انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
خانه و خانواده
  
صفحه  صفحه 6 از 18:  « پیشین  1  ...  5  6  7  ...  17  18  پسین »

Marriage | ازدواج



 
نکاتی که پیش از ازدواج همه باید بدانیم


“ازدواج یک نـهاد فـوق الـعـاده اســت، امـا آیا کسی دوست دارد کـه در یـک نـهـاد قــرار بگیرد؟” ازدواج یکی از مـهمترین تصمیماتی است که شما در زندگی خـود می گیرید. من و هـمسرم ۲۸ سـال پیش با هـم ازدواج کـردیــم. در آن زمان خیلی از چیزهایی را که الآن می دانیم را نمی دانستیم و مـطمئن هسـتم کـه تـعداد زیـادی از افراد نیز هستند که از همان موارد مشابه اطلاع کافی ندارند. خداوند به من کمک کرد تا بتوانم ۱۲ نمونه از بینش هایی را که قبل از ازدواج طرفین رابطه باید نسبت به آن آگاهی داشته باشند را در این قسمت برای شما تشریح می کنم.
۱) ازدواج از سوی خدا برنامه ریزی و طراحی می شود. به همین دلیل در این امر خیر باید به دنبال رهنمود های خداوند باشیم. اغلب اوقات ما کاری را انجام می دهیم که دیده ایم دیگران انجام می دهند. افراد مختلف ایده های متفاوتی نسبت به ازدواج دارند، اما نمی توانیم نظر همه افراد را در مورد ازدواج بدانیم و در عین حال باید به خاطر داشته باشیم که چیزی که در مورد یک زندگی مشترک کار می کند، ممکن است در مورد سایر زندگی های مشترک درست از آب در نیاید. بنابراین به حرف چه کسی باید گوش کنید؟ خوشحالم که این سؤال برای شما پیش آمد. به عقیده من باید مطالعه خود را زیاد کرده و در برخی مواقع به کتب مذهبی نیز مراجعه کنید. از جمله کتاب های مفید در این زمینه می توان به موارد زیر اشاره کرد: “پیش از اینکه بله بگویید” نویسنده نورمن رایت، “خیلی زود، خیلی صمیمی” نویسنده جیم تالی.
۲) به نظر من بهتر است پیش از ازدواج چند جلسه مشاوره خانوادگی را طی کنید. مراکز مشاوره ای وجود دارند که می توانند به شما کمک کنند تا در وهله اول خودتان را بهتر بشناسید و سپس ببینید چه کسی می تواند شریک مناسبی برای زندگی با شما باشد. سوابق خانوادگی، خصوصیات اخلاقی، و سایر جنبه های زندگی توسط مشاور تحلیل و بررسی می شود. یک سری سؤال های از پیش تعیین شده در داخل یک پرسشنامه تهیه و تدوین شده اند و پر کردن آن می تواند کار جالب و سرگرم کننده ای باشد.
۳) زمانی که تازه وارد زندگی زناشویی می شوید، شور و هیجان بسیار زیادی از قبل از عروسی تا ماه عسل وجود دارد. به مرور زمان همه شور و هیجان ها آرام می گیرد و شما آهنگ زندگی جدید خود را احساس می کنید. در این زمان ناگهان نگاهی به شریک زندگی خود می اندازید و از خودتان سؤال می پرسید که: “چرا من اینکار را کردم؟” برخی از افراد به این مرحله که می رسند قدری می ترسند و احساس می کنند که کار اشتباهی انجام داده اند. باور کنید که این مسئله یک امر کاملاً عادی است. اولین دعوای شما شکل می گیرد و بر سر این مطلب که کاغذ توالت باید از کدام سمت قرار بگیرد، با هم جر و بحث می کنید. به مرور زمان یاد می گیرید که باید مصالحه و سازش بیشتری با هم داشته باشید. به هر حال در همه مراحل زندگی انسان ها با شک و تردید های مختلفی روبرو می شوند. آگاهی از این مطلب می تواند شما را آرام کند. شما یک فرد کاملاً نرمال هستید.
۴) برای تفریح وقت بگذارید. یک زندگی موفق نیازمند کار و تلاش است. اما شما باید برای تفریح نیز وقت بگذارید. یاد گرفتن طریقه زندگی با یک فرد جدید در یک رابطه دو جانبه صمیمی، نیازمند تلاش هر دو نفر است. باید یاد بگیرید چگونه می توانید با هم ارتباط برقرار کرده و یکدیگر را درک کنید، در سمینارهای مربوط به ازدواج، و زندگی مشترک شرکت کنید، هم فال است و هم تماشا. تفریح و خوشحالی را تبدیل به خاطره ای نامحسوس از زمان مجردی نکنید. با هم خاطرات جدید را خلق کنید. به هم توجه کنید و از بودن با هم لذت ببرید.
۵) این روزها به دلیل وجود فشارهای اجتماعی و اعتقادات غیر مذهبی تاکید چندانی به عدم برقراری رابطه جنسی پیش از ازدواج نمی شود. عدم رابطه جنسی پیش از ازدواج تبیین کننده بنیان اعتماد طرفین نسبت به یکدیگر است. بسیاری از افراد هستند که به دلیل عدم اطمینان به یکدیگر ساعت های طولانی در پی تعقیب هم هستند، یکدیگر را متهم به خیانت می کنند و هیچ ارزشی برای هم قائل نمی شوند. شاید قدری بی معنی باشد، اما به هر حال اینچنین است. ما به بسیاری از زوج هایی که به هم در مورد مسائل جنسی بدبین هستند پیشنهاد می کنیم که ازدواج نکنند.

منظور از عدم برقراری رابطه جنسی کلیه رفتارهای جنسی است و فقط به نزدیکی محدود نمی شود. به عنوان مثال اورال سکس و یا حتی معاشقه نیز می تواند به عنوان نوعی رابطه جنسی در نظر گرفته شود. خداوند تعیین کرده که رضایت جنسی فقط باید در زندگی مشترک وجود داشته باشد. زمانیکه با هم نامزد می کنید به هیچ وجه دلیلی وجود ندارد که رابطه جنسی برقرار کنید. طبق روایات، بستر مکان مقدسی است و خداوند خود سزای افراد هرزه را می دهد. سکس نوعی ورزش نیست که هر زمان که اراده کردید آنرا انجام دهید بلکه یکی شدن فیزیکی، عشقی، و روحی است. سکس مسئله ای است که ازدواج را ازدواج می کند. شما با شریک زندگی خود یکی میشوید.

همه ما نزد خداوند جایگاه ویژه ای داریم و او می خواهد ما از هر گونه گناه، شرمساری، بیماری، حقارت و ناپاکی به دور باشیم. او هم دوست دارد که ما صمیمانه ترین رابطه محبت آمیز را تجربه کنیم. اگر شما و نامزدتان در حال حاضر نمی توانید شهوت خود را کنترل کنید چه تضمینی وجود دارد که پس از ازدواج بتوانید این کار را انجام دهید؟
۶) باید بدانید که ارزش های شریک زندگیتان چه چیزهایی هستند. همچنین باید از ارزش های فردی خود نیز آگاهی داشته باشید. چه چیزی برایتان اهمیت دارد؟ آیا ارزش های شما دو نفر با هم سازگار هستند. در طول مدتی که صرف قرارهای ملاقات می کنید، باید در مورد یک چنین مسائلی با هم صحبت کنید. آیا بچه می خواهید؟ اگرجوابتان مثبت است، چند تا؟ عقاید مذهبی یکسانی دارید؟ آیا از نظر مذهبی عقاید یکسانی دارید؟

این مقوله از اهمیت خاصی برخوردار می باشد, شاید وقتی که فقط با هم قرار ملاقات می گذارید و حتی در ابتدای زندگی مشترک درگیری های چندانی در مورد مسائل دینی با هم پیدا نکنید، اما زمانیکه پای بچه ها به زندگی مشترک باز میشود، معمولاً مسائل مذهبی اهمیت بیشتری پیدا می کنند، چراکه هر یک از والدین تصمیم می گیرد به فرزندش اعتقادات و ارزش های مذهبی شخصی خود را منتقل کند.
۷) در مورد کلیه روابط عاشقانه گذشته با هم صحبت کنید. مسائل عاطفی گذشته را برای شریک زندگی خود باز کنید، چراکه درمیان گذاشتن یک چنین مسائل خصوصی و شخصی می تواند شما را به سطوح عمق تری از صمیمت برساند. هر کدام از طرفین حق دارند که از جزئی ترین مسائل زندگی شما آگاهی داشته باشند. زمانیکه با هم ازدواج کردید نباید هیچ نقطه مبهمی وجود داشته باشد که طرف مقابل را سورپریز کند. اگر با هم توافق می کنید که گذشته مربوط به گذشته است و بهتر است حرفی در این مورد نزنید، من به شما قول می دهم که یک روز وقتی اصلاً انتظارش را ندارید یک نفر از گذشته می آید و برای شما مشکل درست می کند. زمانیکه این اتفاق بیفتد احساس ناامنی ایجاد شده و درد و رنج بیشتری وارد رابطه می شود. اگر احساس میکنید که نمی توانید به طور کامل به طرف خود اعتماد کنید شاید هنوز به مرحله ای نرسیده باشید که آماده ازدواج باشید. این یک امتحان صداقت و آسیب پذیری است.
۸) هیچ گاه سازش نکنید. درست است که هیچ انسان کاملی وجود ندارد، اما شما استحقاق بهترین همسر را دارید. برخی از افراد پیشنهاد ازدواج را فقط به دلایل زیر قبول می کنند: فکر می کنند شاید دیگر یک چنین اتفاقی در زندگی برایشان رخ ندهد، بچه دارند و شاید کسی حاضر به زندگی کردن با آنها نباشد، فکر می کنند که: “من آدم خاصی نیستم به همین دلیل حق انتخاب ندارم”، و یا “دوستش ندارم ولی این فرد با ثبات است و می تواند حامی خوبی برای من باشد. هیچ کدام از این موارد نمی توانند دلیل خوبی برای “بله” گفتن به شمار روند. از آنجایی که ازدواج را خداوند پایه ریزی کرده می تواند مکان امنی برای اجتماع دو انسان که پایبند ارزش های الهی هستند، باشد. هدف اصلی ازدواج این است که انسان ها ابتدا بتوانند عشق را در روی زمین احساس کنند تا بعدها به جمع خانوادگی بزرگ خود در بهشت بپیوندند. از خداوند بخواهید که شریک مناسب زندگیتان را پیش رویتان قرار بدهد. منتظر نشانه خداوند باشید و جان فشانی نکنید.
۹) از یکدیگر سؤال های مهم بپرسید. زمانی که با هم قرار ملاقات می گذارید زمان مناسبی است که سؤال های مهم و کلیدی را مطرح کنید: در چه نوع خانواده ای بزرگ شدی؟ پدر و مادر در کنار هم زندگی می کردند یا از هم جدا شده بودند؟ با توجه به خانواده اصلی خود از زندگی مشترک خود چه انتظاراتی دارید؟ چه تصمیماتی در ابتدای زندگی برای تعلیم و پرورش بچه خواهید گرفت؟ این جمله را کامل کند: “زمانیکه ازدواج کنم و بچه دار شوم هیچ وقت….”
در مورد رابطه خود با والدین جنس مخالف خود صحبت کنید به عنوان مثال پسر و مادر، دختر و پدر. ارتباط با والدین جنس مخالف می تواند اثر مهمی بر روی نحوه رفتار ما با همسرمان داشته باشد. اگر پدر او با مادرش بدرفتاری کند به احتمال زیاد او نیز با خانمش بدرفتاری خواهد کرد. در این زمینه می توانیم یک کتاب به شما معرفی کنیم با نام “۱۰۰۰ سؤال برای زوج ها”
۱۰) قبول نامزد به عنوان همسر آینده مسئله مهمی است که در همان ابتدا شما باید بر روی آن فکر کنید. برای پذیرش یک فرد دیگر شما باید ابتدا خودتان را بپذیرید. شاید در خیلی از کارها خوب ظاهر شوید اما در عین حال اموری نیز وجود دارند که شما نیاز به تمرین و ممارست بیشتری در آنها دارید. تمام این نقاط ضعف و قوت در کنار هم جمع می شوند و شما را می سازند. پذیرش سبب می شود که افراد خودشان باشند و بی قید و شرط به هم عشق بورزند، همانطور که خداوند به بنده هایش عشق می ورزد. اگر فرد احساس کند که پذیرفته نمی شود و از عزت نفس پایینی برخوردار باشد، آنوقت پذیرش خود را برای دیگران نیز سخت می کند و هیچ کس نمی تواند او را واقعاً از صمیم قلب دوست بدارد. در اینجا به اهمیت مشاوره های قبل از ازدواج پی می بریم. زمانیکه ما دانه ای را می کاریم، بالای سر آن نمی ایستیم و نمی گوییم: “زود باش، زود باش، رشد کن، تو سریع رشد نمی کنی، خیلی کندی!” مانند گیاهان انسان ها نیز برای رشد و تعالی، نیازمند زمان هستند و برای این امر نیازمند مراقبت، اهمیت و عشق هستند، درست مانند یک گیاه که نیاز به آب و نور خورشید دارد. هر چقدر خودتان را بهتر بشناسید، آنوقت خیلی راحت تر می توانید شریک زندگیتان را بشناسید. هیچ وقت تلاش نکنید که طرف مقابل را عوض کنید.
۱۱) نسبت به انجام هر گونه آزار و اذیتی هشیار باشید. آیا شریکتان تا کنون سعی کرده با بی حرمتی، توهین و حقارت حرف خودش را به کرسی بنشاند؟ آیا شما را با برخوردهای فیزیکی تهدید کرده؟ آیا احساس می کنید تهدید می شوید؟ آیا تا کنون مورد اصابت قرار گرفته اید؟ شما را هل داده؟ اشیاء را پرتاب می کند؟ هر زمان به هر دلیلی سیلی میزند؟ هیچ یک از رفتارهای ذکر شده قابل قبول نیستند. کسی حق ندارد شما را مورد اصابت قرار دهد و تقصیر شما هم نسیت که مورد آزار و اذیت قرار گرفته اید. آیا همسرتان قصد دارد تا شما را از دوستان و کسانیکه دوستشان می دارید، دور کند؟ با مشاهده هر یک از این موارد باید یا رابطه را تمام کنید و یا به آنها بگویید تا زمانیکه به روانپزشک مراجعه نکنند، قادر به ادامه رابطه نخواهید بود. خودتان را گول نزنید، هر رفتار بد قبل از ازدواج، پس از ازدواج چند برابر بدتر خواهد شد. همه روزه افراد بسیار زیادی قربانی خشونت کسانی می شوند که آنها را می شناسند. لطفاً این مسئله را جدی بگیرید.
۱۲) زمانی را نیز به عبادت دو نفری اختصاص دهید. ارزش این کار آن است که وقتی یک زندگی روحانی را پایه ریزی می کنید، در مسیری قرار می گیرید که خداوند در تمام مراحل زندگی حامی و پشتیبانتان خواهد بود. در یک ازدواج روحانی ۳ طرف وجود دارد: شما، خدا، همسرتان. در زمان بروز مشکلات پیروی از رهنمون های الهی می تواند بزرگترین کمک را به شما کند.
۱۳) نکته اضافی: افراد مجردی که بچه دارند؛
زمانی که پای بچه ها به میان می آید، لطفاً از آنها سؤال کنید که احساسات خودشان را با شما در میان بگذارند. اگر احساسات منفی داشتند، روی این مسئله دقیقتر بشوید و به دنبال علت ها بگردید. من به شدت توصیه می کنم که تمام افرادیکه در ازدواج دخیل هستند تحت مشاره قرار بگیرند. باید برنامه هایی پیرامون تسهیل ارتباط میان همه افراد طراحی و تنظیم شود. اگر هر دو طرف بچه داشته باشند همه باید در مشاوره های خانوادگی پیش از ازدواج شرکت کنند. کتاب پیشنهادی “قبل از ازدواج مجدد”
۱۴) نکته اضافی: ازدواج با کسی که بچه دارد؛
از خود این سؤالات را بپرسید: آیا من با احساسات کودکان می توانم هماهنگ شوم؟ آیا می توانم به حرف های آنها گوش دهم؟ ایا آنقدر انعطاف پذیری دارم که بتوانم با آنها سازش کنم؟ آیا می توانم کلاس ها، کتب و مشاوره های لازم در این زمینه را پشت سر بگذارم؟ و برای آقایون: آیا می توانم مردانگی خود را وقف کنم و نکات منفی بچه ها را تحمل نمایم؟ آیا تصور می کنید که همسرتان بتواند از پس بچه ها بربیاید؟
۱۵) تست های پزشکی
پیش از ازدواج توصیه می شود آزمایشات زیر را انجام دهید:
تست HIV، هپاتیت C، هپاتیت B و آزمایش خون

نویسنده: سوده
hi dr!
     
  

 
آشنایی با واقعیات اساسی در ازدواج

) شما نمیتوانید فردی را مجبور کنید تا شما را دوست داشته باشد و هیچ کس توانایی خوشبخت ساختن صد در صد شما را ندارد.
۲) هر چه میخواهید تلاش کنید، شما هیچگاه قادر نخواهید بود شریک خود را تغییر دهید، هر چند اگر شما خود را تغییر دهید، ممکن است شریک شما نیز تغییر کند.
۳) اشخاص با اشخاص ازدواج نمیکنند، بلکه آنها با توهمات و خیالپردازیهای خودشان ازدواج میکنند.
۴) یک ازدواج حقیقی درست از نقطه ای آغاز میگردد که توهمات پایان می یابند. چالش یک ازدواج آن است که کشف کنیم با چه کسی ازدواج کرده ایم.
۵) عشق تنها یکی از عللی است که ما شریک خود را بر میگزینیم. (برخی اوقات مهمترین فاکتور نمیباشد)
۶) به احتمال زیاد، خصلتها و صفات موجود در شریکتان که دیوانه وار خشم شما را برمی انگیزند، همان صفاتی هستند که در ابتدا شما را مجذوب شریکتان کرده بوده اند.

۷) این غیر ممکن است که شما بدون تجربه کردن دوران درد و تنهایی یک رابطه را پشت سر بگذارید.
۸) بزرگترین هدیه ای که میتوانید به فرزندانتان اعطا کنید یک ازدواج محبت آمیز میباشد.
۹) موفقیت زمانی در یک ازدواج حاصل میگردد که هر کدام از ما به این واقعیت پی ببریم که نیازهای شریکمان حداقل به اهمیت نیازهای خودمان میباشد.
۱۰) ازدواج بهترین فرصت برای رشد و بالندگی، غلبه بر حس خودخواهی و آموزش عشق ورزی میباشد.
hi dr!
     
  

 
با قوانین طلائی ازدواج آشنا شویم


۱) سعی کنید بیشتر از آن که در انتظار دریاٿت چیزی از همسرتان باشید، چیزی به او ببخشید. اگر هدٿ شما ایجاد حس رضایت و خوشبختی در همسرتان باشد، مطمئن باشید ٿرصت های بی شماری برای رسیدن به این هدٿ پیدا خواهید کرد. در این صورت شما نیز از لطٿ و محبت همسرتان برخوردار خواهید شد. زیرا انسان ها همواره سعی می کنند خوبی های دیگران را جبران کنند.
۲) از همسرتان انتظارات غیرواقعی نداشته باشید. اجتناب از انتظارات غیرواقعی می تواند از بروز بسیاری درگیری ها، عصبانیت ها و سرخوردگی ها جلوگیری کند. انتظار نداشته باشید همسرتان کامل و بی نقص باشد. در ضمن هیچگاه او را با دیگران مقایسه نکنید.
۳) سعی کنید نسبت به همه چیز دیدی مثبت داشته باشید.
۴) به راه هایی ٿکر کنید که می توانید همسرتان را نسبت به انجام کارهایی که دوست دارید ترغیب کنید. اگر این روش مؤثر نبود روش های دیگر را امتحان کنید و به یاد داشته باشید که تحسین و تعریٿ به موقع می تواند یک انگیزه قوی باشد.
۵) اهداٿ خود را طبقه بندی کنید و اٿکار خود را بر مهمترین هدٿتان یعنی داشتن یک محیط خانوادگی آرام و شاد متمرکز کنید.
۶) هیچ گاه با همسرتان وارد جنگ قدرت نشوید؛ به جای این کار با او به تواٿق برسید.
۷) همسرتان را به خاطر اشتباهاتش سرزنش نکنید. در عوض سعی کنید روشی در پیش بگیرید که از تکرار این اشتباهات جلوگیری کند. وقتی شما همسرتان را به خاطر اشتباهاتش سرزنش می کنید، احساسات او را جریحه دار می کنید و باعث آزار او می شوید.
۸) اگر خدای ناکرده همسرتان به شما توهین کرد، سکوت کنید و با او مقابله به مثل نکنید. با این کار از بروز بسیاری از بحث های غیر ضروری جلوگیری می کنید. این لحظات به سرعت سپری خواهند شد و شما می توانید در زمان بهتری با همسرتان درباره رٿتارش صحبت کنید (البته این بدان معنا نیست که تصور کنید الزاماً باید با یک همسر بدزبان و بدخو کنار بیایید و همیشه تمام کج رٿتاری های او را تحمل کنید؛ این مشکل دیگری است و راه حل های دیگری دارد).
۹) در زمان حال زندگی کنید. اشتباهات و وقایع تلخ گذشته را ٿراموش کنید و سعی کنید شرایط زندگی امروزتان را تغییر دهید.
۱۰) همواره از همسرتان بپرسید: برای این که زندگی ما شاد و دلپذیر باشد، من چه کاری می توانم انجام بدهم؟

موسسه امین
hi dr!
     
  

 
انگیزه شما از ازدواج و تشکیل زندگی مشترک چیست ؟

ازدواج به عنوان سنتی پسندیده در تمامی جوامع در طول تاریخ از جایگاه خاصی برخورداربوده است . شروع زندگی مشترک روزنه ای بر ارضای نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی می باشد ، با این حال بنا به دلایل متعدد امروزه بسیاری از ازدواجها به طلاق منجر می شود .
انگیزه های افراد برای تشکیل زندگی مشترک، متعدد است ، بعضی از این انگیزه ها به دلیل ناهمخوانی با واقعیتهای زندگی زناشویی محکوم به شکست می شود . در این مطلب سعی ما بر این است تا به به انگیزه هایی که احتمالا به شکست در زندگی مشترک(طلاق) منجر می شود ، نظری افکنده بیفکنیم .
▪ ازدواج به منزله پاسخی به منتهای خانواده:
ازدواج در بسیاری از خانواده ها به عنوان یک سنت محسوب می شود، خصوصاً زمان ازدواج فرزندان ، در تعدادی از خانواده ها از قواعد خاصی تبعیت می کند . مثلاً بعضی از والدین اعتقاد دارند که فرزندانشان در سنین پایین تشکیل زندگی مشترک دهند . با توجه به مشکلات متعددی که در مسیر یک زندگی مشترک وجود دارد تبعیت از این باورها مخاطراتی را برای فرزندان امروزی به دنبال خواهد داشت .
▪ ازدواج به منظور فرار از تنهایی:
انسان موجودی اجتماعی است ودروجود او تعامل با دیگران در ارضای نیازهای انسانی سهم شایسته ای دارد . به همین خاطر بسیاری از افرادی که بنا به دلایل متعدد ، تنها زندگی می کنند و یا در عین حال که با خانواده خود زندگی می کنند احساس تنهایی می نمایند . گاهی برای کنار آمدن با این خلأ احساسی، به فکر تشکیل زندگی مشترک می افتند. به طور قطع ازدواج راهی به سوی تعامل، تبادل احساسات و همدردی محسوب می شود و این فرآیند به ایجاد رضایت در انسانها از زیستن با هم می افزاید. اگر احساس تنهایی ، ناشی از ضعف مهارتهای اجتماعی فرد در تعامل با دیگران باشد و یادلایل شخصیتی و ابتلاء فرد به اختلالات روانی سبب به وجود آمدن چنین حالتی در او شده باشد ، در چنین شرایطی ازدواج راه حل مناسبی برای کنار آمدن با این احساس نیست.
▪ ازدواج به منظور جبران کمبودهای شخصی:
گاهی افرادی که در شرایط سختی زندگی می کنند و امکانات موجود نیازهای ایشان را ارضا نمی کند ، برای جبران این خلاء ، اقدام به ازدواج می کنند. مثلاً دختری که در یک خانواده فقیر زندگی می کند ، ممکن است پیشنهاد ازدواج با یک فرد ثروتمند را به راحتی قبول کند .
▪ ازوداج به خاطر ارضای نیاز جنسی:
ازدواج در جامعه ، شیوه پسندیده ای در جهت ارضای نیازهای جنسی است . با این حال ارضای این نیاز در جامعه ، منوط به ازدواج نمی باشد . متاسفانه در جامعه ما ازدواج برای جوانان به دلیل مشکلات عدیده، بسیار دشوار شده است ، همچنین عدم وجود شرایط خاص برای حل نیازهای غریزی افراد از طریق شرعی و قانونی ، تبعات خاص یا زمینه پژمردگی احساسات غریزی را به وجود آورده و یا این نیاز را به سمت و سویی غیر از جهت اصلی آ ن منحرف ساخته است . این بن بست مضاعف ، موجب می شود که تعدادی از جوانها به دلیل فشار غرایز جنسی ، تن به مسئله ازدواج بدهند و این وضع در کوتاه مدت به دلیل مهیا نبودن سایر عوامل به جدایی زوجین منتهی می گردد .
▪ ازدواج به منظور داشتن فرزند:
دربعضی اوقات ، ازدواج به عنوان راهی برای والد شدن محسوب می شود . برخی به خاطر نیاز غریزی به داشتن فرزند و ارضای این نیاز به ازدواج گرایش پیدا می کنند . چنین انگیزه ای بدون در نظر گرفتن سایر عوامل در تشکیل زندگی مشترک تبعات منفی را به دنبال دارد .
▪ پذیرش انتظارات اجتماعی:
امروزه در رسانه های گروهی جامعه ما ، به طور مستقیم و غیر مستقیم، تلاش برای ورود جوانها به زندگی مشترک دیده می شود، چنین روندی بدون در نظر گرفتن ملاحظات متعدد، گاهی به گرایش جوانها به ازدواج و در نهایت به دلیل فراهم نبودن شرایط لازم جهت ادامه زندگی مشترک ، به جدایی زوجین منتهی می شود .
▪ رفع مشکل بیکاری:
درجامعه ما بنا به دلایل متعدد، از جمله شرایط استخدام در برخی از مشاغل، متاهل بودن ِ متقاضی است . لذا گاهی این شرایط موجب شکل گیری ازدواج در بین جوانها می شود که در بعضی اوقات به دلیل تداوم بیکاری و عدم کسب شرایط مناسب ، موجب جدایی زوجین می گردد .
▪ ازدواج به عنوان وسیله ای برای رسیدن به اهداف دیگر:
گاهی انگیزه اصلی در تشکیل زندگی مشترک ،عشق به فرد مقابل و نیاز روان شناختی به زیستن با فرد مقابل نیست ؛ بلکه وی وسیله ای برای رسیدن به اهداف دیگر می شود . مثلاً خانمی که دوست دارد در خارج از کشور زندگی کند ، ممکن است با پیشنهاد فردی جهت ادامه زندگی مشترک در خارج با وی ازدواج کند ولی بعد از ورد به کشور خارجی ، در مدت کوتاهی از شریک زندگی اش جدا می شود .
▪ ازدواج به خاطر بالارفتن سن:
امروزه ، بنا به دلایل متعدد، سن ازدواج در بین جوانها بالا رفته و این مشکل خصوصاً برای دختران جامعه به خاطر مسائل فرهنگی استرس های متعددی را به دنبال داشته است . لذا گاهی ازدواج به خاطر ترس از تنهایی، از دست دادن زیبایی، از دست دادن والدین، کاهش شور زندگی و …. صورت می گیرد . در چنین فضایی امکان سازگاری با مشکلات زندگی ، ضعیف بوده و در نهایت ضریب ریسک این ازدواجها بالا می باشد .
▪ ازدواج به خاطر نجات یک انسان:
گاهی انگیزه فرد برای ازدواج، نجات دادن شخص مقابل از تنهایی، فشارهای زندگی ، مشکلات اقتصادی و اجتماعی و دلایل دیگراست. مثلاً دختری که وابستگی شدید به پسری دارد ، مسئولیت زندگی وی از جمله کار، مسکن و مسائل مالی را می پذیرد . چنین انگیزه هایی بعد از مدتی کوتاه رو به خاموشی می رود و در نهایت زندگی مشترک را با بحران مواجه می سازد .
▪ ازدواج به خاطر رفع بحران:
گاهی ازدواج به دلیل آسیب دیدگی جنسی ناخواسته، اتفاق می افتد. به این معنی که طرفین برای حمل این مشکل به ازدواج تن می دهند، چنین شرایطی بدون آمادگی لازم جهت ورود به این فضا، مخاطراتی را به دنبال دارد که در نهایت حداقل آن احساس به تله افتادن و حس اجبار به ازدواج با یکدیگر است . چنین شرایطی خطر پذیری فزاینده ای برای ادامه زندگی مشترک ایجاد خواهد کرد .
▪ ازدواج به خاطر فرار از مشکلات خانوادگی :
گاهی انگیزه افراد برای ازدواج به دلیل دوری آنها از محیط استرس زای خانواده از جمله درگیری والدین، اعتیاد والدین، سوء رفتار جسمی و جنسی، بی توجهی، طرد و خشونت و موارد دیگر است . در چنین شرایطی افراد آمادگی روان شناختی لازم جهت ارزیابی متقابل را نداشته و در نهایت احتمال آسیب زا بودن این رابطه بالا می باشد .
▪ ازدواج به خاطر عشق:
گاهی دو نفر ، چنان علاقه ای به یکدیگر پیدا می کنند که گمان می برند به راستی عاشق هم هستند . وقتی هیجان ، با سرعت چشمگیری در روابط پیش برود ، شناخت یکدیگر به روال عادی و تدریجی خود پیش نمی رود، زیرا وقت کافی برای این امر وجود نداشتهاست.صراحت ، صداقت و اعتمادی که لازمه یک رابطه محکم است احتیاج به زمان دارد . یک آشنایی سریع، هر چقدر هم که هیجان آور باشد، تنها یک صمیمیت ظاهری به بار می آورد که به آسانی با نزدیکی و صمیمیت واقعی اشتباه می شود ، به همین دلیل ازدواج هایی که در کوتاه مدت اتفاق می افتند ، مخاطراتی را به دنبال خواهند داشت .
▪ ازدواج به خاطر فرار از یکنواختی زندگی:
گاهی افراد بدون آگاهی و آمادگی لازم وارد یک زندگی مشترک می شوند و پس از مدتی احساس از دست دادن آزادیهای فردی و یا احساس در دام افتادن می کنند، ازدواجهایی که درآن انگیزه مزه کردن زندگی مشترک ، بدون توجه به سایر مؤلفه ها وجود دارد ، اغلب مخاطراتی را به دنبال خواهد داشت .
▪ ازدواج به دلیل برداشت غلط از مفاهیم :
افراد در دوران نامزدی ممکن است به فاش سازی مسائل شخصی خود بپردازند که گاهی بی توجهی به محتوای مطالب ابراز شده مشکلاتی را به دنبال دارد . مثلاً مردی به نامزدش می گوید که اعتیاد دارد ؛ اما زن می گوید چون با صداقت این موضوع را گفته من همسر او می شوم و بعد از ازدواج این مسائل ایجاد مشکل خواهد کرد.
▪ ازدواج به مفهوم پذیرش جبر:
تعدادی از جوانان، خصوصاً آنهایی که نگرشهای سنتی دارند گاهی ازدواج با فرد مقابل برایشان موضوعی از پیش تعیین شده محسوب می شود . در جامعه ما ، گاه این فرآیند با عنوان«قسمت» شناخته می شود، لذا این تصور وجود دارد که خواستگار فرد در واقع شخصی است که انگار مقدر شده است با او زندگی کند . چنین طرز تفکری جزء آسیبهای پیش از ازدواج محسوب می شود .
▪ دوران کوتاه نامزدی:
دوران نامزدی حداقل ، شرایطی را برای آگاهی زوجین از هم فراهم می آورد . تعدادی از افراد در این دوران متوجه تفاوتهای بسیاری بین خود و فرد مقابل می شوند یا در این دوران متوجه ناراحتی و یا مبتلا بودن فرد به یک اختلال روانی یا وابستگی او به مواد مخدر می شوند ، اما به رغم وقوف به این مسائل ، بنا به دلایل فرهنگی از جمله اینکه به هم خوردن نامزدی را مساوی با بی آبرویی و از دست دادن حیثیت خود قلمداد می کنند تن به ازدواج می دهند چنین تجاربی در زندگی مشترک، بسیار بحران زا بوده و احتمال جدایی زوجین قابل پیش بینی است .
▪ در کل احتمال آسیب زا بودن ازدواج افراد با شرایط زیر قابل پیش بینی است :
- ازدواج دو فرد با فرهنگهای کاملاً متفاوت.
- ازدواج در سنین پایین زیر ۲۰ سال
- تفاوت سنی زیاد بین زوجین مثلاً ۱۵تا۲۰سال
- بالاتر بودن سن دختر از پسر ( زن از مرد)
- ازدواج یک مرد با زنی بیوه یا مطلقه
- ازدواج دختر با مردی که از ازدواج پیشین خود فرزندی دارد .
- ازدواج دو فرد مطلقه که دارای فرزندان بزرگسال می باشند .
- ازدواج افرادی که فاصله طبقاتی بسیار زیادی با هم دارند .
- ازدواج دختری برخوردار از تحصیلات دانشگاهی با پسری که از لحاظ تحصیلی پایین است .
- ازدواج با فرد معتاد به مواد مخدر
- ازدواج با شخصی که قبلاً ازدواج های متعددی داشته است .
- ازدواج با فردی که خانواده اش شدیداً مخالف این وصلت هستند .
- ازدواج بدون داشتن اطلاعات کافی از موقعیت فردی ، خانوادگی و اجتماعی شخص مقابل .
- ازدواج با فردی که ثبات شغلی نداشته و به دلیل مسائل شخصیتی خاص ، قادر به سازگاری در محیط کار نیست .
- ازدواج با دختر یا پسری که هنوز دانشجو است و از ثبات اقتصادی، شغلی و فکری لازم برخوردار نمی باشد .
۱۹) ازدواج به خاطر جذابیت ظاهری
اهمیت جذابیت جسمانی به عنوان یک عامل مهم در دوستی ها و مناسبات اجتماعی، غیر قابل انکار است . به نظر می رسد افرادی که جذابیت ظاهری دارند ، رفتارهای پسندیده تر و ویژگیهای شخصیتی زیبایی هم داشته باشند . به خاطر چنین تصوری ، تعداد زیادی از دختران و پسران مجذوب جذابیت جسمانی هم می شوند . زمانی که اهمیت این عامل درمعیارهای افراد برای تشکیل زندگی مشترک بدون توجه به عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و شخصیتی افراد لحاظ می شود ، ضریب خطر پذیری چنین ازدواجهایی نیز طبیعتاً بالا خواهد رفت .
در پایان باید به نکته اشاره کنیم ، که مسائل مطرح شده فوق به صورت مطلق تأثیر گذار نبوده و موارد استثنا هم وجود دارد .
دوست عزیز! امید واریم با توجه به مطالب ذکر شده ، بتوانی برای زندگی آینده خویش، انتخابی صحیح داشته باشی.
hi dr!
     
  

 
از ازدواج تا ازدواج مدرن

از ازدواج تا ازدواج مدرن


مقوله‌ی ازدواج تاریخی دیرینه دارد به گونه‌ای که به تاریخ حضرت آدم و هوا و داستان شکل‌گیری این دو مرتبط میگردد و بعد از آن نیز انسان جهت تشکیل زندگی و پرداختن به معیارهای اساسی آن از فاکتور مهم و مثبتی به نام ازدواج استفاده نموده و در این رهگذر گامهای موثر و مفیدی را برداشته است. ولی مهمترین شکل را باید در زهدان مکتب گرانسنگ پیامبر گرامی اسلام کنکاش کرد.



اما آنچه که ما را به این مبحث وامی‌دارد شاید گفت ابتدا تعریفی جامع از مقوله‌ی ازدواج باشد. ازدواج در یک تعریف کلی عبارتست از تقبل و پذیرفتن زوج و زوجه در جهت آغاز زندگی‌ای مشترک با اهدافی معین و متعالی که به دنباله¬ی این اهداف معین و متعالی آرزوهای اجتماعی و معنوی نیز مدنظر باشند و یا میتوان گفت ازدواج یعنی پیوند خوردن دل و روان و عقل دو فرد غیر همجنس در جهت رسیدن به اهداف و آرزوهای هم جنس. به عنوان مثال : وقتی زن و مردی بیگانه با هم آشنا میشوند این آشنایی بر اساس یکسری منویات و ویژگیهای اجتماعی رخ داده که طبعاً منشأ اثری مفید در وصل این مهم بوده اند.

بنابراین با مفاهیمی که از ازدواج برشمردیم میتوان اذعان داشت که ازدواج مقوله‌ای بس بسیط و حیاتی است. لذا ابتدا وارد مقوله‌ی ازدواج میشویم و بعد در ادامه‌ی بحث به ازدواج مدرن و احیاناً ویژگیها و روحیات آن نیز خواهیم پرداخت. همانطوری که می‌دانیم بشر موجودی اجتماعی است. موجودی که بدون زندگی اجتماعی قادر به کسب خواسته‌های اجتماعی خود نیست. لذا بر دو دلیل عمده باید اجتماعی بودن انسان را تایید کرد.
نخست همان اجتماعی شدن انسان است که قرآن نیز به صراحت به آن اشاره مینماید. در ثانی هیچ انسانی فراشعور و فراعقلی که از فرهنگ برتر و تفکری بارز بهره میجوید نسبت به خود و محیط پیرامون خودش (موالید سه گانه) نمیتواند بی تفاوت و بی اعتنا باشد. بنابراین تردیدی نیست که تشکیل زندگی و آشنایی با معیارهای منتج آن پیامدی جز خیر و برکت را به همراه نخواهد داشت و بی گمان انسان با وارد شدن به دنیای زندگی است که هم خود و هم زندگی را میشناساند و یا به بیانی دیگر تعریف جامع و درستی را از زندگی میفهمد . اگرچه امروزه برخی فرهنگ ازدواج را دارای مواردی از قبیل قراردادی و غیر رسمی میپندارند و ایراداتی را نیز بر آن روا میدارند. ولی هیچ انسان معقولی بر معقول بودن مقوله‌ی ازدواج مهر امحاء نمیتواند بزند. بدین مفهوم که این فرهنگ در مسیر زندگی و اهداف بشر به مانند تابلویی نصب شده و جهت-های لازم آن نیز هر کدام راهنمایی صحیح و آموزنده اند. یعنی ویژگیهای آن کاملاً با روحیات بشر کلافی عمیق خورده اند. و یا به بیانی دیگر میتوان گفت که پایگاه فرهنگ ازدواج در اذهان خاص و عام امری بدیهی و مسجل بوده و هست . آن سوی قضیه نیز محاسن بی چون و چرای ازدواج است که این محاسن بر ازمنه-ی تاریخ شاهدی عینی است. محاسن از قبیل این که جوان را از دغدغه‌های نهانی و آشکار به سمت آرامش و اثبات سوق میدهد. محاسن بدین مفهوم که ازدواج سعی بر آن دارد که زوج و زوجه را آشتی معنوی دهد.
محاسن بدین معنا که عشق واقعی از طریق ازدواج صورت میپذیرد. یعنی زوج و زوجه با پیمان و تعهد مستندی که بر اساس تفاهم چند جانبه (انسانی، روحی و عقلی) با هم میبندند به مفاد این پیمان و تعهد عمل می-کنند و از شکستن عهد نیز اغماض و دوری میجویند. محاسن بدین معنا که زوج و زوجه در تداوم و بقای فرهنگ عاطفه و معیارهای عاطفی و احساسی میکوشند و بالاخره محاسن بدین سان که ازدواج میکنیم تا که چشم و گوش ما به سمت واقعیات باز شود و در تثبیت هر چه بیشتر پختگی خود و البته رد و انکار خامگی‌های خود بکوشیم . ضمن این که ازدواج ما را از آن پیامدهای حاشیه‌ای دوران جوانی که زودگذر و بی نتیجه هستند، دور میسازد و از ما ماها را میسازد و از من منیت ها را انکار .

اما نقطه-ی مقابل ازدواج که سنتی دیرینه و منتج است ازدواج مدرن یا ازدواج الکترونیک میباشد که البته ازدواج موقت نیز در سایه‌ی همین نوع ازدواج بوجود می‌آید که در ادامه‌ی بحث به طور اجمالی به آن خواهیم پرداخت. ازدواج مدرن یا همان ازدواج الکترونیک به ازدواجی گفته میشود که از طریق رسانه‌ها و یا کانونهای ارتباطی مدرن صورت می گیرد .

در این نوع ازدواج چیزی به نام تعهد وجود ندارد . یعنی بر خلاف ازدواج رسمی و دینی که با یکسری ویژگیها و شناختهای اجتماعی همراه میباشد و تا این ویژگی ها و شناخت های اجتماعی حالتی رسمی و معقول به خود نگیرند، ازدواجی صورت نخواهد گرفت. در این نوع ازدواج نه تنها تعهدی و یا ضمانتی نیست بلکه ویژگیها و شناختها نیز در حد زن و مردی است که از طریق همان رسانه‌های ملی اعم ازاینترنت و … صورت می-پذیرد و البته یکسری صحبتهایی نیز رد و بدل میشود و شاید قراردادهایی نیز بسته شود اما در اکثر این نوع ازدواج ها پیامد مثبت و آینده‌داری به چشم نمیخورد و شاید گفت اغلب این نوع ازدواجها حالتی تفریحی و سرگرمی را به خود اختصاص میدهند و نه آینده‌ای متضمن و در خورد توجه و تامل.



ازدواج الکترونیک و یا ازدواج اینترنتی از قبیل ازدواج‌هایی است که باعث اختلالهای روانی و رکودهای فرهنگی و جنونهای فکری در بین جوانان میشود به نحوی که در اکثر این نوع ازدواج‌ها تعهد اخلاقی نیز به چشم نمی‌آید . ازدواج الکترونیک از متدهای اجتماعی‌ای به شمار میآید که با ظهور تکنولوژی و فناوریهایی از قبیل اینترنت و ماهواره و … شکل گرفت و البته در جوامع اروپایی و غربی نیز استارت خورد ولی پیامدهای آن نیز به اشکال مختلف در جوامع در حال توسعه و پیرامونی نیز شیوع پیدا کرد. مضاف بر این که این گونه ازدواج در کشورهای اسلامی هم جایگاهی را باز کرده است . در صورتی که پتانسیلهای این نوع ازدواج با تمدن و فرهنگ این کشورها همگن نیست. ازدواج مدرن اگرچه در زمینه‌هایی آن هم به صورت مقطعی افراد را تسکین میدهد ولی این نوع ازدواج چون ازثبات و ریشه‌ای معقول و بنیادی بهره نجسته است لذا تحت هیچ شرایطی ثبات ندارد و به مرور زمان موجی از بیبند و باری و هرزگی را چه از لحاظ اخلاقی و چه از حیث حیثیتی و انسانی به همراه خواهد داشت .
با این تعابیر هم شاید به ذهن مخاطب این سوال خطور کند که ازدواج اینترنتی دارای محسناتی از قبیل خارج شدن از قید و بندهای زندگی و رسیدن به آزادی اجتماعی به معنی واقعی باشد. در جواب به این سوال باید گفت: اگر چه این نوع ازدواج فضایی چند جانبه و چند جاذبه را برای تفکر و ایده های افراد باز میکند ولی طبعاً این نوع فضا نمیتواند فضایی محوری و سالم باشد. چه این که پیامدهای تخریب کننده‌ی این فضا بر احیاناً محاسن آن چربش دارند. و اما در ادامه¬ی بحث که مقصود رسیدن به آزادی اجتماعی آن هم به معنی واقعی است باید اذعان داشت که رسیدن به آزادیهای اجتماعی نیاز به فرآیندهای سالم اجتماعی را می طلبد . فرآیندهایی از قبیل مرزبندی های اجتماعی – حیثیت اجتماعی- اخلاق اجتماعی – منش اجتماعی و … که با توجه به معیاربهای این نوع ازدواج تصور نمی شود به همین سادگی بتوان رابطه ای مشترک را در بین مواردی که ذکر آن رفت را معیارهای این نوع ازدواج برقرار ساخت.

بنابراین چند ایراد عمده بر این نوع ازدواج وارد است:

نخست عدم تعاملی سازنده که از نزدیک می بایست انجام پذیرد و نه از راه دور.
بدین مفهوم که زوج و زوجه بتوانند به نحو مطلوبی با هم مباحثه کرده و به توافق در جهت تشکیل زندگی دست یابند . دوم این که از خودِ واژه‌ی ازدواج برمی‌آید که این نوع ازدواج نه با مفهوم واژه‌ی ازدواج و نه با معنای مفهومی مقوله ازدواج هیچ تناسب و سنخیتی ندارد. سوم این که تحت هر شرایطی اگر ازدواجی باید صورت پذیرد باید به دنبال آن زندگی‌ای هم شکل گیرد. چرا که هدف ازدواج شکل گیری زندگی‌ای سالم و آموزنده است. بنابراین در این نوع ازدواج بصورت رسمی زندگیای تشکیل نمیشود و افراد هیچ ارتباطی را اعم از زناشویی باهم ندارند. پس بخش عمدهای از کار در همین جا گیر دارد و طبعاً محل بحث و وارسی است.
چرا که وقتی می گوییم ازدواج یعنی با آمدن ازدواج یکسری حق و حقوق بشری نیز ایجاد میگردد و کانونی بنام گرم و سالم خانواده نیز شکل میگیرد و البته هدف نهایی نیز متعالی و سازنده است. چهارم این که ازدواج الکترونیک یا اینترنتی یک نوع ازدواج قراردادی است و تفاوت آن نیز با ازدواج موقت تنها در این است که ازدواج موقت زمان و حد و مرز و البته مفاد دارد ولی ازدواج الکترونیک دارای قوعد خاص و بی اساس است و اما ازدواج موقت که شاید گفت امروزه در معانی دیگری نیز اعمال می شود . تعابیری چون صیغه و … که در این زمینه نیز مقالات زیادی قلمی شده است ولی باید گفت که ازدواج موقت نیزچندان تفاوتی با همان ازدواج اینترنتی ندارد به گونه‌ای که می تواند کپی برابر با اصل باشد. با این تفاوت که این نوع ازدواج از قواعدی قانونی و شرعی و شاید هم غیرقانونی و شرعی بهره میجوید و زوج و زوجه به مدت معینی با هم زندگی می کنند و بعد از آن نیز از هم جدا می شوند اما در ازدواج اینترنتی چیزی بنام ازدواج به معنی واقعی و به اصطلاح در کنار هم و تفهیم و درک مشکلات همدیگر احساس نمی شود .
نکته ی دیگر این که ازدواج موقت به مانند ازدواج اینترنتی از نعمتی به نام عشق واقعی و به بیانی دل بستن به همدیگر در جهت احداث ساختمان زندگی‌ای مشترک معنا ندارد. و تنها تفاوت که در ازدواج به معنی واقعی بر اساس مکتب قرآن با این نوع ازدواج ها وجود دارد همان هم اندیشی سالم محوری و سالم فکری است که این سه مورد در جهت تثبیت زندگیای سالم میکوشند ولی در این نوع ازدواج چنین مواردی یافت نمیشود .



در ازدواج موقت نه عاطفه ای وجود دارد و نه محبت و نه مقوله‌ای به نام وجدان به معنی واقعی ، که این موارد نیز از مهمترین پایه‌ها و معیارهای انسانی به شمار می آیند. نکته‌ی دیگر در مورد ازدواج موقت این است که این ازدواج بدنبال تعالی بنیان و ایجاد سیر تکاملی زندگی نیست و اگر چنانچه عقد و قراردادی در بین زن و مرد منعقد می‌شود این پیمان زودگذر و بدون محتوایی شرعی و منتج در کانون خانواده است. کانون خانواده در این جا بدین معنا که پیامدهای ازدواج در جهت ترقی و تعالی و پرورش معیارهای زندگی میکوشند ولی در ازدواج موقت هدف نهایی تشکیل خانواده و پرداختن به اصول اساسی آن نیست لذا نتیجه میگیریم پیام ازدواج پیامی مثمر و حیاتی است ولی پیام این گونه ازوداج‌ها در ختام ختم به بالندگی و تثبیت خانواده و معیارهای آن نمیشود.



ازدواج رسمی و دینی هدف نهایی آن رسیدن به آرزوهای اجتماعی و فرهنگی است اما در این نوع ازدواج‌ها اگرچه ادعای آرزوهای اجتماعی و فرهنگی نیز احساس می‌شود ولی تحت هیچ شرایطی پیام این نوع ازدواج‌ها بدین صورت نبوده و نیست . ازدواج یک سنت و آیین مرسوم و تعریف شده است که پیامدهای آن نیز برای جوامع مسجل آموزنده اند. ولی در نوع ازدواج‌ها با چنین ویژگیهایی برخورد نداریم . ازدواج به معنی واقعی و دینی در اثبات سرشت آدمیت و تکامل روح و روان و آسایش ویژگی‌های درونی انسان می-کوشد اما در این نوع ازدواج‌ها چنین فاکتورهایی یافت نمیشود.

عابدین پاپی شاعر، نویسنده و روزنامه نگار
hi dr!
     
  
مرد

 
سخنان بزرگان در مورد ازدواج



آزادي دريايي متلاطم و طوفاني است. مردان بزدل، آرامش استبداد را بر اين طوفان ترجيح مي دهند.((توماس جفرسون))

ازدواج در حقيقت پيونديست كه از درختي به درخت ديگر بزنند؛ اگر خوب گرفت، هر دو بارور مي شوند و اگر بد شد، هر دو خشك مي شوند.((سعيد نفيسي))

ازدواج نه بهشت است و نه جهنم، [ بلكه ] تنها يك برزخ است.((آبراهام لينكلن))

زن و شوهر يك سال بعد از ازدواج به زيبايي صورت يكديگر فكر نمي كنند، بلكه هر دو متوجه اخلاق و رفتار هم مي شوند.((اسمايلز))

با مصلحت ديگران ازدواج كردن، در جهنم زيستن است.((آرتور شوپنهاور))

هرگز براي پول ازدواج نكنيد، چون براي پول در آوردن راههاي آسانتري هم وجود دارد.((جرج برنارد شاو))

ازدواج كتابي است كه فصل اول آن به نظم است و بقيه فصول به نثر.(( پورلي نيكولاسر))

ازدواج هميشه به عشق پايان داده است. ((ناپلئون بناپارت))

ازدواج مثل شهر محاصره شده است. كساني كه داخل شهرند سعي مي كنند از آن خارج و آنها كه خارج [ آن ] هستند، تلاش مي كنند تا به آن داخل شوند.((بنجامين فرانكلين))

اگر يك روانپزشك ادعا كند كه بيشتر اختلافات زناشويي بوجود آورنده ناكامي هاي جنسي نيست، خيلي نادان است. به طور كلي، اگر زن و مرد در زندگي جنسي از يكديگر خشنود شوند، ساير اختلافات و ناراحتي هاي زندگي را ناديده خواهند گرفت.((دكتر هاميلتون))

انسان به دليل نداشتن حوصله، كارش به طلاق مي كشد و بر اثر نداشتن حافظه، دوباره ازدواج مي كند.((مارس گرانشو))

با همسر خود نيز مثل يك كتاب رفتار كنيد؛ فصل هاي خسته كننده [آن] را هرگز نخوانيد.((سوني اسمارت))

براي يك زندگي آرام و بدون دردسر، شوهر بايد كر و زن بايد لال باشد.((ميگوئل سروانتس ساآودِرا))

بهترين نگهبان سعادت در يك خانواده، عشق زن و شوهر نسبت به يكديگر است.((دوموند لورليد))

زندگي شيرين است، اما براي دختري كه هنوز عروس نشده باشد و براي پسري كه زن نگرفته باشد.((؟))

زناشويي عبارت است از سه هفته آشنايي، سه ماه عاشقي، سه سال جنگ و سي سال تحمل.(( تن))

زن و شوهر اگر يكديگر را بخواهند، در كلبه خرابه هم زندگي مي كنند.((مثل آلماني))



زن مطيع فرمانرواي قلب شوهر است.(( مثل انگليسي))

زنها مانند كوههاي خوش منظره اي هستند كه بايد از دور تماشايشان كرد و از مناظرشان لذت برد.((مثل ژاپني))

بيشتر هنرمندان در ازدواج شكست مي خورند، براي اينكه اول با هنر خود ازدواج كرده اند نه با شخصيت يكديگر.((غ.ذ))

قبل از ازدواج شش نظريه درباره تربيت كودكان داشتم؛ حالا شش فرزند دارم، ولي داراي هيچ گونه نظريه اي نيستم.((لورد روچستر))

كساني كه ازدواج كرده اند، خود را ناراضي نشان مي دهند و مي گويند بد است. زيرا مي خواهند فقط و فقط خودشان از اين موهبت برخوردار شوند.((ديزرائيلي))

مرداني كه مي كوشند زنها را درك كنند، فقط موفق مي شوند با آنها ازدواج كنند.((بن بيكر))

وقتي زنها دوستمان مي دارند، ما را از هر لحاظ به ديده عقل مي نگرند؛ حتي جنايات ما را. ولي وقتي علاقه اي به ما نداشته باشند، ارزشي براي فضايل مان نيز قايل نمي شوند.((اونوره دو بالزاك))

هيچ چيز مانند شادي زن باعث برانگيختن غرور مرد نمي شود؛ چون هميشه آن را مربوط به خود مي داند.((جانسون))

يك زن بيشتر ترجيح مي دهد همسر مردي شود كه زندگي خوبي نداشته باشد، تا اينكه شنونده خوبي نباشد.((كينگ هابارد))

مردي را كه آماده آموختن است تعليم ندادن، انساني را به هدر دادن است، مردي را كه آماده آموختن نيست تعليم دادن، سخن به هدر دادن است، خردمند نه انسان را به هدر مي دهد و نه سخن را.((كنفوسيوس))

مقام نيست كه انسان را مي سازد، بلكه انسان است كه مقام را مي سازد. برده مي تواند مردي آزاد باشد، جبار و خود كامه [ هم ] مي تواند برده باشد؛ اين خود ماييم كه مقام و موقعيت را پست يا عالي مي سازيم.((ف او.رابرتسن))

مردي كه داراي عزمي نيرومند و اخلاقي متين است، هرگز فضيلت اخلاقي خود را فداي هوس هاي زندگي نمي كند. آري مرداني در اين جهان زندگي كرده اند كه براي تكميل و حفظ فضايل اخلاقي، جسم و جان خود را فدا ساخته اند.((كنفسيوس))

مرد خسيس، گرانتر مي پردازد.((تااونه كينگ))

مردي را در نظر بگيريد كه در غربت و دور از خويشاوندان و خانواده خود زندگي مي كند. چنين مردي به طور حتم نياز به نوعي دلبستگي دارد تا جاي علاقه پدر و برادرش را بگيرد. اينجاست كه عشق مي آيد و اين گونه مزايا را به او تقديم مي كند.((ناپلئون بناپارت))

مردي كه ادعا مي كند، ديگر اعتقادي به عشق ندارد؛ كسي است كه ديگر عشق به او اعتمادي ندارد.((مارس كرانشه))

مردي كه نتواند عصباني شود، احمق و مردي كه نخواهد عصباني شود، عاقل است.((؟))

مرد آزاده پيوسته مي كوشد كه در گفتار خود، آهسته و در كردار خود، تند و تيز باشد.((كنفوسيوس))

مرد بي شهامت كسي است كه در جايي كه بايد اعتراف كند، خاموش بنشيند.((آبراهام لينكلن))

عروس زندگاني نامش كار است. اگر شما داماد اين عروس شويد، فرزند شما سعادت نام خواهد داشت.((بنجامين فرانكلين))

مردان كامياب غالبا از شكست، ميوه پيروزي چيده اند.((گوته))

مردان مقاوم و باتجربه هميشه فرصت دارند كارها را از اول شروع كنند.((گوته))

مرد با اراده مردي است كه شخصيت انفرادي خود را در اجتماع گم نمي كند و شجاعت آن را دارد كه باورهاي خاص خود را آشكار نمايد.((اسكار وايلد))

اگر شناخت زن و مرد نسبت به ويژگي هاي دروني و بيروني يكديگر بيشتر گردد، كمتر دچار گسست مي شوند.((اُرد بزرگ))

پاكدامني در زن مانند شجاعت در مرد است؛ من از مرد ترسو آنگونه متنفرم كه از زن نانجيب.((ناپلئون بناپارت))

مردي که براي «پول» زن مي گيرد به نوکري مي رود.((ضرب المثل فرانسوي))

داماد زشت و باشخصيت بهتر از داماد خوش صورت و بي لياقت است.((ضرب المثل آلماني))

اگر [ تا به حال ] داماد نشده اي، از يک شب شادماني و عمري بداخلاقي محروم گشته اي.((ضرب المثل فرانسوي))

با زني ازدواج کن که اگر «مرد» بود بهترين دوستت مي شد.((بردون))

پيش از ازدواج چشمهايتان را خوب باز کنيد و بعد از ازدواج آنها را كمي روي هم بگذاريد.((بنجامين فرانكلين))

من تنها با مردي ازدواج مي کنم که عتيقه شناس باشد؛ تا هرچه پيرتر شدم براي او عزيزتر باشم.((آگاتا كريستي))

عشق از بزرگترين و قويترين مردان، ديوانگان و از ديوانگان، عاقلان دور انديش مي سازد.((گوستاولوبون))

حسود قبل از اينكه چاقي ديگران را بگيرد، خودش از لاغري خواهد مرد.((امير قلي امين))

خشم و غضب را به درگاه مردان با اراده راهي نيست.((سقراط))

خودپسندي زنها بزرگترين علت بدبختي ايشان و نابودي خانواده هاست. هيچ چيز به اندازه خودپسندي زنها بنيان خانواده ها را ويران نكرده است.((چارلي چاپلين))

مردان در اوقات خوشبختي نسبت به ساير افراد همدردي نشان مي دهند و زنان در اوقات بدبختي.((مثل چيني))

همان طور كه از صد مرد احمق نمي توان يك مرد عاقل ساخت، صد مرد بزدل نيز نمي توانند تصميمي را كه نيازمند شجاعت است، بگيرند.((؟))

ممكن است مردي كه هميشه سؤال مي كند، ابله به نظر برسد، ولي كسي كه هرگز سؤال نمي كند، در تمام عمر ابله باقي مي ماند.((لويي پاولز))

هرگز مردي ولو بسيار نادان را نديدم که از وي چيزي نتوانم بياموزم.((گاليله))

در بازي زندگي، انسان در ابتدا گول خور است و در پايان گول زن. به عبارت ديگر، او بره به دنيا مي آيد و روباه از دنيا مي رود.((فرانسوا ولتر))

زن لال هرگز از شوهرش كتك نخورده است.((مثل فرانسوي))

مردان بزرگ كم مي گويند و بسيار مي كوشند.((كنفوسيوس))

تقدير، ارباب مردان ترسو است و برده مردان شجاع.((بزرگمهر))

وقتي زن مزه عشق را چشيد، ديگر دوستي به مذاقش خوش نمي آيد.((لاروشفوكو))

خداوند شايستگي زن را در قلب او قرار داده است.((لامارتين))

وقتي که زنان دوستمان مي دارند، ما را از هر لحاظ به ديده عفو مي نگرند؛ حتي جناياتمان را. ولي وقتي که دوستمان نمي دارند، ارزشي حتي براي فضائل مان قايل نمي شوند.((الکساندر دوما))

مردها را شجاعت به جلو مي راند و زنها را حسادت.((؟))

اگر اسرار خود را به زن لال هم بسپاري، فاش مي شود.((مثل انگليسي))

زن زشت در دنيا وجود ندارد. تنها برخي از زنان هستند که نمي توانند خود را زيبا جلوه دهند.((جرج برنارد شاو))

پيري، جهنم زنان است.((لاروشفوكو))

زنان تحصيلكرده، همسران خوبي از آب در مي آيند. زيرا براي اينكه توضيح بدهند كه چرا غذا شور يا بيمزه شده است، كلمات بيشتري در اختيار دارند.((باب هاپ))

زن، شريك زندگاني و يار ساعات درماندگي است.((گوته))

زن براي آن آفريده نشده كه وجودي پوچ و بيهوده باشد و تنها به درد زينت و تفريح مرد بخورد.((اسمايلز))

زن خوش آيند و دوست داشتني زني است كه همه او را مي بينند. به همين علت است كه هنرپيشگان اين همه محبوبيت دارند.((اونوره دو بالزاك))

يك زن بدون عشق هيچ است؛ زيبايي بدون كامراني پشيزي ارزش ندارد.((اونوره دو بالزاك))

در عاليترين طبقات اجتماع و همچنين در پست ترين طبقات آن، زن آلتي بيش براي كامراني نيست.((لئو نيكولايويچ تولستوي))

در ميان آتش و زنها افتادن هر دو يکي است.(( پنتاگوراس))

تسخير يك كشور بزرگ از تسخير قلب كوچك زن آسانتر است.((ناپلئون بناپارت))

لطف زن مانند ماسه خطرناك است.((ويكتور هوگو))

نخستين كسي كه مي تواند زن را فريب دهد، خود اوست.((لافونتن))

زناني که مي خواهند مرد باشند، زناني هستند که نمي دانند زن هستند.((الکساندر دوما))

از بين ده زن، نه زن پيش از به کار بردن تازيانه، آن را از دست مردان مي گيرند.((برتراند راسل))

اگر قرار باشد من روزي از تجربه شخصي خود درباره حس همدردي کتابي بنويسم، کتاب خود را چنين شروع مي کنم : در زنان حس همدردي مطلقا وجود ندارد.((فلورانس نايتينگل))

انتقام شيرين است بويژه براي زنان.((لرد بايرون))

آنقدر كه احساسات و خيالات در زنان اثر دارد، امور عقلاني موثر نيست.((لارشفوكولد))

چيزي كه در زن مرا تسخير مي كند مهرباني اوست، نه روي زيبايش؛ من زني را بيشتر دوست دارم كه مهربانتر باشد.((ويليام شكسپير))



در زنان هوش و در مردان استعداد بيشتر است. آنچه را زن با چشم دقت و بررسي مي بيند، مرد با ديده عقل و انديشه مي نگرد.((ژان ژاك روسو))

رقابت و اختلاف بين زن و مرد هميشه وجود خواهد داشت. اين مسئله مهمي نيست، فاجعه تنها زماني به وجود مي آيد كه يكي از اين دو بر ديگري پيروز و حاكم شود.((آرتور ميلر))

زن پهلواني است كه دليرترين مردان را در سخت ترين اوقات خشم، آرام مي كند.((هرو دت))

زن فرشته اي است كه در ايام كودكي پرستار ما، در دوران جواني مرادبخش ما و در روزگار پيري تسليت ده ماست.((آره تن))

زنان به خوبي مردان مي توانند اسرار را حفظ كنند، ولي به يكديگر مي گويند تا در حفظ آن شريك باشند.((داستايوسكي))

زنان مرد صفت را دوست نمي دارم و همچنين از مردان زن صفت بيزارم؛ هر كس بايد در دنيا تنها نقش خود را بازي كند.((ناپلئون بناپارت))

زن كودكي است كه با اندك تبسم، خندان و با كمترين بي مهري، گريان مي شود.((هرود))

زيبايي در زن بدون وقار مانند تور ماهيگيري فرسوده و سوراخ سوراخ است.((رالف والدو امرسون))

كسي كه زن خوب به دست آورد، بزرگترين سرمايه را به دست آورده است.((مثل چيني))

يك زن چيزي جز شوهر نمي خواهد، ولي وقتي به او رسيد همه چيز مي خواهد.((ويليام شكسپير))

هنگام ازدواج بيشتر با گوشهايت مشورت کن تا با چشمهايت.((ضرب المثل آلماني))

پيرو مرد باشيد تا شما را بپرستد.((كارول‌ بيكر))

آينده اجتماع در دست مادران است. اگر جهان به ميانجيگري زن گرفتار شود، تنها اوست كه مي تواند آن را نجات دهد.((ابوفور))

شيرين ترين سخنان در زندگي، خوش آمد گويي بدون كينه زن به شوهر خويش است.((جورج ولز))

هر كه در سيرت و رفتار پيشينيان بنگرد، يادآور مي شود كه تا چه اندازه از همت مردان باز مانده است.((همدون قصار))

لحظه پيروزي براي من از آن جهت شيرين است كه پيران، زنان و كودكان كشورم را در آرامش و شادان ببينم.((نادر شاه افشار))

مردان بزرگ تاريخ، سرنوشت ملتها را تعيين مي كنند.((اشپنگلر))



زندگي مردان بزرگ به ما مي آموزد كه ما نيز بزرگوار زندگي كنيم.((هنري وادزورث لانگ‌فلو))

بخت اگر يار باشد، شايد مردي چند صباحي بر جهان فرمان براند، اما به لطف عشق، او مي تواند فرمانرواي جاودان باشد.((لائوتسه))

اشخاص هميشه گناه را به گردن شرايط و بي نظمي مي اندازند؛ من به شرايط و بي نظمي باور ندارم. مردان كامياب، شرايط و نظم را جستجو مي كنند و آن را مي آفرينند.((وينستون چرچيل))

هر مردي را مي توان از طريق رفتار او با همسر و زير دستانش شناخت.((ناپلئون بناپارت))

مردان شجاع فرصت مي آفرينند، ترسوها و ضعيف ها منتظر فرصت مي نشينند.((ويليام جيمز))

مطالعه اي كه روي صد ميليونر خود ساخته انجام شد، تنها يك وجه مشترك را بين آنان نشان داد. همه اين مردان و زنان بسيار موفق، تنها خوبيهاي مردم را مي ديدند.((ژاك ويزل))

وقتي كه مردي شجاع يا زني دلير موضع مي گيرد، پشت ديگران گرم مي شود.((بيلي گراهام))

زنها بايد بدانند كه مردها چه زماني به عادت بچگي خود باز مي گردند.((مارگارت تاچر))

برخي از مردان اگر بخواهند به فضيلت خود، مردانگي خود و صلابت خود دست يابند به دشمناني صادق نياز دارند.((ناپلئون بناپارت))

اگر نقاط ضعف يكديگر را به رخ هم نكشيم زندگي زناشويي بهتر مي شود.((جان ماكسول))

خيلي ها غافل از نقاط قوت يكديگر راهي دادگاه طلاق مي شوند. اين زوجها تابع افراط و تفريط هستند. اول دنبال نقاط قوت هم و برجسته كردن آن مي روند و در نهايت تنها نقاط ضعف را مي بينند.((جان ماكسول))

مردي كه خشمگين نشود نادان است و آن كه مي تواند و خشمگين نمي شود عاقل است.((ضرب المثل قديمي))

يك مرد خشمگين وجودش پر از زهر است.((كنفوسيوس))

غمگين بودم كه چرا كفش ندارم، اما در خيابان مردي را ديدم كه پا نداشت.((هارولد ابوت))

شما مي توانيد پاسخ كسي را كه مورد انتقاد و توهين قرار گرفته است و به انتقاد و توهين شما پاسخ داده است بدهيد، اما در برابر مردي كه مي خندد چه مي توانيد بگوييد؟((چارلز شواب))

به نظر من در ميدان نبرد، ارزش ناپلئون برابر چهل هزار مرد جنگي است.((دوك ولينگتون))

من دانش و هنري ندارم، تنها هنر من اين است كه مانند مادرم فن قابلگي مي دانم، با اين تفاوت كه مادرم زنها را در وضع حمل مدد مي كرد و من، عقلها و ذهنها را مدد مي كنم كه زاينده شوند؛ يعني علمي كه در نهاد ايشان هست پيدا شود و به آن آگاه گردند.((سقراط))

نعمتي پرارزش تر از اين براي يك جوان وجود ندارد كه مورد محبت فردي شريف قرار گيرد و براي يك مرد نيز نعمتي بالاتر از عشق به معشوق وجود ندارد.((افلاطون))

شادماني هاي حقيقي در اثر ازدواج به دست مي آيد.((لويي پاستور))

ازدواج قرارداد دونفره اي است كه در همه دنيا اعتبار دارد.((مارك تواين))

تنها [ راه ] درمان عشق ، ازدواج است .((بوخوالد))

چه بسيار مي آموخت مرد، اگر تنها آن ميزان آموختني كه در كتب خودش موجود است مي دانست!((آرتور شوپنهاور))

مردي كه به قدر كفايت، توان و ذوق ادبي ندارد كه عنواني بكر براي كتابش بسازد به يقين ناتوان تر از آن است كه بخواهد مطلبي قابل تامل در آن عرضه كند.((آرتور شوپنهاور))

مردان بزرگ تنها محصول ذهن خود را به دست مي دهند.((آرتور شوپنهاور))

رابطه قلم با انديشه، رابطه عصا با راه رفتن است، اما بدون عصا راحت تر مي توان گام برداشت و آنگاه كه قلمي هم در دست نيست بهتر مي توان انديشيد. مرد تنها آن زمان كه فرسودن آغاز مي كند تمايلي به دست بردن به عصا و قلمش مي يابد.((آرتور شوپنهاور))

آن كه از سر عشق ازدواج كند، بايد در اندوه زندگي كند.((ضرب المثل اسپانيايي))

اكثر ازدواجها نه محصول انتخاب و خواست حقيقي، كه ثمره ي انديشه هاي سطحي و شرايط اتفاقي اند.((آرتور شوپنهاور))

حياتمان بدون زنان، آغازش بي پناهي؛ شبابش عاري از لذت و پايانش بدون دلداري مي بود.((جواي))

آن حس زيبادوستي كه مرد را در انتخاب همسر راهنمايي مي كند، زماني كه به همجنس گرايي تنزل مي يابد گمراه مي گردد.((آرتور شوپنهاور))



عشقِ مرد پس از گذشت دوره اي مشخص به طور محسوس رو به كاهش مي گذارد، چنانكه تقريباً هر زن ديگري بيش از زن خودش برايش جذابيت دارد؛ مرد متمايل به تغيير است، در حالي كه عشق زن پس از انتخاب به گونه اي مداوم افزايش مي يابد.((آرتور شوپنهاور))

اغلب اتفاق مي افتد كه زن عاشق مردي زشت رو شود، اما هرگز نمي تواند يك مرد زن صفت را دوست بدارد، زيرا قادر نيست عيبهاي او را جبران كند.((آرتور شوپنهاور))

ازدواج، اتحاد دلها است نه ذهنها.((آرتور شوپنهاور))

هر مرد به آن چيزي عشق خواهد ورزيد كه خود فاقد آن است.((آرتور شوپنهاور))

مرد قادر است همزمان محبوبه ي خود را دوست بدارد و از او متنفر باشد.((آرتور شوپنهاور))

كساني كه به خاطر عشق ازدواج مي كنند همواره بدبخت هستند.((آرتور شوپنهاور))

براي اينكه مردي عاشق شود به گذر زمان براي تامل و انتخاب نيازي نيست، بلكه همدلي و جاذبه اي شخصي كه در نخستين نگاه، وجود هر دو طرف را سرشار مي سازد كفايت مي كند، يا همان كه معمولاً كشش خون مي نامندش و آن نيروي ويژه اي كه ستارگان را مي راند.((آرتور شوپنهاور))

آغاز وجود انسان از سينه ي زنان حيات مي يابد، آغازين كلمات را لبان او مي آموزاند، آغازين گريه ها را نوازش انگشتان او آرام مي دهد و واپسين آه ها را هم اغلب گوشِ زني مي شنود، آنگاه كه مردان از تحمل بار اندوه جانگزاي ديدن واپسين دم حيات مردي كه ايشان را پيشوا بوده، تن مي زنند.((بايرون))

زنان نه طاقت انجام كار سنگين جسمي را دارند و نه توان فعاليت شديد ذهني؛ آنها دِين زندگي را نه با آنچه انجام مي دهند كه با آنچه تحمل مي كنند، مي پردازند.((آرتور شوپنهاور))

ما مردان هر گاه احساساتمان برانگيخته مي شوند در اهميت امور قدري اغراق مي كنيم.((آرتور شوپنهاور))

چيزهايي كه يك مرد بسيار دانا مي گويد اغلب آسان فهم و بسيار واضح اند و مردي كه چيز چنداني نمي داند، هرچه مبهم تر خواهد نوشت.((كوئنتيليان))
     
  ویرایش شده توسط: marmolakman   
زن

 
دوست دارید مدرن ازدواج کنید یا سنتی ؟!‌

آیا ازدواج را فرآیندی برای تكامل شخصیت فردی و اجتماعی می‌دانید یا صرفا برای اینکه توسط دیگران تایید شوید انجام می‌دهید؟
آیا ازدواج را به قول معروف هندوانه سربسته می‌دانید یا معتقدید باید كاملا چشم‌ها را باز كرد و به سنجش ملاك‌های فردی و خانوادگی پرداخت؟
آیا از طرفداران ازدواج سنتی هستید یا ازدواج به اصطلاح مدرن را مناسب می‌دانید؟
دكتر ارجمندنیا، روان‌شناس در برنامه پرنیان رادیو سلامت به این پرسش‌ها پاسخ داده كه چكیده‌ای از آن را در زیر می‌خوانید.

عوامل زیادی در انتخاب همسر دخیل است كه در اینجا بیشتر به نحوه انتخاب و نقش مثبت خانواده بر رشد روانی و هدایت فرد می‌پردازیم.

ازدواج سالم رابطه صمیمی و روانی است كه در طول زمان رشد كرده و انسان را كامل‌تر می‌كند. امروزه به لحاظ علمی اثبات شده قسمتی از مغز كه مركز تصمیم‌گیری و كنترل هیجانات است، هنگام مشاهده افراد مشابه فعال‌تر می‌شود، یعنی مغز ما حین ملاقات با فرد هم طبقه اجتماعی و فكری خودمان واكنش مثبت و فعالیت بیشتری انجام می‌دهد.
این موضوع در واقع همان مساله هم‌كفو بودن است كه در اسلام بدان اشاره شده یعنی شباهت و هم‌شأن بودن زن و مرد در علم، شخصیت، فرهنگ، سن و...

در گذشته ازدواج‌ها سنتی بود یعنی انتخاب و تصمیم‌گیری به وسیله خانواده انجام می‌شد و بیشتر ماحصل تفاهم بین خانواده‌ها بود.

ولی در ازدواج‌های مدرن طرفین خودشان تصمیم می‌گیرند و خانواده‌ها در این امر مهم نقش چندانی ندارد.آشنایی در این موارد اغلب در محیط‌های تحصیلی، شغلی و حتی مجازی رخ می‌دهد و بعد از آشنایی خانواده‌ها در جریان قرار می‌گیرند كه تقدم و تاخر جابجا شده است.

آنچه كه می‌تواند یك ازدواج محكم و موفق را شكل دهد یك ارتباط سالم است، یعنی دو طرف تحت آگاهی و نظارت خانواده‌ها یك ارتباط سالم و عقل‌گرایانه جهت تحلیل و شناخت واقع‌بینانه از یكدیگر و خانواده‌های یكدیگر داشته باشند، چون خانواده بستر زندگی فرد است و شناخت آن تكمیل‌كننده شناخت فردی است.
اگر فردی بگوید در انتخاب از خانواده‌ام كمك نمی‌گیرم، اغلب این دیدگاه به دلیل باورهای نادرستی است كه خود را از لحاظ تحصیلی یا مهارت‌های اجتماعی برتر از والدین می‌داند و نیازی به مشورت با والدین نمی‌بیند، فرد در این مورد به علت تصمیم‌گیری‌های خام و عجولانه، در زندگی مشترك متوجه تضادهایی بین ایده‌آل و زندگی واقعی‌اش می‌شود.

اگر فردی خودش را از انتخاب محروم كند و بگوید من نظری ندارم و خانواده‌ام تصمیم بگیرند كه این ارتباط صحیح نیست و ناسالم است این فرد در آینده هیچ مشكلی در زندگی خانوادگی را تقبل نمی‌كند و همه را به گردن خانواده می‌اندازد.
واژه سنتی و مدرن بار ارزشی ندارد و می‌بایست جنبه‌های مثبت و منفی هر كدام را بررسی كنیم.

حق انتخاب همسر توسط خود فرد با نظارت والدین یكی از مناسب‌ترین راهكارهاست یعنی هم والدین به این حق فرزند احترام بگذارند و هم جوانان از تجربیات و مشورت با والدین حتما بهره ببرند. آگاهی والدین بخصوص با توجه به شناختی كه از فرزند خود دارند، بسیار مفید و موثر است، جوانان حتی برای استفاده از تجارب صحیح می‌توانند از مشاوره یا صحبت با افرادی كه ازدواج‌های موفق و ناموفق داشته‌اند نیز تحقیق كنند.

خانواده همیشه باید حامی و پشتیبان بودن خود را بیان كند و اگر متوجه مشكلاتی در مسیر انتخاب فرزندش شد باید بدون تهدید به ترك یا اعمال نظرهای غیر‌منطقی و تصمیم‌های خودسرانه، موضوع را كاملا با دلایل منطقی بیان كند و فرزند را از معایب و پیشامدهای كارش آگاه سازد.

سن مناسب ازدواج براساس بلوغ جسمانی، روانی و اجتماعی در هر فرد متفاوت است؛ بلوغ روانی یعنی فرد به رشد و ثبات فكری و عاطفی دست یافته است و قادر به كنترل احساسات و هیجانات خود می‌باشد. استقلال شخصیت و عدم وابستگی غیرطبیعی نیز از عوامل مهم بلوغ روانی است.سازگاری و تطبیق با شرایط زندگی خانوادگی و یا محیط كار از نشانه‌های بلوغ اجتماعی در فرد است.
ازدواج، فرد را با اعتقادات و عادات و اولویت‌های جدید روبه‌رو می‌كند اگر این انتخاب فقط بر مبنای احساس و علاقه و بدون پایه عقلی و منطقی باشد، احتمال اشتباه بودن آن بیشتر می‌شود.
چراغی در دست، چراغی در دلم.
زنگار ِ روحم را صیقل می‌زنم.
آینه‌ای برابر ِ آینه‌ات می‌گذارم
تا با تو
ابدیتی بسازم
     
  
زن

 
چگونه به حسادت های نامزدم پایان دهم ؟





در ابتدای ازدواج یا آشنایی، زیاد پیش می آید که نامزدها دچار احساس حسادت شوند. این حسادت که همزمان با حس مالکیت و «ما شدن» به وجود می آید، گاهی آنقدر عذاب آور می شود که روابط نامزدها را متشنج می کند و قول و قرارهای ازدواج را بهم می زند.

برای دختر و پسری که تا پیش از این درباره انجام کارهایشان استقلال داشته اند، ساده نیست که به محض آشنایی یا عقد در چهارچوب های تنگ نظرانه قرار بگیرند و روی رفت و آمد آنها، رفتارهای منطقی و عرفی آنها و روابط سالم شان برچسب زده شود.


چرا حسادت؟

معمولا دلیل اصلی این است که دحتر و پسر در ابتدای ازدواج احساس می کنند باید این ما شدن و تملک را به همه دنیا اعلام کنند. آنها این کار را نشانه ای از توجه می دانند که با روشی اشتباه، درواقع اشتباه ترین روش ممکن، به طرف مقابل تفهیم می کنند.

فرد حسود، سعی می کند همسرش را با همه وجود در چنگ بگیرد و مراقب است که با سهل انگاری او را از دست ندهد. اما اغلب به این فکر نمی کند که همسر او در تمام این سال ها یاد گرفته که چطور روابطش را به شکلی سالم تنظیم کند و از خطر دور بماند!


گاهی وقت ها نگرانی از این بابت است که فرد حسود، خود را در رده ای پایین تر از نامزد یا همسرش تصور می کند و با اعمال فشار و سخت گیری سعی دارد محیط اطراف همسرش را محدود کند تا او قدرت مقایسه را از دست بدهد و متوجه این تفاوت نشود. مسلم است که در چنین مواردی به روی شخص آوردن و صحبت کردن از کمبودهای او می تواند این حلقه فشار را تنگ تر و تنگ تر کند. اگر شما هم جزو قربانیان این حسادت هستید باید سعی کنید به همسرتان حس ارزشمندی و توانایی بدهید و اعتماد به نفس او را بالاتر ببرید.

چند توصیه عاشقانه

1. زمان ها، مکان ها و افرادی که همسرتان‌ نسبت به آنها حساس است شناسایی کنید و رفتار خود را در این موقعیت ها به یاد بیاورید. سعی کنید ارتباط منطقی بین این دو را پیدا کنید و کم کم حساسیت های همسرتان را نسبت به موقعیت با توضیح دادن، تغییر رفتار خود، عادی سازی شرایط و... از بین ببرید.

2. در موقعیت هایی که همسرتان دچار حسادت می شود، به او محبت بیشتری داشته باشید. او را در جمع همراه خود ببرید و موقعیت محترمانه ای برایش در نظر بگیرید.

3. جزئیات روابطی را که او را حسود می کند برایش نگویید در عوض سعی کنید بهانه دستش ندهید و عشق تان را به او ثابت کنید.

4. برای همسرتان وقت بیشتری بگذارید. گاهی وقت ها احساس حسادت به این دلیل به وجود می آید که همسر یا نامزد شما فکر می کند برای او کمتر از دیگران زمان می گذارید.

5. بعد از ازدواج نوع روابط خود را با اطرافیان تغییر دهید. دیگر باید بدانید که صمیمیت رفتاری و گفتاری سابق را با دختر یا پسرهای فامیل تان نمی توانید داشته باشید مگر آن که همسرتان ظرفیت پذیرش استانداردهای فامیلی شما را داشته باشد.

6. سعی نکنید با لجبازی کردن یا به رو آوردن های پی در پی رفتار او را عوض کنید. برای این کار فقط یک نسخه وجود دارد و آن اطمینان بخشیدن به همسرتان از پایبندی به زندگی جدید است!

7. هرگز، هرگز، هرگز درباره چیزی که روی آن حساس است، به او دروغ نگویید. با این کار باید فاتحه روابط سالم و زندگی مشترکتان را بخوانید.
چراغی در دست، چراغی در دلم.
زنگار ِ روحم را صیقل می‌زنم.
آینه‌ای برابر ِ آینه‌ات می‌گذارم
تا با تو
ابدیتی بسازم
     
  
زن

 
مجردها، مجرد بمانند !

پای صحبت خیلی از مسوولان و دلسوزان جوانان كه بنشینی، از بی‌علاقگی و فرار جوانان از ازدواج گله و شكایت دارند و آنها را به جدی گرفتن این سنت حسنه تشویق می‌كنند، اما در عین حال هر روز آمار و ارقام جالب توجهی هم از وضعیت و شرایط اجتماعی منتشر می‌شود كه تاثیر مستقیمی در زندگی روزمره افراد جامعه و بخصوص جوانان می‌گذارد. شاید مرور برخی از این آمار، خالی از لطف نباشد.

براساس آماری كه منتشر شده هزینه برگزاری یک مراسم ازدواج آبرومندانه در تهران 30 میلیون تومان است. نرخ هزینه‌های مسكن و سرعت افزایش اجاره‌بها هم كه افسانه‌ای است. تنها در بهار امسال نرخ اجاره مسكن نسبت به سال گذشته افزایش 24 درصدی داشته است.

رقم اعلام شده برای میزان خط فقر در جامعه بین 800 هزار تا یك میلیون تومان (حالا با كمی بالا و پایین) در نوسان است.

حقوق مصوب اداره كار كه اغلب شركت‌های خصوصی و اخیرا هم نهادهای دولتی، یكی در میان و با كلی منت و صدقه سری، آن هم با كلی تاخیر پرداخت می‌كنند، بدون كسر مالیات و بیمه و... به 350 هزار تومان در ماه نمی‌رسد. وقتی این آمار و ارقام كنار هم قرار می‌گیرند، كاملا منطقی و طبیعی به نظر می‌رسد كه افزایش سن ازدواج یا كاهش آمار ازدواج تكه‌های دیگری برای تكمیل این پازل باشند. مسلم است كه نمی‌توان به وعده‌های برخی عزیزان صاحب منصب كه در فلان روز و فلان ساعت قرار است به سراغ ریشه مشكل بیكاری بروند و آن را از بیخ و بن بكنند، دل خوش كرد و براساس این حرف‌ها برای آینده برنامه‌ریزی كرد.

اما طرف دیگر ماجرا هم جالب است. برای خیل عظیم جوانان بیكار مجرد شاید یكی از ارزان‌ترین و سالم‌ترین راه‌ها برای پر كردن اوقات فراغت، نشستن پای تلویزیون و تماشای فیلم‌ها و سریال‌هایی باشد كه جز در برخی برنامه‌های طنز و اغلب برای نمایش آدم‌های سطح پایین و بی‌فرهنگ، اغلب روایت زندگی‌هایی در خانه‌های با متراژ بالا و ماشین‌های گرانقیمت و زندگی‌های آنچنانی و دغدغه‌ها و داستان‌هایی سانتیمانتال است.

نتیجه و پیامد كنار هم قرار گرفتن همه این اجزا، روشن‌تر از آن است كه نیاز به توضیح و تفصیل بیشتر داشته باشد. شاید بهتر باشد برای دلسوزی و خیرخواهی درخصوص مسائل جوانان، راه‌های بهتری جز نصیحت و گلایه از آنان پیدا كرد. همدردی و درك شرایط كمترین توقعی است كه جوانان می‌توانند داشته باشند.
چراغی در دست، چراغی در دلم.
زنگار ِ روحم را صیقل می‌زنم.
آینه‌ای برابر ِ آینه‌ات می‌گذارم
تا با تو
ابدیتی بسازم
     
  
زن

 
ریشه های سردمزاجی زنان و مردان در چیست؟



10موردی که در زیر می‌آوریم از جمله شایع‌ترین دلایل بیعلاقگی زنان به رابطه زناشویی است...

1 مصرف قرص‌‌های خوراکی ضدبارداری
برخی از زنان با مصرف قرص‌های ضدبارداری خوراکی دچار کاهش میل جنسی می‌شوند. البته این قضیه درباره همه زنان صادق نیست. برعکس در گروهی از زنان به خاطر رفع نگرانی از بارداری ناخواسته میل جنسی افزایش هم پیدا می‌کند.

در صورتی که زن وشوهر از این تاثیر کاهنده میل جنسی قرص‌های ضدبارداری در برخی از موارد آگاه نباشند، ممکن است این موضوع به تعارض و اختلاف آن دو بینجامد و این اختلاف هم بیشتر رابطه زناشویی آنها را مختل کند.
یکی از سازوکارهایی که قرص‌های ضدبارداری ممکن است از طریق آن بر میل جنسی اثر بگذارند، افزایش دادن میزان «گلوبولین متصل‌شونده به هورمون جنسی» (SHBG) است. SHBG یک ماده پروتئینی است که به تستوسترون در بدن زنان متصل می‌شود؛ در نتیجه میزان تستوسترون آزاد در خون آنها کاهش می‌یابد. توجه داشته باشید که هورمون تستوسترون- هورمونی که میل جنسی مردان را هم ایجاد می‌کند- در ایجاد میل جنسی زنان هم دخیل است. هر چه میزان تستوسترون «آزاد» در خون زن کاهش یابد، میل جنسی او نیز کاهش می‌یابد. در این موارد باید از سایر روش‌های ضدبارداری غیرهورمونی استفاده کنید.

2 مصرف داروهای ضدافسردگی
مصرف این داروها نیز یکی از علل شایع کاهش میل جنسی در زنان است. البته خود افسردگی هم باعث کاهش میل جنسی می‌شود. در این موارد باید از یک متخصص کمک بگیرید تا هم افسردگی‌تان درمان شود و هم دارویی برایتان انتخاب شود که کمترین اثر جانبی از لحاظ جنسی را داشته باشد.

برخی از زنانی که قرص‌های ضدافسردگی از گروه مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRI) مانند فلوکستین، فلووکسامین، سرترالین یا پاروکستین مصرف می‌کنند، ممکن است دچار کاهش علاقه به فعالیت جنسی شوند. همچنین ممکن است توانایی آنها برای رسیدن به حالت برانگیختگی یا اوج لذت جنسی (اُرگاسم) هم مختل شود. تا به حال راه حل ایده آلی برای حل این مشکل به دست نیامده است. ممکن است تغییر دوز دارو یا داروهای «تعطیلات دارویی» (کاهش و قطع متناوب دارو) این مشکل را حل کند.

برخی از پزشکان داروهایی مانند ویاگرا را که برای ناتوانی جنسی مردان ساخته شده است، برای این زنان تجویز می‌کنند اما به دلایلی که کاملا درک نشده است، این دارو در برخی از زنان اثر می‌کند، و در برخی دیگر نه. ممکن است پزشک داروی ضدافسردگی از نوع سروتونینی را با سایر داروهای ضدافسردگی که آثار جانبی جنسی کمتری دارند، مانند بوپروپیون، میترازاپین، نفازودون، ربوکستین و غیره تعویض کند.

3 شیردهی
شیردهی از پستان ( به خصوص اگر با کم‌خوابی همراه باشد) در گروهی از زنان باعث کاهش میل جنسی می‌شود. علت این وضعیت تولید هورمون پرولاکتین در بدن زنان است که تولید شیر در پستان را باعث می‌‌شود. پرولاکتین باعث کاهش میل جنسی هم می‌شود. حال اگر زنی بخواهد یک دوره کامل دوساله به بچه‌اش شیر بدهد، ممکن است در برخی موارد روابط زناشویی با همسرش دچار مشکل شود.
البته توجه داشته باشید این یک مشکل همگانی نیست و تنها در گروهی از زنان رخ می‌دهد. در بسیاری از موارد پس از چند ماه شیردهی از پستان میل جنسی زن دوباره افزایش می‌یابد، در غیر این صورت باید پرولاکتین خون اندازه‌گیری شود. پزشک بر اساس نتایج آزمایش، اگر میزان پرولاکتین خون زن خیلی بالا باشد، ممکن است از داروهای ضدپرولاکتینی مانند کابرگولین استفاده کند. البته شیوه عاقلانه این است که ابتدا روابط کلی زن و شوهر مورد بررسی قرار گیرد تا معلوم شود آیا کاهش میل جنسی زن تحت تاثیر اختلافات آنها هست یا نه.

4 کم‌خوابی
کمخوابی ممکن است یک علت کاهش میل جنسی باشد. خستگی بیش از حد زن ممکن است مانع رابطه جنسی او با همسرش شود. شایع‌ترین علت کم‌خوابی در زنان گرفتاری ناشی از رسیدن به بچه‌ها است. زنی که نوزادی دارد که هر سه تا چهار ساعت باید به او شیر دهد یا کودکی دارد که به سادگی به خواب نمی‌رود و خواباندن او مشکل است، با کابوس‌های شبانه بیدار می‌شود، با فشار زیادی مواجه است و از آنجایی که زنان هنوز هم بیشترین سهم را در مراقبت از کودکان دارند، این مشکلات شبانه ممکن است باعث شود الگوی خواب آنها مختل شود.

در برخی از زنان دیگر مشکلات در رابطه با همسر باعث بیخوابی می‌شود؛ این زنان ممکن است از خوابیدن کنار شوهرشان احساس ناراحتی کنند و برای خوابیدن به کاناپه پناه ببرند. ممکن است دلایل محیطی مانند صدای وسایل نقلیه شهری، حیوانات خانگی همسایه‌ها، خیابان‌های شلوغ مجاور یا سرو صدای همسایگان باعث به هم خوردن خواب زنان شود. گرچه در اوایل ازدواج این بیخوابی‌ها ممکن است به فعالیت جنسی بیشتر هم بینجامد اما با گذر از این دوره شکوفایی اولیه، خواب اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. خواب آلودگی هریک از زوجین رابطه جنسی آنها را دچار اشکال می‌کند. کمک شوهر به زن برای کاهش خستگی او در این موارد اهمیت دارد.

5. استرس
فشارهای شغلی، مشکلات مالی، استرس‌های تحصیلی، خانواده‌های گسترده که در آنها زن باید از سایر نزدیکان هم مراقبت کند و سایر موضوعات مهم در زندگی ممکن است باعث ایجاد استرس در زن و کاهش میل جنسی او شود.

زنانی که مشکلات تنش‌زای زیادی بر سرشان ریخته است، ممکن است حتی نتوانند رابطه جنسی را آغاز کنند، حتی لمس هم ممکن است برای‌‌شان آزارنده باشد. حال اگر استرس ناشی از اختلافات با خود شوهر باشد، وضع بدتر هم می‌شود. برخی از شوهران ممکن است فکر کنند رابطه جنسی در چنین وضعیتی به رفع استرس همسرشان کمک می‌کند؛ برداشتی که درست نیست. وقتی استرس وجود دارد، بهترین گزینه صحبت کردن با همسر است. برای بسیاری از زنان صرف بیان استرس‌های روزانه‌شان باعث آسودگی‌شان می‌شود. پس از آرامش یافتن زن است که ممکن است فعالیت جنسی برایش قابل‌قبول باشد.

6 اختلاف با همسر
در برخی از زنان اختلاف ها و نارضایتی در رابطه با شوهر ممکن است روابط جنسی آنها را تحت تاثیر قرار دهد. در بسیاری از موارد کاهش میل جنسی نسبت به همسر رخ می‌دهد، گاهی هم مرد در رابطه جنسی فقط همسرش را به عنوان یک شیء در نظر می‌گیرد و رابطه عاطفی عمیق با او برقرار نمی کند. در این موارد خشمی که زن به علت نارضایتی از همسرش احساس می‌کند، با احساسات شهوانی در آمیخته می‌شود. راه حل در این موارد مراجعه به یک درمانگر جنسی است تا به بررسی روابط زوجین بپردازد و شیوه‌هایی برای بهبود زندگی جنسی آنها توصیه کند.

7 کاهش میزان تستوسترون آزاد
همانطور که قبلا گفتیم کاهش میزان تستوسترون آزاد در خون در زنان نیز مانند مردان باعث کاهش میل جنسی می‌شود. تستوسترون کل (میزانی که به طور معمول در آزمایش‌ها سنجیده می شود) به ما می گوید که در مجموع چقدر تستوسترون در جریان خون وجود دارد. اما بخشی از این تستوسترون به مولکول‌هایی درون خون مانند «گلوبولین اتصالی هورمون جنسی» (SHBG) متصل هستند. هنگامی که تستوسترون به این مولکول‌ها متصل می?شود، آثار فیزیولوژیک خود را از جمله در مورد میل جنسی اعمال نمی‌کند و تستوسترون آزاد است که آثار مربوط به این هورمون را ایجاد می‌کند.
در مواردی که مکمل‌های تستوسترون برای حل کاهش میل جنسی به زنان تجویز می‌شود، باید میزان تستوسترون آزاد تحت نظر باشد تا هم آثار مفید آن ظاهر شود و هم از آثار جانبی آن مانند رشد موهای اضافی جلوگیری شود. البته از آنجایی که بسیاری از آزمایشگاه‌ها تستوسترون آزاد را اندازه نمی‌گیرند، با اندازه گیری تستوسترون کل و ‌ SHBG می‌توان تستوسترون آزاد را محاسبه کرد. میزان طبیعی تستوسترون آزاد در یک زن 4/0 تا 8/0 نانوگرم در دسی‌لیتر است. در صورت پایین بودن میزان تسستوسترون آزاد، مکمل تجویز می‌شود. در حال حاضر بهترین راه موجود استفاده از فروارده‌های پوستی (ترانس‌درمال) است. ژل‌های تستوسترون معمولا با دوزی در حد یک دهم دوز مردانه یک نقطه شروع خوب است که معمولا روی پوست باسن یا پشت ساق استعمال می شود. برچسب‌های پوستی حاوی تستوسترون هم در بازار وجود دارند. البته باید توجه داشت که صرف تجویز مکمل تستوسترون همه مشکلات جنسی یک زن را حل نمی‌کند، و باید به سایر ابعاد این مساله که در این 10 مورد به آنها اشاره کردیم، هم پرداخت .

8 میزان بالای SHBG
زنی که میزان «گلوبولین اتصالی هورمون جنسی» (SHBG) بالایی دارد ممکن است دچار کمبود میل جنسی شود؛ در این حالت میزان تستوسترون آزاد در دسترس در خون کاهش می‌یاید.
شمار زیادی از پژوهشگران جنسی استفاده از قرص‌های ضدبارداری خوراکی را به عنوان یک عامل شایع افزایش SHBG در نظر می‌گیرند. در این صورت استفاده از سایر روش‌های ضدبارداری غیرهورمونی ممکن است مشکل را حل کند.

9 ترس از صمیمت
ناتوانی در رسیدن به حدی از صمیمیت که برای رابطه جنسی و حفظ این روابط ضروری است، یک دلیل بسیار شایع برای کاهش میل جنسی از جمله در زنان است.

10 تصویر ذهنی نامناسب از بدن
زنانی که تصور ذهنی شان این است که بدن‌شان از چشم همسر‌شان یا خودشان غیرجذاب است، ممکن است به این علت دچار کاهش میل جنسی شوند. در مجموع برای حل این 10 مشکل شایع، برخی از موارد را می‌توان با مطالعه و کسب اطلاعات، تامل در نفس و اندیشیدن به خود، و برقراری ارتباط با همسر حل کرد. در برخی از موارد دیگر هم نیاز به کمک تخصصی به وسیله پزشک، متخصص آزمایشگاهی و درمانگر جنسی وجود دارد.
چراغی در دست، چراغی در دلم.
زنگار ِ روحم را صیقل می‌زنم.
آینه‌ای برابر ِ آینه‌ات می‌گذارم
تا با تو
ابدیتی بسازم
     
  
صفحه  صفحه 6 از 18:  « پیشین  1  ...  5  6  7  ...  17  18  پسین » 
خانه و خانواده

Marriage | ازدواج

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA