ارسالها: 208
#1
Posted: 28 Dec 2010 11:35
اختلافات زوج ها در دوران تعطيلات
آماده شدن براي ايام نوروز از هفته ها پيش شروع مي شود، خانه تکاني و خريد عيد و بعد از تحويل سال ديد و بازديد ها و وقت گذراندن با خانواده و در نهايت آماده شدن براي شروع سال جديد که اميدواريم پر از برکت و موفقيت و سلامتي براي همه باشد. تمام اين مراحل به گوش خوشايند مي آيند اما برگزار کردن هرکدام به نحوي که مي خواهيم شايد هميشه مقدور نباشد.
اختلاف سليقه در مورد خانه تکاني و دکوراسيون منزل :
علاوه بر مسئله سليقه ممکن است زوج بر سرتعويض وسايلي که نمي خواهند در سال جديد در خانه داشته باشند و يا خريدن وسايلي که در سال جديد لازم دارند هم اختلاف نظر پيدا کنند. از موارد ديگر اينکه مثلا ممکن است هر دو نفر کار کنند و نرسند طوري که ميخواهند اين کار را انجام بدهند. و يا ممکن است فشار روي يکي از طرفين بيشتر باشد و ناراحتي از اين موضوع روي رابطه زوج اثر منفي بگذارد. اين موارد با برنامه ريزي و صحبت کردن معمولا حل مي شود. البته در اکثر مواقع بهرحال يک نفر بايد کوتاه بياد اما نه در حدي که حس کند حقش خورده شده و بعدا اثرش روي محبتش به همسرش بروز کند. از خودتان اول بپرسيد: آيا واقعا نظر همسرم در تصميم براي خريد چيزي با دادن تغييرات در منزل لازم است؟ چرا بايد نظر او را هم لحاظ کنم؟
کلا دو مدل تصميم گيري در رابطه روج ها وجود دارد:
1. مدل منطقي يا شناختي:
· هر دو در تصميم گيري مشارکت مي کنند،
· يکي تصميم مي گيرد و ديگري مشاوره مي دهد
· يکي تصميم مي گيرد و ديگري بي تفاوت است
3. مدل قدرتي:
· تصميم با کسي که قدرت اقتصادي دارد
· تصميم با کسي که قدرت کنترل رابطه جنسي را دارد
· تصميم با کسي که قدرت آشپزخانه را دارد
در شناسايي اينکه چه مدل ارتباطي داريد، مي تواند در نحوه برخورد شما با اختلاف نظر طرف مقابلتان کمک کننده باشد.
مسئله مالي :
مورد بعدي که ممکن است ريشه خيلي از مشاجرات زوج ها در طول تعطيلات باشد، مسئله مالي است . جر و بحث بر سر مسائل مالي معمولا ابعاد گسترده اي دارد. از خريد لباسهاي نو براي بچه ها گرفته تا خريد مخلفات براي عيد و پذيرايي و ترتيب دادن مسافرت و تفريحات نوروزي و غيره. اين موارد معمولا در دو حالت پيش مياد يکي اينکه زوج در مورد موقعيت مالي شان با هم هماهنگ و رو راست نيستند، مثلا آقا درآمد خانه را تحت کنترل دارد و خانم نمي داند که آيا زماني که همسرش مي گويد ندارم که فلان وسيله را تهيه کنم واقعا از نظر مالي در مضيقه است و يا صرفا براي اينکه خواست او را برآورده نکند مسئله مالي را پيش مي کشد.
حالت دوم اين است که يکي از والدين، معمولا مادر، تحت تاثير احساسات مي خواهد خواسته فرزندش را برآورده کند و مثلا لباسي را که بچه خواسته براي عيد او تهيه کند و والد ديگر که معمولا پدر خانواده است با توجه به اشراف به شرايط مالي خانواده نميخواهد و يا نمي تواند تن به اين خواسته بدهد. اين نوع اختلافات بر روي بچه ها هم اثر مي گذارد. فرزند شما نبايد لزوما لباس گران قيمتي داشته باشد تا از نوروز و سال جديد لذت ببرد. اين نحوه ارائه آن لباس يا وسيله است که ميتواند به بچه احساس دلگرمي و شادي بدهد.
در ضمن بچه ها بايد از سنين کودکي با واقعيت هاي زندگي آشنا بشوند. ما نمي توانيم بچه ها را در حباب، به دور از واقعيتها بزرگ کنيم. توجه نماييد که حتي اگر در چنين شرايطي قرار گرفتيد هرگز رابطه خودتان را بخاطر نفر سوم که در اين موقعيت فرزندتان است خدشه دار نکنيد و سعي کنيد مثل يک تيم عمل کنيد. براي آقاياني که فکر مي کنند همسرانشان توقعات مالي دور از انتظاري دارند و به قول معروف آنها را درک نمي کنند.
توصيه مي کنم در اين مورد با هم صحبت کنيد، البته نه پيش از خواب و در حالت خستگي و يا عصبانيت، بلکه در حالي که داريد با هم قدم مي زنيد يا چايي نوش جان مي کنيد. بگوييد مثلا عيد نزديک است بيا با هم يک برنامه ريزي مالي هم بکنيم. و اين کار در هر شرايط مالي ممکن است. چون برنامه ريزي شما است که به پولتان برکت مي دهد نه مقداري که در ميآوريد و يا خرج مي کنيد.
وقت گذراندن با خانواده :
مورد بعدي، مورد وقت گذراندن با خانواده است. در دوران تعطيلات افراد خانواده از قديم و نديم با هم به همه جا بخصوص براي ديد و بازديد هاي نوروزي که رسم بسيار ارزشمندي است، مي رفتند. چون خانواده به عنوان يک واحد کامل در اجتماع حضور پيدا ميکند و بر ارزشهاي اين نهاد بنيادي تاکيد مي شود. اما امروزه داشتن اين شرايط بعضا ايده آل گرايي است.
مثلا وقتي نوجوان ما براي کنکور ورودي دانشگاه آماده مي شود نمي تواند چندين روز از وقتش را براي ديد و بازديد ها بگذارد هر چند ضروري و محترم هم است. يا مثلا تعداد نوجوانهايي که نمي خواهند با خانواده شان به ديد و بازديد هاي عيد بروند رو به افزايش است، چون نوجوان در سني است که مي خواهد استقلالش را به همه نشان بدهد و از هر طريقي که بتواند بگويد من يک واحد جدا از شما هستم و اقدام به قد برافراشتن در برابر خواست والدينش مي کند. در
مواقعي که همراهي نوجوانتان با شما ضروري است حال چه بخاطر فردي که به ديدنش مي رويد و يا براي حفظ هماهنگي در خانواده، اين مورد را در نظر داشته باشيد که از او بپرسيد چرا نسبت به اين فرد خاص اين حس را دارد و بعد از اينکه نشان داديد صحبت او را درک مي کنيد برايش دليل خودتان را بياوريد که چرا براي شما مهم است که فرزندتان در اين ديدار حضور داشته باشد. نوجوانان تشنه احترام هستند و اينکه بدانند شما مثل يک بچه آنها را به دنبالتان نميکشيد و آنها را در حدي دانسته ايد که برايشان دليل بياوريد با شما همراهي خواهند کرد.
مسئله ديگر در مورد والدين است و يا در بين زوج هاي جوان. زماني که يکي از آنها در ايام تعطيلات همچنان وظايف شغلي دارد و نمي تواند در مراسم آنطور که بايد و شايد حاضر شود و همسرش و يا خانواده را همراهي کند، اين باعث مي شود که خانواده نتوانند تعطيلات را با هم بگذرانند و نسبت به خانواده هاي ديگر و اقوام احساس انزوا کنند، چون نمي توانند به عنوان يک خانواده به ديد و بازديدها بپردازند.
درک متقابل در اين مورد کمک شاياني مي کند که هم به داشتن همسري اين چنين متعهد افتخار کنيد و هم اينکه همسرتان با رضايت بر سر کارش حاضر شود و احساس ناراحتي که از نبودن با خانواده اش در اين ايام دارد بر روي کارش اثر معکوس نگذارد. بهر حال اين کار منبع درآمدي براي خانواده شما است که رفاه بهتر شما را فراهم مي کند. مطمئنا همسر شما اراده نکرده که دقيقا در تعطيلات نوروزي سر کار باشد و با همسر و خانواده اش وقت نگذراند.
ديد و بارديد ها :
مورد بعدي عدم هماهنگي زوج ها در تنطيم ديد و بازديد هاست، که يکي از طرفين مي خواهد آداب و رسوم را کاملا بجا بياورند و ديگري اولويت هاي ديگري را دارد. اين موردي است که خيلي از زوج ها بخصوص اگر تازه ازدواج کرده باشند با آن دست و پنجه نرم مي کنند.
در اين مورد بايد آقايان شرايط همسرانشان را درک کنند. از نظر فرهنگي تنظيم امور اجتماعي خانواده بر دوش خانمها است و اگر خانمي تازه عروس هم باشد که اين مسئله چندين برابر مي شود. بنابراين توصيه من به زوج ها اين است که ليستي از جاهايي که بايد برويد را تهيه کنيد و با همکاري خانواده هايتان طوري تنظيم کنيد که بر اساس اولويت افرادي را که بايد حتما ديدار کنيد، ببينيد و چند روز آينده را هم به خودتان و رابطه تان اختصاص دهيد. بعضي اوقات اين بحث پيش مي آيد که اول خانه اقوام خانم برويم يا آقا و يا اينکه بايد حتما هرجا پدر و مادرمان رفتند ما هم برويم. شما ديگر خودتان يک خانواده مستقل هستيد و با رعايت احترام خودتان بايد تعيين کنيد که کي و به کجا مي رويد. در ضمن معمولا آقايان تصور مي کنند با هر بار ديد و بازديد لطفي است که به خانمشان کرده اند در صورتي که شما يک واحد هستيد و کارهاي اجتماعي که مي کنيد به حساب هر دوي شما گذاشته مي شود. ارتباط هاي تلفني و ديداري را محدود کنيد و با هم برنامه بگذاريد (حتما نبايد مسافرت باشيد که بتوانيد چند روزي را با هم بگذرانيد). اينطوري هم توقعات اقوام از شما برآورده شده و هم از تعطيلاتتان لذت برده ايد.
براي افرادي که از خانواده شان دورند به هر دليلي مانند دانشجوها، سربازان وظيفه، و افرادي که خانواده خود را از دست داده اند و يا به هر دليلي تنها زندگي ميکنند و غيره، کمي اين دوران ممکن است سخت باشد چون اين زمان دوراني است که اکثر خانواده ها دورهم جمع مي شوند. البته مي شود براي اين زمان از پيش برنامه ريزي کرد، مثلا با دوست ها و آشنايان قرار گذاشت، يک کتاب انگيزه بخش را در اين دوران مطالعه کرد، فيلم ديد و يا راجع به زندگي و اهداف آينده فکر کرد و برنامه ريزي کرد.
شرايط غير قابل پيش بيني :
در ضمن بعضي اوقات شرايطي پيش مياد که خارج از کنترل ماست و اين روي تجربه ما از دوران اثر بگذارد. مثلا ممکن است فردي، عزيزش را از دست داده باشد و از اينکه سال نو را بدون او جشن مي گيرد احساس دلتنگي کند، يا کسي مريض داشته باشد و يا ممکن است به هر دليلي در زندگي ناراحتي داشته باشد. اما چون همه خوشحالند شما هم به خودتان نهيب مي زنيد که خوشحال باشيد و خود اين کار يک جور فشار مضاعف بشود. بهترين توصيه به افراد اين است که به منابع معنوي تان تکيه کنيد. مثلا اگر مذهبي هستيد خيرات بدهيد، فاتحه بخوانيد و يا اگر مقدور هست بر سر خاک عزيزانتان برويد و با آنها خلوت کنيد. در جلسات معنوي و نيايش شرکت کنيد. اگر مريض داريد مي توانيد با آنها باشيد که در اين دوران تنهايي را کمتر حس کنند و با هم به کاري بپردازيد که امکانش هست و هر دوي شما را خوشحال مي کند حتي در حد تماشاي يک فيلم يا قدم زدن در محوطه بيمارستان و شکر خدا بخاط اين همه نعمت که در اطرافتان هست، در بدترين شرايط هم چيزي هست که بخاطرش شکر گزار باشيد.
مطرح کردن مورد بعدي بخصوص در دنياي امروز که ازدواج هاي بين فرهنگي خيلي رايج شده خالي از لطف نيست. مشکلاتي که زوج ها بعد از کريسمس در کشورهاي غربي دارند با بقيه ايام سال متفاوت است! در کل در کشورهاي غربي تعطيلات کريسمس و سال نو مراسم متفاوتي از نوروز دارند. اکثر مواردي که به عنوان موارد اختلاف برانگيز در زمان تعطيلات اشاره شد بين فرهنگ هاي مختلف مشترک است.
اما مسئله خوردن و نوشيدن در دوران تعطيلات مسئله اي است که در فرهنگ هاي غربي و شرقي کمي متفاوت است. مثلا نوشيدن مشروبات الکلي جزئي از مراسم شادي و جشن سال نو ميلادي است. اکثر زوج هايي که در کشورهاي غربي بعد از اين تعطيلات براي مشاوره مراجعه مي کنند بغير از مسائلي که مطرح شد، مشکل جنسي دارند که غالبا کم شدن ميل جنسي خانم ها و يا ايجاد مشکل در نعوظ آقايان است که ربط مستقيم با مصرف زياد الکل دارد.
اما در مورد کشورهايي که نوروز را جشن مي گيرند، به واسطه ديد و بازديد ها افراد ممکن است دچار عوارض پرخوري بشوند و يا مثلا افرادي که از ناراحتي هاي مزمني چون ديابت و فشارخون بالا رنج مي برند در کنترل کردن بيماري شان دچار مشکل بشوند. چون يا در مصرف داروهايشان سهل انگاري کرده اند مثلا نتوانسته اند آنها را به موقع مصرف کنند و يا مواد غذايي را مصرف کرده اند که معمولا در رژيم خاص غذايي خود ندارند. مثلا افرادي که ديابت دارند و در هر عيد ديدني يک چايي قند پهلو مي نوشند خيلي کمکي به ديابتشان نکرده اند.
بر اثر نوسان کنترل بر روي بيماري ها فرد ممکن است دچار عوارض جنسي هم بشود مثلا ديابت کنترل نشده در خانم ها باعث کم شدن ميل جنسي و کم شدن تحريک پذيري جنسي ميشود و در آقايان ممکن است باعث بروز مشکل در نعوظشان شود . در ضمن بد نيست به احساس گناه فرد بعد از تعطيلات هم اشاره شود. اينکه مثلا فردي رژيم غذايي خاصي را دنبال ميکرده و حالا آن را شکسته، اين فرد نسبت به خودش هم احساس خوبي ندارد و فکر ميکند که بي اراده بوده و به خودش سرکوفت مي زند.
جلوگيري از اين قضيه دست خود شماست. اينکه از قبل برنامه ريزي کنيد قرصتان را برداريد و در جيب کتي بگذاريد که مي خواهيد بپوشيد و يا در کيفتان بگذاريد و در هر ديد و بازديد هم مجبور نيستيد همه ميوه و شيريني که به شما تعارف مي شود را ميل کنيد. مي توانيد آن را برداريد و گوشه پيش دستي بگذاريد که احترام صاحب خانه را هم به جا آورده باشيد. اينها به نوعي مرور بديهيات است اما خيلي راحت مي شود همين مراحل ساده را ناديده گرفت و به عواقبش دچار شد.
سارا ناصر زاده (پژوهشگر ، روان درمانگر جنسي و مشاور زوجها)
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
ارسالها: 208
#2
Posted: 28 Dec 2010 20:59
اگر بعد از ازدواج رابطه جنسی با همسرتان دچار اختلال شود
برای کنار آمدن با زندگی زناشویی که هیچ اثری از رابطه جنسی در آن دیده نمی شود، چه باید کرد؟ اول اینکه، آیا در ازدواج شما به خاطر فقدان عشق و علاقه رابطه جنسی وجود ندارد یا به خاطر یک وضعیت بد و وحشتناک؟ در هر دو حالت هنوز هم می توانید زندگیتان را از خطر نابودی نجات دهید و شادتر و خوشبخت تر زندگی کنید. قبل از هر چیز، باید بدانید که رابطه جنسی و رابطه جنسی همه چیز ازدواج نیست. درواقع، اکثر مذاهب باور دارند که فقط باید از طریق رابطه جنسی باردار شوید؛ درغیر اینصورت گناهی بزرگی انجام داده اید. اما امروز، ما روابط جنسی آزادی داریم که عشق در آنها موج می زند. خیلی افراد تصور می کنند که اگر در عشقتان رابطه جنسی وجود نداشته باشد، پس هیچ عشقی بینتان نیست. رابطه جنسی چیزی است که وقتی دو نفر مجذوب همدیگر می شوند ایجاد می شود.
اوایل ازدواجتان را به خاطر می آورید؟ آنقدر عشق و علاقه در شما فوران داشت که نمی توانستید جلوی خودتان را بگیرید و کشش بی حد و حصری به همسرتان احساس می کردید. اما، آدم ها تغییر می کنند، همه چیز تغییر می کند و ازدواج هم همینطور است. فقط به خاطر اینکه چند وقتی است با هم نزدیکی ندارید به این معنا نیست که همسرتان علاقه ای به شما ندارد. ممکن است او آنقدر درگیر بچه ها، کار یا مسائل دیگر باشد که تمرکز کافی برای آن مسئله نداشته باشد. ممکن است خودتان هم تقصیرکار باشید.
وقتی شما مقصر این ازدواج عاری از رابطه جنسی باشید ممکن است به این دلیل باشد که دلیل کافی برای عشق را به همسرتان نداده اید. شاید دیگر مثل اوایل ازدواجتان به او نگاه نمی کنید و به او احساس نمی دهید. باید هر از چند گاهی به او نگاه کنید و واقعاً از ته دل نگاهش کنید. شاید شما هم آنقد درگیر کار و مشغله های فکری دیگر هستید که برای این مسئله وقت کافی نمی گذارید.
اما اگر شب ها که به خانه برمی گردید، شاخه گلی برای همسرتان بخرید، او را در آغوش گرفته و ببوسید، دوباره آن عشق و علاقه اولیه در او بیدار شود. با اینکار شما او احساس خواهد کرد که هنوز هم مثل سابق دوستش دارید. عشق چیز دیگری است. تابه حال درمورد عشق با همسرتان صحبت کرده اید؟ اصلاً به او می گویید که چقدر دوستش دارید؟ کمی رمانتیک باشید. به او بگویید که چقدر دوستش دارید و اجازه بدهید بداند که هنوز هم همان احساس اوایل ازدواج را به او دارید. اگر شما یک قدم بردارید مطمئن باشید همسرتان هم برای شما قدمی برمی دارد. و خیلی زود می بینید که رابطه جنسی به رابطه تان برگشته است و هر دو شما احساس بسیار بهتری نسبت به زندگی زناشوییتان پیدا می کنید.
اما، شادی عشق و علاقه به همسرتان را از دست داده باشید؟ خیلی سخت است که با گذشت چندین سال همان میزان عشق را در خود نگه دارید. اگر کششی به او ندارید، حداقل باید سعی کنید که با این مشکل برخورد کنید. از او درمورد احساسش سوال کنید. از او بخواهید کارهایی که دوست دارید را برایتان انجام دهد شاید دوباره علاقه تان به او ایجاد شد. اگر ببینید نفر سومی در ازدواجتان است، مطمئناً هر دو شما حس پنهان خود را باز می یابد.
هر دو شما می توانید بر ناامنی هایتان غلبه کنید و ازدواجی مستحکم تر بسازید. فقط به این خاطر که رابطه جنسی در رابطه تان وجود ندارد به این معنا نیست که باید به ازدواجتان خاتمه دهید. اگر بتوانید درمورد این مسائل و رابطه صمیمانه تان با همسرتان صحبت کنید آنوقت می توانید به مشکلاتتان هم غلبه کنید. اما بعضی اوقات انتخاب با زوج نیست، انتخاب دست پزشک شماست.
زوج های بسیاری هستند که به خاطر سرطان یا دردناک بودن رابطه جنسی قادر به برقراری این رابطه نیستند. همسر شما اگر مشکل سلامتی داشته باشد، دیگر اعتماد به نفس لازم برای برقراری رابطه جنسی را نخواهد داشت. اگر ازدواحتان با انتخاب خودتان فاقد رابطه جنسی است باید این سوال را از خودتان بپرسید که واقعاً چرا با همسرتان ازدواج کردید؟ مطمئناً به خاطر رابطه جنسی با او ازدواج نکرده اید؛ احتمالاً به این دلیل با او ازدواج کرده اید که چنین رابطه ای داشته اید. احساس کرده اید که می خواهید بقیه عمرتان را با این زن بگذرانید. و حالا که او بیمار است باید کنار او بمانید و از او مراقبت کنید.
اینجاست که رابطه جنسی باید آخرین چیزی باید که به ذهنتان خطور می کند و اگر واقعاً دوستش داشته باشید آنوقت زیاد برایتان مهم نخواهد بود. درواقع، حتی اگر در چنین موقعیتی هم نباشید، به هیچ وجه نباید به رابطه جنسی بیش از حد توجه کنید. تنها کاری که باید بکنید این است که سراغ همسرتان بروید و به او بگویید که چقدر دوستش دارید، حتی بیشتر از قبل. ممکن است نتوانید رابطه جنسی را به ازدواجتان اضافه کنید اما مطمئناً احساس خیلی بهتری پیدا خواهید کرد.
بعضی از زوج ها بین اینکه رابطه جنسی داشته باشند یا نداشته باشند می توانند انتخاب کنند و بعضی این انتخاب را ندارند. صرفنظر از این مسئله، شما باید حمایت خود را به همسرتان نشان دهید و درمورد احساساتتان درمورد این ازدواج عاری از رابطه جنسی و به ازدواجتان به طور کل با او صحبت کنید. آنوقت خواهید دید که احساس بسیار بهتری نسبت به خودتان و ازدواجتان پیدا خواهید کرد.
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
ارسالها: 208
#3
Posted: 31 Dec 2010 18:07
محکم بغلم کن!
عشق نيازمند اطمينان بخشي حاصل از نوازش است. اکثر دعواها اعتراض به عدم ارتباط احساسي است. در ناراحتي و سختي، زوج ها دوست دارند بدانند که طرفشان براي کمک کنارشان است...
من در رستوران والدينم بزرگ شدم که هميشه داستان هاي زيادي در آن اتفاق مي افتاد. و همه اين داستان ها—دعواها،اشک ها، ناراحتي ها—همه حول عشق مي چرخيدند. حتي پدر و مادر خودم را هم مي ديدم که عشقشان را به خاطر همديگر نابود مي کنند. از آن زمان به دنبال اين بودم که ببينم عشق واقعاً چيست. مادرم آن را "5 دقيقه مضحک" تعريف مي کرد. خيلي ها هم آنرا ادغام مرموز احساس و سکس تعريف مي کردند، يا ترکيبي از شيفتگي و همراهي. اما مطمئناً خيلي بيشتر از اين چيزهاست.
بينش شخصي من از تحقيق ها و مشاوره هاي گوناگون با بيش از هزار زوج طي 33 سال جمع آوري و اکنون با تحقيقات علمي ادغام شده است تا جايي که با جرات مي توانم بگويم الان مي دانم عشق چيست. پديده اي کاملاً شهودي است اما چندان آشکار نيست: عشق، جستجويي مداوم براي يافتن ارتباطي بنيادي و مطمئن با کسي ديگر است. با اين پيوند، زوج هاي عاشق از نظر احساسي به هم وابسته شده و نيازمند مراقبت، توجه و آرامش گرفتن از همديگر هستند.
همه ما نيازمند برقراري ارتباط احساسي و پاسخدهي آن از طرف مقابل هستيم. اين واکنش براي بقاء است درست مثل آن پيوند اطميناني که کودک با مادر خود جستجو مي کند. اين مشاهده به نظريه وابستگي برمي گردد. شواهد زيادي نشان ميدهد که نياز به وابستگي مطمئن هيچوقت در انسان از بين نمي رود. اين وابستگي در بزرگسالان به نياز به برقراري ارتباط احساسي با همسر تبديل مي شود. مادر را تصور کنيد که چطور با عشق به فرزند خود نگاه مي کند، درست مثل دو عاشق که به چشمان هم خيره مي شوند.
گرچه در فرهنگ ما وابستگي نوعي ضعف به شمار مي رود اما واقعاً اينطور نيست. وابسته و دلبسته شدن به کسي بالاترين حس اطمينان و امنيت را به ما مي دهد. اين وابسته شدن يعني هر زمان که بخواهيد طرفتان با شما حرف بزند، بدانيد که براي او اهميت داريد، که مورد احترام او هستيد و او به همه نيازهاي احساسي شما پاسخ مي دهد.
بزرگترين اصل در نظريه وابستگي اين است که جدايي—نه فقط جدايي فيزيکي بلکه جدايي احساسي—براي انسانها وحشت آور است. مغز آن را يک خطر مي شمارد.
داستان هاي عشقي که در بچگي هرشب مي ديدم در رستوران اتفاق مي افتد، همه درمورد ولع انسان به ارتباط احساسي بود. وقتي ما موفق شديم با طرفمان ارتباط مطمئن بگيريم، آنوقت همه آزارها و ناراحتي هايي که به ما وارد مي کند را مي توانيم تحمل کنيم.
ارتباطات از هم گسيخته :
در شروع هر رابطه، ارتباط بسيار شديد است اما با گذر زمان اين شدت کاهش پيدا مي کند. بعد زمان هايي مي رسد که احساس مي کنيم ارتباطمان گسسته شده است، و خيلي وقت ها ديگر نيازهايمان به وضوح ابراز نمي شوند. مرد ناراحت است و واقعاً مي خواهد که به آرامش برسد اما زن او را تنها ميگذارد به تصور اينکه او دنبال تنهايي است. در هيچ رابطه اي نمي توان از اين لحظات فرار کرد. اگر مي خواهيد با کسي برقصيد، مطمئناً يک جاهايي از رقص پيش مي آيد که پايتان روي پاي هم برود.
اما از دست رفتن ارتباط با کسي که دوستش داريم، حس امنيت ما را هم به خطر مي اندازد. حس عميقي از ترس ما را فرامي گيرد. زنگ خطري در مرکز ترس مغز به صدا در مي آيد. وقتي اين زنگ خطر فرستاده مي شود، ديگر فکر نمي کنيم، عمل مي کنيم. اين تهديد ممکن است از دنياي بيرون باشد يا از دنياي درون خودمان. اين درک و احساس خودمان است که به حساب مي آيد نه واقعيت موجود. اگر در موقع نياز احساس طردشدگي کنيم، در شُرُف وحشت قرار مي گيريم.
آنچه که بعد از آن لحظات از هم کسيختگي ارتباط انجام مي دهيم تاثيري عميق بر شکل رابطه ما خواهد داشت. آيا مي توانيد برگرديد و ارتباط را دوباره برقرار کنيد؟ اگر نمي توانيد، از اين به بعد دعواها و مشاجره ها شروع خواهد شد و حس بسيار بدي از تنهايي احساسي به سراغتان خواهد آمد. رابطه تان ديگر محيطي امن براي شما نخواهد بود. ديگر ترديد خواهيد داشت که طرفتان هميشه کنارتان است و برايتان ارزش قائل است.
زوجي را تصور کنيد که اولين فرزندشان به دنيا مي آيد. بچه دار شدن تجربه اي بسيار استرس زا است اما دقيقاً در زماني اتفاق مي افتد که احساس ترس از وابستگي و نياز افراد بسيار قوي است. مرد ممکن است پيش خود تصور کند، "بااينکه مي دانم غلط است اما احساس مي کنم که زنم را از دست داده و جاي آن اين بچه نصيبم شده است." و زن هم ممکن است تصور کند، "وقتي باردار بودم احساس شکنندگي شديد داشتم، از اين بچه کوچک مراقبت مي کردم و فقط به استراحت و آرامش بيشتري نياز داشتم اما همسرم هميشه سرش به کار گرم بود." قصد و نيت آنها خوب است—زن از بچه مراقبت مي کند و مرد هم سخت تلاش مي کند تا بتواند پشتوانه خوبي براي خانواده جديد خود باشد-- اما نتوانستند آنچه که واقعاً نياز داشتند را به همديگر بدهند.
يا مردي را تصور کنيد که در کارش متوسط جلومي رود اما همسرش به سرعت در حال پيشرفت در کار خود مي باشد. زن ساعت ها طولاني را روي پروژه هاي جالب مي گذراند درحاليکه مرد هيچ محبت، مراقبت، توجه و حتي سکسي دريافت نمي کند. هر شب مجوبر است تنها در تحتخواب دراز کشيده منتظر او بماند، از اينکه اينقدر به او نياز دارد احساس حماقت و همچنين عصبانيت کند و زن هيچوقت نبيند که چقدر غيابش بر مرد تاثير منفي دارد.
اما ما هيچوقت درمورد اين تعارض ها به عنوان نيازهاي عميق وابستگي ياد نمي کنيم. هميشه درمورد احساسات ظاهري، عصبانيت يا بي تفاوتي حرف مي زنيم و ديگري را متهم مي کنيم. هرکدام از طرفين به گوشه اي مي خزد و ابراز احساسات، نيازها و گرفتن اطمينان دوباره از هم، براي هر دو طرف سخت تر و سخت تر مي شود.
خانم ها معمولاً نسبت به آقايون در تشخيص اولين علائم گسستگي ارتباط حساس تر هستند و واکنش آنها شروع آن چيزي است که من آن را رقص قطع ارتباط مي نامم. آنها سعي مي کنند که همسرانشان را وادار به واکنشي آرامش بخش کنند اما آنرا به طريقي انجام مي دهند که نياز اصليشان هيچوقت برآورده نمي شود—همسرانشان را متهم مي کنند که در يک زمينه خاص خوب عمل نکرده است.
از طرف ديگر مردها آموخته اند که واکنش ها و نيازهاي احساسي خود را سرکوب کنند و اين باعث مي شود که از مشاجره فرار کنند. اما عصبانيت زن و عقب کشيدن مرد بر آنچه که در درون آنها است سرپوش مي گذارد—نياز به ارتباط که اکنون با ناراحتي، خجالت و از همه اينها بيشتر، ترس عجين شده است.
خيلي اوقات آنچه اکثر زوج ها نمي بينند اين است که اکثر مشاجرات اعتراض به عدم ارتباط است. پشت همه آن ناراحتي ها، زوج ها عميقاً دوست دارند بدانند که همسرشان در کنار آنها است، به آنها نياز دارد يا نه و آيا مي تواند به آنها اتکاء کند؟
ترميم پيوندها :
سالها روانشناسان و مشاوران سعي بر اين داشتند که مشاجرات و دعواهاي زوج ها را با آموزش مهارت هاي حل مشکل به آنها برطرف کنند. اما اين درست مثل دادن کلينکس براي سرماخوردگي است. اين راهکار مسائل مربوط به وابستگي را ناديده مي گيرد. مشکل از ديدگاه وابستگي، فاصله احساسي است.
آنچه براي افراد خسته کننده و زجرآور است اين است که نمي دانند که چطور فاصله احساسي را از بين ببرند. گاهي اوقات در محل کار، مردها به من مي گويند، "من هر کاري که باعث شود همسرم مطمئن شود که برايم اهميت دارد را انجام مي دهم. درآمد خوبي خانه مي آورم، در کارهاي خانه به او کمک مي کنم، مشکلات را حل مي کنم و شيطنت هم نمي کنم. اما چرا هيچکدام از اين کارها به چشم همسرم نمي آيد و همه آنچه که براي او مهم است که است که درمورد مسائل احساسي با هم حرف بزنيم و عشق بازي کنيم؟" جواب من به آنها اين است، "چون ما زن ها اينطور ساخته شده ايم. ما به کسي نياز داريم که توجه واقعي به ما نشان دهد و محکم در آغوشمان بگيرد. فراموش کرده اي که تو هم به آن نياز داري؟"
نااميد شدن هميشه بخشي از زندگي زناشويي است. اما هميشه اين خودتان هستيد که انتخاب مي کنيد، چطور با آن برخورد کنيد. آيا حالت تدافعي مي گيريد، با ترس رفتار مي کنيد يا با درک و فهم؟ تصور کنيد همسرتان مي گويد، "امشب حس سکس ندارم" شما مي توانيد يک نفس عميق بکشيد و به اين فکر کنيد که چقدر دوستتان دارد و بگوييد، "اِ، اين خيلي بده چون من واقعاً مي خواستم." يااينکه با طعنه بگوييد، "باشه! پس ديگه هيچوقت سکس نخواهيم داشت، درسته؟"
البته وقتي آن وحشت به دلتان مي افتد و احساساتتان قَلَيان مي کند، شايد احساس کنيد که چاره ديگري ندارد. اما مي توانيد با خودتان فکر کنيد، "اينجا چه اتفاقي مي افتد؟ من دارم داد مي زنم. اما از درون واقعاً احساس حقارت مي کنم." بعد مي توانيد به همسرتان بگوييد، "من واقعاً ترسيدم، احساس ناراحتي مي کنم".
اگر با اين روش پاسخ دهيد و دنبال برقراري دوباره ارتباط باشيد، مي توانيد اميدوار باشيد که همسرتان هم در پي همين است. اين همان بخش رابطه است که به کمي ذکاوت نياز دارد: اينکه رقص را تغيير دهيد. هر دو طرف بايد قدم هايشان را تغيير دهند.
اولين قدم بزرگ اين است که خيلي ساده نياز خود به وابستگي را قبول کنيد و از آن خجالت نکشيد. اين مسئله درمورد افراد مجرد هم صدق مي کند. افراد مجرد ممکن است بگويند، "من افسرده ام چون تنهام و ميدانم که نبايد تنها باشم. مي دانم که بايد مستقل باشم." البته اگر احساس تنهايي مي کنيد بايد هم افسرده باشيد و آنوقت است که به دنيال راه چاره مي گرديد. اما وقتي از اين حس خجالت بکشيد، سعي مي کنيد آنرا از بقيه پنهان کنيد و کم کم تصور خواهيد کرد که هيچکس نمي تواند نياز شما به ارتباط را برآورده کند.
نوازش هاي التيام بخش :
مردها معمولاً به من مي گويند، "بااينکه مي دانم همسرم واقعاً به من نياز دارد يا احساس ترس مي کند، اما نمي دانم چه بايد بکنم. " به خاطر همين تنها فکري که به نظرشان مي رسد اين است که يک فنجان چاي براي همسرشان مي ريزند و بااينکه کار بسيار قشنگي است اما آن کاري نيست که بايد انجام مي دادند. اگر دستش را دور گردن او مي انداخت و او را به سمت خودش مي کشيد مطمئناً بهتر مي توانست به نياز او براي برقراري ارتباط پاسخ دهد.
مردها مي گويند که نمي دانند در چنين موقعيت هايي چه بايدب کنند درحاليکه تسکين دادن را بلد هستند—اينکار را با فرزندانشان انجام مي دهند وقتي که شب ها به آرامي آنها را در آغوش گرفته و در گوششان لالايي زمزمه مي کنند. تفاوت آن در اين است که آنها آسيب پذيري فرزندانشان را مي بينند و به آن واکنش مي دهند اما وقتي به همسرانشان نگاه مي کنند فقط شخصي را مي بينند که درمورد آنها قضاوت ميکند. اما او هم آسيب پذير است.
لمس کردن يکي از راه هاي اصلي برقراري ارتباط با انساني ديگر است. گرفتن دست همسرتان وقتي نگران است يا نوازش کردن شانه هاي او در وسط مشاجره مي تواند فوراً اضطراب و ناراحتي او را از بين ببرد.
دنياي مشاوره و روانشناسي در سالهاي اخير شديداً به دنبال حفظ حريم ها بوده است. اما نظر من اين است که يکي از مشکلات اصلي دقيقاً مخالف اين است—همه ما از هم جدا شده ايم.
وقتي دو عاشق را نگاه مي کنيد، هميشه در حال لمس کردنو نوازش کردن همديگر هستند. دو نفر ديگر که مي خواهند بعد از مشاجره دوباره به رابطه عاشقانه خود برگردند را هم اگر نگاه کنيد، آنها هم مدام همديگر را نوازش مي کنند. اين علامت ملموس از ميل به برقراري رابطه است.
سکس بي خطر :
يک باور نادرست درمورد عشق اين است که اغلب تصور مي کنند عشق يک تب سوزاننده است که بايد فروکش کند. اين واقعاً احمقانه است. من واقعاً هيچ دليل علمي يا انساني نمي بينم که چرا افراد نمي توانند در طولاني مدت از روابط خود لذت ببرند.
افرادي که سکس بيرون از رابطه دارند، به اين دليل اينکار انجام مي شود که زندگي جنسيشان با همسرانشان بسيار کسالت بار شده است. اينکار را مي کنند چون تنها هستند، چون نمي توانند از نظر احساسي با طرف مقابلشان ارتباط بگيرند. بعد وقتي کس ديگري به آنها لبخند مي زند و باعث مي شود که احساس خاص بودن کنند و فکر کنند که براي کسي ارزش دارند، آنوقت خودشان را در موقعيت عجيبي مي يابند که به يک نفر متعهد هستند اما به فرد ديگري پاسخ مي دهند.
عشق مثل همه چيزهاي ديگر است: جزر و مد دارد. اما سکس اگر يک بعدي باشد و با احساسات مرتباط نشود هميشه کسالت بار خواهد شد. از طرف ديگر، اگر از نظر احساسي درگير باشيد، آنوقت سکس صدها بعد پيدا مي کند و مثل عشق بسيار لذت بخش خواهد بود.
من اين نوع سکس ايمن و بي خطر را "سکس متقارن" مي نامم که در آن آزادي احساسي و پاسخدهي، نوازشهاي عاشقانه، و شهوت همه در کنار هم مي آيند. وقتي طوج يک ارتباط احساسي مطمئن با هم داشته باشند، صميميت جسمي هم در پي آن به وجود خواهد آمد. اين زوج ها مي توانند با آزادي بيشتري نيازها و اولويت هاي خود را ابراز کنند و ميل بيشتري هم به تجربه جنسي با هم خواهند داشت.
عشق ماندگار :
وقتي توانسيد دوباره با همسرتان ارتباط برقرار کنيد و نياز هر دو شما به وابستگي تامين شود، بايد سعي کنيد هميشه از نظر احساسي به هم پاسخ دهي داشته باشيد. مي توانيد با کمک به همديگر براي شناخت مسائل مربوط به وابستگي که در مشاجرات شما پديد مي آيد، اينکار را انجام دهيد.
مثلاً اگر هميشه از کوه نوردي هاي خطرناک دوست دخترتان عصباني مي شويد، با او صحبت کنيد و بکوييد که اين عصبانيتتان به خاطر ترس از دست دادن اوست و ببينيد که چطور او مي تواند احتياط هاي بيشتري انجام دهد. يا اگر با کوهي از کارها و مسئوليت هاي بچه داري تنها گذاشته مي شويد، برنامه ريزي کنيد که چطور شما و شوهرتان مي توانيد در کنار هم والدين بهتري باشيد تا ديگر فکر نکنيد که او شما را با مشکلات بچه ها تنها گذاشته است.
همچنين بايد لحظات خوب را در کنار هم جشن بگيريد. هميشه و همه جا، وقتي از خوب بيدار مي شويد، وقتي خانه راترک مي کنيد، وقتي برمي گرديد، يا وقتي مي خواهيد بخوابيد، همديگر را در آغوش بگيريد و ببوسيد.
اين داستان ها هستند که زندگي هاي ما را شکل مي دهند و داستان هايي که ما از زندگيمان مي گوييم خودِ ما را شکل مي دهند. يک داستان عشقي براي خودتان و همسرتان بسازيد که بيانگر آينده رابطه شما مثلاً در 5 يا 10 سال آينده باشد. اينکار باعث مي شود هميشه پيوند بينتان را مستحکم نگه داريد.
آغوشتان را باز کنيد :
چون وابستکي يک نياز عمومي است، نگاه کردن به عشق از ديدگاه وابستگي مي تواند به والدين براي شناخت مشکلات با فرزندانشان کمک کند. حالا که فهميديد عشق چيست، ديگر بايد بدانيد که آنرا چطور حفظ کنيد. اين به خود ما بستگي دارد که از اين دانش استفاده کرده و به مراقبت از همسر و خانواده مان بپردازيم. و با همدلي و شجاعتي که به ما ياد مي دهد، مي توانيم به دنبال راهي براي منتقل کردن آن به دنيا و انجام کاري مفيد باشيم.
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
ارسالها: 208
#4
Posted: 31 Dec 2010 18:08
طرز برخورد صحیح با خانمها
برخی از آقایون واقعاً کم لطف و بی اعتنا هستند. خانمها به شدت نیازمند تشکر و قدردانی بوده و تمایل دارند که طرف مقابل همواره و در همه حال علاقه و محبت خود را به آنها ابراز کند. خانمها به کسی احتیاج دارند که بتوانند از نظر روحی با او ارتباط برقرار کنند. آنها کسی را می خواهند که بتوانند با تمام وجود به او اعتماد کنند؛ به دنبال یافتن مردی هستند که بتوانند با او آزادانه در مورد مشکلات خود صحبت کنند و آمال و آرزوهای آتی خود را مطرح نمایند. اصولاً خانمها موجودات عجیب و مرموزی هستند، اما اگر فقط بخواهید و بتوانید صادقانه نقش یک شریک و همدم عاشق را بازی کنید آنها هم با اخلاص تمام معنای عشق حقیقی را به شما نشان خواهند داد. اگر در پی بدست آوردن عشق حقیقی خود هستید، باید با رفتار و گفتار خود به او اثبات کنید که صمیمانه دوستش می دارید.
مراحل :
۱- مهربان باشید و در تمام شرایط با او اظهار همدردی کرده و درکش کنید. خانمها عاشق مردهایی هستند که دلسوز و مهربان بوده و قلباً برایشان ارزش و اهمیت قائل باشند. یک خانم تمایل دارد عبارت "چه مرد خوبی!" را دائماً در مورد کسی که با او وارد رابطه شده است، تکرار کند. او دوست دارد که شوهرش هرچند وقت یکبار به او بگوید که تا چه حد برایش مهم است و این امر را در رفتارهایش نیز به او ثابت کند! بی دلیل به او گل، کادو، و کارت هدیه بدهید، به او زنگ بزنید، و یا زمانیکه خانه نیست روی منشی تلفنی پیامی عاشقانه برایش بگذارید!!! به هر حال هر کار کوچکی که فکرش را می کنید انجام دهید تا او متوجه شود که شما برایش اهمیت قائل هستید.
۲- به او کادوهایی با فکر قبلی هدیه بدهید. خانم ها عاشق این هستند که طرف مقابل آنها را سورپرایز کند. این هدایا لازم نیست که حتماً گرانقیمت باشند تا او را خوشحال کنند، بلکه فقط کافیست این کار را از صمیم قلب خود انجام دهید. ارزش یک هدیه هیچ ربطی به قیمت آن ندارد بلکه فکری که ورای آن بوده و دلیل خریداری است که آنرا ارزشمند می کند. این هدیه های گاه و بی گاه به خانم نشان می دهد که تنها کسی است که شما در ذهن خود به او فکر می کنید و برایش ارزش و اهمیت قائل هستید.
۳- لازم نیست حتماً منتظر رسیدن تولد و یا روز خاص دیگری باشید. بی هیچ دلیل خاصی برایش گل و جواهرات خریداری کنید. حتی اگر در کنار هم نیستید، می توانید از قبل هدیه ی مورد نظر را سفارش دهید تا دقیقاً آنرا در همان تاریخ خاصی که در نظر دارید برایتان ارسال نمایند. بهتر است که بیشتر بر روی جواهرات هزینه کنید، تنها یک جفت گوشواره ساده شادی عمیقی را در قلب او ایجاد می کند. از جمله سایر موارد هم می توان به یک شاخه از گلی که او دوست می دارد و یا یک دست لباس زیبا اشاره کرد. برخی از آقایون تصور می کنند که باید حتماً پولدار باشند تا بتوانند این کارها را انجام دهند، اما اینچنین نیست، تنها کافی است که کمی بیشتر فکر خود را به کار بیندازید. اگر خانمتان شاغل است می توانید یکی از روزهای سال که برایش اهمیت خاصی دارد، هدیه هایتان را به دفتر کارش ارسال نمایید و او را بیش از پیش هیجان زده کنید. با این کار نه تنها او احساس غرور می کند بلکه اطرافیانش هم متوجه می شوند که چقدر خوب با او برخورد شده و نازپرورده بار آمده و این مطلب برای خانم از اهمیت بالایی برخوردار می باشد.
۴- هیچ موقع روز تولد، سال نو، ولنتاین، روز مادر و ... را فراموش نکنید. همه دوستانش در این روز هدایای کوچک محبت آمیزی را دریافت می کنند. خانم ها همسر خود را در این موارد با دیگران مقایسه می کنند تا ببینند او تا چه حد به آنها اهمیت می دهد. اگر می خواهید همچنان شاهزاده ی رویاهای همسرتان باقی بمانید بهتر است هدیه ی ویژه ای را برای او در نظر بگیرید. به هر حال یک چیز کوچک هم خیلی بهتر از هیچ چیز است.
۵- مودب باشید و از او تمجید کنید. خانم ها دوست دارند شما از واژه های "لطفاً" ، "ببخشید"، "قول می دهم" و "متشکرم" استفاده نمایید. از او بپرسید که روز خود را چگونه گذرانده؛ به او بگویید که زیبا، قشنگ، و با نمک است، و چه چشم های زیبا و نافذی دارد. به او بگویید که برایتان فوق العاده ترین فرد دنیاست. از او به خاطر تمام کارهایی که برایتان انجام می دهد تشکر کنید. علاوه بر این به او بگویید که جز جنبه ی فیزیکی و جسمانی خصوصیات پیچیده ی زیادی در وجودش نهفته است که کشف همه ی آنها مدت زیادی به طول می انجامد.
۶- شنونده خوبی باشید. برای افکار و عقاید او ارزش قائل باشید. نقاط قوت و افکار ناب او را تشخیص دهید. حتی اگر در برخی از موارد با او هم عقیده نیستید، نکات مثبتی را در نظریاتش پیدا کرده و به او یادآوری کنید. این مسئله ضروری است که او احساس کند در مقابل شما یک انسان کامل است. هیچ موقع او را خرد نکنید حتی به شوخی! مسئله ای منحصر بفردی که تا کنون هیچ کس به او نگفته است را پیدا کرده و به خاطر آن ستایشش کنید.
۷- هنگامیکه در جایی هستید که نمی توانید آشکارا ابراز علاقه کنید، به او نگاه کرده و لبخند گرمی نثارش کنید. دست هایش را همیشه در دست بگیرید و تا آنجاییکه می توانید نزدیکش باشید. زمانیکه افراد دیگری هم اطراف شما هستند، می توانید بوسه ای بر پیشانی و یا دستش بزنید تا هم در انظار از او قدردانی کرده باشید و هم به نوعی عشق و محبت خود را به او ابراز نموده باشید. مثل یک نجیب زاده با او برخورد کنید. همیشه درها را برایش باز کنید، شاید بعضی ها بگویند که این کارها قدیمی شده است، اما این امر نشانی از احترام است و ادب و احترام هم چیزی نیست که رنگ کهنگی به خود بگیرد. این امر به عنوان نوعی نزاکت عمومی قلمداد می شود. لازم به ذکر است که این کار را نباید فقط به مجامع عمومی محدود کنید. در مواقعی که خودتان دو نفر هم هستید، همیشه اجازه دهید او اول وارد شود، چرا که او یک "خانم" است. در خرید خانه به او کمک کنید. در خرید لباس همراهی اش کنید، این کار سبب می شود یک ایده از لباس هایی که او دوست دارد هم بگیرید. مطمئن باشید که این تجربه بعدها به شما کمک خواهد کرد.
۸- سعی کنید به بهترین نحو با او صحبت کنید. به حرف هایش گوش دهید، منظورش را درک کنید، در حین مکالمه با او ارتباط چشمی برقرار کنید تا متوجه شود که کل توجهتان را به او معطوف کرده اید. به او اظهار علاقه کنید و خودتان را مشتاق نشان دهید. از سوی دیگر برخورد بازی با او داشته باشید. اعتقادات، نظریات، و برنامه ریزی های خود را با او در میان بگذارید، می توانید او را از کلیه ی مشکلات و مسائل خود با خبر کنید. وقتیکه او مشکلات خود را با شما در میان می گذارد، سعی کنید تا آنجا که می توانید صحبت هایش را قطع نکنید، نظریات مختلف در مورد راه حل های مختلف را با او در میان بگذارید، اما اگر خودش مسیر دیگری را انتخاب کرد ایرادی به او نگیرید و باز هم او را همراهی کنید.
۹- در مورد او با دوستانتان خودتان و دوستان خودش با افتخار صحبت کنید و نشان دهید از اینکه با او هستید به خود می بالید. این کار به ویژه زمانیکه ارتباط در حال پیشروی به سمت جلوست اهمیت بیشتری پیدا می کند. او نیاز دارد که بداند شما دوستش می دارید و دوستان و اطرافیان نیز از این امر مطلع گردند.
۱۰- زمانیکه در حال تعریف و تمجید از او هستید مستقیماً به چشم هایش نگاه کنید.
۱۱- رویدادهای خاص مانند تولد، سالگردهای مهم، روز عشاق، و غیره را به خاطر داشته باشید و در عین حال توجه داشته باشید که شما باید در تمام روزهای سال علاقه خود را به او ابراز کنید و این روزها به عنوان سمبلی هستند که شما علاقه و توجه خود را بیش از پیش به او نشان خواهید داد.
۱۲- لبخند بزنید و احترام او را نگه دارید.
۱۳- به یاد داشته باشید: کار مهم است اما او هم به اندازه کار مهم است. هیچ موقع به دلیل مشغله ی کاری اولویتهای او را لغو نکنید. همچنین در کارهای خانه به او کمک کنید، اگر می بینید کاری باید تمام شود، بدون اینکه انتظار داشته باشید خانم آنرا انجام دهد، خودتان انجامش دهید.
۱۴- از نظر جنسی او را تامین کنید. هر زمان که شرایط را مناسب دیدید، او را از احساسات خود با خبر نمایید؛ اما زمانیکه خانم می گوید تمایل دارد تا وقت با کیفیت تر و خاص تری را در کنار شما بگذراند تصور نکنید که منظورش تختخواب است! معمولاً منظورش این است که مدت زمانی را دو نفره با هم بگذرانید، حال چه یک فیلم تماشا کنید چه با اتومبیل در سطح شهر چرخ بزنید.
۱۵- به او بگویید که زیباست. "خوشگل" بودن و "جذاب" بودن جایگاههای خاص خود را دارند اما زیبایی مقوله ای است که مستقیماً روی قلب می نشیند. البته بعضی وقت ها همسرتان ممکن است واقعاً خوشگل و جذاب شود پس تعلل نکنید و به او بگویید. نکته ی قابل توجه در این زمینه این است که نباید بیش از اندازه به او بگویید که با نمک و ملوس است! به هر حال او یک خانم است نه یک کودک خردسال. دقت کنید و ببینید که کدام قسمت از ضمیر او نیاز به تقویت بیشتری دارد و روی همان منطقه تمرکز کنید.
۱۶- به جای اینکه دائماً در مورد ظاهر او صحبت کنید کمی هم به باطنش علاقه نشان دهید. سعی کنید گاه و بی گاه به خصوصیاتی که در اعماق وجودش نهفته است، بپردازید. ببینید از چه استعدادهای خاصی برخوردار است. خلاق است یا شوخ و خوش مشرب؟ در مورد طرز فکرش پیرامون زندگی سوال کنید، آیا با او موافق هستید؟ به او بگویید که چه احساسی دارید؛ خانم ها حس مهم تلقی شدن را دوست می دارند.
۱۷- اگر کاری انجام داده اید که موجبات ناراحتی او فراهم آمده است، پیش از شروع هرگونه بحثی، عذرخواهی کنید. بعداً می توانید در مورد کاری که انجام داده اید توضیح داده و دلایل خود را بیان نمایید. به آرامی صحبت کنید و حرفهای خود را کاملاً صادقانه بیان نماید. خانم ها در تشخیص صداقت مهارت خاصی دارند. زمانیکه یک چنین برخوردی را از جانب شما مشاهده کنند، از دعوا صرفنظر کرده و موضوع را به طور کلی فراموش می کند.
۱۸- باید علاقه او به تفریحاتی که ممکن است شما در آنها شرکت نداشته باشید را بپذیرید.
۱۹- او را با یک وعده شام رمانتیک، ماساژ در جکوزی های آب گرم، و یا قرار ملاقات آخر هفته در پاتوق مورد علاقه غافلگیر کنید. تمام برنامه ریزی ها را خودتان انجام دهید و فقط او را با خودتان ببرید. همیشه همه ی تصمیم گیری ها را به عهده ی او نگذارید.
۲۰- نسبت به دوستان، همکاران و اطرافیان مذکر او بدون هیچ دلیل خاصی حسادت نورزید؛ چراکه مطمئن باشید او تمام مدت در مورد شما صحبت می کند. آنها می دانند که شما او را تصاحب کرده اید.
۲۱- با دوستان، همکاران، و خانواده خود در مورد او صحبت کنید و به آنها بگویید که خانمتان چقدر دوست داشتنی است. این امر سبب می شود که او احساس خوبی پیدا کند حتی اگر این کار را در مقابل خودش هم انجام ندهید او خودش متوجه می شود؛ خانها در این زمینه قدرت درک بالایی دارند. همچنین صحبت کردن به این قشنگی باعث می شود که شما زودتر یکدیگر را ملاقات کنید و از این ملاقاتها فقط اخبار خوش به گوش خواهد رسید.
۲۲- همیشه مطمئن شوید که او را عزیز و خاص می شمارید. چراکه وقتی شما تنهای تنها هستید و هیچ تکیه گاهی ندارید، تنها اوست که در کنارتان می ایستد.
۲۳- به خاطر داشته باشید که او یک "زن" است و ممکن است افکارش در مورد چیزهایی که می خواهد هر روز تغییر پیدا کند. به خاطر این مسئله از دست او عصبانی نشوید. اصلاً به خاطر این مسئله باید عاشق او شوید چراکه او خانم است این مسئله در مورد خانم ها کاملاً طبیعی است.
۲۴- از تعریف و تمجید دست برندارید. شما نمیتوانید در ابتدای رابطه خودتان را مرد رویاهای او جا بزنید اما همین که ارتباط شما شکل گرفت دست از خوشرویی و جنتلمن بازی بردارید و بی توجه شوید! این کار درستی نیست و احساسات بدی را در خانم ایجاد می کند چراکه او با این کار احساس میکند خودش کاری را نادرست انجام داده که شما احساس قبلی خود را نسبت به او از دست داده اید. همچنین این امکان نیز وجود دارد که با خوش بگوید که چقدر حماقت به خرج داده که شما را از روز اول همانطوری که بوده اید، نشناخته است. اگر می خواهید علاقه اش نسبت به ما همیشه همچنان پابرجا بماند، باید همیشه همانطور که روز اول خودتان را نشان داده اید، باقی بمانید. گذشت زمان مهم نیست، و مهم نیست که چقدر شما با او احساس راحتی می کنید، خانم ها به مردانی گرایش پیدا می کنند که توانایی آنرا داشته باشند که برای تمام طول عمر خود عاشق باقی بمانند. بنابراین خودتان را بی علاقه نشان ندهید و کاری نکنید احساس کند شما مطمئن هستید که او را برای همیشه در اختیار دارید.
۲۵- فضا را رمانتیک کرده و با او عشقبازی کنید. به هر حال این وظیفه ی مرد است که یک چنین کاری را انجام دهد. نظر او را به سمت خود جلب کنید. باید در ارتباط قدری عشق و فضای رمانتیک هم وجود داشت باشد. نه هر روز اما هر چند وقت یکبار لازم است. همه کارها و برنامه ریزی ها را خودتان را انجام دهید. خانم ها دوست دارند که شما آنها را جایی دعوت کنید. انتظار نداشته باشید که پس از آن اتفاق خاصی بیفتد. به هر حال اگر شیوه ی صحیح بازی را یاد بگیرید ۹ بار اول که شما شروع کننده باشید، بار دهم خانم خودش این کار را انجام خواهد داد. توجه داشته باشید که اگر سالگرد خاصی است که شما باید یک برنامه ایده آل ترتیب دهید. بدانید که هزینه ای که شما برای انتخاب یک هدیه انتخاب می کنید او را خوشحال نخواهد کرد. بلکه احساسی که در آن هدیه وجود دارد او را خرسند می کند. یک کارت با دست نوشته های خودتان، به همراه یک شاخه گل رز و جعبه ای که در آن پر از شکلات های مورد علاقه اوست بیش از هر چیز دیگری خوشحالش می کند. اگر می خواهید قدری بیشتر خرج کنید فکر نمی کنم یک گردنبد و یا یک جفت گوشواره هزینه ای بیش از ۱۰۰ هزار تومان در بر داشته باشد. این نشان می دهد که شما چقدر برایش اهمیت قائل هستید و واقعاً ارزش زیادی برایتان دارد. هیچ گاه از او نپرسید که دوست دارد چه هدیه ای برایش بخرید. خانم ها عاشق هدیه گرفتن هستند حتی می توانید یک چیز دست ساز به او بدهید تا او هم تا آخر عمرش آن را فراموش نکند.
۲۶- اگر می خواهید در هنگام ارتباط جنسی بیشترین لذت را ببرید، تمام مراحل را در نظر گرفته و پله پله جلو بروید. اگر می بیند که خانم حرفی نمی زند به خاطر این است که احساس می کند این چیزی است که شما می خواهید. حتی اگر قبلاً هم این کار را انجام داده اید، باز هم برای رسیدن به نقطه ی مورد نظر کلیه گامهای نخستین را انجام دهید و هرگز فراموش نکنید که او عاشق پیشنوازی است.
۲۷- به هر حال به خاطر داشته باشید که زن ها موجودات حساسی هستند. حتی سرسخت ترین خانم ها در تمنای عشق و دلداگی است. فکر کنید و احساسات خود را به طرق مختلف بروز دهید. هیچ چیز مثل یک نوشته عاشقانه کار نمی کند. مرد باشید! خانم ها دوست دارند که احساس کنید شما آنها را می خواهید و از بودن با آنها لذت می برید.
۲۸- هنگام مشاجره و دعوا فکر نکنید که اگر حرف آخر را شما بزنید، برنده می شوید. این کار سبب می شود که شما یک فرد کم اطلاع و خودخواه جلوه کنید. خیلی آرام دلیل کارتان را توضیح دهید و به او زمان بدهید تا پاسخ دهد. بی حرمتی نکنید که به طور اتوماتیک بازنده میدان خواهید بود.
۲۹- برنامه که ریخته اید را بدون هیچ دلیل قانع کنده ای برهم نزنید. در صورتی هم که مشکلی پیش آمد و مجبور بودید برنامه ای را به هم بزنید حتماً با او تماس بگیرید و به یک پیامک کوتاه اکتفا نکنید.
۳۰- همیشه از او حمایت کنید و مطمئن شوید که کلیه ی نیازهایش برآورده می شوند. علاوه بر خانه، ماشین، وسایل برقی، خوراک، پوشاک، بهداشت و سایر مورد او همچنان نیاز دارد بداند که شما "او" و "فقط او" را دوست می دارید. همین امروز با هدیه ای که تا آخر عمرش از آن محافظت خواهد کرد، شگفت زده اش کنید – بله قلب خود را به او هدیه بدهید.
نکات :
– قول هایی که به او داده اید را با بهانه های واهی زیر پا نگذارید.
– او را تحقیر نکرده، خردش نکنید و با او بدرفتاری ننمایید.
– در همه حال حامی او باشید.
– در کارهایی که می خواهد انجام دهد به او کمک کنید چه او به شما کمک کند چه نکند! به خاطر داشته باشید که شما فرد خودخواهی نیستید و از طرف مقابل هم یک چنین انتظاری را ندارید. زمانیکه شما هر چه در توان دارید برای او در طبق اخلاص بگذارید، او هم همین کار را انجام خواهد داد.
– به ظاهر خود برسید و به سر و وضعتان اهمیت بدهید.
– زمانیکه خانم تغییری در چهره ی خود می دهد و زیبا می شود، به او بگویید که زیبا شده.
– در همه حال کاری کنید که احساس کند منحصر بفرد است.
– اگر ارتباط شما مداوم است او را برای چند روز به جایی ببرید که واقعاً خاص است و چند روزی را با یک زندگی عاشقانه در کنار یکدیگر سپری کنید. اگر هم در ابتدای ارتباط هستید ترتیب یک شام رمانتیک را بدهید.
– اگر چیزی را می بیند که احساس می کنید او از دیدن آن خوشحال می شود، آنرا برایش خریداری نمایید. منتظر موقعیت خاصی نباشید.
– تا زمانیکه چیزی شما را آزار نداده، انتقاد نکنید. سعی کنید جهت مثبت همه چیز را ببینید.
– در زمان برقراری رابطه جنسی، پیش نوازی را فراموش نکنید. بهترین جای این ارتباط برای خیلی از خانم ها همین پیشنوازی است و این امر سبب ایجاد صمیمیت بیشتر در میان شما می شود.
– اجازه دهید خانم بداند از این که با او در ارتباط هستید چه احساسی دارید. نشان دهید که در دنیا دلتان نمی خواهد با هیچ کس دیگری جز او باشید و اگر احساس می کنید که با بیان این حرف، دروغ گفته اید، پس بدانید که واقعاً عاشق او نیستید.
– همیشه به او بگویید که برایتان مهم است، خاص است، و زیبا است.
– برایش شعر بنویسید زیرا شعر به راحتی می تواند عمیقترین احساسات یک نفر را به تصویر بکشد و اگر او ببیند که شما شعری را در وصف او سروده اید به احساسات شما نسبت به خودش پی می برد و واقعاً از این کار لذت می برد.
هشدار
– احترام گذاشتن به خانمها یک قضیه است و زیر سوال بردن ارزش و اعتبار فردی مسئله ای دیگر. سعی کنید در عین حال که به او احترام می گذارید ارزش های فردی خود را نیز حفظ کنید. کسیکه برای خود و ارزش های شخصی اش ارزش قائل می شود می تواند برای یک خانم خیلی جذاب تر باشد.
– در تعریف و تمجید از او مبالغه نکنید و همیشه حقیقت را ببینید. در غیر اینصورت او تصور می کند که همه حرف های شما دروغین، جعلی و ساختگی هستند و شما فرد متظاهر و خودنمایی هستید. همچنین به او بی توجهی نکنید چراکه خود به خود جذب کسی می شود که بیشتر از شما به او بها می دهد. خانم ها نیاز دارند که شما همواره آنها را بخواهید و طلب کنید.
– بعضی از آقایون از قیمت بالای حلقه های ازدواج شکایت می کنند؛ اما به خاطر داشته باشید این نشان عشق شماست، چیزی است که خانم تا آخر عمر خود آن را نگه می دارد، این مهمترین زیور آلاتی است که او گرفته و با افتخار بدست می اندازد. او می خواهد در تمام طول عمر در مورد آن با دوستانش صحبت کند. ما نمی گوییم که یک حلقه ۵ میلیون تومانی بخرید اما برای انتخاب وقت بگذارید و از دیگران به ویژه دوستانش مشورت بخواهید، چراکه تمام خانم ها در مورد آرزوهایشان با دوستان خود صحبت می کنند. با اتکا به این روش می توانید یک انتخاب خاص داشته باشید.
– به خاطر داشته باشید که همه خانم ها مثل هم نبوده و با هم فرق دارند. هیچ موقع به او نگویید: "من برایت گل آوردم، همه خانم ها گل دوست دارند" و یا "باید چیزی را که برایت خریدم دوست داشته باشی، خیلی گران است"
– هیچ موقع قولی که نمی توانید به آن عمل کنید را ندهید. ممکن است تنها به همین خاطر او را از دست بدهید.
– زمانیکه ناراحت است به او اهمیت بدهید و سریعاً دلیل غم و غصه اش را جویا شوید.
– اخطار: خانم ها دوست دارند مثل یک خانم با آنها برخورد شود. نمی خواهند که شما احساس کنید آنها را بی چون و چرا برای مابقی عمر خود در اختیار دارید. اگر دوستش دارید به او بگویید، به او نشان دهید، هر روز و هر ساعت او را در آغوش بگیرید. اگر این کار را انجام ندهید مطمئن باشید که او را از دست خواهید داد او در نهایت تعجب و با چشمانی اشکبار از شما دور می شود و می رود تا مردی را پیدا کند که احساس زن بودن را در وجودش آشکار نماید.
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
ارسالها: 208
#5
Posted: 3 Jan 2011 14:42
روانشناسی - ازدواج و خانواده - چگونه روابط خود را بيمه کنيم؟
تا کنون از خود پرسیده اید که مهمترین عنصر در هر رابطه ای چه چیز میباشد؟ پاسخ بسیاری از افراد به این پرسش عشق است. بله عشق یک موهبت است و بدون آن هیچ رابطه ای پایدار نخواهد ماند. اما عشق نیز به تنهایی و بدون پشتوانه "احترام" ناتوان و متزلزل خواهد بود. احترام متضمن و بیمه گر عشق است.
شاید لازم باشد برای درک بهتر این مسئله رابطه (مانند ازدواج) را به یک بنا تشبیه کنیم. در این منزل باشکوه پی و شالوده خانه را عشق، ستونهای آن را دو فرد و مصالح ساختمانی اتصال دهنده آن را احترام تشکیل میدهند.
از عشق آغاز میکنیم که هیچ رابطه ای بی آن زمانی فرو خواهد ریخت. اکنون به دو ستون اصلی این خانه نگاهی می اندازیم که با آنکه جدا از یکدیگر قرار گرفته اند اما همواره پیوسته به هم میباشند. بنابراین در هیچ رابطه ای دو فرد نمیبایست فردیت خود را از دست داده و با یکدیگر "یکی شوند،" بلکه میباید در کنار یکدیگر پشتیبان یکدیگر باشند و یکتایی، فردیت، شخصیت، علایق و خواسته ها و آرزوهای خویش را حفظ کنند. اما این منزل دیر یا زود در معرض عوامل محیطی قرار گرفته و طوفانها، گردبادها، زلزله ها، روزهای آفتابی و بارانی بسیاری را به خود خواهد دید. اینها همان تجارب زندگی هستند که دو فرد در کنار هم با آنها مواجه خواهند گشت. لحظات تلخ و شیرین، اندوه و شادکامی. اکنون به مصالح ساختمانی این منزل میرسیم. آیا بدون سیمان و بتون بنایی پابرجا خواند ماند؟ احترام مصالح پیوند دهنده اجزاء ساختمان است که خانه را در برابر طوفانها، بادهای ویرانگر، شداید و تلخی های زندگی حفاظت میکند. در واقع احترام بیمه ساختمان میباشد.
ممکن است شریک زندگی تان شما را بسیار دوست داشته باشد اما آیا به شما احترام نیز میگذارد؟ افراد دوست دارند محبوب باشند اما محترم بودن به مراتب ارزشمند تر از محبوب بودن است. تعریف احترام چنین است: به رسمیت شناختن شایستگی، ارزشمندی، حقوق و مزایای فرد به عنوان یک انسان. و یا احترام عبارت است از: ادب، مراعات، پذیرش و توجه. یک شریک ایده آل فردی است که هم شما را دوست دارد و هم به موازات آن برای شما احترام قائل است. چگونه میتوان نشانه های بی حرمتی را در یک رابطه شناسایی کرد؟ نشانه های بی احترامی به قرار زیر میباشد:
1- بی اعتبار کردن: جای فرد پاسخ دادن، سخنان فرد را قطع کردن، بی اعتنایی کردن، تمسخر کردن، گوش ندادن به سخنان فرد و تحقیر کردن.
2- ارعاب کردن: تهدید کردن، هراساندن، قلدری کردن و تشر زدن.
3- انتقاد کردن: عیبجویی، ملامت کردن، نفی کردن و غر زدن.
4- کنترل کردن: جلوگیری از تصمیم گیری مستقل فرد، تحکم کردن، سلطه گری و تحمیل عقاید، خواسته ها و نیازها.
5- قضاوت کردن:تعیین درستی و نادرستی اعمال فرد، برانگیختن احساس گناه و شرمساری در فرد.
6- بد نام کردن: تهمت و افترا زدند، رسوا کردن و افشا گری کردن.
7- فریب دادن:دروغ گفتن، گمراه کردن و حقه زدن.
8- خیانت کردن:صادق نبودن، وفادار نبودن.
9- توهین کردن: گستاخی کردن، ناسزا گویی، رنجاندن.
10- سوء رفتار کردن: از لحاظ کلامی، احساسی و فیزیکی. صدمه زدن به حس امنیت و فردیت شخص. کتک زدن، فریاد کشیدن و فحاشی کردن.
11- هر نوع تغییر در لحن صدا ، اشارات و تغییر در چهره که پیام آن چنین است:"من مهمتر از تو هستم".
شریکی که بی احترامی میکند در واقع در صدد آنست که با خرد کردن شخصیت فرد مقابل، خود را مهمتر و برتر جلوه دهد. اما غافل از آن که با این عمل شالوده خانه ای که روزی با عشق بنا نهاده شده را سست و تخریب میکند و آنکه سرانجام آوار آن بر سر خود وی نیز فرو خواهد ریخت.
شما همانگونه که اجازه میدهید دیگران با شما رفتار کنند، دیگران با شما رفتار خواهند کرد. همه چیز وابسته به خود شماست هنگامی که مورد بی احترامی قرار میگیرید و سکوت میکنید در واقع در آن بی احترامی خودتان نیز سهیم هستید.
در انتها به خاطر داشته باشید که منزل باشکوه شما (رابطه) در صورتی که به حال خود رها گردد صرفنظر از آنکه در ابتدا تا چه اندازه استوار و مستحکم بنا گردیده باشد به مرور زمان از هم پاشیده و رو به خرابی و زوال پیش خواهد رفت بنابراین بیاموزید با تبادل عشق و احترام روزافزون ترکهای هر چند کوچک منزل خود را مرمت کرده و ان را استوار و پایدار نگه دارید.
"راستگویی و صداقت در ایجاد اعتماد در رابطه ضروریست. احترام محصول اعتماد و عشق محصول احترام است"
"هر رابطه ای منحصر بفرد است. و برای نتیجه بخش بودن آن باید مقتضیات آن فراهم گردد. هیچ راه میانبری وجود ندارد."
"زندگی کوتاه است. آن را هدر مشاجرات و جر و بحثهای بی معنی و بی اهمیت نکنید!"
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
ارسالها: 208
#6
Posted: 3 Jan 2011 14:43
3 اشتباه بزرگ در ارتباطات
اسرار برقراری یک رابطه مؤثر چیست؟ چگونه یک زن آنچیزی را که میخواهد بدست می آورد در حالیکه شریک زندگیش را نیز به خواسته اش میرساند؟ بگذارید نگاهی داشته باشیم به سه مشکل اصلی که اکثر زوج ها با آن دست به گریبان میباشند -- و ببینید چگونه میتوان آنها را حل نمود.
اشتباه 1: ایجاد ارتباط برای زیر نفوذ خود قرار دادن و زرنگی :
گاهی اوقات ما یک رابطه را برای بدست آورن خواسته هایمان آغاز می کنیم خواه طرف مقابل توانایی برآوردن آن را داشته باشد و خواه نداشته باشد. قهر می کنیم، اخم می کنیم، تهدید میکنیم، چاپلوسی میکنیم و آنچه در توان داریم برای ایجاد احساس ناراحتی در طرف مقابلمان انجام می دهیم. این نوع رفتار، گرچه ممکن است بطور موقتی مؤثر باشد، اثر بسیار ناگواری در طولانی مدت بر سلامت رابطه خواهد گذارد. آن را رها کنید، برای خواسته و پیشنهادات نفر دیگر احترام قائل گردید. اگر او نمی تواند خواسته شما را برآورده کند، ببینید میتوانید خودتان آن را به خود بدهید.
اشتباه 2: ایجاد ارتباط برای فریب دادن :
با اینکه نیازی به گفتن ندارد، این یکی از خطرناکترین انواع رفتار است که بسیاری از رابطه ها را نابود می کند. دروغ ها، گزافه گویی ها، بازی دادن ها و نیرنگهای متداول همگی باعث پریشانی و رنجش میگردند. آنها بنیان رابطه را به لرزه درآورده و در نهایت شکافی عمیق در اعتماد بوجود می آورند. نسبت به خطر آن هوشیار بوده و پیش از اینکه آغاز شود متوقفش سازید. اگر این چیزی است که برای شما آشنا بنظر میرسد، ابتدا آنرا در رفتارهای خودتان مورد سنجش قرار دهید. اگر صادق و رک باشید، دیگر مایل به پذیرش فریب دیگران نخواهید بود. در روابط خود راستی و درستی را پیشه کنید.
اشتباه 3: ایجاد ارتباط با پیغامهای متناقض :
پیامهای متناقض -- چیزی را گفتن و چیز دیگری را انجام دادن -- یک فرم بسیار رایج فریب و نیرنگ می باشد. همچنین این می تواند بصورت قول دادن لفضی یا عملی و انجام ندادن آن دربیاید. پیغامهای متناقض باعث پریشانی بسیار میگردند. همیشه به اعمال فرد توجه نمایید. معمولا اعمال نسبت به گفتار همترازی بیشتری با حقیقت دارند. اگر گفتارشان با اعمالشان در تناقض بود، آنچه که گفته می شود را نادیده پندارید. درک کنید که شخص دارای تعارض بوده و اجازه ندهید شما را نیز دچار آن احساس نماید.
راه حل های دو مشکل اصلی در روابط :
هیچ رابطه ای بدون برقراری ارتباطات مؤثر دوام زیادی نخواهد آورد. ما در سراسر روز صحبت میکنیم (و گوش می دهیم )، اما تنها بخش کوچکی از ارتباط ما بصورت گفتاری رخ میدهد. بیشتر اوقات تصور می کنیم که دیگران گفته های ما را گوش داده و متوجه می شوند، اما عمدتا این موضوع صحت ندارد. اغلب شخص دیگر در حال اندیشیدن به آنچیزی ایست که میخواهد در جواب صحبتهای شما بگوید، و نوعی خیالپردازی که هیچ ارتباطی به موضوع مورد بحث ندارد را در ذهن خود می پروراند. هنگامیکه نزاع میکنیم، می خواهیم بیش از پیش فهمیده شویم و واژگان همانند تیر به جلو و عقب به پرواز درمی آیند. در این شرایط، تجزیه و تحلیل مسئله میتواند دور از ذهن گردد.
بنابراین اسرار ارتباط مؤثر چیست؟ به دو مشکل اساسی در ارتباطات و نحوه حل آنها توجه نمایید. بعد از این مرحله خواهید توانست پایه های بهترین نوع رابطه ای که تا بحال تصورش را میکردید را بنیان نهید.
مشکل اول: می خواهید حق را بخود داده و ثابت کنید که دیگری در اشتباه است :
پیش از آنکه بتوانید یک ارتباط مؤثر را آغاز کنید، باید نگاهی موشکافانه به قصد و غرض خود بیندازید. آیا برای اینکه توسط دیگران فهمیده شوید ارتباط برقرار می کنید، برای بدست آوردن خواسته ها، یا هدف دیگری را فرا سوی سخنانی که در حال بیان آنها هستید دنبال میکنید؟ بسیاری از زوج ها به مرحله ای میرسند که فقط میخواهند ثابت کننده حق با آنها بوده و نفر دیگر در اشتباه است (و همیشه اینطور بوده است). این نوع رابطه همانند نبرد می ماند. این سخنان مملو از خشم و سرزنش بوده و سبب میگردند نفر دیگر احساس کوچکی نماید. حرف های رد و بدل شده در چنین رابطه ای هرگز گوش داده نمیشوند. هرچند که آنچه با صدای واضح و بلند خوانده میشود خشم و عدالت موجود در فراسوی مراودات است. جهت رفع این مشکل، تصمیم بگیرید همدیگر را سرزنش نکنید و به صحبتهای یکدیگر با خلوص نیت گوش دهید. تصمیم بگیرید که درصدد ثابت کردن چیزی برنیامده و در عوض راهی برای ایجاد یک پل برای درک متقابل پیدا نمایید. این تصمیمات در موفقیت یک رابطه بسیار مفید واقع خواهند شد.
مشکل دوم: قادر نیستید به حرفهای طرف مقابل گوش دهید :
بیاد داشته باشید که یک ارتباط فقط از صحبت کردن تشکیل نشده بلکه شامل شنیدن و گوش دادن به آنچه که در حال بیان است نیز میباشد. ما میتوانیم کارهای زیادی برای آموختن هنر گوش دادن انجام دهیم، اما برای آغاز، بسیار مهم است که بدانیم اگر فردی بخواهد نقطه نظرات خود را کنار گذاشته و حقیقتا آماده دانستن درون و افکار دیگران گردد، آنگاه از روی صداقت آنچه که در حال گفتن است را فقط باید "بشنود." این کار خیلی هم آسان نیست. بسیاری از ما آنچه که میشنویم را بسرعت تعبیر و تفسیر کرده و آنرا در یک شکاف آماده قرار می دهیم. برخی صحبتها را تحریف می کنند. برخی تظاهر به گوش دادن میکنند درحالیکه سرگرم افکار خود هستند. یک راه حل برای این مشکل آن است که برداشت خود را از صحبتهای دیگران برای آنها تکرار نمایید. بگذارید بدانند که ارتباطات آنها چگونه درون ذهن شما تفسیر می گردند. اجازه دهید دیگران پیغامهای خود را با استنباط شما منطق سازند. و در نهایت، راغب حقیقی شنیدن منظور آنها باشید.
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
ارسالها: 208
#7
Posted: 3 Jan 2011 14:45
خواستگاری
با کلی امید و آروز به خواستگاری دختر رویاهایتان رفته و پس از تشریفات و مراسمات فراوان تصمیم به ملاقات او میگیرید. قرار را تنظیم کرده و با اشتیاق فراوان در تعیین شده به سراغش میروید. ولی در همان لحظا ابتدایی متوجه تغییر ناگهانی در طرز برخورد او نست به خود میشود.
ممکن است هرچه بافته اید پنبه شده باشد. اما چرا؟ متاسفانه برخی از افراد تا محوطه هجده قدم خوب جلو میروند ولی در ضربه نهایی مرتکب اشتباه شده همه تلاشها را بر باد میدهند.
در این قسمت پنج اشتباه بزرگی که مردان هنگام ملاقات اولیه شریک زندگی آینده خود مرتکب میشوند را میخوانید.
1- او را لمس نکنید
چه از لحاظ شرعی و چه از لحاظ اجتماعی نباید تا زمانیکه با همسر آینده خود محرم نشده اید او را لمس نمایید.سعی نکنید دست او را بگیرید و یا چسبیده به او بنشینید. برخی مردان به اشتباه تصور می کنند که لمس کردن باعث روشن شدن موتور طرف مقابل شده و وی نیز همان کار را انجام خواهد داد. در حالی که برعکس این مسئله درست میباشد. هرقدر بیشتر سعی کنید دست او بگیرید، به همان اندازه تمایل وی برای گرفتن دست شما کمتر خواهد شد.
یک مرد عاقل خودش را کنار کشیده و به همسرش اجازه میدهد که در صورت تمایلش دست او را بگیرد. به این ترتیب انسانی باکلاس و متشخص در نظر وی جلوه خواهید کرد.
2- درباره زنان دیگر صحبت نکنید
درمورد همسر یا نامزد قبلی خود حرف نزنید. در مورد دختر شگفت آوری که روزی خیال ازدواج با او را داشتید و در رویاهای خود او را می پروراندید، سختی به میان نیاورید. فکر کنید. وقتی زنی از مرد دیگر پیش شما تعریف میکند، دچار پریشان حالی می شوید. فضای اولین دیدار خود را با همسر آینده تان با صحبت نکردن درباره زنان دیگر رومانتیک و جذاب نگاه دارید.
3- فخر فروشی نکنید
همه زنان بارها و بارها شندیده اند، صدها و یا هزاران مرتبه.هرقدر بیشتر به لاف زدن و بالیدن به خود بپردازید، از جذابیت کمتری برخوردار خواهید گشت. اجازه دهید او به تدریج به محاسن شما پی ببرد.بجای بیان قابلیتهای خود برای تحت تاثیر گذاشتن وی، بگذارید شما را به عنوان انسانی مبهم و اسرار آمیز که نمی تواند درکش کند، تجربه نماید. این عمل باعث خواهد شد که او میزان علاقه اش برای خبردار شدن از وضعیتهای گوناگون شما از قبیل شرایط پولی، ورزشی، کاری و غیره افزایش چشمگیری بیاید.
4- گفتگو را ملایم و مثبت نگاهدارید
برخی اوقات مردان بدون فکر کردن و حتی بدو ن اینکه بدانند چه کار میکنند، صحبت را به موضوعاتی سنگین و منفی می کشانند. هیچ دلیل مفید و سازنده ای برای اینکار وجود نداشته و تنها باعث از بین بردن لطف گفتگو و کاهش اشتیاق طرف مقابل خواهد شد. این کاری روماتیک نیست! در مورد تروریسم، ویروس سارس و یا اینکه مدیر شما آدم بداخلاقی است،صحبت نکنید.جزئیات دلایل جدا شدن از همسر یا نامزد قبلی خود را بازگو ننمایید. موضوعات سنگین را کنار بگذارید!
5- در مورد مسائل جنسی صحبت نکنید
زنان از شنیدن صحبتهای جنسی متنفرند. برخی از مردان اینکار را انجام میدهند ولی شما قرار نیست به این عمل مبادرت ورزید چون می خواهید متفاوت باشید. مایل نیستید از طریق گفتن اینکه چقدر به مسائل جنسی اهمیت میدهید او را تحت تاثیر قرار دهید. دوست ندارید به برخی چیزها تلویحا" اشاره کنید تا این تصور را در او بوجود آورد که میتوانید قهرمان رویاهای جنسی او باشید. خیر. شما میخواهید آرام و با کلاس باشید. اگر در ملاقات آغازین با شریک آینده زندگی خود مسائل جنسی را پیش بکشید در حقیقت به میزان احساس راحتی و آرامش او حمله خواهید کرد.
خوب، آقایان اینهم از این. اکنون شروع کرده و در خواستگاری بعدی این پیشنهادات را بکار برده و نتیجه را حتما" به ما گزارش کنید.
بخاطر داشته باشید: اگر آنچه که صحصیح است را انجام دهید، او از دست شما رها نخواهد شد.
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
ارسالها: 208
#8
Posted: 3 Jan 2011 14:46
آیا از دیدارهایی که منجر به برقراری رابطه نگردیده اندخسته شده اید؟
آیا از دیدارهایی که منجر به برقراری رابطه نگردیده اندخسته شده اید؟ آیا از برخورد با مردانی که آشکارا آمادگی سرسپردن در عشق را ندارند، نا امید گشته اید؟
اگر در یافتن جفت خود منتهای کوشش خود را نموده اید و در این زمینه بموفقیت چندانی دست نیافته اید، ممکن است وقت آن رسیده باشد که درباره دیدگاهتان نسبت بجستجوی عشق حقیقی تجدید نظر کنید. در این بخش با پنج اشتباه متداول زنان در بازی عشق آشنا میشوید. اگر برخی از این دلایل برایتان آشنا بود، خود را سرزنش نکنید. فقط بدانید که لیاقتتان بیشتر بوده و عهد ببندید که برای بهتر بودن تغییر نمایید.
1- اگر فکر کنید که عشق هرگز شما را پیدا نخواهد کرد، چنین نیز خواهد شد بسیاری از زنان ناامیدیهای رومانتیکشان آنها را متقاعد نموده که برای اینکه مورد محبت و توجه دیگران قرار بگیرند، به صورت ذاتی چیزی درونشان وجود ندارد. آنها مثلا میگویند: "کی حاظر میشه با من ازدواج کنه؟ مطمئنم که تا آخر عمرم تنها میمونم."
بطور واضح چنین زنانی همانند من و شما شایسته و سزاوار عشق هستند. ( بله، ما سزاواریم!) اما آنها دارای مشخصه ای ترسناک می باشند که می تواند برای سالهای متمادی باعث تنها ماندنشان گردد: "پیشگویی کامبخش." یعنی مسئله ای واقعیت می یابد چون مردم انتظار واقعیتش را داشته و بگونه ای رفتار میکنند که باعث اتفاق افتادن آن گردد. پیشگویی کامبخش مسری نیست اما سبب میگردد تا ارتباطات بالقوه به سویی مخالف بحرکت درآیند. آن یک بیماری موذی است. بطور فیزیکی، بیمار را دست نخورده باقی میگذارد. اما هر قدر فردی بیشتر بگوید، "من هرگز عشقی نخواهم یافت،" احتمال وقوع چنین انتظاری افزایش میابد. بطور متضاد، هر اندازه افق دیدگاه کسی روشنتر باشد -- " من چنان آدم شاداب و با طراوتی هستم که حتما همدمی پیدا خواهم کرد" -- پیشگویی آینده رومانتیک او نیز روشنتر خواهد بود.
اگر شما جزء کسانی هستید که افکارشان از دریغ و افسوس پر شده است،دست بکار شوید: مجله ای تاسیس کنید. هر روز چیزی دوست داشتنی درمورد خودتان بنویسید. این کار به مرور زمان آسان تر خواهد شد. حتی می توانید با برخی از دوستان نزدیک یا اقوام خود هم فکری نمایید تا آنها بتوانند دلایلی که فکر می کنند باعث خوشبختی یک مرد با داشتن شما میگردد را بیان نمایند. علت این تقاضای خود را برای آنها بیان کنید، آنها نیز احتمالا از کمک کردن به شما خوشحال خواهند شد. هرگاه فکری منفی در شرف حمله به ذهنتان قرار گرفت، آنرا با فکری مثبت جایگزین نمایید.
2- ایده بد بودن همه مردان را لگد کوب نکنید
خبر خوب: نسل مردان خوب منقرض نشده است. آنها هنوز بطور وسیع یافت میشوند. نکته این است که بیاموزید یک مرد شایسته را هم تشخیص دهید و هم بخواهید. سحر یکی از دوستان من میگوید: "چندین سال جذب مردانی میشدم که ماموریتشان اذیت کردن من بود. از زد و بندهایشان معلوم بود. وقتی میگفتند با من تماس میگیرند هیچگاه این کار را انجام نمیدادند، مرتب دروغهای احمقانه به هم میبافتند، می گفتند که مرا دوست دارند بعد به سراغ زنان دیگر می رفتند. حتی یکی از آنها می خواست بهترین دوست من را از راه بدر کند." سحر مرتب سرزنش میکرد که رابطه هایش مملو از تقلب و فریبکاری بوده است: هیچ مردی نمی تواند خوب و با وفا باشد. تا اینکه او در مراسم عروسی دختر عمویش شرکت کرد. او گفت: "سامان، داماد عسل، بهترین مرد دنیاست او حتما عسل را خوشبخت و برای خوشحال کردن او زندگی خواهد کرد. وقتی برق شیرین و دوست داشتنی چشمان سامان را دیدم، با خودم عهد بستم که روزی با مردی آشنا شوم که همانند گنجینه به من نگاه کند."
سحر وقفه ای در روابط خود ایجاد نموده و درباره وسواس فکریش نسبت به مردان بد کمی به تفکر پرداخت. او میگوید: "پدرم آدمی خوشگذران و به عنوان یک شوهر و یک پدر سرد و بی مسؤلیت بود. وقتی 10 سال داشتم ما را ترک کرد. بعد از آن گه گاهی که او را میدیدم، برای جلب توجه او چرخ و فلک میرفتم. وقتی برای داشتن دوست پسر به اندازه کافی بزرگ شدم، بصورت مجازی با افرادی ارتباط برقرار می کردم که دارای اخلاقیات پدرم بودند. زمانیکه به خودم آمدم و فهمیدم که چه کاری دارم انجام میدهم، با مردانی روبرو شدم که آنچنان هم زرق و برقی و غیر قابل اطمینان نبودند."
امروز سحر نامزد دارد -- شخصی هم تیپ سامان. او میگوید: " نمیتوانم باور کنم که آن همه وقت را با مردانی تلف کردم که همانند یک شیء بی ارزش با من رفتار میکردند. اما ارزش آن را داشت، چون فکر میکنم در نهایت به من آموخت که قدر یک مرد خوب را بطور حقیقی بدانم."
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
ارسالها: 208
#9
Posted: 3 Jan 2011 14:47
شما و همسرتان
آیا شما و همسرتان همیشه در مورد تمام مسایل از قبیل بیرون رفتن برای شام، باز گذاشتن درپوش خمیر دندان و یا تربیت بچه ها با یکدیگر مشاجره میکنید؟ دکتر جانسون نویسنده کتاب "مشکلات عشق و ازدواج" میتواند شما را در این زمینه راهنمایی کند. به وسیله 5 اصل مهم شما یاد میگیرید که چگونه ارتباط بهتری با دیگران برقرار کنید.
این اصول بنیان های خانوادگی زیادی را از خطر نابودی نجات داده اند.
مقدمه: راه حل حقیقی در رفع مشکلات
اولین مرحله مصالحه و سازش است. شما باید از فریاد زدن و سرزنش کردن به شدت پرهیز کنید و به نظرات و عقاید یکدیگر احترام بگذارید. مرحله دوم شناسایی مشکل و مطرح کردن آن است. این دو مرحله قبل از شروع هر بحثی باید انجام شوند در غیر این صورت هیچ گاه موفق به سازش نخواهید شد. زمانیکه آمادگی ورود به مرحله سوم را پیدا کردید می بایست بر روی چند مطلب با یکدیگر به توافق برسید.
اصل اول: در طول بحث برای شکست ها و پیروزی های یکدیگر چوب خط نیندازید.
متاسفانه این یکی از شایع ترین مشکلاتی است که اغلب زوج ها مرتکب آن میشوند. هنگامیکه یکی از طرفین دچار اشتباهی شد طرف مقابل آن را در ذهن خود ثبت میکند تا در یک موقعیت مناسب آن را بازگو کند. وقتی یکی از آنها شروع به گله و شکایت میکند دیگری هم آرام نمی نشیند و هر آنچه را در ذهن خود ثبت کرده است باز گو میکند گویی با این عمل موفق تر از میدان بیرون می آید. در یک چنین وضعیتی حساب کردن برد و باخت ها به صورت مهمترین عامل در می آید و هر دو طرف از حیطه بحث اصلی خارج می شوند. روزی یکی از دوستانم به من گفت: "من این هفته توانستم چهار بار حرفم را به کرسی بنشانم در حالیکه همسرم تنها دو بار توانست این کار را انجام دهد." او هیچ اهمیتی به درست یا غلط بودن کار خود نمی داد، فقط میخواست حرف آخر را خودش بزند. عده ای فرصت دادن به شریک زندگی را ضعف شخصیتی به حساب می آورند. چنین رفتاری باعث جدایی و دور شدن زوجین از یکدیگر و در نهایت ایجاد تنفر میشود.
مصالحه و سازش به معنای وجود ضعف در شخصیت افراد نیست. هرزگاهی چند اجازه رشد کردن را به طرف مقابل بدهید. نفس خود را به مبارزه دعوت کنید تا روح شما از هرگونه عیب و زشتی به دور باشد. اگر با کله شقی تمام تنها به جمع کردن امتیاز در یک رابطه بیندیشید دیگر قادر به دیدن مشکلات اصلی نخواهید بود و تصمیمات نادرستی اتخاذ میکنید که به زندگی مشترکتان صدمات جبران نا پذیری خواهد زد.
اصل دوم: طرز حرف زدن عامل مهمی در تعیین نتیجه هر گونه بحثی است.
حتی اگر حق با شما باشد، اگر به روش صحیح آن را مطرح نکنید ممکن است حق مسلم خود را از دست بدهید. پس سعی کنید شیوه درست را برگزینید. اصلا خوب نیست که با به کار بردن لغات و اصطلاحات توهین آمیز شریک زندگی خود را مجبور به دفاع کنید. واکنش طبیعی نسبت به حمله و تجاوز از دو حال خارج نیست: یا فرد متقابلا تصمیم به مبارزه میگیرد و یا اینکه به لاک دفاعی فرو می رود که در هر دو حالت مشکل به شیوه منطقی حل نخواهد شد.
از کلمات "همیشه" و "هرگز" استفاده نکنید.گفتن جمله هایی ازقبیل "تو هرگز در کارهای خانه کمک نمیکنی" از آغاز ایجاد هرگونه بحث منطقی را مختل میکند. بیشتر شبیه این است که شما قصد مبالغه داشته و می خواهید شخص مقابل را به مبارزه دعوت کنید. پاسخ به شما چیزی جز این نیست: "این درست نیست، دو هفته پیش بود که من تمام خانه را تمیز کردم و بچه ها را به مدرسه بردم" و کل بحث به جریان تو بگو من بگو تبدیل می شود و از دایره بحث اصلی خارج میشوید.
بنابراین از به کار بردن لغاتی که معنای کلی و قطعی دارند خودداری کنید. جمله بالا را میتوان با فرم متفاوتی به این شکل بیان کرد: "من می خواستم راجع به سهم تو در کارهای خانه صحبت کنم؛ لطفا مرا هم در اولویت قرار بده؛ بعضی وقت ها فکر می کنم خانواده، دوستان و همکارانت نسبت به من ارجع تر هستند."
دشنام و ناسزا با صدای بلند. بعضی از انسانها با این باور رشد می کنند که هر کس پرخاشگرتر باشد و با صدای بلندتری صحبت کند، قدرتمندتر بوده و می تواند توجه بیشتری را بخود جلب کند. این شیوه برای تهدید و ارعاب و بی ارزش کردن همسرانتان بی نظیر است اما با این کار شما فقط آنها را عصبانی میکنید، بعد از مدتی هم نسبت به شما بی میل خواهند شد. شاید جرات بازگو کردن این مطلب را در مقابل چشمان شما نداشته باشند اما بیحرمتی در نهانشان باعث ایجاد انزجار و تنفر از شما میگردد.
هر بار که یکی از زوجین مورد آزار دیگری قرار گیرد و خاطرش از او آزرده شود نه تنها مشکل اصلی حل نمی شود بلکه لکه های جبران ناپذیری نیز بر روی پرده روابطشان به وجود می آید که خود باعث فروپاشی بنیان خانواده می گردد. هنگام شنیدن کلمات توهین آمیز به شخص مقابل بگویید: "اگر بخواهی به این طرز صحبت کردن ادامه دهی من نمی توانم با تو گفتگو کنم." و بعد پیشنهاد کنید تا بحث به زمان دیگری که هر دو طرف از آرامش کامل برخوردارند موکول شود. ولی اگر متقاعد نشد و تجاوز خود به حریم شما را ادامه داد، تصمیم گیری با شماست. از خود بپرسید آیا می توانید با کسی که بی شرمانه به حقوق شما تجاوز میکند، زندگی کنید؟!
تهدیداتی نظیر "و اگر نه...!!"
بسیاری از افراد هستند که همیشه از ضمیمه کردن یک جمله تهدید آمیز به آخر سخنان خود لذت می برند. برای مثال می گویند " تو بهتر است کارها را مطابق میل من انجام دهی واگرنه...!!" آنها ظاهرا احساس می کنند که نیاز خود را از این طریق مرتفع می سازند اما اگر در مقابل جوابی مانند "و اگر نه چه کار میخواهی بکنی؟؟" دریافت کنند آنگاه؟!... در این لحظه که شما بی توجهی همسرتان را نسبت به تهدید خود می بینید چه کاری میتوانید انجام دهید؟ باز هم به فکر تلافی می افتید. مشکل اینجاست که عدده معدودی پاسخ مثبت به اینگونه تهدیدها می دهند و سایرین تنها به این دلیل که ثابت کنند هیچ گاه مجبور به انجام عملی نیستند دقیقا کار مخالف نظر شما را انجام می دهند. اگر زمان عمل به گفته هایتان فرا برسد، چه کار می کنید؟ عقب نشینی میکنید و یا به جنگ با همسرتان ادامه میدهید؟
طور دیگر به قضیه نگاه کنید و طرز برخورد خود را تغییر دهید. آگاه ساختن طرف مقابل از نتایج کار خود عملی عاقلانه است اما باید با ملایمت بیان شود، مثلا: "اگر طبق خواسته من عمل نکنی موجب میشود که من ...." اگر او در انجام خواسته شما قصور کند حداقل شما او را از نتیجه کارش آگاه ساخته اید.
اما شما چطور میتوانید از نتیجه کار مطمین باشید؟ چطور همه چیز بر وفق مراد شما پیش خواهد رفت؟ راههای زیادی برای انتقال افکار وجود دارد که مهمترین آنها "گفتار" است. شما به وسیله گفته های خود میتوانید شخص مقابل را متوجه کلیه آمال درونی خود بکنید. به کار بردن جمله های زیر میتواند مشکل هر رابطه ای را به آسانی برطرف کند:
-- چیزی هست که برای من اهمیت زیادی داره، اگر ممکن باشه میخواستم امروز در موردش باهات صحبت کنم.
-- من فکر میکنم ما دو تایی از پس این مشکل بر می آییم.
-- تحمل این قضیه واقعا برای من سخته، فقط میخواستم نظرمو در مورد این مطلب با تو در میون بذارم.
-- فقط میخوام به من گوش بدی و تا وقتی حرفام تموم نشده قضاوت نکنی.
-- اصلا لازم نیست تمام مشکلات همین حالا حل بشه، فقط می خوام حرفامو بشنوی.
اصل سوم: در یک زمان خاص تنها بر روی یکی از مشکلات خود تمرکز کنید تا به نتیجه برسید.
یکی از اساسی ترین مشکلات من هنکام روان درمانی زوج ها، دور نگه داشتن آنها از خلط کردن چند مبحث مختلف است. موشکافی و تجزه تحلیل چند مساله مهم در آن واحد غیر ممکن است. و تنها دلیل شکست در راه حل مشکلات آمیختن آنها با یکدیگر است. به تازگی من و همسرم در مورد مسایلی پیرامون مدیریت مالی زندگی به مشکل بر خوردیم و بحث و جدال را شروع کردیم. سپس تصمیم گرفتیم با قضیه منطقی برخورد کنیم. اشتباهاتمان را پذیرفتیم و به موضوع بحث اصلی پرداختیم. البته برای رسیدن به نتیجه مطلوب کمی تلاش لازم است.
با تمرکز بر روی یک موضوع مشخص میتوانید خیلی زود به نتیجه برسید. شاید در نگاه اول کمی مشکل به نظر برسد اما ارزش توجه بیشتر را دارد. شاید شریک زندگیتان با پرداختن به یک موضوع دیگر شما را از ریل اصلی خارج کرده و به بیراهه بکشاند. صحبت کردن پیرامون مسایل مختلف روشی موذیانه برای تغییر موضوع بحث است. هر زمان با چنین مشکلی مواجه شدید به عنوان مثال بگویید: "اجازه بده در حال حاضر به این موضوع بپردازیم و -------- (موضوع بعدی) را برای یک وقت دیگر بگذاریم."
اصل چهارم: زمان و فضای مناسبی را برای بحث و مذاکرات خود در نظر بگیرید.
همیشه زمان و مکان مناسبی برای حل مشکلات شما وجود دارد. ابتدا مکان: دقیقا نمی توان گفت کدامیک از اتاق های خانه مناسب است، فقط کافی است برای هر دو نفر فضایی آرام بخش باشد. ممکن است برای عده ای میز آشپزخانه و برای سایرین اتاق خواب باشد. توجه داشته باشید که هیچ گاه در ملا عام و یا خانه دوستان و آشنایان بحث خانوادگی را شروع نکنید. چنین گفتگوهایی ارزش برگزاری در یک مکان مناسب را دارند.
سهل انگاری در انتخاب یک مکان مناسب بزرگترین اشتباه است که متاسفانه بسیاری از زوج ها مرتکب آن می شوند.
انتخاب زمان مناسب به اندازه مکان از اهمیت ویژه برخوردار است. در این مبحث می بایست سه امر اساسی مورد توجه قرار گیرد.
اولا شما باید (و واقعا باید) مشکلات را در نقطه شروع شناسایی کنید تا قدرت داشته باشید قبل از اینکه به یک خصوصیت اخلاقی در فرد مقابل تبدیل شوند آنها را رفع کنید. بسیاری از افراد پس از اینکه طرف مقابل برای بیستمین بار مرتکب اشتباهی میشود، احساس ناراحتی می کنند که دیگر آن زمان بسیار دیر است. هر چه طرف مقابل مدت زمان بیشتری به کار اشتباه خود ادامه دهد شما باید نیروی بیشتری صرف کنید تا بتوانید او را از این عمل باز دارید. اگر دست روی دست بگذارید و توقع داشته باشید که همه مسایل به خودی خود حل شوند هیچ گاه نباید انتظار داشته باشید تا خواستهای شما برآورده شود و نیازهایتان مرتفع گردد.
ثانیا مطمئن شوید که به اندازه کافی زمان هست تا بتوانید به طور کامل به موضوع مورد بحث بپردازید. عده زیادی از بیماران من مسایل بسیار مهم را درست در زمان خاتمه جلسه بیان می کنند و بعد از اینکه من به آنها پایان جلسه را اعلام میکنم آنها عصبانی میشوند. مورد مشابه در روابط خانوادگی وجود دارد. شروع بحث هنگام خروج از منزل یا رفتن به محل کار بی فایده است. البته توجه داشته باشید اگر بحث برای مدت زمان زیادی به تعویق افتد ممکن است مشکل شما به دست فراموشی سپرده شود و برای همیشه حل نشده باقی بماند. بنابراین زمان مناسبی را برای شروع بحث رودر رو انتخاب کنید. (مکالمه تلفنی به اندازه کافی اثر بخش نیست.)
ثالثا اگر ساعت ها بر روی مشکل خود بحث کردید و به نتیجه مطلوب نرسیدید، شاید وقت آن رسیده باشد که جلسه را تعطیل کنید و ادامه آن را به زمان دیگری موکول کنید. زمانیکه هر دو طرف خسته باشند ممکن است بحث به حاشیه کشیده شود؛ پس بهتر است بر سر این مساله با یکدیگر توافق کنید و ادامه بحث را زمانی که هر دو طرف از آمادگی کامل برخوردار بودند ادامه دهید.
اصل پنجم: اگر نسبت به همسر خود بی اعتنایی کردید و او را آزرده خاطر ساختید؛ از او عذرخواهی کنید.
عذرخواهی یک عمل کوتاه و شیرین است. هیچ کس کامل و بی عیب نیست. گاهی پیش می آید که دانسته و یا نادانسته به احساسات طرف مقابل خود لطمه می زنید. ممکن است در آن لحظه ارواح خبیثه شما را احاطه کرده باشند اما چیزی که اهمیت دارد این است که در حال حاضر پشیمان هستید. غرورتان را کنار بگذارید و از همسرتان طلب بخشش کنید.در شرایط مشابه هنگامیکه شما نیز مورد بد رفتاری و بی احترامی قرار گرفتید، می توانید انتظار عذرخواهی از جانب همسرتان را داشته باشید.
ممکن است شما والدینی داشتید که برای حقوق یکدیگر ارزشی قائل نبودند، به حریم شخصی یکدیگر تجاوز میکردند و مشکلات زندگی روابط آنها را به راحتی پایمال میکرد. من حاضرم با شما شرط ببندم که آنها هیچ گاه از یکدیگر عذرخواهی نمی کردند. پس متفاوت باشید. اشتباهات خود را قبول کنید تا از هر قید و بندی به دور باشید. برای شریک زندگی تان ارزش قائل باشید و اجازه ندهید تا مشکلات سرانجام ناخوشی را برای شما به همراه داشته باشند.
اصول و فنون یاد شده را می توانید در زمینه حل کلیه مشکلات خود به کار گیرید تا در حل تمام مشکلات روابط زناشویی خود به موفقیت دست پیدا کنید.
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
ارسالها: 208
#10
Posted: 3 Jan 2011 14:47
ترس از تعهد
زمانیکه صحبت از "ترس از تعهد" به میان می آید می توان آن را به زبان ساده به این شکل توصیف کرد: "نوعی ترس غیر واقعی از پیمان بستن، تعهد دادن و پذیرا شدن التزام برای باقی ماندن در یک ارتباط ثابت و صادقانه در کنار یک شخص دیگر برای همیشه" این در حالی است که بسیاری از افراد مجرد بر این باورند که متعهد شدن یعنی دست کشیدن از تمام آزادی های فردی.
این نوع ترس برای افراد مجرد کاملاً عادی و طبیعی است. بیشتر افراد مجرد تصور می کنند که با ازدواج و قبول تعهد، امنیت و آسایشی که زندگی مجردی به آنها می داده را از دست خواهند داد. به هر حال هر برهه از زندگی مزایای خاص خود را به همراه دارد. دوران مجردی نیز خالی از لطف نیست: شما هر زمان که بخواهید به خانه می آیید و هر موقع که بخواهید خارج می شوید، لباس ها و ظرف های کثیف را تا هر زمانی که بخواهید به حال خود باقی می گذارید، و از وقت و پول خود هر طور که مایل باشید استفاده می کنید. در مقابل دیگران هر طور که بخواهید خودتان را نشان می دهید و می توانید ضعف ها و کاستی هایتان را پنهان کنید.
در اغلب زمینه ها "ترس" به این دلیل در افراد ایجاد می شود که به نحوی آنها را از موقعیت های مخاطره آمیز دور نگه دارد. به عنوان مثال برای یک انسان، کاملاً طبیعی و بجاست که از یک مار، صداهای بلند و مهیب، و یا بوهای ناخوشایند بترسد. او بدین طریق می تواند خود را از موقعیت های خطر آفرین مصون نگه دارد؛ اما برای خلق یک ارتباط اطمینان بخش و صمیمی با شریک زندگی، فرد باید با ترس های مختلفی روبرو شود و خود را پذیرای ریسک های عاطفی نماید.
با موفقیت انجام دادن این هدف نیازمند آن است که: "به چیزی که از دست می دهید فکر نکرده و از آن نترسید بلکه به چیزهایی فکر کنید که در ازای آن بدست می آورید – اعتماد، صمیمیت، نزدیکی – " شما با قرار گرفتن در یک رابطه ی صادقانه و عاشقانه از کلیه ی مزایای آن بهرمند خواهید شد. حال این کار را چگونه باید انجام دهید؟
گام اول – ابتدا باید مطمئن شوید که می خواهید زندگیتان را با فرد دیگری تقسیم کنید. بسیاری از افراد مجردی که نمی توانند تعهد را قبول کنند دلیلشان این است که نمی توانند تصمیم بگیرند که آیا واقعاً کسی را می خواهند یا خیر. ابتدا باید اهداف زندگی را برای خودتان معین کنید تا بعد بتوانید به آنها دست پیدا کنید. پس باید کار را با تعیین خواسته هایتان شروع کنید.
گام دوم – از ترس هایتان آگاه شوید. ببینید در چه زمینه هایی ترس بر شما غلبه می کند و تشخیص دهید که چه چیزی سبب می شود که از دست یافتن به اهدافتان باز بمانید. باید بدانید که وجود ترس هایی نظیر ترس ازعدم پذیرش، تغییر، و از دست دادن آزادی کاملاً معقول و طبیعی است. اگر از وجود آنها اطلاع داشته باشید، می توانید استراتژی هایی برای فائق آمدن به آنها ایجاد نمایید. یک چنین استراتژی ها و تکنیک هایی را می توانید با کمک گرفتن از یک دوست، مشاور و یا در صورت لزوم یک مربی، گسترش دهید. مربی به شما کمک می کند که فردی صادق باقی بمانید، توجه خود را به رابطه معطوف کنید، و اهدافی را که در سر دارید به راحتی دنبال کنید.
گام سوم – سرعت پیشرفت ارتباط را تنظیم کنید. تعداد زیادی از افراد مجرد در همان مراحل ابتدایی ارتباط به دام شهوت و اشتیاق بیش از حد گرفتار می شوند و زمانیکه که نوبت به تصمیم گیری برای آینده می رسد، عقب نشینی می کنند. عده ی دیگری از افراد نیز هستند که آنقدر تعلل و درنگ به خرج می دهند که از نظر نقطه ی تمرکز اصلی و محدوده ی زمانی دچار مشکل می شوند. در حین اینکه آهسته و پیوسته به جلو پیش می روید باید به این مطلب نیز توجه داشته باشید که انجام چه کاری در چه بازه ی زمانی برای شما ثمربخش خواهد بود.
گام چهارم – تصمیم بگیرید که آیا قرار گرفتن در یک ارتباط متعهد، مد نظر شما هست یا خیر. یکی از راههایی که می تواند مهارت های متعهد شدن شما را تقویت کند این است که با هم توافق کنید که برای مدت زمانی به صورت انحصاری با هم ارتباط برقرار کنید. در مورد اهداف زندگی و آرزوهایی که در سر می پرورانید با هم صحبت کنید. همچنین جنبه های روحی و باطنی و شخصیت درونی خود را برای طرف مقابل آشکار نمایید. انجام این کار موقعیت های نابی برای تجربه ی اعتماد، صمیمیمت و نزدیکی فراهم می آورد.
باید بگویم که یک راه قطعی نهایی نیز وجود دارد که اگر شما به مرحله ای رسیدید که احساس کردید باید آنرا انجام دهید، می بایست در انجام آن برای همیشه استمرار ورزید.
و اما گام پنجم – تشخیص این مطلب که قرار گرفتن در یک رابطه تعهد آمیز این فرصت را به شما می دهد تا کلیه ی ویژگی های منحصر بفردتان را آشکار ساخته و تبدیل به بهترین کسی شوید که می توانید. زوج هایی که در یک ارتباط سالم قرار می گیرند یکدیگر را تشویق می کنند تا تبدیل به افرادی با قدرت عملکرد و توانایی بالقوه بالا برای جامعه باشند. افراد موفق مکرراً شریک زندگی خود را برای موفقیت هایی که بدست می آورد، تشویق کرده و به او اعتبار و امتیاز می دهند.
همانطور که مشاهده کردید ترس از تعهد به خاطر از دست دادن هویت و آزادی های فردی نوعی تشویش واهی و غیر واقعی است. در زندگی مشترک داشته ها آنقدر زیاد است که ترس از دست دادن استقلال در مقابل آن رنگ می بازد. مسلماً این امر در ابتدا مستلزم پذیرش ریسک بالایی است اما با در نظر گرفتن مراحلی که در بالا به آنها اشاره شد، پس از چندی متوجه می شوید که مزایایی که بدست آورده اید تا چه حد بیشتر از "زیان" هایی است که به شما وارد شده.
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!