انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
خانه و خانواده
  
صفحه  صفحه 17 از 44:  « پیشین  1  ...  16  17  18  ...  43  44  پسین »

Knowledge about Marriage | دانستنیهای زندگی زناشویی


مرد

 
در مورد رابطه جنسی چطور با همسرم صحبت کنم؟

حرف زدن در مورد زندگی جنسیتان چیزی نیست که یکبار در طول زندگیتان در مورد آن حرف بزنید. این بحثی همیشگی است.

بسیاری از زوجهای جوان به دلیل عدم آشنایی و در پاره ای از موارد نبود آگاهی کا فی درباره نحوه برخورد با روابط عاطفی و زناشویی بین همسران ، با مشکلاتی مواجه هستند، که متاسفانه این مشکلات در برخی از موارد تبدیل به بحران های خانوادگی می گرد که آثار آن در معضلاتی همچون افزایش آمار طلاق در جامعه ، تنوع طلبی جنسی و…. قابل مشاهده می باشد . سیمرغ با هدف پیش گیری از ایجاد این گونه مشکلات و با احترام به حریم خانواده ، جهت افزایش دانایی زوجهای جوان و کمک به بهبود واستحکام روابط همسران اقدام به تهیه و ارائه مطلب زیر نموده است
متداول‌ ترین مشکل جنسی بین زوج ‌های خوشبخت چیست؟ چیزی نیست جز عامل “کافی نبودن” .
زوج‌ها معمولا در زندگی‌های زناشویی که محکوم با شدت و تکرار رابطه‌ جنسی است سردرگم می‌شوند. اما به عقیده دکتر کیمبرلی شارکی درمانگر جنسی این یک خبر خوب است. واقعیت این است که، “مسائل جنسی در زندگی‌های زناشویی خوب و موفق معمولا قابل حل هستند.” اما باید در مورد رابطه ‌جنسی با همسرتان صحبت کنید. در زیر به نکاتی اشاره می‌کنیم که برای حرف زدن در این رابطه با همسرتان کمکتان می‌کند.

۱ - هیچوقت در تختخواب موضوع را به میان نکشید
درست قبل و بعد از رابطه‌ جنسی، اصلا زمان خوبی برای بررسی اشتباهات و عملکرد جنسیتان نیست. دکتر شارکی می‌گوید، “در این زمان همه ما بیشتر از زمان‌های دیگر آسیب‌پذیر هستیم.” علاوه بر این، اتاق خوابتان و مخصوصا تختخوابتان، باید محل آرامش شما باشد نه محلی برای ایراد نارضایتی‌ها. باید محلی دلپذیر اما خنثی برای این منظور پیدا کنید، مثل یک رستوران یا کافی‌شاپ که به اندازه کافی برای ریلکس کردن رمانتیک و آرامش‌ بخش باشد.
۲ - برای حرف زدن برنامه بریزید
درست است که می‌توانید در همان لحظه هم حرف بزنید اما الان شاید وقتش نباشد. اگر بی‌مهابا حرف بزنید، ممکن است باعث شود همسرتان حالت دفاعی بگیرد. از قبل به او بگویید که می‌خواهید با او حرف بزنید تا هر دو شما فرصت کافی برای فکر کردن به آنچه می‌خواهید بگویید در اختیار داشته باشید.
۳ - با عشق و علاقه به عطش و شور روابط جنسیتان در روزهای اول ازدواج نگاه کنید
گاهی ‌اوقات سهیم شدن در یک حس نوستالژی از آنچه قبلا انجام می‌دادید برای اینکه بتوانید آزادانه در مورد رابطه‌ جنسی با هم حرف بزنید هدایتتان می کند. می‌توانید بگویید، ” آن موقع‌ها را یادت هست که ساعت‌ها فقط همدیگر را می‌بوسیدیم؟ ” یا ” وقت‌هایی که بغلم می‌کردی واقعا سراپا لذت می‌شدم.”
۴ - بدانید که او خود به ‌خود نمی‌داند که چطور باید به شما لذت بدهد
این روزها کمتر مردی هست که راه و رسم عشق‌بازی با همسرش را بلد نباشد اما همیشه هم اینطور نیست. مشکل اینجاست که کارهایی که قبلا برایتان لذت بخش بودند ممکن است الان دیگر تاثیر نداشته باشند. دلیل آن می‌تواند بچه‌دار شدن یا بالاتر رفتن سنتان باشد. اگر خودتان به او نگویید که چه می‌خواهید، او از کجا باید بفهمد؟
۵ - در مورد چیزی که می‌خواهید رک و راست باشید
اگر ندانید چه چیز شور و میل جنسی شما را تحریک می‌کند به هیچ ‌وجه نخواهید توانست آن را به همسرتان بفهمانید. اگر قبلا یک راست وارد تختخواب می‌شدید و سر کار اصلی می‌رفتید ولی الان احساس می‌کنید دوست دارید وقت بیشتری را صرف عشق‌ بازی کنید باید این را به همسرتان بگویید. اگر یک قسمت خاص از بدنتان دیگر مثل قبل محل خوبی برای تحریک شدن نیست باید آن را به اطلاع او برسانید.
۶ - سرزنش یا تحقیرش نکنید
برای اینکه به چیزی که می‌خواهید برسید لازم نیست بدجنس شوید. با پذیرش ذهنی شروع کنید. این یعنی فرض کنید که همسرتان دوست دارد بیشترین لذت‌ها را به شما بدهد. پس به‌جای اینکه بگویید، “باید درمورد روابط جنسی مسخره‌ای که داریم با هم حرف بزنیم:، بگویید، “می‌دونم دوست داری من از رابطه ‌مون لذت ببرم اما می‌خوام تو هم لذت ببری به خاطر همین مایلم صحبت کنیم تا ببینیم چطور می‌تونیم هر دو لذت ببریم.”
۷ - موضوع را به خودتان برگردانید
زاویه صحبت را طوری تغییر دهید که انگار موضوع درمورد شماست. مثلا بگویید، “به این ربطی نداره که تو چه کاری رو اشتباه انجام میدی، موضوع اینکه که من چه چیزی دوست دارم.” پس به‌ جای اینکه بگویید، “هیچوقت به اندازه کافی با من عشق‌بازی نمی‌کنی” بگویید، “دوست دارم قبل از اینکه سراغ کار اصلی بریم کمی ناز و نوازشم کنی.”
۸ - به ایما و اشاره‌ های غیرکلامی خودتان دقت کنید
شاید در کلماتی که به کار می‌برید دقت کنید که به هیچ‌ وجه فرد همسرتان را مقصر نکنید اما زبان اندامتان چطور؟ زبان اندامتان هم راهی برای بیان احساستان است! سعی کنید تا می‌توانید آرام باشید و بدون عصبانیت و خستگی حرف بزنید. چند نفس عمیق بکشید، دقت کنید که دست ‌به سینه نباشید و موقع حرف زدن نزدیک او بنشینید.
۹ - در ذهنتان راه ‌حل داشته باشید و از ایده‌های او هم استقبال کنید
رسیدن به خواسته‌ها و نیازهایتان درست است اما باید به حرف‌های او هم گوش بدهید. اولویت‌های او هم ممکن است تغییر کرده باشد و نیمی از سهم لذت بردن از رابطه‌ جنسی بر عهده ‌شماست. با او همفکری کنید و بهترین زمان‌ها را برای رابطه ‌جنسی تعیین کنید. شاید هم بد نباشد با هم برای مشاوره بروید. مشاورین می‌توانند راه‌های بسیار خوبی برای برگرداندن شور و عشق قدیم به زندگیتان به شما پیشنهاد کنند.
۱۰ - یادتان باشد این مکالمه یک طرفه نیست
حرف زدن در مورد زندگی جنسیتان چیزی نیست که یکبار در طول زندگیتان در مورد آن حرف بزنید. این بحثی همیشگی است. بعضی از زوج‌ها به‌طور منظم جلساتی را با هم به حرف زدن درمورد مسائل دیگر زندگی مثل برنامه‌های مالی و برنامه‌های مربوط به فرزندانشان اختصاص می‌دهند. چرا نباید وقتی را هم برای حرف زدن در مورد زندگی جنسیتان اختصاص دهید؟
     
  
مرد

 
اگر زن خیلی زیبا باشد سرانجام ازدواج چه می شود یا مرد زیبا باشد...؟!

اگر زن خیلی زیبا باشد سرانجام ازدواج چه می شود یا مرد زیبا باشد...؟!

شما دخترخانم جوان! برای ازدواج‌تان چه معیارهایی دارید؟ آیا ویژگی‌های ظاهری خواستگارتان برایتان اهمیت زیادی دارد؟ اگر جوابتان به این سؤال مثبت است و فکر می‌کنید حتما باید با مردی زیبا و خوش‌تیپ ازدواج کنید توصیه می‌کنیم حتما این مطلب را بخوانید. روانشناسان با تحقیق روی روابط زوج‌های جوان به این نتیجه رسیده‌اند مردانی که چهره‌ای زیباتر از همسرشان دارند بیشتر احتمال دارد طی زندگی احساس نارضایتی کنند و نسبت‌ به زندگی زناشویی‌شان چندان احساس خوبی نداشته ‌باشند و حتی در مواردی احساس منفی هم داشته‌باشند.
راستش وقتی ما هم با این عبارت مواجه شدیم، کمی تردید کردیم و گمان بردیم که احتمالا نتیجه این تحقیق تنها ناشی از باورهای عامیانه است، اما با کمی جست‌وجو به این نتیجه رسیدیم که موضوع علمی است تا حدی که مقاله‌هایی با این مضمون در مجلات علمی معتبر به چاپ رسیده‌است. ما هم سراغ همین مقالات رفتیم و با استفاده از آنها این مطلب را برای شما تدوین کردیم.
در واقع در همه آنها دانشمندان متفق‌القول بودند که در یک ازدواج موفق یا باید زن زیباتر باشد یا مرد و زن از نظر زیبایی در یک حد باشند اما بی‌گمان دلایل آنها خواندنی است.

تاریخ شهادت می‌دهد
در زوج‌هایی که خانم زیباتر است، معمولا هر دو طرف از زندگیشان خرسند‌تر هستند. این نتیجه پژوهشی است که در ژورنال روانشناسی خانواده انگلستان در امسال منتشر شده و در آن آمده‌ است که طی تاریخ و فرایند تکاملی بشر نیز خانم‌ها هنگام انتخاب همسر کمتر به ظاهر او توجه می‌کردند و در عوض قدرت باروری همسرشان برایشان در اولویت بود اما مردها اینگونه نبودند آنها به‌دنبال همسری می‌گشتند که بتوانند در او جوانی، سلامت و زیبایی را بیابند تا فرزندانشان سالم‌تر و زیباتر شوند.
البته یک‌بار دیگر در سال ۱۹۷۹ روانشناسی به نام دکتر هوک نیز ضمن تحقیقاتش متوجه شد در ازدواج‌هایی که خانم زیباتر از مرد است احتمال شکست کمتر است البته این به این معنا نیست که اگر مرد خوش‌تیپ و زیباتر از زن باشد حتما رابطه ناموفق خواهد بود اما در سال‌های اخیر بار دیگر دانشمندان این تحقیقات را تکرار کرده‌اند.

زیبایی سلیقه‌ای هم استاندارد دارد
شاید در مرحله اول بگویید زیبا دیدن تنها یک امر سلیقه‌‌ای است و هر فردی بنا به سلیقه خودش یک نفر را زیبا می‌بیند یا زشت اما به هر صورت نمی‌توان منکر وجود برخی از استانداردهای رایج شد، استاندارهایی که در همه دنیا به‌عنوان معیارهای زیبایی تعریف می‌شوند مثل چشمان درشت،‌ صورت معصوم و بچگانه، صورت متناسب که همه اجزا در هماهنگی با هم باشند و…

ازدواج با زنان بسیار زیبا یعنی…
گروهی از دانشمندان در دانشگاه لیور‌پول ۱۰۰عکس از زنان را بررسی کرده‌اند؛ بعضی از این زوج‌ها تنها چند ماه با هم زندگی کرده‌ بودند و بعضی دیگر چند سال. محققان ویژگی‌های ظاهری هرکدام از این زن‌ها و مردها را به ترتیب فهرست کردند تا بتوانند بهتر آنها را با هم مقایسه کنند. نتیجه به دست آمده از تحقیقات در ژورنال علمی روانشناسی اجتماعی و شخصیتی منتشر شد که در آن آمده‌است اگر مرد خیلی خوش‌تیپ باشد عاملی برای ناپایداری ازدواج نیست ولی اگر زن خیلی زیبا باشد تا حدی که زیبایی او بیش از اندازه به چشم آید، احتمالا ازدواج با دوامی نخواهد داشت. زن‌های خیلی زیبا گاهی این جسارت را دارند که به راحتی ازدواج‌ها را ترک کنند.

ازدواج موفق یعنی همسان‌گزینی
گروهی از دانشمندان انگلیسی تحقیقات خود را روی انتخاب زوج توسط افراد مختلف متمرکز کرده‌اند، سؤال اصلی آنها در این تحقیق این بوده‌است که آیا افراد هنگام انتخاب زوج بیشتر به‌دنبال کسانی هستند که شبیه خودشان باشند؟ آنها در ضمن تحقیق به جواب مثبت رسیدند و اعلام کردند افراد تمایل دارند با شخصی مانند خودشان ازدواج کنند و حتی با این نتیجه، ازدواج‌های آنجلینا جولی را توضیح می‌دهند، آنها می‌گویند به همین دلیل است که ازدواج او با جانی لیمیلر و بیلی باب تورنتون بسیار کوتاه و کمتر ۲ سال بوده ‌است ولی در عوض ازدواج او با براد پیت یعنی یکی از معروف‌ترین چهره‌های حال حاضر دنیا بیشتر از ۶ سال است که دوام پیدا کرده ‌است.

واقعا زیبایی چقدر مهم است؟
این تحقیقات نشان می‌دهد که انسان های با ظاهر بسیار زیبا به سمت هم جذب می‌شوند و وقتی با هم ازدواج می‌کنند، زندگی خانوادگیشان بسیار عالی خواهد شد اما از آنجا که این تحقیقات بیشتر روی زوج‌های جوان انجام شده ‌است می‌تواند نشان‌دهنده این باشد که زیبایی مطلق در مراحل اولیه رابطه اهمیت دارد. اما نقش زیبایی ظاهری در دوام بیشتر ازدواج و در سنین پیری تقریبا همچنان یک راز است. البته یک تحقیق جدید نشان می‌دهد ظاهر بعد از آن جذب شدن اولیه هم همچنان دارای اهمیت است اما به طریقی متفاوت.

عمر ازدواج آنها کوتاه است
در تحقیق ذکر شده زوج‌هایی که مرد ظاهر بهتری نسبت به زن داشت، هر دو طرف چندان حمایت‌کننده نبودند. یکی از محققان این تحقیق می‌گوید که زن‌ها معمولا درجه حمایتی که از طرف مرد دریافت می‌کنند را به‌خود او منعکس میکنند. مردی که ظاهر پایین‌تری نسبت به زن خود دارد، چیزی بیشتر از آنچه انتظارش را داشته در اختیار دارد به همین دلیل همه تلاشش را می‌کند تا آن رابطه را پابرجا نگه دارد. مردهایی که ظاهر بهتری نسبت به همسران خود دارند، ممکن است تعهد کمتری داشته باشند و این ممکن است باعث کمتر بودن عمر ازدواج آنها شود.

تفاوت معیارهای خانم‌ها و آقایان
از آنجا که خانم‌ها دنبال مردی برای زندگی هستند، ممکن است کسی را انتخاب کنند که از نظر ظاهری پایین‌تر از آنها باشد و حتی تحقیقات جدید نشان می‌دهد که ازدواج‌هایی که در آن زن از نظر ظاهری بهتر از مرد است، بسیار پردوام‌تر و مثبت‌تر است. تصور محققان از دلیل آن، این است که مردها اهمیت زیادی به زیبایی می‌دهند و به زیبایی زن بسیار سریع واکنش نشان می‌دهند در حالی که خانم‌ها بیشتر می‌خواهند همسری داشته باشند که به خوبی از آنها حمایت کند، قابل اطمینان باشد و توان تامین خانواده را داشته‌باشد. محققان قبول دارند که مسئله زیبایی بسیار شخصی و نسبی است اما تحقیقات نشان می‌دهد که استانداردهای عمومی برای زیبایی وجود دارد مثل چشمان درشت، داشتن صورت متقارن و بینی کوچک و…
     
  
مرد

 
دوباره عاشق شويد

آگاهان‌ مي‌دانند که کنترل حوادث بيرون، در دست ما نيست ولي کنترل بينش‌مان نسبت به حوادث و نحوه‌ي برخورد با آن‌ها، در اختيار خودمان مي‌باشد.وقتي با مسائل، موانع و مشکلات به‌صورت مثبت و با انگيزه‌ي قوي برخورد شود، مي‌توان بر بسياري از آن‌ها غلبه کرد و شرايط را تغيير داد و زندگي موفقي به‌وجود آورد چراکه وقتي هدف من، همکاري و همياري با همسرم باشد، ‌از خود مي‌پرسم چه کارهايي مي‌توانم انجام دهم تا روابط صميمانه‌اي با او برقرارسازم و اوضاع بهتر شود؛ چه شرايطي مي‌توانم به‌وجود بياورم تا با مهر و محبت، رابطه‌ي درست و مهربانانه با همسرم داشته باشم و بتوانم نظر او را بيش‌تر به‌سوي خود جلب کنم.
وقتي با مسائل، موانع و مشکلات به‌صورت مثبت و با انگيزه‌ي قوي برخورد شود، مي‌توان بر بسياري از آن‌ها غلبه کرد و شرايط را تغيير داد و زندگي موفقي به‌وجود آورد
فقط باکسب آگاهي و مهارت‌هاي لازم است که به‌جاي توجه به نقاط ضعف و تحميل شرايط بد و نامناسب خود به همسر، همکاري لازم را با او به‌عمل مي‌آورم. هر زن و شوهر آگاه از خود مي‌پرسد که «چگونه با مسائل، منصفانه برخورد کنيم؟ چگونه نقاط ضعف همديگر را بپذيريم؟ چگونه نقاط مثبت و قوت خود و همسرمان را کشف و تأييد و تأکيد کنيم؟ چگونه با قدرت و انگيزه‌هاي فراوان، تغييرهاي مثبت در زندگي مشترک به‌وجود آوريم؟ و چگونه رفتار و کردار خود را در مسير هدف‌هاي‌مان قرار دهيم؟» در اين شرايط است که رفتار و عملکردمان، به‌صورت مثبت و رضايت‌بخش مي‌شود و احساس تعلق‌خاطر و صميميت بين زوج‌ها، تقويت شده و بيش‌تر مي‌گردد.به‌طور کلي، کسب آگاهي و مهارت در ايجاد روابط مثبت و مؤثر بين زوج‌ها، آموختني و يادگرفتني است. وقتي هريک از همسران با روحيه‌ي همکاري و عملکرد مسؤولانه و تلاش در کسب رضايت ديگري کوشش کند، به‌طور مسلم در ايجاد رابطه‌ي خوب و رضايت‌بخش، سهيم خواهد بود.


vوقتي آگاهي و تجربه‌هاي زن و شوهر کم باشد
اين گروه از زن‌ها و شوهرها، ناآگاهانه و ندانسته، رفتارهاي منفي و مخرب را بين خود حاکم ساخته و عملاً بين خود و همسرشان فاصله مي‌اندازند و موجب دلسردي و خراب کردن رابطه‌ي بين خودشان مي‌شوند... در برخورد با مسائل، به‌سرعت عصباني و خشمگين مي‌شوند... پيوسته با هم لجاجت و مشاجره مي‌کنند... همواره در اضطراب، تشويش و عصبانيت به‌سرمي‌برند... با کوچک‌ترين عمل برخلاف ميل‌شان، خشمگين شده و دشنام مي‌دهند و اشياء را پرت کرده و مي‌شکنند... همسر و خود را از مهماني و ايجاد تفريح محروم مي‌کنند... گريه سرمي‌دهند... احساس آزردگي کرده و با تنبلي و فراموش‌کاري، نسبت به خود و همسر، لجبازي مي‌کنند... وظايف و مسؤوليت‌هاي خود را به‌درستي انجام نمي‌دهند... فراموشکار مي‌شوند... همديگر را به بهانه‌هاي گوناگون، سرزنش و تنبيه‌هاي لفظي و جسمي مي‌کنند... توجه‌طلبي مي‌کنند و يا براي مهم جلوه دادن خود، قدرت‌طلبي کرده و احساس حقارت و ناکامي را بر ديگري تحميل مي‌کنند...‌ توقع‌هاي غيرمنطقي از ديگري دارند... پيوسته به‌دنبال جلب توجه و تأييدهاي غيرضروري از سوي همسر و ديگران هستند... بيشتر وقت‌ها احساس قرباني و مظلوم شدن دارند... با گفتار و کردار و کنترل‌هاي بي‌مورد، احساسات همسر خود را جريحه‌دار مي‌سازند... ندانسته خواهان فاصله و جدايي مي‌شوند...


vوقتي آگاهي‌هاي زن و شوهر بالا باشد
زوج‌ها تفاوت‌ها،‌ تضادها، تفاهم‌ها، باورها، انديشه‌ها، ‌احساس‌ها و رفتارهاي يکديگر را به‌راحتي پذيرا مي‌شوند و همديگر را درک مي‌کنند... به‌جاي مقابله با هم و ارائه‌ي پاسخ‌هاي منفي و مخرب، پاسخ‌هاي مثبت و رضايت‌بخش مي‌دهند... به احساس‌ها و رفتار خود و همسرشان توجه کرده و پاسخ‌هاي درست و منطقي مي‌دهند... با آرامش، با ارائه‌ي مهر و محبت، با تأييد و تشويق و تحسين رفتار و احساسات مثبت، همسر خود را مورد تشويق و تأييد قرارمي‌دهند... با دلگرمي و تبادل پاداش، رفتارهاي مهربانانه و خوشايند را ‌بيش‌ترمي‌کنند... از دعوا و برخورد، خشم و عصبانيت، تلافي، رنجاندن، کينه‌ورزي،‌ حسادت، نفرت، کنترل کردن، لطمه‌زدن به رابطه، اعمال فشار،جريمه و تنبيه‌هاي ديگر خودداري مي‌کنند... با مهر و محبت، به همسرخود توجه نشان‌مي‌دهند و صادقانه با او ارتباط مهربانانه برقرارمي‌سازند.


vچه‌طور مي‌توان هدف‌هاي مثبت و سازنده را جايگزين اهداف منفي و مخرب کرد؟
زنان و مردان موفق در زندگي زناشويي، به‌خوبي مي‌دانند که يک زندگي مشترک موفق و رضايت‌بخش، استوار و شاد، بدون آگاهي و کسب مهارت‌هاي لازم و به‌صورت تصادفي، به‌وجود نمي‌آيد. براي اين‌که زندگي مشترک خوب و رضايت‌بخشي داشته باشيم، براي اين‌که بتوانيم رابطه‌ي شايسته‌ و بهتري با همسرمان ايجاد کنيم، بايد شيوه‌ و ابزارهاي مثبت و سازنده را جايگزين آن‌ها کنيم و به‌جاي استفاده از الگوهاي منفي حاکم بر فرهنگ جامعه، با تفکر و خلاقيت، به مسائل، پاسخ‌ جديد و جالب دهيم، عاشق کارهاي جديد باشيم.
در زندگي مشترک‌تان دوست داريد چه اتفاقاتي بيافتد؟ هدف‌هاي خود را بنويسيد و آن‌ها را تصويرسازي کنيد. کارهاي مهم را در گروه (1)، کارهاي متوسط را در گروه (2) و کارهاي کم‌اهميت را در گروه (3) قراردهيد. مهم‌ترين کارها را اول انجام دهيد. اولويت کارهاي خود را با اولويت‌هاي همسرتان مقايسه کرده و بشناسيد و نقاط مشترک و تفاوت‌ها را معلوم سازيد و تفاوت‌ها را کاهش دهيد. براي رسيدن به هدف هاي‌تان، برنامه‌ريزي کنيد. هدف‌هاي خود را دايما مرور کرده و زمان رسيدن آن‌ها را مشخص سازيد. براي اين‌که زندگي مشترک بهتر و پرباري را تجربه نماييم، بايد توجه کنيم که براي زن و شوهر، بسيار اهميت دارد که هر روز، چند دقيقه به مبادله‌ي احساسات خود به ديگري بپردازند. احساسات را به هم انتقال دادن، درک شما را از همسرتان بيش‌تر مي‌کند و مي‌توانيد يکديگر را بهتر بشناسيد و همديگر را بهتر قبول داشته باشيد.بايد بدانيم با خودآگاهي و مديريت بر ذهن خويشتن است که مي‌توان فرمان زندگي خود را در دست گرفت. با ديگرآگاهي است که مي‌توان بر حال و احوال و احساسات عميق همسرتان اطلاع دقيقي پيدا کنيد، او را بهتر بشناسيد، به‌موقع او را تحسين و تأييد و حمايت کنيد و ياد بگيريد به‌جاي واکنش‌هاي منفي، کنش‌ و عمل‌هاي مثبت از خود نشان دهيد.


vبايد بدانيد که:
زندگي زناشويي همانند پروردن گل‌هاي باغچه است. هر روز مي‌بايست به گل‌ها رسيد و مراقب آن‌ها بود تا شاداب و سرحال به رشد خود ادامه دهند، درحالي که وقت‌نگذاشتن، توجه نکردن و غافل شدن از گل‌ها، باعث پژمرده شدن آن‌ها مي‌شود. در زندگي مشترک، کسب آگاهي و مهارت‌هاي لازم،‌ وقت گذاشتن براي همسر، با هم بودن، سعي در شناخت نيازها و رفع نيازهاي همديگر، تعهد داشتن و تلاش هريک از زوج‌ها نسبت به ايجاد يک رابطه‌ي ‌زناشويي مطلوب، پذيرش مسؤوليت‌ها و انعطاف‌پذيري‌هاي به‌موقع و... همگي در ايجاد زندگي مشترک خوب و رضايت‌بخش، مؤثر و اثرگذار هستند. اگر هر يک از زوج‌ها، هدف‌هاي خود را تعيين کنند و به‌آرامي وصادقانه با همسر درميان بگذارند و بپذيرند که زندگي مشترک خوب، با خود او شروع مي‌شود و هر يک از زوج‌ها بدانند که در ساختن رابطه‌ي بهتر در زندگي مشترک، نقش مثبت و سازنده‌اي را برعهده دارند مي‌توانند با مهر و محبت، همسر خود را تحت تأثير مثبت قراردهند، مي‌توانند به‌عنوان پاداش رفتار درست خود، زند‌گي مشترک پرباري را تجربه نمايند.
     
  
مرد

 
گفت‌و‌گو به جاي مشاجره!



همسراني كه مي‌توانند مشكلات خودرا با موفقيت حل كنند، بهترين شانس ادامه يك ازدواج موفق را در پيش دارند.
نتايج برخي تحقيقات حاكي از آن است كه بر خلاف نظر بسياري از همسران، مشكلاتي كه در اوايل ازدواج به وجود مي‌آيند، به مرور زمان نه تنها بهتر نمي‌شوند بلكه بد‌تر هم مي‌شوند.
زن و شوهرها به جاي اينكه بروز اختلافات و در گيري‌ها را نشانه ضعف و نا تواني خود بدانند، بهتر است آنها را به چشم فرصت‌هايي براي ايجاد و تقويت مهارت‌هايي بدانند كه براي ادامه زندگي مشترك خود مي‌توانند به‌كار برند.مقاله زير برخي از مهارت‌هاي ضروري براي تحكيم زندگي خانوادگي را بررسي مي كند.
مشكل اين است كه همسران فرصتي براي يادگيري مهارت‌هاي ارتباطي و حل مسئله ندارند و تعداد كمي هم اين سعادت را داشته‌اند كه در ميان خانواده خود بزرگ شوند. زماني كه زوج‌ها مي‌توانند اين مهارت‌ها را بياموزند، قبل از به وجود آمدن مشكلات است. زن و شوهرها بيشتر علاقه مندند وقتي به مسائل و مشكلات خود بپردازند كه جريان امور در حال بهتر شدن هستند تا بدتر شدن.
علاوه بر اين، بيشتر زوج ها در اوايل ازدواجشان الگو‌هاي رفتاري- واكنشي براي خود مي‌سازند كه مثل پوسته‌اي سخت در آن گرفتار مي‌شوند، الگو‌هايي كه تغيير دادن‌شان بسيار مشكل است، مثل خشم، رنجش، و افسردگي.
دكتر مارك من به‌عنوان روان‌شناس مسائل خانوادگي، پنج جلسه آموزشي با نام برنامه بهبود روابط قبل از ازدواج را طراحي كرده است كه در اين جلسات مهارت‌هاي حل مسئله به زنان و مرداني آموزش داده مي‌شود كه در شرف ازدواج هستند.
وي مي‌گويد:ما به اين زوج‌ها قوانين و محدوديت‌هاي لازم براي ايجاد برخورد‌هاي سازنده را مي‌آموزيم. آخرين نتايج به‌دست آمده از اين تحقيقات نشان مي‌دهد كه آمار طلاق در زوج‌هايي كه طريقه بحث و گفت‌وگوي سازنده را قبل از ازدواج مي‌آموزند، 50 در صد كمتر از زوج‌هايي است كه اين آموزش‌ها را نديده‌اند. همچنين، ميزان خشونت‌هاي فيزيكي در گروه آموزش نديده دو تا سه برابر بيشتر از گروه آموزش ديده است.
در سه سال اخير، ما رك من، آموزش برنامه بحث و گفت‌وگوي سازنده را در منطقه دنور پيشنهاد كرد. اين آموزش نه تنها عشق و علاقه بين همسران را افزايش مي‌دهد، بلكه اثرات مثبتي بر بچه‌ها، اعتماد به نفس و رشد اجتماعي آنها خواهد داشت.
برنامه بهبود روابط قبل از ازدواج، به كودكان توانايي برخورد‌ با اختلافات درروابط و زندگي شخصي را ياد مي‌دهد.نكته مهم اين است كه وجود اختلاف در روابط، عامل مهمي است كه موجب بروز آسيب‌هاي رواني در بزرگسالان و كودكان مي‌شود. به گفته دكتر مارك من، بسياري از آسيب‌هاي رواني افراد در واقع، بيشتر مشكلات ارتباطي هستند تا مشكلات درون رواني. اولين و مهم‌ترين اين مشكلات افسردگي در زنان است.
مطالعات نشان مي‌دهند كه بين افسردگي و مشكلات زناشويي ارتباطي وجود دارد. اين ارتباط ناشي از اثرات مخرب روابط مشكل دار است.


vمهار كردن درگيري‌ها
دكتر مارك من همزمان با ادامه مطالعات، توجه خود را بر جنبه منفي ازدواج متمركز كرده است: مردم غالبا به جنبه‌هاي مثبت ازدواج نگاه مي‌كنند اما آنچه در روابط زناشويي اصل است، توانايي مهار كردن عواطف منفي است. 50-30 در صد زن و شوهرها متأسفانه بد دهن هستند كه بيانگر ضعف آنان در مديريت اختلافات است و اين خشونت وبد دهني نتيجه ناتواني آنها در كنترل كردن احساسات منفي شان است.
وي معتقد است: براي درمان مسائل و مشكلات زندگي مشترك، درمانگر بايد واكنش به اختلافات و درگيري‌هاي دو طرف را در خط اول حمله خود قرار دهد اما نبايد فقط به مهارت‌هاي بحث و گفت‌وگو‌ بسنده كند.اين مهارت‌ها بايد در متن روابط فرا گرفته شوند. بنا به گفته او ازدواج توانايي خاصي در بهر ه‌برداري ازآن مسائلي رادارد كه ريشه در خانواده‌ها دارند.
مردان و زنان در بر خورد با اختلافات خود از شيوه‌هاي كاملا متفاوتي استفاده مي‌كنند و همين شيوه‌ها هستند كه به روابط آنها خدشه وارد مي‌كنند. مردان طفره مي‌روند، زنان مي‌جنگند؛ وهر دو هم بر استفاده از الگو‌هاي رفتاري خود وفادار هستند. در حال حاضر، عده‌اي از محققان بر اين باورند كه مردها اساسا نسبت به زنان در حل و فصل اختلافات، مشكلات بيشتري دارند كه دليلش ريشه در تجارب گذشته، نگرش جنسيتي و به ويژه وضعيت فيزيولوژيكي آنها دارد.
دكتر جان گاتمن، استاد روان‌شناسي در دانشگاه واشينگتن در سياتل معتقد است كه احساس درد در مردان نيز متفاوت است. از نظر وي اندازه گيري مستقيم واكنش‌هاي فيزيكي مردان در روابط خود، تصوير قابل قبول‌ترو معتبرتري از آنچه زوج‌ها در زندگي تجربه مي‌كنند نشان مي‌دهد تا زماني كه فقط از آنها سؤال مي‌شود.
اطلاعات دكتر گاتمن نشان مي‌دهد كه مردان از لحاظ فيزيكي بيشتر بر انگيخته مي‌شوند. به‌عنوان مثال،هنگام درگيري با همسرخود قلبشان تند‌تر مي‌زند، بيشتر عرق مي‌كنند، و بيشتر راه مي‌روند.
اين گونه علائم كه مردان هنگام كشمكش‌هاي عاطفي از خود بروز مي‌دهند بسيار ناخوشايند هستند. در كل، مردان در اين مواقع دست به عقب نشيني مي‌زنند يا به‌اصطلاح كوتاه مي‌آيند، و اين واكنشي است كه گاتمن آن را سنگ اندازي مي‌نامد، روشي كه در آن شنونده ديواري سنگي در برابر گوينده ايجاد مي‌كند؛ عموما حالات و خطوط چهره خود را تغيير نمي‌دهند؛ از نگاه مستقيم به چشم همسرشان خودداري مي‌كنند؛ سر و گردن خود را خشك و جدي نگه مي‌دارند؛ و از دادن پاسخ به شنونده معمولي هم ناتوان هستند.
وقتي مرد از در گير‌شدن طفره مي‌رود، آن وقت است كه روابط آنها قطع مي‌شود. ابتدا، مرد از لحاظ روحي وسپس از لحاظ عاطفي پس مي‌كشد.زن با استفاده از احساسات و عواطف خود مرد را مغلوب مي‌كند. مرد از هر گونه در گيري با وي خودداري مي‌كند. زن سعي مي‌كند با نشان دادن خشم و رنجش شديد خود، مرد را وادارد تا هما ن گونه كه خود رابطه را قطع كرده، خود نيز آغاز گر آن باشد.
بي‌ترديد، اگر زن و شوهر‌ها در همين حد از الگوهاي رفتاري خود بمانند، اميدي به بهبود روابط هست اما اگر زن بخواهد با پس كشيدن خود براي از سر گيري ارتباط با همسرش مقابله به مثل كند، آن وقت است كه متأسفانه مجبور به جدايي مي‌شوند؛ يعني سرنوشت اين زندگي مشترك به وضعيت دو خط موازي دچار مي‌شود كه هرگز به نقطه اشتراكي نمي‌رسند ؛ يعني وضعيتي كه از سر گيري زندگي مشترك گذشته نا ممكن مي‌شود.
مردان براي رفتار گريزانه‌اي كه در پيش مي‌ گيرند، بهاي سنگيني مي‌پردازند، چنين رفتاري متأسفانه هر اميدي به بهبود روابط، برقراري احساس تعلق‌خاطر و صميميت را نا بود مي‌كند.


vبرجسته كردن نقاط مثبت
هنگام يادگيري روش‌هاي بهتر مديريت اختلافات، چه بسا كه وجود مسرت و شادي ضروري باشد.البته سخن گفتن درباره يك ازدواج موفق بسيار است. هر پژوهشي در اين باره نشان مي‌دهد كه عبارات محبت آميزي كه زوج‌ها در روابط خود به‌كار مي‌برند، تأثير بسياري در ايجاد مسرت و رضايت خاطرآنها دارد.
بنا به گفته دكتر گاتمن، اختلافات زناشويي به تنهايي تأثير مخربي بر زندگي مشترك زوج‌ها ندارند، البته اگر همراه با اقدامات مثبتي نظير شوخي، راه حل‌هاي مثبت، توافق، رضايت، همدلي، و گوش دادن فعال غير دفاعي باشد.
در تحقيقي كه در كاسلوز فلوريدا به عمل آمد، از زوج‌هايي كه 25 سال يا بيشتر از ازدواجشان مي‌گذشت، خواستند تا عوامل مؤثر در طولاني بودن ازدواجشان را بيان كنند. 40درصد از اين زوج ها دليل تداوم زندگي مشتركشان را لذت با هم بودن و گرامي داشتن اين با هم بودن، بيان كردند. علاوه بر اين، براين نكته توافق داشتند كه لذت با هم بودن، عامل اصلي زندگي شاد و سعادتمند انه آنهاست.
در ميان اين زوج‌ها فقط تعداد اندكي از زوج‌هاي راضي يا ناراضي، وجود تفريح، شوخي و شيطنت را در وضعيت زندگي مشتركشان دخيل نمي‌دانستند. از ميان عوامل مؤثر در تداوم زندگي مشترك اين زوج‌ها بيان عبارات محبت آميز بود كه به‌عنوان يكي از عوامل اساسي در يك ازدواج موفق ذكر شده بود و در صدر اين فهرست قرار داشت. دكتر گاتمن درباره يافته‌هاي تحقيق خود چنين مي‌گويد: تنها نكته مهم و مثبت همين است، شيفتگي و عشق ؛ زيرا شيفتگي و عشق، پديد آورنده تعهدي هستند كه در موفق بودن ازدواج بسيار نقش دارند.
در دانشگاه ميشيگان، تحقيق گسترده‌اي در دست انجام است. در اين تحقيق كه 6 سال به طول مي‌انجامد و هم اكنون چهار سال از آن سپري شده، 373 زوج شركت دارند. نكات مثبت اين تحقيق را خانم اليزابت دووان، استاد روان‌شناسي و دانشمند محقق در انجمن تحقيق اجتماعي، به روشني ارائه كرده است.
وي دريافت كه تأييد عاطفي يعني انتقال تمايلات محبت آميز ( عاشقانه) به مراتب قوي‌ترين بازگوكننده كيفيت روابط زناشويي است.تأييد عاطفي بي‌قيد و شرط خود از همسر، از طريق ارتباط غيركلامي در سلامت ازدواج اهميت بسيار دارد.
به اعتقاد دكتر دووان، ارتباط غيركلامي در روابط زناشويي تحول چشمگيري به وجود مي‌آورد ؛ چيزي كه تيم وي به آن انطباق يا همسازي مي‌گويد. هر يك از طرفين مي‌كوشد تا همسري دلخواه براي زوجش باشد. دكتر دووان مي‌گويد: اگر مرد احساس كند كه راه و روشي كه در پيش گرفته مورد قبول همسرش است، آنگاه مي‌كوشد تا به همان روش عمل كند.
از تلاش جمعي اين محققان الگويي از ازدواج در حال شكل گيري است كه در آن به ازدواج و روابط زناشويي همچون فرايندي پويا نگريسته مي‌شود، فرايندي كه دست اندر كار ساختن يك واقعيت مشترك است. اختلافات زندگي مشترك، عرصه وسيعي براي ارتباطات زناشويي و تبادل عواطف است.
همه اين كشمكش‌ها و اختلافات مهم‌اند و مي‌توان آنها را فرا گرفت، هرچه زودتر، بهتر. مواردي كه زن و شوهرها موفق به حل وفصل اختلافات نيستند را مي‌توان دوباره طراحي كرد و محققان باليني دقيقا مراقب هستند تا ببينند كجا وچگونه مي‌توانند به زوج‌ها ياري رسانند.
     
  
مرد

 
با شوهران خود چگونه برخورد کنیم؟

۱) او را با مشکلات و گرافتاری ها بمباران نکنیم:
آنها در محل کارشان با مشکلات و تنش های بسیاری دست و پنجه نرم می کنند، بنابراین دیگر حاضر نیستند وقتی به منزل می رسند دوباره وارد بحث و کجادله شوند. به طور کلی همه ما هنگامی که کلافه می شویم و یا به عبارت دیگر دچار بحران می شویم دو راه را در پیش رو داریم یا شروع به دعوا می کنیم یا از آن موقعیت فرار می کنیم. بنابراین وقتی شما همسرتان را با مسایل و مشکلات فراوان بمباران می کنید او مجبور به انتخاب یکی از این دوراه می شود. احتمالا بعد از آن که از دعوا و مجادله با شما خسته شد، راه دوم را بر می گزیند و از شما کناره گیری خواهد کرد.


۲) در مورد یک موضوع زیاد بحث نکنید:
اغلب اوقات، وقتی می خواهیم مساله و یا مشکلی را مطرج کنیم آن قدر در مورد آن بحث می کنیم که واقعا طرف مقابل به سوتوه می آید. نکته مهم این است که ما می توانیم منظورمان را تنها در یک جمله یا چند جمله بیان کرده و قضیه را تمام کنیم، ولی متاسفانه اغلب خانمها در موقع بروز مشکل، مسایل گذشته را نیز مطرح کرده و قضایا را بدتر و حادتر می کنند. بهتر است هر موقع گله و شکایتی از همسرتان داشتید آن را به آرامی و خیلی کوتاه مطرح کنید و در ابتدا به نقاط مثبت او توجه کنید تا راحت تر بتوانید به نتیجه مطلوب برسید. نکته قابل توجه دیگر این است که بیش از آن که صحبت کنید، به گفته های طرف مقابل گوش کنید. در ضمن این جمله را هیچ وقت فراموش نکنید که: بیشتر شنونده باشید و کمتر صحبت کنید تا کمتر دچار گرفتاری و ناراحتی شوید.


۳) در دعواها و مشاجرهای خانوادگی به این قوانین توجه کنید:
همه ما این جمله را شنیده ایم که در دعواها باید به طور منطقی عمل کنیم و خونسرد باشیم ولی چگونه؟ در هر دعوا و مجادله اگر به این قوانین عمل کنیم:
ـ کاملا مشخص کنید که دعوا بر سر چه موضوعی است.
ـ تنها پیرامون آن موضوع صحبت کنید.
ـ بهتر است در موقع دعوا دستان یکدیگر را بگیرید.
ـ به یکدیگر گوشه و کنایه نزنید.
ـ از لغت " تو " استفاده نکنید.
ـ به او ناسزا نگویید.
ـ از این جملات منفی استفاده نکنید: دیگه بریدم - تو داری مرا می کشی و....
ـ از سلاح قهر و سکوت استفاده نکنید.
ـ مشکلات تان را به صورت کاملا خصوصی مطرح کنید.
ـ به نشانه درک صحبت های طرف مقابل، گفته های او را تکرار کنید مثل: منظورت این بود که....
ـ سعی کنید هر دو طرف برنده میدان باشید.
ـ به او افتخار کنید و احترام بگذارید تا شوهرتان هم همین را با شما انجام دهد.


۴) او را سرزنش نکنید:
هنگامی که همسرتان را سرزنش می کنید، به نوعی می خواهید خود را آرام کنید. بهتر است یاد بگیرید مسوولیت اعمال خود را بپزیرید و آن را تغقصیر دیگران نیندازید. همواره سعی کنید از کلمات محبت آمیز استفاده کنید و به او احترام بگذارید، تنها در این صوریت است که می توانید با او به درستی ارتباط بر قرار کنید.


۵) با گفته های خود شخصیت او را به زیر سوال نبرید و او را تحقیر نکنید:
هنگامی که عصبانی و ناراحت هستید، اغلب دوست دارید با کسی دردل کنید و کمی سبک شوید، این افراد ممکن است دوستان و فامیل شما باشد، حتی در این شرایط نیز از همسرتان دفاع کنید و نقاط مثبت او را خاطر نشان کنید و به او افتخار کنید.
بنابراین ۴ مورد زیر در هر گفتگوی سالمی به چشم می خورد:
گوش دادن، درک کردن، تایید کردن و پاسخ دادن.
با گوش دادن، شما با نقطه نظرات همسرتان آشنا می شوید و به اصطلاح یک طرفه به قاضی نمی روید. با تکرار جملات می توانید به او نشان دهید او را کاملا درک می کنید و صمیمانه از ته قلب با او همدل هستید. در این حالت او گفته های شما را تایید کرده، بنابراین به طور ناخود آگاه سوء تفاهم ها از بین رفته و شما در یک جو کاملا شفاف و صمیمانه و به دور از لجبازی می توانید به او پاسخ دهید و مسایل را حل کنید. برای داشتن یک رابطه سالم روشهای بسیار زیادی وجود دارد که ما در اینجا فقط به چند مورد اشاره کردیم. از حالا به بعد این روشها را در زندگی زناشویی خود به کار ببرید، منتظر همسرتان نشوید و شاهد تاثیرات شگرف آن در زندگی خود باشید.
     
  
مرد

 
تفاوتـهای نامحسـوس در زنـان و مـردان‎

آلن پیز (Allan Pease)، استاد ولادیمیر پوتین نخست وزیر کنونی روسیه و نویسنده یکی از ده کتاب پر فروش ارتباطات قرن با نام "چرا مردان گوش نمی‌دهند و زنان نمی‌توانند نقشه بخوانند"، ترجمه شده به شصت زبان با فروش بیش از یازده میلیون نسخه و مرد شماره یک فنون مذاکرات و تحلیل حرکات بدن و نویسنده پانزده جلد کتاب مطرح در جهان بود. آلن پیز، عضو انجمن بیمه‌گران و موسسه تحقیقات مدیریت آمریکاست. آنتونی رابینز، نویسنده نامدار درباره او می‌گوید: من با شرکت در دوره آموزشی و شنیدن و به کار بردن ایده‌های فوق العاده آلن، قدرت ارتباطات خود را چندین برابر کردم.

خلاصه‌ای از مباحث آلن پیز در سمینار بین‌المللی مدیریت فنون ارتباطات، مذاکرات و فروش که در مورد تفاوتهای زنان و مردان عنوان شده را در ادامه ایمیل مرور می‌کنیم که امیدواریم برای شما دوستان پرشین استار درخور توجه باشد.

تفاوت در سیستم بینایی :

شبکیه، داخلی‌ترین لایه چشم دو نوع گیرنده دارد: سلول‌های استوانه‌ای (١٣٠ میلیون) که در نور ضعیف تحریک می‌شوند و سفید و سیاه را تشخیص می‌دهند و سلول‌های مخروطی (هفت میلیون) که به ما توانایی دیدن رنگ و جزییات ظریف اشیا را می‌دهند. این سلول‌های مخروطی را کروموزوم X منتقل می‌کند. زنان دو کروموزوم X دارند. به این دلیل، بیش از مردان دارای سلول‌های مخروطی هستند و در نتیجه، رنگ اشیا را بسیار واضح‌تر دیده و توصیف می‌کنند. مردان تنها قادر به توصیف رنگ‌های اصلی هستند: قرمز، آبی، و زرد. زنان می‌توانند رنگ‌های شیری، نیلی، ارغوانی، بنفش و سدری را نیز توصیف کنند.

سفیدی چشم در انسان کاملا واضح است. این بخش حرکت چشم‌ها و تغییر جهت دید را که هر دو برای ارتباط بین انسان‌ها ضروری است، در انسان ممکن می‌سازد. سفیدی چشم زنان بیش از مردان است، چرا که ارتباط مستقیم با افراد بخش اصلی فرایند برقراری ارتباط در زنان است و هر چه سفیدی چشم بیشتر باشد، بیشتر می‌توان سیگنال‌های گوناگون بصری را ارسال و یا دریافت کرد. به این وسیله، بهتر می‌توان تغییر مسیر طرف مقابل را دنبال کرده و تجزیه و تحلیل کرد.
زنان نسبت به مردان از حس بینایی قوی‌تری نیز برخوردارند؛ گویی برای مدیریت خانه، دارای یک نوع نرم افزار مغز هستند که آنان را قادر می‌سازد پیرامون خود را تا دست کم ٤٥ درجه از چپ و راست و همچنین از بالا و پایین خود ببینند. زاویه دید گسترده بسیاری از زنان حتی تا ١٨٠ درجه هم می‌رسد. چشمان مردان بزرگتر از چشمان زنان است و برای دیدی تونل مانند ولی بسیار دور برنامه ریزی شده‌اند. به عبارت دیگر، او می‌تواند چیزهایی را که درست مقابلش است، روشن ببیند؛ حتی در فاصله‌ای دور مثل دیدن با یک ذره‌بین.

کره‌ای که ناپدید شد !
هر زنی در این جهان؛ در حالی که مرد جلوی یخچال ایستاده، چنین گفت و گویی با او داشته است:
- دیوید: کره کجاست؟
- جین: تو یخچال
- دیوید: اینجا تو یخچال که نیست، کجا گذاشتی‌اش؟
- جین: همون جاست. خوب چشماتو باز کن!
- دیوید: نه، حتما گذاشتیش جای دیگه. میگم تو یخچال نیست.

در این مرحله از گفت و گو، جین با گام‌های بلند به آشپزخانه می‌آید و دستش را درون یخچال برده و مثل شعبده بازی کره را بیرون می‌آورد. مردان بی‌تجربه اغلب این مسأله را به عنوان یک کلک معمولی قلمداد می‌کنند و زنان را متهم می‌کنند که چیزها را در کشو و یا کمد پنهان می‌کنند؛ جوراب‌ها، کفش‌ها، لباس‌های زیر، مربا، کره، سوئیچ خودرو و کیف پول همه سر جایشان هستند. فقط مردان نمی‌توانند آنها را ببینند. زن با زاویه دید گسترده، محتویات درون یخچال و یا کمد را بدون چرخش سر می‌بینند، در حالی که مردان سرشان را از چپ به راست و از بالا به پایین می‌چرخانند تا شیئ ناپدید شده را بیابند.

این تفاوت در قدرت دید زن و مرد، تأثیرات مهمی بر زندگی ما داشته است؛ برای نمونه، آمار شرکت‌های بیمه، ثابت می‌کند هنگامی که تصادفی رخ داده باشد، زنان کمتر ریسک می‌کنند که از سمت چپ و راست خودروی حادثه دیده بگذرند. زاویه دید گسترده آنها این امکان را می‌دهد که خودروهایی را که از طرفین به سمت آنان می‌آیند، ببینند. آنان هنگام پارک کردن برای آنکه از عقب و جلو به چیزی نزنند، نا توانند. به علت اینکه در زنان توانایی تجسم فضایی کمتر است. یک زن وقتی بداند همسرش در دیدن چیزهایی که درست جلوی چشمش هستند، مشکل دارد، کمتر عصبانی می‌شود. وقتی زنی به همسرش می‌گوید: همون جا توی کمد است، مرد باید حرف او را باور کند و به جست و جو ادامه دهد.

توانایی دروغ سنجی زنان :

تحقیقات نشان می‌دهد كه هنگام ارتباط رو در رو، سیگنال‌های غیر كلامی ٦٠ تا ٨٠ درصد از تأثیر پیام‌های ارسالی را دربردارند، در حالی كه سیگنال‌های صوتی سهمی حدود ٢٠ تا ٣٠ درصد دارند و ٧ تا ١٠ درصد باقی مانده به موضوع مطرح شده بستگی دارد.
سنسورهای پیشرفته یك زن، این اطلاعات را دریافت كرده و تجزیه و تحلیل می‌كند. زنان به خاطر توانایی مغزشان در انتقال سریع اطلاعات بین دو نیمكره مغز امتیاز بارزی در برابر مردان دارند تا سیگنال‌های تصویری، حركات بدن و دیگر سیگنال‌ها را در كنار هم بچینند و در پایان، رمز را كشف كنند. به همین دلیل، كمتر مردی موفق می‌شود رو در روی یك زن دروغ بگوید. اگر مردی بخواهد به زنی دروغ بگوید، بهتر است از پشت تلفن، توسط نامه، در تاریكی مطلق و یا از زیر پتو این كار را انجام دهد.

تفاوت‌های مغزی زن و مرد :

بیشتر مردان نمی‌توانند احساسات خود را نشان دهند. مغز مردان ساده، اما مغز زنان پیچیده است. بخش چپ مغز مردها، هنگام صحبت کردن فعال می‌شود. اغلب برای خانم‌ها این پرسش پیش می‌آید که چرا مردان اینقدر روی خاموش کردن تلویزیون هنگام زنگ زدن تلفن اصرار دارند؟ زن‌ها با تعجب از خود می‌پرسند: چرا مردها وقتی مشغول خواندن روزنامه یا دیدن تلویزیون هستند، نمی‌توانند سخنان همسر خود را بشنوند؟

تقریبا همه زنان دنیا از نشنیدن‌های شوهرشان در رنج و عذابند. دلیل چنین ضعفی این است که مغز یک مرد برای انجام یک کار در یک زمان شکل گرفته، زیرا فیبرهای ارتباطی کمتری بین دو نیمکره مغزی او هست. اگر از مردی در حال مطالعه یک اسکن مغزی بگیرید، خواهید دید او در این هنگام کاملا کر شده است! اما مغز زن برای کارهای متفاوت در آن واحد شکل گرفته است و می‌تواند از هر دو نیمکره مغز خود بهره ببرد. زن می‌تواند چند کار متفاوت را در یک زمان انجام دهد. مغز همیشه فعال زن هرگز بی‌کار نمی‌ماند. او می‌تواند در یک زمان با تلفن حرف بزند، غذا بپزد و تلویزیون ببیند. او می‌تواند در حال رانندگی آرایش کند، به رادیو گوش دهد و با تلفن همراهش حرف بزند؛ اما اگر مردی در حال درست کردن غذا باشد و شما با او صحبت کنید، ممکن است به دلیل از دست دادن تمرکزش بر نحوه درست کردن غذا عصبانی شود.

تحقیقات جدید نشان داد كه عملكرد مغز زنان نسبت به مردان تفاوت‌های اساسی دارد. مغز زن به طور نامحسوسی كوچكتر از مغز مرد است كه این موضوع به هیچ وجه تأثیری بر توانایی و قابلیت‌های آنان ندارد. در سال ١٩٩٧ محقق دانماركی، "برتن پكن برگ" از بخش عصب‌شناسی بیمارستان دولتی كوپنهاگ ثابت كرد كه مغز یك مرد به طور متوسط، چهار میلیارد سلول بیشتر از مغز زن دارد. با این حال زنان عموما در پاسخ به پرسش‌ها ٣ درصد بهتر از مردان عمل می‌كنند. در مغز بیشتر مردان، بخشی برای جهت‌یابی وجود دارد. به همین دلیل، در جهت‌یابی مشكلی ندارند. در بخش‌های گوناگونی از مغز زنان مركز كلامی وجود دارد. مهارت كلامی آنان عالی است. به ندرت برای پیدا كردن كلمه دستپاچه می‌شوند.

در سال ١٩٩٥ گروهی از دانشمندان به سرپرستی دكتر "بنت" و دكتر "سالی شای ویتس" در دانشگاه یل، آزمایش‌هایی را روی مردان و زنان انجام دادند تا دریابند در كدام نقطه مغز قافیه ساخته می‌شود.
با كمك "ام ـ آر ـ ای" این موضوع مورد تأیید قرار گرفت كه در مردان نیمكره چپ مغز برای زبان فعالیت می‌كند. در حالی كه در زنان هر دو نیمكره فعال می‌شود. نیمكره چپ مغز یك دختر سریع‌تر از نیمكره چپ یك پسر رشد می‌كند؛ یعنی دختران، بهتر و سریع تر از پسران صحبت می‌كنند، می‌خوانند و زبان خارجی فرا می‌گیرند. به همین دلیل، كلینیك‌های گفتار درمانی مملو از پسر است تا دختر. در پسران، نیمكره راست مغز سریعتر از دختران رشد می‌كند؛ جایی كه توانایی درك منطقی و تجسم فضایی وجود دارد. پسران در ریاضیات، ساختمان سازی و حل مشكلات قویتر از دختران هستند.

سرعت ارتباط بین دو نیمكره :

نیمكره چپ و راست مغز با رشته‌های عصبی به نام جسم پینه‌ای به هم متصلند. این رشته امكان ارتباط و تبادل اطلاعات را ایجاد می‌كند. راجر كروسكی، عصب شناس دانشگاه كالیفرنیا تأیید كرد كه جسم پینه‌ای در مغز زنان نسبت به مردان ضخیم‌تر است. به همین دلیل، ارتباط بین دو نیمكره در زنان ٣٠ درصد بیشتر از مردان برقرار می‌شود. همچنین در زنان و مردانی كه به فعالیت مشابهی مشغولند، بخش‌های متفاوتی از مغز فعال می‌شوند.



اصول و تحلیل حرکات بدن :

از جمله مواردی که آلن به پوتین یاد داد، تأثیر حرکات بدن بود. مثلا طرز نشستن، طرز قرار گرفتن سر و حرکات دیگر اعضای بدن، به ویژه در رفتار سیاستمداران هر حالتی از بدن می‌تواند، نمایشگر بیانی خاص باشد که در خانم‌ها و آقایان متفاوت است؛ مثلا گره کردن دست‌ها در حالت رو به پایین، حالتی از راحتی و ریلکس بودن را نشان می‌دهد. یا هنگامی که سرتان را در موقع صحبت کردن به آرامی تکان می‌دهید، این حرکت به معنای در کنترل داشتن آن شخص و محیط توسط شماست.

یک کارشناس فروش هنگامی که در حال فروش جنسی است، اگر مشتری یک قدم به عقب بردارد، به معنی عدم تمایل و انصراف از خرید است. به علت اینکه یا به خوبی توجیه نشده یا رفتار قابل قبولی از فروشنده ندیده است؛ اما اگر مشتری یک قدم جلو گذاشته یا سرش را به آرامی تکان دهد، احتمالا به این معنی است که توضیحات فروشنده او را قانع کرده است. صحبت کردن مهارت اصلی خانم‌هاست؛ خانم‌ها در یک زمان، همه با هم صحبت می‌کنند و در همان موقع، هم به سخنان یکدیگر گوش می‌کنند؛ اما این توانایی برای مردان امکان پذیر نیست. مغز زنان مانند پدال زدن دوچرخه با صحبت کردن انرژی می‌گیرد.

اگر خانم‌ها بخواهند با یک مرد صحبت کنند، باید به این نکته توجه کنند که تنها یک مطلب را در یک زمان مطرح کنند؛ یک موضوع را بگویند و قطع کنند. اگر متوجه شدند او مطلبشان را درک کرده است، آنگاه مطلب دیگری را مطرح کنند. این بدان جهت است که مغز مردان در یک زمان تنها می‌تواند بر یک موضوع تمرکز کند. مواردی را که آلن پیز در این سمینار (که به زبان انگلیسی بود) مطرح کرد، اصول مهمی در روابط زناشویی قلمداد می‌شوند. یکی از شکایت‌های خانم‌هایی که به مراکز مشاوره می‌روند، بی‌توجهی شوهران آنها به سخنانشان است.
     
  
مرد

 
چطور می توان از آینده یک رابطه باخبر شد؟



برای اینکه بدانید رابطه تان تا چه حد در معرض خطر است، با علایم خطر آشنا شوید: روابطی که احتمال شکست در آنها بیشتر از 50 درصد است.


این سوالی است که ذهن خیلی از ما را به خود مشغول کرده است. از کجا باید بفهمیم که آیا این رابطه هم مثل خیلی از روابط دیگر که شروع خوبی داشته اند اما در نهایت منجر به شکست شدند، به جدایی ختم می شود یا نه؟


شاید یکی از آرزوهای بزرگ هرکس در آستانه انتخاب همسر و ازدواج این باشد که پیشگو یا فالگیری را پیدا کند که بتواند آینده ازدواجش را پیشگویی کنید. برای اینکه بدانید رابطه تان تا چه حد در معرض خطر است، با علایم خطر آشنا شوید: روابطی که احتمال شکست در آنها بیشتر از 50 درصد است.

1- رابطه ای که در آن عشق یک طرفه است

حتما شنیده اید که می گویند «عشق یک سره باعث دردسره!» اگر میزان علاقه و انرژی ای که شما برای رابطه تان می گذارید به طرز چشمگیر و احتمالا آزاردهنده ای بیشتر از طرف مقابل است (یا برعکس)، امکان اینکه در رابطه تان دچار ناکامی شوید زیاد است.


تحقیقات روان شناسان اجتماعی نشان داده است که رابطه ای که حالت متعادل دارد و دو طرف تقریبا به یک اندازه به آن علاقه دارند و سرمایه گذاری (مادی و معنوی) نسبتا یکسانی در رابطه شان می کنند دوام بیشتری دارد.


روابطی که در آن زن و مرد با هم تناسب کافی ندارند (یکی از آنها از هر جهت موقعیت بسیار بالاتری نسبت به دیگری دارد) در حالت عدم تعادل قرار دارند و آینده خوبی برایشان پیش بینی نمی شود.


2- رابطه ای که در آن یکی از طرفین یا هر دو تغییر زیادی کرده اند

اگر شما یا طرف مقابلتان به خاطر دیگری تغییری اساسی در زندگی یا شخصیت خود ایجاد کرده باشید، چه از روی اجبار و چه از روی علاقه بیش از حد و برای از دست ندادن طرف مقابل، بسیار محتمل است که دیر یا زود مثل فنر سر جای خودتان برگردید و رابطه را مختل کنید.


افرادی که به خاطر رابطه اولویت بندی زندگی خود را تغییر می دهند، از خصوصیات زنانه یا مردانه طبیعی خود دست می کشند، از شغل آرمانی (به خصوص آقایان) یا از دلبستگی های همیشگی (به خصوص خانم ها) صرف نظر می کنند، خصوصیات شخصیتی خود را به ناگهان تغییر می دهند


یا خود را مجبور به قبول اعتقادات و ارزش هایی می کنند که در عمق وجودشان آن را قبول ندارند، در واقع از همان اول چنان برداشت بزرگی از حساب پس انداز عاطفی رابطه شان کرده اند


که رابطه هر لحظه ممکن است با کوچک ترین مشکل از هم بپاشد و نخواهد توانست از شرایط سختی که در هر زندگی مشترکی پیش می آید به سلامت عبور کند.




3- رابطه ای که در آن یکی از طرفین در دسترس نیست

«از دل برود هر آن که از دیده برفت»؛ جمله تلخی است و اصلا رمانتیک نیست، اما حقیقت دارد. افرادی که در دسترس نیستند، خواه ناخواه به رابطه آسیب می رسانند. ازدواجی که در آن قرار است شما در یک شهر باشید و همسرتان در شهر دیگر و مثلا فقط آخر هفته ها با هم باشید،


به یک دوستی از راه دور تبدیل می شود. احتمالا الان دارید استثناهای این قانون را دذر ذهنتان مرور می کنید تا از پذیرفتن این حقیقت تلخ سر باز بزنید، اما ما براساس قوانین کلی تصمیم گیری می کنیم نه موارد استثنا.


از موارد دیگری که در دسترس نبودن را شامل می شود، درگیری عاطفی یک از طرفین با شخصی دیگر (مثلا رابطه فعلی با شخصی خارج از رابطه شما یا عشق فراموش نشده یا قطع رابطه نکردن با همسر سابق و...) و همچنین درگیری شغلی بیش از اندازه است که هر دو باعث می شود یک طرف به اندازه کافی در این رابطه حضور نداشته باشد.

4- رابطه ای که به خاطر تفاهم های بی معنا شکل گرفته است


گاهی انگیزه ما برای ورود به یک رابطه، انگیزه موجهی نیست. مثلا کسی که به علم ریاضیات علاقه بسیار زیادی دارد ممکن است وقتی با فردی مواجه می شود که او هم عاشق ریاضیات است و یا حتی بدتر از آن، استاد ریاضی است این فکر به ذهنش برسد که «خودش است!».


این به همان اندازه عجیب است که کسی که عاشق فرهنگ بومی آفریقای جنوبی و سبک زندگی عجیب و غریب قبایل آفریقایی است بخواهد با یکی از بومیان آفریقا ازدواج کند! اما ازدواج هیچ ربطی به ریاضیات، ماسک های قبایل آفریقای جنوبی و یا مسایلی مثل این که طرفدار چه تیمی هستید


و یا اسمتان چقدر به هم می آ ید و... ندارد. ازدواج یکی از تصمیمات مهم زندگی است که با ید براساس معیارهای جدی که تمام ابعاد یک زندگی واقعی را دربر دارد درمورد آن فکر کرد.


5- رابطه ای که در آن شیفتگی شدید وجود دارد

اگر شما و طرف مقابلتان آن چنان شیفته هم هستید که حتی تا تاریخ عروسی تان نمی توانید صبر کنید، آینده چندان خوشی برای رابطه تان متصور نیست. شاید این جملات برایتان آشنا باشد: «بی تو نمی توانم زندگی کنم»،


«حتی یک لحظه هم نمی توانم از تو جدا شوم»، «زندگی بدون تو برایم ممکن نیست»، «بی تو می میرم». به دو دلیل در این مرحله نباید ازدواج کنید: 1) در این حالت مغز شما توانایی تشخیص درست و


غلط را ندارد و درواقع تصمیم گیریتان برعهده هیجانات و هورمون هاست؛ و 2) در این حالت انتظاراتی که از عشق و ازدواج احتمال بروز دلزدگی بعد از ازدواج برایتان زیاد است.


6- رابطه که عجولانه شکل گرفته است

عجله کار شیطان است. این را همه می دانیم اما موقع ازدواج که می شود آن را فراموش می کنیم. اگر فکر می کنید برای ازدواجتان دیر شده یا به هر دلیلی می خواهید هرچه زودتر ازدواج کنید (بعضی ها برای ازدواجشان یک ماه بیشتر وقت ندارند


چون بعد از آن باید برای ادامه تحصیل به «خارج» بروند!). پس منتظر باشید که یک روز هم برای جداشدن عجله داشته باشید چون دیگر حتی یک لحظه هم نمی توانید این آدم را تحمل کنید. آمار نشان می دهد افرادی که قبل از ازدواج دوره نامزدی معقولی داشته و به شناخت کافی از هم رسیده اند زندگی زناشویی موفق تری را تجربه می کنند.


دیگر علایم خطر

علایم خطر دیگری هم در مورد روابط وجود دارد که اگرچه به اندازه موارد قبل جدی نیست، اما می تواند به عنوان هشداری برای ما باشد تا با دقت بیشتری در این موارد تصمیم گیری کنیم: 1- ازدواج در سن کم. 2- ازدواج برای راضی کردن دیگران 3- انتظارات غیرواقع بینانه ازدواج. 4- تحصیلات پایین. 5- والدین طلاق گرفته. 6- درآمد ناکافی برای ادامه زندگی.


7- تفاوت فرهنگی زیاد (خانواده ها و فرهنگ قومی و قبیله ای)

8- تفاوت سنی زیاد.

9- اختلاف شدید دیدگاه های سیاسی.

10- تفاوت شخصیتی عمیق.



یک فرمول خوب برای پیش بینی آینده رابطه تان!

ویلیام کارلین گلسر در کتاب «ازدواج بدون شکست» فرمول جالبی را برای پیش بینی میزان موفقیت یک ازدواج ارایه می دهند. با درنظر گرفتن این فرض اساسی که ازدواج هایی بیشترین دوام را د ارند که زن و شوهر با هم شباهت زیادی دارند، آنها نیازهای اصلی انسان را به پنج دسته بقا، عشق، قدرت، آزادی، و تفریح تقسیم می کنند و هرکدام از این موارد را براساس مقیاس 5تایی در زن و مرد به صورت مجزا می سنجند. نیمرخ حاصل از این ارزیابی، راهنمایی خوبی برای پیش بینی آینده ازدواج آنها خواهد بود.

برای روشن شدن مطلب، پنج نیاز اصلی به این صورت شرح داده می شود:

1- بقا: محتاطانه عمل کردن؛ اهمیت دادن به سلامتی، تغذیه و ورزش؛ اهمیت دادن به رابطه زناشویی.

2- عشق: محبت دیدن و محبت کردن؛ کلام محبت آمیز؛ صمیمیت جسمی و رفتاری.

3- قدرت: توانمند بودن و قدرت را در دست داشتن؛ مطرح بودن؛ ریاست کردن.

4- آزادی: پایبند و اسیر نبودن؛ آزادی در تصمیم گیری برای زندگی؛ انتخاب های آزادانه؛ روابط آزاد.

5- تفریح: بازی کردن؛ لذت بردن از زندگی و انجام فعالیت های لذت بخش؛ شوخی و خنده؛ پارک و سینمارفتن.


ویلیام و کارلین گلسر معتقدند نیاز افراد به هریک از این 5 مورد، متفاوت است و تنها کسانی می توانند یک زندگی مشترک موفق داشته باشند که نیازهای آنها در هریک از این 5 دسته به هم نزدیک باشد.


مثلا کسی که نیاز به بقای او از مقیاس 5تایی، 5 باشد، یعنی شخص بسیار محتاطی است که به سلامت و تغذیه اش و همچنین به رابطه عاطفی با همسرش اهمیت زیادی می دهد و چنین فردی در ازدواج با کسی که این نیاز در او مثلا در حد 2 است و بنابراین در این زمینه بی قیدتر است،


دچار مشکل می شود، شما و همسرتان می توانید میزان نیازتان را در هریک از این 5 دسته مشخص کنید و به ترتیب از چپ به راست بنویسید: 12345. نیمرخ هایی که از این طریق به دست می آید به راحتی قابل مقایسه و نتیجه گیری است؛ مثلا 55354 با 23253 رابطه خوبی نخواهد داشت،


اما با 54454 رابطه ای نسبتا خوب را تجربه می کند. ویلیام و کارلین گلسر معتقدند اختلاف تنها 1 تا حداکثر 2 درجه آن هم در یکی یا در نهایت دو تا از این 5 مورد می تواند رابطه خوبی را شکل دهد، اما اختلاف بیش از این می تواند مشکل آفرین شود


و هرچه میزان این اختلاف بیشتر باشد، احتمال شکست ازدواج هم بیشتر خواهد شد. البته این نکته بسیار اهمیت دارد که سنجش ها باید بسیار دقیق و همچنین صادقانه انجام شود تا نتیجه قابل اعتمادی به دست آید.
     
  
مرد

 
شب زفاف و آموزش شب زفاف


شب زفاف-شب عروسی (شب زفاف) اولین شب شروع زندگی مشترک و یکی از شب های بسیار مبارک است . مبارکی آن از این جهت است که در روایت آمده مؤمن با ازدواج و عروسی کردن نیمی از ایمانش تکمیل می شود.

به همین جهت در منابع اسلامی آداب فراوانی برای شب زفاف ذکر شده است. در شب زفاف دعا مستجاب است و فرشتگان رحمت خدا را برای عروس و داماد نازل می کنند.شب زفاف در خاطره ی تمامی زوج های جوان یک شب خاطره انگیز است. در این شب همسر مرد به خانه ی وی وارد می شود و آن شب (شب زفاف)اولین شب زندگی آن زن و شوهر است.برای زفاف و آمیزش، شب انتخاب شده است و پیشوایان دینی، شب را برای رفتن عروس به خانه داماد، ترجیح داده اند و چون این عمل همواره در شب انجام می شود آن را شب زفاف می نامند.


تازه عروس بنا به طبیعت ، از نخستین رابطه جنسی در شب زفاف اکراه و هراس دارد و علت آن معمولا درد جسمانی نیست که اگر همراه با آرامش و خودداری و صبوری مرد باشد خیلی جزئی است. غالبا خود دختر هم نمی داند علت این هراس و اکراه در کجاست ؟ در واقع در شب زفاف تازه عروس دچار نوعی ”‌ شرم ”‌ نیز هست . همه این علت ها را باید در جای دیگری جستجو کرد.در حقیقت چون زن در این مرحله که وارد حیات زناشویی می گردد دگرگونی مهمی در برابر خود می بیند و به زندگی آینده و مسوولیت ها و خطرهای آن می اندیشد و از آن واهمه دارد. همه این واهمه ها ، چه زن از آن آگاه باشد و چه نباشد ، قابل ملاحظه و شایسته توجه است.این وظیفه شوهر است که وجود این هراس فطری زن را دریابد و همواره آن را به یاد داشته باشد.بهترین فرصت برای جلب اطمینان زن همین دوره کوتاه است.
معروف است که شب زفاف را نباید با جبر آغاز کرد ، ما می گوییم در شب زفاف و در کار پاره شدن پرده دوشیزگی نه تنها جبر نباید در کار باشد بلکه این عمل باید دنباله و نتیجه نوازشی صبورانه و معاشقه ای جانانه باشد و شوهر باید عروس را به تدریج متمایل و راغب به عمل نماید نه آن که با شتابکاری و به کار بردن زور،تنها حس شهوت خویش را فرو نشاند. در این صورت تنها جسم زن را تصرف کرده و از تصرف روح او ناتوان مانده است. بنابراین شوهر در شب زفاف باید تمام تمهیدات لازم را به کار گیرد و در نهایت ملایمت و ظرافت عمل کند و بداند که کوچکترین اشتباه در شب زفاف، چندان او را خسته و دل آزرده می کند که به آسانی التیام پذیر نخواهد بود و گاه تا پایان زندگی زناشویی آثار آن بر جای می ماند.



باید بدانیم در شب زفاف که اولین رابطه ی جنسی دختر و پسر است در نتیجه ی آن دختر پرده ی بکارت خود را از دست می دهد که در بیشتر مواقع با درد همراه است.پاره شدن پرده بکارت ، در حقیقت نمود خارجی جریانی بسیار پیچیده است که باید آن را آغاز زنانگی و پایان دوشیزگی شمرد. باید گفت در اولین تجربه ی جنسی دو نوع درد برای دختر ممکن است به وجود آید.این دو نوع درد عبارتند از:

۱- درد به علت پارگی پرده بکارت
این درد همان طور که در بالا گفته شد به علت ایجاد یک زخم سطحی در داخل واژن است. که این گونه زخم ها معمولاً دردناک تر از سایر زخم ها هستند. برای کنترل درد، بهترین کار ایجاد معاشقه طولانی است. این کار سبب می شود تا دختر به مرحله ی ارگاسم یا نزدیک آن برسد. رسیدن به ارگاسم، آستانه ی درد را بالا می برد و باعث می شود که درد یا خیلی کم شود و یا قابل تحمل گردد.

۲- درد به علت دخول
این درد دقیقاً به علت کشش دیواره ی واژن است.واژن برای اولین بار می خواهد باز شود. پس درد زیادی را حس می کند.برای کنترل این درد دقیقاً مثل راه حل بالا، باید معاشقه طولانی داشت. تا هم واژن لیزشود و هم آستانه درد افزایش یابد. برای این منظور می شود از ژل مخصوص نیز استفاده نمود.
در شب زفاف برای آمیزش بهتر و کم دردترباید به نکات زیر توجه نمود:
۱- معاشقه طولانی تا رسیدن به مرحله ی ارگاسم ؛
۲-استفاده از ژل مخصوص ؛
۳- دختر را باید قبل از نزدیکی از نظر روحی آماده کرد
۴- در صورت داشتن درد شدید از سوی دختر از ادامه نزدیکی خودداری کنید.

موارد لزوم مراجعه به پزشک:
الف) پارگی پرده بکارت معمولاً دارای خونریزی کم است. البته این قضیه به چثه و سن دختر بستگی دارد. در بعضی از موارد پرده بکارت دختر با نزدیکی پاره نمی شود. در این حالت حتماً باید با جراح زنان مشورت نمود تا وی با روش جراحی پرده را باز نماید.

ب) تا سه روز پس از نزدیکی خونریزی بسیار جزئی، طبیعی است و نباید نگران بود. ولی در صورت ادامه پیدا کردن خونریزی حتماً باید به جراح و متخصص زنان و زایمان مراجعه کرد.

چرا برخی زنان در اولین ارتباط جنسی و در شب زفاف خونریزی ندارند؟
گذشته از فقدان مادرزادی پرده بکارت در بعضی زنان، در صورتی که زن در هنگام رابطه ی جنسی ، آرام و بدون تنش بوده، زمان کافی برای عشق ورزی داشته باشد، با طرف مقابل خود احساس راحتی کند و دهانه ی واژنش به اندازه ی کافی مرطوب باشد، آلت تناسلی مرد به نرمی وارد واژن او می شود . به این ترتیب ممکن است در اولین ارتباط خونریزی نداشته باشد و یا به دلیل نوع خاصی از پرده بکارت اتفاق مشابه این می افتد. اما اگر زن مضطرب باشد یا بترسد و پاهایش را جمع کند دهانه واژن تنگ خواهد شد و هنگام دخول خونریزی و درد خواهد داشت.
از آنجایی که در نظر مردم پرده بکارت پرده ای بسیار سفت و محکم است که تنها با فشار پاره می شود ، برخی مردها در هنگام رابطه ی جنسی فشار زیادی به دهانه ی واژن آورده و موجب پارگی دهانه ی واژن و درد و خونریزی می شوند. در صورتی که، اگر زن هنگام رابطه ی جنسی آمادگی کافی داشته و به دور از احساس اضطراب باشد هیچ نیازی به فشار از جانب مرد نیست.

نکات قابل توجه در مورد پرده بکارت:
رشته های عصبی در پرده کم هستند و به همین دلیل درصورت آرامش جسمی و روانی پارگی آن معمولاً با درد کمی همراه است. عمل دخول و پاره شدن پرده بهتر است در زمانی که بدن آرام است و هیچ اضطراب و خستگی ندارد انجام شود. بنابراین نزدیکی در اولین شب ازدواج و پس از مراسم طولانی عروسی توصیه نمی شود.



زنان بهتر است قبل از نزدیکی نه به منظور گرفتن گواهی سلامت پرده بکارت، بلکه به دلیل آگاهی ازنوع پرده به پزشک متخصص زنان مراجعه کرده و توضیحات لازم را درخواست کنند؛ زیرا در موارد نادری که پرده از نوع ضخیم است احتیاج به عمل جراحی دارد. ضمن این که تحریک زن و خروج ترشحات از دهانه ی واژن موجب روان شدن دهانه ی واژن و سهولت ارتباط جنسی می شود.

گاهی پرده بکارت با یکی دو بار نزدیکی کاملاً پاره نمی شود و هر دفعه قسمتی از آن پاره شده و کمی خونریزی می کند و البته بدون پارگی پرده، مایع اسپرم ریخته شده بر روی آن می تواند موجب حاملگی شود، زیرا اسپرماتوزئید موجود در اسپرم می تواند از سوراخ پرده حرکت کرده و به طرف تخمک زن برود و حاملگی ایجاد شود. در این موارد زن با پرده سالم حامله می شود.


آداب روابط زناشویی زن و مرد دو قسم است:




الف – آداب شب زفاف که عبارت است از :

۱- ابتدا عروس و داماد وضو بگیرند.

۲- تکبیر گفتن در شب زفاف

برخلاف مراسم جاهلیت – که متأسفانه عده ‏ای در عصر ما به بعضی از آنها گرفتاراند و شب زفاف را به بی عفتی و بی غیرتی و گناه میگذرانند – در اسلام ، نخستین حرکت سازنده زندگی مشترک ، با شعار «تکبیر» آغاز می گردد .

۳- خواندن دو رکعت نماز در شب زفاف ؛

خواندن این نماز در شب زفاف، با حال خضوع و خشوع و دعای ذیل در سرنوشت عروس و داماد بسیار مؤثر است: خدایا الفت و مودت و رضایت زن را نسبت به من و رضایت مرا نسبت به او، بر من ارزانی دار و میان ما را به بهترین وجه مجتمع نما و نیکوترین الفت را به ما عطا کن، همانا تو حلال را دوست می داری و حرام را زشت می شماری».

۴- خواندن دعا و نیایش، که بعد از خواندن نماز زفاف صورت می گیرد.

۵- دست گذاشتن داماد بر پیشانی عروس ؛

پس از ورود عروس به حجله ، داماد در حالی که رو به قبله می ایستد، دست خویش را بر پیشانی عروس بگذارد و برای خود و عروس و اولاد آینده‏شان ، چنین دعا کند: خدایا این زن را به امانت از تو گرفتم و با کلمات تو او را حلال کردم، اگر از این زن فرزندی برای من مقرر فرمودی او را پربرکت و پارسا قرار ده و برای شیطان در او بهره‏ای قرار مده».



ب – آداب عمومی ( مستحبات) زناشویی:

۱- گرفتن وضو

۲- گفتن بسم اللّه‏

۳- در هنگام جماع تعجیل نکند و زن را برای آن آماده کند تا او هم کاملاً لذت ببرد.

۴- جماع در شب‏های دوشنبه، سه شنبه، پنج شنبه یا جمعه باشد.

۵- هنگام جماع با زن ملاعبه و بازی کند تا او کاملاً آماده شود.

۶- جماع را وقتی انجام دهد که زن میل دارد.

۷- بهتر است نزدیکی در اول شب نباشد ، بلکه ساعاتی بعد از خوردن شام باشد ، زیرا معده پر است و نزدیکی موجب قولنج و فلج و چکیدن بول و فتق و ضعف بینایی و برخی بیماری های دیگر می شود.


امام رضا(ع) فرمود این عمل را در آخر شب انجام دهید. زیرا برای بدن صالح تر و مایه امید بیش تر و ذکاوت بیش تر برای فرزندی که به دنیا می آید ، می باشد. (سفینه البحار ، ج ۱، ص ۱۸۱)
     
  
مرد

 
زن ها بعد از رابطه جنسی چه چیزی دوست دارند؟




محققان اروپایی در یک نظرسنجی که از بسیاری از زنها صورت گرفت ، لیستی از مواردی که آنها بعد از برقراری رابطه جنسی و ارگاسم دوست دارند تهیه شده است ، لطفا به این نکته توجه داشته باشید که بنا بر این نظرسنجی گروههای مختلف خانمها تمایلات متفاوتی داشته و حتی امکان دارد مواردی که مورد علاقه برخی از خانمها در این لیست وجو دنداشته باشد….

۱: درآغوش گرفتن: تقریبا” همه خانمها دوست دارند که بعد از رابطه جنسی ،توسط مرد درآغوش گرفته ونوازش شوند. حلقه کردن دستها بدور زن و نوازش او احساس بسیارخوبی به زن میبخشد.حتی اگر بسیارخسته شده اید و دیگر انرژی برای ادامه دادن ندارید ف قبل از خواب دستهایتان را بدور همسرتان حلقه کنید و چندکلمه عاشقانه به او بگویید.

۲: عدم تحرکات جسمی: عده ای از زنها هم هستند که بعد از پایان رابطه جنسی ،دیگر هیچگونه علاقه ای به تماس جسمی و عاطفی ندارند ، این افراد اظهار میکنند که آنها بقدری تحریک شده اند که بعد از آن هرگونه تحریک دیگری برایشان لذتی نداشته و عذاب آورخواهدبود ، البته این خواسته هرگز به معنی سرد مزاجی این زنها نیست بلکه آنها فقط دوست دارند مدت کوتاهی باخودشان تنهاباشند،پس لازم است در این لحظات همسرتان را درک کنید ، دربرخورد با این زنها باید بعد از انجام رابطه جنسی از آنها بپرسید: عزیزم حالت خوبه؟آیا همه چیز مرتب است؟ یا آیا چیزی احتیاج نداری؟ و بعد از ابراز خوشنودی ازانجام رابطه جنسی با او ، سعی کنید همسرتان را نیم ساعتی تنها بگذارید تا استراحت کند.

۳: صحبت کردن: هرچند اکثرمردها بدنبال رابطه جنسی خسته شده و یارای انجام هیچکاری را ندارند ولی گروهی از زنها دوست دارند که بعد از رابطه جنسی کمی صحبت کنند.در این مواقع فقط باید گوش خود را به اوبسپارید! اگرخوش شانس باشید او به شرح آنچه گذشت و احساسش از رابطه جنسی با شما می پردازد.اما مواظب باشید که در بین صحبتهای او صدای خوروپف شما بلند نشود!

نکته: همه مردها بعد از ارگاسم دوست دارند کمی بخوابند،این امرکاملا”طبیعی است.ولی به شریک جنسیتان هم توجه داشته باشید واجازه دهید او در کنارشما باشد، تا این تصورپیش نیاید که شما فقط به فکر خودتان هستید.

۴: برقراری رابطه دوم: به این نکته توجه داشته باشید که در برخی مواقع زن همچنان اشتیاق به انجام یک عمل جنسی دیگر را دارد ، دراین حالت اگرشماهم آمادگی دارید بهتر است این فرصت را به خودتان دهید .

اما اگر به دلیل سن بالا یا هر علت دیگری قادر به ادامه نیستید،برای او توضیح دهید که شما اکنون توانایی انجام رابطه جنسی مجدد را ندارید و برای اینکه بتوانید این کار رابخوبی انجام دهید باید کمی استراحت کنید تا دوباره سرحال شوید.
     
  
مرد

 
راز تـداوم در یـک زنـدگی

این یک داستان واقعی است!


اون شب وقتی به خونه رسیدم دیدم همسرم مشغول آماده کردن شام است. دستشو گرفتم و گفتم: باید راجع به یک موضوعی باهات صحبت کنم. اون هم آروم نشست و منتظر شنیدن حرف های من شد. دوباره سایه رنجش و غم رو توی چشماش دیدم. اصلا نمی دونستم چه طوری باید بهش بگم، انگار دهنم باز نمی شد. هرطور بود باید بهش می گفتم و راجع به چیزی که ذهنم رو مشغول کرده بود، باهاش صحبت می کردم. موضوع اصلی این بود که من می خواستم از اون جدا بشم. بالاخره هرطور که بود موضوع رو پیش کشیدم، از من پرسید چرا؟! اما وقتی از جواب دادن طفره رفتم خشمگین شد و در حالی که از اتاق غذاخوری خارج می شد فریاد می زد: تو مرد نیستی.

اون شب دیگه هیچ صحبتی نکردیم و اون دایم گریه می کرد و مثل باران اشک می ریخت. می دونستم که می خواست بدونه که چه بلایی بر سر عشق مون اومده و چرا؟ اما به سختی می تونستم جواب قانع کننده ای براش پیدا کنم. چرا که من دلباخته یک دختر جوان به اسم"دوی" شده بودم و دیگه نسبت به همسرم احساسی نداشتم. من و اون مدت ها بود که با هم غریبه شده بودیم من فقط نسبت به اون احساس ترحم داشتم. بالاخره با احساس گناه فراوان موافقت نامه طلاق رو گرفتم. خونه، 30درصد شرکت و ماشین رو به اون دادم. اما اون یک نگاه به برگه ها کرد و بعد همه رو پاره کرد.

زنی که بیش از 10 سال باهاش زندگی کرده بودم تبدیل به یک غریبه شده بود و من واقعا متاسف بودم و می دونستم که اون 10 سال از عمرش رو برای من تلف کرده و تمام انرژی و جوانی اش رو صرف من و زندگی با من کرده، اما دیگه خیلی دیر شده بود و من عاشق شده بودم. بالاخره اون با صدای بلند شروع به گریه کرد، چیزی که انتظارش رو داشتم. به نظر من این گریه یک تخلیه هیجانی بود. بالاخره مسئله طلاق کم کم داشت براش جا می افتاد.

فردای اون روز خیلی دیر به خونه اومدم و دیدم که یک نامه روی میز گذاشته! به اون توجهی نکردم و رفتم توی رختخواب و به خواب عمیقی فرو رفتم. وقتی بیدار شدم دیدم اون نامه هنوز هم همون جاست. وقتی اون رو خوندم دیدم شرایط طلاق رو نوشته. اون هیچ چیز از من نمی خواست به جز اینکه در این مدت یک ماه که از طلاق ما باقی مونده بهش توجه کنم. اون درخواست کرده بود که در این مدت یک ماه تا جایی که ممکنه هر دومون به صورت عادی کنار هم زندگی کنیم. دلیلش هم ساده و قابل قبول بود: پسرمون در ماه آینده امتحان مهمی داشت و همسرم نمی خواست که جدایی ما پسرمون رو دچار مشکل بکنه! این مسئله برای من قابل قبول بود. اما اون یک درخواست دیگه هم داشت: از من خواسته بود که بیاد بیارم که روز عروسی مون من اون رو روی دست هام گرفته بودم و به خانه آوردم و درخواست کرده بود که در یک ماه باقی مونده از زندگی مشترکمون هر روز صبح اون رو از اتاق خواب تا دم در به همون صورت روی دست هام بگیرم و راه ببرم!

خیلی درخواست عجیبی بود. با خودم فکر کردم حتما داره دیوانه می شه. اما برای این که آخرین درخواستش رو رد نکرده باشم موافقت کردم. وقتی این درخواست عجیب و غریب رو برای "دوی"تعریف کردم اون با صدای بلند خندید گفت: به هر حال باید با مسئله طلاق روبرو می شد، مهم نیست داره چه حقه ای به کار می بره.

مدت ها بود که من و همسرم هیچ تماسی با هم نداشتیم تا روزی که طبق شرایط طلاق که همسرم تعین کرده بود من اون رو بلند کردم و در میان دست هام گرفتم. هر دومون مثل آدم های دست و پاچلفتی رفتار می کردیم و معذب بودیم. پسرمون پشت ما راه می رفت و دست می زد و می گفت: بابا مامان رو تو بغل گرفته راه می بره.جملات پسرم دردی رو در وجودم زنده می کرد، از اتاق خواب تا اتاق نشیمن و از اون جا تا در ورودی حدود 10متر مسافت رو طی کردیم. اون چشم هاشو بست و به آرومی گفت: راجع به طلاق تا روز آخر به پسرمون هیچی نگو! نمی دونم یک دفعه چرا این قدر دلم گرفت و احساس غم کردم. بالاخره دم در اون رو زمین گذاشتم. رفت و سوار اتوبوس شد و به طرف محل کارش رفت. من هم تنها سوار ماشین شدم و به سمت شرکت حرکت کردم. روز دوم هر دومون کمی راحت تر شده بودیم، می تونستم بوی عطرشو استشمام کنم. عطری که مدتها بود از یادم رفته بود.

با خودم فکر کردم من مدتهاست که به همسرم به حد کافی توجه نکرده بودم. انگار سال هاست که ندیدمش، من از اون مراقبت نکرده بودم. متوجه شدم که آثار گذر زمان بر چهره اش نشسته، چند تا چروک کوچک گوشه چشماش نشسته بود. لابلای موهاش چند تا تار خاکستری ظاهر شده بود! برای لحظه ای با خودم فکر کردم: خدایا من با او چه کار کردم؟! روز چهارم وقتی اون رو روی دست هام گرفتم حس نزدیکی و صمیمیت رو دوباره احساس کردم. این زن، زنی بود که 10 سال از عمر و زندگی اش رو با من سهیم شده بود. روز پنجم و ششم احساس کردم، صیمیت داره بیشتر و بیشتر می شه، انگار دوباره این حس زنده شده و دوباره داره شاخ و برگ می گیره. من راجع به این موضوع به "دوی" هیچی نگفتم. هر روز که می گذشت برام آسون تر و راحت تر می شد که همسرم رو روی دست هام حمل کنم و راه ببرم. با خودم گفتم حتما عضله هام قوی تر شده. همسرم هر روز با دقت لباسش رو انتخاب می کرد.

یک روز در حالی که چند دست لباس رو در دست گرفته بود احساس کرد که هیچ کدوم مناسب و اندازه نیستند. با صدای آروم گفت: لباس هام همگی گشاد شدند. و من ناگهان متوجه شدم که اون توی این مدت چه قدر لاغر و نحیف شده و به همین خاطر بود که من اون رو راحت حمل می کرد. انگار وجودش داشت ذره ذره آب می شد. گویی ضربه ای به من وارد شد، ضربه ای که تا عمق وجودم رو لرزوند. توی این مدت کوتاه اون چقدر درد و رنج رو تحمل کرده بود. انگار جسم و قلبش ذره ذره آب می شد. ناخوداگاه بلند شدم و سرش رو نوازش کردم. پسرم این منظره که پدرش، مادرش رو در آغوش بگیره و راه ببره تبدیل به یک جزء شیرین زندگی اش شده بود. همسرم به پسرم اشاره کرد که بیاد جلو و به نرمی و با تمام احساس اون رو در آغوش فشرد. من روم رو برگردوندم، ترسیدم نکنه که در روزهای آخر تصمیمم رو عوض کنم. بعد اون رو در آغوش گرفتم و حرکت کردم.

همون مسیر هر روز، از اتاق خواب تا اتاق نشیمن و در ورودی. دست های اون دور گردن من حلقه شده بود و من به نرمی اون رو حمل می کردم، درست مثل اولین روز ازدواج مون. روز آخر وقتی اون رو در آغوش گرفتم به سختی می تونستم قدم های آخر رو بردارم. انگار ته دلم یک چیزی می گفت: ای کاش این مسیر هیچ وقت تموم نمی شد. پسرمون رفته بود مدرسه، من در حالی که همسرم در آغوشم بود با خودم گفتم: من در تمام این سالها هیچ وقت به فقدان صمیمیت و نزدیکی در زندگی مون توجه نکرده بودم.

اون روز به سرعت به طرف محل کارم رانندگی کردم، وقتی رسیدم بدون این که در ماشین رو قفل کنم ماشین رو رها کردم. نمی خواستم حتی یک لحظه در تصمیمی که گرفتم، تردید کنم. "دوی" در رو باز کرد و من بهش گفتم که متاسفم، من نمی خوام از همسرم جدا بشم! اون حیرت زده به من نگاه می کرد، به پیشانیم دست زد و گفت: ببینم فکر نمی کنی تب داشته باشی؟ من دستشو کنار زدم و گفتم: نه! متاسفم، من جدایی رو نمی خوام. این منم که نمی خوام از همسرم جدا بشم. به هیچ وجه نمی خوام اون رو از دست بدم. زندگی مشترک من خسته کننده شده بود، چون نه من و نه اون تا یک ماه گذشته هیچ کدوم ارزش جزییات و نکات ظریف رو در زندگی مشترکمون نمی دونستیم. زندگی مشترکمون خسته کننده شده بود نه به خاطر این که عاشق هم نبودیم بلکه به این خاطر که اون رو از یاد برده بودیم. من حالا متوجه شدم که از همون روز اول ازدواج مون که همسرم رو در آغوش گرفتم و پا به خانه گذاشتم موظفم که تا لحظه مرگ همون طور اون رو در آغوش حمایت خودم داشته باشم. "دوی" انگار تازه از خواب بیدار شده باشه در حالی که فریاد می زد در رو محکم کوبید و رفت.

من از پله ها پایین اومدم سوار ماشین شدم و به گل فروشی رفتم. یک سبد گل زیبا و معطر برای همسرم سفارش دادم.دختر گل فروش پرسید: چه متنی روی سبد گل تون می نویسید؟ و من در حالی که لبخند می زدم نوشتم: از امروز صبح، تو رو در آغوش مهرم می گیرم و حمل می کنم، تو رو با پاهای عشق راه می برم، تا زمانی که مرگ، ما دو نفر رو از هم جدا کنه و امیدوارم که فقط مرگ ما رو از هم جدا کنه ...

درسته، جزئیات ظریفی توی زندگی ماها هست که از اهمیت فوق العاده ای برخورداره ولی در بعضی مواقع از اونها غافل هستیم. مسائل و نکاتی که برای تداوم و یک رابطه، مهم و ارزشمندند. این مسایل خانه مجلل، پول، ماشین و مسایلی از این قبیل نیست. این ها هیچ کدوم به تنهایی و به خودی خود شادی آفرین نیستند. پس در زندگی سعی کنید زمانی رو صرف پیدا کردن شیرینی ها و لذت های ساده زندگی تون کنید. چیزهایی رو که از یاد برده اید رو یادآوری و تکرار کنید و هر کاری رو که باعث ایجاد حس صمیمیت و نزدیکی بیشتر و بیشتر بین شما و همسرتون می شه، انجام بدید. زندگی خود به خود دوام پیدا نمی کنه.

به عشق عادت نكنید بلكه با عشق زندگی كنید.

این شما هستید که باید باعث تداوم زندگی تون بشید ...
     
  
صفحه  صفحه 17 از 44:  « پیشین  1  ...  16  17  18  ...  43  44  پسین » 
خانه و خانواده

Knowledge about Marriage | دانستنیهای زندگی زناشویی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA