمی شوند)، فارغ از اینکه در منزل با چه مشکلات و مسائلی مواجهند، مجبورند از قوانین و مقررات مربوط به کارشان تبعیت کنند. در نتیجه ممکن است در زمان هایی خانم خانه مجبورند به ماندن تا دیروقت و اضافه کاری اجباری شود، یا نتواند برای سفر آخر هفته مرخصی بگیرند، یا این امکان را نداشته باشد که هر زمان اراده کرد (ید)، مهمانی بدهد و برود و محدودیت هایی از این قبیل.
این همسرها بیرون از خانه هم رئیسی دارند که ممکن است گاهی از خانه دورشان کند یا شرایطی را پیش بیاورد که خیلی به مذاق آقا خوشایند نباشد. این مسئله به خصوص زمانی دردسرساز می شود که شوهر نتواند این موضوع را تحمل کند که همسرش از کس دیگری بیرون از محیط خانواده دستور بگیرد.
اما به هر حال وقتی آقای محترمی از داشتن امنیت خاطر اقتصادی بیشتر محظوظ هست و به سری در بین سرها بودن همسرش می بالد، باید اینها را هم بپذیرد کار زن نیز به همان اندازه کار مرد جدی است و قوانینش معتبر و واجب الاجرا!
حوصله کمتر
این هم یکی دیگر از تهدیدهای دو موتوره کار کردن است. همان قدر که شاغل بودن زن، نیازش به همسر را برای پر کردن خلأهای عاطفی اش کمتر می کند و تنش های احتمالی را کاهش می دهد، می تواند باعث دور شدن تدریجی زن و مرد از یکدیگر هم بشود. البته نه اینکه مسئولیت گرم نگه داشتن کانون خانواده همیشه با زن باشد اما در شکل سنتی خانواده که خانم ها همیشه خانه دار بوده اند، این توقع بیشتر متوجه زن ها بود. به هر حال یکی باید انرژی بیشتر و حواس جمع تری در این رابطه داشته باشد و از آنجایی که آقایان به طور معمول و سنتی، بیشتر در نقش شاغل فرو رفته اند، معمولا این نقش را متوجه خانم ها می دانند.
منتها در عمل، و در شرایطی که هر دو نفر مشغول به کار بیرون اند، احتمال اینکه زن هم مانند مرد بی حوصله و کم انرژی باشد زیاد است ، و اگر زوجین نسبت به مسئله بی تفاوت باشند و راهکاری برای کنترلش نیندیشند، شاید خدای ناکرده به مرور و با گذشت زمان، قضیه به جاهای ناگوار برسد.
فرسودگی بیشتر
هر چقدر هم بخواهید تقسیم کار عادلانه بکنید و فهرست بنویسید و چک لیست بسازد، باز هم اغلب زن ها با وجود اینکه دوش به دوش مرد خانه کار می کنند (ولو با دریافتی مالی کمتر)، خودشان را مسئول بخش قابل توجهی از کارها و وظایف خانه داری می دانند. کاری به «خودشبختانه یا متاسفانه»اش نداریم اما این نگاه به طور عرفی در جامعه وجود دارد و به تبعش، زن ها سهم بیشتری از پخت و پز و رفت و روب و ... در منزل را برعهده می گیرند.
در نتیجه خانم بعد از اتمام کار بیرون، تازه شیفت دوم کاریش (آن هم به صورت فشرده) شروع می شود و به قول رویارویی «کاغذ بی خط». «باید سه مرتبه بشوره و بسابه و بپزه. تو می تونی سه دفعه پشت سر هم بگی می شورم و می سابم و می پزم؟».
اگر طفل دلبندی هم از راه برسد و بعد از آب و گل درآمدنش، خانم بخواهد باز سر کار برود، یک شیفت مضاعف دیگر به این دو شیفت اضافه خواهد شد و عملا مجبور به انجام وظیفه در سه شیفت طاقت فرسا و سنگین می شود. واضح است که چنین آدمی فرصت کمتری برای رسیدگی به خود و استراحت خواهد داشت و این مسئله ممکن است او را دچار استرس دائم، ناامیدی، افسردگی و حتی احساس پیری زودرس می کند.***
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#216
Posted: 2 Oct 2015 16:25
چگونه زنان، مردان را ناامید می کنند؟!
وقتی مدام آمار مرد خود را می گیرید و پیگیر این هستید که کجا رفت؟ با چه کسی رفت؟ چه کار کرد؟ او که بود؟ در فکرش چه می گذرد؟ و ... در واقع در حال تخریب آجر به آجر خانه رویاهای خود هستید.
می دانید با آمار مرد خود را گرفتن چه لطمه ای به خود می زنید؟ شما با این کار می خواهید همه موانع را از بین ببرید و رابطه خود را صمیمی تر کنید. اما در واقع به طور ناخواسته و غیر مستقیم او را از خود دورتر می کنید. شما با همیشه کنار او بودن و دایما در جریان همه چیز قرار گرفتن حتی به او فرصت نمی دهید در مورد احساس واقعیاش به شما فکر کند.
از همه بدتر زمانی است که در نتیجه این همه تعقیب و گریز، در انتها مجبور می شوید در گوشه ای بنشینید و شاهد رفتن مرد خود باشید. همه زن ها دوست دارند تا مورد توجه و مورد علاقه مردهای خود باشند. همه دوست دارند مرد موردعلاقه شان آنها را به شام یا ناهار دعوت کند، با هم بیرون بروند و از زیبایی کنار هم بودن لذت ببرند.
اما مردها قلق های خاص خود را دارند. یکی از مواردی که در میان همه مردها مشترک است این است که دوست ندارند مورد کنکاش و تعقیب زنان قرار بگیرند. این مساله آنها را نا امید می دکند و حس محدودیت به آنها می دهد. وقتی مدام آمار مرد خود را می گیرید و پیگیر این هستید که کجا رفت؟ با چه کسی رفت؟ چه کار کرد؟ او که بود؟ در فکرش چه می گذرد؟ و ... در واقع در حال تخریب آجر به آجر خانه رویاهای خود هستید.
بیشتر زن ها بدون اینکه خود متوجه باشند این کار را انجام می دهند.
زنان تصور می کنند اگر به طور پیوسته و هرازگاهی این تعقیب و گریز را انجام دهند، مرد متوجه آن نمی شود. زنان فکر می کنند نشان دادن علاقه خود به مردی که از او خوششان آمده کاری دوستانه و جالب است. اما واقعیت این است که با دنبال کردن یک مرد، گرفتن آمار او یا خودنمایی در برابر او برای جلب توجهش، دقیقا در جهت معکوس حرکت می کنید. شما با این کارها باعث می شوید تا آن مرد کاملا از شما دوری کند و تمایلی به برقراری رابطه با شما از خود نشان ندهد.
آیا مدام در حال آمار گرفتن از مرد خود هستید؟
برخی از رفتارهایی که زنان تصور می کنند خیلی دوستانه و جالب است اما در واقع مردها را ناامید می کند به شرح زیر هستند:
· قبل از اینکه او با شما تماس بگیرد، شما به او زنگ می زنید: این تماس می تواند برای صحبت در مورد مطلب جالبی باشد که در مجله خوانده اید، یا دعوت او به یک کنسرت یا رستوران باشد. حتی می تواند برای این باشد که از او بپرسید چرا به شما زنگ نزده است.
· تماس آغازکننده: ارسال ایمیل، برقراری تماس، اضافه کردن او به دوستان فیسبوکی، ارسال کارت پستال و ....
· ارایه پیشنهاد یا برنامه ریزی: دعوت از او برای پیوستن به شما و شرکت در برنامه هایی که شما ترتیب داده اید.
· پرسیدن در مورد احساس او نسبت به خود: خیلی از زن ها دوست دارند از مرد موردعلاقه شان بپرسند چه احساسی به او یا رابطه بین خودشان دارد.
بسیاری از زنان تقریبا همه این کارها را بدون اینکه به آن فکر کنند انجام می دهند. همه این موارد برای زن ها بسیار معمولی و نرمال به نظر می رسند و حتی شاید فکر کنند با این کارها و حرف ها صمیمیت خود را به طرف مقابل نشان می دهند. همه این موارد را نیز برای این انجام می دهند که می ترسند مبادا مرد مورد علاقه شان را از دست بدهند.
اما باید بدانید این مسایل شما را از واقعیت دور می کند و برچسبی به عنوان «محتاج» را به پیشانی شما می زند. این کارها از همان ابتدا بوی جدایی می دهند و در آخر موجب می شوند تا دیگر از نگاه آن مرد جذاب یا دوست داشتنی نباشید.
شاید برخی از مردها با این ترفندها به سمت شما بیایند، اما یا برای این است که در آن زمانی کسی را در اطراف خود ندارند، یا با شما همچون چند زن دیگری که در زندگیشان است رفتار می کنند. او هرگز خودش هم نمی داند چه حسی به شما دارد. شما هم هرگز نخواهید فهمید آیا او شما را دوست دارد یا خیر. بنابراین، بهترین کار جدا شدن از چنین رابطه هایی است.
برای اینکه مرد موردعلاقه خود را به دست بیاورید و او را برای خود نگه دارید، کارهایی انجام ندهید که تصور کند شما دنبالش رفته اید. نباید مرد احساس کند شما مدام آمار او را می گرفته اید و این چیزی است که شما انتخاب کرده اید. در عوض، سعی کنید با همه زن های اطراف خود فرق داشته باشید. کارهایی را انجام دهید که مرد شما دوست دارد. برای علایق و احساسات او ارزش قایل باشید. هیچ چیز به اندازه احترام و اعتماد، به مرد بها نمی دهد.
برای حفظ رابطه خود، هرگز او را تعقیب نکنید و نخواهید یواشکی از کارهایش سر در بیاورید. این که شما از همه کارهایی که مرد انجام می دهد مطلع باشید، قدرت زنانه شما را نشان نمی دهد، بلکه محتاج بودن و دخالت ها و جستوجوهای بی مورد شما را نشان می دهد که در آخر هم به ضرر خودتان تمام خواهد شد.***
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ویرایش شده توسط: SARA_2014
ارسالها: 2890
#217
Posted: 2 Oct 2015 16:28
وقتی سوزن همسرت گیر میکند
اگر سوزن مان گیر کند، همسرمان برای خلاصی از غرغرهای دائمی، در پیش روی ما رفتار دیگری نشان می دهد، یا اینكه مقابله به مثل كرده وكاری می كند ما احساس كنیم چقدر رفتار پیشین او دوست داشتنی تر بود!
دعوای همسران
گاهی می خواهیم به هر قیمتی كه شده رفتارهایی از همسرمان را که مورد تایید ما نیست ، تغییر دهیم، معمولا زوج های جوان به چند راه حل متوسل می شوند.
در ابتدا، به اهرم زور متوسل شده و از قدرتمان استفاده می كنیم. این قدرت نمایی از اخم و تخم شروع می شود و تا كتك كاری و تهدید به جدایی، پیش می رود.
باید دانست كه جنگ قدرت، اگر تغییری هم ایجاد كند، تغییری ظاهری و از روی ترس است و تا زمانی ادامه پیدا می كند كه قدرت دست شماست! در هر جنگ قدرتی، یك برنده هست و یك بازنده و شخص بازنده (ترسیده) هر زمان فرصتی پیدا كند به رفتار خود برمی گردد و در صدد تلافی بر می آید تا مرهمی بر احساسات جریحه دار خود بگذارد.
باید به دنبال راه حل های" برد- برد" بود كه درآن هر دو طرف برنده باشند و بازنده ای وجود نداشته باشد.
در بعضی مواقع برای تغییر رفتار همسرمان ، به تكرار بیش از حد متوسل می شویم، یعنی سوزن مان گیر می كند و مرتب رفتار فرد را به رویش می آوریم و از او می خواهیم آن را تغییر دهد. باید بدانیم، وقتی مسئله ای بیش از حد تكرار شود، جایگاه و اهمیت خود را از دست می دهد و به مسئله ای پیش پا افتاده تبدیل می شود، ضمن اینكه ما با پیاده روی، روی اعصاب طرف مقابل، امكان موفقیت را از دست می دهیم. همسرمان یا برای خلاصی از غرغرهای دائمی، در پیش روی ما رفتار دیگری نشان می دهد یا اینكه مقابله به مثل كرده وكاری می كند ما احساس كنیم چقدر رفتار پیشین او دوست داشتنی بود!
متاسفانه روش محبوب بسیاری از افراد، استفاده از نیش و كنایه است . برای مثال می خواهیم با این روش فرد را متوجه رفتار اشتباهش كنیم، اما غافل از آن هستیم كه با این كار ، همسرمان را تحقیر کرده و تنها او را می رنجانیم.
دعوای همسران, زوج های جوان
همهچیز، از خودتان شروع میشود. از هیچچیز و هیچکس، هیچ انتظاری نداشته باشید. هیچکس، نمیتواند برای شما کاری بکند!... تا خودتان تغییر نکنید، هیچ چیز، تغییر نمی کند!
مهمترین کاری که یکایکمان، در این دنیای درندشت، داریم؛ اینست که «خودمان» را، برترین و تازهترین آدم دنیا، بکنیم. چراکه همین بهترین دستاورد را- که خودمان باشیم- قرار است به بچههایمان و همهی کسانی که دوستشان داریم، بدهیم!... تازهترین «تغییر» را، از نو، از دل «آرامش» و «ایمان» به جوانههای جوانی میباید نشاند. باید، دوباره، از «ریشه» رویید!...
سردبیرِ روزنامهی «دیلیمیل» از مخاطبان خود خواسته بود، که برایش بنویسند: «اشکال دُنیا، در چیست؟» که نویسندهیی در کوتاهترین کلام نوشته بود: « اگر بخواهیم آنکس را، که بیشاز دیگران به ما لطمه میزند، شناسایی کنیم؛ بیگمان، به «خودمان» خواهیم رسید!»
برای تغییر دادن این دنیا نیازی نیست که نقش سیاستمداران و دیپلمات ها را بازی کنیم، فقط کافی است انسانهای با هدفی باشیم که می خواهند بین همه انسان ها پل محبت بسازند. با هدف و اراده ای درونی به اینکه باید تغییری انجام شود، ابتدا خودمان باید تغییر کنیم.
بر سر گور کشیشی در کلیسای وست مینستر نوشته شده است: "کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم. بزرگتر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ است من باید انگلستان را تغییر دهم. بعدها انگلستان را هم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم. در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم. اینک که در آستانه مرگ هستم می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم، شاید می توانستم دنیا را هم تغییر دهم!"
وقتی حریف خودتان نیستید، چهگونه توقّع دارید حریف دیگران بتوانید بشوید؟! تا شرایط و وضعیّت خودتان تغییر نکند، دنیایتان بهبود پیدا نمیکند.تا خودتان تغییر نکنید، هیچچیز- هم- برای شما تغییر نخواهد کرد!...
از دیگران، هیچ انتظاری نداشته باشیم.خودتان، خودتان، خودتان را دریابید.قول و قرارهای تازهتری را، با خودتان بگذارید. جهانتان، به غیر از خودتان، معنایِ دیگری ندارد!
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#218
Posted: 3 Oct 2015 20:03
ترفندهایی زیرکانه برای جلب محبت همسرتان
زن برای اینکه احساس کند شوهرش او را دوست دارد، باید از محبت همسرش را بارها ببیند.
مردها میتوانند به روشهای گوناگون و بیآنکه زحمت فراوانی به خود بدهند توجه همسرانشان را جلب کنند و به بار عاطفی زندگی زناشویی خود بیفزایند. اغلب مردها این را میدانند اما زحمت آن را به خود نمیدهند.
زن برای اینکه احساس کند شوهرش او را دوست دارد، باید از محبت همسرش را بارها ببیند. یک یا دو بار ابراز محبت هر اندازه هم که مهم باشد نمیتواند برای زن رضایتبخش باشد. مردان با انجام کارهای کوچک و جزیی میتوانند این نیاز را برآورده کنند. اگر زن مورد مهر و محبت بیشتری قرار بگیرد به شوهرش نیز محبت بیشتری میکند و در نتیجه خود را موجودی قدرتمند و موثر میبیند، زیرا عشق و علاقه و توجهی را که به آن احتیاج دارد دریافت میکند. در این شرایط زن و شوهر هر دو به خواستههای خود میرسند و از زندگی راضی خواهند بود. زیرا این چرخه تکرار میشود و مردی که احساس مردانگیاش تامین شود از همسر خود حمایت بیشتری کرده و به آن محبت بیشتری میکند.
اقداماتی که مردان میتوانند برای جلب علاقه همسرانشان از آن بهره گیرند عبارتند از :
_ وقتی به خانه بر میگردید قبل از هر کار او را بیابید. در اولین زمان ممکن از او دربارهٔ کارهایی که در طی روز انجام داده سوال بپرسید مثلاً بپرسید آیا امروز به پزشکی که قرار بود مراجعه کنی رفتی؟
_ مدتی را با او صرف کنید؛ در این زمان خاص از خواندن روزنامه و یا انجام کارهایی که حواستان را به آن معطوف کند خودداری کنید.
_ به مناسبتهای ویژه و گهگاه بدون دلیل مشخص به او شاخه گلی هدیه کنید.
_ از حال چهره و طرز لباس پوشیدنش تعریف کنید.
_ اگر ناراحت است به احساساتش بها دهید.
_ اگر میبینید دیر به منزل میرسید به او تلفن کنید و دیر آمدنتان را به او اطلاع دهید.
_ اگر احساساتش جریحه دار شده با او همدردی کنید. به او بگویید متاسفم که ناراحت هستی، بگذارید بداند که حال او را درک میکنید.
_ «تو را دوست دارم را هرگز فراموش نکنید».
_ در حضور دیگران به او محبت کنید.
_ در کیف خود عکسی از او نگهداری کنید و گهگاه این عکس را با عکس دیگری از او عوض کنید.
_ در کارها از او نظر خواهی کنید .
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#219
Posted: 3 Oct 2015 20:08
11 واژه ای که نباید هرگز به همسر خود بگویید
شاید شما هم به این نتیجه رسیده باشید که «حرف»، درد زیادی دارد. برخی از واژه ها و جملات سال ها مغز و روح آدمی را می خوردند و او را از درون نابود می کنند. بسیاری از انسان ها نمی دانند حرف هایشان چه تاثیرات مخربی بر روحیه اطرافیان دارد و خیلی راحت هر آنچه می خواهند را به زبان می آورند و اصلا هم برایشان مهم نیست چه ضربه ای به طرف وارد کرده اند.
انسان ها با همین کلمات به هم قول می دهند، به یکدیگر عشق می ورزند و به هم محبت می کنند. چرا باید از حرف و کلمات در جهت آزردن یکدیگر استفاده کنیم؟ چرا وقتی می توان با حرف های خوب شخصیت یک انسان را تقویت کرد و موجب پیشرفت او شد، از آن برای تخریب شخصیت انسان ها و اطرافیان استفاده می کنیم؟
در میان زوج ها استفاده غلط از واژه ها بسیار رواج دارد. بسیاری از آنها نمی دانند به مرور زندگی خود و روحیه طرف را نابود می کنند و برخی واژه یا عبارت های تلخ را به طور مکرر تکرار می کنند. انسان ها شاید این کلمات را فراموش کنند، اما تاثیرات روحی آن را فراموش نمی کنند. زخم بعضی حرف ها حتی پس از عذرخواهی نیز ترمیم نمی شود. متاسفانه انسان نمی تواند لحظه های سخت خود را به راحتی فراموش کند. برای همین است که بعضی از آدم ها حتی سال ها بعد خاطره حرف زشتی که به او گفته اید را برایتان تعریف می کنند و متوجه می شوید تا چه اندازه این حرف برایشان سنگین بوده که تاکنون در دل نگه داشته اند.
در اینجا 12 واژه یا عبارت بسیار ساده را نام برده ایم که تقاضا داریم هرگز به همسر یا فرد موردعلاقه خود نگویید.
هرگز
در زندگی زناشویی نباید از واژه «هرگز» در مقابل همسر خود استفاده کنید. وقتی همسر شما می خواهد کاری انجام دهد این واژه را استفاده نکنید زیرا موجب برانگیخته شدن حس ناامیدی در او می شود.
همیشه
«همیشه» یکی از واژه های خطرناک زندگی زناشویی است. وقتی این واژه را به کار می گیرید گویا به طور غیر مستقیم به طرف می گوید او همیشه کار اشتباه انجام می دهد و این شما هستید که درست فکر می کنید و تصمیم می گیرید. «همیشه» بار «همه» یا «هیچ» دارد. از آن پرهیز کنید.
تنفر
تنفر به طور ذاتی بار منفی دارد. «تنفر» کلمه بسیار سنگینی است. زخم این واژه بسیار عمیق است. بسیاری از زن و شوهرها از این واژه برای کارهای یکدیگر استفاده می کنند. در واقع از سنگینی این واژه سواستفاده می کنند تا خواسته های خود را به طرف مقابل تحمیل کند. اما این کار علاوه بر اینکه غیر اخلاقی است، ناراحتی های عمیقی در روحیه طرف هم ایجاد می کند.
چاق
با تکرار واژه «چاق» در گوش همسر خود، او لاغر نمی شود. به جای استفاده از این واژه منفی که بار تمسخرآمیز دارد به او کمک کنید با ورزش و رژیم لاغر شود. برخی ها فکر می کنند اینقدر این را می گویم تا به خودت بیایی و لاغر شوی. اما این طور نمی شود. فقط به او لطمه روحی وارد می کنید.
احمق / گُنگ
توهین به شعور طرف مقابل به هیچ عنوان ایده خوبی نیست. به طور کلی مسخره کردن دیگران بسیار غیراخلاقی است. اما زن و شوهرها باید بیشتر مراقب باشند تا به شعور و سطح درک یکدیگر توهین نکنند. در ضمن، اگر آنها خنگ و گنگ و احمق بوده اند که با شما ازدواج نمی کردند!
تنبل
با گفتن واژه تنبل نمی توانید کسی را مجبور کنید که زرنگ شود. تکرار این واژه باعث می شود طرف خودش هم باور کند تنبل است و اوضاع از آن چه بوده وخیم تر هم خواهد شد.
از تو یاد گرفته ...
اگر فرزند شما کاری انجام می دهد که اعصاب شما را به هم می ریزد و اصلا تحمل آن را ندارید، فورا انگشت اتهام به سمت همسر خود دراز نکنید که او این کارها را از تو یاد گرفته است.
این زشت / بی ارزش است
آیا شده است برای کسی کار خوبی انجام دهید و او در عوض تشکر، کاری انجام دهد که موجب ناراحتی شما بشود؟ شاید شما از دستپخت یا زیورآلات او خوشتان نیاید اما دلیلی ندارد برای خالی کردن حرص خود با او رفتاری زننده داشته باشید. همیشه تشکر و احترام گذاشتن به آدم ها نتیجه بهتر دارد. دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.
این مشکل من نیست
هنگامی که با کسی ازدواج می کنید مشکلات او، مشکلات شما می شود و برعکس. ازدواج یعنی شراکت در همه چیز. به جای اینکه خود را از مشکلات همسر خود دور کنید باید به او کمک کنید تا آنها را هر چه سریع تر برطرف کند. گفتن اینکه این مشکل من نیست هیچ مفهومی ندارد و نتیجه ای جز سرد شدن رابطه در انتظار شما نخواهد بود.
عجله کن !
هیچ کس دوست ندارد این واژه را بشنود. تقریبا همه می دانیم وقتی دیر شده است باید عجله کنیم و همه تلاش خود را در این راستا انجام می دهید. بنابراین تکرار این واژه فقط باعث استرس و ایجاد فضای منفی می شود.
ترکت می کنم
زن و شوهرها هنگامی که عصبانی هستند و کنترل اعصاب خود را از دست می دهند واژه های زشتی به یکدیگر می گویند و در خلال آنها شاید از عبارت بسیار سنگین ترکت خواهم کرد یا طلاق هم استفاده کنند. اگر واقعا نمی خواهید با فردی نامزدی یا ازدواج خود را ادامه دهید به جای تهدید واقعا این مساله را در جوی آرام مطرح کنید و از او بخواهید شما را ترک کند.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود
ارسالها: 2890
#220
Posted: 3 Oct 2015 20:10
عشق در نگاه دوم
یکی از دشوارترین مسایل در خصوص یک رابطه عاشقانه در زندگی مشترک این است که ما باید این تخیل و پندار نادرست را که همسر مناسب و شایسته ما به کنارمان می آید، با ما احساس همدلی می کند و به طرز معجزه آسایی همه چیز درست و عالی می شود، از ذهن مان پاک کنیم.
همه در مورد تغییر دادن بشریت فکر می کنند، اما هیچ کس به تغییر دادن خود نمی اندیشد. (لئو تولستوی)
وقتی که یک ارتباط از مراحل اولیه خود عبور کرد و هیجانات و خوشی های تماس های اولیه کاهش یافت حفظ تمایل و رغبت نسبت به شوهرتان تبدیل به یک چالش خواهد شد به ویژه اگر او جزء آن دسته از مردانی باشد که ترجیح می دهند احساسات شان را ابراز نکنند. ازدواج بر پایه اعتماد و ارتباط است و این شانس وجود دارد که اگر شما برای شوهرتان یک فضای آرام و مطمئن مهیا کنید تمایل به ابراز احساساتش نسبت به شما پیدا کند.
البته یکی از دشوارترین مسایل در خصوص یک رابطه عاشقانه در زندگی مشترک این است که ما باید این تخیل و پندار نادرست را که همسر مناسب و شایسته ما به کنارمان می آید، با ما احساس همدلی می کند و به طرز معجزه آسایی همه چیز درست و عالی می شود، از ذهن مان پاک کنیم. هنگامی که ما واقعیت مربوط به همسر آرمانی خود را بپذیریم، باید تصورات ذهنی و خیال پردازی های بعدی را نیز از وجودمان دور بریزیم؛ این تصور و خیال باطل که اگر همسرمان فقط آنچه را که نادرست و غلط است، تغییر دهد.، دیگر همه چیز خوب و عالی پیش می رود.
ما باید علی رغم میل باطنی خود واقعیت بسیار دشواری را بپذیریم و آن این است که برای داشتن رابطه ای دلخواه و مورد نظر، باید ابتدا و قبل از هر چیز خودمان را تغییر دهیم لذا:
** به جای اینکه منتظر باشید شوهرتان سر حرف را باز کند خودتان آغازگر گفتگو و تعامل باشید. به او بگویید که دوست دارید کارهای ساده و سرگرم کننده ای انجام دهید تا به هم نزدیک تر شوید. باید تمایل و کشش عاطفی را در زندگی خود ایجاد کنید بدون آنکه به نظر برسد که ازدواج ناشادی دارید.
** با همسرتان درباره ویژگی های مطلوب و محبوبی که در او می بینید صحبت کنید. سپس درباره موارد یا کارهایی که انجام می دهد و شما از آنها متنفرید یا دوست شان ندارید با او حرف بزنید. تا جایی که ممکن است درباره موضوعات مورد بحث خونسرد باشید و لحن تان را حمایت کننده و حیات بخش نشان دهید. نیازی نیست که خیلی مشکلات را بغرنج جلوه دهید، کافی است مثلا خیلی ساده بگویید که: مایلم هر از گاهی در کارهای خانه به من کمک کنی، بچه ها همه انرژی مرا گرفته اند. این عبارت یک ایده خوب برای شروع یک گفتگوی صادقانه و راحت است.
** در ارتباط زناشویی تان تغییرات جدید ایجاد کنید. ارضای خواسته های یکدیگر میتواند مانند پلی بین تمایلات هیجانی (عاطفی) و جسمانی باشد.
** اگر شوهرتان چیزی را که دوست ندارید انجام دهد، پیشنهاد میشود که بگذارید بفهمد که شما با این ایده احساس راحتی نمی کنید اما یادتان باشد که نباید کاری کنید که او در بیان ایده های دیگرش دچار تردید شود.
** سه تغییری را که می توانید در خود ایجاد کنید تا باعث بهبود رابطه عاشقانه تان شود، یادداشت کنید؛ برای مثال کارهایی همچون دست کشیدن از عیب جویی و انتقاد، خوش قول تر و وقت شناس تر بودن، و ابراز قدردانی و تشکر از همسرتان.
** با هم برای آینده نقشه بکشید. یک لیست از کارهایی که می خواهید انجام دهید، جاهایی که دوست دارید با هم بروید، تغییراتی که دوست دارید ایجاد کنید و یا چالش هایی که دوست دارید در زندگی تان رفع شود، تهیه کنید. یادداشت کردن مواردی که به عنوان یک زوج برای آنها نقشه کشیده اید باعث ماندگاری آنها در ذهن تان می شود و تصور اینکه بتوانید در آینده با هم به این اهداف برسید کشش و رغبت تان را نسبت به هم بیشتر می کند.
رابطه عاشقانه,زندگی مشترک, همسر مناسب
اخطارها
** اگر شوهرتان فکر می کند که این اقدامات وقت تلف کردن است به او یادآور شوید که شما مهره های اصلی زندگی همدیگر هستید و اختصاص کمی از وقت روزانه تان باعث توفیق ارتباط تان می شود.
** مواظب باشید که قضاوت نکنید، غر نزنید و یا شوهرتان را تحقیر نکنید.
** انتظار نداشته باشید که شوهرتان آنطور که شما راحت هستید او نیز باشد. مثلا اگر گریه می کنید نباید به این معنی باشد که او هم باید خیلی تحت تاثیر گریه شما قرار گیرد.
در هر حال زنان در ابراز هیجانات خود بسیار قوی تر و موفق تر از مردان هستند. مطمئن باشید که او هم احساسی شده است حتی اگر آن را بروز ندهد در عوض به او فضای کافی بدهید تا بتواند خودش را ابراز کند.
... الله ...
با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو می توان گشود