ارسالها: 14491
#151
Posted: 2 Sep 2013 12:07
وقتي پاي زن در ميان است
هيچ خانوادهاي به قصد از هم پاشيــدن تشكيل نمــيشود. هيچكس دلــش نمــيخواهد سرنوشت خانوادهاي كه با هزار اميد و آرزو ميسازد، دعوا و كشمكش و دست آخر جدايي باشد. همه زوجها در آغاز زندگي مشتركشان متعهد ميشوند تا پايان راه كنار هم بمانند و از مسير تعهداتشان خارج نشوند. نه فقط در ايران كه در همه جاي دنيا اين پايداري و ثبات براي خانوادهها مهم است و حتي سلامت روحي و رواني بچهها و تربيت درست آنها به همين ثبات و پايبندي زن و شوهر نسبت به هم بستگي دارد اما بهنظر ميرسد در سالهاي اخير موضوع پايبند نبودن زوجين نسبت به هم به يك معضل اجتماعي در جهان تبديل شده و خيليها دنبال پاسخ اين سوال هستند كه چرا گاهي زوجين يكديگر را فراموش ميكنند و از مسير مشترك و اصلي زندگي خارج ميشوند؟
آدمهايي كه لب مرز هستند
دلايل متعددي براي گريز زوجها از تعهد و پايبندي نسبت به زندگي وجود دارد اما موضوع اختلالي كه در شخصيت برخي افراد وجود دارد يكي از دلايل علمي و تخصصي محسوب ميشود. در اين حالت، فرد به ظاهر سالم و بدون توهم و هذيان بهنظر ميرسد و حتي فردي اجتماعي است، اما در تفكراتش مشكل دارد و كسي به جز فردي كه با او زندگي ميكند، نميتواند به تفكرات دروني عجيب و غريبش پي ببرد. چنين فردي متفاوت فكر ميكند و در زندگي با شريكش هم ميخواهد تفكرات خودش را به او بقبولاند. اين افراد كارهاي طبيعي افراد عادي را انجام نميدهند و دوست دارند به همه اين باور را بدهند كه كارهاي عجيب خودشان درست است. يكي از اختلالات شخصيتي كه باعث بروز چنين حالاتي ميشود شخصيت مرزي نام دارد. افرادي كه شخصيت مرزي دارند، ثبات خلقي ندارند و هر لحظه و هر روز يك مدل هستند. گاهي خوشحالاند و اظهار علاقه ميكنند و گاهي هم مضطرب و بدحال ميشوند. در چنين افرادي ممكن است، محيط و افراد ديگر در بروز اختلالات تاثير بگذارند اما عامل اصلي اختلال شخصيت، خود فرد است كه توانايي ايستايي و ثبات در عقيده را ندارد.
تقصير من نيست
در افراد عادي هم در شرايط مختلف تغييرات خلق و خوي بهوجود ميآيد اما با گذشت مدت زماني كوتاه به حالت عادي باز ميگردند. بعضي از افراد اختلال شخصيت مرزي ثبات گفتاري هم ندارند. وقتي ثبات گفتاري، ثبات عقيده و ثبات خلقي در يك زندگي زناشويي، وجود نداشته باشد طبيعي است كه مشكلات آغاز ميشود. اين افراد به همسر خود ابراز علاقه ميكنند ولي ممكن است جاي ديگري هم سرگرم باشند و همين احساسات وعلاقه را به فرد ديگري هم ابراز كنند. در ميان افراد بيثبات، عدهاي وجود دارند كه مشكلات بيتعادل بودن رفتار خود را به طرف مقابل نسبت ميدهند. به طرف مقابل خود ميگويند؛ ايراد توست كه من به ديگري گرايش پيدا كردهام و حتي پايبند نبودن خود را به طرف مقابل مربوط ميدانند. حتي گاهي اوقات اين افراد ثبات شغلي معقولي هم ندارند و ممكن است در يك فاصله زماني كوتاه چند بار شغل خود را تغيير دهند. اين افراد در محيط كار بيهيچ بهانهاي قطع ارتباط ميكنند و ديگران را مقصر ميدانند يعني حتي ناسازگاري خود با محيط را بر گردن ديگران مياندازند.
گاه شاد، گاه غمگين
گروه ديگري نيز از افراد بيثبات وجود دارند كه از نوعي افسردگي موسوم به افسردگي دو قطبي رنج ميبرند. اين افراد افسردههايي هستند كه در برخي موارد حالت افراد افسرده و نگران را دارند و در ديگر حالات دچار شيدايي و سرخوشي بيش از اندازه ميشوند. يعني بدون علت خاصي شادند، ميخندند و سر خوشاند. در حقيقت اين افراد بهدليل مواد بيوشيميايي كه در مغزشان وجود دارد بدون دلايل خارجي و محيطي، شاد يا غمگين هستند. اينها در حالت افسردگي يك سري حالات و علائم خاص دارند و در شادي و سرخوشي يك سري حالات، حرفها و رفتارهاي خاص ديگر.
وسواسيهاي بلاتكليف
گروه ديگري از افراد دچار عارضهاي به نام وسواس فكري هستند كه نيازمند بررسي و درمان خواهند بود. اين افراد را ميتوانيم با يك مثال بررسي كنيم؛ مرد متاهلي را درنظر بگيريد كه از زندگي خود راضي است اما در طول رخدادهاي محيط خارج از منزل با خانم ديگري آشنا ميشود. او قصد جدايي از همسرش را نداشته و از زندگياش گلايهاي ندارد. حتي ميگويد همسرم خوب است و قصد جدايي ندارم. فرزندان خوبي دارم. با خانم جديدي هم كه آشنا شدهام به درد من براي زندگي نميخورد و قصد ندارم با او ازدواج كنم اما نميدانم چرا نميتوانم از او دل بكنم و او را كنار بگذارم. اين افراد بين 2 حالت زندگي در تعارض هستند و نميتوانند راه درست را انتخاب كنند. اينها نيازمند كمك و حمايتاند و بايد تحت نظر و درمان قرار بگيرند. اگر چه برخي اوقات اين افراد در پوشش شرع و دين روابط خود را توجيه ميكنند اما بايد به آنها گفت كه شايد در گذشته مثل دوران جنگ و نياز به ازدياد نسل، ازدواج يا آشنايي با خانم ديگري بهمنظور حمايت خانوادگي توجيه داشت اما امروزه رضايت همسر اول براي ازدواج موقت يا دائم با زن ديگر، لازم و ضروري است و تاكيد ميشود در غيراين صورت بروز مشكلات زناشويي حتمي و جدي خواهد بود. در چنين شرايطي شيرازه زندگي به هم ميخورد و مسير آن به سوي جدايي، طلاق و حتي خيانت كشيده ميشود.
مرداني كه همسر سنتي ميخواهند اما...
مهمترين عاملي كه به انسان براي حل اين مشكلات كمك ميكند، علتيابي است. متاسفانه عده زيادي از افرادي كه دچار چنين مشكلاتي در زندگي ميشوند قبل از آنكه فكر علتيابي باشند دنبال راه چاره ميگردند. در چنين شرايطي بايد قبل از هر چيز سببشناسي كرد و ديد كه طرف مقابل در كدام يك از گروههاي مذكور قرار ميگيرد. بايد پذيرفت كه زنان هم نسبت به سالهاي پيش و حتي دهههاي قبل تغيير كردهاند. در گذشته خانمها سنتي زندگي ميكردند و سنتي ازدواج ميكردند. اما امروزه زنان در اجتماع حضور يافته و از رفتارها و جايگاه سنتي خود فاصله گرفتهاند؛ دانشگاه ميروند وتحصيل ميكنند و در مدارج مختلف شغلي جاي ميگيرند. اين در حالي است كه در طول اين سالها مردان نيازي به تغيير در خود نديدهاند و هيچ تغيير اساسياي پيدا نكردهاند. امروزه زنان ديگر سنتي فكر نكرده و سنتي زندگي نميكنند اما مردان سنتياند و همچنان دوست دارند تا همسران سنتي داشته باشند. اكنون ديگر مردان با روشهاي سنتي نميتوانند همسر خود را خوشحال كنند. شايد اگر سالهاي دور بود و زنان سنتي بودند، مرد همسر ديگري انتخاب ميكرد و زن اول هيچ اعتراضي نداشت اما امروزه ديگر نميتوان چيزي حالي را تصور كرد.
به جزئيات هم فكر كنيد
زن و شوهر بايد هميشه براي هم جاذبه داشته باشند، يعني براي يكديگر جاذبه ايجاد كنند. وقتي از مرداني كه به همسر خود خيانت كردهاند درباره دلايلشان ميپرسيم، گروهي از آنان با تاكيد براين كه همسر خود را دوست دارند و هيچ حس بدي نسبت به ادامه زندگي با او ندارند ميگويند به تازگي همسرشان كمي بداخلاق شده است. گروهي ديگر اگرچه تمايل به جدايي و طلاق ندارند ولي علت آشنايي خود با زني ديگر را شكل ظاهري او يا مثلا افزايش وزن همسر اولشان عنوان ميكنند. بايد به زوجين توصيه كنيم كه به سلامت وتناسب اندام و خلق و خوي خود توجه داشته باشند تا بتوانند ارتباطهايشان را تقويت كنند. البته نميخواهيم بگوييم اگر فردي همسرش چند كيلوگرم اضافه وزن پيدا كرد، بايد به او خيانت كند بلكه معتقديم بايد عمقي به مسائل نگاه كرد البته برخي به همين نكات كوچك و كم اهميت نيز توجه ميكنند. به هر حال نبايد فراموش كرد زن و شوهر براي تقويت كانون خانواده بايد بهطور مساوي كمك كنند. ايراد گرفتنهاي بيمورد باعث ميشود ما نسبت بهخودمان رضايت را از دست بدهيم و اين مسئله كاهش اعتماد به نفس و بروز مشكلاتي از جمله افسردگي، ناكامي، نااميدي و بيانگيزگي را بهدنبال خواهد داشت.
نگذاريد فاصله احساسي ايجاد شود
اگر مشكلات اصلي بين زن و مرد توسط افراد آگاه و متخصص يا حتي خودشان، درصورتي كه دانش كافي نسبت به رفتارهاي فردي و اجتماعي داشته باشند، شناسايي شود از بسياري جداييها جلوگيري ميشود. اگر زن و شوهر با توجه به نيازها و خواستههاي طرف مقابل و بهصورت علمي و منطقي در رفتارهاي فرديشان تغييراتي ايجاد كنند نقش موثري در عادت نكردن به يكديگر و ايجاد نشدن فاصله احساسي ميان آنها خواهد داشت اينكه ببينيم طرف مقابلمان چه ميخواهد و چه چيزهايي براي او ارزش محسوب ميشود و اينكه به ارزشهاي او احترام بگذاريم راهحل مناسبي خواهد بود كه از ايجاد فاصله احساسي و بروز خيانتها پيشگيري كنيم. گاهي اوقات نكاتي بسيار ساده كه فراموش شدهاند، ميتوانند پايه و اساس رخدادهاي ناگوار در زندگي زناشويي يا برعكس دوستيهاي عميق خواهند بود.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#152
Posted: 2 Sep 2013 12:19
9 راه برای رمانتیک بودن ......
بسياري از افراد بطور خدادادي داراي استعداد براي انجام رفتارهاي رمانتيك مي باشند. حتي بي احساس ترين انسانها نيز مي توانند ميز شام رمانتيكي را تدارك ديده، بدون دليلي خاص گـل بـه خـانه آورده و يا به يكباره شروع به تحسين و تمجيد از همسرشان بنمايند.
در زير پيشنهادات ساده اي ارائه شده اند كه براحتي و بدون زحـمت بـسيـار مـي توانيد همسر خود را تحت تاثير قرار دهيد. براي اينكار آماده شويد.
ليستي را تهيه كنيد:
ليستي از مناسبتهاي گوناگـون از قـبـيل تـاريخ اوليـن روزي كه همديگر را ملاقات كرديد، سالروز ازدواج و تاريخ تولد، را تهيه نماييد. در ايـن روزهـا كـمي آب و رنگ به زندگي خود دهيد. غذايي مخصوص درست نماييد (و يا سـر راه از بـيـرون تـهيه كنيد). براي او كارت تبريك خريده و يا نامه اي كوتاه برايش بنويسيد تا بفهمد كه فراموشش نكرده ايد.
بسلامتي او بنوشيد:
هنگامي كه سر ميز شمام مي نشينيد، بـسلامـتي هم بنوشيد. حتما نبايد مشروبات الكلي باشد، يك ليوان آب خـنـك يـا چـاي نـيـز هـمـان كـار را انـجـام مي دهد. جمله اي عاشقانه به او گفته و به سلامتي آن بنوشيد.
جلو رفته و او را نوازش كنيد:
از قدرت نوازش استفاده كرده تا خاطره اي ماندگار را براي او در طول روز باقي بـگـذاريـد. چنين چيزي نيست كه بگوييم براي بوسيـدن هنـگام خـداحافـظي و رفتـن از خـانه وقـت و نيز زمان برگشتن، وقت نداريم. همـچـنـيـن در آغـوش كشـيدن يـكـديـگر بـعد از يك روز پردغدغه عملي در خور تقدير است.
يك آلبوم عكس تهيه كنيد:
هميشه عكس بگيريد. دوربـيـن خـود را فـقط براي روزهاي تعطيل و مناسبت هاي خاص مورد استفاده قرار ندهيد. آلبوم عكسي از زنـدگي روزمـره خـود ايـجاد نـمـايـيد. هر دوي شما بعدها گرمي لحظات با هم بودن را هنگامي كه به آن تصاوير نگاه ميكنيد، تحسين خواهيد كرد.
از چيزهاي جالب نوت برداري كنيد:
هر روز چيزي را براي او كنار بگذاريد. يك مـقاله شنيدني از روزنامه، لينكي در يك سايت و يا داستاني كه در محل كارتان شـنـيـده ايـد. او از ايـنـكه در طـول مـدت روز بـه فـكـرش بوده ايد از شما قدر داني خواهد كرد.
فكور باشيد:
هر روز كاري فكورانه براي وي انـجـام دهـيـد. از درسـت كـردن يـك اسـتكان قهوه گرفته تا چسباندن يك يادداشت عاشقانه به كيف او و يا قـرار دادن شـكـلات مـورد عـلاقـه اش در كنار بالش پيش از وقت خواب. هر فردي عاشق برخورد با چيزهاي غافل گيرانه رومانتيك مي باشد.
به سر و وضع خود برسيد:
بگـذاريـد شـمـا را در بـهـتـرين حالت ببيند. ايـن اشـتـبـاه اسـت كه فقط هنگام ملاقات با غريبه ها آراسته و مرتب بـاشـيم. اغـلب زنان دوست دارند همسرشان را تميز، مرتب و در شيك ترين لباسها ببينيد.
در مورد خلق و خوي خود با او صحبت كنيد:
با او صادقانه در مورد احساسات خود صحبت كنيد. اگر دچار استرس يا ناملايمات زندگي مي باشيد، آنها را با او مطرح كنيد. همسرتان صادقت شما را تحصين نموده و وقـتـي با ناراحتي وارد منزل مي شويد، آن را يك مسئله شخصي تلقي نخواهد نمود.
در مورد اتفاقات روز بحث كنيد:
در كنار هم نشسته و اتقافاتي را كه در طي روز برايتان رخ داده، بـازگـو نـماييد. گذراندن وقت جدا از هم باعث ميگردد كه بيشتر يكديگر را تحسين نماييد...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 12930
#153
Posted: 3 Jan 2014 23:55
مجردها یا متاهلها؛ کدام خوشبختترند؟
تشکیل خانواده و زندگی مشترک، زمانی بدیهیترین چشمانداز انسانها بود. در دنیای مدرن اما دو نیاز بنیادین روان بشری یعنی پیوند عاطفی و فردیت در تضاد با هم قرار میگیرند. معنا و مفهوم تجرد و تاهل نیز تغییرات زیادی کردهاند.
زناشویی تلاشی مشترک است برای به دست آوردن نیمی از خوشبختی زمان مجردی!
"اسکار وایلد"
آنها که رابطهای دائمی دارند، راضیترند و عمرشان بیشتر از مجردهاست. این نظریهای قدیمی است اما آیا منطبق با واقعیت است؟ پژوهشگران به درستی این دیدگاه تردید دارند و مبنای تردیدشان نیز تحقیقات جدیدی است که جنبه مثبت زندگی مجردی بر احساس رضایت را تایید میکنند.
در سال ۱۹۷۰ از مجموع خانوارهای آلمان، حدود ۲۵ درصد تک نفره بودند، این میزان در سال ۲۰۰۹ به ۴۰ درصد یعنی به ۱۶ میلیون نفر رسید. این روند رو به تزاید که پیشتر در کشورهای غربی مشاهده میشد، در کشورهای رو به توسعه یا سنتیتر نیز جای خود را گشوده است. مبنای این جابجایی نیز، چیزی جز تحول در مناسبات اجتماعی و انسانی نیست.
از منظر بیولوژیک، همزیستی یا همکاری امری بسیار انرژیبر است. مغز ما در جمع یا در برابر دیگری، مدام در حال محاسبه و تنظیم رفتار، گفتار، حرکات بدن و زبان اشاره است تا مانع هر واکنش یا داوری ناخواسته شود.
روشن است که بعضیها راحتتر با زندگی بدون همسر کنار میآیند. زندگی تکنفره به نظر بسیاری از مجردها، آزادی کامل است. تصمیمگیری با رای شخصی انجام میگیرد و فرد میتواند بدون ملاحظه و رعایت دیگری، در پی امیال و علاقمندیهای خود باشد. لزومی به توافقهای اعصاب خردکن به عنوان سدی در برابر انجام کارهای ناگهانی نیست.
آرتور شوپنهاور، فیلسوف آلمانی که به بدبینی شهرت دارد میگوید: «ازدواج یعنی آن که همه کار ممکن را برای بیزاری از یکدیگر انجام دهی. حقوق فردیات را نصف کنی و وظایفت را دوبرابر...»
تجرد و سلامتی
جامعهشناسان دانشگاه تگزاس آستین معتقدند که مجردها از سلامت جسمی بهتری برخوردارند و احساس رضایتمندی بیشتری دارند. این مدعا بر نتایجی استوار شده که از طرح "پرسشنامه سلامتی ملی" این دانشگاه با شرکت یک میلیون و دویست هزار نفر به دست آمد. این طرح در فاصله سالهای ۱۹۷۲ تا ۲۰۰۳ انجام شد و نتایج آن در سال ۲۰۰۸ انتشار یافت.
این پرسشنامه روشن کرد که تفاوت میزان سلامتی مجردها و متاهلها از دهه هشتاد میلادی به بعد به شدت کاهش یافته و به ویژه نزد مردان به صفر رسیده است. آمارهای پیشین حاکی از آن بودند که میزان بیماری نزد مجردها به مراتب بیشتر از متاهلهاست. بر همین مبنا، ازدواج و تشکیل خانواده، یک نسخه بهداشتی برای مجردها نیز محسوب میشد.
پروفسور اشتفان هاردل (استاد جامعهشناسی دانشگاه ماینس) معتقد است که زندگی مجردی مزایای بسیاری دارد: مجردها حلقه گستردهای از دوستان دارند، در فعالیتهای اجتماعی فعالترند و از امکانات مالی و شغلی بهتری برخوردارند؛ اما در شرایط سخت مانند بیماری و یا مشکلات مالی، وضعیت مجردها از متاهلها نامناسبتر است.
پژوهشهای دیگر نشان میدهند که اکثر مجردها در سنین بالا به دنبال یافتن شریک مناسبی برای دوران سالخوردگی هستند؛ دورانی که هر فرد نیاز بیشتری به تیمار و پرستاری و پرکردن تنهایی دارد. جالب آن که در میانسالی، مردان مجرد به مراتب بیشتر از زنان مجرد در جستجوی همدم هستند.
این تحقیقات میتوانند پاسخی به آرتور شوپنهاور، فیلسوف "ضد زن" آلمانی باشند که میگفت: تنها مردی که نمیتواند بدون زنان زندگی کند، دکتر زنان است!
تاهل و استرس
محققان دانشگاه روتردام هلند هم که در زمینه "خوشبختی" تحقیق میکنند، به نتایجی مشابه جامعهشناسان دانشگاه آستین رسیده و میگویند مجردها نه تنها در مقایسه با متاهلها سالمترند، بلکه خوشبختتر هم هستند.
زمانی مجرد ماندن افراد، به معنای آن بود که متقاضی یا خواستگار ندارند و این خود به خود عیب تلقی میشد. یافتههای جدید جامعهشناسان نشان میدهد که زندگی مجردی معنای دیگری یافته و مجردها با وضعیت خود بهتر کنار میآیند. ازدواج نکردن، دیگر ننگ و عار یا ناکامی شخصی محسوب نمیشود.
مشکل مجردها در رابطه با داشتن یک همدم یا سنگ صبور در دوران جدید، به دوستان و روانشناسان محول شده است! دوستیابی و آشنایی و برقراری حاشیه امن اجتماعی، در عصر شبکههای اینترنتی، به مراتب آسانتر ار پیش شده و تنهایی، موجب تشکیل خانواده نیست.
پژوهشگران هلندی تاکید میکنند که فشار اجتماعی بر متاهلها بیشتر است؛ مجردها به دلیل دور ماندن از این فشارها، استرس کمتری دارند و این تاثیر مثبتی بر تندرستی جسمانی آ
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 14491
#154
Posted: 14 Feb 2014 16:30
کدام رفتارهای زنان روی اعصاب مردان است
شما به عنوان یک زن میدانید چه چیزهایی بیشتر از همه یک مرد را آزار میدهد؟ تا به حال شده با خود فکر کنید که شاید بعضي رفتارهای زنانه شما بهشدت شوهر یا نامزدتان را آزرده خاطر کند و حتی موجب دور شدن او از شما شود؟درباره این رفتارها مردها بیشتر میتوانند حرف بزنند؛ به همین دلیل سراغ مردان رفتیم و از آنها پرسیدیم بیشتر از همه کدام رفتارهای همسرشان برایشان غیر قابل تحمل است. همچنین گشتی هم در سایتها، فرومها و شبکههای اجتماعی زدیم تا بتوانیم با شکایتهای رایج آقایان از خانمها بیشتر آشنا شویم و در نهایت از همه این گفتهها و شنیدهها و شکایتها پرتکرارترینشان را انتخاب کردیم.
تمام وقت آزاد او برای شما نیست
این کاملا درست است که یک زن دوست دارد تاحدممکن به همسر و عشق زندگیاش نزدیک شود و نگذارد او هیچ وقت احساس تنهایی کند؛مردها تا اینجا هیچ مشکلی ندارند اما گله آنها از آنجا آغاز میشود که میگویند:«ما هم دوست داریم که همسرمان همیشه و در همه لحظات خوب و بد زندگی همراهمان باشد اما خانمها فکر میکنند تمام وقت آزاد مردشان تنها باید به آنها اختصاص داشتهباشد نه هیچچیز دیگر. این دقیقا جایی است که میتواند برای ما آزاردهنده باشد.»مردی میتواند عاشق همسرش باشد ولی دوست داشتهباشد گاهی زمانی را به خودش اختصاص دهد و به دنبال کارها و تفریحاتی برود که به تنهایی از آنها لذت میبرد؛ نباید تصور کرد این کار یک دیوار دفاعی است؛ مردی که برای خودش نه علاقهای داشته باشد، نه یک فعالیت مثلا ورزشی یا... دیگر چه چیز از او باقی میماند. وقتی هم زن و هم شوهر علایقشان را بشناسند و برای خودشان به تنهایی وقت بگذارند، در وقتهای با هم بودن زمینههای بیشتری برای صحبتکردن و تحسین یکدیگر خواهند داشت، همه آدمها به زمانی نیاز دارند که تنها بوده و فرصت نفسکشیدن داشته باشند.
شکستن ناخن دلیل خوبی برای گریه نیست
مردها بهراحتی با ابراز احساسات شدید زنها معذب و آزرده خاطر میشوند. شکستن ناخن یا پاشنه کفش یا خردشدن شیشه عطر یا... هیچکدام دلیل نمیشود که بخواهید مقابل همسرتان شروع به گریه کنید. ابراز احساسات زیاد برای موضوعات کوچک شاید برای زنان امری عادی باشد اما مردها بیشتر آن را یک نمایش بیش از اندازه میدانند؛ سعی کنید در مورد چیزهایی که چندان مهم نیستند احساسات کمتری به خرج دهید؛ شاید لازم باشد وقتی اتفاق میافتد چند لحظه فکر کنید و ببینید آیا فردا یا هفته آینده هم به خاطراین موضوع ناراحت خواهید بود؛ اگر جواب شما نه است پس این موضوع ارزش فکرکردن و احساساتی شدن بیش از اندازه را ندارد.
وقتی مدام به او زنگ میزنید
مردانی هستند که میگویند از اینکه همسرشان هر 10 دقیقه یکبار تلفن میزند و مدام پیامکهای بیمعنی میفرستد کلافه شدهاند؛ از اینکه در تمام طول روز همسرشان زنگ میزند و مکان آنها را چک میکند اذیت میشوند، از اینکه باید برای هر چیز کوچکی جواب پس بدهند احساس ناامنی میکنند. قبل از اینکه بخواهید برای چندمین بار در طول روز به همسرتان زنگ بزنید کمی فکر کنید که آیا کار شما آنقدر مهم هست که بخواهید سر کار با او صحبت کنید و وقتش را بگیرید و ذهنش را از مسائل کاری منحرف کنید. مردها وقتی مشغول کاری هستند توجه بیش از اندازه را دوست ندارند. ممکن است در ابتدا درباره تماسها و توجهات بیش از اندازه همسرشان اعتراضی نکنند ولی به مرور کلافه میشوند و حتی گاهی با روشهای متفاوت سعی میکنند از جوابدادن طفره بروند. یادتان باشد لازم نیست شما به عنوان یک زن هر چیز کوچک و هر حرکتی که میکنید را به همسرتان گزارش دهید و بالطبع او هم دوست ندارد همه چیز را به شما گزارش دهد؛ اینکه کجا هست الان به چه چیزی فکر میکند. به او زمان بدهید که گاهی شما را نداشته باشد و دلش برایتان تنگ شود.
جیغ بنفش ممنوع!
با خنده و صدای بلند حرفزدن و مدام با نفس بريدهبريده(براثرخنده) ماجراهای نه چندان جالب را تعریفکردن همیشه خوشایند نیست. بیشتر مردها در این زمان مدام در این فکر هستند که چه زمان این صحبتهای آزاردهنده تمام میشود؛ شاید خودتان هم دیده باشید که گاهی اوقات مردها خودشان دور هم جمع هستند با هم میگویند:«فلانی چطور زنش را با آن همه سر و صدا تحمل میکند؟» چرا باید فضای آرام خانه با حرفهای بیهوده و بلند و جیغهای بنفش آلوده شود. برای موضوعی که مهم نیست نباید خیلی شلوغ کنید. در حقیقت صدای بلند و زیاد حرفزدن در مورد چیزهای بیمعنی برای همه آزاردهنده است و چندان زن و مرد نمیشناسد.
چرا در کارهای خانه کمک نمیکنی؟
به نظر خودتان آیا واقعا لازم است که مدام به همسرتان غر بزنید که چرا در کارهای خانه کمک نمیکند در حالی که خودش میگوید نهایت تلاشش را برای کمک به شما میکند. اگر میخواهید از او ایراد بگیرید دنبال یک بهانه تازه بگردید که به اندازه کافی قانعکننده باشد. فکر نمیکنید او از حرفهای یکنواخت شما خسته میشود اینکه مدام بگویید: چرا ظرفها را نشسته؟ چرا خانه را جمع و جور نمیکنی؟ چرا در جاروکردن کمک نمیکنی؟ و... در این موارد او به دليل محبتی که به شما دارد کمک نمیکند بلکه کمک میکند تا از غرزدنهای شما خلاص شود. یاد بگیرید از شوهرتان براي کمکهایی که به شما میکند تشکر کنید؛ خودتان میبینید که وقتی او متوجه میشود از رفتارش قدردانی میشود به طور قابل ملاحظهای سعی میکند همان فردی شود که شما دوست دارید پس لطفا کمتر غر بزنید و بیشتر قدرشناس باشید.
شما یک جاسوس نیستید
یکی از اتفاقات بدی که میتواند برای یک مرد بیفتد این است که ناگهان ببیند همسرش در حال جستوجو در وسایل شخصی مثل کیف و موبایل است و در میان ایمیلها و شبکههای اجتماعی گردش میکند.چه کسی به شما این اجازه را داده که میتوانید وارد حریم شخصی همسرتان شوید و همه وسایل شخصی او را زیر و رو کنید؟ چرا فکر نمیکنید این یک رفتار کاملا غیراخلاقی است. به یاد داشته باشید که چنین رفتارهایی نه تنها او را پنهانکارتر میکند بلکه کم کم چیزهایی را هم که به شما میگفت دیگر نمیگوید چرا که به شما اعتماد ندارد و دیگر احساس امنیت نمیکند. یادتان باشد او باشماست، دوستتان دارد اما به حریم شخصی خودش نیاز دارد و شما باید به او احترام بگذارید.
در مقابل جمع از او بد نگویید
مردها دوست ندارند جلوی جمع از آنها بد بگویید بهخصوص در میان اعضای خانواده و دوستان خودشان. اگر شما شروع کنید در مقابل دیگران از همسر یا نامزدتان بد بگویید اولین چیزی که به ذهن آنها میرسد این است که شما چقدر نادانید که با مردی زندگی میکنید که رفتارهایش را نمیپسندید. یادتان باشد تنها چیزی که دیگران باید از شما و زندگی شخصیتان بشنوند این است که چقدر همسر خوبی دارید و در کنار هم خوشبختید. مردتان را تحسین کنید و مطمئن باشید که او همیشه قدردان خواهد بود.
اگر بیش از حد آرایش میکنید
بیشتر مردها دوست ندارند که همسرشان ناخنهای بسیار بلند داشتهباشد یا موهاي مصنوعی و اکستنشن بگذارد یا بیش از اندازه آرایش کند. آنها چهره طبیعی زنانه شما را بیش از هر چیزی دوست دارند.یک چهره طبیعی بیشتر از هرچیزی برای مرد جذابیت دارد و چیزهای بیشتری را به او میگوید. شاید بگویید همه مردان به یک زن عمل کرده و آرایش کرده بیشتر توجه میکنند اما باور کنید آنها چهره زنانه شما را بیشتر دوست دارند در غیر این صورت با شما ازدواج نمیکردند.
الان به چه فکر میکنی؟
الان به چه فکر میکنی؟ این جملهای است که خیلی از خانمها از شوهرانشان میپرسند؛ اما واقعا چرا مهم است که او در فلان لحظه خاص چه فکری در ذهن دارد و به چه میاندیشد، اگر کمی واقعبینانه نگاه کنید متوجه میشوید که این سؤال چقدر احمقانه است و میتواند برای شخص مقابل آزاردهنده باشد و او را از دنیای آرام خودش بیرون میکشد.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 24568
#155
Posted: 19 Feb 2014 22:08
ازدواج با چشمان باز و هوشیاری چگونه است
اگر شما هم میخواهید آماده ازدواج شوید، نکاتی را که مربوط به قبل از ازدواج است در نظر داشته باشید و آنها را انجام دهید
ازدواج که آموزش دیدن نمیخواهد؛ مگر این همه زن و مرد نیستند که ۵۰-۶۰ سال است با هم زندگی میکنند و مشکلی هم ندارند؟» این حرفهایی است که معمولا از زبان مادربزرگها و پدربزرگها یا گاهی حتی از زبان پدرها و مادرها میشنویم
در حقیقت، آنها که اعتقادی به مشاوره پیش از ازدواج و کسب آمادگی لازم برای ازدواج ندارند، معمولا چنین اقداماتی را هم بیهوده میدانند و فکر میکنند این کارها فقط اتلاف وقت است. در صورتی که صاحبنظران حوزه خانواده معتقدند جوانانی که میخواهند همسر آیندهشان را انتخاب کنند یا کمکم آماده ازدواج میشوند، باید مهارتهای لازم را به دست بیاورند و با فردی متخصص در این زمینه مشورت کنند تا هم انتخاب بهتری داشته باشند و هم زندگی مشترکشان را با مشکلات کمتری آغاز کنند.
البته در این میان، خانوادهها هم باید کمی بیشتر با جوانانشان راه بیایند و همراهشان شوند تا آنها نیز بتوانند همسری مناسب انتخاب کرده و زندگی مشترکشان را تشکیل دهند. با این حال، متاسفانه به نظر میرسد هنوز بعضی اهمیت مراجعه به مشاور را بخوبی درک نکردهاند و این موضوع را چندان مهم به حساب نمیآورند. پس بد نیست اگر شما هم میخواهید آماده ازدواج شوید، نکاتی را که مربوط به قبل از ازدواج است در نظر داشته باشید و آنها را انجام دهید تا زندگی موفقتری را تجربه کنید.
والدین با جوانها کنار بیایند
به پدرش نمیگوید قصد ازدواج دارد چون نگران رفتار و برخورد پدرش است. میداند پدر موافق این نوع ازدواجها نیست. البته دختری را که انتخاب کرده هم نمیشناسد، اما چون مطمئن است که او اهل شهر خودشان نیست، پس فکر میکند دلیلی هم ندارد بخواهد با خانوادهشان آشنا شود. دو سال پیش هم همین اتفاق افتاد و برادر بزرگتر ناچار شد با دختری ازدواج کند که اهل شهر پدری بود، اما علاقهای به او نداشت. برای همین هم حالا او تصمیم گرفته چیزی به پدر و مادرش نگوید تا زمان بگذرد و راهحلی پیدا شود .
شاید برای بعضی این نوع آشنایی و پنهان کردن موضوع از خانواده عادی باشد؛ اما مهدی خانآبادی، کارشناس ارشد مشاوره خانواده با این روش موافق نیست و در گفتوگو با جامجم یادآور میشود: فرآیند ازدواج و آشنایی زن و مرد باید در چهارچوب فرهنگ جامعهشان باشد. در حقیقت، با توجه به اینکه ازدواج یک پدیده فرهنگی و موضوعی وابسته به فرهنگ جوامع است، در هر کشوری هم باید متناسب با شرایط فرهنگی همان منطقه ازدواج صورت بگیرد. پس اینکه بخواهیم فرهنگ خودمان را نادیده بگیریم و تصور کنیم بدون در نظر داشتن آن هم میتوان ازدواج کرد و زندگی موفقی داشت، کاری اشتباه است.
این کارشناس ارشد مشاوره خانواده با تاکید بر اهمیت نقش خانواده در بحث ازدواج ادامه میدهد: خانواده و والدین اولین پشتوانه و حامی اجتماعی و عاطفی جوانی هستند که میخواهد ازدواج کند یا طلاق بگیرد. بنابراین در فرهنگ ما خانواده نقش بسیار مهم و موثری در ازدواج فرزندان دارد و نباید و البته نمیتوان آن را نادیده گرفت.
حالا که نقش خانواده تا این حد مهم است و باید جایگاه ویژهای هم داشته باشد، چه اتفاقی میافتد که گاهی جوانان بدون در نظر گرفتن پدر و مادر و اعضای خانواده وارد فرآیند آشنایی میشوند و به دور از چشم آنها با هم رابطه برقرار میکنند؟
یکی از دلایلی که میتواند باعث چنین برخوردی از طرف جوانان شود، مقاومتی است که آنها از طرف والدین و در مقابل فرآیند آشنایی که میخواهند با اطلاع پدر و مادر صورت بگیرد، مشاهده میکنند. در چنین شرایطی ممکن است دختر یا پسر جوان تصمیم بگیرد خودش فردی را انتخاب کرده و به طور پنهانی با او آشنا شود. با توجه به این موضوع، توصیه میشود خانوادهها وقتی درخواست فرزندشان را برای آشنایی بیشتر با فردی که به او علاقه دارد، میشنوند به جای برخوردهای اشتباه و رفتارهای سرکوبگرانه، از او استقبال کنند و بگذارند در چارچوب خانواده این آشنایی قبل از ازدواج صورت بگیرد.
زمانی که چنین اتفاقی نمیافتد، جوانان هم تصمیم میگیرند دیگر درباره این موضوعات با پدر و مادرشان صحبت نکنند، ولی اگر والدین با آغوش باز آنها را بپذیرند، اوضاع بهتری هم در انتظارشان خواهد بود .
فراگیر شدن آموزشهای پیش از ازدواج و آشنایی بیشتر زوجهای جوان و خانوادههایشان با این موضوع نیز نکته مهمی است که باید آن را در نظر داشت
مشاوره پیش از ازدواج ضروری است
کم نیستند افرادی که مشاوره پیش از ازدواج را کاری بیدلیل و غیرمنطقی میدانند و تصور میکنند این کار لازم نیست. البته عدهای هم با اهمیت این مشاورهها آشنایی کافی دارند و بخوبی ارزش آن را درک میکنند. ولی شاید این پرسش برای بسیاری از افراد مطرح شده باشد که چه زمانی باید برای مشاوره مراجعه کرد؟ آیا بدون اینکه مشکلی ایجاد شود هم باید از مشاوران کمک گرفت یا این مشاورهها فقط برای کسانی است که دچار مشکلاتی غیرقابل حل در زندگی مشترک شدهاند؟ الناز که شش سال از ازدواجش میگذرد و تازه به فکر استفاده از کمک مشاوران افتاده است، میگوید فکر میکرده فقط افرادی باید به مشاور خانواده مراجعه کنند که در زندگیشان دچار مشکل شدهاند و حالا که مشکلات او بیش از حد تحملش شده، نگران زندگیاش است و فکر میکند بهتر بود زودتر از اینها به مشاور مراجعه میکرد .
افراد در مراحل مختلف ازدواج برای مشاوره مراجعه میکنند. به طوری که عدهای ازدواجشان را به طور رسمی به دیگران اعلام کردهاند؛ ولی پس از آن، برای اینکه مطمئن شوند انتخابشان صحیح بوده، از خدمات مشاوره کمک میگیرند. برخی هم بعد از اینکه با یکدیگر آشنا میشوند و قبل از رسمی شدن ازدواج، برای اینکه بدانند چطور باید با طرف مقابل برخورد کنند تا او را بدرستی بشناسند و در نهایت انتخاب صحیحی داشته باشند به مشاوران مراجعه میکنند. گروهی هم هستند که خیلی پیش رفتهاند و بدون آگاهی والدین و خانوادهها با یکدیگر ارتباط عاطفی عمیقی برقرار کردهاند و حالا برای مشورت و بهبود شرایط میخواهند از مشاور کمک بگیرند. در این مواقع است که توصیه میشود خانوادهها انعطافپذیری بیشتری نشان دهند تا فرزندان هم براحتی آنها را از تصمیمی که درباره ازدواج گرفتهاند، مطلع کنند و به این شیوه از بروز مشکلات بعدی نیز پیشگیری شود. وی به اهمیت مشاوره پیش از ازدواج اشاره میکند و میگوید: مشاوره قبل از ازدواج برای تمام زوجها ضروری است و به همین دلیل توصیه میشود، دختر و پسر پیش از ازدواج به فردی متخصص و قابل اطمینان در این زمینه مراجعه کنند.
یکی از نکاتی که در مشاوره پیش از ازدواج باید مشخص شود، وضع سلامت روانی زن و مرد است که به گفته این کارشناس ارشد مشاوره خانواده، مشاور میتواند اختلالات و بیماریهای روحی و روانی را در صورت وجود تشخیص دهد. علاوه بر این، به کمک مشاورهها میتوان بسیاری از مشکلاتی را که ممکن است در زندگی مشترک پیش بیاید، حل کرد. بنابراین در چنین شرایطی هم فرآیند تصمیمگیری آسانتر خواهد شد و هم دختر و پسر میتوانند با اطمینان بیشتری وارد زندگی مشترک شوند .
رابطه باید متناسب با فرهنگ رسمی شود
یکی از نکاتی که شاید بعضی از جوانان آن را نادیده بگیرند، موضوع رسمی کردن ازدواجشان است که به گفته خانآبادی باید متناسب با فرهنگ هر خانواده و جامعهای در زمان مناسب انجام شود. خواستگاری کردن و قرار گرفتن والدین در جریان برنامهها یکی از مقدماتیترین مراحل رسمی کردن رابطه دختر و پسر است تا پس از آن، فرآیند آشنایی هم زیر نظر خانوادهها طی شود. در این مواقع اگر خانواده خیلی مقاومت نکند و کمی انعطاف داشته باشد، آشنایی دختر و پسر از حالت پنهانی و مخفیانه درمیآید و حالتی رسمیتر به خودش میگیرد. در این شرایط آنها هم بهتر و راحتتر از قبل میتوانند درباره یکدیگر اطلاعات کسب کنند و تصمیم درستی برای زندگیشان بگیرند. این مشاور خانواده میافزاید: در صورتی که دختر و پسری در فرآیند آشنایی هم قرار بگیرند و به یکدیگر وابسته شوند؛ اما رابطهشان رسمی نباشد، ممکن است مشکلاتی هم برایشان پیش بیاید و به همین دلیل گفته میشود رسمی شدن روابط بسیار مهم است
نکاتی برای آشنایی بیشتر با همسر آینده
اگر کسی آمادگی لازم را برای ازدواج داشته باشد، مسلما به دنبال پیدا کردن فردی مناسب خواهد بود تا بتواند او را به عنوان همسر آیندهاش انتخاب و همراه او زندگی کند. البته این مرحله بسیار هم دشوار است و گاهی زن و مرد با معیارهایی اشتباه به فکر انتخاب همسر میافتند. در صورتی که موارد اصلی و اساسی در این زمینه وجود دارد که حتما باید آنها را در نظر داشت و خانآبادی این عوامل را که باید هنگام آشنایی در نظر گرفته شود، این طور بیان میکند
جذابیت ظاهری؛
زیبایی و جذابیت ظاهری اولین موضوعی است که برای انتخاب همسر و شریک زندگی مطرح میشود. البته خیلی هم ممکن است این موضوع را انکار کنند و آن را نپذیرند؛ اما بیشک اگر قرار باشد تا پایان عمر همراه فردی زندگی کنیم باید چهره و وضع ظاهری او نیز برای ما دلنشین و خوشایند باشد. البته نه اینکه حتما زیباترین شخصی را که میشناسید، انتخاب کنید بلکه باید از ظاهر او حس خوبی داشته باشید.
خودآگاهی؛
خودآگاهی هم موضوع مهم دیگری است که برای انتخاب همسر باید مورد توجه قرار دهید و آن به این معنی است که باید نسبت به اهدافی که در زندگی دارید و اهدافی که با ازدواج میخواهید به آنها برسید، ایدهآلهایی که برای زندگیتان تعریف کردهاید، نقاط ضعف و قوت و مهارتهایی که دارید یا ندارید و روشهای رسیدن به آن مهارتها خودآگاهی داشته باشید و این موارد را به روشنی با طرف مقابل هم در میان بگذارید.
سلامتی؛
سلامتی جسمی و روانی نکته دیگری است که دو طرف باید صادقانه درباره آن با یکدیگر صحبت کنند. به طوری که هر نوع مشکل جسمی را باید با فردی که قرار است با او ازدواج کنید، در میان بگذارید و شفاف و واضح درباره آن با هم صحبت کنید. در غیر این صورت، زمانی که همسرتان پس از ازدواج متوجه مشکلی شود، نبود صداقت شما و دروغی که به او گفتهاید حتی ممکن است موجب طلاق و جداییتان هم بشود. در مورد سلامت روان اما با توجه به اینکه افراد عادی نمیتوانند این مشکلات را تشخیص دهند، توصیه میشود با مشاوره پیش از ازدواج از سلامت روانی طرف مقابلتان مطمئن شوید.
تناسب؛
میان زن و شوهر معمولا باید تناسبی از نظر سن، میزان تحصیلات، وضع اجتماعی و اقتصادی و مواردی از این دست وجود داشته باشد. البته منظور این نیست که بگوییم فردی با مدرک دیپلم نمیتواند همسری با مدرک فوقلیسانس داشته باشد یا در کنار او خوشبخت نمیشود، بلکه فقط باید توجه داشت زمانی که این شرایط وجود ندارد، ممکن است چنین بیتناسبی مشکلساز شود. درباره سن و سال هم میتوان چنین گفت که هیچ اختلاف سنی خاصی توصیه نمیشود، اما معمولا پیشنهاد میکنیم زن و شوهر بیش از 10 سال با یکدیگر تفاوت سنی نداشته باشند، چون در این صورت دورههای رشدیشان با هم تفاوت دارد و همین مساله ممکن است موجب بروز اختلافاتی در زندگیشان شود. مثلا یک خانم بیست ساله که تازه در حال طی کردن اوایل دوره جوانی است، اگر با مردی سی و پنج ساله ازدواج کند که جوانیاش را گذرانده، واقعگراتر شده، نوع تفریحاتش تغییر کرده و... ممکن است با مشکلاتی روبهرو شود. البته تاکید میشود که این موارد استثنا هم دارد. با همه اینها نیز زمانی که چنین تناسبی وجود ندارد، در صورت پذیرش مسئولیت زوج و خانوادههای دو طرف درباره این موضوع مشکلی وجود نخواهد داشت. بنابراین زن و مرد و خانوادههایشان باید مسئولیت این متناسب نبودن را بپذیرند و آن را قبول کنند تا ازدواج بدون دردسری داشته باشند.
· تفاهم؛
تفاهم داشتن با فردی که میخواهید او را به عنوان همسر آیندهتان انتخاب کنید، نیز موضوع مهمی است که در فرآیند آشنایی مشخص میشود. در این زمان است که دختر و پسر باید پرسش و جوابهایی را مطرح کنند و موضوعاتی را با یکدیگر به اشتراک بگذارند تا مطمئن شوند که با هم تفاهم لازم را دارند. موضوعاتی مانند مذهب، سیاست، باورهای دینی، نظراتشان درباره فرزند و فرزندپروری، نوع و شیوه برقراری رابطه با خانوادهها پس از ازدواج، نوع تفریحات، نظراتشان درباره تقسیم وظایف، ادامه تحصیلات، کار کردن خانم در بیرون از خانه و... همگی از مواردی است که باید در جلسات آشنایی پیش از ازدواج به طور شفاف مطرح شود. دختر و پسر هم کاملا باید برای مشخص شدن این مسائل وقت بگذارند و توصیه میشود خانوادهها هم در این مواقع خیلی به جوانان فشار نیاورند و فضای مناسبی برایشان فراهم سازند تا آنها در چارچوب خانواده بتوانند با یکدیگر به طور کامل آشنا شوند.
مسئولیتپذیری در برابر انتخاب؛
زن و مرد پس از ازدواج نیز باید مسئولیت انتخابشان را بپذیرند و آن را همان طور که هست قبول کنند. در اینجا مشخص میشود کسی که سن و سال کمی دارد یا از نظر فکری و عقلی هنوز به بلوغ نرسیده، قادر به پذیرش مسئولیت هم نخواهد بود و در نتیجه اهمیت انتخاب فردی مناسب برای ازدواج مشخص میشود.
نامزدی؛ زمانی برای آشنایی
خیلیها ممکن است بپرسند فرآیند آشنایی چقدر زمان میبرد؛ یک هفته، یک ماه، یک سال یا بیشتر؟ مهدی خانآبادی ضمن بیان اینکه زمان مشخصی نمیتوان برای این مرحله مشخص کرد، میگوید: معمولا زمانی حدود یک تا سه ماه برای طی کردن فرآیند آشنایی کافی است. پس از آن هم زن و مرد براساس فرهنگی که در شهر و خانوادهشان وجود دارد، میتوانند بیشتر با یکدیگر آشنا شوند. به عنوان نمونه، در مناطقی که نامزدی جزئی از فرهنگ خانواده است و برای آنها جاافتاده، زن و مرد میتوانند پس از آشنایی با یکدیگر نامزد کنند. این نامزدی همان طور که یک گام رسمیتر از خواستگاری و آشناییهای قبلی است، میتواند فرصتی هم باشد برای کسب شناخت بیشتر. در این مواقع، حتی ممکن است آنها آنچه را که در زمان آشنایی از طرف مقابل شنیدهاند، در عمل هم تجربه کنند و با واقعیت روبهرو شوند.
به همین دلیل هم خیلی میگویند دوران نامزدی، دورهای سخت و دشوار است، اما سختیهای این دوران مربوط به شناخت بیشتری است که زن و مرد نسبت به یکدیگر به دست میآورند و این موضوع میتواند در موفقیت بیشتر آنها نیز موثر باشد. از طرفی هم، زوجی که تازه با یکدیگر آشنا شدهاند، ممکن است اختلاف نظر و مشکلات زیادی داشته باشند؛ اما این اختلافها طبیعی است و باید بدرستی حل شود. متاسفانه برخی افراد تصور میکنند زمان بهترین راهحل است در صورتی که چنین راهحلی خیلی موثر نخواهد بود و پس از ازدواج مشکلات دوباره نمایان خواهد شد. به همین دلیل روانشناسان میگویند در دوره نامزدی و آشنایی باید با شیوههای صحیح حل اختلاف با همسرتان آشنا شوید، نه اینکه تمام مشکلات را نادیده بگیرید.
همچنین یادتان باشد اشتباهات و نکاتی را که در رفتار همسرتان میبینید و نمیپسندید، نباید رک و مستقیم به او یادآوری کنید و در ضمن نباید او را خیلی زیر نظر بگیرید، طوری که احساس کند دائم تحت کنترل شماست. در مقابل، زمانی که همسرتان رفتاری را در شما میبیند که آن را تائید نمیکند و دوست ندارد، خوب است به جای اینکه در ظاهر آن رفتار را کنار بگذارید و دیگر آن را نشان ندهید، واقعا به فکر تغییر باشید تا پس از ازدواج هم مشکلی برایتان ایجاد نشود.
اشتباه دیگری که گاهی در دوران آشنایی و نامزدی اتفاق میافتد نیز این است که زن و مرد تصمیم میگیرند یکدیگر را تغییر دهند و برای همین مشکلات طرف مقابل را چندان مهم به حساب نمیآورند. در حالی که متخصصان میگویند هیچ انسانی را نمیتوان به این راحتی و به طور کلی تغییر داد و این باور اشتباهی است که میتواند زندگی زن و مرد را با مشکل مواجه سازد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 12930
#160
Posted: 24 Mar 2014 05:31
روابط راه دور
این نوع روابط که البته امکان موفقیت هم داراست با سه مشکل اصلی رو به روست که عبارتند از:
۱) نامزدتان را آن طوری که در واقع هست؛ فرصت نمیکنید ببینید.
اگر بدانید سه روز کنار نامزدتان خواهید بود؛ در این سه روز سعی می کنید بهترین رفتار و حالات ممکن خود را به او نشان بدهید و او نیز سعی می کند بهترین بخش های وجودی خود را به شما نشان دهد.
طبیعی است قسمت های بدقلق و ناجور شخصیتتان از چشم یکدیگر پنهان بماند و به طور کامل در اوقات خوشایند به سر ببرید.
شما می بایست به طور مثال نامزدتان را زمانی که تحت فشار یا دچار بحران است مشاهده کنید تا بتوانید میزان تفاهم خود را ارزیابی کنید.
پس شما به وقت و زمان نیاز دارید تا ابعاد مختلف شخصیت یکدیگر را کشف و بررسی کنید.
۲) گاهی شما این روابط رو انتخاب می کنید؛ چون حوصله پرداختن به نقاط ضعف خود را ندارید.
بعد از دو ماه نامزد خود را که در شهر دیگری زندگی می کند را می بینید؛ در میان صحبت هایش چیزهایی می گوید که شما خوشتان نمی آید و دلخور می شوید.
یا باید به دلیل حرفی که زده با او برخورد کنید که این چند روز با هم بودن را خراب خواهید کرد و یا به روی خودتان نمی آورید که ناراحت شده اید!
اغلب روش دوم را انتخاب می کنند؛ که از بروز تنش جلوگیری کنند تا بگو مگویی پیش نیاید و بدین سان از خیر ابراز احساس خود می گذرند.
مشکل اینجاست که شما و نامزدتان هرگز نخواهید آموخت چگونه مسایلتان را با یکدیگر حل و فصل کنید. بیان نکردن مسائل یا بیان نکردن دلخوری ها همانند بمبی خواهد بود که هر لحظه امکان دارد منفجر شود و شما در ظاهر نشان می دهید که همه چیز خوب و عالیست.
۳) دیدی غیر واقع بینانه نسبت به تفاهم دارید.
کسانی که روابط عشقی راه دور دارند نمی دانند چقدر نقاط مشترک اندکی دارند؛ چرا که مدام مشغول سرگرم کردن خودشان هستند.
زمانی که تعطیلات چند روزه ای را در کنار هم هستید؛ بیشتر وقتتان را صرف خوش گذرانی و عشق ورزی می کنید و بدین ترتیب تصویری غیر واقعی از رابطه به دست می آورید. در عمل فقط از تعطیلات که توام با خوشی بوده خرسند هستید؛ نه از اینکه با او بوده اید.
این احساس خرسندی زمانی که تصمیم به ازدواج گرفته میشود؛ دیگر به مثال قبل نیست و به شدت احساس یاس و سرخوردگی جایگزین می شود.
باید سعی کنید برای داشتن یه رابطه راه دور ماندگار باید در یک شهر و نزدیک یکدیگر باشید.
تنها راه رسیدن به سطوح و لایه های عمیق تری از صمیمیت و نزدیکی است برای زنده نگه داشتن عشقتان.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟