ارسالها: 208
#31
Posted: 10 Apr 2011 08:17
بالاخره آن روز رويايي فرا مي رسد؛ مردي که براي سال ها منتظرش بوديد، به شما پيشنهاد مي دهد؛ روزيکه با او قرار ملاقات مي گذاريد، صبح زود از خواب بلند مي شويد و تا آخرين حد ممکن به خودتان مي رسيد و سعي مي کنيد به بهترين شکل در مقابل او ظاهر شويد. بعد زمانيکه او را مشاهده مي کنيد: مثل اين است که انگار کله پا شده. يکمرتبه توجهتان به موهايش جلب مي شود که در هم و ژوليده است، بعد لباس هايش را مي بينيد، او يک تي شرت کهنه به تن کرده و شلوار جين قديمي و رنگ رفته اي را پوشيده. اما حالا شما(!) شيک ترين لباس هايتان را انتخاب کرده ايد و تيپ بسيار زيبايي زده ايد. ولي ديگر کار از کار گذشته و نمي توانيد عکس العملي نشان دهيد. مجبور مي شويد که با همان وضعيت با او بيرون برويد. حالا مي خواهم بدانم که او شما را کجا مي برد؟ بله، درست حدس زديد! به يکي از آبميوه فروشي هايي که همه ي دوستانش آنجا جمع هستند. نيمي از زمان را که مسلماً صرف صحبت کردن با دوست هايش مي کند و نيم ديگر را هم با شما در مورد آنها صحبت مي کند. بعد هم براي اينکه سنگ تمام بگذارد شما را به يک رستوران فست فود مي برد. کل اين قرار ملاقات فاجعه است. او مردي نيست که شما تصور مي کرديد. از خودتان مي پرسيد که واقعاً من به چه علت همه ي اين سال ها آرزوي آشنايي با او را داشتم! خوب وقتي که زمان خداحافظي فرا مي رسد چه کاري بايد انجام دهيد؟ چگونه بايد به اين رابطه خاتمه داده و به او بفهمانيد که تمايلي به ادامه ي ارتباط نداريد؟ چگونه مي توانيد با رعايت کمال ادب او را متوجه اين امر سازيد؟ کاملاً مشخص است که به هيچ وجه نمي خواهيد با او ارتباط برقرار کنيد. پس لازم نيست در اين مورد پنهان کاري به خرج دهيد. خيلي صريح برويد سر اصل مطلب. گاهي اوقات اگر بخواهيد در مورد اين مسائل روي خوش از خودتان نشان بدهيد، نمي توانيد به نتيجه برسيد. مهربان بودن با مردي که هيچ علاقه و احساسي نسبت به او نداريد، سيگنال هاي درهمي را به سوي او مي فرستد و ممکن است تصورات غلطي کند و در ذهن خود رابطه را گسترش دهد. نبايد تصميم بگيريد که از پنجره فرار کنيد، چون اين نوع واکنش مشکلات زيادي را با خود به همراه دارد، البته اين کار هم صحيح نيست که کيف و کت خود را برداريد و يک راست از درب خروجي بيرون برويد. بهتر است همه چيز را خيلي مسالمت آميز و دوستانه تمام کنيد. نبايد کسي را در سر دو راهي قرار دهيد، حرف هاي خود را خيلي رک و پوست کنده به او بگوييد. در پايان قرار ملاقات ابتدا از او تشکر کنيد و بگوييد که روز خوبي را در کنار او داشتيد، اما هيچ گونه شباهتي ميان افکار و روحيات خود با او پيدا نمي کنيد. مي توانيد اين کار را به صورت تلفني هم انجام دهيد. ممکن است برخي از خانم ها با استفاده از تلفن، حرف هاي خود را راحت تر بازگو کنند. اگر او به شما گفت که با يک مرتبه بيرون رفتن نمي توانيد در مورد او قضاوت کنيد و درخواست کرد که يک مرتبه ديگر با شما قرار ملاقات بگذارد، کاملاً قاطعانه با او برخورد کنيد و بگوييد که هيچ گونه تمايلي به انجام اين کار نداريد. زماني که نمي خواهيد هيچ گونه ارتباطي با يک چنين مردي داشته باشيد، بايد اين امر را براي او به طور کامل روشن کنيد. هيچ موقع به او نگوييد که مي خواهيد فقط به عنوان يک دوست معمولي با او ارتباط داشته باشيد مگر اينکه واقعاً بخواهيد دوستش باقي بمانيد. چرا که او باور مي کند، يک چنين اتفاقي مي افتد، و متاسفانه اين اصلاً چيزي نيست که شما انتظارش را داشته باشيد. آقايون مانند خانم ها قابليت تشخيص صحيح سيگنال هايي را که از طرف ديگران به سوي آنها فرستاده مي شود را ندارند. اگر مستقيماً به آنها نگوييد که حاضر به ادامه ي ارتباط با آنها نيستيد، ممکن است خيلي دير متوجه اين مطلب شوند. در کمال خونسردي و ادب بايد همه چيز را برايشان روشن کنيد. اگر قبول مي کنيد که تنها به عنوان يک دوست معمولي با او بيرون برويد بايد اين مطلب را کاملاً برايش مشخص کنيد زيرا ممکن است بعداً توقعاتي ايجاد شود که باعث پديد آمدن دلخوري براي هر دو طرف گردد. ملاقات با يک فرد جديد همانقدر که براي خانم ها دشوار است، براي آقايون هم سختي هاي مربوط به خودش را دارد. بنابراين شما، هم در قبال خود و هم در قبال طرف مقابل مسئول هستيد و اگر واقعاً تمايلي نداريد که در اين رابطه بمانيد بايد خيلي صادقانه به طرف مقابل بگوييد. با اين کار هر دو نفر مي توانند به رابطه پايان بخشيده و به دنبال ايجاد روابط ديگري بروند.
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
ارسالها: 208
#32
Posted: 10 Apr 2011 08:17
دلايل بسيار زيادي وجود دارد که چرا آقايون نمي توانند نظر خانم ها را به خود جلب کنند، اما من مي خواهم از زاويه اي به اين مسئله بپردازم که شايد شما تا کنون به آن فکر نکرده باشيد. زماني که صحبت از بازي جاذبه و جلب نظر به ميان مي آيد، بسياري از آقايون به سرعت نيازمند طرف مقابل مي شوند و خودشان را وابسته و فريفته نشان مي دهند. اين بدان معناست که خودشان استقلال فردي شان را زير پا مي گذارند. در اين حالت خانم احساس مي کند که طرف مقابل بيش از اندازه نسبت به او وابسته شده است و اين اصلاً نشانه ي خوبي نيست. زمانيکه تصور کرديد احساساتتان کنترل زندگي شما را بدست گرفته اند، در وهله ي اول بايد ببينيد که اين عواطف از کجا مي آيند و چگونه مي توانيد آنها را با حقايق زندگي جور کنيد. بسياري از آقايون در چنين شرايطي شکست مي خورند، چراکه توانايي کنترل افکار خود را از دست مي دهند و نمي دانند که چگونه بايد در مقابل يک خانم زيبا از خود عکس العمل نشان دهند. فقط به اين دليل که شما به او علاقمند هستيد، لزوماً به آن معنا نيست که او هم به شما علاقمند است. خانم ها در درک حرکات فيزيکي و فهم زبان حرکتي استعداد زيادي دارند. آنها اصلاً با اين قابليت به دنيا آمده اند و به راحتي هرگونه نشانه اي از استرس و عصبي بودن را مي توانند در شما تشخيص دهند. هر واکنش کنترل نشده اي که از خود بروز بدهيد، يا سعي تان بر آن باشد که فقط "خوبي" هاي او را ببينيد، و برايش بميريد، به آن معناست که شما در حال از دست دادن قدرت خود هستيد و به زودي استقلالتان از بين خواهد رفت. زمانيکه چنين اتفاقي روي دهد، بايد مطمئن باشيد که خانم نميتواند جذب شما شود. پس آقايوني که اين مقاله را مي خوانيد و تصور مي کنيد با روي خوش نشان دادن بيش از اندازه مي توانيد نظر خانم ها را به خود جلب کنيد و فکر مي کنيد که خود حقيقي تان را نبايد در مقابل او آشکار کنيد، مطمئن باشيد که در رابطه شکست مي خوريد. بايد با خودتان و با احساساتتان صادق باشيد. شايد ديگر لازم نباشد که تکرار کنم تعداد زيادي از خانم اين روزها دوست ندارند توسط آقاون اسکورت شوند و نمي خواهند احساس کنند که بايد تعهد کامل نسبت به يک مرد داشته باشند. آنها بيشتر ترجيح مي دهند که آزاد باشند و اجازه دهند که هر اتفاقي که قرار است بيفتد به طور طبيعي و به خودي خود روي دهد. بسياري از آقايون در مقابل خانمي که دوستش مي دارند آنقدر عصبي و دست پاچه مي شوند که رابطه را به جايي مي کشانند که ديگر نمي توان اميدي به نجات آن داشت. خانم در يک چنين شرايطي علاقه ي خود نسبت به طرف مقابل را از دست مي دهد؛ اما متاسفانه آقا متوجه نيست و باز هم مي خواهد تلاش کند و صميمت و هواخواهي خود را به خانم اثبات کرده و رابطه را به اوج قله هاي موفقيت برساند. از سوي ديگر بايد در نظر داشت که همه ي آقايون با قدرت ذاتي به منظور خشنود ساختن خانم ها به دنيا مي آيند. اين امر اگر در حدود طبيعي انجام پذيرد، رضايت خانم را جلب خواهد کرد و حتي از پول و ثروت هم براي او پر اهميت تر است. خانم فقط بايد مطمئن شود که فردي را که انتخاب نموده يک مرد واقعي است و از تمام زوايا مي تواند به او اعتماد کند. خانم ها منتظر هستند تا مرد واقعي زندگي شان از راه برسد. کسي که به آنها و به جسمشان -بدون اينکه يک کلمه حرف بزند- احترام بگذارد. حقيقت اينجاست که اين روزها يک چنين مردهايي خيلي کم پيدا مي شوند. فقط کافي است که با قدرت طبيعي خود ارتباط برقرار کنيد تا بتوانيد به قلب همسرتان نفوذ کنيد.
اين قدرت حتي از "شخصيت" مستقل شما و يا حتي شخصيت اجتماعي تان نيرومند تر است و اگر واقعاً قصد داريد که نظر کسي را به خود جلب کنيد و به آنها چيزي را که طلب مي کنند و به دنبالش هستند بدهيد، بايد مطابق با آنچه پيشتر گفته شد از خود عکس العمل نشان دهيد. مي بايست تلاش کنيد تا تبديل به مردي شويد که "در پوست خود آرام" است. سعي کنيد که اين تناسب و تجانس را در همه حال حفظ نماييد؛ آنوقت مي بينيد که خانم مورد نظر با شما متفاوت برخورد مي کند و طور ديگري به شما نگاه کرده و متوجه وجودتان مي شود. اگر او به شما علاقمند شود، يعني شما به موفقيت رسيده ايد چراکه در اين صورت، او کسي است که شما را انتخاب کرده و شما مي توانيد او را به راحتي به سمتي که مي خواهيد هدايت کرده و در کنار او خوشبخت شويد. پسرهاي زن ذليل به اين دليل نمي توانند نظر خانمي را که مي خواهند به خودشان جلب کنند چراکه به طور غريزي و طبيعي با خانم برخورد نمي کنند و مي خواهند خود واقعي شان را پنهان کرده و خودشان را کس ديگري نشان دهند. آيا اگر مردي در فضايي بزرگ شده باشد که به او ياد داده باشند حقيقت اين است که بايد قدرت حقيقي و تاثير مردانه ي خود را مخفي کني، گناه اين آموزش غلط بر دوش خودش مي افتد؟ به هيچ وجه. اما آيا مسئول رفتار فعلي و وقايعي که در آينده برايش اتفاق مي افتد نيست؟ چرا، هست. درک چنين مسائلي به او اجازه مي دهد تا مرز موفقيت کلي پيش رود، درست همان موفقيتي که هميشه آرزويش را داشته. اجازه دهيد خيلي راحت با شما صحبت کنم، دوست دارم به قضيه اينچنين نگاه کنيد: همانطور که قرار گذاشتن با يک دختر زشت و چاق براي يک مرد واقعه ي وحشتناکي است، يک خانم هم نميتواند با مرد بي شخصيت قرار ملاقات بگذارد و او را در زندگي خود راه بدهد. اين روزها خانم ها هم به اندازه ي آقايون از برقراري رابطه ي جنسي لذت ميبرند، اما ترجيح ميدهند که ابتدا به فرد مورد نظر اعتماد کنند. در اين ميان اگر شما بيش از اندازه از خود وابستگي نشان دهيد، بيش از اندازه به او علاقمند شويد، و طرز برخوردتان را با او عوض کنيد، به جايي نخواهيد رسيد. اما خبر خوشحال کننده اينجاست که خانم ها به راحتي متوجه مي شوند که چه زمان شما تبديل به مردي مي شويد که آنها مي خواهند. براي اينکه از هر گونه شکستي در اين زمينه جلوگيري کنيد، بايد شخصيت خود را در 3 حوزه ي طبيعي و ذاتي، استقلا طلبي، و روابط اجتماعي همواره در يک حد مطلوب نگه داريد. با اين کار خانم هميشه مشتاق به ادامه رابطه با شماست و براي قرار گذاشتن با شما هر فرصتي را مغتنم مي شمارد. کل اين مبحث تنها در همين نکته ي ارائه شده، خلاصه مي شود و اينجا دقيقاً همان نقطه اي است که وقتي برخي از آقايون به آن مي رسند، استپ کرده متاسفانه شکست مي خورند؛ چرا که آنها طرز برخورد مناسب در بازي جاذبه و جلب نظر را نميدانند و متوجه نيستند که چگونه مي توانند خود واقعي شان را نشان داده و طبيعي برخورد کنند. چيزي که خانم ها مي خواهند اين است که شما خودتان باشيد! پس بهتر است سعي نکنيد آنها را فريب بدهيد و خودتان را به جاي کسي که نيستيد جا بزنيد. هر مردي بدون در نظر گرفتن وضعيت مالي و قيافه چنين پتانسيلي را در وجود خود دارد. همه چيز به اين بر مي گردد که وقتي او در کنار شماست چه احساسي کند و همه چيز هم ختم مي شود به اين مطلب که شما چه شخصيتي داريد و چه تيپ آدمي هستيد. بنابراين من به شما پيشنهاد مي کنم که با در نظر گرفتن مسائل ذکر شده راه هر گونه شکستي را مسدود کنيد، و خودتان باشيد تا بتوانيد در دنياي قرارهاي ملاقات به موفقيت دست پيدا کند.
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
ارسالها: 208
#33
Posted: 10 Apr 2011 08:18
يکـي از ارباب رجوع هايم روزي از من سوال کرد که اعتماد کردن به يک فرد ديگر چه معنايي را در بردارد. او ميخواست بداند که درمقابل همسري که نادرست، متقلب، بيملاحظه است و بـراي خود معشوقه ميگيرد، چه عکس العملي بايد نشان داد. او مي خواست بداند که آيا اين امکان وجود دارد زمانيکه فرد کـار نادرستي را انجام مـي دهد، باز هم بتوان اعتماد و اطمينان را مجدداً در رابطه بوجود آورد يا خير. • اعتماد به ديگري بر چه اموري دلالت مي کند؟ اعتماد به مفهوم کاربردي بدين شرح است که شما به طرف مقابل اطمينان مي کنيد، تصورتان بر اين است که با شما صادق است، به قول هاي خود وفادار است و آنها را عملي مي کند، به شما وفادار است، و ترکتان نخواهد کرد. در اين قسمت فاکتورهايي مطرح مي شوند که پيرامون مبحث اعتماد بايد آنها را در نظر بگيريد. هنگاميکه ميخواهيد به ديگران اعتماد کنيد بايد يک چهارچوب واقع گرايانه را در ذهن خود مجسم کنيد و اين احتمال را نيز بدهيد که امکان خطا و شکست نيز وجود دارد. اعتماد بايد در محيطي مملو از خواست و اراده و بخشش بوجود آيد و در نظر داشته باشيد که اعتماد در کنار محبت و پذيرش است که به اوج شکوفايي خود خواهد رسيد. اعتقاد بر اين است که در مقوله اعتماد، هيچ گونه ماشين جادويي وجود ندارد؛ به اين معنا که چنين نيست شما موادي را وارد ماشين مورد نظر کرده و از آنطرف اعتماد بدست آوريد. درون افراد بسيار پيچيده است، ممکن است آسيب ها و لطماتي را در گذشته تجربه کرده باشند. ترس ها و شکست هاي گذشته ممکن است پذيرش آنها را براي اعتماد پايين بياورن، اما به هر حال همه ي انسان ها اين توانايي را دارند که گذشته ي خود را تغيير داده و اعتماد و اطمينان را مجدداً به رابطه ي خود راه بدهند. شما مي توانيد اعتماد را در رابطه هايي که اعتماد در آن از بين رفته است از نو زنده کنيد. در اين راه کمک پروردگار را نيز نبايد فراموش کرد. • انتظارات خود را تدوين کنيد همه ما انسان هستيم، سست و شکننده ايم، ممکن است دچار وسوسه و اشتباه شويم، و گناهي را مرتکب شويم. به همين دليل زماني که به کسي اعتماد مي کنيد بايد نوعي اعتماد واقع گرايانه را براي خود مرجع قرار دهيد. به مرور زمان هر چقدر که رابطه صميمي تر مي شود، اعتماد ميان طرفين نيز افزايش پيدا خواهد کرد. چرا که وقتي شما با کسي که دوستش مي داريد زماني را صرف مي کنيد و به مرور زمان شناخت و آگاهي شما از او زياد تر مي شود، نتيجتاً با هم تفاهم بيشتري پيدا ميکنيد و اعتبار رابطه شما نيز افزايش مي يابد. شما مي توايند نسبت به خصوصيات اخلاقي، شخصيت، نيازها، خواست ها، محرک ها و ترس هاي طرف مقابل ديد بازتري پيدا کنيد و به اين واسطه اربتاط بهتري را با او برقرار کنيد. عشق بي حد و مرز به راحتي ميتواند اعتماد ايجاد کند به اين دليل که وقتي شما يک چنين عشقي را نسبت به فرد مقابل ابراز مي کنيد، فرد به طور معمول و به خودي خود مي تواند حس پذيرش القا شده ازسوي شما را درک کند و با شما احساس راحتي پيدا مي کند. فرد مورد نظر همچنين مي تواند به راحتي احساساتش را با شما در ميان بگذارد. عشق بي قيد و شرط همچنين مي تواند سبب ايجاد عزت نفس در فرد گردد و ترس از عدم پذيرش را در آنها به ميزان زيادي کاهش دهد. به اين طريق آنها در ارائه ي احساساتشان نسبت به شما صادق خواهند بود و نظرها و عقايدشان را به راحتي با شما در ميان مي گذارند و از شکست هايشان با شما سخن خواهند گفت. نتيجه ي انجام چنين اعمالي، اعتماد و اطمينان را به رابطه ي شما دعوت خواهد کرد. دليلش اين نيست که فرد مقابل انسان کاملي است بلکه تنها دليلش اين است که با صداقت در اين رابطه رفتار شده است. • عشق مطلق صبور و مهربان است اين عشق به دنبال کسب منافع شخصي نيست. هيچ موقع تاريخچه اي از کارهاي اشتباه را در ذهن خود ثبت نمي کند. زمانيکه عشق صبور نباشد، تحمل نکند، بخشش نداشته باشد، هميشه مايوس باشد، و دنبال خطا و اشتباه بگردد سبب ايجاد ترس مي شود و فقط به دنبال پيدا کردن عيب و نقص در طرف مقابل است. عشقي که در آن ترس وجود داشته باشد، جوي از تخريب، نادرستي و بي ثباتي را ايجاد مي کند. شما در ابتدا مي توانيد حد محدودي از اعتماد را به طرف مقابل داشته باشيد تا او را به خوبي بشناسيد؛ آنوقت آنها به مرور زمان متوجه مي شوند که واقعاً به آنها اهميت مي دهيد، اما حقيقت اينجاست که برخي از افراد براي نابودي احساسات ديگران هيچ ارزشي قائل نميشوند. به طور حتم زمانيکه کسي در قبال آنها قول خود را مي شکند، به وعده اي که داده عمل نمي کند، خيانت مي کند، بي وفايي مي کند، و يا دروغ مي گويد بايد خودش را تغيير دهد. شما مي توانيد از او تقاضا کنيد که برخي چيزها را عوض کند و اين ريسک را بپذيريد که مجدداً همه چيز را از نو شروع کنيد. مي توانيد براي شروع مجدد از منابع مختلفي از جمله مشاور کمک بگيريد. اگر افکار خودکشي به ذهنتان خطور کرد، مي توانيد با 110 تماس بگيريد و يا به اورژانس بيمارستان مراجعه نماييد. اگر فرد مقابل در مورد تغيير جدي نبود و مرتباً به دروغ گفتن ادامه مي داد، آنوقت بايد روي اين مطلب فکر کنيد که "آيا بهتر نيست رابطه ي خود را پايان بخشيد؟" • نگاه دقيقي هم به خودتان بيندازيد شما خودتان انسان کاملي نيستيد و احتمالاً زماني بوده که کساني را که دوستتان مي داشتند را ناراحت و نااميد کرده و آنها را از خودتان رنجانده ايد. مي توانيد قول بدهيد که هيچ گاه چيزي که باعث آزار رسيدن باشد نگوييد، هيچ گاه دروغ نگوييد، مبالغه نکنيد و هميشه به قول هايتان عمل کنيد. اما از آنجايي که شما انسان هستيد باز هم ممکن است که اشتباه کنيد و فرد مورد نظر را نااميد کنيد. تنها چيزي که شما و شريکتان مي توانيد به هم قول بدهيد اين است که رشد کنيد به دنبال حق باشيد و از پروردگار طلب قدرت و تغيير کنيد. در اين صورت شما و کسي که دوستش مي داريد، هر دو قابل اعتماد تر مي شويد و هر چند که هيچ يک از شما دو نفر نمي توانيد انسان هاي کاملي باشيد، اما مي توانيد در رابطه تان براي يکديگر قابل ستايش باشيد. در هر رابطه اي که انسان ها با يکديگر برقرار مي کنند به هر حال اين امکان زياد است که انواع مختلفي آزار و اذيت در آن بوجود آيد. به همين دليل همه ي ما نياز داريم که تبديل به افرادي شويم که راحتتر مي بخشند و راحت تر به اشتباهاتشان اعتراف ميکنند. اين توانايي روح افراد را تصفيه کرده، تواضع و فروتني را در ميان افراد گسترش مي دهد و صلح و دوستي را در ميان آنها برقرار مي سازد. به اين طريق بر ژرفاي عشق و سرسپردگي موجود در رابطه افزوده مي شود.
اجزاي تشکيل دهنده ي عشق از جمله بخشش و سرسپردگي از جمله مهتمرين مولفه هاي ايجاد اعتماد در يک رابطه محسوب مي شوند. بخشش به شما اين اجازه را مي دهد که از نو همه چيز را براي يک مرتبه ي ديگر شروع کنيد و براي بار ديگر به يک انسان جايز الخطا اعتماد کنيد. عشق و محبت، اعتماد را تقويت مي کند. سرسپردگي و صداقت حس مسئوليت پذيري طرفين را نسبت به يکديگر افزايش ميدهد. براي بدست آوردن اطلاعات بيشتر در اين زمينه مي توانيد مبحث بخشش و دلايل سخت بودن بخشش را مطالعه نماييد. توانايي بخشش از توانايي بخشيدن فردي نشات مي گيرد. همه ي ما انسان هستيم و در زندگي خود دچار نقصان و کاستي مي شويم. انسانها به راحتي مي توانند روح خود را پاک کنند هر چند هم وقايع ناگوار بيشماري در گذشته برايشان اتفاق افتاده باشد. خداوند امروز به ما قدرت داده و براي آينده نيز اميد را برايمان مقرر نموده است. هر اتفاقي که ديروز برايتان روي داده باشد، بخشيده خواهد شد و فرداها خداوند به همراه شما خواهد بود.
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
ارسالها: 208
#34
Posted: 10 Apr 2011 08:18
برخي از خانم ها تمايل دارند که با مردهاي متاهل ارتباط برقرار کنند و اين کار را تنها به خاطر ريسک و هيجاني که در بردارد انجام مي دهند. واقعاً تاسف آور است. گاهي اوقات اين افراد اصلاً متوجه نيستند که تا چه اندازه ضرر و زيان به بار مي آورند. بعضي وقت ها يک چنين خانم هايي تنها به برقراري رابطه ي جنسي و پول فکر مي کنند. در برخي موارد ديگر هم کار به جايي مي رسد که يکي از طرفين نسبت به ديگري احساس پيدا کرده و به او علاقمند مي شود. اين براي همسر اول انصاف نيست که يک نفر ديگر از راه برسد و شوهر او را با خود ببرد. همسر اول در کل اين ارتباط بي گناه است. اين حق خانم نيست که آسيب هاي عاطفي شديدي را تحمل کند و شاهد آن باشد که همسرش با زن ديگري ارتباط برقرار کرده. زمانيکه يک زن با احتساب به اين امر که طرف مقابل داراي زن و زندگي مي باشد، باز هم با او ارتباط برقرار مي کند، فقط در پي رسيدن به نيات پليد و شيطاني خودش است. اصلاً برايش اهميتي ندارد که ممکن است همسر اول اين آقا چه آسيب هايي را متحمل شود. اين زن فقط نيتش اين است که زندگي او را از هم بپاشاند. يک چنين زن هايي معمولاً سعي مي کنند رفتارهاي خودشان را به طرق مختلف توجيه کنند و خيانت موجود را پيش برده و زندگي زن و شوهر را از هم بپاشند. اکثر خانم هايي که خيانت پيشه مي کنند و با مردهايي که داراي همسر هستند ارتباط برقرار مي کنند اين کار را تنها به دليل احساس قدرت انجام مي دهند. با اين کار احساس مي کنند که قدرت آن را دارند تا مرد را از همسرش جدا سازند. البته گاهي اوقات اين کار جواب نمي دهد و در اکثر موارد مرد از همسر اولش جدا نمي شود. در چنين حالتي معمولاً مرد دوباره با احساس شرمندگي به سوي همسر اولش باز ميگردد و سعي مي کند که رابطه اي را که خراب نموده مجدداً بازسازي کرده و روابط خود را با همسرش بهبود بخشد. البته در برخي موارد هم ديده شده است که وقتي خانم با مردي متاهل ارتباط برقرار کرده، خودش هم نمي دانسته که اين مرد متاهل است. برخي از مردهاي متاهل در مورد وضعيت تاهل خود به خانم هاي ديگر دروغ مي گويند. به هر حال اين امکان وجود دارد که چه مرد و چه زن هر کدام به نقطه اي برسند که احساس گناه به آنها دست بدهد و از خيانت کردن خود پشيمان بشوند. اگر اين احساس گناه شدت پيدا کند، يکي از طرفين به اين ارتباط پايان مي دهد. برخي از آقايون تنها به اين دليل که قادر به تحمل تعارض و دوگانگي در زندگي خود نيستند به يک چنين ارتباطي پايان مي دهند. احساس گناه مانند کنه به جانشان مي افتد و آنها را رها نمي کند. البته در اين ميان مردهايي هم وجود دارند که به هيچ وجه احساس گناه نمي کنند و هيچ تمايلي هم به بهبود رابطه از خود نشان نمي دهند. اين قبيل افراد معمولاً از همسر اول خود جدا مي شوند و سپس با معشوقه ي خود ازدواج ميکنند. البته زمانيکه هيچ اميدي براي بهبودي رابطه به چشم نمي خورد، شايد طلاق بهترين گزينه ي انتخابي باشد. همسر اول معمولاً در يک چنين شرايطي احساس خشم، و عصبانيت مي کند و اغلب اين حس را پيدا مي کند که شايد تقصير او بوده که همسرش به او خيانت کرده و به اين امر فکر ميکند که چه خطايي از او سر زده است؛ اما حقيقت اينجاست که همسر اين آقا هيچ کار اشتباهي انجام نداده، خيانت به اين دليل اتفاق افتاده است که آقا تصميم گرفته به همسر خود خيانت کند. مردي که خيانت مي کند اين کار را عليرغم ميل باطني همسر خود انجام مي دهد. اگر يک مردي از زندگي خود احساس رضايت نمي کند، بايد درخواست طلاق بدهد نه اينکه به همسر خود خيانت کند. واقعاً جاي تاسف است که چرا برخي از آقايون زندگي مشترک خود را آنقدرها که بايد و شايد جدي نمي گيرند. آسيب زماني به حد اعلاي خود مي رسد که شوهر، زن دوم را باردار مي کند. بارداري مشکلات را هزار مرتبه پيچيده تر مي کند. اين مسئله براي همسر اول غير قابل تحمل است. خيانت را تنها زماني مي توان بخشيد که هر دو نفر تصميم بگيرند که واقعاً به صورت صميمانه بر روي از بين بردن آن کار کنند. براي اينکه فرد بتواند طرف مقابل را ببخشد، زمان لازم دارد. بازسازي اعتماد و اطمينان مستلزم گذر زمان است. اگر کسي که يک بار خيانت کرده بود، مجدداً اين کار را انجام دهد، واقعاً جاي تامل وجود دارد چراکه يک مرتبه از خطاي او چشم پوشي شده و اين بار دومي است که مجدداً يک چنين خطاي نابخشودني را تکرار مي کند
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
ارسالها: 208
#35
Posted: 10 Apr 2011 08:19
چه زماني متوجه حضور کسي در قلب خود ميشويد؟ عشق در کيمياي ذهنتان باعث چه رويدادي ميگردد؟ و آيا عاشق شدن صرفاً طريقه اي طبيعي براي حفظ بقاي نوع بشر است؟ ما نام عشق را بر آن مي نهيم. عشق به مانند روشناي آفتاب حس ميگردد. اما روح بخش ترين احساسات انسانها شايد همين راه حل زيباي طبيعت براي بقاي نسل آدميان و توليد مثل آنها باشد. مغر توسط مجموعه اي از مواد شيميايي اثر بخش، ما را در دام عشق گرفتار مي آورد. تـصور بر اين است که در حال گزينش شريکي براي خود هستيم، در حالي که ممکن است طعمه اي دلباخته براي دام دوست داشتني طبيعت بيش نباشيم. آنگونه که شما تصور ميکنيد نيست... روان پژوهان نشان داده اند در حدود 90 ثانيه تا 4 دقيقه زمان لازم است تا شما درباره عشق کسي تصميم گيري نماييد. تحقيقات گوياي اين مطلب مي باشند: %55 از طريق زبان جسماني علاقه پديد مي آيد %38 از طريق لحن صدا و سرعت سخن گفتن فقط %8 از طريق گفتگو عاشق ميشوند 3 مرحله عشق روانشناسان براي عشق سه مرحله پيشنهاد نموده اند: شهوت، مجذوبيت و تعلق. هر کدام از اين مراحل بدليل وجود هورمونها و مواد شيميايي خاصي ايجاد ميشوند. مرحله 1: شهوت اين اولين مرحله عشق بوده و در هر دو جنس زن و مرد بدليل وجود هورمونهاي جنسي استروژن و تستسترون پديد مي آيد. مرحله 2: مجذوبيت زماني شگفت انگيز، هنگاميکه به عشقي حقيقي مبتلا شده ايد و بسختي ميتوانيد به ديگران فکر کنيد. دانشمندان بر اين باورند که سه انتقال دهنده عصبي اصلي در اين مرحله دخيل ميباشند: آدرنالين، دوپامين و سروتونين آدرنالين مراحل ابتدايي علاقمندي به يک فرد باعث فعال شدن واکنشهاي استرس زا و افزايش سطح آدرنالين و کرتيزول در خون مي گردد. اين فرآيند تاثير فريبنده اي در فرد ايجاد ميکند: وقتي او را براي اولين بار مي بينيد بدنتان عرق مي کند، قلبتان سريعتر ميتپد و دهانتان خشک ميگردد. دوپامين يک زوج تازه ازدواج کرده تحت معاينه مغزي قرار گرفتند و مشخص گرديد که ميزان سطح دوپامين که نوعي انتقال دهنده عصبي بشمار ميرود در آنها بالا است. اين هورمون از طريق رهاسازي حس شديدي از لذت، باعث تحريک 'ميل و رغبت' در شخص ميگردد. اين دقيقاً همان تاثيري است که بعد از مصرف کوکائين در مغز بوجود مي آيد! نتايج آزمايشات دال بر وجود مقدار قابل توجهي از دوپامين در اغلب زوجين ميباشد: افزايش انرژي، کاهش نياز به خواب و غذا، حواس متمرکز و لذتي مطبوع در کوچکترين جزئيات رابطه. سروتونين و در انتها سروتونين، يکي از مهمترين هورمونها، که باعث ميگردد بسيار زياد به معشوقتان فکر کنيد. آيا عشق شيوه تفکرتان را تغيير مي دهد؟ در يک بررسي علمي مشخص شد که در مراحل اوليه ايجاد عشق ( مرحله مجذوبيت ) نحوه فکر کردن دچار دگرگوني شگرفي مي شود. از بيست زوج جوان که ابراز علاقه بسيار شديدي نسبت به هم مي نمودند، دعوت بعمل آمد تا مشخص گردد که آيا مکانيزم تفکر دائمي به معشوق در مغز با مکانيزمي که باعث بروز اختلال وسواس فکري-عملي ميشود ارتباطي دارد يا خير. با تحليل نمونه هاي خوني گرفته شده معلوم گرديد که ميزان هورمون سروتونين در زوجهاي جوان با سطوح پايين اين هورمون در بيماران وسواس فکري-عملي برابري ميکند. عشق نياز به ناپيدايي دارد افرادي که بتازگي عاشق هم شده اند صورتي خيالي، شاعرانه و ايده آل به شريک زندگيشان مي بخشند، محاسنشان را بزرگ نمايي نموده و عيوبشان را مي پوشانند. همچنين زوجهاي جوان، خودِ رابطه را نيز متعالي جلوه مي دهند و تصور ميکنند که رابطه شان از هر زوج ديگري صميمي تر و زيباتر است. روانشناسان معتقدند که ما به چنين نگرش خالصانه اي نيازمنديم. اين نگرش باعث ميگردد، تا زمان وارد شدن به مرحله بعدي عشق، يعني تعلق، در کنار يکديگر باقي بمانيم. مرحله 3: تعلق تعلق ضمانتي است که زوجين را متعهد ميکند براي بچه دار شدن و پرورش آنها به اندازه کافي در کنار هم زندگي کنند. دانشمندان تصور ميکنند که دو هورمون اصلي در رابطه با ايجاد حس تعلق دخيل هستند: اکسيتوسن و واسوپرسين. اکسيتوسين - هورمون نوازش اکسيتوسين هورموني قدرتمند است که توسط زنان و مردان در حيم ارگاسم ترشح ميشود. اين هورمون احتمالاً حس تعلق را عميق تر نموده و باعث ميگردد زوجين بعد از اتمام رابطه جنسي بيش از پيش نسبت به هم احساس نزديکي کنند. مطابق با اين نظريه، هر قدر زوجين بيشتر رابطه جنسي برقرار کنند، پيوستگي و صميميت بين آنها نيز بيشتر خواهد شد. اکسيتوسين هنگام زايمان نيز ترشح شده و به ايجاد پيوند عاطفي قوي بين مادر و کودک، کمک شاياني مي نمايد. يکي ديگر از وظايف اين هورمون خروج اتوماتيک شير از سينه مادر در هنگام گرسنگي کودک است. يک استاد روانشناسي نشان داد که اگر ترشح طبيعي هورمون اکسيتوسين در گوسفندان و موشها متوقف شود، آنها تازه متولدين خود را پس خواهند زد. بطور عکس، تزريق اکستوسين به موشهاي ماده اي که هيچگاه رابطه جنسي نداشتند، باعث دوستي کردن آنها با نوزادان موشهاي ديگر گرديد. موشهاي ماده اين نوزادان را گونه اي مراقبت ميکردند که گويي متعلق به خودشان است. واسوپرسين واسوپرسين يکي ديگر از هورمونهاي مهم در مرحله تعهد بلند مدت است و بعد از رابطه جنسي ترشح ميگردد. واسوپرسين (هورمون ضد ادرار) به همراه کليه ها جهت کنترل تشنگي کار ميکند. نقش بالقوه اين هورمون در روابط بلند مدت زماني که محققان مشغول مشاهده رفتارهاي موشهاي صحرايي بودند مشخص گرديد. موش هاي صحرايي در روابط جنسي که لزوماً براي توليد مثل نبود، بيشتر شرکت ميکردند. آنها همچنين - همانند انسانها - رابطه زوجيت مستحکم تر و پايدارتري را بنا مي نمودند. زمانيکه به اين موشها داروي متوقف کننده اثر واسوپرسين خورانده مي شد، بدليل از بين رفتن صميميت و عدم مراقبت احساسي از جفت، ارتباط آنها با جفتشان بسرعت قطع مي گشت. و در نهايت... چگونه عاشق شويم شخصي کاملاً غريبه را بيابيد. به مدت نيم ساعت اطلاعاتي صميمي درباره زندگيتان در اختيار يکديگر قرار دهيد. سپس به مدت چهار دقيقه بدون اينکه حرفي بزنيد عميقاً به چشم هاي هم خيره شويد. يک روانشناس مشهور که در حال مطالعه دلايل عاشق شدن انسانها ميباشد، از چندين زن و مرد درخواست کرد تا سه مرحله بالا را انجام دهند و متوجه گرديد که بسياري از زوج ها بعد از يک آزمون 34 دقيقه اي عميقاً احساس مجذوبيت مي نمودند. دو زوج مورد مطالعه وي بعدها با يکديگر ازدواج کردند
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
ارسالها: 208
#36
Posted: 10 Apr 2011 08:19
آيا شما و همسرتان احساس مي کنيد که زندگي مشترکتان ميل و رغبت و گرما و انرژي خود را از دست داده است؟ آيا اشتياق و فضاي رمانتيک رابطه ي خود را از دست رفته تصور مي کنيد؟ تصور بر اين است که وقتي چند سال از زندگي مشترک دو نفر مي گذرد، يک چنين حالتي بوجود مي آيد. اکثر زوج ها مي گويند که در ابتدا رابطه ي آنها خيلي گرم و پر شور بوده است؛ اما چه اتفاقي افتاده؟ چه چيزي شور و هيجان ابتدايي را از آنها گرفته؟ پاسخ اين سوال کاملاً ساده و قابل درک است. در ابتداي رابطه طرفين در حال درک و يافتن خصوصيات يکديگر هستند. آنها تمايل دارند که مرزها و محدوده هاي يکديگر را شناسايي کنند. بيشتر زوج ها از زماني که با يکديگر آشنا مي شوند، تا وقتي که با هم ازدواج مي کنند، هيچ گونه رابطه ي جنسي با هم برقرار نمي کنند؛ اما آيا اين امر بدان معناست که در دروران عقد هم نمي توانند به هيچ وجه يکديگر را لمس کنند؟ اصلاً؛ اين دقيقاً همان کاري است که در اين دوران بايد انجام دهند. آنها بايد يکديگر را لمس کرده و نوازش کنند. يکديگر را در آغوش بگيرند و ببوسند. ميل خود را نسبت به ديگري ابراز کنند، و به طرف مقابل نشان دهند که احساس زيادي نسبت به او دارند. زمانيکه زوجين به مرحله ي معاشقه برسند، از تحريک پذيري بالايي نسبت به هم برخوردار خواهند بود. اين مسئله به دليل امري فراي شيمي مطلوب في ما بين بوجود مي آيد و مي توان گفت که بخش اعظمي از آن به دليل نوازش کردن ها و در آغوش گرفتن ها بوجود مي آيد. دوران ابتدايي ازدواج سرشار است از حمام هاي آب گرم دو نفره و معاشقه هاي طولاني مدت. اما چرا پس از مدتي همه چيز ناپديد مي شود؟ من تصور مي کنم که دليل اصلي اين امر که ميل و اشتياق براي ارتباط جنسي پس از چندي در ميان زوجين از بين مي رود اين است که شرکاي جنسي ديگر براي هم جديد و باروح و پرنشاط نيستند. زوجين ديگر مانند گذشته همديگر را لمس نمي کنند، در آغوش نمي گيرند، و ناز و نوازش نمي کنند. به نظر مي رسد که فقط به اين خاطر به رختخواب مي روند که ارضا شوند و هيچ چيز ديگر برايشان مهم نيست. آيا آنها فراموش کرده اند که ارگاسم تنها بخش ناچيزي از ارتباط جنسي است؟ رابطه ي جنسي به اين دليل در ابتداي آشنايي از جذابيت بالايي برخوردار است چرا که در آن نوازش و لمس کردن و در آغوش گرفتن زيادي وجود دارد. به اين امور به طور کلي "پيش نوازي" اطلاق مي شود؛ اما چقدر اتفاق مي افتد که زوج هايي که براي 10 سال يا بيشتر با هم ازدواج کرده اند، چنين کارهايي را براي هم انجام دهند؟ اگر بخواهيم صادقانه به اين پرسش پاسخ دهيم، بايد بگوييم که به ندرت چنين اتفاقي روي ميدهد. چقدر اتفاق مي افتد که يکديگر را در آغوش بگيرند و شيطنتت به خرج دهند؟ متاسفانه به ندرت. اما جاي هيچ گونه نگراني وجود ندارد؛ شما اگر بيستمين سال زندگي مشترکتان را نيز مي گذارانيد اين توانايي را داريد که اشتياق و تمايلي که در ماه عسل داشتيد را به زندگي خود بازگردانيد! تنها چيزي که به آن نيازداريد قدري پيش نوازي است. در حقيقت پيش نوازي بخش مهمي از يک ارتباط جنسي موفقيت آميز را تشکيل ميدهد. چيزي است که سبب مي شود طرف مقابل بيش از پيش تحريک شود. حرکت کوچکي است که سبب مي شود ميل طرف مقابل به شما دو چندان شود. زمانيکه فقط به بستر رفته و همه چيز را با مقاربت شروع کنيم، نبايد انتظار باشيم که تحريک شويم و به اوج لذت جنسي دست پيدا کنيم. اين امکان وجود دارد که برخي از افراد حتي موفق شوند به ارگاسم نيز برسند، اما بايد نيمي از وقت خود را صرف تحريک کردن خود و طرف مقابل بکنند.اين کار فاصله زيادي با يک معاشقه ي رمانتيک دارد. اما اگر ارتباط جنسي خود را با قدري پيش نوازي بياميزيد، آنوقت پيش از مقاربت هر دو نفر به مرحله ي تحريک شدگي مي رسند. هر دو نفر آماده هستند، تمايل دارند و به اندازه ي کافي برانگيخته شده اند. اين امر سبب مي شود رابطه بهتري را برقرار کرده و هر دو نفر رضايت بيشتري را از ارتباط خود احساس کنند. پيش نوازي چيزي نيست که حتماً لازم باشد آنرا قبل از ارتباط جنسي شروع کنيد. پيش نوازي را حتي مي توانيد صبح شروع کنيد، حتي اگر تا پايان شب نتوانيد رابطه ي جنسي برقرار کنيد. به خاطر داشته باشيد که همان نوازش ها، در آغوش گرفتن ها و بوسه هاي کوچک هستند که تمايل و برانگيختگي زيادي در طرف مقابل ايجاد مي کنند. خوب شروع کنيد و حتي زمانيکه در حال تماشاي فيلم هستيد دستتان را بر روي پاي معشوقه تان بگذاريد. بوسه هاي آرام و لطيف از او بگيريد و کمي شيطنت کنيد و يا حتي خيلي زياد... فقط فراموش نکنيد که مهمترين قسمت يک رابطه جنسي رضايت بخش، چيزي نيست جز.... پيش نوازي! .
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
ارسالها: 208
#37
Posted: 10 Apr 2011 08:20
گفتن "دوستت دارم" معمولاً براي افراد بسياري دشوار بوده و نيازمند يک زمان مناسب است؛ اما حتماً لازم نيست که عبارت "دوستت دارم" را بر زيبان بياوريد تا طرف مقابل متوجه احساسات دروني شما بشود. هر چند اين عبارت مي تواند گوياي احساسات بديهي باشد، اما مي توان از راههاي ديگر نيز عشق را اظهار نمود، که چه بسا ميتواند تاثيرگذار تر بوده و رابطه را بيش از پيش شاداب، سرزنده و سالم نگه دارد. راههاي ساده اي وجود دارند که مي توانند بدون اينکه حرفي به زبان بياوريد، به همسرتان ثابت کنيد که دوستش داريد. و علاوه بر همه اين موارد: آيا شما در بوسيدن تبحر داريد يا خير؟ 1- تاييد کرده، تشکر کنيد و قدردان باشيد يکي از خصلت هاي طبيعي هر انساني اين است که به دنبال تاييد از طرف کساني است که دوستشان مي دارد. به همين دليل کاملاً معقول مي باشد که تا جايي که مي توانيد تلاش کنيد تا مطمئن شويد که شريک زندگيتان مي داند که تا چه اندازه او را دوست مي داريد و برايش ارزش و احترام قائل هستيد. در ميان گذاشتن اين امر که چه احساسي نسبت به همسرتان داريد، اصلاً نيازي به صرف وقت آنچناني ندارد. اگر هم احساس مي کنيد که او در حال حاضر مي داند که شما چه احساسي نسبت به او داريد، بد نيست گاه و بي گاه يادآوري هاي کوچکي داشته باشيد تا او هم بيشتر ترغيب به عشق ورزي نسبت به شما شود. همه ما دوست داريم تا به خاطر کارهايي که انجام مي دهيم، مورد تاييد و پذيرش سايرين قرار بگيريم. حال چه اين کار تامين مالي خانواده باشد، چه پرورش مناسب فرزندان باشد، نحوه انجام کارهاي فردي، نحوه نگاه ما به مسائل مختلف، و يا ساير موفقيت هايي که در زندگي بدست مي آوريم. بنابراين اگر دائماً بخواهيد نقد کنيد و فقط جنبه هاي منفي شريک زندگي خود را ببينيد، گفتن "دوستت دارم" نمي تواند کاري را از پيش ببرد. در حقيقت با اين کار بدتر ارزش خود را زايل کرده و به راحتي او مي تواند متوجه شود که حرف هايتان از ته دل نخواهد بود. متاسفانه بيشتر ما چنين کاري را انجام مي دهيم. در قدم اول ابتدا بايد آسيب هايي را که به طرف مقابل وارد آورده ايد را شناسايي کنيد و سعي کنيد تا انتقادهايتان آزار و اذيتي را به طرف مقابل وارد نسازد. بايد راه نبرد خود را به درستي انتخاب کنيد و با شيوه هاي مسالمت آميز از او انتقاد کنيد. به جاي اينکه تمام توجه خود را بر روي اشتباهات و عيوب طرف مقابل متمرکز نماييد، بايد سعي کنيد در مسائلي که او توانايي بيشتري دارد را تاييد، و تصويب کرده و از او قدرداني نماييد. به عنوان مثال زمانيکه همسرتان مثلاً با بيرون بردن زباله ها قصد دارد تا به نوعي، عشق و محبت خود را به شما نشان دهد و يا روغن ماشين شما را تعويض مي نمايد، يادتان نرود که از عباراتي به اين شرح استفاده کنيد.: " مرسي از اينکه.....را انجام داي " " از تو سپاسگزاري مي کنم که..... " " من تو را تحسين مي کنم که........ " سعي کنيد محدوده استفاده از اين کلمات و عبارات را افزايش دهيد. 2- کاري کنيد که احساس کند شماره يک است سرسپردگي و تعهد اساس يک رابطه را تشکيل مي دهد به ويژه در روابط خانوادگي. هر چند در يک زندگي مشترک زن و شوهر مسائل مربوط به روابط زناشويي خود را بايد در اولويت کارهاي خود قرار دهند، اما هيچ شکي وجود ندارد که هر يک از افراد کارهاي بسيار زياد ديگري نيز براي انجام دادن در دست دارند. شغل، فرزندان، دوستان، ساير افراد فاميل و قوم و خويش و ساير مسئوليت هاي اجتماعي معمولاً وقت بسيار زيادي را از شما گرفته و اجازه نمي دهند آنطور که بايد و شايد به مسائل زناشويي توجه کنيد. با انجام ساير کارها به راحتي توجه تان مي تواند از زندگي گرفته شده و زماني هم که بچه ها را به زندگي مشترک اضافه کنيم، ديگر صحنه دشوار تر از هر زمان خواهد شد. شرکاي زندگي، به ويژه مادرها زمانيکه بچه دار مي شوند، فکر مي کنند که تنها الزامي که در زندگي دارند چيزي نيست جز مراقبت و نگهداري از فرزندانشان. تحت اين شرايط طرف ديگر زندگي مشترک به کنار زده مي شود. مي بايست به اين مطلب توجه داشته باشيد که همسرتان هم مانند ساير التزام هايي که در زندگي داريد، پر اهميت است و بايد مانند ساير مسائل به او توجه کنيد. و اين امر ميسر نخواهد شد مگر با صرف وقت و مهر و علاقه. تنها گفتن "دوستت دارم" کاري را از پيش نمي برد و کافي هم نيست. اين امر نيازمند عمل کردن از جانب شما مي باشد. بايد سعي کنيد که وقتي را براي همسر خود در نظر گرفته و در آن زمان توجه و تمرکز خود را به طور کامل در اختيار او قرار دهيد. به نيازهاي او بي توجهي نکنيد و به خاطر مسائل جزئي با ساير خواست هاي او مخالفت نکنيد. به خاطر اشتباهاتي که انجام مي دهد، او را اينگونه تنبيه نکنيد که وقتتان را با او صرف نکنيد. اگر تصميم بگيريد که هر شب با دوستانتان بيرون برويد، اين امر به هيچ وجه به او ثابت نمي کند که شما دوستش مي داريد و قصد داريد وقت بيشتري را با او صرف کنيد. اين بر عهده شماست که يک تعادل مناسب ميان کارهايتان برقرار کنيد. 3- کارهاي کوچک خيلي به چشم مي آيند با ملاحظه بودن و ابتکار عمل به خرج دادن براي وارد کردن شادي به زندگي يکي ديگر از راهکارهاي ساده اي است که مي تواند "دوستت دارم" را به طرف مقابل اثبات کند. مهرباني و توجه، به ويژه زمانيکه فردي بوده و نشئت گرفته از صميميت موجود ميان دو نفر باشد، نشان مي دهد که شما براي طرف مقابل ارزش قائل هستيد. سعي کنيد تا جايي که مي توانيد به خواست ها و نيازهاي همسرتان با روي باز برخورد کنيد و پيش از آنکه چيزي را از شما درخواست کند، نيازهايش رامرتفع سازيد. با به ياد آوردن رويدادهاي مهم زندگي، سعي کنيد که هميشه يک قدم جلوتر باشيد. سعي کنيد نيازهاي او را پيش از آنکه آنها را ابراز کند، پيش بيني نموده و او را در کارهايش کمک وهمراهي نماييد. به عنوان مثال اگر قرار بوده در محل کار در مورد مسئله ي مهمي سخنراني کند، دست پيش بگيريد و به او زنگ بزنيد تا ببيند نتيجه کارش چطور شده. کاري را که از شما درخواست نکرده برايش انجام دهيد. منتظر نباشيد تا از شما درخواست کند تا شانه هايش را پس از يک روز سخت کاري بماليد. پيش از اينکه فرصت مطرح کردن اين درخواست را پيدا کند، شما بايد آنرا انجام داده باشيد. ياد بگيريد که شنونده خوبي باشيد، حتي اگر در مورد چيزي صحبت مي کرد که براي شما اصلاً اهميتي نداشت. و سعي کنيد که نصيحت هاي غير معقول را براي خودتان نگه داريد. 4- همه چيز او باشيد چه در دوران نامزدي به سر مي بريد، چه ازدواج کرده ايد، موقعيتتان خيلي مهم تر از عنواني است که بر روي شما گذاشته اند. شما بايد دوست، معشوقه و محرم اسرار او باشيد. حتي اگر فرزند دارد، مي توانيد مادر فرزندانش هم باشيد. سعي کنيد که همه اين نقش ها را به طور 100% انجام دهيد. دوستي باشيد که شاد و صادق است. معشوقه اي باشيد که پراحساس و صميمي است و و محرم اسراري باشيد که قابل اعتماد است. بايد يک گوش شنوا براي او باشيد و فردي باشيد که هر موقع خواست، بتواند به شما تکيه کند. در صورت داشتن همسر، اگر بتوانيد يک مادر متعهد باشيد، او متوجه مي شود که به اندازه کافي دوستش داريد که از بچه هايي که با هم آنها را به وجود آورده ايد مراقبت و نگهداري کنيد.
اگر بخواهيد همه چيز او باشيد، بايد تلاش کنيد و زمان و انرژي صرف نماييد؛ اما اين تلاش هاي شما بيش از گفتن هر گونه "دوستت دارمي" به او اثبات ميکند که دوستش مي داريد. زمانيکه چنين شيوه هاي متفاوت گفتن دوستت دارم را در زندگي روزانه خود تمرين مي کنيد، مطمئن باشيد که پاسخ مثبتي را از سوي شريکتان دريافت خواهيد کرد و حتي چه بسا او واکنش هاي بهتري در مقابل شما انجام خواهد داد. خوب بنابراين همين حالا دست به کار شويد و به شريک زندگيتان ثابت کنيد که چقدر او را دوست مي داريد.
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
ارسالها: 208
#38
Posted: 10 Apr 2011 08:20
وقـتي اوليـن بار کسي را مي بيـنيم، صرفنـظر از مـحيـط يـا طريقه اين ملاقات، يا مجذوب او مي شويم يا نمي شويم. ايـن مجذوبـيت اوليـه اگـر دنـبال شود، سرانجام به دوستيمنـجر شـده و بـعد ممـکن است از حصار و موانعي که براي مـحافظت از خـود در اطرافمان کشيده ايم عبور کرده تـبديل به عشق شود. جاذبه معمولاً تصميم آني از دوست داشتن يا نداشتن است که به معيارهاي ناخودآگاه ما برمي گردد. وقتي کسي را رو در رو ملاقات کنيم، سعي مي کنيم او را با معيارهاي فيزيکي و ظاهري بسنجيم. اگر از طريق نامه، تماس هاي تلفني يا چت هاي اينترنتي با کسي آشنا شويم، سعي مي کنيم از طريق نحوه صحبت کردن و گفتگويشان و اينکه چقدر حرف زدن با آنها برايمان جالب و سرگرم کننده است، آنها را بسنجيم. کاملاً حقيقت دارد که در اينترنت مردم مي توانند هر طور که بخواهند رفتار کنند، و هر شخصيتي باشند که مي خواهند. اما آخر کار خودِ واقعيشان از شکاف شخصيتي که براي خود ساخته اند به بيرون نفوذ مي کند و خودِ واقعيشان را مي بينيم. نکته اخلاقي اين چيست؟ اينکه بهتر است خودمان باشيم. چون ممکن است روزي پيش بيايد که مجبور شويد يا بخواهيد که فرد آنطرف مکالمه اينترنتي را ملاقات کنيد. از طرف ديگر وقتي خودِ واقعي طرف مقابل را ملاقات مي کنيد، يادتان باشد که زمان باعث شده آن فرد را دوست داشته باشيد، به خاطر چيزي که در فکرشان و قلبشان است. ممکن است تصور کنيد آن معشوقي را پيدا کرده ايد که دقيقاً مثل شما فکر ميکند و دقيقاً مثل شما احساس مي کند. هيچ کس کامل نيست. همه ما اشکالات و نقص هايي داريم. اينکه بخواهيم فرد "مناسب" را براي خودمان پيدا کنيم اشکالي ندارد. اما اگر بخواهيم فرد "کامل" را پيدا کنيم، به جرات مي توانم بگويم که غير ممکن است. چون هيچ فرد کاملي وجود خارجي ندارد. وضعيت ظاهري اين فرد به اندازه وضعيت روحي و دروني او اهميت ندارد. ما عاشق روح افراد مي شويم نه قد و قواره و ظاهرشان. و گرچه براي بهتر کردن ظاهرمان مي توانيم کارهايي انجام بدهيم، اما اين نبايد معيار اصلي ما براي دوستي باشد. ما عاشق قلب انسانها مي شويم، عاشق درونشان، خودِ واقعيشان. مسئله مهم همين است.
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
ارسالها: 208
#39
Posted: 10 Apr 2011 08:20
مـدل مـدرن شخصيتي که اين روزها ارائه ميگردد بيشتر بر روي درک دو جانبه ي افراد تاکيد دارد. افزايش درک و بينش معمولاً روابط افراد را بهبود بخشيده و رفتارهاي مثبت را در مقابل افراد ديگر رشـد و گسترش خـواهد داد. از ايـن قـبيل رفـتارهاي مثبت مي توان به درک دو جانبه، قدرداني و
احترام اشاره کرد. اما دو نفر بايد داراي چه تيپ شخصيتي باشند که ميزان درک دو جانبه ي آنها در يک زندگي مشترک بيش از پيش افزايش پيدا کند؟ چگونه مي توان از اين تکنيک مدرن در زندگي زناشويي بهره برد؟ ابتدا اجازه دهيد بر روي اين مطلب تمرکز کنيم که از اين تکنيک در چه بخش هايي از زندگي مشترک نمي توان استفاده کرد: تصميم گيري در مورد موفقيت و يا شکست يک رابطه انتخاب همسر تعيين نقش هايي که هر يک از طرفين بايد در زندگي بر عهده بگيرند سعي براي تغيير يکي از رفتارهاي شريک زندگي با اين وجود تکنيک حاضر مي تواند در موارد زير به شما کمک کند: درک بهتر شريک زندگي احترام گذاشتن به تفاوت ها و همکاري در زندگي تشخيص دلايل درگيري و مشکلات، و برقراري بحث دوجانبه به منظور فائق آمدن بر مشکلات
اثبات همکاري هر دو نفر در زندگي تشخيص نيازهاي خارج از رابطه طرف مقابل، سازماندهي قابليت هاي زندگي، و رفع نيازهاي دوجانبه آيا تيپ شخصي بر روي اين امر که با چه کسي ازدواج خواهيد کرد تاثير گذار است؟ اين يک سوال جالب و در عين حال بحث برانگيز است. دلايل بسيار زيادي وجود دارند که در فرد حس نياز به شروع يک زندگي مشترک را ايجاد مي کنند که در اين ميان ميتوان به موارد زير اشاره کرد: علاقه جذابيت کسي که او را ملاقات کرده ايد ارزش ها و غيره ... شخصيت - اگر فرض کنيم که مي تواند بر روي انتخاب شريک زندگي تاثير بگذارد - ميتواند جزء يکي از هزاران عاملي محسوب شود که مي توان بر روي تشکيل خانوده تاثير بگذارد. چيزي که در اين ميان از اهميت بيشتري برخوردار است اين است که فرد تمايل دارد با چه تيپ شخصيتي ازدواج کند؛ اما به طور کلي در اين زمينه 3 نظريه متفاوت وجود دارد که نگاه مختصري به هر يک از آنها خواهيم داشت: 1- کاراکتر افراد بر روي انتخاب همسر بي تاثير است افراديکه طرفدار اين عقيده هستند بر اين باورند که در هنگام تشکيل زندگي مشترک عوامل بيشماري وجود دارد و فاکتورهاي بسيار پر ارزش تري وجود دارند که مقوله ي "کاراکترهاي فردي" اصلاً به چشم نمي آيند. البته همه ي افراد در حين انتخاب شريک به خصوصيات فردي او به طور کلي نگاهي مي اندازند اما هيچ الگويي با عنوان "جذابيت شخصيتي" وجود ندارد. با توجه به اين تئوري کليه تحقيقاتي که در اين مبحث انجام گرفته شده است هيچگونه ارتباط يک به يکي را ميان شخصيت و ازدواج قائل نشده است. 2- ما کسي را به همسري خود انتخاب مي کنيم که از نظرشخصيتي کاملاً با او متفاوت هستيم
کساني که بر اين مطلب عقيده دارند، تصور مي کنند که انسان ها جذب افرادي ميشوند که به طور کامل اخلاق و خصوصياتي مجزا با خودشان دارند. گاهي اوقات اين تئوري با اتکا به نظريه ي "تضاد خواهي" توجيه مي شود. همچنين اين گروه از افراد در توجيه تئوري خود اينطور توضيح مي دهند که افرادي که داراي قابليت هاي متفاوت هستند مي توانند مهارت هاي مختلفي را در کنار هم پرورش داده و با استفاده از توانايي هاي يکديگر مي توانند در زندگي به موفقيت دست پيدا کنند. 3- ما کسي را به همسري خود انتخاب مي کنيم که شبيه خودمان باشد دو کتاب در زمينه ازدواج و انتخاب همسر به چاپ رسيده اند که هر يک از آنها حرف هاي زيادي براي گفتن دارند. در کتاب نخست با نام "لطفاً درکم کن" با اتکا به تئوري تضاد خواهي توجيه مناسبي براي انتخاب همسر متفاوت داده شده است. در کتاب ديگر با نام "استعدادهاي مختلف" به اين نکته توجه شده که اولويت هاي افرادي که با هم ازدواج مي کنند تا چه حد شبيه به يکديگر است. نتيجه ي تحقيقات آنها بدين شرح است: اين جدول حاکي از آن است که شباهت موجود ميان افراد خيلي بيشتر از ميزان تفاوت هاي آنهاست. با اين وجود آمار و ارقام بدست آماده به جاي اينکه پاسخگوي سوالات باشند، به همراه خود پرسش هاي بيشمار ديگري را نيز مطرح مي کنند. به عنوان مثال شايد بتوان گفت که افرادي که داراي تفاوت هستند، بيشتر جذب يکديگر مي شوند، اما شباهت هاي موجود سبب مي شوند که ارتباط براي مدت زمان بيشتري دوام پيدا کند. حال اجازه دهيد تا نگاهي به تحقيقات "کتل" داشته باشيم. تعداد اولويتهاي مشترک درصد واقعي درصدر تخمين زده شده توسط پژوهشگران هر 4 تا 9% 6% 3 35% 25% 2 33% 37% 1 19% 25% 0 4% 6% اين تحقيقات بر روي زوج هاي بيشماري انجام گرفت و پژوهشگران به اين نتيجه دست پيدا کردند که تمام زن و شوهر هايي که در روابط پايدار و دائمي قرار داشتند، داراي نقاط مثبت و همه افرادي که پايه هاي زندگي شان متزلزل بود و در حال جدايي بودند، داراي وجوه اشتراک منفي بودند. البته در اين ميان مطالب جالب ديگري نيز بدست آمد؛ به عنوان مثال زندگي مشترکي که در آن هر دو نفر حس سلطه گرايانه داشتند، ديري نمي پاييد. نهايتاً کتل به اين نتيجه دست پيدا کرد که 2 اصل جداگانه براي ايجاد ثبات در زندگي مشترک وجود دارد: 1- درجه شباهت دو نفر به يکديگر. 2- ميزان حمايتي که هر يک از طرفين ميتواند در قبال نداشته هاي طرف ديگر از خود نشان دهد.
به طور حتم آگاهي از خصوصيات فردي افراد و اطلاع از تيپ شخصيتي طرف مقابل ميتواند به ما کمک کند تا اهميت گزينه دوم را به خوبي درک کنيم و به اين طريق بهتر خواهيم توانست که شريک زندگي خود را حمايت کنيم.
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!
ارسالها: 208
#40
Posted: 10 Apr 2011 08:21
معرفي پول به کودکان پول تمام انسان ها را - چه کودک و چه بزرگسال - در موقعيتي قرار مي دهد که نياز به تصميم گيري و انتخاب پيدا مي کنند. آموزش، تشويق، و توانا ساختن کودکان در نحوه خرج کردن پول، آنها را قادر مي سازد تا بهتر بتوانند درآمدهاي خود را در آينده پس انداز کنند و قسمت اعظمي از دارايي هاي خود را در آن زمان ذخيره سازند. اگر کودکان به طور مکرر در تصميم هاي روزانه ي خود خرج کردن پول هايشان را انتخاب کنند، اين امر در آينده ي مالي و اقتصادي آنها نيز تاثير منفي مي گذارد. در اين قسمت قصد داريم تا شما را با 15 شيوه ي ساده اما کارامد آشنا کنيم که به واسطه ي آن بتوانيد مديريت مالي را به فرزندان خود آموزش دهيد. 1- به محض اينکه کودکان شمارش را ياد گرفتند، پول را به آنها معرفي کنيد. نقش فعالي در فراهم کردن اطلاعات براي آنها داشته باشيد. مشاهده و تکرار، دونمونه از راههاي مهمي هستند که کودکان به واسطه ي آنها مي توانند چيزهاي زيادي ياد بگيرند. 2- با کودکان در مورد ارزش هايي که شخصاً براي پول قائل مي شويد، صحبت کنيد. به بچه ها بگوييد که چگونه مي توانند پول هايشان را پس انداز کنند و از اين مهمتر به آنها آموزش دهيد که چگونه مي توانند پول هايشان را هوشمندانه خرج کنند. 3- به فرزندانتان کمک کنيد تا اختلاف ميان نياز، خواسته، و آرزو را به خوبي درک کنند. اين امر به آنها کمک مي کند که در آينده تصميم هاي عاقلانه تري در مورد نحوه ي خرج کردن پول هايشان بگيرند. 4- هدف مندي اهميت بالايي در يادگيري ارزش پول و پس انداز کردن دارد. انسان ها چه در دوره هاي ابتدايي زندگي و چه در ميانسالي تا هدفي را براي خود تعيين نکنند، نمي توانند به آن دست پيدا کنند. در اين قسمت مي توانيد هر وسيله ي بازي و يا آيتم هاي ديگري را که کودک از شما تقاضاي خريد آن را مي کند به صورت هدف آنها قرار دهيد. چنين هدف سازي هايي به کودکان کمک مي کند که ياد بگيرند که در قبال خواست هايشان مسئوليت پذير باشند. 5- ارزش پس انداز کردن را در مقابل خرج کردن، به کودکان آموزش دهيد. به کودکان ياد بدهيد که اگر پول هايشان را پس انداز کنند، مي توانند سودي که برايشان در بر دارد را به مبلغ اوليه ي پول خود اضافه کنند. اگر کودکان پولي را در خانه پس انداز کرده اند، سعي کنيد خودتان بر روي آن مقدار پول به آنها سود بدهيد. به آنها ياد بدهيد که ميزان سودهاي خود را شمارش کرده و ببينند که چقدر سريع ميزان سپرده هاي آنها افزايش پيدا مي کند. ديري نخواهد گذشت که خودشان متوجه مي شوند که سريع ترين راه براي رسيدن به اعتبار بالا، پس انداز کردن مکرر پول هاست. گاهي اوقات والدين هم با کودکان همراه شده و در پس انداز کردن پول ها با يکديگر مسابقه ميدهند. درآمد و تصميم گيري در مورد نحوه ي خرج کردن 6- زماني که به فزرندان خود پول تو جيبي مي دهيد، قدري اضافه تر بدهيد تا تشويق به پس انداز کردن شوند. به عنوان مثال اگر ميزان پول تو جيبي هفتگي آنها 5 هزار تومان است، به آنها 6 هزار تومان بدهيد تا حداقل بتوانند 1هزار تومان آنرا پس انداز کنند. اگر هر هفته هزار تومان پس انداز کنند و شما هم به آنها سود 5 درصدي بدهيد، پس از يکسال مبلغ قابل توجهي را پس انداز خواهند کرد. 7- کودکان را به بانک ببريد و برايشان حساب باز کنيد. باز کردن زود هنگام حساب پس انداز يکي از راههاي است که مي تواند آينده ي مالي کودکان را تضمين کند. به خاطر داشته باشيد که اگر زماني که ازشما تقاضا کردند که براي خريد مبلغي از حسابشان بردارند، نبايد با آنها مخالفت کنيد. اين کار ممکن است آنها را به طور کلي از پس انداز کردن دلسرد کند. شما همچنين مي توانيد بچه ها را با بازار اوراق بهادار آشنا کنيد. اوراق بهادار داراي ارزش هستند، سود دهي بالايي دارند، و به صورت پول نقد نيستند که هر زمان که اراده کنند بتوانند آنرا خرج کنند. برخي از انواع اوراق بهادار نيز هستند که براي دانشجويان معاف از ماليات مي باشند. مي توانيد اوراق بهادار را به صورت هديه به کودکان خود بدهيد. با اين کار فرزند شما به سرعت آن را نمي فروشد و براي هدف سازي هاي بيشتر نيز تشويق خواهد شد. 8- حفظ پيشينه ي خوب در پس انداز و سرمايه گذاري از ديگر نکات مهمي است که جوانان بايد ياد بگيرند. براي آسان تر کردن کار مي توانيد از 12 پاکت نامه استفاده کنيد؛ براي هر ماه يکي؛ و يک عدد پاکت بزرگتر که بتوانيد کليه ي پاکت ها را در آن جاي دهيد. اين سيستم را در مورد تمام فرزندان خود اجرا کنيد. کودکان را تشويق کنيد که رسيد کليه ي اجناسي را که مي خرند در پاکت قرار داده تا به درستي متوجه شوند که با پول هايشان چه کاري مي کنند. 9- با کودکان به خريد برويد و به آنها نحوه صحيح خريد کردن و ارزش پول را آموزش دهيد. رفتن به سوپر مارکت معمولاً اولين تجربه کودکان در يادگيري خرج کردن پول است. معمولاً 3/1 درامد خانواده صرف خريد از سوپر مارکت و تهيه ي مايحتاج روزانه زندگي مي شود. خرج کردن صحيح پول در سوپرمارکت (استفاده از کوپن، خريد از حراجي ها و بررسي اختلاف قيمت) مي تواند به صورت ساليانه چيزي در حدود يک ميليون و هشتصد هزار تومان براي شما ذخيره مالي در بر داشته باشد. براي اينکه به جوانان خود کمک کنيد که اين درس را آموش ببينند، بايد به آنها ياد بدهيد که چگونه مي توانند براي مصرف غذاهاي به صرفه تر برنامه ريزي کنند، از دور ريختن غذاها جلوگيري کرده و نحوه ي صحيح استفاده مجدد از باقيمانده غذاها را نيز به آنها آموزش دهيد. زمانيکه که بچه ها را به مغاره هاي مختلف ديگر مي بريد، مي توانيد مقوله ي پيش خريد و پس انداز کردن بيشتر را نيز براي آنها بازگو کنيد. با آنها پيرامون مطالبي نظير قيمت، کيفيت، تعميرات،خدمات پس از فروش و ساير مواردي که براي مشتري از اهميت بالايي برخوردار است صحبت کنيد. خرج کردن پول زماني که به درستي برنامه ريزي شده باشد، لذت بخش خواهد بود؛ اما اگر خرج کردن هاي ما از روي برنامه ريزي نباشد، 20 تا 30 درصداز پولمان حرام خواهد شد. 10- به جوانان اجازه دهيد تا براي خرج کردن پول هايشان خودشان تصميم بگيرند. چه تصميم گيري هاي آنها مناسب باشد، چه در تصميم هاي خود موفق نباشند، به هر حال از تصميم گيري هاي خود لذت خواهند برد. در چنين حالتي پيش از اينکه تصميم هاي بيشتري پيرامون خوابيدن صورت پذيرد، بايد در مورد بايد ها و نبايد هاي پول خرج کردن با آنها بيشتر صحبت کرده و توضيحات بيشتري را در اختيارشان قرار دهيد. از آنها بخواهيد که در زمان پول خرج کردن از حس ششم خود استفاده کنند. همچنين بايد پيش از خريد کردن تحقيق کرده و منتظر زمان مناسب براي خريد کردن شوند و در زمان خريد به طور کامل از اختيار خود در انتخاب بهره بگيرند. به اين منظور مي بايست سه آيتم ديگري را که با همان پول مي توانند خريداري کنند، در نظر گرفته و سپس تصميم بگيرند که خريد کدام يک از آيتم ها ضروري تر است. خريد صحيح 11- به کودکان خود نحوه ي صحيح ارزيابي تبليغاتي که از تلويزيون و راديو پخش مي شود را آموزش دهيد. آيا محصول دقيقاً همان امکاناتي را که در تبليغ پخش مي شود، ارائه مي دهد؟ آيا قيمت ارائه شده، قيمت حقيقي کالاست؟ آيا محصولات مشابهي وجود دارند که بتوانند همان کار را با قيمت مناسب تري انجام دهند؟ به آنها ياداوري کنيد که اگر کالايي به نظر خيلي به صرفه و کارامد مي رسيد، در خريد ان تعلل نورزند. 12- کودکان را با خطرات پول بهره اي آشنا کنيد. اگر هنگاميکه از شما پول قرض مي گيرند از آنها سود دريافت کنيد، آنوقت متوجه مي شوند که قرض گرفتن پول ديگري تا چه اندازه برايشان گران تمام مي شود. به عنوان مثال پرداخت قسطي يک تلويزيون 499 هزارتوماني، در 12 ماه آن هم ماهي 31.850 با سود 18.8 درصد به آن معناست که خريدار براي آن 575 هزار تومان هزينه متقبل شده است. 13- زماني که در رستوران ها از کارت اعتباري استفاده مي کنيد، به کودکان خودنحوه کار کردن با آن را آموزش دهيد. به کودکان خود آموزش دهيد که چگونه بايد انعام ها را حساب کنند و آنها را از طرق مختلف سوء استفاده هايي که ممکن است از کارت اعتباري پديد آيد، آگاه کنيد. 14- در فراهم آوردن کارت اعبتاري براي جوانان، حتي زمانيکه وارد دانشگاه مي شوند نيز محتاط باشيد. کارت هاي اعتباري يک پيام بيشتردر بر ندارند: "خرج کن!" بيشتر نوجوانان و جوانان ترجيح مي دهند پول هاي حساب خود را صرف مخارج روزانه کنند، به جاي اينکه آن را براي مواقع ضروري نگه دارند. به همين دليل بسياري از اين دانش آموزان مجبور مي شوند کلاس هاي خود را نروند و به جاي آن مشغول شغل هاي پاره وقت شوند تا اقساط کارت اعتباري شان را پرداخت نمايند. 15- براي بحث هاي خانوادگي در مورد مسائل مالي برنامه اي مدون تنظيم کنيد. اين امر براي بچه هاي کوچکتر هم مفيد خواهد بود. در اين جلسات خانوادگي مي توانيد در مورد موضوعاتي نظير تفاوت هاي موجود ميان پول نقد، چک، و کارت هاي اعتباري؛ پرورش عادات صحيح در خرج کردن پول، نحوه ي اجتناب ار مصرف بي مورد از کارت هاي خودپرداز؛ و فوايد پس انداز کردن و رشد سرمايه گذاري با کودکان خود به بحث و گفتگو بنشينيد. با نوجوانان و جوانان خود نيز مي توانيد درمورد اين مطلب که اوضاع و احوال اقتصاد محلي و جهاني در چه شرايطي است، صحبت کنيد. به آنها ياد بدهيد که چگونه مي توانند در مصارف خانگي صرفه جويي کرده و در مقابل خرج کردن چه گزينه هاي ديگري پيش روي آنها قرار خواهد داشت. کليه ي اين اطلاعات در طول مرحله اي که کودکانتان درگير مسئوليت هاي بيشتري مي شوند، براي بهبود اقتصادي فردي آنها از اهميت بالايي برخوردار خواهد بود.
خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبالش میدویم
و وقتی می ایستد به آن ضربه میزنیم!!!