انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
خانه و خانواده
  
صفحه  صفحه 13 از 44:  « پیشین  1  ...  12  13  14  ...  43  44  پسین »

Knowledge about Marriage | دانستنیهای زندگی زناشویی


مرد

 
وقتی شما دو نفر به هم نمی خورید

گر به تازگی رابطه تان را با فردی که می خواستید ازدواج کنید به هم زده اید، به روش های زیر توجه کنید تا آسیب کمتری ببینید.

1 - اگر لازم است، گریه کنید. اتفاقی که برای شما افتاده واقعا ناراحت کننده است و شما هم انسان هستید. از اینکه دلتان بگیرد و اشک به چشمتان بیاید، احساس گناه نکنید و بغضتان را فرو نخورید.

2 - عصبانی باشید. احساس عصبانیت می کنید؟ این که بد نیست. عصبانیت در این لحظه ای که شما در آن قرار دارید، یکی از بهترین راه های بیرون کردن احساسات بد است. با کمی عصبانیت، بسیاری از احساسات بد خود را در یک لحظه نابود خواهید کرد. چه چیزی از این بهتر؟ فقط مراقب طولانی شدن این هیجان و تبدیل آن به تنفر از طرف مقابل و یا فکر انتقام باشید.

3 - دلایل به هم خوردن ازدواج تان را بررسی کنید. سعی کنید همه مسیر را، از آغاز آشنایی تا این لحظه که رابطه تان به هم خورده است، روی یک صفحه کاغذ بیاورید. این گونه از هرگونه تحریف اتفاقات جلوگیری خواهید کرد. این کار علاوه بر آنکه تصویری عینی از همه آنچه اتفاق افتاده را به شما نشان می دهد، موجب می شود در آینده دوباره خطاهایتان را تکرار نکنید.

4 - زمان به عقب بازنمی گردد. گذشته، گذشته است؛ چه خوب چه بد، در هر صورت دیگر جای برگشتی وجود ندارد. چیزی که هنوز شکل نگرفته، آینده است.

5 - درک کنید که تغییرات بزرگ به زمان نیاز دارند. از تغییردادن خود نترسید، دیگران هرچه می خواهند فکر کنند، این زندگی شماست و فقط یک بار به شما داده شده است، پس آینده خود را خودتان بسازید.

6 - از دوستان خود کمک بگیرید. دوستان واقعی از همه بهتر شما را درک می کنند. درد دل کردن با دوستان یکی از بهترین روش های مقابله با هیجانات منفی بعد از این اتفاق است. سعی کنید ساعات بیشتری را با دوستان خود سپری کنید. بله، کمی تنها بودن خوب است.

7 - عجله نکنید. کمی به خود زمان دهید تا جنبه های خوب و بد اتفاقی را که افتاده بررسی کنید و با احساسات و آنچه رخ داده کنار بیایید. دقت کنید دوباره شتاب زده وارد رابطه جدیدی نشوید. برای آمادگی بهتر برای ورود به یک رابطه جدید حتما کمی زمان به خود بدهید. اگر شتاب زده دوباره رابطه جدیدی را شروع کنید، احساسات شما هم شتاب زده تغییر خواهند کرد و دوباره همه چیز نابود می شود. اگر زمان کافی برای فکر کردن به خود ندهید دوباره همه چیز به همان شکل قبل فقط با فرد جدیدی تکرار خواهد شد، پس برای بازبینی ماجراها و آماده شدن برای استفاده از آنهاف کمی زمان به خود بدهید و عجله نکنید.

طرز فکری که در مورد او دارید، درمورد افراد جدید نداشته باشید. صفات منفی طرف مقابلتان را به همه افراد هم جنس او تعمیم ندهید. این جمله که همه دختران یا همه پسران همین طورند، تنها از یک تعمیم اشتباه و خطرناک ناشی می شود که می تواند آینده تان را تهدید کند

8 - از زندگی لذت ببرید. سعی کنید نکات خوب موقعیت فعلی خود را درک کنید. از لحظه لحظه زندگی خود استفاده کنید؛ کوهنوردی، اسکی، قایق سواری و صدها کار دیگر برای انجام دادن وجود دارد. قدم زدن هم بد نیست.

9 - کسب تجربه های بیشتر، نکته مثبت در چنین رخدادهایی است. در هر صورت برای ادامه زندگی خود باید فرد مقابلتان را ببخشید و به زندگی تان ادامه دهید. طرز فکری که در مورد او دارید، درمورد افراد جدید نداشته باشید. صفات منفی طرف مقابلتان را به همه افراد هم جنس او تعمیم ندهید. این جمله که همه دختران یا همه پسران همین طورند، تنها از یک تعمیم اشتباه و خطرناک ناشی می شود که می تواند آینده تان را تهدید کند.
مقصر منم که خیال کردم هیچکس باز عاشق نمیشه
حواسم نبود شاه توی دست آخر یا ماته یا کیشه
     
  
زن

Princess
 
در اينجا مي خواهيم شما را با راه هاي بدبخت شدن در ازدواج آشنا کنيم!

1– احساسي!
کاملااحساسي تصميم بگيريد. در همان نگاه اول يک دل نه صد دل عاشق شويد. هرچه زودتر و شديدتر شيفته طرف مقابلتان شويد، احتمال بدبختي شما بيشتر خواهد شد.
حتما شنيده ايد که عشق آدم را کور مي کند، خب اين همان عشق کور است. وقتي اين طور شيفته مي شويد ديگر عقلتان از کار مي افتد و بقيه ماجرا را هم خودتان بهتر مي دانيد!

2 – جرو بحث کنيد
تغيير کنيد. به محض شروع رابطه (يا حتي قبل از شروع آن!) شروع کنيد به تغيير کردن. اين تغيير بايد در راستاي علايق طرف مقابلتان باشد. بلافاصله دريابيد که او چه جور آدمي است و فوري مثل او شويد. بعد هم هرچه او گفت بگوييد: «من هم همين طور، عزيزم!» دقيقا همان چيزي شويد که او مي خواهد. شايد فکر کنيد اين مکانيسم چندان موثر نيست، اما به شما اطمينان مي دهم که هست: با اين کار هم هويت خودتان را از دست مي دهيد، هم طرف مقابلتان را گول مي زنيد و هم بعد از مدتي ديگر نمي توانيد تغييرات تان را حفظ کنيد و خودتان مي شويد و تازه اينجا شروع جرو بحث ها و اختلافات است! البته تاثيرات گسترده ديگري هم دارد که وقتي به اين توصيه عمل کنيد خودتان مي فهميد.

3 – معيارهايي منطقي؟!
در معيارهايتان تجديدنظر کنيد. فهرستي از معيارهايتان را براي انتخاب همسر تهيه کنيد. اگر مواردي مثل تفاهم داشتن، تناسب فرهنگي و خانوادگي، شخصيت مناسب و از اين قبيل در آن بود بلافاصله آن را خط بزنيد. کجاي دنيا ديده ايد که کسي با معيارهايي چنين منطقي و درست بدبخت شده باشد؟ معيارهاي مهم تري مثل ماشين و خانه شيک، پدر پولدار، خوش تيپي و از همه مهم تر خوشگلي و جذابيت را جايگزين آنها کنيد.

4 – حسادت کنيد
چشم و هم چشمي کنيد. ببينيد دخترخاله لوس و پرافتاده تان با چه کسي نامزد کرده، بعد معيارهايي انتخاب کنيد که پوز او را بزنيد. مثلا اگر نامزد او پرادو دارد، مال شما بايد بي ام و آخرين مدل داشته باشد. اگر پسرعمو با يک دکتر ازدواج کرده، فوري دست به کار شويد و به هر قيمتي که شده يک پروفسور براي خودتان دست و پا کنيد.

5 – ساده لوح باشيد
ساده باشيد. اصلا منظورم از ساده بودن، ساده زيستي نيست، بلکه ساده لوحي است. به راحتي گول بخوريد. همه حرف هاي طرف مقابل را – حتي اگر تابلو است که دارد خالي مي بندد – با يک لبخند مليح بپذيريد و تاکيد کنيد که او صادق ترين فردي است که در عمرتان ديده ايد! به همه حرف هايش گوش کنيد و هرچه از شما خواست انجام دهيد. به طور کلي سهل الوصول باشيد.

6 – دروغ بگوييد
تا مي توانيد دروغ ببافيد. خودتان نباشيد. اين بهترين فرصت است که مي توانيد همه آرزوها و آرمان هاي بربادرفته خود را زنده کنيد! کافي است کمي در درياي وهم و خيال غوطه ور شويد و بعد هرچه به زبانتان مي آيد بگوييد. از مسافرت هاي خارجي گرفته تا صداقت و نجابت و... درمورد خودتان، خانواده تان، دوستانتان، شغل و درآمدتان، محيط کاريتان و خلاصه هرچه به دست تان مي رسد دروغ بگوييد.

7 – وعده سر خرمن!
وعده هاي بي اساس بدهيد. مي توانيد براساس دروغ هايتان وعده و وعيدهاي واهي هم بدهيد. اصلا نيازي نيست به ميزان توانايي خودتان و امکان پذيربودن وعده ها حتي فکر هم بکنيد. وقتي در کنار دروغ ها چهارتا وعده پوچ هم سوار شود، معرکه مي شود!
اگر يکي، دوتا از اين اصول را به کار ببنديد، بدبخت شدنتان تضمين مي شود.
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
زن

 
»»ارتباط زن وشوهر

الگوهای معینی که برای برقراری ارتباط با کودکان بکار می‎رود تقریباً همیشه متناقض هستند، یعنی بر عکس هدف و منظور ما نتیجه می‎دهند، این الگوها نه تنها ما را در دستیابی به اهداف دراز مدتمان یاری نمی‎کنند بلکه غالباً خرابکاری هم در خانه بوجود می‎آورند. الگوهای متناقض در تربیت کودک شامل این موارد می‎شود:
تهدیدها، رشوه‎ها، وعده‎ها، سخنان نیش دار و طعنه‎آمیز، موعظه وسخنرانی درباره دروغگویی ودزدی و آموزش ادب با بی‎ادبی و بی‎احترامی
تهدیدها
وقتی کودکان را تهدید می‎کنیم، در واقع آنان را دعوت می‎کنیم که عمل ممنوع شده را دوباره انجام دهند. «وقتی به کودک می‎گوییم: اگر تو یکبار دیگر آن کار را انجام بدهی ...» او واژه‎های اگر تو را نمی‎شنود، او فقط این قسمت از حرف ما را می‎شنود که «یکبار دیگر آن کار را انجام بده.» بعضی وقت‎ها، کودک این گفته را این گونه تفسیر می‎کند: «مادر انتظار دارد که من یکبار دیگر این کار را انجام بدهم، وگرنه ناامید خواهد شد». این قبیل هشدارها که شاید از نظر بزرگسال‎ها معقول باشند، نه تنها دردی را دوا نمی‎کنند، بلکه کار را بدتر هم می‎کنند. با این قبیل هشدارها می‎توان اطمینان داشت که آن عمل مخرب و نفرت انگیز دوباره انجام خواهد شد.
هشدار، خود مختاری کودک را به مبارزه دعوت می‎کند، اگر کودک نسبت به خودش احترام قائل باشد، بایستی دوباره نافرمانی کند تا بخودش وبه دیگران نشان دهد که آدم بزدل و ترسویی نیست.
رشوه ها
نوعی از برخورد هم هست که در آن، به طور آشکار به کودک گفته می‎شود که اگر کاری را انجام دهد یا ندهد، آن وقت به او پاداش خواهند داد. این نوع برخورد نیز همچون برخورد قبلی متناقض است:
«اگر با برادر کوچکت خوب باشی، آن وقت تو را به سینما خواهم برد.»
این طرز برخورد «اگر ـ آن وقت» ممکن است کودک را گاهی برای رسیدن به اهداف فوری وکوتاه مدت تحریک کند. اما بندرت اتفاق می‎افتد که این نوع برخورد کودک را به سوی تلاش‎های پیگیر و طولانی مدت سوق دهد. گفتار ما به او می‎فهماند که ما به توانایی او برای تغییر یافتن وبهتر شدن شک داریم. «اگر تو با برادر کوچکت خوب باشی» یعنی اینکه «ما یقین نداریم که تو بتوانی با برادرت خوب باشی».
یادداشت‎هایی که به عنوان رشوه به کودک داده می‎شوند، از لحاظ اخلاقی ایراد دارند. این نوع روش ممکن است به زودی به داد وستد و رشوه‎گیری منجر شود و از کودک یک معامله‎گر بسازد، معامله‎گری که درقبال کارهای «مثبت» و رفتارهای «خوب» خود تقاضای پاداش و اضافه حقوق دارد. برخی والدین در برابر کودکانشان چنان مقید شده‎اند که جرات ندارند دست خالی به خانه بیایند، پاداش‎ها آنگاه که از قبل خبر داده نشوند وکودک را غافلگیر کنند، و آنگاه که نشانگر درک، شناخت و قدردانی والدین باشند، مفیدتر خواهند بود و لذت بیشتری خواهند داشت.
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
     
  
زن

 
»»ازدواج موفق، سرچشمه و اساس یک زندگی....

ازدواج موفق، سرچشمه و اساس یک زندگی سالم فردی و اجتماعی است. چنانچه ازدواج با موفقیت همراه باشد نه فقط زوجین بلکه فرزندان خانواده نیز از سلامت روانی برخوردار می‎گردند و حالاتی نظیر احساس امنیت و آرامش، دوستی و صمیمیت متقابل، امیدواری به زندگی، و شعف در آنان به وجود می‎آید. رابطه زناشویی می‎تواند دستمایه شادی، و در غیر این صورت منبع بزرگ رنج و تألم باشد. اما عوامل موفقیت و روابط صمیمانه کدامند؟ بعضی‎ها می‎گویند موفقیت ازدواج بستگی به این دارد که تا چه اندازه به عشق متعهد باشید. جمعی دیگر موفقیت روابط صمیمانه را به بخت و اقبال نسبت می‎دهند و این که بتوانید شخص مناسب خود را پیدا کنید، کسی که با او همخوانی داشته باشید. جمعی دیگر هم به شور و اشتیاق و به وجود علایق و یا ارزش های مشترک اشاره می کنند.
بعد از بررسی صدها رابطه به این نتیجه می‎رسیم، کسانی در روابط صمیمانه خود موفق می‎شوند که از مهارت‎های ویژه‎ای برخوردارند. این بررسی نشان می‎دهد که روابط پایا و پُر دوام را زوج‎هایی تحقق می‎بخشند که با مهارت‎های میان فردی آشنایی دارند: گوش دادن، ارتباط روشن، مذاکره، برخورد مؤثر با خشم و….
شما هم می‎توانید با خواندن و تمرین کردن مهارت‎های جدید را بیاموزید. تغییر دادن بخت و اقبال یا احساس شور و اشتیاق به این سادگی میسر نیست.
این مقاله به شما کمک می‎کند تا به مهارت‎های لازم برای زنده نگاه داشتن عشق دست یابید.
مهارت های ارتباط مؤثر
گوش دادن واقعی به همسر دشوار است ، اما خود را به نشنیدن زدن ، جواب از قبل حاضر و آماده داشتن ، به نشانه های خطر توجه کردن ، جمع آوری دلیل و مدرک برای اثبات ادعای خویش ، داوری کردن و نظایر آن کار به مراتب ساده تری است. ولی گوش دادن مهمترین مهارت ارتباطی است که می تواند صمیمیت را به وجود آورد و آن را حفظ نماید. وقتی خوب گوش می دهید همسرتان را بهتر درک می کنید ، با او هماهنگ می شوید ، از روابط خود بیشتر لذت می برید و بی آن که مجبور به ذهن خوانی باشید می فهمید که همسرتان چرا چنین می گوید و چنین می کند. و با چشمان همسرتان به مسائل نگاه می کنید. در ضمن گوش دادن ، نشانگر مهر و محبت شما نسبت به همسرتان است.
گوش دادن مؤثر صرفاً به سکوت کردن و شنیدن حرف های همسر خلاصه نمی شود . گوش دادن واقعی به قصد و نیّت شما بستگی دارد. اگر نیت شما فهمیدن، لذت بردن، آموختن و یا کمک کردن به همسرتان است ، در این صورت به واقع گوش می دهید.
وقتی همسرتان موضوع مهمی را با شما در میان می گذارد باید به زبان خود و به طور خلاصه ، درک و برداشت خود را از گفته های او بیان کنید. این مهم ترین بخش خوب گوش دادن است .
خلاصه کردن حرف های طرف صحبت به زبان خود معمولاً به شفاف شدن منظور گوینده و درک مطلب منتهی می شود. بعد از خلاصه کردن مطلب و طرح سؤال به منظور روشن نمودن هر چه بیشتر موضوع ، نوبت به باز خورد می رسد. به عبارت دیگر واکنش خودتان را نشان می دهید . در این مرحله باید بی آن که داوری کنید ، به آرامی افکار ، اندیشه ، احساسات ، نقطه نظرها و خواسته های خود و موارد دیگر را مطرح سازید . برداشت درونی خود را با همسرتان در میان بگذارید. باید مراقب باشید تا اسیر موانع سر راه ارتباط مؤثر نشوید.
بازخورد سه عمل مهم انجام می دهد . نخست وقتی برداشت خود را با همسرتان در میان می‎گذارید، درستی آن را محک می‎زنید. در این زمان اگر برداشت شما از حرف او اشتباه باشد در مقام اصلاح حرف شما برمی‎آید. دوم، بازخورد به همسر شما کمک می‎کند.
تا در زمینه درستی و تأثیر ارتباط خود اطلاعاتی به دست آورد. سوم، همسرشما با برداشت‎های جدید شما آشنا می شود.
حالا جای خود را با همسرتان تغییر دهید. کسی که تاکنون حرف می زده، تبدیل به شنونده می‎شود و شنونده قبلی حالا حرف می‎زند. این برنامه آن قدر ادامه پیدا می‎کند تا مطلب به خوبی ایراد و درک شود.
همدلی به شما کمک می‎کند تا مواضع همسرتان را بهتر درک کنید. برای رسیدن به همدلی بیشتر به این نکته توجه بفرمائید که هر دوی شما می‎خواهید در زمینه‎های فیزیکی و احساسی در شرایط بهتری قرار داشته باشید.
ارتباط مؤثر از عزت نفس حمایت می‎کند و فضای مناسبی برای حل و فصل مسائل به وجود می‎آورد. در ارتباط مؤثر، طرفین درباره تأثیر حرفشان قبول مسئولیت می‎‎کنند. ارتباط مؤثر زمانی برقرار می‎شود که صداقت حاکم باشد و طرفین از گفتن دروغ اجتناب کنند. ارتباط مؤثر زمانی برقرار می‎شود که تمام مطلب را به شکلی که وجود دارد بگویید و از ذکر برخی از حقایق درباره مطلب خودداری نورزید. از همه اینها مهم تر لازمه ایجاد ارتباط مؤثر رفتار حمایتگرانه است، باید به جای رفتار انفعالی و فاصله گرفتن، نزدیک شدن و درک کردن را انتخاب کنید.
ده توصیه برای رسیدن به ارتباط مؤثر
1- ازعبارات داوری کننده، انتقاد آمیز و باردار اجتناب کنید.
2- از برچسب زدن های تعمیم‎آمیز اجتناب نمایید.
3- از مخابره پیام های با فاعل «تو» خودداری نمایید.
4- به سابقه و به گذشته‎ها کاری نداشته باشید.
5- مقایسه منفی نکنید.
6- تهدید نکنید.
7- احساسات خود را بیان کنید.
8- از پیام‎های کامل و جامع استفاده کنید.
9- از پیام‎های روشن استفاده کنید.
10- خوب به صحبت هاگوش کنید و بعد فکرکنید و بعد جواب دهید.
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
     
  
زن

 
»»ازدواج فامیلی نیلز به مشاوره ژ‍نتیک دارد


مروری بر تاریخ عقب ماندگی ذهنی نشان می دهد که در هر دوره ای از تاریخ ، در هر فرهنگ و تمدنی و در همه طبقات اجتماعی افرادی وجود داشته اند که از نظر فعالیت اجتماعی پایین تر از حد طبیعی بوده اند و این امر سازگاری آنها را با محیط زندگی شان مشکل ساخته است
مروری بر تاریخ عقب ماندگی ذهنی نشان می دهد که در هر دوره ای از تاریخ ، در هر فرهنگ و تمدنی و در همه طبقات اجتماعی افرادی وجود داشته اند که از نظر فعالیت اجتماعی پایین تر از حد طبیعی بوده اند و این امر سازگاری آنها را با محیط زندگی شان مشکل ساخته است . تولد کودک معلول و عقب مانده ذهنی به مثابه زنگ خطری برای اجتماع است چرا که این افراد علاوه بر آن که در پیشرفت جامعه زیاد مؤثر نیستند ، به سبب نقص و معلولیتشان بار اقتصادی سنگینی را بر خانواده و جامعه تحمیل می کنند . یکی از عوامل پیدایش کودکان عقب مانده ذهنی اختلالات و نارسایی های ژنتیکی است . از جمله عوامل متعددی که در ایجاد معلولیت ذهنی کودکان مورد نظر است ازدواج های فامیلی و پیوندهای خویشاوندی (همخونی) است .
تحقیقات نشان می دهد که نسبت خویشاوندی والدین حتی اگر در سطح چندمین نسل هم باشد می تواند سبب عقب ماندگی کودک شود . از این تحقیقات چنین نتیجه گرفته شده است که مرگ و میر فرزندان در غیر خویشاوندان ، در حدود چهل در هزار و در ازدواج های بین پسر عمو و دختر عمو به شصت تا هشتاد در هزار افزایش می یابد .
نتایج تحقیقات دانشمندان آمریکایی نشان می دهد که ازدواج بین اعضای دور و نزدیک خانواده ، باعث افزایش میزان مرگ ومیر نوزادان و رشد گسترده انواع بیماری های جسمی ( قبل و بعد از تولد) می شود .
در کشور ما ، ازدواج های فامیلی ‌در روستاها و مناطق عشایری بیشتر از نقاط شهری است و این به دلیل بافت فرهنگی و روابط غنی قومی حاکم بر این مناطق است .
عشایر و روستانشینان ترجیح می دهند که با فردی از فامیل و نزدیکان خویش ازدواج کنند . نگاهی به سوابق تاریخی ازدواج خویشاوندی در ایران حکایت از این موضوع دارد که ازدواج خویشاوند مقدس شمرده شده است . در امپراتوری ساسانی ازدواج با خواهر و با زن پدر امری مقبول و متداول بود . ازدواج با خواهر به ویژه در حفظ پاکی خون و میراث شاهانه به عنوان یک اصل به شمار می رفت . نه تنها در بین آریاییان بلکه بین اقوامی سامی نیز ازدواج با محارم سابقه دارد و این عمل ظاهراً در بین ملل شرق چندان قبیح نبود .
در بررسی سوابق تاریخی ازدواج های خویشاوندی در سایر کشورها چنین برداشت می شود که از دید جهان غرب ازدواجهای فامیلی غیر قابل قبول است . در اکثر ایالات امریکا ، ازدواج با فامیل نزدیک مثل پسر عمو و دختر عمو ، دختر عمه و پسر دایی و بالعکس ممنوع و غیر قانونی است . این قانون در اواخر قرن 19 میلادی به ثبت رسید .
در پژوهشی که در سال 1376 تحت نظر اساتید دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران در این زمینه انجام گرفت ، 400 کودک به صورت نمونه و به طور تصادفی در استان لرستان انتخاب شدند که 200 نفر از آنها کودک عقب مانده ذهنی و 200 نفر آنها عادی بودند . در این تحقیق همچنین به سن والدین در زمان بارداری و‌ ترتیب تولد ، تحصیلات والدین در زمان بارداری و تعداد فرزندان خانواده توجه شده بود .
نتایج نشان داد که سن پدر در زمان بارداری می تواند بر عقب ماندگی ذهنی کودکان تأثیر داشته باشد و زمان خواستاری بچه ها در مردان باید قبل از سن 40 سالگی انجام پذیرد و بهترین سن برای بارداری مادران سالهای 19 تا 34 سالگی است و مادرانی که قبل از 18 سالگی یا بعد از 35 سالگی باردار شوند امکان به وجود آوردن کودکان عقب مانده ذهنی در آنها بیشتر است . در رابطه با ترتیب تولد ، این موضوع با عقب ماندگی کودکان رابطه ای نداشت . همچنین تحقیقات نشان داد که معمولاً والدین کودکان عقب مانده ذهنی از لحاظ سطح سواد و تحصیلات از والدین کودکان عادی پایین تر بودند.
همچنین از لحاظ تعداد فرزندان ، نتایج نشان داد که هر اندازه جمعیت خانواده بیشتر باشد و در خانواده افراد زیادی با هم زندگی کنند والدین نمی توانند به خوبی مایحتاج فرزندان را رفع کنند و این باعث می شود که بهره هوشی کودکان در خانواده های پرجمعیت کمتر باشد . در پایان نتایج نشان داد که تعدد پیوندهای خویشاوندی در والدین عقب مانده ذهنی نسبت به والدین کودکان عادی بیشتر است . به عبارت دیگر ازدواجهای خویشاوندی می تواند با عقب ماندگی ذهنی کودکان رابطه داشته باشد . در پایان پژوهش ، پیشنهاداتی به قرار زیر ارائه گردید :
- ایجاد و گسترش مراکز مشاوره و کلینیک های مشاوره ژنتیکی در سطح کشور بخصوص در مناطق عقب افتاده عشایری؛
- تحقیقات گسترده بر روی نمونه های بزرگ در سراسر کشور در زمینه بررسی علل عقب ماندگی ذهنی؛
- مراجعه خانواده ها به مراکز مشاوره ژنتیکی قبل از اقدام به ازدواج های خویشاوندی ؛
- آگاه کردن خانواده ها از خطرات ازدواج های خویشاوندی و منع این گونه ازدواج ها؛
در پایان باید گفت که غالب ناهنجاری های ژنتیکی و بیماری های ارثی قابل پیش بینی بوده و با در نظر گرفتن قوانین وراثت و مشاوره های ژنتیکی و انجام آزمایش های مختلف قبل از ازدواج های فامیلی می توان از تولد تعداد قابل ملاحظه ای از کودکان معلول و عقب مانده ذهنی که به علت اختلالات ژنتیکی متولد می شوند جلوگیری کرد
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
     
  
زن

 
»»ازدواج سنگ بنای تشکیل خانواده است


ازدواج سنگ بنای تشکیل خانواده است، لذا آن را رابطه ای دینی و قانونی تعریف می‎کنند که مرد و زن را برای مشارکت همیشگی در زندگی به هم می پیوندد.
کسی بر گرفت از جهان کام دل که یکدل ُبوَد با وی آرام دل
در ایران ازدواج کاملاً مذهبی انجام می‎گیرد. عاقد خطبه دینی می‎خواند و عقد را جاری می‎کند و این امر را در اسناد رسمی ثبت می نمایند و ضوابط و شرایط را در عقد نامه می‎نویسند. در امر ازدواج و تشکیل خانواده در جامعه‎های گوناگون، اهداف و انگیزه های متعددی وجود داشته است. در مکتب اسلام این اهداف و انگیزه ها بدین قرار ذکر شده است :
کسی بر گرفت از جهان کام دل که یکدل ُبوَد با وی آرام دل
ازدواج سنگ بنای تشکیل خانواده است، لذا آن را رابطه ای دینی و قانونی تعریف می‎کنند که مرد و زن را برای مشارکت همیشگی در زندگی به هم می پیوندد.
در ایران ازدواج کاملاً مذهبی انجام می‎گیرد. عاقد خطبه دینی می‎خواند و عقد را جاری می‎کند و این امر را در اسناد رسمی ثبت می نمایند و ضوابط و شرایط را در عقد نامه می‎نویسند. در امر ازدواج و تشکیل خانواده در جامعه‎های گوناگون، اهداف و انگیزه های متعددی وجود داشته است. در مکتب اسلام این اهداف و انگیزه ها بدین قرار ذکر شده است :
1- ایجاد کانون آسایش و آرامش برای زن و مرد:
یکی از مهمترین و شاید اولین انگیزه ازدواج براساس این مکتب، ایجاد کانونی است که در آن زن و مرد احساس آرامش کنند. زیرا زنان آرامش دهنده روانی مردانند و زن و مرد به دوستی با هم نیازمندند.
در قرآن کریم آیه 21، سوره روم خداوند می فرماید:
" از نشانه های او (خدا) این است که از خود شما برایتان همسرانی آفرید تا در کنار آنها آرام گیرید و میان شما دوستی و صمیمیت به وجود آورد. به راستی برای مردمی که بیندیشند در این کارنشانه هایی است. "
2- حفظ عفت و پاکدامنی:
پیامبر اکرم (ص) می فرماید: " آن کس که ازدواج کند نیمی از دینش را حفظ کرده است و بر اوست که نصف دیگر را از خطر دور بدارد ."
3ـ دوستی، محبت و عشق:
از محبت نار نوری می شود وز محبت دیو حوری می شود
روان شناسان یکی از نیازهای اساسی و مهم آدمی را نیاز به محبت ذکر کرده اند. آدمی در هر سن و مرحله‎ای از حیات خویش به محبت احتیاج دارد و علاقه‎مند است که دیگران او را دوست بدارند و به او مهر بورزند.
یکی از راه های مهم و مؤثر ابراز مهر و محبت و برقراری دوستی بین زن ومرد، ازدواج است. آثار محبت و تبدیل آن به عشق و علاقه وافر و همبستگی عمیق روانی و عاطفی، پیوند زن و مرد را تحکیم بخشیده، فضای خانواده را به فضایی صمیمی، گرم، پرطراوت، شاداب و بالنده مبدل می‎کند.
محبت کردن و محبت دیدن، رضایت خاطر پدید می‎آورد و تعادل روانی زن و مرد را ممکن می‎سازد. محبت صفا دهنده وجود است و شفابخش دردها.
4ـ برقراری تعادل در وجود آدمی، تأمین سلامت جسم و روان، رهایی از تنهایی
یکی از انگیزه‎های مهم ازدواج تأمین سلامت جسم و روان زن و مرد از طریق ارضای احتیاجات جسمانی و روانی است . نیاز به امنیت خاطر، نیاز به معاشرت، نیاز به درددل، نیاز به تغذیه و ... که اگر به درستی و به موقع ارضاء نشوند و از جاده اعتدال خارج گردند، نابسامانی‎ها و زیان‎های فراوانی را در زندگی فردی و اجتماعی پدید می‎آورند. لذا ازدواج از عوامل مهم و مؤثر در ایجاد آرامش و سکون آدمی و سبب اساسی تعادل وجود است.
ازدواج به زندگی زن و مرد جهت می بخشد و مرد و زنِ نگران، مضطرب و سرکش را آرام ساخته، موجبات حفظ سلامت تن و روان آنان را فراهم می کند.
خودداری از ازدواج و در نتیجه عدم ارضای پاره ای از نیازهای آدمی ممکن است زمینه اختلالات عاطفی و بیماری های جسمانی و روانی را مساعد سازد و خروج از اعتدالِ وجود را ممکن نماید.
5ـ کمک به رشد و تکامل یکدیگر
یکی دیگر از انگیزه‎های ازدواج کمک به رشد و تکامل زن و مرد است. زیرا محیط گرم و صمیمی و فضای پر مودت و محبت خانواده فرصتی برای تبادل اندیشه ها، رشد اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی زن و شوهر و دیگر اعضای خانواده است.
در سازمان خانواده، افراد تحت تأثیر دانش‎ها، بینش‎ها و دیدگاه‎ها و مهارت‎های یکدیگر هستند. در این فضا پاره‎ای از استعدادهای زن و مرد و دیگر اعضای خانواده شکوفا می‎گردد، احساس و قبول مسئولیت و رشد اجتماعی ممکن می شود و تعامل حاکم بر این فضا به رشد شخصیت افراد کمک می‎کند.
6ـ داشتن فرزند و یا فرزندانی سالم و شایسته:


میل به داشتن فرزند و تداوم نسل، از انگیزه ها و اهداف مهمی است که همواره در دوره های مختلف تاریخی موجب ازدواج و تشکیل خانواده شده است.
در قرآن کریم آمده است که:
" پدید آورنده آسمانها و زمین، برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید و از چارپایان جفتها، تا بر شمار شما بیفزاید. هیچ چیز مانند او نیست و اوست شنوایی بینا. "
وظایف و کارکردهای اساسی خانواده
با توجه به این‎که خانواده یکی از تأسیسات اجتماعی است که در دوره های مختلف تاریخی و در جوامع گوناگون وجود داشته و هم اکنون نیز به صورت هسته‎ای گسترش یافته، دارای کارکردهای مختلفی است. در جامعه های گوناگون، این کارکردها و وظایف به دلایل فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و اقتصادی یکسان نیست.
اهم این کارکردها عبارت است از:
1ـ همکاری در امور تولیدی و اقتصادی خانواده
2ـ همفکری و همکاری در امور مربوط به تغذیه و بهداشت و دیگر کارهای خانه
3ـ تکمیل و تکامل زن و شوهر و دیگر اعضای خانواده و کمک به رشد اخلاقی، اجتماعی و عقلانی یکدیگر
4ـ تولید مثل و داشتن فرزند
5ـ ارضای تمایلات عاطفی
6ـ تأمین امنیت روحی اعضای خانواده
7ـ پرورش و آموزش کودکان و نوجوانان
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
     
  
زن

 
»»تأثیر تولد فرزند در روابط زن و شوهر


ب) واکنش های رفتاری
پرخاشگری: در اثر تداوم تنهایی و احساس محرومیت پدر از عشق و محبت همسر، گاه واکنش‎های پرخاشگرانه در برخی مردان شکل می‎گیرد. آنها برای جلب توجه همسر و در نتیجه محرومیت از توجه و محبت، به عنوان واکنشی بعضاً انتقامی، پرخاشگری و بداخلاقی پیشه می‎کنند و طبیعی است پرخاشگری که در نتیجه این احساس به وجود آمده متوجه فرد یا افرادی شود که آن را به وجود آورده‎اند. (البته گاهی هم واکنش‎های پرخاشگرانه به سمت خود فرد سوق داده می شود) مسبب این تنهایی کیست؟ مادر و فرزند. پس با ورود به خانه و مشاهده این افرادِ مسبب، احساسات ناخوشایند، بدرفتاری و پرخاشگری شروع می‎شود. تا آنجا که ممکن است هر دیدار، به وقوع مشاجره‎ای بینجامد.
حسادت پدر نسبت به فرزند (که گاه آشکارا و گاه به صورت پنهانی ابراز می‎شود): شاید در اولین نگاه تصور این که پدری به فرزند خود حسادت کند، مضحک و غیرمنطقی به نظر برسد. اما واقعیت این است که برخی مردان در مقابل فرزند خود حسادت پیشه می‎کنند تا آنجا که از همسران خود می پرسند کدامیک را بیشتر دوست داری من یا فرزندمان را؟
کار زیاد و یا پر کردن اوقات در جمع دوستان : واکنش رفتاری عده‎ای دیگر، کناره‎گیری از خانواده و توجه بیشتر به محیط بیرون از منزل است. از آنجا که در محیط منزل پذیرفته نمی‎شوند (و یا حداقل اینطور احساس می‎کنند) پس ترجیح می‎دهند وقت خود را بیرون از منزل سپری کنند. برخی تا نیمه شب کار می‎کنند آنقدر که تقریباً نیمه جان به منزل می رسند. با این توجیه که فرزند تمام وقت همسر را پر کرده، پس آنها هم با کار، اوقات خود را سپری می‎کنند.
برخی دیگر به طرف دوستان دوران تجرد و یا دوستان تازه کشیده می‎شوند و مدت زمان بسیاری را به گذران وقت با آنها اختصاص می‎دهند. به همین دلیل یکی از گلایه‎های مادران جوان نیز، عدم حضور شوهران در منزل و رسیدگی به آنهاست. این به اصطلاح " رفیق بازی " تنها بازگشتی به دوران تجرد و همدم شدن با دوستان نیست، به نوعی فرار از واقعیت و مسئولیت هایی است که در زندگی بر دوش مردان نهاده شده و روی شانه های آنها سنگینی می‎کند. معاشرت با رفقایی که گاه برخورد با آنها نتیجه ای جز دردسر، مزاحمت و اختلال در محیط منزل در بر ندارد.
اما چه کنیم ....
طبیعی است که ورود فرزند تا حدی وضعیت گذشته را تغییر داده و نظم و تعادل گذشته را دچار اختلالی زود گذر خواهد کرد. این گونه به هم ریختگی و عدم توازن امری اجتناب ناپذیر و زودگذر است. اما زوجهای جوان نیز باید بدانند اگر این عدم تعادل بیش از یکسال به طول بینجامد، به صورت عاملی خطرناک و مخرب، زندگی زناشویی آنها را مورد تهدید قرار خواهد داد. زیرا با تضعیف روابط خانوادگی، پیوندهای عاطفی بین زوج نیز سست شده و ادامه رابطه را با مشکل مواجه خواهد کرد و در صورت تداوم وضعیت ایجاد شده، تمام خانواده در اثر این فرآیند متضرر می شود. پس باید هر چه سریعتر وضعیت را به حال عادی نزدیک کرد تا نیازهای عاطفی و روانی تمام اعضای خانواده اغنا شده، مشکل حادی پیوند زناشویی را تهدید نکند. می توان همزمان با رسیدگی به فرزند، تعادلی ایجاد کرده کمی بیشتر به شوهر توجه نشان داد. مردان نیز می‎توانند به همسران و در واقع به خودشان در انجام برخی از امور منزل کمک کنند. اگر برخی مسئولیت های مادر در منزل مانند بچه‎داری، تا حدی از دوش او برداشته شود مسلماً فرصت بیشتری برای رسیدگی به امور دیگر و به خصوص توجه به همسر در اختیار خواهد داشت و کارهای معمول روزانه، او را از پا نخواهد انداخت. آیا می‎اندیشیم کمی بغل کردن فرزند خودمان، لطمه ای به غرور مردانه ما وارد می کند؟ مگر نه این که پیشوایان دینی برای کمک به همسر بچه ها را به دوش می‎گرفته و با آنها بازی می کرده‎اند؟
مساعدت در نگهداری از فرزند چند حسن دارد: اول این که علاقه پدر نسبت به فرزند افزوده خواهد شد و ترجیح خواهد داد به جای حسادت، نسبت به این موجود عزیز عشق بورزد. دوم این که با مسئولیت خطیر فرزند پروری آشنا شده و می فهمد رسیدگی به طفل تنها شیر دادن و خشک نگهداشتن کودک نیست. طفل نیازهای فراوانی دارد که رسیدگی به تمام آنها مستلزم صرف وقت و انرژی فراوانی از سوی مادر است؛ پس دیگر شکایتی از بی توجهی همسر، ذهن او را پر نخواهد کرد. علاوه بر اینکه مادر نیز فرصت بیشتری برای رسیدگی به شوهر پیدا می‎کند و سوم این که دیگر رفقا جای خانواده را نخواهند گرفت.
اگر کمی صبور باشیم زمان، بسیاری از این مشکلات را حل خواهد کرد. به تدریج طفل بزرگ و بزرگتر می‎شود و توانایی انجام برخی امور را پیدا می‎کند. به مرور زمان هم ، زن و مرد هر دو متوجه می شوند هیچ علاقه ای جای عشق به همسر را پر نخواهد کرد پس بهتر می‎بینند که هر دو محبت خود را نثار فرزندشان کنند. زیرا عشق به فرزند با عشق به همسر تفاوت های ماهیتی دارد و نباید انتظار داشت هر دو به یک شیوه و به یک صورت باشد.
آنچه در روابط همسران، پس از تولد فرزند متحول می‎شود تنها شیوه ارتباط است نه خود ارتباط. کارکردهای همسری همچنان پا بر جا باقی می‎ماند، تنها انتظارات و شیوه های ارتباطی، ناگزیر تغییر می پذیرند. البته پس از مدتی همه چیز به جای سابق باز خواهد گشت و زندگی به روال خوش گذشته ادامه خواهد یافت؛ البته اگر کمی صبور باشیم و در زمان مقتضی، عکس‎العمل‎های مناسب از خود نشان دهیم.
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
     
  
زن

 
»»ازدواج موفق

بدون داشتن آگاهی از وضع خودمان، به عنوان خودشناسی، نه می توانیم خود را خوشبخت کنیم و نه دیگران را باید این مساله را با خودمان روشن کنیم تا بتوانیم به زندگی بهتری برسیم. در یک ازدواج موفق که انتخاب عاقلانه و زندگی عاشقانه است، نخستین زن و مرد باید به هم یک کشش عاطفی داشته باشند، یعنی پذیرش مقدماتی ،طرف دیگر قضیه که بسیار بسیار با اهمیت است، تناسب ها به گونه ای است که ازدواجی موفق خواهد بود که از سویی کشش های لازم بین مرد و زن وجود داشته باشد و از سوی دیگر تناسب ها برقرار خواهد شد.
1- در یک ازدواج موفق نخست زن و مرد بایستی از یک سلامت روانی نسبی برخوردار باشند که در بسیاری از موارد این گونه نیست، که در این رابطه در شماره های بعدی بیشتر توضیح داده خواهد شد.
2- کشش لازم در اینجا گفتنی است که در سه زمینه اگر کشش و علاقه کافی وجود نداشته باشد، کار به جایی نخواهد رسید: الف) تحصیل ب) ازدواج ج) اشتغال
افزون بر اینها به تعدادی همانندی یا تناسب نیاز است:
1) همانندی در اندیشه است که نمود بیرونی آن را می توان در تعریف خوشبختی، زندگی خوب و ارتباط دلخواه و بیان مهمترین آرزوها( به عنوان هدف های زندگی) و معرفی نشانه های همسر دلخواه و در پایان تعریف بسیار اختصاص و ویژه فرد از تعریف زندگی Life definition مشاهده نمود. اگر هر دو نفر بدون سانسور ترس و شرم و نگرانی این مطالب را بگویند و بنویسند و در کنار هم قرار دهند تا حدود زیادی همسویی در اندیشه آنها روشن می شود.
از دیگر هماننندی ها:
2) همانندی نسبی
3) همانندی های طبقاتی
4) همانندی ایدئولوژیک
5) همانندی ساختار خانوادگی
6) همانندی ظاهری
7) همانندی کاری(شغلی)
8) همانندی تحصیلی
9) همانندی شخصی
10) همانندی هیجانی
و در این راستا مراجعه به مشاور و روانشناس و انجام مشاوره ازدواج بسیار بسیار ضروری و سودمند خواهد بود. گرفتاری بسیار بزرگ ما در این است که آخرین داوری خود را در نخستین نگاه انجام می دهیم. یعنی انتخاب مان در اینصورت عاقلانه نیست بلکه احساسی است زیرا اگر در نخستین نگاه فرد را به لحاظ احساسی پسندیدیم، دو رویداد نادرست پدید می آید:
1- ایرادهای او را نادیده می گیریم
2- برای رسیدن به او خود را آنگونه در کوتاه مدت نشان می دهیم که واقعاً نیستیم تا موردپسند او قرار گیریم
بنابراین اگ رما از زندگی تعریف اصلاح شده ای داشته باشیم و با مشاورمان در زمینه طرح ذهنی همسردلخواهمان به جمع بندی مناسبی رسیده باشیم، جذب کسی خواهیم شد که متناسب باورها، ارزش ها، شخصیت و مجموعه توانایی ها می باشد یعنی مکملمان در آن صورت خواهد شد که به زندگی خواهیم رسید. یعنی یار هم می شویم، نه بار هم و نه تنها در کنار هم همینطور پیوسته از سوی نقطه بیگانگی به سوی نقطه یگانگی حرکت می کنیم شریک زندگی عشقی و جنسی هم می شویم نه تنها زن و شوهر می مانیم. روز به روز به هم نزدیک می شویم در صورتی که در یک انتخاب نادرست این پیامدها را می توان انتظار داشت:
1) عادت 2) تحمل 3) بی تفاوتی 4) تنفر 5) انتقام
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
     
  
زن

 
»»احساس مسئولیت

احساس مسئولیت: کسی آنگاه باید ازدواج کند که واقعاً در خودش توانایی پذیرش مسئولیت دیگران را داشته باشد، بتواند خشم خود را کنترل کند،آدم وقت شناسی باشد، عنصر دگر خواهی در او وجود داشته باشد، بتواند به حقوق واقعی شریک زندگیش توجه بنماید، که همگی اینها نشانه هایی از رشد اجتماعی فرد است. در صورتی که می بینیم افراد در ازدواج پیوسته در راستای هدف های شخصی خود گام بر می دارند، این موضوع به من اجازه می دهد که بگویم: خانواده خوشبخت آنگاه دست یافتنی است که مرد پیوسته به این بیندیشد که چه کنم که زنم خوشحال شود، در این دو صورت هر کدام همدیگر را خوشحال خواهند کرد، ولی در زندگی های کنونی ما می بینیم که هر کسی در فکر خوشحال کردن خودش است، در نتیجه به جای اینکه به هم نزدیک شوند، از هم دور می شوند.
الگوهای خوشبختی که از دهان خیلی ها می شنویم، غم انگیز است. می بینیم که می گویند: فلان خانم زن خوشبختی است، زن موفقی است.چرا؟ چون شوهرش اجازه ندارد بدون اجازه او آب بخورد. این خیلی غم انگیز است، این چیزی است که ما به آن می گوییم دیکتاتوری، سالها میلیون ها نفر در دنیا جانشان را از دست دادند تا با چنین اندیشه هایی مبارزه کنند ولی برای گروهی از خانم های ما این یک الگوی زن موفق است. ما نمی شنویم بگویند فلان خانم زن خوشبختی است چون سالم ترین، زیباترین و منطقی ترین ارتباط را با شوهرش دارد، هرگز نمی شنویم که فلان خانم، زن موفقی است زیرا، رقیب شوهرش نیست بلکه رفیق اوست. جلوی پای شوهرش را نمی گیرد بلکه زیر بغلش را می گیرد و... مرد باید به یک رشد شخصیتی مناسب رسیده باشد تا جایی که بداند رفتارهای بعدی او چه تاثیری در دیگران و جامعه خواهد داشت. خانواده ناخوشبخت محصولش، خفاش شب می شود و دیگران آسیب بیشتری نسبت به خانواده خود او می بینند، بنابراین بایستی پیشاپیش این نکته را درک کند.
برای ازدواج، شخص باید از یک تندرستی و سلامت روانی برخوردار باشد، آن گونه که یک آدم عصبی، مشکل دار و روان پریش، هرگز و هرگز نمی تواند یک خانواده خوشبخت، یک پدر خوشبخت یا یک مادر خوشبخت را باعث شود. برای اینکار پیشنهاد من این است که افراد باید یک دوره خودشناسی را ببینند، بویژه برای کسانی که رشته شان علوم انسانی است، این مسئولیت سنگین تر از کسانی است که فنی- مهندسی یا کشاورزی و... است.در این راستا نخست من باید خودم برای خودم شناخته شوم. من چه کسی هستم؟ چه مشکلاتی دارم؟ چرا این گونه آرزوها و یا خواست هایی دارم؟ به طور معمول، رهبری رفتار انسان به این عوامل وابسته است:
حال اگر میل نداریم که به یک کلاس خودشناسی برویم، یا نزدیک متخصص یا مشاور برویم، می توانیم خودمان روحیه سنجی بکنیم. به این صورت که ببینیم اگر ما از فردی رنجیده شویم، دلخور شویم، مشکل پیدا کنیم، چکار باید بکنیم؟ در پی تلافی و انتقام بر می آییم؟ در پی پرونده سازی، توهین و اذیت بر می آییم؟ از او قهر می کنیم، دوری می گزینیم یا اینکه به دنبال این می گردیم که نقش خود را در این اتفاق نامناسب بجوئیم؟ یا از چه راهها و مکانیزم هایی می توانیم این بحران را حل کنیم؟
اگر به این نتیجه رسیده ایم که در عفو قدرتی است که در انتقام نیست، رهبری رفتار ما را عقل و منطق داشته است ولی اگر پی انتقام، پرونده سازی، جعل و زدن آسیب بودیم، رفتار ما را عقده ها و عنادهای ما به عهده دارد که نیاز به درمان داریم
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
     
  
مرد

 
رابطه جنسی یک شبه،مشکلات و معضلات





متاسفانه گاهی شاهد آن هستیم که برخی آقایان در برقراری ارتباط با خانمها فقط به دنبال رابطه جنسی هستند آن هم از نوع غربی و یک شبه و بلافاصله بعد از دوستی به طرف مقابلشان پیشنهاد سکس میدهند که این موضوع خلاف همه معیارهای اخلاقی، عرفی و انسانی جامعه است. خانمهایی که دانسته و نادانسته وارد چنین روابطی میشوند باید بدانند که هدف آن شخص چیزی جز سوء استفاده جنسی نبوده و هرگز مسئله عشق و دوست داشتن در میان نیست و احتمال خیلی زیاد وجود دارد که پس از اتمام رابطه جنسی دیگر شاید حتی یک بار هم از وی خبری نشود و همین مسئله باعث بروز مشکلات روحی، جسمی و احساسی فراوانی شود. رابطه جنسی بخصوص برای خانمها باید به همراه احساس و اتصال عاطفی عمیق باشد و فقط به بعد از ازدواج موکول شود.

در این مقاله بررسی میکنیم که آیا برای خانم‌ها هم امکان دارد که بدون ایجاد واکنش احساسی یا وابستگی، با کسی ارتباط جنسی برقرار کنند؟ به عبارت دیگر، آیا خانم‌ها هم می‌توانند مثل خیلی از آقایان رابطه‌جنسی بی‌احساس داشته باشند؟ در 99% از موارد پاسخ منفی است.

بیشتر خانم‌ها نمی‌توانند بدون وارد کردن قلب و احساس خود یا انتظارات و توقعات بعدی، با کسی ارتباط جنسی برقرار کنند اما چرا؟ اجازه بدهید کمی به بیولوژی بدن آنها بپردازیم. وقتی خانم‌ها شروع به تبادلات فیزیکی با مردی می‌کنند، از در آغوش کشیدن گرفته تا ایجاد رابطه جنسی، مقدار زیادی هورمون پیوندی اُکسی‌توسین در بدن آنها ترشح می‌شود. زمانیکه این هورمون ترشح می‌شود، شیمی مغز تغییر کرده و فرد از نظر احساسی، پیوند بیشتری با فردی که آن را تحریک کرده پیدا می‌کند. اگر تصور می‌کنید که یک خانم می‌تواند بدون ایجاد هیچ حسی با مردی ارتباط برقرار کند، مطمئن باشید که اکسی‌توسین همه چیز را تغییر خواهد داد! حتی اگر واقعاً علاقه‌ای به دیدن دوباره او نداشته باشد، مطمئناً هنوز دوست دارد از او خبر داشته باشد تا مطمئن شود که همه ارتباطش کاملاً بی‌مفهوم نبوده است. و اگر قبل از برقراری ارتباط به او تمایل داشته باشد، اکسی‌توسین باعث می‌شود انتظارش از آن رابطه بیشتر شود. باعث می‌شود روز بعد مدام نگاهش به تلفن‌همراهش باشد و انتظار یک تماس یا پیام را بکشد و فکرش هم مدام پیش او خواهد بود. این متاسفانه کاملاً طبیعی است. میل خانم‌ها به ارتباط عاطفی بخاطر تغییر هورمونی ایجاد شده در مغزشان و چون موجوداتی احساسی هستند، بعد از ایجاد ارتباط جسمی بیشتر می‌شود.

وقتی زنی وارد یک رابطه جنسی عادی بدون آینده می‌شود و چیزیکه می‌خواهد را طلب نمی‌کند یا چیزیکه دوست دارد را انجام نمی‌دهد یا در هر حال احساس رانده شدن می‌کند، دچار یک نوع خماری بعد از معاشقه می‌شود. این خماری بخاطر وجود هورمون‌های پیوندی زیاد در بدن اوست که هیچکس را برای وصل شدن پیدا نمی‌کنند. ممکن است احساس ناامیدی، ناراحتی، عصبانیت، گناه یا خجالت کند زیرا مقدار زیادی اکسی‌توسین در بدنش تولید شده است بدون اینکه کسی را بیابد که با او ارتباط احساسی پیدا کند.

علاوه‌براین، خانم‌هایی که در مسیرهای معنوی گام برمی‌دارند نسبت به این نوع ارتباطات حساس‌تر هستند. چرا؟ زیرا وقتی برای ارتقای معنویت خود تلاش می‌کنیم، آگاه‌تر و روشن‌تر می‌شویم و احساس وابستگی و اتصال بیشتری داریم و بخش عظیمی از رشد معنوی ما درمورد پایین کشیدن دیوارهایی است که حس عدم وابستگی و ارتباط را ایجاد می‌کنند. طبیعتاً حساس‌تر شده و نسبت به راهنمای درونمان دقیق‌تر می‌شویم. اگر آگاهانه وارد شویم و با افرادی ارتباط برقرار کنیم که تمایل به ازدواج با ما را دارند و رابطه جنسی را به بعد از ازدواج موکول میکنند، صمیمیت جسمی و جنسی می‌تواند بخش مهمی از زندگی معنوی را تشکیل دهد. درغیراینصورت، احساس خالی بودن و بی‌مفهوم بودن را ایجاد کرده و واقعاً آیا ارزشش را دارد؟

مطمئناً خیلی از خانم‌ها دور این نوع روابط جنسی را خط کشیده‌اند. اما شاید لازم باشد دوباره به مرزهای خود فکر کنید و ببینید انتخاب‌های شما چطور بر نوع مردهایی که با آنها ارتباط برقرار می‌کنید، تاثیر می‌گذارد. دفعه بعدی که در شرایطی قرار گرفتید که فردی که از قبل نمی‌شناختید یا به او علاقه‌ای نداشتید از شما تقاضای رابطه جنسی کرد، این سوالات را از خودتان بپرسید:

1. آیا فقط به این دلیل اینکار را می‌کنم که فکر می‌کنم وقتش رسیده است یا به نظر می‌رسد که واقعاً از من خوشش آمده و دوست ندارم این علاقه‌اش از بین برود؟
2. آیا برای اینکه به خودم یا فردی دیگر چیزی را ثابت کنم می‌خواهم وارد چنین ارتباطی شوم؟
3. چه مرزهایی دارم و آیا آنها را عنوان کرده‌ام و به آنها احترام می‌گذارم؟
4. آیا می‌خواهم کارهایی را انجام دهم که اصلاً دوست ندارم و احساس خوبی از انجام آن پیدا نمی‌کنم؟
5. آیا به او اجازه می‌دهم به جای اینکه با من و تمایلات من در این ارتباط هماهنگ باشد، خودش فرمانروایی کند؟
6. آیا بیشتر روی لذت دادن به او تمرکز دارم تا لذت جسمانی خودم؟
7. آیا اگر فردا دیگر هیچ خبری از او نداشته باشم ناامید و ناراحت نخواهم شد؟




با خودتان صادق باشید. مطمئناً وقتی هورمون‌ها شروع به ترشح می‌کنند، دیگر ذهنتان چندان خوب و واضح کار نمی‌کند. به همین دلیل خیلی مهم است که قبل از اینکه وارد این جریان شوید، این سوالات را از خود بپرسید. و مطمئن باشید اگر قبل از ازدواج وارد رابطه جنسی با او شوید، باعث نخواهد شد که بیشتر دوستتان داشته باشد! منتظر مردی بمانید که رابطه‌ای واقعی با شما شروع کند و قصدش ازدواج باشد، از شما درمورد زندگیتان بپرسد و به تدریج به شما علاقه‌مند شود.

حالا برمی‌گردیم به سوالی که در ابتدا مطرح کردیم. آیا برای خانم‌ها هم امکان دارد که بدون ایجاد واکنش احساسی یا وابستگی، با کسی ارتباط جنسی برقرار کنند؟ در دو صورت چنین چیزی امکانپذیر است. اولی زمانی است که زن بی قید است و قدرت جنسی بالایی دارد و همیشه به دنبال تمایلات خود می‌رود، هیچ توقعی ندارد و به هیچ عنوان به دنبال هیچ رابطه‌ای نیست. دومی زنانی است که تمایل آن مرد بسیار بیشتر از آن زن بوده و به همین علت عشقبازی زیادی با زن انجام می‌دهد. خیلی وقت‌ها اگر زنی از مردی خیلی خوشش نیاید، حتی بعد از ایجاد رابطه‌جنسی راحت‌تر می‌تواند بگذرد و برود. هر دو این شرایط بسیار نادر هستند. در اکثر موارد خانم‌ها از ایجاد چنین ارتباطاتی پشیمان می‌شوند و وقتی می‌فهمند که آن مرد به دنبال ایجاد رابطه بیشتر نبوده، ناامید شده و سعی می‌کنند خودشان را توجیه کنند که آن ارتباط یک تجربه خود برایشان بوده است.

خانم‌ها باید بدانند که بدنشان مقدس است و تمایلات جنسی آنها بخشی از روحشان است. جسم و روح آنها هر دو برای ایجاد لذت در آنها هستند. قلب آنها با تمایلات جنسیشان در ارتباط است و باید بدانند وقتی وارد رابطه جنسی می‌شوند قلبشان را هم وارد جریان کرده‌اند. از اینرو بهتر است جنسیت و تمایلات جنسی خود را فقط بعد از ازدواج و با راه‌هایی تجربه کنید که باعث نشود احساس بدی به خودتان پیدا کنید.

اگر رابطه‌ای به آن شکل زودگذر و یک‌شبه را تجربه کردید، اول از همه باید بتوانید خود را ببخشید و دست از قضاوت کردن خود بردارید. به خودتان سخت نگیرید. به درگاه خدا توبه کنید. در دفترچه خاطراتتان چیزایی که از آن تجربه یاد گرفته‌اید را یادداشت کنید و ببینید چطور این تجربه می‌تواند کمکتان کند بفهمید واقعاً چه می‌خواهید و به دنبال چه هستید. افسار تمایلات جنسی‌تان را دوباره به دست گیرید و از آن به بعد آن را هماهنگ با واقعیت وجودیتان و نوع صمیمیتی که به دنبالش هستید راه ببرید.

نظر شما در این باره چیست؟ فکر می‌کنید برقراری ارتباط جنسی پیش از ازدواج و بدون ایجاد واکنش احساسی یا وابستگی چه مشکلاتی را به همراه خواهد داشت؟
     
  
صفحه  صفحه 13 از 44:  « پیشین  1  ...  12  13  14  ...  43  44  پسین » 
خانه و خانواده

Knowledge about Marriage | دانستنیهای زندگی زناشویی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA