ارسالها: 208
#21
Posted: 31 Dec 2010 18:26
آیا از ازدواج خود پشیمان شده اید؟
آیا از اینکه ازدواج کرده اید پشیمان شده اید؟ آیا تابه حال به خودتان گفته اید، "از اینکه ازدواج کردم پشیمانم"؟ آیا ازدواج خوبی دارید یا بد؟ اگر می توانستید از نو شروع کنید، آیا انتخابتان باز این بود که با همسرتان ازدواج کنید؟ آیا قصد ازدواج دارید؟ چرا؟ آمار بالای طلاق و ازدواج های ناموفق باید آنهایی را که قصد ازدواج دارند به لحظه ای مکث تشویق کند تا بتوانند به خوبی درمورد تصمیم بزرگی که می خواهند بگیرند فکر کنند تا در آینده از ازدواج خود پشیمان نشوند و کارشان به طلاق نکشد.
براساس تحقیقی که روی ۴۰۰۰ زوج انجام گرفت، مشخص شد که یک چهارم مردها و زن های متاهل از ازدواج با همسر خود پشیمان هستند، درحالیکه ۱۵% از زوج هایی که قصد ازدواج دارند به عواقب ازدواج خود شک و تردید دارند. اما واقعاً چرا بیشتر افراد از ازدواج خود پشیمان می شوند؟
براساس تحقیقات انجام گرفته، زوج ها به طور متوسط بعد از دو سال و شش ماه و ۲۵ روز از عشق و ازدواج خود خسته می شوند. ما فکر می کنیم که مردم وقتی ازدواج می کنند که عاشق هم باشند اما نتیجه این تحقیق نشان می دهد که افراد به دلایل مختلف ازدواج می کنند. و خیلی از آنها حتی از این تصمیم خود مطمئن نیستند.
- چهار درصد از افراد متاهل شرکت کننده در تحقیق گفتند که به دلایل اشتباه و نادرست ازدواج کرده اند. دلیلشان برای ازدواج عشق نبود، خیلی از آنها فقط دوست داشتند مراسم عروسی داشته باشند و هدیه های عروسی بگیرند.
- ۲۳ درصد گفتند اگر می توانستند همه چیز را از نو شروع کنند به هیچ عنوان همسر فعلیشان را دوباره بعنوان همسر انتخاب نمی کردند و ۱۴ درصد آرزو می کردند با کسی در گذشته خود ازدواج می کردند.
- فقط ۲۸ درصد اعتراف کردند که وقتی همسر آینده شان را دیدند باکره بودند و رابطه جنسی قبلی نداشتند. عده ای می گفتند که به طور متوسط با چهار نفر قبل از همسرشان رابطه جنسی داشته اند و این مقدار برای بعضی ها به ۲۰ مورد هم می رسید. (این آمار مربوط به کشور آمریکا میباشد.)
- ۳۳ درصد می گفتند که همسرشان بهترین شریک جنسی که تا به حال داشته اند نیست و ۳۳ درصد دیگر ادعا می کردند که مجرد بودن خیلی بهتر از متاهل بودن است.
- ۱۲ درصد می گفتند فقط به این دلیل با همسرشان می مانند که حوصله ندارند فرد جدیدی را برای خود پیدا کنند.
- ۱۵ درصد از زن و شوهرها اعتراف کردند که درمورد زندگی عشقی سابق خود به هم دروغ گفته اند و تعداد کسانی که در زندگی گذشته شان بوده است را کمتر از تعداد واقعی آن به هم گفته اند. این درحالی است که ۲ درصد این تعداد را به دروغ افزایش داده اند.
- ۸۳ درصد از زن و شوهرها گفتند که از سومین سالگرد ازدواجشان به بعد دیگر برای ازدواجشان سالگرد نگرفته اند.
- هفت نفر از ده مرد تایید کردند که همسرانشان با شلختگی های آنها مشکلی ندارند و خیلی راحت جوراب ها و لباسهایشان را همه جای خانه بریزند. این در حالی است که ۷۹ درصد اعتراف کردند که حتی دیگر برای بستن در توالت هم به خود زحمت نمی دهند.
- دو سوم خانم های متاهل اعتراف کردند که برای رسیدن به خودشان و زیبا لباس پوشیدن و آرایش کردن برای همسرانشان وقت نمی گذارند. یک سوم دیگر هم اعتراف کردند که خیلی دور از همسرانشان روی تخت می خوابند و ادعا می کنند که برای سکس با شوهرانشان وقت ندارند.
- ۵۴ درصد از خانم ها اعتراف کردند که دیگر برای شوهرانشان آرایش نمی کنند، ۶۱ درصد تایید کردند که همیشه تی شرت های کهنه و شلوارک های گشاد و راحت در خانه می پوشند. و ۱۰ درصد دیگر هم اعتراف کردند که برای تحریک شوهرانشان از لباس زیر های زیبا و سکسی استفاده نمی کنند.
- ۸۳ درصد از زن و شوهرها در چند ماه اول ازدواج همه جا دست های همدیگر را می گیرند اما بعد از یک دهه از ازدواج فقط ۳۸ درصد اینکار را تکرار می کنند.
- قبل از اولین سالگرد ازدواج، زن و مردها بیشتر از ۸ بار در روز همدیگر را در آغوش می گیرند که این میزان بعد از گذشت ده سال از ازدواج به پنج مرتبه یا حتی کمتر می رسد. ۶۰ درصد از شرکت کننده ها گفتند که از بعد از ازدواجشان هیچ شب رمانتیک و عاشقانه آنچنانی نداشته اند.
اینطور به نظر می رسد که خیلی ها در ازدواجشان دچار رکود شده اند و بااینکه هنوز همسرشان را دوست دارند، کمی بیش از اندازه با هم خودمانی شده اند. زوج ها باید بتوانند در احساس راحتی با همدیگر و نادیده گرفتن همدیگر توازن ایجاد کنند.
دلایل درست و غلط برای ازدواج :
پشیمانی از ازدواج معمولاً به این علت اتفاق می افتد که آنها که قصد ازدواج دارند، از همان ابتدا هدف خود را از آن مشخص نمی کنند. آنها هیچوقت به نقاط قوت و ضعف ازدواج فکر نمی کنند و همه وقت، توجه و پول خود را صرف رسیدگی به آن مراسم رویایی ازدواج می کنند و به این ترتیب برای ازدواجی برنامه ریزی می کنند که فقط یک روز دوام دارد.
دلایل خوب و بدی برای ازدواج کردن وجود دارد اما عروس و دامادهای آینده بیشتر وقت خود را صرف برنامه ریزی برای مراسم عروسی می کنند تااینکه بخواهند خودشان را برای ازدواج و سختی های بعد از روز اول آن آماده کنند.
عروس های آینده معمولاً برنامه های خود را در فروشگاه ها و مزون های لباس عروس، گلفروشی ها، جواهرفروشی ها، شیرینی فروشی ها و از این قبیل می گیرند و فقط به مراسم روز عروسی، ماه عسل، دی جی و عکاس و فیلمبردار روز جشن فکر می کنند.
ازدواج بدون پشیمانی :
اگر واقعا می خواهید بدون پشیمانی ازدواج کنید که زندگیتان یک عمر دوام داشته باشد، باید خودتان را برای ازدواج مهیا کنید. برای این منظور باید این سوال ها را قبل از بله کفتن در روز عروسی از خودتان بپرسید:
- حل مشکلات در ازدواج
- درک نقش فرد مقابل
- ارتقاء رابطه جنسی
- بالا بردن آگاهی مالی و اقتصادی
- احترام گذاشتن و حفظ تعهدات ازدواج
ازدواج کردن به دلایل اشتباه و نادرست خیلی زود منجر به ازدواجی ناموفق می شود که سرنوشت آن طلاق است. دلیل آن این است که دو طرف خود را برای ازدواج آماده نکرده اند یااینکه برای ازدواج خیلی جوان بوده اند و نمی دانستند که ازدواج کردن و ازدواج موفق داشتن دو چیز کاملاً مختلف است.
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
ارسالها: 208
#22
Posted: 3 Jan 2011 14:44
نکاتی مهم که باید در ماه اول نامزدی رعایت شود
دیگر از این بدتر نمی شود. احساس مریضی می کنید، نمی توانید لب به غذا بزنید و نمی دانید که چه احساسی دارید و به چه فکر می کنید. اما فکرتان خیلی مشغول است. یک لحظه خوشحالید و یک لحظه ناراحت، احساس آشفتگی و بی ثباتی میکنید. چه اتفاقی برایتان افتاده است؟ چهار هفته ی اولی است که با شوهر آینده تان قرار ملاقات گذاشته اید.
اولین چیزی که ممکن است قبل از یک قرار ملاقات اتفاق بیفتد، احساس آشفتگی و وحشت است. ممکن است تا به حال برای یافتن مرد ایده آل خود با افراد زیادی قرار ملاقات داشته باشید، اما هر بار این احساس رخ می دهد. بعد از قرار، با اینکه همه چیز عالی و خوشایند بوده باز ممکن است دچار این احساس شوید، چون اینجاست که مجبور می شوید در مورد این موقعیت و فرد مزبور کمی فکر کنید. باید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید با این فرد ادامه دهید یا اینکه همه ی وعده هایی را که شب گذشته با طرف داشته اید را امروز صبح فراموش کرده اید و نمی خواهید ادامه دهید. این مسئله برای همه ی ما اتفاق می افتد. همه ی ما در چنین موقعیت هایی احساس آشفتگی می کنیم.
برای بسیاری از افراد، روز های بعد از قرار روزهای فوق العاده ای هستند. احساس جذابیت و علاقه می کنید و احساس می کنید که کسی هست که دوستتان می دارد و برایش جذابیت دارید. اما ممکن است در قرار دوم به این نتیجه برسید که کاملاً در اشتباه بوده اید و احساستان درست نبوده است. پس از اتمام قرار ملاقات دوم، باز احساسا فوق العاده ای به شما دست می دهد چون این بار دیگر آزمایشی واقعی بوده است و یکدیگر را دقیق تر مورد بررسی قرار داده اید. وفاداری ها ،قوه ی تعقلتان و جنبه های دیگر شخصیتیتان مورد آزمایش قرار می گیرد. تا این مرحله شما نباید هیچگونه رابطه ی فیزیکی با فرد داشته باشید.
بعد از قرار ملاقات دوم اگر واقعاً به این فرد علاقه مند شده باشید، احساس اضطراب و نگرانی خواهید داشت-- نگرانی برای از دست دادن این فرد. یا ممکن است این نگرانی به خاطر این باشد که فکر می کنید برای علاقه مند شدن عجله کرده اید و دوست دارید که از این مسئله خلاص شوید. اینجاست که ممکن است یک آینده ی ایدآل، دچار فاجعه و مصیبت شود. دست از نگران بودن بردارید و بگذارید که زندگی مسیر همیشگی اش را طی کند. خونسردیتان را حفظ کنید، هیچ جای نگرانی نیست. و در هیچ کار هم عجله نکنید.
از طرف دیگر ممکن است هنوز مطمئن نشده باشید که با این فرد صمیمیت برقرار کنید یا خیر، اما باز هم نگران نباشید. جذابیت روزهای اول آشنایی با یک فرد در همین است. در یک رابطه ی طولانی مدت، این روزها دیگر تکرار نمی شوند، پس سعی کنید که تا می توانید از این جو لذت ببرید. لزومی ندارد که یک رابطه ی جدیدی حتماً به ازدواج ختم شود. دیگر چنین طرز فکری نداشته باشید و از قرارهایتان نهایت لذت را ببرید.
تردیدهای زیادی در روزهای اول آشنایی وجود دارد، مثل اولین برخورد، اینکه سر قرار بروید یا نه، اینکه تلفن کنید یا نه، چه می شود اگر او سر موقع به شما تلفن نکند و...همینطور جلو می رود و هر روز تردیدها و دوراهی های جدیدی برایتان پیش می آید مثل اینکه، او را برای صرف قهوه دعوت کنید یا نه، اینکه با او به سینما بروید یا نه، اگر احساستان نسبت به او بیشتر شد چه کنید و....باز هم چیزی که به شما کمک میکند تغییر طرز فکرتان است، باید بگذارید زندگی روال عادی خود را طی کند، نباید نگرانی در مورد چیزی به خودتان راه دهید. شما زندگی همیشگیتان را داشته باشید، سر موقع همیشگی به باشگاه بروید، کارهایتان را انجام دهید و نگذارید که زندگیتان از مسیرش منحرف شود.
وقتی دیر به دیر قرار ملاقات داشته باشید، آن انرژی لازم برای پیشبرد یک رابطه وجود نخواهد داشت. باید از همه فرصت هایتان استفاده کنید و با فرد مورد نظر بگذرانید. اگر فردی را واقعاً دوست داشته باشید، طبیعتاً می خواهید همیشه با او باشید تا بتوانید او را بیشتر بشناسید و عاشقش شوید. برای این منظور باید قرار ملاقات هایتان را بیشتر کنید تا صمیمیت بین شما بیشتر شود و گرنه فقط وقتتان را تلف کرده اید.
اولین چهار هفته زمان مهمی است چون در این دوران است که همدیگر را خواهید شناخت. اگر بتوانید این دوران را به خوبی پشت سر بگذارید، حتماً خواهید توانست رابطه ی محکمی ایجاد کنید. به عقیده ی من بهتر است از هر گونه رابطه ی جنسی در این دوران و تا قبل از ازدواج خودداری کنید. این دوران فقط دوران آشنایی است و اینکه ببینید از هر لحاظ با هم سازگاری دارید یا خیر. دوران پر خاطره ای خواهد بود، پس سعی کنید بهترین استفاده را ازاین دوران ببرید.
ممکن است احساس بی ثباتی و آشفتگی کنید، اما همه ی ما وقتی به گذشته نگاه می کنیم تا ببینیم عاشق شدنمان چه روندی داشته است، یاد چهار هفته ی اول آشنایی می افتیم. سعی کنید این چهار هفته را به قشنگ ترین حالت ممکن بگذرانید .
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
ارسالها: 3502
#23
Posted: 8 Apr 2011 18:12
sara_000oo
majidmajd
24amin
autumn
دوستان درست عدد وارد كنید
474
#جاوید_شاه👑
مرگ بر ۳ فاسد : ملا چپی مجاهد(+پسمانده های ۵۷؛نایاک؛مصومه قمی؛حامد مجاهدیون؛مهتدی کهنه تروریست تجزیه طلب و شرکا)
ارسالها: 3502
#24
Posted: 10 Apr 2011 16:49
8 عادت بد که بعد از ازدواج باید ترک کنید :
همه ما می خواهیم ازدواج و زندگی خوشبخت و سعادتمندانه ای داشته باشیم. درست است؟ ساری هارر و ریتا دماریا دو نفر از روانشناسان معروف مدعی اند که خوشبختی نتیجه از بین بردن 8 عادتی است که یک ازدواج خوب را زیر و رو می کند. به عقیده آنها چنانچه بتوان از این عادتها دوری کرد می توان یک ازدواج پایدار و مملو از عشق داشت. البته مطمئنم هیچکدام از شما دوستان گروه پرشین استار چنین عادت های مخربی ندارید ولی اگر احیانا شخصی را می شناسید که حتی با یکی از این عادتها دست به گریبان است خواندن مقاله زیر را به او توصیه کنید.
1. دلیل و برهان را کنار بگذارید.زندگی، میدان جنگ نیست. نه تنها این کار باعث از بین بردن احساساتتان می شود بلکه حتی همسرتان به طرز زیرکانه ای می فهمد که احساساتش برایتان مهم نیست.
2. محیط خانه را امن نگه داشتن همیشه اثر نمی کند.اگرچه جمله "هرچه تو بگویی عزیزم" محیط خانه را آرام و امن می کند اما شما را در نقش یک همسر فداکار نشان می دهد. شما بایستی گاهی اوقات عصبانی، گاهی اوقات حالت تدافعی و گاهی اوقات هم فداکارانه رفتار کنید. این جالبتر نیست؟
3. حواس پرتی و گیج بودن را دور بریزید..بیش از اندازه فعال بودن و تمرکز نداشتن، در مکالمه بینتان یا در زندگی، صمیمیت و علاقه بینتان را از بین می برد.
4. دست از سرزنش بردارید. می دانیم که خانمها جیغ جیغو هستند. اما با صدای بلند گله و شکایت کردن فقط برای مدت کوتاهی مفید است و باعث نارضایتی و عصبانیت همسرتان می شود.
5. از عیب جویی، انتقاد و مسخره کردن دوری کنید.این تکنیک ها، فردی که به او عشق ورزیدید را تحقیر می کند. به جای آن، با او محترمانه برخورد کنید، و اجازه دهید با شما مثل یک فرشته برخورد کند و مسئولیتهایی که هر دو شما موظف به انجام آن هستید را برای داشتن زندگی شاد با هم تقسیم کنید.
6. قلدری نکنید. این کار زشت به همسر شما می فهماند که او در نظر شما هیچ ارزشی ندارد.
7. تدافعی برخورد نکنید. تدافعی برخورد کردن، صحبتها و بحث های سازنده تان را سرد می کند. اگر اینگونه رفتار کنید، همسرتان دیگر حق صحبت کردن در مورد موضوع مورد بحث را ندارد.
8. یک جانبه تصمیم گیری نکنید. گاهی اوقات، شما می خواهید رنگ حمامتان را به سلیقه خودتان انتخاب کنید. این مانعی ندارد اما اگر بخواهید در مورد پول، زمان، بچه ها و زندگی تان به تنهایی تصمیم گیری کنید، به این معنی است که همسرتان را نادیده گرفته اید و یک طرفه و از جانب او تصمیم گیری کرده اید.
نکته ای که از نظر ساری هارر و ریتا دماریا بسیار حائز اهمیت است،
خنده، صمیمیت و علاقه شدید بین همسران، برای امروز، فردا و همیشه است.
#جاوید_شاه👑
مرگ بر ۳ فاسد : ملا چپی مجاهد(+پسمانده های ۵۷؛نایاک؛مصومه قمی؛حامد مجاهدیون؛مهتدی کهنه تروریست تجزیه طلب و شرکا)
ارسالها: 303
#28
Posted: 15 Jun 2011 00:16
اگه همسرها باهم رفیق باشن جای اینكه به چشم زن و شوهر به هم نگاه كنن %90مشكلات تو زندگیشون خود به خود حل میشه چون %90 مشكلات همسران ناشی از لج و لجبازی و دروغگویی و كم محلیه كه با رفاقت بینشون حل میشه
پاينده ايران/نابود خرافات
ارسالها: 827
#29
Posted: 15 Jun 2011 14:30
یک ازدواج سالم یعنی خطر کمتر حملات قلبی. استرس، فشار و نگرانیهای کمتر و یک رابطه نرم و راحت فرد را همیشه سرزنده نگه میدارد. یک زندگی بدون استرس باعث میشود بتوانید سلامتتان را در بالاترین حد نگه دارید. اختلاف با دیگران موجب کاهش سلامتی و درنتیجه حملات قلبی میشود. پس برای داشتن قلبی سالم، روابط سالم داشته باشید. اما این چطور ممکن است؟
ازدواج سالم چگونه از حملات قلبی جلوگیری میکند؟
۱. کاهش سطح استرس در ازدواج سالم به معنی داشتن قلبی سالمتر است. استرس یکی از دلایل اصلی مرگ در جامعه مدرن و همچنین عامل ایجاد فشار و اختلاف بین زوجهاست. اگر استرس از رابطه بیرون کشیده شود، احتمال بیماریهای قلبی نیز کم خواهد شد.
۲. داشتن خلقوخوی شاد و سرزنده هم قلب را در وضعیتی عالی نگه میدارد. یک رابطه شاد در زندگی زناشویی یعنی داشتن اخلاق و روحیه شاد و سرزنده. هر دو طرف حسی خوب به هم پیدا میکنند. این مسئله فشارخون را کاهش داده و ذهن را آرام و ریلکس میکند. یک جسم و ذهن آرام یعنی داشتن قلبی سالم.
۳. در ازدواجهای بد و ناسالم، خاطرات منفی بیشتر هستند. مردم اتفاقات و خاطرات بد زندگیشان را مدام به خاطر میآورند و احتمالاً دوباره سر آنها با هم دعوا میکنند. اینکار فشارخون آنها را بالا برده و میتواند موجب حمله قلبی شود.
۴. یک ازدواج بد احساسات منفی هم بهوجود میآورد. زوجها عصبانیت، خستگی، تنفر و احساساتی که واقعاً برای سلامتی مضر است را تجربه میکنند. این احساسات اگر بیش از حد اتفاق بیفتند میتوانند موجب حمله قلبی شوند.
۵. احساسات سرکوبشده هم برای قلب ضرر دارد. گاهیاوقات زوجها نمیتوانند احساسات خود را آزادانه ابراز کنند. این احساسات سرکوبشده موجب حمله قلبی میشوند. یک رابطه کامل نیازمند این است که دو طرف به هم اعتماد داشته و با هم صادق باشند همه چیز خود را به هم بگویند.
۶. شک هم ضرر دارد. در یک ازدواح شاد و سالم، اعتماد بیشتری وجود دارد. زندگی زناشویی که وضع درستی نداشته باشد معمولاً پر از شک و بدگمانی نسبت به همدیگر است. شک زیاد استرسزا است که برای سلامتی بسیار ضرر دارد.
۷. اختلافات و مشاجرات در ازدواجهای ناسالم میتواند موجب تغییرات هورمونی و شیمیایی در بدن شود. این مسئله موجب لخته شدن خون در بدن و درنتیجه حملات قلبی شود.
۸. در یک ازدواج موفق هر دو طرف از هم حمایت میکنند. اینکار هر نوع فشار بین آنها را آسان میکند. حتی بچهها هم به چنین جوی در خانه بهتر واکنش میدهند.
۹. یک ازدواج بد میتواند موجب افسردگی شود که برای سلامت عمومی بدن اصلاً خوب نیست. زندگی شاد و رضایتبخش بین دو طرف، آنها را روزبهروز شادتر و سرزندهتر خواهد کرد.
یک ازدواج شاد به معنی طول عمر برای دو طرف است. سرزندگی در رابطه هماهنگی و هارمونی موجود را تقویت کرده و این مسئله قلب را سلامت نگه میدارد. احساسات منفی فشارخون را بالا برده و موجب حملات قلبی میشود. یک ازدواج موفق بهترین دارو برای داشتن قلبی سالم است.
هر حکومتی که شادمانی را از مردمان بگیرد شکست خواهد خورد و برانداخته خواهد شد.
cyrus the great.king of persia ************************** امپراطور ایران.کوروش بزرگ
ارسالها: 827
#30
Posted: 15 Jun 2011 14:32
به شما نشان میدهیم چطور برای خلاص شدن از دام مشکلات زندگی، راه درست را انتخاب کنید.
در راستای تشخیص و برآوردن نیازهایتان، اگر میخواهید پیش مشاور خانواده بروید یا یکبار و برای همیشه مشکلات زندگی زناشوییتان را برطرف کنید، کار مهم دیگری هم هست که باید انجام دهید. باید همه راههای خروج را ببندید. منظورم این است که خیلیها که در زندگیشان دچار مشکل و ناراحتی شدهاند، خیلی قبل از اینکه بفهمند چقدر این مشکلات بد و آزار دهنده است، تصمیم میگیرند. آنها انتخاب میکنند که نیازهایشان را خارج از آن زندگی زناشویی برآورده کنند.
کاری که باید بکنید این است که مسئولیت نیازهایتان را بپذیرید. بله، یاد بگیرید که چطور بهطرز موثر و سالمی نیازهایتان را برآورده کنید. اما برای این منظور از همسرتان روی برنگردانده و به کس دیگری روی نیاورید. معنی آن این است: خیلی از کسانی که در ازدواجشان دچار مشکل هستند، تصمیم گرفتند که برای رسیدن به حس آرامش و راحتی به خارج از زندگی زناشوییشان پناه ببرند. به رابطهجنسی ناسالم روی آوردند، با یک همکار دلسوز دردودل کردند، شکایتهایشان را پیش خانوادهشان بردند و ... هر راهی که با وعده برآوردن نیازشان همراه بود را امتحان کردند. حتی شاید خیلی از متخصصین ازدواج و خانواده هم همین راه را پیش روی شما قرار دهند.
اما باید مسئولیت برآورده شدن نیازهایتان را بپذیرید و آن را با گرایش به سمت همسرتان انجام دهید. نگویید، "تورو نمیخوام" یا "به تو نیازی ندارم". برای مراقبت کردن از خودتان، از همسرتان روی برنگردانید. درعوض، برای مراقبت از خود به او روی آورید. نیازهایتان را بشناسید، برای برآوردن آنها مسئولیت قبول کنید و بعد به همسرتان رجوع کنید، وی یک شخصیت تازه از شما خواهد دید و او هم به سمتتان خواهد آمد.
البته نمیگویم که اینکار یک شبه میسر میشود. اما هرچه جلوتر بروید، هر قدمی که به سمت جلو بردارید، به از بین رفتن مشکلات زندگی زناشوییتان نزدیکتر خواهید شد. این قدم را به سمت زندگی برمیدارید که هر دوی شما آرزویش را داشتید: زندگی سراسر عشق، آرامش، و خوشبختی.
بیشتر مردم نمیتوانند راهحلهای پایدار برای مشکلات زندگی زناشویی خود پیدا کنند چون هیچوقت راههای خروج را نمیبندند. آنها تلاش میکنند از منابع بیرونی برای ارضای نیازهایشان استفاده کنند و بعد وقتی همسرشان از دست آنها خسته شد یا دعوایی پیش آمد، شکایت میکنند. همه انسانها یک نیاز ذاتی برای امنیت و ایمنی دارند. وقتی هریک از افراد در یک ازدواج به دنبال راههای بیرونی برای ارضای نیازهای خود باشد، پیامی به ناخودآگاه فرستاده میشود که هشدار میدهد امنیت شما به خطر افتاده است. دعواها بیشتر میشود، استرس دو طرف بالا میرود، احساس ناراحتی بیشتری خواهیم کرد، و همسرمان را بیشتر مقصر میکنیم. داد میزنیم، تهدید میکنیم، شکایت میکنیم و خیلی وقتها هم دست به عمل میزنیم. دلیل آن این است که از درون احساس ترس میکنیم. اجازه بدهید سوالی از شما بپرسم، آیا در بچگی پدر و مادرتان با هم دعوا میکردند؟ آیا داد و بیداد راه میانداختند و هم را تهدید میکردند؟ آیا از هم طلاق گرفتند یا همدیگر را تهدید به طلاق کردهاند؟ اگر پاسخ شما به هرکدام از این سوالات مثبت باشد، میخواهم چند سوال ساده از شما بپرسم. 1)وقتی این اتفاقات میافتاد چند سالتان بود؟ 2)وقتی این اتفاقها میافتاد چه احساسی پیدا میکردید؟ 3)آیا پدر و مادرتان با همفکری و به طریقی که به نفع هر دوی آنها بوده مشکلشان را حل میکردند و همه چیز آرام میشد؟ 4)آیا هیچکدام از والدینتان شما را آرام نمیکرد یا این خودتان بودید که باید از خودتان مراقبت میکردید؟
بهاینخاطر این سوالها را میپرسم چون میخواهم کمکتان کنم گذشتهتان را بعنوان تحربیات کودکی به زمان حال و آنچه مغزتان در حال تجربه است، وصل کنید. این همان احساس تهدید و ناامنی است. میبینید، ذهن ناخودآگاهتان نمیتواند بین گذشته و حالتان تمایز قائل شود. ذهن ناخودآگاهتان تشخیص نمیدهد که دیگر بچه نیستید.
تنها راه کاهش استرس و ترس از دست دادن امنیت و آرامش این است که درهای خروج را ببندید. در غیر اینصورت نخواهید توانست روی مشکلات ازدواجتان برای پیدا کردن راهحل کار کنید. اگر در یک ازدواج احساس امنیت نباشد، هیچ اعتمادی هم نخواهد بود. و اگر اعتماد نباشد، هیچوقت عشق، پذیرش، آرامش و خوشبختی را تجربه نخواهید کرد. اعتماد لازمه زندگی است و برپایه یک حس امنیت غیرقابل تزلزل ساخته میشود.
پینوشت: اگر این مقاله برایتان مفید بود، برای شروع دوباره زندگی تشویقتان کرد یا به طریقی کمک حالتان بود، چیز جدیدی به شما یاد داد یا چیزی را که لازم بود به یادتان آورد، حتماً ما را با نظرات خود در جریان بگذارید. همچنین اگر فکر میکنید این مقاله میتواند به کس دیگری که میشناسید و برایتان عزیز است کمک کند، حتماً آن را برای او هم ایمیل کنید.
هر حکومتی که شادمانی را از مردمان بگیرد شکست خواهد خورد و برانداخته خواهد شد.
cyrus the great.king of persia ************************** امپراطور ایران.کوروش بزرگ