انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
خانه و خانواده
  
صفحه  صفحه 5 از 13:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  ...  13  پسین »

ازدواج و خانواده - چگونه روابط خود را بيمه کنيم؟


مرد

 
همه ما به نحوی مشکلات موجود در روابط با جنس مخالف را تجربه کرده ایم. همه چیز از قرارهای ملاقات شروع می شود، در این زمان هر دو طرف بهترین روحیات و خصوصیات اخلاقی خود را به نمایش می گذارند. پس از سپری شدن چند ماه، به تدریج پرده ها از مقابل دیده ها برداشته می شود، حقیقت آشکار شده و افراد خود واقعی شان را نشان می دهند.



آقایون معمولاً در مراحل اولیه ارتباط، دچار اشتباهات بسیار زیادی می شوند، ما هم اینجا هستیم تا به آنها کمک کنیم که از 10 نمونه از بدترین نوع این اشتباهات پرهیز کنند. اگر به تازگی وارد یک رابطه شده اید و یا در یک رابطه طولانی مدت قرار دارید، شاید بهتر باشد قلم و کاغذ را بردارید (و یا خودتان را راحت کنید و از روی این مقاله پرینت بگیرید.)



1- دادن قدرت بیش از اندازه به خانم

اگر مردها در رابطه قدرت بیش از اندازه ای به خانم ها بدهند (البته اگر نخواهیم بگوییم تمام قدرت) خودشان را به دردسر می ا ندازند. اگر خانم تصمیم بگیرد که شما چه زمانی باید بیرون بروید، چه موقع رابطه جنسی داشته باشید، با کدامیک از دوستانتان می توانید ارتباط داشته باشید، و حتی برای رفتن به میهمانی رنگ لباستان را نیز آنها انتخاب کنند، باید بدانید که دچار مشکلات بزرگی خواهید شد.



معمولاً این قبیل مشکلات برای آقایونی پیش می آید که تصور می کنند لیاقت داشتن خانمی، مثل همسرشان را ندارند. به همین دلیل خودشان را در جایگاهی نمی بینند که بخواهند برای رابطه تصمیم گیری نمایند. اگر شما مرد خوبی هستید و شایستگی داشتن یک همسر خوب را دارید پس باید در مورد رابطه تان بازاندیشی کنید. اگر قدرت به صورت 50-50 میان شما تقسیم شود، آنگاه مشکلات به حداقل میزان موجود خواهند رسید. به هر حال 50-50 خیلی بهتر از 20-80 است که شما حتی نتوانید خودتان را در آخرین قسمت 20 نگه دارید.



2- کنترل بیش از اندازه

هر چند پیشنهاد شده که کنترل تمام امور را در اختیار خانم نگذارید، اما در عین حال باید توجه داشته باشید که انجام این کار توسط خودتان نیز گزینه مناسبی به شمار نمی رود. چالش هایی که بر سر مسئله قدرت به وجود می آید می تواند سبب ایجاد جر و بحث و دعوا در محیط خانوادگی شود. در یک رابطه، هیچ جایی برای رقابت وجود ندارد.



زمانی که نوبت به مقوله "قدرت" می رسد هر دو طرف باید با رعایت کامل احترام، و در کمال ادب در این این مسئله با یکدیگر به گفتگو بنشینند. اغلب خانم ها به مردهای کنترل گر علاقه ای ندارند و در کنار آنها احساس ناامنی می کنند.



3- کار خوب امروز فقط تا فردا دوام دارد

خانم ها معمولاً بیشتر از حافظه کوتاه مدت خود استفاده می کنند. گل و شکلات هایی که امروز برایشان هدیه گرفته اید، نشان دهنده ی عشق شما در همین امروز هستند، فردا یک روز جدید است و شما باید به نحوی دیگر عشقتان را به آنها ثابت کنید. آقایون معمولاً اعمال محبت آمیز خود را فراموش نمی کنند و متوجه نمی شوند که خانم دیگر هیچ تمایلی به پوشیدنن لباس زیبایی که همین 3 روز پیش برایشان خریده اید، ندارند.



برای اینکه یک مرد ایده آل باشید نیازی نیست از کارهای روزمره خود فاصله بگیرید، اما به هر حال برای رسیدن به موفقیت باید این امور را در ذهن داشته باید.



4- سلطه جویی و مالکیت بیش از حد

اگر همسرتان به شما بگوید که از مردهای سلطه جو، خود پسند و دیکتاتور خوشش می آید، آنوقت رابطه شما کامل خواهد بود –البته اگر اسمتان جوزف استالین باشد– در حقیقت هیچ خانمی از مردهای حسود خوشش نمی آید و دوست ندارد کسی مرتباً به او تذکر دهد که چه کاری را باید انجام دهد و چه کاری را نباید انجام دهد.



البته اصول ابتدایی موجود در روابط همیشه حاکی از این امر هستند که هدایت روابط بر عهده آقایون است. باید توجه داشت که این امر نیازمند رسیدن به بلوغ کامل فکری و پذیرش حس مسئولیت است. یک مرد هیچ گاه نباید تصور کند که همسرش از نظر روحی و یا احساسی در مکانی پایین تر از حد او قرار دارد و به همسرش مانند یکی از مایملکاتش بنگرد.



5- اجازه به دخالت خانواده یا دوستان در رابطه

در اینجا فقط یک "نه" واقعی لازم است. اگر ازدواج کرده اید و اجازه می دهید خویشاوندان سببی در روابط شما دخالت کنند، باید بگویم که شما در حال راه رفتن بر روی یک لایه ی نازک یخ هستید.



اگر خانم اجازه کنترل امور را به شما داده باشد، باز هم دوست ندارد که حرف های شما دیکته ی حرف های مادر، خواهر برادر یا پسر عموهایتان باشد. خانم ها دوست ندارند کارهایشان به آنها دیکته شود و این امر به ویژه زمانیکه از طرف یک فرد خارجی باشد، آنها را بیش از پیش ناراحت می کند.



شما همچنین نباید به خانواده همسرتان هم اجازه بدهید که در روابط شما دخالت کنند. شاید هر کس به شخصه نظری داشته باشد، اما این نظر خود زوجین است که باید مورد توجه قرار بگیرد. نباید اجازه دهید که عقاید خارجی بر روی رابطه شما تاثیر بگذارند.



6- احترام گذاشتن

او ملکه زیبای شماست، گوله نمک است، عسل، شکلات، آبنات.... بله همه این ها هست، اما در عین حال او یک انسان هم هست. به این معنا که اگر به شما احترام می گذارد، دوست دارد شما هم به او احترام بگذارید.



گاهی اوقات باید به انسان ها تنها به دلیل بودنشان احترام بگذاریم:



الف) مادر – چرا که او خانمی است که شما را به دنیا آورده و بزرگتان کرده.



ب) همه خانم ها – چرا که آنها انسان هستند و خداوند به ما گفته که با جنس مؤنث مهربان باشیم و به آنها احترام بگذاریم.



البته در کنار این احترام گذاشتن، در عذر خواهی نباید زیاده روی کنید (مگر اینکه واقعاً اشتباه از جانب شما بوده باشد) تصور نکنید که او همیشه همه ی کارها را درست انجام می دهد و همیشه شما مقصر هستید. هیچ گاه تقصیر امری که اشتباهش از جانب شما سر نزده را به گردن نگیرید.



هیچ گاه او را بر روی سکوی بلندی قرار ندهید که فراموش کند زمین کجاست. یک خانم هیچ گاه دوست ندارد با یک مرد سطحی نگر ارتباط برقرار کند.



7- کمال گرایی

اگر شما در آن موقعیتی نیستید که دلتان می خواسته (حال چه از نظر اقتصادی، علمی، یا عاطفی) مسئله ای نیست. خانم ها اغلب به آینده فکر می کنند، به همین دلیل لازم نیست که در زمان برقراری ارتباط با یک خانم، کل دنیا در دست هایتان باشد.



خانم ها به تدریج انتظار دارند که شما پیشرفت کرده و نتایج مطلوبی را بدست آورید. سعی کنید همیشه در همان جایگاه اولیه باقی نمانید؛ حتی اگر بهترین نیستید، باز هم سعی کنید به آرزوهای خود بچسبید و برای رسیدن به آنها تلاش کنید.



8- انتخاب همسر تنها از روی ظاهر

این کار بسیار خطرناک است؛ اما متاسفانه بیشتر آقایون نمی توانند از آن بگذرند.



جذابیت ظاهری یکی از موارد قابل توجه است؛ به همین دلیل گاهی اوقات آقایون فراموش می کنند که مسائل مهم دیگری نیز وجود دارند. از آنجایی که آقایون تعلق به سرزمین " تصویرگرایی" دارند، قضاوت اولیه شان بیشتر از روی شمای کلی خانم ها شکل می گیرد. پس از اینکه از نظر ظاهری به خانمی علاقمند شدند، آنوقت تازه به فکر مسائل عمیق تر می افتند که متاسفانه دیگر خیلی دیر شده.



هیچ گاه مسائل مهمی مانند: احساس متقابل، میزان سازگاری، و تفهیم دو جانبه را فراموش نکنید.



9- ارجحیت دادن دیگران نسبت به خانم

این دیگران شامل دوستان، اقوام، همکاران، حیوانات خانگی، اتومبیل شخصی و سرگرمی هایتان می شود.



کاملاً معقول است اگر بخواهید گاهی با دوستانتان بیرون بروید، و یا شاید کارهای بسیار زیادی برای انجام دادن داشته باشید؛ اما هیچ یک از این موارد نباید نسبت به مسائل خانوادگی ارجحیت داشته باشند. زمانیکه یک خانم احساس کند کسی و یا چیزی برای شما از او اهمیت بیشتری دارد، به سختی می تواند ارتبط خوبی با شماو برقرار کند.



10- مجذوب خانم های دیگر شدن

هیچ دلیل مشخصی وجود ندارد که چرا خانم ها بیشتر جذب آقایونی می شوند که نامزد دارند یا ازدواج کرده اند. اگر تصمیم به برقراری یک رابطه جدی را می گیرید، باید هر گونه شهوتی نسبت به سایر خانم ها را کنار بگذارید. نامزد و یا همسر شما نادان نیست و به خوبی متوجه می شود که چشم های شما همواره به دنبال خانم های دیگر است.



اگر خانم کم تحملی باشد و بداند که شما جذب خانم دیگری شده اید، به سرعت رابطه اش را با شما قطع می کند.



در زمان بروز چنین اتفاقی باید گوش به زنگ باشید و در مقابل آن کاملاً صبور باشید.



این هم از 10 نکته ای که به شما قولش را داده بودیم. امیدواریم این موارد به آقایونی که در رابطه خود با مشکل مواجهه هستند، کمک کند.



فقط به خاطر داشته باشید – هر مردی می تواند برای یک مرتبه دچار اشتباه شود. اگر تعداد اشتباهات او از 1 بار بیشتر شود، آنوقت از کلوپ خارج می شود.
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
     
  
مرد

 
کمی از نیمه شب گذشته است. قلبتان تند و تند میتپد، ملحفه ها همه از عرق خیس شده اند و پتویتان هم روی زمین افتاده است. وقتی می خواهید از یک دنده به دنده دیگر شوید، چشم همسرتان به شما می افتد.

این می تواند یک صحنه ی پرحرارت باشد، اما واقعاً اینطور نیست. چند وقتی است که اوضاع رابطه ی جنسیتان اینگونه شده است. کارتان را بهانه می کنید، شست و شوی کوهی از لباسهای کثیف، پختن غذا و... همه ی آن کارهای یکنواخت و عادی که باعث می شود شما و همسرتان فکر کنید در یک هتل همکار و کارمند هستید تا عاشق و معشوق.



فراموش کردن شور و شوق عشق و غرق شدن در کارهای روزمره خیلی راحت است. اما اگر همسرتان را دوست داشته باشید، و همچنین خودتان را، باید با هر چیزی که این شور و حرارت را از روابط جنسی شما میگیرد مقابله کنید!





برایتان خوب است!



محققانی که روی مسائل جنسی تحقیق میکنند، سکس سالم و مشروع را یکی از بهترین راه های درمانی برای همه ی مشکلات می دانند، که لطافت پوست هم از قبیل این درمان هاست. طبق گفته های آنان، سکس انرژی شما را دوباره شارژ می کند، اعتماد به نفستان را بالا می برد، خوشبختیتان را تضمین میکند و حتی باعث می شود جوان تر هم به نظر بیایید. از دیدگاه این محققان سکس هم مثل ورزش های ایروبیک، گردش خون را بالا می برد و باعث می شود مغز اندورفین هایی ترشح کند که در مقابل افسردگی به شدت مقاومت میکند.



اما نباید فکر کنید که باید فقط به خاطر فواید فیزیکی و جسمانی آن سکس کنید. درمان شناسی، عملی جنسی نیست، اما حرف زدن و گفتگو در این مورد می تواند باشد. با همسرتان درمورد خیالپردازی های جنسی خود، نیازها و احساستان در مورد بدن خود و همسرتان، حرف بزنید.



روانشناسان عقیده دارند که مردم معمولاً دوست ندارند در مورد نیازهایشان صحبت کنند چون فکر می کنند دیگران آنها را نقد خواهند کرد. اما این تصور به هیچ عنوان درست نیست. باید مسئولیت خودتان را بپذیرید.





گفتگوی جنسی



برای مریم که طی حاملگی خود 10 کیلو وزن اضافه کرده بود، کمی گفتگو، تفاوت زیادی ایجاد کرد. نزدیک بودن دل او و همسرش فرزاد و همچنین تعریف و تحسین های مداوم همسرش از او علیرغم باد کردن هیکلش، باعث شده بود که او به هیچ عنوان تمایلات جنسی خود را فراموش نکرده و احساسات جنسیش را حفظ نموده بوده.



حساسیت و شوخ طبعی به فرزاد کمک کرد تا بتوانند هارمونی احساسی خود را حفظ کنند. از آنجا که بدن مریم مدام در تغییر و تحول بود، آنها دیگر قادر به انجام خیلی از فعالیت های جنسی خود نبودند. اما مریم خیلی راحت و بی پرده با همسرش در این رابطه صحبت می کرد و به او میگفت که چه می خواست.



شما هم می توانید از طریقه ی گفتگوی مریم با همسرش راهنمایی بگیرید و اگر احساس می کنید که همسرتان با روش ها و شیوه های قدیمی رابطه جنسی برقرار میکند، این وظیفه ی شماست که او را با روشهای تازه آشنا کنید. اما یادتان باشد که اینکار را باید با مهارت انجام دهید. شما می خواهید تغییر ایجاد کنید، حواستان باشد. اگر برخوردی مثبت داشته باشید، می توانید بدون ناراحت کردن همسرتان به نتیجه ی که می خواستید دست پیدا کنید. پس به جای اینکه درمورد آن چیزهایی که دوست ندارید با همسرتان حرف بزنید، درمورد چیزهایی که دوست دارید با او گفتگو کنید.



جزئیات، جزئیات



جزئیات هم مهم هستند. هیچ دیکشنری جهانی قادر به تعریف لغات مربوط به سکس و رابطه ی جنسی نیست. به همین خاطر است که ممکن است درک شما و همسرتان از این موضوع کاملاً با یکدیگر متفاوت باشد.



خانمی که به خاطر عدم توجه و تغییر همسرش وقتی از او خواسته بود به جای اینکه فقط سکس کند، کمی هم با او عشقبازی کند، به متخصص روانشناس مراجعه کرده بود. برای همسر این خانم هر دو این واژه ها، یعنی سکس و عشقبازی یک معنی و مفهوم داشته است، اما برای این خانم، سکس فقط ارضا شدن سریع و فوری بوده اما عشقبازی شامل زمزمه های عاشقانه، نوازش های عاشقانه، در آغوش گرفتن های عاشقانه و...بوده است. کمکی که روانشناس متخصص به این خانم کرد این بود که منظور خود را به طور واضح به همسرش برساند که نتیجه ی خوبی هم در بر داشت.



رک و راست بودن نه تنها در مسائل جنسی بلکه در همه ی صحنه های زندگی کارآمد و مفید است. در مثالی دیگر می بینیم وقتی پونه دلایل اینکه چرا دیگر شور و اشتیاقی به سکس ندارد را با همسرش در میان می گذارد، چطور این شور و حرارت دوباره تحریک می شود و زندگی چند ساله ی آنها جانی دوباره می گیرد. پونه که خانمی خانه دار بود، جدیداً احساس استرس و خستگی بسیار زیادی از کارهای خانه می کرد و وقتی همسرش از او می خواست که با او سکس داشته باشد، او مهرداد، همسرش را با جملات کوتاهی مثل "الان اصلاً روی مود نیستم و حوصله ندارم" رد میکرد. اگر مهرداد بیشتر روی او فشار می آورد، خستگی ها و بی حوصلگی های پونه چند برابر می شد و اگر هم دست می کشید، احساس طرد شدگی می کرد.



وقتی این زوج برای مشاوره نزد روانشناس متخصص رفتند، پونه برخورد خود را تغییر داد و به جای رد کردن او به آن صورت، دیگر دلیل اینکه چرا سکس نمی خواهد را برایش توضیح می داد. مثلاً می گفت که چون از صبح مجبور بوده با پسرشان سر و کله بزند خسته شده، یا فشار کاریش کمی زیادی است یا هنوز باید شام را درست کند و ... و حالا که رون علت نخواستن پام را می داند، دیگر از او به دل نمی گیرد، به جای آن تلاش می کند تا موانع موجود بر سر راه سکس کردن خودشان را بردارد. مثلاً پیشنهاد می کند که غذا را از بیرون سفارش بدهند و به جای غذا پختن کنار هم باشند. یا مثلاً در کارها به او کمک می کند تا بتوانند آخر شب زمانی برای سکس داشته باشند.



اگر مشکلات جدی در زمینه رابطه ی جنسی خود با همسرتان دارید، مطمئناً حرف زدن در این رابطه تاثیر خیلی زیادی در رفع مشکل خواهد داشت. باید بدانید ک چه موقع و چطور به همسرتان نزدیک شوید. یادتان باشد، بدترین زمان برای حرف زدن در مورد این مشکلات، وقتی است که در تختخواب خسته و کوفته کنار هم خوابیده اید. روانشناسان عقیده دارند که در این زمان هر دو شما آسیب پذیر هستید و احساساتتان پخته نیست. این حرف ها را میتوانید در محیط های کمتر تهدید کننده، مثل میز صبحانه، موقع پیاده روی باهم یا بعد از شام مطرح کنید.



مهارت نباشد، لذت هم نیست



بدیهی است که هر چه بیشتر در مورد سکس بدانید، بهتر می توانید آن را به مرحله ی عمل در آورید. باید در این زمینه هم مطالعه داشته باشید. کتاب های زیادی برای کمک به شما وجود دارد.



اما اگر خواندن در این مورد، شما را به هیجان نیاورد، نگران نباشید. فیلم های آموزشی زیادی هم در این رابطه وجود دارد. فیلم هایی هست که رابطه ی جنسی را به طور قدم به قدم به شما آموزش می دهد.



اما همه چیز فقط این نیست. باید خودتان هم چیزی نشان دهید. وقتی بعد از شام کنار هم نشسته اید، هر نوع تماس یا نوازش می تواند برایتان محرک باشد. اما لازم نیست که هر نوازشی به سکس ختم شود. باید یاد بگیرید که از کنار هم بودن لذت ببرید، همدیگر را در حمام بشویید، ماساژ دهید و... اینجا دیگر هیچ تقاضا یا توقعی برای سکس وجود ندارد، فقط باید از باهم بودن لذت ببرید.





سکس در زندگی عادی



با اینکه صحنه های سکسی فیلم ها می تواند برای خیلی از زوج ها تحریک کننده باشد، اما متاسفانه چیزی که ما در فیلم ها می بینیم خیلی از زندگی واقعی دور است. فیلم ها معمولاً صحنه هایی از سکس خارج از زناشویی یا قبل از زناشویی را نشان می دهد و کمتر به سکس زن و شوهری می پردازد.



لباس زیرهای باشکوه و بسیار سکسی که در فیلم ها میبینیم، شاید خیلی خارج از توان مالی، فیزیکی، یا احساسی در زندگی های واقعی باشد. برای اینکه سکس را یکی از اولویت های زندگی درآورید باید فکر خلاق داشته باشید.



میل جنسی یک تصمیم است، فقط یک احساس نیست. این شمایید که باید تصمیم بگیرید برای سکس هم وقت بگذارید. دلیلی وجود ندارد که چرا آنها که همیشه میخواهند شور و حرارت بیشتری به زندگیشان وارد شود، هیچوقت به آن دست پیدا نمیکنند.





مشکلات جدی



تقریباً همه ی رابطه ها در طی مسیر خود با موانع و مشکلاتی روبه رو می شوند. اما اگر شما و همسرتان شدیداً احساس ناراحتی می کنید و مشکلات فیزیکی بسیاری دارید، باید دنبال مشاوره های تخصصی باشید. مردم ما معمولاً برای مشکلات جسمانی دیگر خیلی راحت و سریع به دوا و دکتر پناه می برند، اما هیچکدام از ما دوست نداریم برای حل مشکلات جنسی خود به پزشک متخصص یا روانشناس مراجعه کنیم، حتی به خاطر حفظ رابطه مان هم این کار را نمی کنیم.



در این قسمت می خواهم تعدادی از مشکلات جدی جنسی را عنوان کنم تا شاید شمایید که نمی دانید مشکلتان واقعاً جدی است به خودتان بیایید و به متخصص مراجعه کنید!



تغییرات هورمونی: طی دوران یائسگی یا پیش از یائسگی این تغییرات هورمونی ایجاد می شود که ممکن است باعث کم شدن میل جنسی، اضافه شدن وزن، و افسردگی شود. تغییر در استروژن بدن هم ممکن است باعث خشکی مهبل و سوزش شود. پزشک می تواند تغییرات هورمونی شما را تشخیص داده و برای رفع مشکلاتتان راهنماییتان کند.



بیماری ها: بیماری هایی مثل دیابت، فشارخون بالا، و سخت شدن شریانها که جریان خون را در اعضاضی جنسی بدن کم می کند، ممکن است برای شما ایجاد مشکل کند. افسردگی و اضطراب هم باعث کم شدن میل جنسی می شود.



داروها: داروهایی مثل ضد افسردگی ها، و داروهای فشارخون باعث دشواری ارگاسم یم شوند. اگر شما مشکلی در این زمینه دارید، می توانید از پزشکتان بخواهید برای شما داروی جایگزین تجویز کند.



دردهای جنسی زنانه: این دردها که مقاربت دردناک یا اسپاسم دردناک مهبل نامیده می شوند، علل مختلفی مثل زخم های مهبلی و آماس درونی مهبل می تواند داشته باشد که برای درمان آن میتوانید به متخصص زنان مرجعه کنید.



قرص های ضد بارداری: این قرص ها میل و شور جنسی را در فرد خفه میکند. و اگر می بینید با مصرف این داروها تمایلات جنسیتان کاهش پیدا کرده، از پزشکتان بخواهید داروی جایگزین برایتان تجویز کند.



ترس از ناکامی های جنسی: به ویژه در کسانی که مشکل نعوظ و زود انزالی دارند این مسئله به کرات دیده می شود. قدم اول این است که به پزشک مراجعه کنید تا با تشخیص پزشک درمان شوید. و قدم دوم این است که با یک درمان شناس متخصص در امور جنسی برای برطرف کردن اضطراب های جنسیتان مشاوره کنید.
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
     
  
مرد

 
زمانی که همسرم به من گفت او اولین فرزندمان را باردار شده، من به شدت احساس مسئولیت کرده و ترس و فشار بی اندازه ای را در وجود خود احساس نمودم.



این احساس به خاطر چیزهایی که می دانستم به من دست نداده بود بلکه فقط به خاطر مطالبی بود که نسبت به آنها آگاهی نداشتم. من نمی دانستم که باید انتظار چه چیزی را داشته باشم به همین دلیل شروع کردم به پروراندن فرضیه های اشتباه در ذهنم.

من تصور می کردم که زندگی به پایان رسیده، احساس می کردم که تمام آزادی هایم را از دست خواهم داد و به دام انجام امور مربوط به کودک می افتم.



البته در رابطه با این موضوع با هیچ کس صحبت نمی کردم زیرا نمی خواستم که در نظر آنها به عنوان یک فرد نابالغ و خود خواه جلوه کنم. تنها آرزویم این بود که بتوانم کسی را پیدا کنم که احساس حقیقی مرا درک کند تا شاید بتواند مرا در این شرایط دشوار راهنمایی کرده و با من همدلی کند. به همین دلیل هم هست که من الان اینجا هستم تا آنهایی که به تازگی پدر و یا مادر می شوند را روشن کنم. می خواهم به شما بگویم که معنی حقیقی پدر و مادر شدن چیست.



به این معناست که:



یک زندگی جدید. شما به کودک خود حیات می بخشید و او را به دنیا می آورید؛ کسی که قبلا شبیه به او در هیچ کجای دنیا وجود نداشته است. او چشم هایش شبیه به چشم های پدرش است و رنگ موهایش همانند مادر. این موجود، نیمه ای از وجود شماست و شما با کمال میل آرزو می کنید تا او را پرورش داده و در هر شرایطی از او محافظت کنید. می خواهید تمام امکاناتی که برای خودتان مهیا نبوده را برای او فراهم کنید و تجربیات و دانشی را که در طول زندگی به دست آورده اید در اختیار او قرار دهید.



در بسیاری مواقع احساس می کنید که او دومین مرحله از زندگی خودتان است به همین دلیل هر کجا نیاز باشد اجازه می دهید خودش تصمیم بگیرد و در مواقع حساس و ضروری خودتان او را راهنمایی می کنید.



مسئولیت. میزان مسئولیتی که بر دوش شما است در این زمان از هر موقع دیگری بیشتری خواهد شد. مسئولیت رهبری و هدایت، پشتیبانی مالی، هدایت روحی و دادن دیسیپلین عاطفی به کودک همه و همه بر عهده شما است. نه تنها کودک از شما چنین انتظاری دارد بلکه همه مردم از شما انتظار دارند که این موارد را برای فرزند خود فراهم آورید.



فرصت. شما می توانید زندگی او را طوری شکل دهید و او را طوری بپرورید که جهانیان به وجود او افتخار کنند و مایه خیر همگان باشد. انجام این کار هم مهیج است و هم دشوار. هر چند پی آمد تمام کارهایی که او انجام می دهد به شما باز نمی گردد اما شما به عنوان یکی از مهمترین مرتبطین به مسائل او به شمار می روید. اگر او کارهای خوب انجام دهد، انرژی مثبت کارهایش بر روی شما تاثیر مثبت می گذارد و اگر کارهای نامناسب انجام دهد، تاثیر منفی بر روی شما خواهد داشت.



در هر دو حال باید به خاطر داشته باشید که او خودش حق انتخاب داشته و به میل خود آن کارها را انجام داده. تنها کاری که از دست شما بر می آید این است که او را دعا کنید و وظایف خود را به بهترین نحو انجام دهید. با عشق، تمام مشکلات حل نمیشود اما می توان از بسیاری از آنها جلوگیری کرد.



به این معنا نمی باشد که:



پایان. داشتن فرزند به معنای پایان خوشی ها و اوقات فراغت نمی باشد. اگر شما با همسایه های خود که دارای فرزندان خردسال می باشند رابطه خوبی داشته باشید آنها می توانند به راحتی زمانی که شما و همسرتان نیاز به تنهایی دارید از کودکتان مراقبت کنند. برای اینکه هزینه های گزافی به پرستار کودک پرداخت نکنید می توانید با یکی از همسایه های خود که او نیز سن فرزندانش نزدیک به فرزندان شماست رابطه دوستانه برقرار کنید تا یک هفته شما کودک او را نگه دارید و هفته دیگر او از فرزند شما نگهداری کند. با این کار شما می توانید حداقل چند روز در هفته را با همسر خود تنها باشید.



به خاطر داشته باشید که شما می توانید اوقات بسیار خوشی را در کنار همسر و فرزند خود سپری کنید و تمام ساعاتی که در کنار هم می گذرانید به عوض کردن بچه و غذا دادن به او ختم نمی شود. خنده ها و شیرین زبانی های او جزء ساعاتی هستند که می توان نام "با ارزش ترین لحظات" را بر روی آنها گذاشت.



آیده آل گرایی. همه چیز بر طبق برنامه پیش نخواهد رفت. شما متوجه خواهید شد که آموزش هایی که در کتاب های کودک نوشته شده و نصایح دیگران همیشه مفید نبوده و واقع گرایانه نمی باشند. هر کودک، پدرو مادر، و شرایطی متفاوت هستند و علم پرورش کودک بر روی یک اصل خاص استوار نمی باشد. البته چند اصل اولیه و پایه ای پیشنهاد می شود که به شما جهت می دهد اما اگر تا حدی از برنامه ها و طرح های اولیه دور شدید، جای هیچ گونه نگرانی وجود ندارد.



کمال. شما می دانید که خودتان هم نمی توانید همه کارها را در حد مطلوب ترین درجه ممکن انجام دهید. گاهی اوقات ممکن است صبر، تحمل و منطق خود را از دست بدهید. زمانی که چنین اتفاقی رخ می دهد باید از فرزند و یا همسر خود عذر خواهی کنید. فقط به این دلیل که شما والد بچه هستید نمی توانید این ادعا را داشته باشید که تمام تصمیم هایی که می گیرید همیشه درست هستند. این خیلی خوب است که مصر باشید اما همزمان باید بخشنده هم باشید.





همه چیز به شما بستگی دارد

شما می توانید تماس بگیرید و برای مشکلات خود به دنبال راه حل بگردید. سعی کنید تا آنجا که برایتان مقدور است نسبت به مسائل و مشکلات بی توجهی نکنید. شما پدر و یا مادر شده اید و هیچ راه فراری وجود ندارد.



موفقیت این نیست که ببینید آیا کودکتان از تصمیم گیری های شما راضی هست یا خیر. احساس کودک نسبت به تصمیم های شما نباید افکارتان را تحت الشعاع قرار دهد. در طول تاریخ همه پدر و مادرها با پایکوبی، لجبازی و داد و فریاد کردن فزرندانشان آشنا بوده اند. عکس العمل های کودک نباید شما را از تصمیم هایتان بازدارد و این احساس را به شما بدهد که آنها غلط و یا درست هستند.



حضرت مسیح خداوند را با نام "بهترین پدر" معرفی می کند، در حالیکه فرزندانش تمام مدت شکایت می کنند، گریه زاری سر می دهند، و لعن و نفرین می کنند و ادعا دارند که "این منصفانه نیست" اما خدا هنوز همان "بهترین پدر" باقی مانده است.



در آخر باید بگوییم که شما باید کاری را که تصور می کنید درست است انجام دهید و هر آنچه که از دستتان بر می آید برای زندگی کوچکی که به دنیا آورده اید انجام دهید. اجازه ندهید اشخاص دیگر در این مورد برای شما تصمیم گیری کنند.
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
     
  
مرد

 
آنها این کار را هر روز انجام نمی دهند (وا!) آنها به سرعت معتقدند (نه!!). مقاله را بخوانید تا به حقیقت های بی شماری در مورد رابطه جنسی سالم در خانواده های موفق پی ببرید.



به عنوان یک دختر روشن فکر که به تازگی وارد یک ارتباط دو نفره شده اید، احتمالا مطالبی را در مورد زندگی سالم می دانید: عادلانه دعوا کنید، به او وقت دهید تا با خودش خلوت کند (با این کار خودتان هم فرصتی پیدا می کنید تا تنها شوید)، هیچ گاه چشم های خود را از او برنگردانید (حتی اگر زیباترین فیلم را در تلویزیون نگاه می کنید) و ... اما زوج های خوشبخت در اتاق خواب چه عکس العمل هایی از خود نشان میدهند؟ برای روشن تر شدن این مطلب ما از متخصصان و مشاوران در زمینه ازدواج و خانواده کمک گرفتیم. کارهایی که به شما پیشنهاد می شود، عجیب و غریب نیستند و نمی خواهیم بگوییم که باید بر جاذبه غلبه کنید، همه چیز صرفا به سکس ارتباط پیدا نمی کند، و فقط باید کاری کنید تا احساس نزدیکی بیشتری نسبت به همسرتان پیدا کنید.



1- به طور متناوب مشغول باشید



راز موفقیت زوج های خوشبخت این نیست که هر روز هفته با هم رابطه جنسی دارند. در حقیقت بر طبق گفته های دکتر "تینا تسینا" نویسنده کتاب "هم ازدواج کنیم هم آزاد باشیم" زوج های موفق بر اساس یک برنامه زمانی مشخص رابطه جنسی دارند. از سوی دیگر عدم برقراری این نوع رابطه در دراز مدت نیز به هیچ وجه قابل قبول نیست چرا که روابط جنسی، نزدیکی دو طرف را تقویت کرده و به آن ژرفا می بخشد. "تسینا" اظهار می دارد "افرادی که از برقراری رابطه جنسی با یکدیگر خودداری می کنند، میان خود فاصله بسیار زیادی را به وجود می آورند و پس از چندی افراد غریبه در نظرشان بیش از شریک فعلی زندگی شان جذاب جلوه می کنند." همچنین دفعات منظم سکس برای آقایون اهمیت فراوانی دارد. دکتر لورا برمن، مدیر مرکز برمن در شیکاگو اظهار می دارد: "یکی از راههایی که می تواند دو نفر را نزدیک به هم نگه دارد این است که آن دو از نظر جنسی به هم نزدیک باشند.



تنها راه رسیدن به نزدیکی و صمیمیت نیز همین مورد است." زمانی که مرد به تعداد دفعات منظم با همسر خود رابطه جنسی نداشته باشد، او حس رمانتیک بودن خود را از دست می دهد؛ پس از اندکی خانم نیز شور و حرارت جنسی خود را از دست می دهد و به همین منوال یک دور تسلسل به وجود می آورد." از سوی دیگر بد نیست که اجازه دهید یکی دو هفته بدون وجود سکس سپری شود، در حقیقت تعداد زیادی از زوج های موفق، یک بار در هفته این کار را انجام می دهند. نکته کلیدی این است که هر دو از این یک بار نهایت لذت را ببرند. اگر ارتباط شما به یک بار در ماه و یا کمتر از آن محدود می شود باید قدری کنجکاو شوید که چه مشکلی وجود دارد. شماره 2 را بخوانید تا ازدواج موفق تری را دنبال کنید.



2- خارج از تخت هم یکدیگر را نوازش کنید



یکی دیگر از دلایل موفقیت و خوشبختی برخی از زوج ها این است که گاه و بی گاه بدون اینکه هیچ دلیل خاصی وجود داشته باشد، یکدیگر را در آغوش می کشند، پاهایشان را به هم می زنند و برای مراحل اصلی تر خودشان را بیشتر آماده می کنند. دکتر "بری مک کارتی" رواندرمانگر و نویسنده کتاب "آرزوی خوشبختی" اینچنین مینویسد: " لمس کردن 5 مرحله مختلف دارد؛ یک زوج موفق باید حداقل 4 مرحله از آن را انجام دهد. بسیاری از زوج ها تنها دو نوع ارتباط لمسی دارند: یا هیچ چیز یا مقاربت، و زمانیکه این چنین باشد معمولا "هیچ چیز" بیشتر تکرار می شود." زمانی که یکدیگر را می بوسید یا پشت هم را می مالید، می توانید به راحتی اگر تمایلی به ادامه ارتباط نداشته باشید، آنرا متوقف کنید.



کار دیگری که می توانید انجام دهید این است که با هم قرار بگذارید که اگر تمایلی به انجام آن ندارید دست های یکدیگر را بگیرید و فشار دهید. به این ترتیب رابطه شما طبیعی تر به نظر می رسد، چرا که یک نوع لمس کردن همراه می شود با نوع دیگر و می توانید تا آنجا که علاقه دارید به آن ادامه دهید. اگر بتوانید در طول روز از نظر فیزیکی با هم ارتباط برقرار کنید برای معاشقه اصلی آماده تر خواهید شد، همچنین با احتساب به این عمل در طول شب هایی که استرس دارید و یا خسته هستید (و یا هر دو) نزدیکی و صمیمیتتان را از دست نمیدهید.



3- در مورد سکس خطاها را فراموش کنید و ببخشید



شاید رابطه جنسی همواره خوشی های دیوانه کننده به شما ندهد، اما زوج هایی که این کار را انجام می دهند از مزایای احساسی و عاطفی آن بهرمند می شوند. چرا؟ شما در طول دوره های سخت زندگی همچنان دوشادوش یکدیگر می ایستید و این امر سبب می شود تا عشق شما تا ابد جاودانه شود. چه معاشقه اصلی را انجام دهید، چه فقط یکدیگر را در آغوش گرفته و نوازش کنید، شکاف ها و فواصل موجود به خودی خود ناپدید می شوند. اگر همسر خود را گاه و بی گاه در آغوش بگیرید و بدن او را لمس کنید او متوجه می شود که اگر چه ممکن است در مورد موضوع خاصی با هم، هم عقیده نباشید اما عشق مسئله دیگری است، همواره جای خود را دارد و این جر و بحث ها دلیلی برای کاهش دوست داشتن نیستند.



این مطلب می تواند به طور کلی دیدگاه شما و شوهرتان را نسبت به زندگی تغییر دهد. جینی، 32 ساله در بروکلین یک نویسنده است، او هم به نوبه خود به این نتیجه رسیده است: "سابقا من و بیل مشاجرات تمام نشدنی بر سر مسائل کوچک و بی ارزش با هم داشتیم، به جایی رسیده بودیم که هر دو خسته شده بودیم، به همین دلیل قرار گذاشتیم که اگر دفعه آینده بر سر مسائل جزئی نزاع در گرفت، همدیگر را ببوسیم و همه چیز را تمام شده فرض کنیم، ما هیچ وقت تصور نمی کردیم که یک کار کوچک بتواند تمام مشکلات زندگی ما را حل کند. اما بعد از اینکه این تکنیک را امتحان کردیم به این نتیجه رسیدیم که در آغوش گرفتن و بوسیدن خیلی راحت تر از جلسات طولانی بحث و گفتگو میتواند مشکلاتمان را حل کند."



4- هیچ گاه برای مجازات از برقراری سکس خودداری نکنید



اخطار: "نشان دادن خشم و عصبانیت با خودداری از برقرای رابطه جنسی، زندگی شما را به نابودی می کشاند." چرا: نه تنها محبت و دوستی را از بین می برد، بلکه اگر زوجین در جنگ قدرت ها از سکس به عنوان برگ برنده استفاده کنند، تنفر بسیار زیادی به وجو می آید و پس از مدتی دیگر هیچ یک از طرفین هیچ گونه تمایلی به برقراری رابطه جنسی با دیگری از خود نشان نمی دهد. بنابراین دفعه آینده که از همسر خود ناراحت شدید به جای غلط خوردن و دور شدن در او در تخت خواب، همه چیز را با گفتگو روشن کنید و در این راه از رابطه جنسی مایه نگذارید.



5- به دنبال سکس هالیوودی نباشید



همه ما می توانیم آنرا تصور کنیم: شمع های روشن و تابان، ملافه های سفید رنگ 1000 پارچه، معاشقه تحریک آمیز، رضایت شهوانی. در دنیای واقعی در اکثر موارد این اتفاق ها صورت نمی پذیرد. و زوج هایی که به دنبال خوشبختی هستند، هیچ گاه وقت خود را با این چیزها تلف نمی کنند. اگر شما صاحب دو فرزند هستید، دو نوع شغل مختلف دارید و این نوع سکس را ماهی یکبار انجام می دهید، باید گفت که کارتان عالی است. چقدر عالی است؟ در میان زوج های موفق تقریبا چیزی بیشتر از 15% از معاشقه ها برای یکی یا هر دو نفر، در نهایت لذت بخش نخواهد بود. شاید این کار را با عجله انجام می دهند، از نظر فیزیکی راحت نیستند، و یا در آخر نمی توانند به حس رضایت دست پیدا کنند. همسرانی که از خود مطمئن هستند، می توانند به راحتی با این مسئله کنار بیایند، و اصلا تصور نمی کنند که حتما یک مشکل خاصی باید وجود داشته باشد، بلکه طرفی که خسته ات و یا حال مناسبی ندارد به راحتی به فرد مقابل می گوید: "من خسته هستم و امشب نمی توانم؛ تو راحت باش و کار خودت را انجام بده."



6- به هر حال باید گاهی "سکس ویژه" داشته باشید



در سالگردهای که دارید یک روز را نیز باید اختصاص دهید به "سالگرد رابطه جنسی." البته لازم نیست این کار را فقط به همین یک روز محدود کنید؛ اگر بتوانید در طول سال چند روز دیگر را نیز به همین منوال طی کنید، کار فوق العاده انجام داده و به زندگی مشترکتان کمک بی حد و حصری نموده اید. برخی خانواده ها از روی تبنلی و یا هر چیز دیگر ترجیح می دهند چنین نوع معاشقه ای را از زندگی خود حذف کنند. پوشیدن یک لباس خواب جدید به جای پیجامه های کهنه و نخ نما آنقدر ها هم که فکر می کنید، مشکل نیست. به همسر خود بگویید که هنوز هم به این موارد اهمیت می دهید. همانطور که می دانید تغییر ذائقه یک اصول کلیدی در موفقیت زندگی مشترک به شمار می رود. یکی از تحقیقات اخیر گویای این مطلب است که حس رضایت جنسی نشات گرفته از پر حرارت بودن طرفین در نظر دیگری است. یک فضای رمانتیک ایجا د کنید، و شور و هیجان لازم را به وجود آورید.



بر روی ملافه های نو بخوابید (یا در خانه یا در هتل)، موقعیت های جدید را امتحان کنید، و هر کار دیگری که لازم است تا شما را از نظر ذهنی و جسمی تحریک کند، انجام دهید تا احساس کنید به وجود هم معتاد هستید. اگر می خواهید تا هورمون های شوهر خود تا آخرین حد ممکن ترشح شود یک قرار غیر منتظره برای او تعیین کنید و کارهای جدید را امتحان کنید. "امی" 30 ساله از "سانتا برما" که به تازگی زندگی مشترک خود را شروع کرده این چنین می گوید: "زمانی که احساس می کنم به اظهار عشق و علاقه نیاز دارم یک ادرس اینترنتی جدید برای خودم درست می کنم و نام آنرا چیزی می گذارم که برای او اشنا باشد و آنرا پاک نکند. در این نامه فقط محل و ساعت را ذکر می کنم. زمانی که او در محل مورد نظر حاضر شد او را به جای دیگری می برم تا باز هم در شک و تردید باقی بماند. او می گوید زمانی که من این کار ها را انجام میدهم دیوانه و شیفته من می شود."



7- حرکات نهایی محبت آمیر را نیز انجام دهید



4 کلمه: ارتباط چشمی در اوج لذت "این لحظه آنقدر بی نظیر است که اگر بتوانید آنرا با شریک زندگیتان تقسیم کنید، صمیمیت موجود بین شما دو نفر دو چندان خواهد شد. البته شواهد گویای این مطلب هستند که حتی زوج هایی که در روابط طولانی مدت هستند باز هم نمی تواند این حرکت را به درستی انجام دهند. "کریستی" 31 ساله ساکن "نیو جرسی" معتقد است که باز نگه داشتن چشم ها در طول برقراری رابطه جنسی شما را شهوت انگیز تر نشان می دهد. او می گوید: "من زمانی که متوجه می شوم همسرم در حال نگاه کردن به من است، احساس آرامش پیدا می کنم و فکر می کنم به اندازه کافی جذاب هستم. این امر سبب می شود که با روی بازتری از او استقبال کنم."



8- باید بدانید هر چیز جای خود دارد



یکی دیگر از مشکلات، تغییر مسیر است. باید بدانید چطور می توانید از مبحث پرداخت صورتحساب ها و قبوض بیرون بیایید و به مسائل جنسی بپردازید. زوج های موفق راههای بی شماری را برای فراموش کردن روزمرگی های زندگی می دانند. چگونه؟ به عنوان مثال آنها به طور مختصر و مفید به هم می گویند "بیا با هم معاشقه کنیم"، ممکن است شوهرتان پس از اینکه بچه ها به خواب رفتند بر روی مبل راحتی دراز کشیده باشد و شما را هم دعوت کند تا در کنار او بنشیند، یا شما شروع به نوازش کردن او کنید، یا خیلی راحت بگویید: امشب تلویزیون برنامه جالبی نداره، چطوری وقتمان را بگذرانیم؟"



9- با هم بازی و شوخی کنید



مطمئنا در مواقع ضروری زوج های موفق کاملا جدی ظاهر می شوند، اما خنده و شوخی گاه گاهی ضرورت پیدا می کند. این شوخی ها می توانند پیش زمینه خوبی برای شروع معاشقه محسوب شوند. دکتر "تنیسا" معتقد است که با هم خندیدن میتواند نشانه خوبی از صمیمیت باشد، این امر نشان می دهد که شما دو نفر به راحتی می توانید با هم ارتباط برقرا کنید و یکدیگر را درک می کنید. در حقیقت یکی دیگر از راههای نمایش ناز و عشوه همین مسخره بازی ها و شوخی هاست. "امیلیا" 31 ساله به همراه همسرش "جف" 32 ساله، ساکن نیویورک از ردو بدل کردن کارت های تبریک واقعا لذت می برند. امیلی می گوید: "هر دوی ما احساساتی هستیم. اولین بار جف در روز ولنتاین برای من یک کارت بسیار بزرگ همراه با گل های سرخ خریداری کرد. از آن پس ما همیشه یگدیگر را با کارت های عجیب و غریب سوپرایز می کنیم."



10- سرعت هم چیز بدی نیست



سرعت در برقراری رابطه جنسی چیر بدی نیست چرا که به اندازه کافی سودمند است. "لری" 33 ساله حسابدار و ساکن "هپس هایر" که به سکس کوتاه و شیرین در رابطه زناشویی عقیده دارد می گوید: "ما تا ابد برای سکس وقت نداریم، زمانی که من 10 شب خسته و کوفته از محل کار به خانه باز می گردم آنقدر خسته هستم که پیش نوازی بیش از حد گزینه خوبی برای من نیست. بنابراین با تن صدایی که کاملا شهوت انگیز است از شوهرم سوال می کنم که آیا با یک کار پر سرعت موافق هست؟ از آنجایی که او هم همیشه منتظر یک چنین چیزی است، ما هر دو از انجام آن نهایت لذت را می بریم. و نکته اصلی هم همین جاست. سکس شدید هیچ گاه راه گشای تمام مشکلات نیست. همه چیز سکس نیست اما زمانی که نتوانید با موفقیت از پس آن برایید مشکلاتی در سایر زمینه های زندگی برایتان ایجاد می شود که حل آنها بدون رنج و مشقت نخواهد بود. زوج هایی که از نظر جنسی به هم وابسته هستند با هم مهربانتر برخورد می کنند، به آسانی از اشتباهات یکدیگر می گذرند، رمانتیک تر هستند، کمتر تنها و ناراحت می مانند، و درگیری چندانی با هم ندارند. این اتصال میتواند برای همیشه آنها را با موفقیت و خوشبختی کامل در کنار هم متصل نگه دارد. آنقدر بی نظیر است که اگر آنرا با شریک زندگی خود تقسیم کنید، صمیمیت موجود بین شما دو نفر دو چندان خواهد شد.
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
     
  
مرد

 
در این مقاله قصد داریم به شما بیاموزیم که چطور استرس را از زندگی جنسیتان بیرون کنید!



این یکی از دیوانه کننده ترین و متاسفانه متداول ترین ویژگی های زندگی مدرن است: شما همسرتان را دوست دارید، اما آنقدر استرس و فشار روحی و کمبود وقت دارید که دیگر زمانی برای سکس برایتان نمی ماند. دلایل فیزیولوژیکی زیادی وجود دارد که تصدیق می کند استرس زیاد—چه به خاطر مسائل کاری باشد و چه مشکلات خانوادگی—مثل یک دوش آب سرد، آتش شور جنسی را خاموش میکند. روزالین میدو پزشک متخصص درمان مشکلات جنسی در فونیکس، آریزونا اظهار می دارد: "مغز مثل یک کامپیوتر قدیمی است. در یک زمان فقط می تواند یک کار انجام دهد." به عبارت دیگر، اگر فکرتان مشغول حل یک مشکل باشد یا نگران چیزی باشید، قادر نخواهید بود کار خلاقه ی دیگری انجام دهید. زمانی که گرفتار فشارهای عصبی هستید، بدن شما فقط در جستجوی خلاصی از دست آن مشکل است، نه رابطه ی جنسی. در این مقاله قصد داریم تا توصیه های پزشکان و متخصصین را برای رهایی از این فشارها و تنش های روحی و روانی را برای شما مطرح کنیم:



از همسرتان بخواهید تا شما را در استرس خود شریک کند. دکتر میدو عقیده دارد که تنها راه خلاصی از دست تنش ها و فشارهای روحی این است که در مورد آنها صحبت کنیم. او به زوج ها توصیه می کند که هرگاه همسرشان را مغموم یا عصبی دیدند، با او صحبت کنند تا بفهمند که چه چیز باعث آزار او می شود.



راه هایی غیر رابطه ی جنسی برای لذت بردن کنار یکدیگر پیدا کنید. اینکه یکی از زوج ها میل و علاقه ای به رابطه ی جنسی نشان نمی دهد، دلیل بر این نیست که نمی توانید به یکدیگر نزدیک شوید و از بودن با هم لذت ببرید. دکتر لوئین بارباخ روانشناس توصیه می کند که: "راه های دیگر پیدا کنید تا از طریق آن بتوانید به یکدیگر نزدیک شوید و از بودن کنار هم لذت برده و زمان را به خوبی بگذرانید." کاری کنید تا هم خودتان و هم همسرتان راضی باشد. شب ها دست در دست هم برای قدم زدن بیرون بروید، همدیگر را ماساژ بدهید (ترجیحاً خارج اتاق خواب)، در یک جکوزی دو نفره کنار هم بنشینید و صحبت کنید و...هزاران کار دیگر که خوشنودی هر دوتای شما را تضمین کند.



یک تعطیلات آخر هفته را سعی کنید به چیزی جز همسرتان فکر نکنید. یک روز هم که شده همه ی نگرانیها و مشکلات خود را به باد فراموشی بسپارید و به تنها چیزی که فکر می کنید لذت بردن در کنار همسر و خانواده باشد. همسرتان را برای گردش بیرون ببرید و کاری کنید تا هر دوی شما از کنار هم بودن لذت ببرید. با اینکار استرستان نیز فروکش خواهد کرد.



اگر هیچکدام از این روش ها موثر نبود، از همسرتان بخواهید تا برای چک آپ به پزشک مراجعه کند. البته، چراکه نه، ممکن است بیماری یا وضعیت جسمی خاصی باعث این بی میلی او در روابط جنسی شده باشد. پس اگر راه های دیگر کارآمد نبود، از همسرتان بخواهید تا به پزشک مراجعه کند.



آخر از همه اینکه، اجازه ندهید استرس و فشار روحی جزء عادت های زندگی شما درآید. اینکه مدت کوتاهی به طور موقتی گرفتار مشکلی باشید و فشار و استرس روحی داشته باشید، مسئله ای کاملاً طبیعی و عادی است. اما اگر این فشارها و استرس ها جزئی از برنامه ی روزانه ی شما در زندگی شد، دیگر امری طبیعی نیست. البته به جرات می توان گفت که در اکثر افراد وضع به این صورت درآمده است. از اینرو بهتر است همانطور که در بالا توصیه شد، مشکلات و فشارهای روحی خود را با همسرتان درمیان بگذارید تا به کمک یکدیگر به دنبال راه حلی برای آنها باشید. تا می توانید اجازه ندهی تا این استرس بر رابطه ی شما با همسرتان تاثیر منفی بگذارد. به مسائل و مشکلات زندگی با دیدی خوشبینانه نگاه کنید تا با انرژی بیشتری درصدد رفع آنها بر آیید. به یاد داشته باشید، در این مواقع فقط رابطه ی جنسی شما با همسرتان در خطر نیست، سلامتی خودتان نیز در خطر است.





چگونگی تاثیرگذاری استرس بر سکس



استرس در همه جا وجود دارد و به همه طریق می تواند بر سلامتی شما تاثیر گذاشته و آن را خراب کند. اما با اینکه استرس همه جا وجود دارد، اما همیشه هم بد نیست و همه ی ما به یک طریق به آن واکنش نمی دهیم. دقیقتر بگویم، مردها و زن ها، هرکدام به صورتی متفاوت در مقابل استرس واکنش می دهند—تفاوت هایی که بر چگونگی روابط جنسی آنها تاثیرگذار است.



همه ما می دانیم که اگر همه ی اوقات نگران و برانگیخته باشیم، برایمان مشکل ایجاد خواهد شد. استرس برای شما ضرر دارد؛ ممکن است منجر به زخم معده، حمله ی قلبی، یا سکته شود. حتی ممکن است وضعیت کاری شما را نیز مختل کند؛ قدرت تمرکز را از شما می گیرد و حتی دیگر اجازه نمی دهد بتوانید تفریح کنید.



استرس به اشکال مختلف می آید: استرس کاری، استرس خانوادگی، استرس پول، استرس در روابط. ازاینرو، تعجبی ندارد که حتی بتواند بر روابط جنسی شما نیز تاثیر بگذارد. برای مثال، نگرانی و افسردگی دو مورد از حالت های استرس زا هستند که میتواند هر رابطه ی جنسی را ویران کند.



اما اگر اینقدر استرس بد و مضر است، چرا دوری از آن اینقدر برای ما سخت است؟ به نظر می رسد که مهم نیست چقدر برای گذران زندگی تلاش می کنید و سعی می کنید که همه چیز خوب پیش برود، دیر یا زود گرفتار استرس و فشارهای روحی خواهید شد.



چگونگی برخورد با استرس، به مسائل مختلفی بستگی دارد؛ طریقه ی واکنش شما به آن، و اینکه زن هستید یا مرد، دراین زمینه بسیار مهم است.



در جسم، در فکر، یا جایی دیگر؟



دکتر جان هوبارد و دکتر ادوارد وورکمن در کتاب خود با نام کتاب جیبی داروی استرس اظهار می دارند که بااینکه موضوع استرس برای اکثر ما شناخته شده است، اما همه ی ما برداشت و تعریف یکسانی از آن نداریم.



این پزشکان سه تعریف متفاوت برای واژه ی "استرس" ارائه کرده اند: (1) منجر میشود به چیزهای استرس زا، مثل خطر، کار، یا بیماری. (2) منجر می شود به احساسات منفی درونی مثل نگرانی، افسردگی، و تنش. (3) منجر می شود به تغییرات مختلف بیولوژیکی مثل بالا رفتن ضربان قلب و تنفس و تغییر در ترشحات هورمونی.



به علاوه، واکنش های فردی به استرس نیز متاثر از عوامل مختلفی است، که شامل سابقه ی خانوادگی، ساختارهای ژنتیکی و اجتماعی، وضعیت فیزیولوژیکی و بیولوژیکی می شود. آخر از همه باید بگویم، که جنسیت نیز در این مورد نقش دارد.



عقاید اشتباه درمورد استرس



گام اول برای کنار آمدن با استرس در زندگی و به ویژه در روابط جنسی، این است که بدانیم که استرس چه چیز نیست. مردم معمولاً به اشتباه تصور میکنند که استرس غیر قابل اجتناب است و در همه ی موارد چیزی بد و مضر می باشد.



این عقاید نادرست از ملاحظاتی که در اویل قرن بیستم انجام گرفت، نشات می گیرد. محققین رفتارگرا، کشف کردند که حیوانات، که شامل انسانها نیز می شود، به طور کلی درمقابل استرس هایی مثل خطر حمله، به یکی از این دو حالت واکنش میدهند: یا فرار می کنند، یااینکه می ایستند و از خود دفاع می کنند.



می توان این واکنش را به همه ی موقعیت ها بسط داد و عنوان کرد که این دو حالت، تنها واکنش های افراد به استرس است. اما در واقعیت، انسانها و حیوانات واکنش های بسیار زیادی درمقابل استرس دارند. جنگیدن و فرار کردن از همه ی این واکنش ها واضح تر و آشکار تر است. اما مدت زمان زیادی قبل از اینکه شما بجنگید یا فرار کنید، شما آمادگی های فیزیکی یا روانی بسیار بیشتری را تجربه میکنید، مثل تغییر در ترشحات هورمونی، غلظت خون، و فعالیت گوارشی و تغییرات فکری و روحی.



البته این واکنشات فقط در مواجهه با خطر اتفاق نمی افتد. حتی هنگام تجربه های مثبت و خوشایند، مثل رابطه ی جنسی نیز این تغییرات رخ می دهد.



حفظ تعادل



دکتر هوبارد و وورکمن اینگونه عنوان می کنند که: "استرس برای ادامه ی زندگی لازم است. استرس به میزان مناسب باعث جذب انسانها به دنیا خواهد شد. اگر میزان استرس در زندگی کم باشد، افراد دچار بی حوصلگی و کسالت خواهند شد. اما استرس زیاد نیز ممکن است منجر به آسیب های فیزیکی و احساسی شود."



جسم و فکر شما باید همیشه در حالت تعادل قرار گیرند. استرس این تعادل را برهم می زند. عوامل استرس زا به اشکال و صورت های مختلف وجود دارند—عوامل روحی و جسمی، از یک منشاء یا چندین منشاء مربوط به گذشته، حال یا آینده. همچنین استرس ممکن است کوتاه مدت یا بلند مدت، خواسته یا ناخواسته باشد. شما نمیتوانید به همه ی انواع استرس به یک شکل واکنش دهید. از اینرو برای بازیافتن آن تعادل، در برخورد با استرس های مختلف استراتژی های مختلفی دارید.





زن ها و مردها متفاوت اند



فقط شخصیت و نوع استرس عوامل موثر در واکنش شما به استرس نیستند، جنسیت نیز اهمیت زیادی دارد.



تا گذشته ای بسیار نزدیک تصور می شد که زن ها و مردها در مواجهه با استرس به طوری مشابه واکنش می دهند. اما تحقیقات اخیر ثابت کرده است که این عقیده کاملاً اشتباه است و جنسیت نیز در این زمینه نقش دارد.



تحقیقات نشان داده است که زن ها به جای جنگیدن، با استراتژی که "کنار آمدن و دوستانه رفتار کردن" نامیده می شود به استرس واکنش می دهند. زنهایی که از این استراتژی استفاده می کنند، در این موقعیت ها معمولاً تلاش می کنند تا فرزندان خود را حفاظت کنند و از زنان دیگر کمک می خواهند. این محققین تصور می کنند که این نوع واکنش ممکن است به خاطر تفاوت های هورمونی باشد.



تفاوت های جنسیتی در برخورد با استرس، همچنین واکنش های جنسی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. برای مثال، در تحقیقی که بر روی تاثیر عصبانیت و اضطراب بر میل جنسی انجام گرفت، از گروهی از دانشجویان خواسته شد تا به نوارهای با نوشته از یک عمل جنسی گوش بدهند.



در این نوار، دو زوجی که رابطه ی جنسی را انجام می دادند، در قسمت هایی بسیار به یکدیگر نزدیک می شوند. همه ی دانشجویان اظهار داشتند که با گوش دادن به چنین رابطه ی جنسی که فاقد هرگونه اضطراب و عصبانیت بوده، میل جنسیشان افزایش یافته است. اما درجایی که کمی اضطراب وارد آن رابطه می شود، میل جنسی آنها نیز کاهش یافته است.



تا اینجا نظر دانشجویان دختر و پسر با هم یکسان بود. اما نکته ی جالب اینجاست که دانشجویان پسر اعلام کردند که با وجود آن عصبانیت و اضطراب وارده، با برکشت صمیمیت بین آن زوج، میل جنسی آنها نیز بار دیگر افزایش یفت اما دانشجویان دختر خلاف آن را گزارش دادند. این محققین اینطور نتیجه گیری کردند که این تفاوت به این دلیل است که جنس مرد فقط بر روی خود رابطه ی جنسی تمرکز دارد و خصوصیات منفی در روابط را نادیده می گیرد، درحالیکه این احساساست منفی برای زنان بسیار مهم است.



استرس خوب؟



بنابراین گفته ها نتیجه گیری می کنیم که نباید از همه ی انواع استرس دوری کرد، بلکه باید آنها را شناخت و به طریقی مناسب واکنش داد. اگر نوع استرس تهاجمی است، باید یا از خود دفاع کنید و یا فرار کنید. اما اگر استرس به خاطر مشکلات کاری باشد یا اینکه همسرتان سعی دارد شمار را از حالت تعادل خارج کند، می تواند استرسی خوب و مفید باشد. همانطور که هوبارد و وورکمن عنوان کردند، در زندگی روزمره رشد فردی بدون اجاد ناراحتی میسر نخواهد شد. و به خاطر داشته باشید، بیش از یک راه برای مقابله با استرس پیش رویتان است.
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
     
  
مرد

 
آيا مي توان با تمايلات جنسي مقابله کرد؟
به منظور بهرمندي از الطاف الهي; باید قبل از هر چیز توانايي; تشخیص و درک نیازهای فردی خود را پیدا کنیم. برای کامیابی در این چالش غریزی باید دست نیاز به سوی خداوند دراز کنیم. اما عملی ساختن این مهم آنقدرها هم ساده نیست. قشر وسیعی از افراد جامعه همه روزه در حال کشمکش با این مسئله هستند؛ هر یک از آنها تصور می کنند که به تنهایی و بدون کمک گرفتن از دیگران قادر به یافتن راه حلی کاربردی خواهند بود.



شما نمی توانید بر روی تمایلات جنسی خود درپوش بگذارید



"پل" یکی از مراجع عالیقدر مذهبی به درستی متوجه این نارسایی بشر شده است. او رومی ها را موعظه می کرد که: "من به کارهای مثبت و نیکو علاقه بسیار زیادی دارم ولی قادر به انجام آنها نیستم چرا که کاری که انجام می دهم کار مثبتی که علاقه به انجام آن دارم نیست، به همین دلیل برای راضی نگه داشتن وجدانم به خود می گویم نه، این شیطان است که مرا از انجام چنین اموری باز می دارد و با همین بهانه ها راه را برای انجام کارهای اشتباهم هموار می سازم."



من معتقدم که "پل" به هیچ وجه در صدد سرکوب کردن نیاز جنسی طبیعی و ذاتی بشریت نیست بلکه او نیز مانند همه انسانها به دنبال راهی برای جلوگیری از ارتکاب به گناه است، و شاید مانند تعداد بیشماری از ما هر روز تصمیم میگرفته که دیگر خطای خاصی را تکرار نکند؛ اما تا چه حد در این راه می تواند موفق عمل کند؟ پاسخ این سوال چندان رضایت بخش نیست؛ و اما نتیجه: در جاییکه یک فرد عمیقا مذهبی، قادر نیست نفس خود را از ارتکاب به گناه باز دارد، چگونه افراد عادی مثل من و شما میتوانیم از خود انتظار انجام چنین کاری را داشته باشیم؟



حتی در کشوری به دور از هر گونه تصاویر تحریک کننده، باز هم مردان قادر به کنترل شهوت خود نیستند. هفته گذشته پسرم تلفنی از پاکستان با من تماس گرفت. همانطور که می دانید مردان و زنان در این کشور حق برقراری هیچ گونه ارتباطی را ندارند و خانم ها موظفند تمام قسمت های بدن خود، از سر تا پا را بپوشانند. با این وجود پسرم به من گفت که فردی به او پیشنهاد داده تا در صورت تمایل، می تواند او را با خانم های بسیار زیادی آشنا کند تا به وسیله آنها غرایز جنسی خود را تخلیه کند.



در حالیکه آقایون در یک چنین شرایطی قادر به کنترل شهوت خود نیستند، ما چگونه می توانیم از مردهای سرزمین خودمان انتظار داشته باشیم تا خودشان را کنترل کنند؟ دقیقا از اولین ساعات روز که از تخت خواب بلند می شویم تا موقعی که بخواهیم مجددا به خواب برویم دائما در معرض صحنه های تحریک کننده قرار می گیریم.



فرض می کنیم که شما تصمیم می گیرید که مثلا امروز نسبت به هیچ خانمی تحریک نشوید. در مسیر خانه تا محل کار چشم هایتان بر روی عکس خانم شیک پوشی که روی بیلبورد تبلیغاتی قرار دارد، زوم می شود. چند لحظه بعد هنگامیکه پشت چراغ قرمز تقاطع استاده اید به هیچ وجه نمی توانید از جاذبه خانم خوش اندامی که از کنارتان در حال عبور کردن است، بگذرید.



در محل کار هم که دوستانتان مرتبا در مورد نامزدهای زیبایشان با شما صحبت میکنند. زمانیکه می خواهید نهار میل کنید خانم صندوقدار با چهره زیبای خود به شما لبخندی می زند و سفارشتان را می گیرد. هنگامیکه مجددا به دفتر کار باز می گردید همکارتان تصاویری سکسی که بر روی اینترنت یا گوشی تلفن همراهش دارد را به شما نشان می دهد.



در راه برگشت به خانه توجه تان به تصاویر زیبای خانمهایی که بر روی مجله ها و روزنامه منتشر شده جلب می شود.



دست آخر هم که به خانه می رسید روی مبل راحتی لم می دهید و تلویزیون را روشن می کنید. هنگامیکه کانال ها را بالا و پایین می کنید بیش از هر زمان دیگری در معرض آناتومی بدن خانم ها قرار می گیرید.



با توجه به مقیاس بالای محرک های جنسی که فرد به طور روزانه با آنها در ارتباط است آیا واقعا می توان انتظار داشت که اشخاص به تنهایی بر این نیاز غریزی و طبیعی فائق آیند؟ یادم می آید که روزی یکی از دوستانم (با جدیت کامل) به من می گفت: من هیچ گاه به یاد ندارم که با شهوت جنسی ام مشکلی پیدا کرده باشم."



من به او نگاهی انداختم و گفتم: "اگر واقعا اینطور باشد تو باید محکم تر از ادریس، مقدس تر از داوود و داناتر از سلیمان باشی."



پاسخ او را هرگز فراموش نمی کنم؛ او نشست و برای چند دقیقه بدون اینکه حرفی بزند به من خیره شد بعد هم گفت: " تا حالا با این دید به قضیه نگاه نکرده بودم."



من به شما قول می دهد که اگر امروز ادریس، داوود و سلیمان هم در میان ما حضور داشتند به همه می گفتند که "شما نمی توانید به تنهایی بر شهوت خود غلبه کنید."



شما نمی توانید احساسات غریزی خود را سرکوب کنید



ممکن است با خودتان بگویید: "خوب، شاید نتوانم سرکوب کنم، اما حداقل می توانم آنرا در مسیر دیگری به جریان بیندازم. "



من اخیرا با کسانی که به تازگی دین آورده بودند، صحبت می کردم و واقعا تعجب میکنم که چرا آنها تصور می کنند که صرفا ایمان آوردن به یک دین سبب می شود تا مشکل شهوت جنسی از بین برود! دین داشتن بدان معنا نیست که شما صاحب یک چوب جادویی شده اید و در یک چشم به هم زدن "اجی مجی لا ترجی" و "بووووم" تمام گناهانتان پاک شد؛ و دیگر خبری از شهوت هم نخواهد بود.



چنین افرادی زمانیکه متوجه می شوند مشکلشان در ارتباط با این مباحث روز به روز در حال افزایش است، تصور می کنند که اگر بیشتر کتاب بخوانند و دعا کنند مشکلشان برطرف خواهد شد. اما باز هم بیشتر از گذشته غافلگیر می شوند چرا که چنین کارهایی دردی را دوا نمی کنند.



بهتر است کمی دقیق تر به گفته های "پل" نگاه کنیم. او اینچنین سخن به میان آورده که: "بسیاری از دستورات و فرایضی که توسط افراد نا آگاه برای هدایت بشر پی ریزی شده می تواند درست بر خلاف سعادت آنها به کار گرفته شود و حتی در مواردی موجبات بدبختی آنها را نیز فراهم آورد."



با توجه به ماهیت خطاکار انسانها، امیال شهوت زا را می توان در جرگه خطاهای شیطانی دسته بندی کرد. این شهوات به طریقی ما را دست می اندازند تا از کارهای خوب، به نادرستی استفاده کنیم. مثل عصایی که گل و لای زمین را به خود می گیرد برخی از قوانین نیز ممکن است ما را نسبت به ارتکاب گناه حریص تر نماید. نسب به انجام اموری که از آنها منع شده ایم تحریک می شویم. خانم هایی که برایشان حد و مرزهای بیشتری گذاشته میشود، نسبت به ابراز وجود تمایل بیشتری پیدا می کنند. خداوند فرمان داده که "نه" اما شهوت می گوید "بلی."



اگر تلاش کنیم تا احساسات غریزی از جمله نیاز جنسی را سرکوب کنیم درست مثل این است که سعی کنیم از یک حیوان، انسان درست کنیم. به عنوان مثال ما یک سگ پشمالوی کاکر داشتیم که برای 13 سال شده بود زینت خانه. در طی این سال ها من به "پامپکین" تعلیمات زیادی داده بودم. زمانی که فرمانهای از قبیل بشین، بلند شو، بخواب، قل بخور را به زبان می آوردم او عین دستور را انجام می داد. من همچنین به او یاد داده بودم که از درون حلقه به بیرون بپرد، در را ببندد، بر روی پاهای پشتی اش بنشیند و زمانیکه حالت شلیک گلوله را می گیرم مانند مرده ها بی حرکت بر روی زمین بیفتد.



اما باز هم با توجه به تمام این تعلیمات من نمی توانستم سگ بودن را از وجود او جدا کنم. او بازهم کارهایی که یک سگ انجام می دهد را انجام می داد. او چیزهایی را می خورد که من و شما سعی می کنیم حتی پایمان را بر روی آنها نگذاریم، جاهایی را که سگ های دیگر بو می کشیدند بو می کشید، در ملاء عام دستشویی میکرد و ... بدون توجه به تعلیمات من او باز هم یک سگ بود.



گرایشات غریزی انسان نیز تنها با روی آوردن به دین خاصی قابل چشم پوشی نیستند. شما می توانید به مسجد یا کلیسا بروید، کتاب های آسمانی بخوانید، هر روز دعا کنید و حتی یک وزارتخانه را هدایت کنید و اصلا هم نسبت به تمایلا جنسی خود بی توجهی نکنید. "پل معتقد است: " من می دانم که هیچ نقطه مثبتی در من وجود ندارد بلکه نقاط مثبت به واسطه ذات خطا کار من هستند که موجودیت پیدا میکنند."



زمانیکه عنان امور به دست ذات خطا کار می افتد، قادر می شویم تا هر گونه کار شیطانی را انجام دهیم چه باور کنیم چه نه، زمانیکه شهوت عنان امور را بدست میگیرد همانطور که یک سگ نمی تواند صحبت کند ما هم قادر نخواهیم بود کارهای خوب انجام دهیم.



اما هنوز هم زمانیکه از گرایشات جنسی سخن به میان می آید برخی افراد اظهار میدارند که توانایی مقابله با آنرا داشته و منکر قدرت شیطانی و مخرب این قضیه هستند.



شاید شما در یک خانواده مذهبی بزرگ شده باشید و روح کاملا پاکی داشته باشید اما در اعماق وجودتان ذات خطاکاری مخفی شده است که افسار گسیخته عمل میکند. از آنجاییکه که شهوت شما با میل به گناه آغشته است نمی توانید آنرا در مسیر دیگری هدایت کنید چرا که این امر موجبات ضررهای بزرگتری را برایتان فرام میسازد.



شما نمی توانید خود را از لذات جنسی محروم کنید



یکی از بزرگترین مشکلات این است که بیشتر افراد در اولین برخورد در راه اصلاح چنین گرایشاتی سعی می کنند تا اصلا به طور کلی آنها را از پایه ریشه کن کنند. آنها تصور می کنند که برای جلوگیری از اعتیاد به این کار باید به طور کلی از انجام این عمل خودداری کنند. ما تا زمانیکه با مشکلات مواجه نشویم هیچ گاه قادر به حل آنها نخواهیم بود. اگر با آنها مواجه نشویم قادر به متوقف ساختن هیچ گونه اعتیادی نخواهیم بود و شاید فقط بتوانیم نوع اعتیاد را تغییر دهیم. به عنوان مثال گرایش ما از سکس می تواند به الکل تغییر شکل پیدا کند یا اگر مشروب خواری را متوقف کنیم ممکن است به قمار رو بیاوریم یا اگر بخواهیم با دید مثبت به قضیه نگاه کنیم میتوانیم آنها را در مسیر کار و یا خرید و ... هدایت کنیم.



بی بهره گذاشتن گرایشات جنسی از جمله امور غیر ممکن است. تا زمانیکه روح ما به ابدیت بپیوندد باید با انواع و اقسام گناهان مختلف دست و پنجه نرم کنیم و سعی کنیم تا با توان کامل آنها را شکست دهیم. چندی پیش قطعه ای را خواندم که کشمکش و شکست انسانها به تنهایی در برابر گرایشات منفی را به تصویر کشیده بود. این قطعه با نام "یی پی یک" از شل سیلوراستاین می باشد.



این اتفاق مدت ها پیش توی یک باتلاق رخ داده



جایی که پر از علف های هرز و گل و لایه



"یی پی یک" انگشت پای مرا گاز گرفته



دقیقا نمی دونم دلیلش چیه؟! و یا اصلا اون چیه؟!



من داد می زدم که "آی و وای" " این دیگه چه جور موجودیه؟!"



اما مثل اینکه "یی پی یک" از همون موقع قصد رفتن نداشته



بعدش یواش یواش با هاش پچ پچ کردم شاید بره



اما دیدم که باز هم از جاش تکون نمی خوره و نمی ره



بله این اتفاق 16 سال پیش رخ داده



و هنوز "یی پی یک" نرفته



برف می یاد؛ بارون می باره



ولی باز هم "یی پی یک" از جاش تکون نمی خوره



پام اونو با خودش به هر جایی که می ره، می بره



تازه می فعمم که پس از ماجرای چندین و چند ساله



یاد گرفتم که آروم آروم راه برم برای همیشه





و اما گرایشات گناهکارانه شما نیز همانند یی پی یک هیچ گاه شما را رها نمی کنند؛ برای مدت زمان اندکی شاید بتوانید به آنها بی توجهی کنید اما بعدا متوجه خواهید شد که زمانی فرا می رسد که می بینید کنترل آنها بر روی شما تا چه حد عمیق است. اما اگر فکر می کنید که می توانید قدرت آنها را از بین ببرید باید همین جا به شما بگوییم که قادر به این کار نبوده و فقط باید سعی کنید آنرا در مسیر مناسب (ازدواج) هدایت کنید.



خوشبختانه یک روز فرا می رسد که دیگر تمایلی به شرکت در جنگی که همیشه سرانجامش شکست است را از دست می دهید همانطور که "پلپگ نیز شاهد این تجربه تلخ بوده در اوج نا امیدی فریاد می زند "در چه منجلابی غوطه ور شده ام! چه کسی می تواند نجاتم دهد...وای از دست این ذات پست انزاجار آور!"



وقت آن رسیده که چشم های خود را باز کنیم و در جدالی که پایانی جز شکست را به همرا ندارد، زور آزمایی نکنیم. من می دانم که ترک عادت کار چندان آسانی نیست اما یکی از گام های اولیه برای رسیدن به آزادی همین است.



بهتر است قدرت و تواناییها خود را به درستی درک کنید نا گفته نماند که کمک خدواند و همنوعانتان در این راه از ارزش بالایی برخوردار است.
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
     
  
مرد

 
آيا از مجرد بودن يا ناکامي در رابطه خسته شده ايد؟
هزاران هزار خانم با نگاهی آکنده از ترس، افسردگی، و درماندگی از من میپرسند، "چرا ما هنوز مجرد مانده ایم؟"

به همین خاطر بود که تصمیم به بررسی علت تنها ماندن آنها گرفتم.

کنکاشی روی رابطه های قدیمتان انجام دهید.چرا هیچکدام از آنها تداوم نیافتند؟ با صداقت به همه چیز نگاه کنید و از اشتباهاتتان درس بگیرید.

ببینید در یک رابطه شما مالک چه هستید. اگر مشغول بررسی رابطه های گذشته هستید ، بدانید که مقسوم علیه در همه آنها خودِ شما هستید. یعنی شما هم خودتان قسمتی از مشکل بوده اید. این شما هستید که تجربیات خود را می سازید و انتخاب هایتان را کنترل می کنید. رفتار و تصمیمات شما نتایجی را به دنبال خواهد داشت. مسئولیت آنها را بپذیرید.

خودِ واقعیتان باشید. خودِ واقعیتان همان خودی است که قبل از اینکه دنیا شما را عوض کند و به شما بگوید که چطور باشید و چطور نباشید، هیچ ترسی از قضاوت دیگران ندارد. خودِ ساختگی شما ماسک اجتماعی است که برای خوشنود کردن اطرافیان به چهره می زنید و اگر به دنبال یک رابطه ی پردوام و همیشگی هستید، این ماسک به دردتان نخواهد خورد. پس به خودتان فرصت دهید تا خودِ واقعیتان را پیدا کنید.

گفتگوی درونیتان را تغییر دهید—همان چیزی که بلادرنگ به خودتان میگویید. ممکن است شما با افکار منفی که در سر می پرورانید، خودتان را برای شکست آماده کنید.

یکی از متداولترین اشتباهات افراد مجرد این است که سعی می کنند خودشان را برای طرفی که با او آشنا می شوند تغییر دهند. با اینکار درمورد آنچه هستید با طرفتان رو راست و صادق نیستید و همین برایتان بعدها مشکل ساز خواهد شد. اگر روشی که تا حالا پیش گرفته اید کار نمی کند، پس روشتان را تغییر دهید. یک کار متفاوت انجام دهید. سعی نکنید کسی باشید که نیستید، درعوض پهنه و گستره ی شخصیتتان را بیشتر کنید.

ببینید با چه نوع شخصیتی می خواهید آشنا شوید و خودتان را در چنان محیط هایی قرار دهید. مثلاً اگر دوست دارید با مردی آشنا شوید که عاشق طبیعت است، پس به آنجا بروید.

فقط 7 درصد از ارتباط، کلامی است. برای هر فکر شما، یک واکنش فیزیولوژیکی وجود دارد. مراقب سیگنال هایی که به بیرون می فرستید باشید. مثلاً در مکالمات غیرکلامی نومیدی و یاس به وجود می آید.

یادتان باشد که برای کامل شدن لازم نیست حتماً با کسی وارد رابطه شوید. اگر تنها و شاد باشید بهتر از این است که با کسی همیشه غمگین و گرفته زندگی کنید. مهمترین رابطه ممکن، رابطه ی شما با خودتان است.

به خودتان فشار نیاورید. حتماً اجبار نیست که ازدواج کنید. اصلاً لزومی ندارد.

قابلیت دسترسی خودتان چطور است. ببینید آیا خودتان را در شرایطی قرار داده اید که با کسی آشنا شوید؟ آیا یک نفر اگر بخواهد چهار قدم با شما راه برود باید خودش را زیر چرخهای ماشینتان بیندازد؟

نومید و درمانده رفتار نکنید. به خودتان این پیام را بفرستید که می خواهید وارد یک رابطه شوید، نه اینکه باید وارد یک رابطه شوید. حتی اگر خودتان هم میبینید که ساعت عمرتان رو به بالا رفتن است، لازم نیست کاری کنید که همه ی مردهای روی زمین صدای تیک تاک آن را بشنوند.



ارزش های ارتباطی در فرد

در رابطه هم مثل سایر جنبه های زندگی، روحیه و منش رفتاری شما به همان اندازه ی اعمالتان اهمیت دارد. اگر ارزش هایی را که در زیر به آنها اشاره می کنیم سرمشق زندگی خود قرار دهید، خواهید دید که کم کم با صداقت، راستی، عشق و اشتیاق بیشتر زندگی می کنید. و این روح زندگی به رابطه تان خواهد دمید.



مالک رابطه تان باشید

شما کاملاً مسئول رابطه تان هستید. نباید فکر کنید که قربانی هستید و از این رابطه زجر می کشید چون طرف رابطه تان همانی نیست که می خواهید. فقط وقتی دست از این طرز تفکر بردارید قادر خواهید بود خود را فردی توانمند و با نفوذ در رابطه بدانید.



خطر زخم خوردن را بپذیرید

اجازه ندهید ترس بر زندگی شما مستولی شود. خواستن، بیرون رفتن و امید داشتن شما را آسیب پذیر می کند. وقتی خود را روی این خط بیندازید، این احتمال هست که به آنچه می خواهید دست پیدا کنید و خواه ناخواه احتمال این هم وجود دارد که به خاطر اینکه به آنچه خواسته اید نرسیده اید، آسیب ببینید. اما نباید خودتان را ببازید.



طرفتان را بپذیرید

اگر طرفتان ببیند که شما او را پذیرفته اید، توانایی نزدیک شدن به شما را پیدا می کند. دو زوجی که به سمت همدیگر در حرکتند، به جای اینکه به خاطر ترس از زخم خوردن به دنبال یک جای امن بگردند، احتمال زیادی وجود دارد که با هم تلفیق پیدا کنند.



روی دوستی متمرکز شوید

باید از مشکلات و زخم هایی که ارتباطات صمیمی گذشته خورده اید یک قدم عقب بکشید و روی ویژگی های مثبت طرفتان متمرکز شوید. ببینید چه چیز باعث شروع دوستی و ایجاد این صمیمیت بین شما شده است.



اعتماد به نفس طرفتان را بالا ببرید

باید روحیه ی پذیرش را در عمل بیاورید. این جرات و خلاقیت را پیدا کنید که چطور حس اعتماد به نفس طرف مقابلتان را بالا ببرید، حتی وقتی که مجبورید او را نقد کنید. به این وسیله محیط بهتری برای پرورش ایجاد می کنید و طرفتان هیچ علاقه ای به ترک شما نشان نخواهد داد.



ناکامی هایتان را بیرون بریزید

ناکامی هایتان را بررسی کنید و درمقابل این وسوسه که آنها را در طرفتان خالی کنید مقابله کنید. وقتی تشخیص دهید که نقاط منفی که در طرفتان می بینید، همان چیزهایی است که در خودتان می بینید، مطمئناً طریقه ی رابطه تان را با او تغییر خواهید داد.



روراست و صادق باشید

هیچ چیز بدتر از یک رابطه ی ناهمخوان نیست. رابطه ای که فرد حرفی می زند اما با رفتار و منشِ غیرکلامی خود چیزی کاملاً متفاوت با آن را می رساند. سعی کنید احساساتتان را رشد یافته و مسئولانه ابراز کنید. با صادق بودن در مورد احساساتتان، رابطه تان را بر پایه ی راستی و درستی بنا می کنید نه دروغ و ریا.



به جای حق به جانب بودن، شاد باشید

سعی نکنید کارهایی که در رابطه انجام می دهید را برمبنای کارآمد بودن آن کارها بسنجید. مثلاً سعی نکنید همیشه و همیشه این را به اثبات برسانید که شما بیشتر از طرفتان می فهمید. درعوض شکیبایی، درک، و دلسوزی از خود نشان دهید که در رابطه تان دشمنی هم ایجاد نمی کند. پس به جای حق به جانب شدن، سعی کنید در کنار هم شاد و خوشحال باشید.



بر بحث و جدل ها غلبه کنید

اوقات تلخی و دعوا بین همه پیش می آید، و به طریقی بر رابطه تان تاثیر می گذارد. به هیچ عنوان نباید از ابزار تهدید برای کنترل و اصلاح طرفتان استفاده کنید. با این روش فقط امکان بحث و گفتگوی معقول را از خودتان و طرفتان می گیرید.



احساساتتان را به جنب و جوش درآورید

باید عشقتان را به طریقی عملی به طرفتان نشان دهید. آنقدر غرق در پیامهای منفی نشوید. باید کاری کنید که خودتان و رابطه تان روز به روز بهتر شوید.
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
     
  
مرد

 
آنچه دختران تمايل دارند پسران بدانند
این می تواند احساس خیلی از شماها باشد: خسته شده اید. احساس می کنید که هر کاری که لازم است را برای به دست آوردن زنی بااصالت با ویژگی های ممتاز انجام می دهید اما خانم ها به شما جواب نمی دهند. تصور شما این است که خانم ها معمولاً دنبال مردی کامل هستند که در واقعیت وجود خارجی ندارد.



اما اگر از دوستان دخترتان سؤال کنید، مطمئناً پاسخ دیگری دریافت خواهید کرد. درست است که آنها زیبایی ظاهری، جذابیت و رمانتیک بودن را در مرد ایدآلشان دوست دارند، اما آنقدرها هم که شما فکر میکنید درگیر این مسائل نیستند. اگر میخواهید بدانید واقعاً به چه فکر میکنند، به مطالب زیر توجه کنید.



کمی احترام بگذارید. وقتی نوبت به احترام گذاشتن به خانم ها می رسد، مردهای ایرانی فرقی با بقیه مردهای جهان ندارند. خانم ها وقتی بشنوند که طرفشان در مورد زنان دیگر غیرمحترمانه صحبت می کند، خیلی سریع عقب می کشند. من با مردان زیادی روبرو بوده ام که به خاطر اینکه علاقه ای به من نداشتند، به خودشان اجازه میدادند که وقتی زن زیبایی می بینند آنها را جذاب قلمداد کنند یا زنانی که جذابیت کمتری دارند را به عناوین ناخوشایند بخوانند. حتی اگر این نحوه صحبت کردن به صورت شوخی هم بیان شود، باز اگر خانم ها ببینند که طرفشان زنان را نوعی شیء قلمداد میکند، آزرده خاطر خواهند شد.



مردها به صورت های دیگر هم می توانند احترامشان را به خانم ها نشان دهند. وقتی در را برای خانم ها باز می کنند، به آنها صندلی تعارف می کنند، یا او را تا اتومبیلش همراهی می کنند، در نظر خانم ها بسیار مؤدبانه می آید. اکثر مردها وقتی با یک خانم قرار ملاقات میگذارند، چنین رفتارهایی از خود نشان می دهند، اما با دوستان دختر معمولیشان چنین برخوردی ندارند.



با همه مهربان باشید. ممکن است تعجب کنید اگر بفهمید که خانم ها شما را حتی در عادی ترین برخوردهایتان با دیگران هم ارزیابی می کنند. آنها نه تنها به رفتار شما با خودشان، بلکه به نحوه برخورد شما با دیگران هم توجه می کنند. مهربانی، بخشندگی، و خدمت رسانی، از دیدگاه آنها خصوصیاتی قابل تحسین است.



به دنبال مشاوره و راهنمایی های معنوی باشید. خیلی از مردها از اینکه میبینند خانم ها به دنبال مردان باایمان و معنوی هستند تعجب می کنند. آنها تصور می کنند که ایدآلی که خانم ها دنبال آنند، وجود ندارد اما من از زبان خانم های زیادی شنیده ام که این ویژگی برایشان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. خانم ها معتقدند که افراد باایمان و متقی، در ازدواج هم کمتر مرتکب گناه می شوند و بیشتر می توان به آنها اعتماد کرد.



خانواده تان را دوست داشته باشید. خانم ها همچنین به نحوه برخورد آقایون با مادر، خواهر و حتی مادربزرگشان هم دقت میکنند. آنها از اینکه می بینند مردی با زنان خانواده خود نیز رفتار خوبی داشته و به آنها علاقه دارد، احساس امنیت بیشتری میکنند و تاحدودی مطمئن می شوند که با آنها نیز رفتاری پایین تر از آن نخواهند داشت.



ازدواج را جدی بگیرید. برای خیلی از آقایون، ازدواج چیزی است که هیچوقت از آن صحبت نمی کنند. حتی اگر در خیالشان باشد که یک روز ازدواج کنند، معلوم نیست که هیچ برنامه ای برای آن داشته باشند.



یکی از دوستان من یکسال پیش ازدواج کرد. کمی بعد از ازدواجشان اتفاقی برای آنها افتاد که مجبور می شدند به فرانسه رفته و آنجا زندگی کنند. بعد از سه ماه دیدم که آماده رفتن شده اند. وقتی از او پرسیدم که چطور به این سرعت توانستند مشکلات مادیشان را حل کرده و برنامه رفتن را جور کنند، دوستم رازی را با من در میان گذاشت. او گفت که همسرش از سالها قبل از ازدواج برای زندگی خانوادگی خود در آینده پس انداز میکرده است، به همین ترتیب بوده که توانسته بود بدهی شهریه دانشگاه او و همچنین ماشین های هردوشان را بپردازد.



من واقعاً چنین دوراندیشی را تحسین می کنم. بااینکه همه ی آقایون ممکن است قادر به رسیدن به چنین اهداف مالی نباشند، اما برداشتن قدم هایی کوچک هم که به خانم ها نشان دهد خود را برای ازدواج آماده می کنند، هم خوب است.



یکی دیگر از نشانه های میل به ازدواح، آمادگی پذیرفتن مسئولیت است. خیلی از مردها می خواهند با همان آزادی و بی بند وباری که در دوران دانشگاه داشتند، تا آخر عمر زندگی کنند و از قبول مسئولیت های جدید سر باز می زنند. این آدم ها باید بدانند که خانم ها دنبال یک پسربچه نیستند، آنها دنبال مرد زندگیشان هستند، کسی که بتواند از آنها حمایت کرده و از خیلی جهات تامینشان کند.



پیشقدم شوید. وقتی از خانمی خوشتان می آید و احساس او را نسبت به خودتان نمی دانید، این شما هستید که باید پیشقدم شوید. خیلی از مردها را می شناسم که از روی غرور هیچوقت جلو نمی روند و از باب آشنایی را با زن مورد علاقه شان باز نمی کنند. خیلی دیگر از اینکه طرف مورد نظر دست رد به سینه شان بزند می ترسند و جلو نمیروند. گروه اول باید بدانند که با غرور هیچوقت به آنچه میخواهند، نمی رسند و گروه دوم هم باید به خدا توکل داشته باشند و بدانند اگر خواست خدا در آن باشد، حتماً موفق می شوند.



ریسک کنید. خیلی اوقات مردها باعث می شوند که رابطه شان بر هم بخورد چون وقتی که نوبت به تصمیم گیری می رسد، اقدامی نمی کنند. آنها باید بدانند که شجاعت و جسارت مردان برای خانم ها ارزش زیادی دارد. با طرفتان روراست باشید و حرفی که می خواهید بزنید را بدون این پا و اون پا کردن به او بگویید. رک و راست بودن همیشه مورد تحسین خانم ها بوده است.





شما آقایونی که فکر میکنید خانم ها به دنبال مرد کامل و رویایی توی قصه ها هستند، بدانید که اشتباه می کنید. شما تصور درستی از خواسته های خانم ها ندارید. آنها به دنبال مهربانی و محبت، احترام و توجه، و صداقت و ابتکار عمل هستند. آنها به دنبال آن مرد کاملی هستند که درون شما وجود دارد، پس معطل نکنید.
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
     
  
مرد

jems007
 
25 May 2015 20:28 - تاپیک ادغام شده:
ازدواج - قبل و بعد

دوستانی كه ازدواج كردن برای اونهایی كه ازدواج نكردن توضیح بدن كه درمورد ازدواج چه تصوری داشتن و بعد از آن با چه چیزی مواجه شدن. اصلا چرا ازدواج كردن و آیا هنوز آن دلیل پابرجاست؟
آنهایی هم كه ازدواج نكردن می توانند یه هفته بعد از ازدواج را تصور كنن و اگه میتوانند به دوستان از تصویر زندگی مشتركشان بگویند.


وقتی که صحبت از ازدواج و انتخاب همسر می شود ناخودآگاه احساس می کنم که مرحله سخت و خسته کننده ای در پیش است. شاید دلیل این که آن را سخت و دشوار می دانم این است که نیاموخته ام چگونه همسر ایده آل خودم را انتخاب کنم، شاید به وقایای زندگی آشنا نیستم و شاید به قول بزرگترها سرد و گرم زندگی را نچشیدم.

اما، با آن که از مزایای ازدواج مطلعم و به آرامش نسبی و شگفتی های روحانی و احساسی آن اعتقاد دارم، تصور می کنم، ازدواج، انتخاب یکی از شاه راه های سرنوشت است و انتخاب نابه جا و اشتباه در این زمینه نتایج بد و ناگواری بر جای خواهد گذاشت. بنابراین برای رسیدن به انتخاب درست و ایده آل، هوشیاری و آگاهی و چشم انداز مدبرانه ای لازم است تا بتوانم تمام اثرات مثبت و منفی زندگی با همسر مورد نظرم را در جوانب مختلف و زمان های متفاوت بررسی نمایم.
به نظر من پیوند زناشویی به معنی سهیم شدن فرد دیگری از جنس مخالف با گذران زندگی ام است که تحت تاثیر حضور او تمام برنامه ها و اهداف شخصی و عمومی من، تصمیم های بزرگ و کوچک زندگی ام، روابط خانوادگی و عمومی ام، موقعیت های تحصیلی و شغلی و اجتماعی و موفقیت ها و پیشرفت هایم متحول خواهد شد.

اگر بخواهم به درستی زندگی کنم و آداب زندگی زناشویی را به جا آورم و به قوانین تعریف نشده! اما قابل انتظار احترام بگذارم، ناگزیرم که نظر، عقیده و باورهای همسرم را در اتخاذ تصمیماتم شریک نمایم و هم پای خواسته و توان او حرکت نمایم و هنگام درماندگی به احترام او بمانم تا مشکلش رفع شود و هنگام پیشرفت و موفقیت خود را به او برسانم تا از وجود من آزرده نشود و احساس شرم نکند.

همین تصورات و نوع نگاه من است که موجب می شود تا رفتار و اعمال، سطح اجتماعی، شغلی و تحصیلی و خانوادگی طرف مقابل و چگونگی تصورات و نوع خواسته ها و توقعاتش از زندگی زناشویی و نحوه تربیت خانوادگی و اجتماعی او، برای من مهم باشد زیرا زندگی و آینده من را تحت تاثیر قرار می دهد!

به همین دلیل است که وقتی صحبت از ازدواج می شود احساس ناخوشایندی به من دست می دهد زیرا هنگامی که به توقعات اطرافیان و جنس مخالف در دنیای امروز فکر می کنم، این گونه تصور می کنم که معیارهای اولیه طرف مقابل من در موضوعاتی معنا شده است که متاسفانه با معیارهایی من تفاوت عمده ای دارد. نمی دانم افکار من رویایی است یا توقعات طرف مقابل سطحی نگر؟! اما این را می دانم که من همیشه باطن را می بینم و ظاهر را بر حسب آن معنا می کنم، خواه آن ظواهر زیبایی باشد، خواه ثروت و خواه مقام یا تحصیلات!

معیار دختران و پسرهای جوان و خانواده های آن ها معمولا بعد از نجابت و پایبندی به مذاهب، سطح تحصیلی و شغلی و مالی آن ها است و به ظاهر و زیبایی هم توجه خاصی می شود. معمولا این شرایط در اغلب موارد برای یک وصلت توام با رضایت دختر و پسر و اطرافیان کفایت می کند. شاید دلیل آن هم این باشد که فرصت و زمانی که برای انتخاب و شناخت طرف مقابل از سوی خانواده ها(مخصوصا خانواده دختر) گرفته می شود بیشتر از این بضاعت نمی کند یا این که مسایل دیگر کم ارزش هستند و به امید هماهنگی و تفاهم درگذشت زمان، نادیده گرفته می شوند.
اما آن چه را من معیار ازدواج می دانم این است که رفتار و طرز فکر طرف مقابل شبیه من باشد. عقاید و باورهای او با خواسته های من مغایرت نداشته باشد. او و خانواده اش از سطح بالای شعور و درک اجتماعی برخوردار باشند و ریشه خانوادگی شان با اصالت، فرهنگشان متمدن باشد. والدین او به عنوان مشاورهای اصلی همسرم، از تجربه و درایت کافی و مناسب برای یک زندگی خوب و ایده آل برخوردار باشند و تربیت خانوادگی و اجتماعی آن ها در موضوعات مختلف زندگی متعادل و منطقی باشد. دوستان و افرادی که با آن ها ارتباط نزدیک دارد در شان خودش باشند. در رفتار همسرم تعادل و هماهنگی حفظ شود و موقعیت و شرایط مختلف زندگی را به درستی درک کند. آداب و معاشرت اجتماعی و ارتباط جمعی قوی و جذابی داشته باشد. افکار و برنامه هایش واقعی، دست یافتنی و در مرحله اجرا باشند. فکر اقتصادی داشته باشد و در زمینه های متنوع فعالیت کند و سخاوتمند باشد. روحیه شاد و نگاه مثبت داشته باشد و در ارتباط با دیگران کم تر به معایب آن ها توجه کند. برای شرف و آبروی خود و خانواده ارزش قایل باشد و برای حفظ آن تلاش کند. عصبانی نشود و هنگام جرو بحث توهین و دشنام نگوید. با ادب و متین باشد و شرم و حیا را رعایت کند. مشتاق آرامش و محبت در زندگی باشد و میزان علاقه و محبت خود را در رابطه با من به زبان بیاورد و در رفتارش نمایان سازد. صادق، منصف با عدالت و خیرخواه باشد و به عقاید و باورهای دیگران احترام بگذارد و آن ها را مقدم بشمارد. خود او خانواده اش انسانیت داشته باشند و شرافتمند باشند. با یکدیگر با احترام صحبت کنند و برای هم ارزش قایل باشند. قدرشناس باشند و حد توقعات خود را بدانند.

مهم این نیست که سطح تحصیلی وشغلی و مالی ایده آلی داشته باشد، مهم این است که توانایی، لیاقت و ظرفیت رسیدن به این موقعیت ها را داشته باشد و در جهت رسیدن به آن ها صادقانه تلاش کند.

شخصیت و نحوه گفتار، کردار و افکار او برای من از زیبایی ظاهری اش مهم تر است و این که انعطاف داشته باشد و انتقاد پذیر باشد تا بتواند شرایط سخت و دشوار زندگی را تحمل کند و مشکلات را با ملایمت حل نماید.

همین مسایل است که از بروز اختلاف های عمیق و حوادث ناگوار جلوگیری می کند و موجب می شود تا فرد بعد از ازدواج راهش عوض نشود و عقاید و باورهایش به بیراهه نروند. در اداره زندگی و تربیت فرزندان و هدایت خانواده به مشکل نخورد یا همسرش به راهی نرود که در شان او و خانواده اش نباشد. اختلاف های خانوادگی و قهر و قطع رابطه ها کم تر می شود. موفقیت های دو نفره بیشتر و تکروی ها کم تر می گردد. اختلاف های عقیدتی، فرهنگی و نگرشی دیگر وجود نخواهد داشت و همه آن ها به گونه ای زندگی می کنند که مشتاق آن هستند.

عشق واقعی ثروت و مقام و موقعیت نمی شناسد، عشق واقعی آن است که بر اساس معیارهای واقعی و منطقی ازدواج شکل بگیرد و به علاقه تبدیل شود تا پایدار بماند. اگر کسی عاشق صداقت همسرش باشد دوام عشقش بیشتر است تا به خاطر موقعیت مالی و مقام او به وی ابراز علاقه کند.

درست است که معیارهای ازدواج من رویایی است و همه آن ها در وجود یک نفر جمع نمی شوند و یا اگر باشد احتمال دارد خصوصیات من را نپذیرد اما این مهم نیست، مهم این است که من بتوانم قبل از ازدواج (مراسم عقد و عروسی) سر فرصت و با دقت کامل این اولویت ها را در شخصیت طرف مقابلم و خانواده اش جستجو کنم و برای رسیدن به آن ها هوشیار باشم و با معیارها و خصوصیات ظاهری عوضشان نکنم.
این کار با دقت در خصوصیات طرف مقابل تا حدود زیادی قابل تشخیص خواهد بود و هرچه ارتباط در دوران آشنایی در شرایط و موقعیت های مختلف بیشتر باشد، شناخت بیشتری بدست خواهد آمد.
مسایل مربوط به ازدواج را نمی توان در یک مقاله چند صفحه ای خلاصه کرد و برای گفتن تمام جوانب آن نیاز به نگارش کتب متعددی است، اما این گونه مطالب و مقاله های مشابه موجب می شود تا در مورد این موضوع مهم بیشتر بیاندیشیم و با دقت بیشتری تصمیم بگیریم .
لوتی جون تولدت مبارک
     
  ویرایش شده توسط: jems007   
مرد

 
كاش می شد همه به این نتیجه میرسیدن كه قید و بندهای ازدواج رو بردارن یا زندگی مشترك رو صرفاَ به ازدواج منحصر نمیكردن. یعنی جوری بود كه هر زوجی هر موقع كه دلشون میخواست ، بی دعوا و در نظر گرفتن عرف و جامعه و این چیزا راحت جدائی همو قبو می كردن
     
  
صفحه  صفحه 5 از 13:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  ...  13  پسین » 
خانه و خانواده

ازدواج و خانواده - چگونه روابط خود را بيمه کنيم؟

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA