ارسالها: 12930
#431
Posted: 27 Mar 2014 04:06
تاثیر افسردگی بر رابطه جنسی در زندگی زناشویی
افسردگی بر روی کلیه جنبه ھای زندگی تاثیر می گذارد. در این مورد باید اذعان داشت که روابط با جنس مخالف نیز از این امر مستثنی نیستند. زمانیکه یکی از طرفین در یک رابطه دچار افسردگی شده باشد، رابطه آنقدر آسیب می بیند که می توان گفت بقای آن با مشکل جدی مواجه خواھد شد. البته می توان اظھار داشت که یک رابطه خوب می تواند برای کسانی که دچار افسردگی ھستند، نقش مرھم را بازی کند؛ زمانیکه میلی به انجام ھیچ کاری نداریم، کمی عشق و محبت می تواند ما را از دلتنگی بیرون آورد.
اگر شریکتان افسرده باشد !
افراد افسرده تمایلی به انجام کارھای روزمره ندارند، آنھا احساس می کنند که بدنشان به اندازه کافی انرژی ندارد، از پس ھر کاری بر نمی آیند، ھمچنین توانایی برقراری ارتباط مناسب با خانواده، دوستان و حتی شریک زندگی خود را نیز از دست می دھند. ممکن است در یک چنین شرایطی طرف مقابل احساس بی محبتی و بی میلی کند. این سوء تفاھم نھایتاً به جدایی دو نفر از یکدیگر ختم خواھد شد. از سوی دیگر ممکن است طرف دوم احساس کند که خودش مسبب اصلی ایجاد افسردگی در شریکش بوده است. گاھی اوقات اوضاع آنقدر وخیم می شود که دو نفر به ھم مشکوک شده و تصور می کنند که نفر دیگر برای خود معشوقه گرفته. باید توجه داشت که ھمه این امور تفکرات بی پایه و اساس ھستند، اما به ھر حال کنترل احساسات شخصی کمی مشکل است. اگر در مقابل چنین شرایطی از خود عکس العمل منفی نشان داده و کمی عصبانی شوید، واکنش ھای شما در این زمینه کاملاً طبیعی ھستند. اگر شریکتان نمی توانست پاسخ شما را با یک لبخند کوچک بدھد، مثل گذشته دوستتان داشته باشد، ازلحظه ھایی که در کنار شما سپری می کند لذت ببرد، و ... باید قبول کنید که ھمه این موارد علائمی از بیماری او ھستند.
نحوه عملکرد پیرامون مسائل جنسی
ھنوز شواھد مستدلی از فعل و انفعالات شیمیایی که در طی این بیماری در مغز رخ می دھد، در دست نیست. پژوھش ھای معدودی در زمینه اثر افسردگی بر روی روابط جنسی انجام شده که در این قسمت به اختصار نگاھی به آنھا می اندازیم.
از بعد بالینی کاملاً مشخص است که افسردگی بر روی تمام ارگان ھای بدن تاثیر گذاشته، عملکرد طبیعی آنھا را با مشکل مواجه ساخته، و واکنش ھای بدن را از حد نرمال، کند تر می کند. افسردگی به ویژه بر روی برنامه خواب و استراحت افراد تاثیر می گذارد. در اکثر بیماران اختلالاتی در مورد خواب گزارش شده است. افسردگی ھمچنین بر روی ھر گونه فعالیتی که نیازمند شوق و حرارت، خودجوشی، وھمکاری دو جانبه باشد نیز تاثیر منفی می گذارد که در این میان می توان به رابطه جنسی نیز اشاره کرد. می توان گفت که اغلب افرادی که افسرده ھستند، به مرور زمان تمایل خود را به رابطه جنسی از دست می دھند. البته نمی توان به طور قطعی اظھار کرد که ١٠٠ % بیماران افسرده، تمایلی به برقراری رابطه جنسی ندارند. در این میان مواردی دیده شده اند که به طور طبیعی روابط جنسی خود را حفظ می کنند و سکس تنھا عاملی است که می تواند به آنھا اطمینان خاطر داده و آرامشان کند.
در آقایون کاھش فعالیت ذھنی سبب ایجاد خستگی و کسالت می شود که این امر نھایتاً منجر به کم شدن شھوت شده و سبب بروز مشکلاتی در زمینه نعوظ می شود. در خانم ھا کاھش فعالیت ذھنی سبب می شود تا آنھا علاقه خود را به برقراری رابطه جنسی از دست بدھند و مشکلاتی در زمینه رسیدن به ارگاسم پیدا می کنند. البته ھمه این مشکلات با بھبود بیماری افسردگی خود به خود بھبود پیدا می کنند. در حقیقت می توان گفت که ایجاد علاقه مجدد به برقراری رابطه جنسی یکی از علائم اولیه بھبود بیماری است.
رابطه جنسی و داروھای ضد افسردگی
تنھا خود بیماری افسردگی نیست که بر روی زندگی جنسی فرد تاثیر منفی می گذارد. داروھای ضد افسردگی مانند "پروزاک" نیز می توانند بر روی عملکرد جنسی فرد تاثیر نامطلوبی بگذارند. یکی از رایج ترین تاثیرھای جانبی که این داروھا بر روی بیمار می گذارند این است که بازه زمانی رسیدن به اوج لذت جنسی را افزایش داده و در برخی موارد فرد توانایی رسیدن به ارگاسم را به طور کلی از دست می دھد. اگر چنین اتفاق برای شما روی داد از پزشک معالج خود بخواھید نوع داروھای شما را تغییر دھد.
افراد افسرده چگونه می توانند به خود و خانواده شان کمک کنند
این افراد برخی روزھا حالشان از روزھای دیگر بھتر است. باید در روزھایی که حالشان خوب است، سعی کنند عشق و محبت بیشتری به اطرافیان و به ویژه شریک زندگیشان بدھند. یک اسم رمز انتخاب کنید مثلاً اسم یک فیلم مورد علاقه و بعد از آن برای نشان دادن این امر که تمایلی به برقراری رابطه جنسی ندارید و ترجیح می دھید فقط او را در آغوش بگیرید، استفاده کنید.
سعی کنید ھر روز پیاده روی کنید، بھتر است این کار را با ھمسرتان انجام دھید. پیاده روی نه تنھا شما را در معرض ھوای آزاد قرار می دھد، بلکه مانند سایر فعالیت ھای ورزشی میزان اندروفین مغز را نیزافزایش میدھد. اندروفین نوعی ماده شیمیایی است که به آسانی می تواند حالات درونی شما را تغییر داده و احساس خوبی در بدن ایجاد کند. حتی در روزھایی که شرایط مناسبی ندارید سعی کنید لحظه ای آرام بخش را پیدا کنید مانند صدای نغمه خوانی پرندگان و یا گل ھایی که در باغچه خانه شکوفا شده اند. تمرین کنید تا حداقل روزی سه مورد از این مسائل آرامبخش را در زندگی خود پیدا کنید. زمانیکه شما دچار افسردگی می شوید تغییراتی در آداب غذاییتان رخ می دھد. اشتھای شما ممکن است به طور کامل از بین برود و یا اینکه اشتھای سیری ناپذیری پیدا کنید. سعی کنید در طول روز ۵ بار میوه بخورید. این کار به حفظ سلامت فیزیکی و ذھنی شما کمک شایان ذکری خواھد کرد.
به موزیک ھایی که علاقه دارید گوش دھید.
ایمان داشته باشید که دوران افسردگی نیز به پایان خواھند رسید و دوباره روزھایی می رسند که می توانید از زندگی لذت ببرید.
چگونه می توان به شریک زندگی افسرده کمک کرد
سعی نکنید که وانمود کنید شرایط او را به طور کامل در ک می کنید، چون نمی توانید یک چنین کاری انجام دھید. در عوض به او بگویید: من نمی توانم درک کنم که تو دقیقاً چه احساسی داری، ولی تمام تلاشم را می کنم تا متوجه شرایطت بشوم و کمکت کنم." اکثریت قریب به اتفاق افرادی که دچار افسردگی می شوند علاقه خود را به برقراری رابطه جنسی ازدست می دھند. سعی کنید به او بقبولانید که این بی میلی به دلیل مسائل شخصی نبوده و منحصراً مربوط به بیماری او می شود. ناامید نشوید؛ شاید بعضی روزھا احساس کنید که تلاشتان به جایی نمیرسد، اما مطمئن باشید که اظھار محبت دائمی بالاخره تاثیر خود را می گذارد و می توانید آنھا را متوجه ارزش ھای واقعی شخصی شان بکنید. او را متقاعد کنید تا به متخصص مراجعه کند و کمک ھای لازم را از او بگیرد. افسردگی مقوله ای نیست که بتوان یک تنه به جنگ آن رفت. به خاطر داشته باشید: بھبود افسردگی درست مثل بھبود یک عمل جراحی است. از او به خوبی مراقبت کرده و تا جایی که می توانید عشق و محبت خود را نثارش کنید. البته انتظار نداشته باشید که به سرعت کارھایتان نتیجه بدھند.
برای خودتان کارھای جالب انجام دھید. زندگی با یک فرد افسرده کمی خسته کننده است به ھمین دلیل باید مراقب خودتان باشید. برای خودتان وقت بگذارید، با دوستانتان به بیرون و یا سینما بروید. بیمارانی که دچار افسردگی ھستند ترجیح می دھند که در خانه بمانند و ھیچ کاری انجام ندھند، اگر شما ھم بخواھید این کار را انجام دھید ممکن است خودتان نیز دچار مشکل شوید. ھمیشه به خاطر داشته باشید که این دوران نیز سپری خواھند شد و شریکتان ھم که در حال حاضر دچار افسردگی شده، ھمان فرد قبلی است و ھیچ چیز عوض نشده.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#432
Posted: 27 Mar 2014 04:07
تازه دامادها حتما بخوانند
خیلی از اوقات اختلافات زن و شوهرها به دلیل عدم فهم دنیای متفاوت طرف مقابلشان است. شما پسری بوده اید که در مدرسه های پسرانه با ویژگیهایی کاملا متفاوت با مدرسه های دخترانه تحصیل کرده اید .محیط متفاوت شما علاوه بر تفاوتهای جنسیتی، تفاوتهای زیاد دیگری را نیز در اندیشه،منش، و باورهای شما ایجاد کرده است.اگر جزء آن دسته مردهایی هستید که کار کردن را زود آغاز کرده اند،و چندین سال است که در محیطهای کاری مردانه مشغول به کار هستید ،این تفاوتها در شما بیشتر هم هست.
گرچه این تفاوتها می تواند به نفع ایجاد عشق و علاقه های خیلی قوی بین شما و همسرتان،کار کند،اما به همان اندازه هم می تواند دردسر ساز و اختلاف انگیز باشد مگر اینکه این تفاوتها را خوب بشناسید و با مبنا قرار دادن این شناخت عمل کنید .اگر تنها به یک مصداق جزئی در حیطه ی تفاوتها دقت کنید ،به ضرورت شناخت آنها بیشتر پی خواهید برد.
به عنوان مثال :
تفاوت زن و شوهر در نوع برخورد با غم و غصه های فردی خودشان که می تواند ناشی از مشکلات کاری،یا مشکلات خانواده پدری و... باشد ،با هم کاملا متفاوت است .چنانچه زن عصبی و غمگین باشد ،توقع دارد شوهرش با دیدن حال غمگین او ،علت را جویا شود .نسبت به ناراحتی او حساسیت نشان دهد ابراز نگرانی کند و قصد حمایت داشته باشد.لذا لازم است که از او سوال کند .چنانچه زن از جواب طفره رفت ،بازهم با نگرانی به اصطلاحا پیله کند تا مشکل همسرش را حل کند.
اما یک مرد در شرایطی مشابه ،ترجیح می دهد تنها باشد ،سوالی را پاسخ ندهد،لااقل تا زمانی که ناراحت است کسی کاری به کارش نداشته باشد مردها در چنین شرایطی تا زمانیکه مشکل را حل نکرده اند دوست ندارند،همسرشان چیزی بفهمد .
اکنون در نظر بگیرید که مردی بدون شناخت این تفاوتها با مسئله ناراحتی همسرش برخورد می کند.وقتی او را ناراحت می بیند،چیزی نمی پرسد.حتی ممکن است ببیند که همسرش در خلوت اتاقش گریه می کند .اما ساعتها او را تنها می گذارد و کنجکاوی نمی کند.در چنین شرایطی قضاوت زن ،جز اینکه شوهرم مرا دوست ندارد و چقدر نسبت به من بی تفاوت و بی عاطفه است ،چه خواهد بود؟
برخی از روانشناسان معتقدند که بسیاری از زنها با صراحت حرف نمی زنند.بلکه چیزهای دیگری را بهانه می کنند. اگر می توانید طوری ارتباط برقرار کنید که بتواند با خیال راحت حرف بزند تا شما هم بتوانید پاسخ درستی را ارائه کنید
● تفاوتهای مشکل ساز و غیر محسوس
یکی از تفاوتهایی که ریشه ی بسیاری از سوءتفاهمات را تشکیل می دهد،خانواده گرایی زیاد زن در مقابل خانه گریزی مردانه است .زنها خیلی دوست دارند بیشتر وقتشان را با همسر و فرزندانشان دور هم بگذرانند.مثلا در یک روز تعطیلی توقع دارند تمام وقت در کنار هم باشند و با هم تفریح کنند.اما این مطلب از نگاه مردها خسته کننده است .همین میل به گریز از خانه، از نظر زنان به معنی بی علاقگی و سردی است.ولی از نظر مرد هیچ ربطی به عواطف آنها ندارد بلکه آن دسته از مردهایی که با این قضیه بهتر کنار می آیند یعنی بیشتر وقت فراغت خود را در کنار خانواده هستند،کسانی هستند که نوعا علاقه ی بیشتری به دیدن تلویزیون دارند یا ترجیح می دهند اوقات فراغت خود را بخوابند و ... به هر حال بودنشان هر چند از نظر زنان محبت به خانواده تلقی شود ،می تواند بی ربط به عواطف خانوادگی باشد.
● ریشه ی مشکلات
خلاصه ی مطلب آنکه بسیاری از کج فهمی ها و سوءتفاهم های عاطفی که ریشه ی اختلافات خانوادگی است به یک نقطه اشاره می کند و آن عدم اطمینان از عشق پایدار و موقعیت عاطفی شایسته ای نزد همسر است . تا بحال فکر کرده اید علت مخالفت همسرتان نسبت به رابطه ی شما با دوست صمیمیتان ممکن است به همین سوئ تفاهم های عاطفی برگردد. شاید علت آن یک حسادت پنهان و تغییر شکل یافته باشد. در این صورت او فکر می کند شما به دوستتان بیش از او اهمیت می دهید یا با او صمیمی ترید. که اگر چنین باشد علت مخالفت او چون رازی برای همیشه سر به مهر خواهد ماند. به همین خاطر است که گاهی بهانه های زنها برای دعوا کاملا غیر منطقی به نظر می رسد .زیرا از مطرح کردن دلیل اصلی ناراحتی خود پرهیز می کنند.
برخی از روانشناسان معتقدند که بسیاری از زنها با صراحت حرف نمی زنند.بلکه چیزهای دیگری را بهانه می کنند. اگر می توانید طوری ارتباط برقرار کنید که بتواند با خیال راحت حرف بزند تا شما هم بتوانید پاسخ درستی را ارائه کنید.
عمده ی ترس زنها برای پنهان کاری ،این است که حرفی نزنند تا موضوعی را برای سرزنش شدن و سرکوب شنیدن دست همسرشان دهند .اگر اهل ملامت کردن نباشید بلکه چنانچه ایرادی هم دیدید از او دلجویی کنید ،کمتر در مقابل شما درونیات خودش را مخفی می کند.شاید علت اختلافات شما هم با همسرتان چیزی غیر از آن دلیلی باشد که شما تا کنون گمان می کردید. کمی هم برای کشف دنیای افکار و عواطف همسرتان تلاش کنید .مخصوصا اگر شخصیتی درونگرا و ضعیف (یا به اصطلاح عوامانه شخصیتی "مظلوم") دارد این مسئله را جدی تر بگیرید.
در هر حال اگر بتوانید ابراز محبتی صادقانه و دائمی چه در مرحله عمل و چه در مرحله ی کلام داشته باشید ،کمتر دچار اختلافات روان فرسا خواهید شد.
اما به کلی هم نمی توان همه ی اختلافات را ناشی از سوءتفاهم ها دانست .بسیاری از اوقات هم واقعا حق با یکی از طرفین است.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#433
Posted: 27 Mar 2014 04:16
۶ شرط پیوندهای پایدار
دانشمندان هنوز اکسیر عشق را نساخته اند، اما پژوهش های آنها نکته های مفیدی را برای موفقیت در ازدواج روشن کرده است. ۶ نکته زیر، نمونه ای از همان نکته های مفیدند...
۱.با فردی ازدواج کنید که به اندازه شما خرج کند
گرچه احتمال بیشتری وجود دارد افراد خسیس با افرادی پیمان ازدواج ببندند که در خرج کردن پول دست گشاده ای دارند، اما این کار به قیمت اختلاف و تعارض زناشویی تمام می شود. پژوهشگران آمریکایی در بررسی نتایج نظرخواهی از بیش از ۱۰۰۰ فرد بزرگسال ازدواج کرده و ازدواج نکرده دریافتند افراد گرایش دارند فردی که از نظر خرج کردن مانند خودشان نیست، به عنوان همسر انتخاب کنند. اما نتایج این بررسی همچنین نشان داد زوج هایی که از نظر خرج کردن متضاد هم هستند، نسبت به زوج هایی که از لحاظ خرج کردن مانند هم هستند، اختلاف های بیشتری بر سر پول پیدا می کنند و میزان رضایتشان از ازدواجشان پایین تر است.
۲.روابط زناشویی بیشتری داشته باشید
شاید در طول زندگی با افراد «نوروتیک» برخورد کرده باشید؛ افرادی که به آسانی آشفته می شوند، نوسان خلق دارند و مدام نگرانند (به کاراکتر وودی آلن در فیلم هایش فکر کنید). پژوهشگران دریافته اند چنین شخصیت هایی به آسانی با دیگران رابطه برقرار نمی کنند وممکن است با احتمال بیشتری نسبت به شخصیت های دیگر در ازدواج شکست بخورند. پژوهشگران در عین حال دریافتند که «داشتن روابط زناشویی مکرر» ممکن است به زندگی مشترک این افراد کمک کند. بررسی آنها نشان داد که افراد «نوروتیک» تازه ازدواج کرده که رابطه زناشویی خوبی با همسرانشان دارند، به همان اندازه افراد غیرنورتیک، از ازدواجشان رضایت دارند. حتی اگر رابطه زناشویی تان با همسرتان در اول ازدواج چندان خوب نیست، زیاد نگران نباشید؛ نتایج بررسی ها نشان داده است این رابطه با افزایش سن زوج ها بهبود پیدا می کند. یک بررسی در سال ۲۰۰۶ نشان داد مردان در دهه ۵۰ زندگی نسبت به مردان در دهه ۳۰ و ۴۰ زندگی رضایت بیشتری از روابط زناشویی شان دارند؛ در این تحقیق میزان رضایت از زندگی زناشویی در مردان در دهه ۵۰ زندگی به همان اندازه مردان ۲۰ تا ۲۹ ساله بود.
۳ بگویید «متشکرم»، بگویید «ما»
این کلمه ممکن است باعث تداوم زندگی مشترک شما شوند: «متشکرم» پژوهشگران در یک بررسی از گروهی از زوج ها درباره اینکه آیا به خاطر کارهایی که همسرانشان انجام می دهد، از آنان تشکر می کنند یا نه، سوال کردند. نتایج نشان داد با اینکه بسیاری از این همسران «احساس» سپاسگزاری را دارند، بسیاری از آنها این احساسات را برای همسرانشان «بیان نمی کنند»، چرا که تصور می کنند «همسرانشان از سپاسگزاری آنان خبر دارند.» نتایج همچنین نشان داد افرادی که همسران شان به خاطر کارهایشان از آنها تشکر می کنند، کمتر به خاطر به دوش کشیدن بیشتر بار زندگی احساس رنجش می کنند و رضایت بیشتری از زندگی مشترکشان دارند. یک کلمه ساده دیگر هم هست که ممکن است خشنودی همسرتان را تقویت کند «ما» است. یک بررسی منتشر شده در سال ۲۰۰۹ نشان می دهد که زوج هایی که از کلمات بیانگر معطوف به همسرشان مانند «ما» هنگام حرف زدن درباره یک تعارض استفاده می کنند، بیشتر به هم علاقه نشان می دهند، رفتارهای منفی کمتری مانند خشم از خود بروز می دهند و میزان استرس فیزیولوژیک کمتری هنگام اختلاف با یکدیگر دارند. استفاده از کلماتی که بیانگر جدایی است، مانند «من» یا «تو» حین مباحثات با ناخشنودی از ازدواج همراهی داشت.
۴.از اول تکلیفتان را مشخص کنید
اگر همسرتان از هم اکنون شما را آزار می دهد، در آینده وضع بهتر نخواهد شد؛ یک بررسی نشان می دهد چنین زوج هایی هر چه بیشتر با هم بماند، پرتوقع تر و بیشتر مایه آزار یکدیگر می شوند. پژوهشگران در یک بررسی از ۸۰۰ نفر در مورد میزان نگرش منفی شان نسبت به همسران، فرزندان و دوستانشان سوال کردند. در میان این ۳ گروه، همسران بالاترین رده از لحاظ آزاردهنده بودن را به خود اختصاص دادند و دیدگاه های منفی آنها در مورد همسرانشان با گذر زمان افزایش پیدا می کرد. اما این بالابودن نسبی نگرش منفی در میان همسران، ممکن است بخشی عادی از رابطه عاطفی آنها باشد. پژوهشگران، این الگو را در همه شرکت کنندگان در این بررسی یافتند، در نتیجه به نظر می رسد که این افزایش روندی «هنجاری» (از لحاظ آماری) باشد. به عبارت دیگر، چیزی نامعمول رخ نداده است.
۵.در انتقاد از یکدیگر صریح باشید
اگر صحبتتان با همسرتان به مشاجره می کشد، نگران نباشید، یک پژوهش نشان داده است برخی از زوج ها ممکن است از چنین مشاجره هایی نفع ببرند. براساس یک پژوهش ۱۰ ساله که در آمریکا انجام شده است، در برخی از زوج ها که مشکلات جدی در روابط شان دارند، انداختن تقصیر به عهده دیگری، گفتن اینکه طرف مقابل باید خودش را تغییر دهد و چشم پوشی کمتر از اشتباه های او ممکن است در نهایت به زندگی شادتری منجر شود. به گفته این پژوهشگران، رفتارهای زوج های شاد بازتاب دهنده رضایت آنها از زندگی مشترکشان است، نه اینکه این رفتارها «باعث» شادی آنها شده باشد. در واقع این پژوهش نشان داد اگر زوج های ناشاد همین رفتارهای مثبت را به کار ببندند، ممکن است رابطه آنها در طول زمان بدتر شود. در واقع، انداختن تقصیر اشتباه ها به گردن یکدیگر و مشاجره های لفظی، ممکن است همسران را وادارد که خود را تغییر دهند. این پژوهشگران معتقدند مشاوران ازدواج باید زوج هایی که اختلاف دارند، تشویق کنند که از یکدیگر بیشتر انتقاد کنند.
۶.باید تلاش کنید
رابطه عاشقانه شما با همسرتان فقط هنگامی تداوم پیدا می کند که شما هم برای حفظ آن حداکثر تلاشتان را بکنید. یک بررسی در سال ۲۰۰۹ در مورد روابط عاطفی و ازدواج ۶ هزار نفر در طول ۲۰ سال ثابت کرد شمار بسیار زیادی از این افراد، همچنان همسرانشان را پس از این مدت طولانی بسیار دوست داشتند. البته پژوهشگران در این گروه افراد دو نوع عشق را تشخیص دادند؛ عشق «رومانتیک» که می تواند تداوم پیدا کند و عشق پرشور یا وسواسی که پس از شروع روابط به تدریج فروکش می کند. این پژوهش نشان داد کلید زنده نگه داشتن عشق میان همسران، تلاش همه جانبه است و زوج هایی رابطه عاشقانه شان را حفظ می کنند که برای در کنار هم بودن وقت بگذارند و واقعا به رابطه عاطفی شان اهمیت دهند. به نظر می رسد چنین زوج هایی اختلافاتشان را با آرامش حل می کنند. بررسی ها همچنین نشان داد در زوج هایی که به تجربه های جدید مانند انجام فعالیت های جدید می پردازند، تولید ناقل های عصبی دوپامین و نوراپی نفرین افزایش می یابد. میزان این ناقل های عصبی هنگام شروع رابطه عاشقانه زوج ها نیز افزایش پیدا می کند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#434
Posted: 11 May 2014 07:27
بگومگوی خانوادگی مرگ زودرس میآورد
گروهی از پژوهشگران در دانشگاه کپنهاگ، دانمارک، گزارش نتیجه گرفتهاند که بگومگو و جدال لفظی بین اعضای خانواده و دوستان و نگرانی در مورد روابط خانوادگی به سلامتی زیان میرساند و خطر مرگ در میانسالی را به شکلی قابل توجه افزایش میدهد.
براساس این گزارش که در نشریه اپیدمیولوژی و بهداشت اجتماعی منتشر شده، مردان و افراد بیکار در این زمینه آسیب پذیرتر از سایرین هستند.
اگرچه دست اندرکاران این پژوهش مشخص کردهاند که بگومگوی مداوم خطر مرگ در زنان و مردان را دو تا سه برابر افزایش میدهد، اما نتوانستهاند عامل این افزایش را به طور دقیق توضیح دهند.
تحقیقاتی قبلی هم نشان داده بود که کسانی که به دلیل فشار و خواستهای مداوم همسر و فرزندان با نگرانی و تنش دست به گریبان هستند و آنهایی که به دفعات درگیر مجادله با اعضای خانواده و آشنایان خود هستند بیش از سایرین در معرض ابتلای به امراض قلبی قرار دارند.
این تحقیقات همچنین حاکی از آن بوده که برخورداری از یک شبکه حمایت اجتماعی و داشتن دوستان همدل تاثیری مثبت بر سلامت افراد دارد هر چند تاثیر ویژگیهای شخصیتی فرد، مانند نحوه برخورد او با مسایل و روابط اجتماعی را نباید در این زمینه نادیده گرفت.
به گمان پژوهشگران دانمارکی، واکنش جسمی فرد به استرس و تنش ناشی از مجادله خانوادگی، مانند بالا رفتن فشار خون و خطر ابتلای به امراض قلبی و عروقی، عامل مهمی در ایجاد ارتباط نزدیک بین مجادله و مرگ به خصوص در میان مردان است.
آنان در توضیح این رابطه گفتهاند که "واکنش مردان به عوامل تنشزا با افزایش سطح کورتیزون همراه است که ممکن است آثاری منفی برای سلامت آنان داشته باشد."
در انجام این پژوهش، نه هزار و هشتصد و هفتاد و پنج زن و مرد در سنین بین ۳۶ تا ۵۲ شرکت داشتند و رابطه بین تنش و فشار اجتماعی و مرگ زودرس در میان این گروه مورد بررسی قرار گرفت.
در جریان این تحقیقات مشخص شد که مردان فاقد شغل به خصوص در برابر مجادله و تنش خانوادگی و اجتماعی آسیبپذیر هستند. همچنین به نظر میرسد که بیکاری هم باعث تشدید اثر منفی مشکلاتی میشود که در روابط فردی و اجتماعی بروز میکند.
همچنین، نگرانی دائم در مورد خواستهای همسر و فرزندان و نحوه پاسخگویی به آن، خطر مرگ را بین پنجاه تا صد در صد افزایش میدهد و در این زمینه هم، مردان به مراتب بیش از زنان در معرض خطر هستند.
دکتر ریکه لوند، استاد رشته بهداشت اجتماعی دانشگاه کپنهاگ، گفته است که البته نگرانی، دلواپسی و مجادله بخشی عادی از زندگی انسان است اما خطر مرگ در میان کسانی افزایش مییابد که به طور مرتب با چنین وضعیتی مواجه هستند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#435
Posted: 18 Sep 2014 11:25
رابطه جنسی پیش از ازدواج و تاثیر آن بر کیفیت زناشویی
تا چندی پیش، سیر رابطه، بخصوص برای زنان، از این نقاط عطف عبور می کرد: خواستگاری، ازدواج، رابطه جنسی، بچهدار شدن.
اما در سالهای اخیر این سیر تفاوت کرده و آشنایی یا رابطه پیش از ازدواج به عنوان یکی از نقاط عطف وارد سیر رابطه شده، حال به صورت دوستی پیش از ازدواج، نامزدی یا آشنایی مختصری که بعضی خانوادهها پیش از ازدواج آن را تا حدی پذیرفتهاند.
رابطه جنسی هم که معمولا بعد از ازدواج اتفاق میافتاد اکنون در موارد زیادی قبل از ازدواج اتفاق میافتد، چه با همسر آینده چه با با افراد دیگر.
علاوه بر این، پدیده زندگی مشترک بدون ازدواج (cohabitation) در غرب به روال زندگی تبدیل شده، تقریبا هشتاد درصد زوج ها در غرب بدون ازدواج، زندگی مشترک دارند و ازدواج ممکن است سال ها بعد و حتی بعد از بچه دار شدن اتفاق بیفتد و ممکن است اصلا اتفاق نیفتد.
شش الگوی رابطه پیش از ازدواج در ایران (تحقیق تقی آزاد ارمکی و همکاران)
روابط آزاد (الگوی روسپیگری)
روابط صیغهای
روابط دوست دختر - دوست پسری
روابط هم خانگی
روابط ضد عاشقانه (چند همسری پنهان)
روابط مبتنی بر عشق سیال (چند همسری آشکار)
در ایران هم این پدیده هر چند به رویه اصلی تبدیل نشده، اما دیگر پدیدهای مختص به جوامع دیگر نیست و مواردی از زندگی مشترک بدون ازدواج دست کم در شهرهای بزرگ دیده می شود.
بنابراین آشنایی، رابطه جنسی و زندگی زیر یک سقف در مواردی به قبل از ازدواج منتقل شده است.
جامعه ایران از این نظر دقیقا با جامعه غربی شباهت ندارد، اما از جهاتی در همان سمت حرکت میکند. با وجود این تغییرات، و اینکه آمار ازدواج کم شده یا سن ازدواج بالاتر رفته، ازدواج همچنان اهمیت خود را حفظ کرده است.
خانواده هنوز بهترین بستر برای پرورش فرزند است. علاوه بر این حتی در غرب ازدواج اهمیت دارد، هشتاد درصد آمریکایی ها می گویند دوست دارند در مقطعی از زندگی ازدواج کنند.
در ایران هم بر اساس آمار، ازدواج یکی از مهمترین دغدغههای جوانان است و در نهایت بیشتر افراد در ایران ازدواج میکنند.
بنابراین بررسی اینکه رابطه جنسی پیش از ازدواج و زندگی مشترک بدون ازدواج چه تاثیر بر کیفیت و ثبات زناشویی میگذارد اهمیت زیادی دارد.
بر این اساس، و بعد از بررسی اینکه کلیک کیفیت رابطه به چه معناست، تحقیقات غربی و تحقیقاتی را که در ایران انجام شده بررسی می کنیم تا به سرنخ هایی در این زمینه برسیم.
رابطه جنسی
۹۰ درصد آمریکایی ها پیش از ازدواج رابطه جنسی را تجربه میکنند. در ایران نیز بر اساس آمار -دست کم در شهرها- آمار تجربه جنسی پیش از ازدواج دیگر پایین نیست.
به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس ایران، ۷۴.۳ درصد دانش آموز دختر و پسر دوره متوسطه با جنس مخالف رابطه داشتهاند.
تحقیقی هم که محمود گلزاری، معاون ساماندهی امور جوانان وزیر ورزش و جوانان انجام داده نشان میدهد که ۴۰ درصد دانشآموزان رابطه با جنس مخالف را از ۱۴ سالگی شروع کردهاند.
بر اساس همین تحقیق، ارتباط با جنس مخالف پیش از دانشگاه، نسبت به ۳۰ سال پیش، سه برابر شده و سن شروع رابطه جنسی نیز به دوره راهنمایی رسیده است.
از طرف دیگر آمار طلاق هم در سالهای اخیر افزایش یافته است. بنا به گزارشهایی که کلینیک سلامت خانواده در چند سال گذشته منتشر کرده نیمی از موارد طلاق به دلیل مشکلات جنسی (چه آشکار چه نهان) بوده است.
اما آیا تغییرات اجتماعی که باعث شده سیر رابطه متحول شود و افراد پیش از ازدواج تجربه رابطه جنسی داشته باشند تاثیر مثبتی بر ثبات ازدواج میگذارد یا تاثیری منفی؟
تحقیق پروژه ملی ازدواج آمریکا که به تازگی منتشر شده به این موضوع پرداخته است و سعی کرده به این سوال پاسخ دهد که آیا تجربههای متعدد کیفیت ازدواج را بالا میبرد؟
بر اساس تحقیقات در آمریکا جواب هم مثبت است هم منفی.
بستگی به این دارد که چقدر و با چه کسی رابطه جنسی داشتهاید. مردان و زنانی که پیش از ازدواج فقط با هم رابطه جنسی داشته اند کیفیت زناشوییشان به مراتب بهتر از کسانی بوده که تجارب جنسی زیاد با پارتنرهای متعدد داشتهاند.
بررسیهای محققان آمریکایی نشان میدهند که زنان هر چه پیش از ازدواج شرکای جنسی بیشتری داشتهاند، رضایتشان از ازدواج کمتر بوده است. اما در مردان تاثیر این عامل از نظر آماری چندان معنی دار نبوده است.
این یافتههای محققان آمریکایی، برخلاف تصور رایج است. تجربه معمولا نکتهای مثبت محسوب میشود، مثلا افراد باتجربه اغلب در حرفه خود بهتر از تازه آمدگان هستند و افراد باتجربه معمولا عاقلانهتر و پختهتر عمل میکنند.
محققان آمریکایی در توصیف این پدیده بحث کردهاند که شاید هم تجربه های وسیع به فرد نشان میدهد که پارتنرهای بالقوه زیاد هستند و طرف مقابل "تنها" فرد مناسب نیست.
شاید آگاهی از ممکن بودن انتخاب های متعدد، تعهد به رابطه را کم میکند.
علاوه بر این وقتی تجربه گذشته زیاد باشد، مقایسه هم زیاد میشود، از همه نظر، از نظر چگونگی مواجهه با مشکلات، جذابیت ظاهری، مهارتهای جنسی، مهارتهای ارتباطی و غیره. وقتی امکان مقایسه زیاد باشد شانس رضایت کم میشود.
مقایسه معمولا همه جانبه نیست، هر ویژگی همسر فعلی با بهترین تجربه قبلی مقایسه میشود، مثلا مهارت ارتباطی شریک فعلی با فردی در گذشته مقایسه میشود که خوب ارتباط برقرار میکرده، اما این نکته فراموش میشود که مثلا همان فرد مهارتهای جنسی ضعیفی داشته است، به این ترتیب شریک فعلی دائما با بهترینها مقایسه میشود.
در نهایت پژوهشگران آمریکایی معتقدند که رابطه جنسی پیش از ازدواج آن را محکوم به فنا نمیکند، اما روابط جنسی وسیع پیش از ازدواج شانس موفقیت آن را کم میکند.
در ایران فریده خلجآبادی فراهانی در سال ۱۳۹۰، کلیک تحقیقی را درباره رابطه پیش از ازدواج و تاثیر آن بر طلاق انجام داد.
بر اساس این تحقیق، معاشرت با جنس مخالف قبل از ازدواج در حد دوستی (چه با همسر آینده چه با غیر همسر) موجب افزایش احتمال طلاق نشده بود.
اما این تحقیق نشان داد که معاشرت "پیشرفته" قبل از ازدواج در بین افراد تحصیلکرده، با همسر احتمال خالص طلاق را پنج برابر و با غیر همسر ۳.۶ برابر میکند.
خانم فراهانی معتقد است که دلیل بالا رفتن احتمال طلاق میتواند "ایجاد وسواس و سختگیری در انتخاب همسر به علت تنوع تجربیات قبلی و بالا رفتن توقع در معیارهای همسرگزینی و همچنین ایجاد حس بدبینی و بیاعتمادی به جنس مخالف" باشد.
اما مطالعات مختلف در ایران نتایج دیگری هم گرفتهاند و برخی از آنها رابطه معناداری بین روابط قبل از ازدواج و کیفیت ازدواج نیافتهاند. تحقیق دیگری هم نشان داده که کیفیت آشنایی پیش از ازدواج موجب افزایش رضایت از زناشویی میشود (صیادپور، ۱۳۸۱).
سرعت طی مسیر
سرعت طی مسیر در کیفیت ازدواج موثر است.
تحقیقات نشان می دهند کسانی که برای رابطه جنسی بیشتر صبر میکنند در آینده کیفیت ازدواج بهتری دارند. شاید یکی از دلایل آن این باشد که کسانی که در رابطه عاطفی مشکل دارند، مثلا کسانی که رفتارهای تکانهای دارند یا احساس ناامنی (insecurity) دارند به احتمال بیشتری به سکس خارج از رابطه (casual) مبادرت میکنند.
علاوه بر این احتمال رضایت از ازدواج در کسانی که رابطهشان را با تور کردن (hook up) شروع میکنند کمتر است. هر تور کردنی به ازدواج ختم نمیشود، اما اگر بشود شانس رضایت کمتر است.
مهمترین کشش در تور کردن ویژگیهای جسمی و جنسی است و احتمال دارد رابطه فقط بر همین اساس شروع شود و بعد هم "پیش بیاید" که ادامه پیدا کند، اما در این صورت احتمال اینکه زمینه های مشترک عمیق، مثل ارزشها و نگاه مشابه به زندگی وجود داشته باشد کمتر است.
محققان آمریکایی در نهایت بر یک نکته تاکید کردهاند: آنچه در روابط شما پیش از ازدواج اتفاق میافتد، چه در اتباط با کسی که همسر آیندهتان میشود و چه در ارتباط با دیگران، تاثیر مهمی بر کیفیت زناشویی دارد، آگاهانه تصمیم بگیرید و عاقلانه عمل کنید، تجربه گذشته حال و آینده را شکل میدهد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟