ارسالها: 12930
#303
Posted: 10 Dec 2013 20:39
شوهرتان عاشق تان می شود اگر ...
با روش های زیر به راحتی می توانید شوهرتان را عاشق تان کنید.
اغلب ما گمان می کنیم که آن ها ذاتا همین طور هستند و با چنین شخصیتی به دنیا آمده اند و به همین دلیل هیچ کاری برای تغییر این جنبه از شخصیت شان نمی توانیم بکنیم اما کمی بیشتر به این موضوع فکر کنید.
شاید دلیل این که شما و همسرتان نمی توانید در مورد احساسات با هم حرف بزنید شخصیت او نباشد بلکه باورهای نادرست شما چنین فاصله ای را میان تان ایجاد کرده است.
تا زمانی که شما فکر می کنید صحبت کردن از احساسات برای یک مرد، یک مشکل بزرگ است، قطعا نمی توانید آن طور که باید به او نزدیک شوید و با نفوذ کردن در احساساتش حرف دلش را هم بشنویدمرد ها هم در مورد احساسات شان حرف می زنند و هم با زبان بی زبانی آن را به ما نشان می دهند.
فقط کافی است، زبان شان را بشناسید تا حرف دل شان را بفهمید. به این 9 توصیه عمل کنید. نتیجه اش را خیلی زود خواهید دید.
زن زندگی باشید تا حسش را به شما بگوید
یک مرد برای این که از احساساتش حرف بزند، باید در مقابل همسرش احساس امنیت کند. او باید فکر کند، احساساتش برای شما ملموس و قابل پذیرش است و بدون این که در موردشان قضاوت کنید آن ها را می شنوید.
در بسیاری مواقع مرد ها فکر می کنند، با همسرشان زبان مشترکی ندارند و حرف زدن از احساسات شان به قیمت یک سوء تفاهم بزرگ تمام می شود. به همین دلیل آن ها تا نشانه های درست نبودن این موضوع را در شما و زندگی شان نبینند، از آنچه درون شان می گذرد حرف نمی زنند.
صادقانه بشنوید
ممکن است شما احساسات خصمانه تان را پنهان کنید و در لحظه ای که او از احساساتش حرف می زند وانمود کنید که درکش می کنید و همه چیز برای تان قابل پذیرش است اما باید بدانید که این بدترین راه است. اگر او بفهمد که همدردی شما صادقانه نیست و قضاوت دیگری روی حرف های او دارید اما نشان نمی دهید، قطعا از آن به بعد روی احساساتش سرپوش خواهد گذاشت.
او این نقاب دروغین را روی صورت شما تشخیص خواهد داد و به محض دیدنش از شما فاصله خواهد گرفت. به جای این کار، اجازه بدهید که او حتی آسیب پذیری تان را ببیند و به جایش نوعی حس اعتماد را در شما تشخیص دهد.
رفتارهایش را تحلیل کنید
مرد ها ترجیح می دهند، احساسات شان را از طریق حرکات و رفتار های شان به شما نشان بدهند، نه این که بگوییم هیچ وقت از زبان یک مرد « دوستت دارم » را نمی توانی بشنوی اما اگر فکر می کنید او قرار است هر روز با یک دسته گل به خانه بیایید و بعد از سلام این جمله را بگوید در اشتباهید.
اگر همسرتان عاشق تان باشد، در بیشتر شدن تلاش و انگیزه اش برای پیشرفت، حمایت کردن و مراقبت از شما و میلش برای تفریح از شیوه های شما و بودن با آدم های مورد علاقه تان نشان داده خواهد شد. عشق از نظر یک مرد یعنی تلاش بیشتر برای ساختن یک زندگی آرام تر؛ زندگی ای که در آن همسرش بتواند بدون دغدغه و با آرامش در کنارش بماند.
به او حس امنیت دهید
شما دوست دارید که در لحظه ای که سکوت کرده اید و در لاک خودتان فرو رفته اید، همسرتان کنارتان بنشیند و در مورد حسی که در این لحظه دارید با شما حرف بزند. حتی دوست دارید بپرسد که چرا در روزهای گذشته آرام بوده اید و چه چیزی شما را آزار می دهد.
این جرقه کافی است تا شما از تمامی احساساتی که در این ماه ها به شما هجوم آورده اند صحبت کنید و ذهن تان را آرام کنید اما در مورد مرد ها این طور نیست. آنها یک مکان امن می خواهند و یک زمان مناسب. مرد ها دوست ندارند که مدام در مورد حس شان پرس وجو کنید. فقط دوست دارند که شرایطی امن را فراهم کنید تا خودشان این واقعیت های درونی را بیرون بریزند.
احساساتتان را بدون مقصر دانستن او نشان دهید
شما اجازه دارید که احساسات تان را نشان دهید اما واکنش های خشمگینانه یا سرزنش را نه! حتی نباید برای به اشتراک گذاشتن حس درونی تان به او بگویید که باید یک تنه اوضاع را تغییر دهد و در غیر این صورت عواقب این کار رامی بینید. ترس، خشم، ناامنی و حتی خستگی می تواند باعث بروز واکنش های کنترل نشده ای شود اما اگر شما روی بدن و ذهن تان کنترل داشته باشید، می توانید بدون نشان دادن واکنش های هیجانی حس تان را بیان کنید یا اگر به جای این که بگویید از امشب باید زودتر به خانه برگردی، بگویید این روز ها کمی غمگینم و دوست دارم وقت بیشتری را با تو بگذرانم. در این شرایط، این که شما حس تان را از راهی امن با او درمیان می گذارید به او احساس آرامش خواهد داد و باعث خواهد شد که او هم بدون ترس از قضاوت شدن یا سرزنش شدن با شما حرف بزند.
حرفهایش را باور کنید
برخلاف زن ها که برای نشان دادن حس شان برنامه می ریزند یا نارضایتی شان را به زبان بی زبانی می گویند، مرد ها خیلی ساده آنچه در دل شان هست را نشان می دهند. در اغلب موارد دل و ذهن آن ها یکی است و اغلب مرد ها دلیلی نمی بینند که با نشان دادن احساسات دروغین همسرشان را فریب دهند.
شاید شما فکر کنید که او تظاهر به دوست داشتن تان می کند اما در دلش چیز دیگری می گذرد.
رفتارهایش را در جمع ببینید
شیوه ای که او در میان جمع با شما برخورد می کند یکی از مهم ترین نشانه هاست. آیا در مقابل ادعاها یا برخورد های نادرست دیگران از شما حمایت می کند؟ آیا بعد از هر مهمانی از شما قدردانی می کند و به خاطر این که در مقابل دیگران او را سربلند کرده اید از شما تشکر می کند؟ اگر این طور باشد باید بگوییم که او یک مرد عاشق است.
زیادی از احساساتتان حرف نزنید
شما فکر می کنید که اگر احساسات تان را با او قسمت کنید، او هم از احساساتش با شما صحبت خواهد کرد و به همین دلیل با وجود مقاومت های او هر روز و هر لحظه می خواهید حس تان را با او در میان بگذارید. این درحالی است که مردها روند احساسی متفاوتی دارند و این راهی که در پیش گرفته به هیچ وجه در مورد او کارگر نخواهد شد.
گفتن بی وقفه از احساسی که دارید می تواند نتیجه برعکسی داشته باشد چون که مرد شما وقتی این قدر زیاد و اغراق شده در معرض حس تان قرار می گیرد نه تنها تمایلی برای شنیدن آن نخواهد داشت و آن را جدی نخواهد گرفت بلکه خودش هم گارد بیشتری می گیرد و سعی می کند آنچه در او می گذرد را با شما در میان نگذارد.
به رازهایش نزدیک نشوید
درست است! شما دوست دارید او را بیشتر بشناسید و از آنجایی که نسبت به او نوعی احساس مالکیت دارید، دلتان می خواهد که از همه راز و رمز هایش باخبر شوید اما دست نگه دارید. باید باور کنید که آدم ها برای زنده بودن به تعداد کمی راز احتیاج دارند. اجازه بدهید که برخی از گوشه های گذشته اش برای او مثل یک راز باقی بماند.
مطمئن باشید تا آنجا که برایش ممکن باشد از زندگی گذشته اش برایتان حرف خواهد زد اما اگر در مواردی سکوت می کند، نباید او را به دروغ گویی متهم کنید یا با قهر و تحت فشار قرار دادنش او را مجبور به فاش کردن راز هایش کنید.
زندگی او از زمانی که با شما آشنا شده متعلق به شماست، پس بگذارید که گذشته در گذشته باقی بماند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#304
Posted: 10 Dec 2013 20:41
بعد از خیانت دوباره اعتماد کنید یا خیر!
اجازه بدهید صادق باشیم...
هیچ تضمین ۱۰۰ درصدی وجود ندارد که همسرتان دوباره خیانت نکند. هیچ تضمین ۱۰۰ درصدی هم نیست که شما تا آخر با هم بمانید. همچنین، هیچ ضمانتی هم نیست که همسرتان دوباره خیانت کند! همینطور ضمانتی برای برهم خوردن دوباره رابطهتان وجود ندارد. این واقعیت همه زندگیها و روابط است.
پیشبینی آنها تقریباً غیرممکن است.
این احتمال وجود دارد که وقتی عاشق همسرتان شدید و شما دو نفر زندگیتان را شروع کردید، هیچ وقت حدس نمیزدید که بخواهد به شما خیانت کند. شاید نگرانیها و دغدغههای خودتان را داشتهاید اما احتمال اینکه فکر کرده باشید همسرتان خیانت کند بسیار کم است.
بااینحال او اینکار را کرد!
حالا، اگر تصمیم دارید که اعتماد از دست رفته را دوباره بسازید و رابطهتان را ترمیم کنید، ممکن است ذهنتان مملو از ترس شکسته شدن دوباره دلتان و خیانت دوباره همسرتان باشد. این ترسها قابل درک هستند و ممکن است سر راه ساختن دوباره رابطهتان قرار گیرند.
موضوع گیجکنندهای است.
دلتان نمیخواهد دروغ بشنوید و دوباره بخاطر خیانت صدمه ببینید و میدانید که باید محتاط باشید. این احتیاط ممکن است شما را از رفتن به استقبال التیام رابطه و رشد آن که برای نجات رابطهتان مهم است، عقب بکشاند. به نظر میرسد در عین اینکه یک قدم به جلو برمیدارید، چندین قدم به عقب میروید. اگر راه قابلاطمینانی بود که میفهمیدید همسرتان واقعاً به شما راست میگوید و واقعاً تغییر کرده است یا نه خیلی خوب بود.
اما هیچ راهی وجود ندارد.
اما، میتوانید عاقل و هوشیار باشید و درعین حال احتیاطی که شما را عقب نگه میدارد را رها کنید. میتوانید به نشانههایی که در همسرتان، خودتان و رابطهتان میبینید خوب دقت کنید چون به شما کمک میکنند بهترین تصمیم را برای آیندهتان بگیرید. اگر میخواهید بفهمید باید دوباره اعتماد کنید یا نه، به دنبال این ۴ نشانه باشید...
1- ارتباط و گفتگو بیشتر از اینکه بسته باشد، باز است.
گفتگو و ارتباط سالم رمز موفقیت هر رابطه است --مخصوصاً رابطهای که بعد از خیانت در حال ترمیم است. با خودتان فکر کنید و زمانی را به خاطر آورید که احساس ریلکس بودن و راحتی داشتید، طوریکه تصور میکنید شما و همسرتان واقعاً به دقت به حرفهای هم گوش میکردهاید. بعد، به وقتی فکر کنید که هرکدام از شما سرسختانه سر حرف خودتان ایستاده بودید و به نظر میرسید که هیچکدام از شما به حرفهای دیگری گوش نمیکند. اینها نشانههای باز و بسته بودن گفتگوی بین شماست. خیلی مهم است که ببینید آیا این احساس آزادی و باز بودن گفتگو را در مکالماتتان میبینید یا خیر. و وقتی آن لحظههایی که گفتگوی بازی با همسرتان دارید را میفهمید حتی اگر فقط چند لحظه طول بکشند--ببینید چه میکردهاید، چطور حرف میزدهاید و از چه کلمات و لحنی استفاده میکردید. سعی کنید از بعد آن بیشتر از آن روشهای گفتگو استفاده کنید.
2- شفافیت بیشتری وجود دارد.
شفافیت زمانی اتفاق میافتد که طرفی که خیانت کرده است در دسترس کامل همسر خود قرار میگیرد. این یعنی دیگر هیچ رازی پنهان نمیکند. ایمیل، پیامهای تلفنی، هر حساببانکی خصوصی یا هر چیز دیگر او از دسترس همسرش دور نیست. این نوع دسترسی باید با تمایل کامل خود فرد باشد تا برای ساختن دوباره اعتماد از دست رفته موثر باشد.
اگر فردی که خیانت کرده است برای این شفافیت احساس فشار یا اجبار کند، دوری بیشتری بین دو طرف اتفاق میافتد. دو طرف میتوانند راههای دیگری هم برای شفافیت به کار گیرند. دو طرف میتوانند توافق کنند که هر چه که در ذهنشان بود را با هم در میان بگذارند، حتی سختترین مسائل را. آنها حقیقت خودشان و هرچه که میخواهند را به زبان میآورند. ممکن است چندان با این روش احساس راحتی نکنید اما میتواند به طرقی انجام شود که ارتباطتان را محکمتر کند. حتی اگر همسرتان تمایلی به در دسترس قرار دادن و شفافیت کامل نشان نداد، می توانید درخواستی اینچنینی از او داشته باشید، «کمکم کن بفهمم که چرا نمیخوای با من کاملاً شفاف باشی.» بعد خوب به پاسخی که میدهد گوش کنید. ممکن است دلیل قانعکنندهای داشته باشد.
3- به نظر میرسد هر دو شما در یک تیم هستید.
این شبیه به آن تمرینی است که در بالا عنوان کردیم که تفاوت زمانیکه گفتگوی باز و زمانیکه گفتگوی بسته با هم دارید را به خاطر بیاورید. از احساسی که زمان همکاری با هم دارید و زمانیکه به نظر میرسد در دو تیم مخالف هستید، آگاه شوید. به احتمال بسیار زیاد شما هر دو در یک تیم هستید و ایدهها و نظرات همدیگر را نادیده نمیگیرید.
این را میفهمید که میتوانید خیلی چیزها از همسرتان یاد بگیرید، حتی اگر طریقی خاص برای برخورد با یک موقعیت داشته باشید و یا حتی اگر انتخابتان با همسرتان کاملاً متفاوت باشد. در یک تیم بودن مربوط است به داشتن ارتباط باز و همه اینها به دیدگاه کلی شما نسبت به همسرتان برمیگردد. اثبات اینکه حق با شماست یا روش شما بهترین روش است اهمیت کمتری دارد.
4- میتوانید نشانههایی از پیشرفت مشاهده کنید.
گفتگوی باز، حس اینکه در یک تیم هستید و شفافیت همه نشانههای پیشرفت در رابطه شماست. نکته مهم برای زوجهایی که بعد از خیانت میخواهند رابطهشان را بازسازی کنند این است که ممکن است پیشرفتهایی اتفاق بیفتد اما یک نفر (یا هر دو شما) آن را نمیبیند.
خیلی راحت میتوانید فقط به آنچه که در گذشته اتفاق افتاده فکر کنید و نسبت به تغییرات مثبتی که در رابطهتان در حال رخ دادن است کور شوید. اگر میخواهید ببینید که درست است بعد از خیانت همسرتان دوباره به او اعتماد کنید یا نه،یک راه قابلاطمینان این است که مطمئن شوید رابطهتان را از دیدگاه زمان حال بررسی میکنید نه گذشته. انکار حسی که بعد از خیانت همسرتان به شما دست داده کار درستی نیست اما بااینحال درست هم نیست که در گذشته زندگی کنید.
عادت کنید که وقتی غرق در گذشته میشوید و زمان حال را فراموش میکنید، متوجه شوید. در چنین مواقعی یک نفس عمیق بکشید، مکث کنید و به زمان حال برگردید. از خودتان بپرسید که آیا آن کلمات و رفتارها با آنچه اکنون اتفاق میافتد سازگاری دارد یا خیر. اینکه بیشتر به زمان حال فکر کنید به شما این امکان را میدهد که پیشرفتها و تغییرات مثبتی که در رابطهتان پیش میآید را ببینید و حس کنید.
خیانت میتواند اعتماد هر رابطهای را از بین ببرد. اما این نشانهها را به خاطر بسپرید، اینها فقط چند نمونه بودند. راههای زیادی وجود دارد که از طریق آنها همسرتان ممکن است به شما نشان دهد که دوباره میتوان به او اعتماد کرد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 63
#305
Posted: 28 Dec 2013 19:46
میل جنسی: مقایسه خانم ها و آقایان
متخصصین می گویند میل جنسی مردها بیشتر از زنان است اما میل جنسی زنها سیال تر است.
مردها هر زمانی که باشد می توانند به سمتش بروند اما خانم ها فقط وقتی سمت آن می روند که شمعهای خوشبو درخانه روشن باشد و شوهرشان ظرف های شام را شسته باشد. این کلیشه است که در ذهن همه ما وجود دارد، اما آیا واقعیت دارد؟ آیا میل جنسی در مردها قوی تر از زنان است؟
بله درست است. تحقیقات بیشماری نشان داده اند که بااینکه میل جنسی آقایون بیشتر از خانم ها نیست اما رک و راست تر است. اما برخلاف آقایون، منبع میل جنسی در خانم ها پیچیده تر است.
باور عمومی این است که خانم ها اهمیت بیشتری به رابطه احساسی در میل جنسی می دهند اما دیده می شود که به شدت تحت تاثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی هم قرار دارند.
دکتر ادوارد لاومن پروفسور جامعه شناسی در دانشگاه شیکاگو می گوید، "میل جنسی در خانم ها شدیداً متاثر از محیط و موقعیت است".
در زیر به هفت الگوی میل جنسی در خانم ها و آقایان که محققان دریافته اند اشاره می کنیم . یادتان باشد که ممکن است کسانی با این الگوها تفاوت داشته باشند.
1. مردها بیشتر به رابطه جنسی فکر می کنند.
دکتر لومان گزارش می دهد که اکثریت مردهای بالغ زیر 60 سال حداقل یکبار در روز به رابطه جنسی فکر می کنند. اما فقط یک چهارم خانم ها به این میزان روزانه درمورد رابطه جنسی فکر می کنند. با بالاتر رفتن سن در خانم و آقایون، این خیالپردازی ها کمتر می شود اما همچنان خیالپردازی های مردان در مورد رابطه جنسی دوبرابر خانم ها باقی می ماند.
در یک تحقیق بسیار جامع که در آن مقایسه ای بین میل جنسی خانمها و آقایان انجام گرفت، روی باومایستر یک روانشناس اجتماعی در دانشگاه ایالتی فلوریدا دریافت که تحریک جنسی ناگهانی در مردها بسیار بیشتر از خانم ها گزارش شده و مردها خیالپردازیهای بیشتر و متفاوت تری دارند.
2. مردها حریصانه تر دنبال رابطه جنسی هستند.
باومایستر گزارش می دهد که در ابتدای رابطه، در اواسط آن و بعد از گذشت سالیان سال از آن، مردها بیشتر از زن ها رابطه جنسی می خواهند. این مسئله فقط مختص افراد با گرایش جنسی عادی نیست، مردان همجنس باز هم خیلی بیشتر از زنان همجنس باز در کلیه مراحل رابطه رابطه جنسی می خواهند. مردها حتی تعداد بیشتری شریک جنسی طلب می کنند و علاقه بیشتری به رابطه جنسی های اتفاقی دارند.
حتی در مواقعی که رابطه جنسی ممنوع است یا موقعیت آن وجود ندارد، مردها خیلی بیشتر از زنان دنبال رابطه جنسی هستند.
- دکتر لومان می گوید، تقریباً دو سوم آقایون خودارضایی می کنند حتی بااینکه تقریباً نیمی از آنها درمورد آن احساس گناه می کنند. درعوض تقریباً 40 درصد از خانم ها اقرار به خودارضایی می کنند و تکرر این خودارضایی ها هم بین خانم ها کمتر از آقایون است.
- فحشاء نیز نشان دهنده تمایل مردان به داشتن رابطه جنسی است نه برعکس آن.
- زنان راهبه خیلی بهتر از کشیش ها به تعهد خود برای دور ماندن از رابطه جنسی عمل می کنند. آمار نشان می دهد که 62 درصد از کشیش ها به داشتن فعالیت جنسی اقرار کرده اند درحالیکه این عدد در میان زنان راهبه 49 درصد است.
3. طبیعت جنسی خانم ها بسیار پیچیده تر از آقایون است.
چه چیز خانمها را تحریک می کند؟ حتی خودشان هم نمی دانند. مردیت چیورز محقق دانشگاه نورس وسترن و همکاران او در تحقیقی فیلم های تحریک آمیز به مردان و زنان همجنس باز، مردان و زنان با تمایل جنسی به جنس مخالف نشان دادند و از آنها خواستند میزان تحریک جنسی خود را گزارش کنند و توسط ابزارهایی که به دستگاه تناسلی آنها متصل بود میزان تحریک واقعی آنها را اندازه گیری کردند.
نتایج آقایون قابل پیش بینی بود: مردان با تمایل جنسی به جنس مخالف گزارش دادند که با تصاویر مربوط به رابطه جنسی مرد-زن و زن-زن تحریک بیشتری داشته اند و ابزارهای اندازه گیری هم ادعای آنها را تایید کرد. مردان همجنس باز گزارش دادند که تصاویر مربوط به رابطه جنسی مرد-مرد آنها تحریک کرده و باز هم ابزارهای اندازه گیری ادعایشان را تایید کرد. درمورد خانم ها، نتیجه به دست آمده جالب تر بود. زنان با تمایل جنسی به جنس مخالف ادعا کردند که تصویر مربوط به رابطه جنسی مرد-زن تحریک بیشتری برایشان به وجود آورده اما ابزار اندازه گیری نتایج یکسانی را برای هر سه نوع رابطه جنسی (مرد-زن، زن-زن، مرد-مرد) نشان داد.
مایکل بایلی محقق جنسی در دانشگاه نورس وسترن می گوید، مردها درمورد اینکه با چه کسی تحریک می شوند، با چه کسی می خواهند رابطه جنسی داشته باشند یا عاشق چه کسی می شوند بسیار سخت و صریح هستند.
اما در مقابل خانم ها به خاطر میل جنسیشان که نسبت به آقایان چندان رک و راست نیست، تمایل بیشتری نسبت به داشتن رابطه با جنس خود دارند. بایلی می گوید، احتمالاً ظرفیت خانم ها برای علاقه مند شدن به جنس موافق خود از نظر جنسی و عاشق جنس موافق خود شدن ظرفیت بیشتری نسبت به مردها دارند. البته لزوماً اینکار را انجام نمی دهند اما ظرفیت آن را دارند.
ادعای بایلی را تحقیقاتی تایید می کنند که نشان می دهند همجنس گرایی در میان خانم ها شایع تر از آقایان است. باومایستر در تحقیق دیگری دریافت که زنان همجنس گرای بیشتری از رابطه جنسیی که اخیراً با مرد داشته اند گزارش کردند تا مردان همجنس گرا درمورد داشتن رابطه جنسی با جنس مخالف خود. همچنین خانم ها خیلی بیشتر از مردان خود را دو جنسی می دانند.
4. تمایل جنسی خانم ها بیشتر از آقایون تحت تاثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی است.
باومایستر در تحقیقات خود راه های مختلفی که گرایشات، رفتارها و تمایلات جنسی خانم ها خیلی بیشتر از آقاین متاثر از عوامل اجتماعی و فرهنگی بوده را نشان داده است.
- گرایش خانم ها نسبت به آقایون در برابر رفتارهای جنسی مختلف با گذشت زمان بیشتر دستخوش تغییر می شود.
- خانم هایی که مرتباً کلیسا می روند گرایشات کمتری به رابطه جنسی دارند. اما در میان مردان رابطه ای بین کلیسا رفتن و گرایشات جنسی یافت نشد.
- خانم ها خیلی بیشتر از آقایون در تصمیمات خود درمورد رابطه جنسی تحت تاثیر همسالان خود هستند.
- خانم هایی که تحصیلات بالاتری دارند، فعالیت های جنسی متنوع تری را تجربه کرده اند. اما سطح تحصیلات در آقایون تفاوتی ایجاد نمی کند.
- خانم ها نسبت به آقایون تناقض بیشتری در اظهار ارزشهای خود درمورد رابطه جنسی قبل از ازدواج دارند.
اما چرا تمایل جنسی در خانم ها به نظر کمتر است و بیشتر تحت تاثیر قرار دارد؟ برخی می گویند این مسئله به قدرت بیشتر مردها در جامعه مربوط می شود، یا به انتظارات جنسی متفاوت تر مردها در مقایسه به خانم ها. دکتر لومان مسئله را از دیدگاه جامعه شناختی توضیح می دهد.
لومان می گوید مردها هرکاری می کنند تا رابطه جنسی داشته باشند تا بتوانند تمایلات دستگاه تناسلی خود را برآورده کنند. درمقابل، خانم ها درانتخاب شریک جنسی خود بسیار دقیق هستند چون این آنها هستند که در معرض باردار شدن قرار دارند و ممکن است مجبور شوند از یک بچه نگهداری کنند. کیفیت رابطه برای آنها بسیار مهمتر از مردان است چون آنها شریکی می خواهند که با آنها بماند و از فرزندشان نگهداری کند. حتی برایشان مهم است که با کسی باشند که وضعیت مالی قابل قبولی داشته باشد تا بتواند از فرزندشان حمایت بهتری بکند.
5. خانم ها برای ارضای جنسی راهی کمتر مستقیم انتخاب می کنند.
خانم ها و آقایون راه های متفاوتی را برای رسیدن به میل جنسی خود می پیمایند. استر پِرِل روان درمانگر می گوید، "از خیلی از خانم ها می شنوم که میل آنها بیشتر از بین گوشهایشان شروع می شود تا پاهایشان. برای خانم ها حتماً باید یک موضوع و طرح اولیه وجود داشته باشد تا رمان عشقیشان نوشته شود. این اشتیاق است که سوخت تمایل آنها را تشکیل می دهد.
دکتر پِرِل اضافه می کند، "تمایل جنسی خانم ها خیلی بیشتر وابسته به موقعیت، درونی و احساسی است. اما درمقابل مردها نیازی به اینهمه خیالپردازی ندارند چون رابطه جنسی برایشان بسیار ساده تر و سرراست تر است."
این به آن معنا نیست که مردها به دنبال صمیمیت، عشق، و رابطه نزدیک نیستند. آنها فقط نقش رابطه جنسی را متفاوت تر می بینند. دکتر پِرِل اینطور توضیح می دهد که، "خانم ها می خواهند که اول حرف بزنند، نزدیک بشوند، و بعد رابطه جنسی داشته باشند اما برای آقایون رابطه جنسی همان رابطه و نزدیکی است. رابطه جنسی زبانی است که مردها برای ابراز احساسات خود استفاده می کنند. رابطه جنسی زبان صمیمیت مردهاست."
6. ارگاسم و ارضای جنسی در خانم ها با آقایون متفاوت است.
بااینکه محققان دریافته اند که تعیین میزان ارگاسم در خانمها درمقابل آقایون کار دشواری است اما درمورد مدت زمانی که می کشد مردها یا زن ها به ارگاسم برسند اطلاعات دارند. براساس گفته های پروفسور لومان، برای مردها به طور متوسط چها ردقیقه از زمان داخل شدن تا ارضاء طول می کشد اما این مدت برای خانم ها 10 تا 11 دقیقه است، البته اگر به ارگاسم برسند.
این یک تفاوت دیگر بین دو جنسیت است: یعنی چند وقت یکبار در طول رابطه جنسی ارگاسم می شوند. درمیان مردان 75% گزارش میدهند که همیشه به ارگاسم می رسند و این میزان برای خانم ها 26 درصد است.
7. تمایل جنسی در خانم ها کمتر از آقایون تحت تاثیر دارو است.
ازآنجاکه تمایل جنسی آقایون درمقایسه با خانم ها مستقیم تر وابسته به بیولوژی است، جای تعجب نیست که کم بودن تمایل جنسی در آنها راحت تر با داروها درمان شود. مردها می توانند برای اکثر مشلات جنسی خود از دارو استفاده کنند و نتیجه بگیرند اما درمورد خانم ها استفاده از دارو برای بالا بردن میل جنسی چندان موثر نیست.
تستوسترون هورمونی است که در مردها و زن ها به میل جنسی مرتبط است. اما این هورمون درمردها با میل جنسی پایین سریعتر از زن ها عمل می کند. در میل جنسی یک عامل هورمونی وجود دارد که درموردها بسیار مهمتر از خانم هاست.
یک داروی جنسی به نام Intrinsa در اروپا روی خانم ها خیلی خوب موثر بود اما FDA آن را به خاطر عوارض طولانی مدت احتمالی تایید نکرد. این مسئله پژوهشگران را به این مسئله متوجه کرد که آیا برای درمان پایین بودن میل جنسی در خانم ها باید از دارو استفاده شود یا خیر. پژوهشگران به نتایج یک تحقیق بسیار جامع اشاره می کنند که نشان داد 40 درصد از خانم ها نوعی مشکل جنسی را گزارش داده اند که بیشتر پایین بودن میل جنسی بوده اما فقط 12 درصد از آنها نسبت به وضعیت خود احساس ناراحتی داشتند. باتوجه به کلیه عوامل، پزشکان عقیده دارند که دارو باید آخرین چیزی باشد که برای درمان پایین بودن میل جنسی در خانم ها استفاده شود، نه اولین آن.
روحشان به اندازه اندوهت شاد باد
از دردهای کوچک است که آدم مینالد، وقتی ضربه سهمگین باشد، لال میشود آدم.
خدا کند که نه...!!! نفرین نمی کنم که مباد
به او که عاشق او بودم زیان برسد
خدا کند که فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط
ارسالها: 14491
#308
Posted: 11 Feb 2014 16:14
زندگی زناشویی شاد برای مادران شاغل؛ میشه؟
بعد از یک روز کاری خسته کننده، آشپزی و تهیه غذا برای خانواده، تمیز کردن آشپزخانه و خواباندن کودکان، آخرین چیزی که ممکن است به ذهن تان خطور کند این است که برای زندگی زناشویی تان چه باید بکنید اما زندگی زناشویی شاد زیربنا و شالوده ای برای سعادت و بهروزی خانوده تان است. آن ارزش توجه و زمان شما را دارد. اگر هر روز چند دقیقه ای را صرف تمرکز بر شاد نگه داشتن زندگی تان کنید هر یک از اعضای خانواده حتی خود شما اوقات بهتری خواهید داشت.
پیشنهادهایی برای کنار هم بودن
نیازی نیست که حتما پرستار بچه داشته باشید اما باید زمانی را به طور منظم به همسرتان اختصاتص دهید. کار تربیت و بزرگ کردن فرزندان و حمایت از خانواده به اندازه کافی وقت گیر و پردردسر است. زمانی که وقت منظمی به همسرتان و رابطه تان اختصاص داده اید، خودتان را ملزم می کنید که آن رابطه و ارتباط را دوباره بسازید.
اگر نگران هزینه های مراقبت و نگهداری از فرزندان هستید، کمی خلاق باشید. می توانید از همسایه ای که به او اطمینان دارید بخواهید که زمانی که فرزندتان خوابیده بیاید و کنار او باشد تا شما هم بتوانیدبا همسرتان بیرون بروید و کمی با هم بگردید و راه بروید. از هر فرصتی برای با هم بودن استفاده کنید.
یا می توانید قرارتان را برای صبح بگذارید و بعد از رفتن بچه ها به مدرسه با هم صبحانه بخورید. شما می توانید با رئیس یا همکارتان صحبت کنید تا یک ساعت دیرتر به سر کار بروید، در اقبال این پاداش، شما در محل کار و خانه سرحال تر و هوشیارتر خواهید بود. کمترین و کوچکترین زمان و فرصت برای با هم بودنتان می تواند یک فرصت طلایی باشد پس از آن نهایت بهره را ببرید.
اول به همسرتان فکر کنید
تصور کنید اگر هر روز صبح که از خواب بیدار می شوید از خودتان بپرسید، «چطور می توانم روز همسرم را تبدیل به یک روز خاص و به یادماندنی کنم؟» و اگر همسرتان هم بعد از بیدار شدن همین سوال را از خودش بپرسد. شما قطعا زندگی خوب و سرشار از شادی خواهید داشت.
اکنون می دانم که در زندگی واقعی و با این همه مشغله ممکن نیست که روزانه بتوان چنین کاری کرد اما خیلی از ما زمانی که از خواب بیدار می شویم می گوییم، «امروز نوبت منه که ناهار یا صبحانه ببرم سر کار». اما اگر دست کم تلاش کنید که اولویت را به همسرتان بدهید، و او هم همین کار را در حق شما انجام دهد، مطمئنا پیشرفت زیادی خواهید داشت. آن زمان هایی که اول به همسر و شریکمان فکر کردیم، لحظات زیبا و خاصی را تجربه نموده ایم.
با هم صحبت کنید
داشتن یک زندگی سعادتمند و شاد خیلی ساده می شد اگر می توانستیم ذهن همدیگر را بخوانیم. متاسفانه، همسر من صرفا شنونده خوبی است. شرط می بندمهمسر شما هم اینگونه است. انتظار نداشته باشیدکه همسرتان بتواند حدس بزند چرا غمگین و ناراحتید یا بداند چه می تواند در این لحظه به شما کمک کند. شما باید آنچه می خواهید از او درخواست کنید، حتی اگر بخواهید جوراب های خود را از روی زمین بردارد.
به من اعتماد کنید، او بابت تشریح و توضیح راه حلی برای ناراحتی از شما ممنون خواهد شد. همسرتان شما را بیش از هر کس دیگری در این دنیا دوست دارد او هم می خواهد که مشکلات را حل و فصل کند. فقط مشکل اینجاست که راهش را نمی داند.
زمانی که آنچه می خواهید را به او می گویید، خواه حمایت احساسی باشد یا کمک در کارهای خانه، این کمک می کند تا از رفتارهایی که مادرتان به شما آموخته استفاده کنید. تقاضای مشابه می تواند به صورت خیلی متفاوتی صورت بگیرد اگر با لبخند باشد تا اینکه با صورت عصبانی و لحن تند و صدای بلند، قطعا واکنش به لحن و چهره شما متفاوت خواهد بود.
تشکر و معذرت خواهی کنید
زمانی که همسر و شریکتان صدمه دیده یا خشمگین است، مهمترین چیز آن است که عصبانیتش را بشنوید و درک کنید. حالت تدافعی به خودتان نگیرید و فلسفه بافی و توجیه راه نیندازید. بگذارید بداند که شما به او گوش و توجه می کنید آن هم فقط با همدلی. چه اشکالی دارد اگر بگویید «معذرت می خواهم» یا «متاسفم» و این جمله ممکن است او را قدری آرام تر کند. قطعا، ممکن است بپذیرد که او هم اشتباه کرده است.
با لجبازی و ایجاد تنش زیادی زندگی و رابطه تان را در معرض خطر نیندازید. کمی صبر، شکیبایی، سیاست های زنانه و مهربانی می تواند اوقات بهتری را برایتان به ارمغان بیاورد. عمیق ببینید و فکر کنید، کمی فراتر و دورتر را ببینید. دوراندیش باشید. و زمانی که همسرتان کار خاص و ویژه ای را برایتان انجام می دهد، حتی اگر خودتان از او خواسته اید که آن کار را انجام دهد، یا حتی اگر کاملا آنچه می خواستید نبوده، او همه تلاشش را کرده پس فراموش نکنید حتما از او تشکر کنید. راه های بسیاری برای ابراز تشکر و قدردانی از یک مرد وجوددارد، خودتان یکی را انتخاب کنید.
به هم نزدیکتر شوید
برای حفظ زندگی تان قبل از اینکه بچه دار شوید، قبل از وام و صورت حساب ها، کمی به گذشته برگردید. زمانی که سرگرم بزرگ کردن بچه های کوچک و نوزادان هستید، تقاضاها و خواسته های آنها خصوصا مادران را خسته و کلافه می کند. با این وجود باید آگاهانه تصمیم بگیرید و کمی از انرژی تان را برای همسرتان کنار بگذارید؛ حتی اگر مجبور شویدکارهایی مانند اطو و شستن لباس ها یا ایمیل و ... را به وقت دیگری موکول کنید.
قصد و نیت را خوب تعبیر کنید
جامعه ما مملو از مصیبت و شکایت است. خیلی راحت است که اشتباهات همسرتان را به هزار و یک شکل تعبیر و تفسیر کنید و همه اینها به شما بستگی دارد. نگه داشتن لیستی ذهنی از اشتباهات قطعا دستورالعملی برای ناآرامی، تشویش و آشفتگی در خانه تان است. در عوض، سعی کنید بهدلایل مثبتی بیندیشید که او ممکن است برای انجام این کار داشته است.
ممکن است او فراموش کرده باشد که بچه ها را از مهد بیاورد چون برای حمایت از خانواده تان سخت مشغول کار و فعالیت بوده. شاید حرف و کنایه مادرشوهرتان را در مورد مادرانی که کار می کنند نادیده گرفته چون اصلا آن را نشنیده است. شاید او بعد از خوابیدن بچه ها ظرف ها را نشسته در سینک ظرفشویی رها کرده، چون صورتحساب ها ذهن او را مشغول کرده اند.
توضیحات آماده و از پیش ساخته شده شما ممکن است درست از آب درنیاید اما این افکار جانشین می تواند به شما آن فضا را بدهد تا تصور کنید که دلایل محکم و منطقی برای این عملش وجود دارد. گام بعدی این است که از خودش دلیل کارش را بپرسید.
در هر صورت شما هم یک سمت این رابطه هستید و نقش پررنگ و مهمی در حفظ و بقای این رابطه دارید، بنابراین تمام همت و تلاش خود را به کار بگیرید تا زندگی زناشویی و خانوادگی تان را حفظ کنید. فقط با کمی تدبیر، مثبت اندیشی و بخشش قطعا زندگی خوبی خواهید داشت.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#309
Posted: 11 Feb 2014 16:36
اینکه زن و شوهر هر دو شاغل باشند چه مزایا و معایبی در یک زندگی متاهلی دارد؟
شغل + 2
اگر قصد ازدواج دارید و نمی دانید بین خانم های شاغل دنبال همسر بگردید یا خانه دار، اگر ازدواج کرده اید و هنوز دو به شک اید، بهتر است خانه داری در پیش بگیرید یا به فکر پیدا کردن شغل و کسب درآمد و جایگاه اجتماعی باشید. با ما همراه شوید در مرور تهدیدها و فرصت های هر حالت! به هر حال انتخاب هر کدام این وضعیت ها، مزایا و معایبی در زندگی پیش رویتان می گذارد که می توانیدبه آن ببالید یا از آن بهراسید. زندگی متاهلی پیچیده تر از این حرف هاست و چنین نیست که در تمام لحظاتش به خاطر شاغل بودن خود یا همسرتان، با دمتان گردو بشکنید یا از بی کاری ظاهری خانه داری، مدام نک و ناله کنید.
فرصت ها
جر و بحث کمتر
آدم ها برای پر کردن نیازهای روحی - روانی شان نیاز دارند از منابع عاطفی مختلفی تغذیه کنند اما خانم های خانه دار - به خصوص اگر بچه نداشته باشند - معمولا تمام روز را در منزل به تنهایی سر می کنند و اینطوری توقعشان نسبت به شوهر بالا می رود. در واقع چنین خانمی از مردش می خواهد جور تمام نیازهایی که باید به طرق مختلف برآورده می شد را یک تنه به دوش بکشد. این مسئله می تواند منجر به دلخوری، نارضایتی و افسردگی هر دو طرف ماجرا شود.
آقا که بخش اعظم توانش را بیرون از خانه صرف کرده، حوصله یا انرژی کافی برای اینکه پای صحبت های همسری بنشیند که ساعت ها به انتظار او بوده ندارد. این مسئله برای زن و شوهرهای شاغل کمتر پیش می آید. خانم های شاغل از صبح کلی با همکارهاشان حرف زده اند، کارهایی کرده اند که بهشان احساس متخصص بودن داده، احتمالا با ارباب رجوع سر و کله زده اند، بابت فعالیت های مثبت یا منفی شان تحسین یا توبیخ شده اند و ... در نتیجه شب که به خانه می آیند، بسیار کمتر از خانم های خانه دار از همسرشان توقع دارند. حتی شاید حال و حوصله چندانی هم برایشان نمانده باشد و ترجیح بدهند اوقات فراغتشان را بیشتر به خودشان بپردازند و اغلب معاشرت ها و با هم بودن های دو نفره به تعطیلات موکول می شود.
به این ترتیب احتمال وقوع تنش در رابطه این زن و مرد پایین تر می آید (البته طبعا معنای این حرف این نیست که زن و شوهرهای شاغل کمتر از زوج هایی که در آن خانم خانه دار است، به پروپای هم می پیچند!)
وضع اقتصادی بهتر
در این روزگار وانفسای اقتصادی، واضح است که وضعیت مالی خانه ای که در آن به جای یک نفر، دو نفر کار می کنند و پول درمی آورند، به مراتب بهتر و مطلوبتر است، ضمن اینکه برخی معتقدند زن هایی که کار بیرون می کنند، به ارزش پول واقف ترند و ضمنا فرصت چندانی هم برای خرجش ندارند، در نتیجه پس انداز بیشتری عاید خانواده خواهد شد!
این وضعیت علاوه بر اینکه می تواند دست خانواده را برای بسیاری انتخاب ها (از چیزهای بزرگی مثل خانه و ماشین بگیر تا لوازم منزل و لباس و تفریح های گرانتر) بازتر بگذارد، به لحاظ روانی هم آرامش بیشتری برای زن و مرد به همراه خواهدداشت.
طبیعی است که وقتی یک موتور قرار است چرخ زندگی را بچرخاند، زن و شوهر بیشتر با سوالات نگران کننده ای مثل «مگر چقدر توان دارم/ دارد»، «نکند آخر ماه کم بیاوریم»، «خرج های غیرمنتظره را چه کنیم» و ... مواجه خواهند بود.
تجربه بیشتر
خانم های شاغل در طول روز با آدم های بیشتری سر و کار دارند و با پیشامدها، گرفتاری ها و چالش های بیشتر و متنوع تری به نسبت یک خانم خانه دار مواجه می شوند. برای سر و کله زدن با آدم ها، مدیریت روابط کاری و پرهیز از وقوع تنش در ارتباط های مختلفشان مجبورند روش های گوناگون تعامل و مدارا را کشف کرده و یاد بگیرند، احتمالا بیشتر از زنان خانه دار از مشکلات دیگر زوج ها مطلع می شوند و بیشتر در موقعیت مقایسه و پندگیری قرار خواهند داشت. تمام این یادگیری ها و تجربیات احتمالا آنها را برای مواجهه با مشکلات در زندگی خانوادگی شان آماده تر می کند و ترسشان را از مواجهه با مسائل کمتر خواهد کرد. این تجربه قطعا در زمان تربیت بچه هم کمک خوبی خواهد بود.
سوژه های گفتگوی گسترده تر
یکی از مشکلات رایج در زندگی زناشویی، روزمره شدن رابطه و از تب و تاب افتادن و بی حرف ماندن زوج هاست. وقوعت این وضعیت در زوج هایی که خانم خانه دار است، محتمل تر به نظر می رسد (دقت کنید؛ داریم از «احتمال» حرف می زنیم، نه یک وضعیت قطعی!) مثلا در همین راستا، می توانیدیک بار زندگی یکنواخت و تکراری طاهره (هنگامه قاضیانی) را در «به همین سادگی» دوباره مرور کنید.
حتی در حالتی بدبینانه اگر فرض کنیم حرف های مشترک هر زوجی بالاخره یک روز ته می کشد، درباره زوج های هر دو شاغل، این اتفاق دیرتر خواهد افتاد. در زندگی که زن هم مانند مرد شاغل است، خانم نیز به اندازه آقا از صبح تا شب در معرض جریان های اطلاعاتی مختلف دارد.
اتفاقاتقاتبل تعریف بیشتری را در طول روز خواهد دید و شنید که تمامشان امکان شکل گیری گفتگو با همسر را بالاتر می برد. این خانم ها احتمال هر شب چند خاطره از همکارشان که با شوهرش دعوا کرده، رئیسشان که روز به روز بیشتر روی اعصاب می رود، کم شدن اضافه کارها، شلوغی خیابان، نظرات همکارانشان درباره یک رویداد سیاسی و اجتماعی و ... خواهند داشت که هر کدام سوژه ای جذاب برای ایجاد ارتباط کلامی با همسر می سازد (هر چند خستگی و کم حوصلگی - که در بخش «تهدیدها» بهشان خواهیم پرداخت - روی خط سکته شاغل بودن است و شاید باعث شود با وجود سوژه برای صحبت کردن، باز طرفین به کم حرفی یا سکوت تمایل بیشتری نشان دهند).
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#310
Posted: 11 Feb 2014 16:43
تهدیدها
آزادی عمل محدودتر
طبیعی است که وقتی زن و مرد هر دو مشغول به کار هستند (در شرایطی که خودشان صاحبکار محسوب نمی شوند)، فارغ از اینکه در منزل با چه مشکلات و مسائلی مواجهند، مجبورند از قوانین و مقررات مربوط به کارشان تبعیت کنند. در نتیجه ممکن است در زمان هایی خانم خانه مجبورند به ماندن تا دیروقت و اضافه کاری اجباری شود، یا نتواند برای سفر آخر هفته مرخصی بگیرند، یا این امکان را نداشته باشد که هر زمان اراده کرد (ید)، مهمانی بدهد و برود و محدودیت هایی از این قبیل.
این همسرها بیرون از خانه هم رئیسی دارند که ممکناست گاهی از خانه دورشان کند یا شرایطی را پیش بیاورد که خیلی به مذاق آقا خوشایند نباشد. این مسئله به خصوص زمانی دردسرساز می شود که شوهر نتواند این موضوع را تحمل کند که همسرش از کس دیگری بیرون از محیط خانواده دستور بگیرد.
اما به هر حال وقتی آقای محترمی از داشتن امنیت خاطر اقتصادی بیشتر محظوظ هست و به سری در بین سرها بودن همسرش می بالد، باید اینها را هم بپذیرد کار زن نیز به همان اندازه کار مرد جدی است و قوانینش معتبر و واجب الاجرا!
حوصله کمتر
این هم یکی دیگر از تهدیدهای دو موتوره کار کردن است. همان قدر که شاغل بودن زن، نیازش به همسر را برای پر کردن خلأهای عاطفی اش کمتر می کند و تنش های احتمالی را کاهش می دهد، می تواند باعث دور شدن تدریجی زن و مرد از یکدیگر هم بشود. البته نه اینکه مسئولیت گرم نگه داشتن کانون خانواده همیشه با زن باشد اما در شکل سنتی خانواده که خانم ها همیشه خانه دار بوده اند، این توقع بیشتر متوجه زن ها بود. به هر حال یکی باید انرژی بیشتر و حواس جمع تری در این رابطه داشته باشد و از آنجایی که آقایان به طور معمول و سنتی، بیشتر در نقش شاغل فرو رفته اند، معمولا این نقش را متوجه خانم ها می دانند.
منتها در عمل، و در شرایطی که هر دو نفر مشغول به کار بیرون اند، احتمال اینکه زن هم مانند مرد بی حوصله و کم انرژی باشد زیاد است ، و اگر زوجین نسبت به مسئله بی تفاوت باشند و راهکاری برای کنترلش نیندیشند، شاید خدای ناکرده به مرور و با گذشت زمان، قضیه به جاهای ناگوار برسد.
فرسودگی بیشتر
هر چقدر هم بخواهید تقسیم کار عادلانه بکنید و فهرست بنویسید و چک لیست بسازد، باز هم اغلب زن ها با وجود اینکه دوش به دوش مرد خانه کار می کنند (ولو با دریافتی مالی کمتر)، خودشان را مسئول بخش قابل توجهی از کارها و وظایف خانه داری می دانند. کاری به «خودشبختانه یا متاسفانه»اش نداریم اما این نگاه به طور عرفی در جامعه وجود دارد و به تبعش، زن ها سهم بیشتری از پخت و پز و رفت و روب و ... در منزل را برعهده می گیرند.
در نتیجه خانم بعد از اتمام کار بیرون، تازه شیفت دوم کاریش (آن هم به صورت فشرده) شروع می شود و به قول رویارویی «کاغذ بی خط». «باید سه مرتبه بشوره و بسابه و بپزه. تو می تونی سه دفعه پشت سر هم بگی می شورم و می سابم و می پزم؟».
اگر طفل دلبندی هم از راه برسد و بعد از آب و گل درآمدنش، خانم بخواهد باز سر کار برود، یک شیفت مضاعف دیگر به این دو شیفت اضافه خواهد شد و عملا مجبور به انجام وظیفه در سه شیفت طاقت فرسا و سنگین می شود. واضح است که چنین آدمی فرصت کمتری برای رسیدگی به خود و استراحت خواهد داشت و این مسئله ممکناست او را دچار استرس دائم، ناامیدی، افسردگی و حتی احساس پیری زودرس می کند.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟