ارسالها: 105
#61
Posted: 19 Dec 2011 08:21
مهم ترین دلیل فرار دختران دهه 60 از ازدواج !
وقتی پای ازدواج به میان میآید، در دوره كنونی بهطور طبیعی افراد متولد دهه 60 در خط مقدم انتخابها قرار میگیرند.آنهایی كه در دهه 60 به دنیا آمدند، احتمالا پدر و مادری دارند كه آنها را از مشكلات دور نگه داشته و تنها توصیه والدین به آنها خوب درس خواندن و موفقیت شغلی و اجتماعی بوده است!
پژوهشگران علم روانشناسی در رتبهبندی فشارهای روانی كه میتواند یك فرد را تحتتاثیر قرار بدهد، «ازدواج» را جزو پرفشارترین موقعیتهای زندگی معرفی میكنند. تمایل نداشتن به ازدواج در میان جوانان، چند سال است كه ذهن جامعه را بهخود مشغول كرده. جدا از پیامدهای اجتماعی این موضوع، شناخت چرایی و چگونگی این تمایل نداشتن، مسئلهای مهم بهنظر میرسد. وقتی پای ازدواج به میان میآید، در دوره كنونی بهطور طبیعی افراد متولد دهه 60 در خط مقدم انتخابها قرار میگیرند.
مهمترین بهانههای فرار
گفته میشود كه در آقایان بهعلتهای مختلفی مثل دغدغههای مالی و مسئولیتهای متعدد و پیچیده، تمایل به ازدواج كاهش بیشتری یافته است اما شواهد حاكی از آن است كه میل به تشكیل زندگی مشترك در خانمها هم با كاهش جدی روبهروست. چیزی كه كمتر شنیدهایم دلایل این كاهش تمایل به ازدواج است. نظرسنجی مجله تپش، نتایج جالب و تا حدود زیادی روشنگر را به ما ارائه داده است كه میتواند مورد تحلیل دقیق قرار بگیرد. در این نظرسنجی، خانمهای متولد دهه 60 دلایل مجرد ماندن خود را از میان چند گزینه پیشبینی شده انتخاب كردهاند. بگذارید به نتایج نظرسنجی نگاهی بیندازیم و پاسخها را بررسی كنیم.
بیشترین درصدها به این 3 گزینه مربوط میشود:
نداشتن خواستگار مناسب
ترس از ازدواج
و گزینه آخر كه با عنوان «دلایل دیگر» مطرح شده
بین این 3 گزینه كه بیشتر از 80 درصد پاسخها را در بر میگیرند، بهنظر میرسد «ترس از ازدواج» پاسخ سر راستتری باشد. زیرا همین ترس از ازدواج میتواند خود را در پاسخهای دیگر (مثل نداشتن خواستگار مناسب یا قصد ادامه تحصیل) پنهان كند. نداشتن خواستگار، مشكلات مالی و موانع مرسوم در مسیر ازدواج، درصد زیادی را بهخود اختصاص ندادهاند اما به هرحال مشكلات قابل تاملی هستند.
چرا از ازدواج میترسند؟
پژوهشگران علم روانشناسی در رتبهبندی فشارهای روانی كه میتواند یك فرد را تحتتاثیر قرار بدهد، «ازدواج» را جزو پرفشارترین موقعیتهای زندگی معرفی میكنند. ازدواج پس از موقعیتهایی مثل «از دست دادن افراد نزدیك خانواده» و «جدایی»، میتواند بهعنوان رخدادی پراسترس كه یك فرد در طول زندگی ممكن است با آن روبهرو شود، ارزیابی میشود. پس ترس از ازدواج، ترس غیرطبیعی نیست. بهطور مشخص، ازدواج برای نسلهای گذشته هم با استرس همراه بوده اما چه شده كه در سالهای اخیر، روند بالا رفتن سن ازدواج و در نهایت تمایل نداشتن به آن بیشتر شده است؟ شاید این مسئله بهطور عمده به تحول جامعه و عبور از دوران سنتی به دوران مدرن وابسته باشد كه آن را میتوان در چند محور از جمله موارد زیر، پیگیری كرد.
1) بلوغ دیررس اجتماعی
امروزه فرزندان باید مسیرهای طولانی و پیچیدهای را تا رسیدن به استقلال شخصی طی كنند. تحصیلات، پیدا كردن شغل و توانایی استقلال مالی میتواند سالهای زیادی از عمر هر جوان را برای فراهم كردن یك زندگی مناسب، بگیرد. این موضوع در حالی است كه معمولا آموزشهای ارائه شده - چه از طرف والدین و چه از طرف نهادهای آموزشی- چندان در بر گیرنده مهارتهای لازم برای زندگی نیست.
2) بههم ریختن تعریفها و نابسامانی نقشها
گذر از یك ساختار و نرسیدن به سازمان جدید، مشكلی است كه سالها با آن دست و پنجه نرم میكنیم. در شكل سنتی ازدواج چیزهایی مثل سن، انتخاب، وظایف و نقشها تعریف مشخصتر و دقیقتری داشت اما امروزه این مقیاسها بههم ریخته و تعریف مشخصی ندارد. به همین دلیل ریسك تشكیل یك زندگی جدید بالا رفته و نگرانیها در مورد آن زیاد شده است. از طرفی تداخل ارزشهای سنتی و مدرن، این موضوع را پیچیدهتر میكند؛ چیزهایی مثل تفاوت جایگاه زن در اجتماع، خانواده و مسئولیتهای او، در مقابل فشار باورهای سنتی یا مراسم و مراحل ناكارآمد ازدواج در دوره جدید، موانعی است كه خودبهخود این موضوع را دشوارتر میكند.
3) كمبود حمایت اجتماعی
زندگی كردن در جامعه امروزی، همه ما را به سمت فردگرایی بیشتر و دوری از روابط عاطفی گسترده سوق میدهد. روابط ما محدود شده و مشكلات خود را باید از دیگران پنهان كنیم. این پنهانكاری تا جایی است كه تقریبا نمیدانیم دیگران با این مشكل چگونه دست و پنجه نرم میكنند. شك نكنید اطلاعات عمومی كه توسط رسانهها به دست ما میرسد چندان كارگشا نیست. بچههایی كه در دهه 60 به دنیا آمدند، احتمالا پدر و مادری دارند كه آنها را از مشكلات دور نگه داشته و تنها توصیه والدین به آنها خوب درس خواندن و موفقیت شغلی و اجتماعی بوده است! این موضوع باعث شده كه اطلاعات بچهها از والدین بیشتر باشد و در نتیجه اعتماد بچهها به راهكارهای آنها كمتر. در نتیجه اضطراب رویارویی با موقعیتهای زندگی افزایش مییابد.
چراغی در دست، چراغی در دلم.
زنگار ِ روحم را صیقل میزنم.
آینهای برابر ِ آینهات میگذارم
تا با تو
ابدیتی بسازم
ارسالها: 105
#62
Posted: 19 Dec 2011 08:22
"حسادت جنسی " چیست ؟!
شاید به جرات بتوان گفت، اکثر زنان و مردانی که در حال تجربه زندگی مشترک هستند، نسبت به همسر خود حساسیتهای ویژه ای دارند. برای مثال :
آنان بهترینهای دنیا را برای همسرشان می خواهند
دوست دارند ساعات طولانی در کنار هم باشند
صحبتهای خصوصی را با هم در میان بگذارند
عمیق ترین و خالص ترین عواطف را نثار هم کنند
و صد البته تمایل دارند که در این روابط تنها خودشان دو نفر سهیم باشند و نفر سومی وجود نداشته باشد.
این مساله کاملاً طبیعی است و در اصطلاح نوعی حساسیت زناشویی قلمداد می شود که بطور قطع باعث حفظ هر چه بیشتر ارتباطات مثبت زن و شوهر می گردد چرا که باعث می شود هر یک از طرفین، احساس کند که برای همسرش قابل اهمیت و ارزش است و نقش اول را در زندگی او ایفا می کند.
اما گاهی اوقات این حساسیت زناشویی بیش از حد شدید و حتی غیرمنطقی و مخرب به نظر می رسد و در اینجاست که دیگر نمی توان اصطلاح «حساسیت زناشویی» را نام برد چرا که رابطه زن و مرد وارد ابعاد بیمار گونه گشته است و یکی از طرفین (چه زن و چه مرد، که البته این مشکل در مردان بسیار فراگیرتر است) قصد دارد همسرش را منحصر به خود کرده و حتی حقوق طبیعی او را نایده می گیرد.
در اینجا اصطلاحی که متخصصان و روان شناسان برای این مشکل عنوان می کنند «حسادت جنسی» است. البته در ابتدای امر شاید به نظر شما برسد که این رفتارهای خشک و غیرمنطقی همان سوءظن (پارانوید) است؛ اما ما باید عنوان کنیم که سوءظن، مشکلی است که فرد در ارتباط با همگان دارد و فرد مبتلا به آن ممکن است نسبت به تمام کسانی که با او در ارتباط هستند دچار این بد بینی گردد.
اما «حسادت جنسی» مشکلی است که تنها در قبال همسر ظاهر شده و باعث می شود فرد مبتلا، شریک زندگی اش را به خاطر این مشکل بسیار تحت فشار و سختی قرار دهد.
اگر کمی توجه کنید خواهید فهمید که حسادت جنسی تداعی کننده مفهوم شکاک بودن در زندگی زناشویی است که در گذشته و در فرهنگ عامیانه مردم از این اصطلاح استفاده می شد اما اصطلاح”حسادت جنسی” کلمه ای است که در متون روانشناسی به کار می رود و جایگزین اصطلاح “شکاک بودن” شده است ولی در اصل تداعی کننده همان معناست.
در ادامه لازم به ذکر است که تمام افکار و باورهایی که فرد مبتلا در ذهن دارد، واقعیت نداشته و تنها ساخته و پرداخته ذهن بیش از حد، حساس اوست.
حسادت جنسی چیست؟
همه ی ما در زندگی روزمره حسادت را تجربه کرده ایم. با اینکه احساس «حسادت» یک تجربه مشترک میان همه ی انسانهاست؛ اما دلیل و واکنش هر یک از ما، در مقابل این احساس کاملاً متفاوت است.
مطابق با تعاریف روان شناسان بالینی، حسادت جنسی یک واکنش پیچیده است که در برابر احساس تهدید و یا ترس از دست دادن و یا فقدان یک رابطه ارزشمند ایجاد می شود، پیچیدگی این واکنش به این علت است که دارای سه مولفه هیجانی، فکری و رفتاری است.
مولفه هیجانی – احساس رنج، خشم، عصبانیت، غم و اندوه، حسادت بردن، ترس، سوگ.
مولفه فکری (شناختی) – رنجش، سرزنش خود، رقابت و چشم و هم چشمی با همتایان، نگرانی در مورد تصویر بدنی خود، احساس ترحم و دلسوزی نسبت به خود
مولفه رفتاری – ضعف بدن، لرزش و تعریق، پرسش دائمی در مورد خود و تلاش برای کسب اطمینان، واکنشهای پرخاشگرانه و توام با عصبانیت.
چراغی در دست، چراغی در دلم.
زنگار ِ روحم را صیقل میزنم.
آینهای برابر ِ آینهات میگذارم
تا با تو
ابدیتی بسازم
ارسالها: 105
#63
Posted: 19 Dec 2011 08:23
رابـطـه زنـاشـویـی و اعـتـماد به نـفـس
احساس آرامش و راضیبودن از بدن و رابطه زناشویی كار آسانی نیست اما در هر سنی امكانپذیر است. كافی است احساس آزادی درونی داشته باشید و نگاه مثبتی به خود بیندازید. داشتن اعتماد به نفس جنسی، یعنی جرأت دادن به خود برای ملاقات با همسر و وارد شدن به یك رابطه زناشویی بدون هیچ ترسی...
به كسانی كه گمان میكنند بدنی ایدهآل ندارند، نمیتوان اظهار علاقه و با آنها رابطهای را آغاز كرد زیرا دچار نوعی درگیری درونی میشوند و به مرور زمان، این درگیری باعث سستی بدنی و كاهش میل و اشتیاق جنسی خواهد شد.
نداشتن اعتماد به نفس جنسی به خصوص در میان زنان شایع است. اگر زنان مطمئن باشند از نظر جنسی جذاب هستند و همسرشان دوستشان دارد، اعتماد به نفس جنسی پیدا میكنند ولی اگر زنی احساس كند بین او و آنچه در اجتماع مد روز است؛ مانند جوانی، لاغری، عضلانی بودن و... شكاف عمیقی پیش آمده، نگاهی كه به خود دارد منتقدانهتر میشود و همین امر میتواند اعتماد به نفس جنسی او را تخریب كند. البته اعتماد به نفس جنسی در مردان هم مهم است. در واقع قدرت نعوظ، اندازه آلت تناسلی و حسی كه به همسر خود منتقل میكنند و میزان توانایی در ارضا كردن همسر، اعتماد به نفس جنسیشان را بالا میبرد.
چگونه اعتماد به نفس جنسی را افزایش دهیم؟
برای داشتن اعتماد به نفس جنسی تنها آشتی كردن با بدن خود كافی نیست بلكه از لحاظ روحی و ذهنی نیز باید با خود آشتی كرد. تخیل، احساس و كنجكاوی از اصول اصلی روابط جنسی است. این رابطه را زن و شوهر خلق میكنند و بال و پر پیدا میكند. زن و شوهر وقتی اعتماد بهنفس جنسی پیدا میكنند كه رابطه جنسیشان را در نظر خود هیجانانگیز جلوه دهند و اجازه بدهند لذت طرف مقابل آنها را درگیر و با خود همراه كند. بهترین دارو برای كسانی كه اعتماد به نفس جنسی ندارند، این است كه حین برقراری رابطه جنسی، فرد به خود اجازه دهد احساساتش كنترل او را در اختیار بگیرد و این بدنش باشد كه هر طور میخواهد عمل كند و مغز به هیچ عنوان دخالت نداشته باشد. در واقع اعتماد به نوازشها، بازیهای جنسی و عمل طرف مقابل است كه اعتماد به نفس جنسی فرد را بالا میبرد.
1 به طرف مقابل اعتماد كنید
گاهی ترس از اینكه قضاوت طرف مقابل در مورد ما چه باشد، باعث میشود به خصوص در اولین برخوردها، میل جنسی به شدت كاهش یابد. گاهی یك كلمه، یك نگاه یا یك تجربه بد، باعث از دست دادن اعتماد به نفس جنسی فرد میشود. همسر خوب، همسری است كه از نظر جنسی همسر خود را سركوب نكند و به همراه او یك رابطه لذتبخش به وجود آورد. مسخره یا مقایسه کردن اشتباه بزرگی است. اعتماد به نفس جنسی در یك مرد یا زن با نگاههای همسر تقویت میشود. چیزی به نام حافظه جسمی واقعا وجود دارد. اندامهای ما تمام تجربههای مثبت و منفی را در خود ذخیره میكنند. هر چه تجربههای مثبت ما بیشتر باشد اعتماد به نفس جسمی و جنسیمان بالاتر میرود.
2 خود را ماساژ دهید
سعی كنید هر روز صبح بعد از بیدار شدن یا شب موقع خواب، لباسهایتان را درآورید و بدنتان را ماساژ دهید. پاها، شكم، گردن و.... چشمانتان را ببندید، نفس عمیق بكشید و دستانتان را شل كنید. ماساژ باعث كاهش فشارها و فعالتر شدن شما میشود.
3 حركت داشته باشید
بدوید، راه بروید، دوچرخهسواری و شنا كنید. نباید فقط برای لاغر شدن یا ماهیچهای كردن بدنتان ورزش كنید. تحرك برای سلامت جسم و آزاد شدن فكر خوب است.
4 تفریح كنید
اشتیاق، اشتیاق میآفریند. برای دیدن یك فیلم خوب به سینما بروید، كتاب خوبی بخوانید و تا میتوانید تخیل خود را پرورش دهید.
5 به احساسات خود توجه كنید
در یك رابطه زناشویی، روی عملی كه انجام میدهید و آنچه حس میكنید، تمركز داشته باشید. تمام حواستان باید به چیزی باشد كه روی بدنتان اتفاق میافتد. یاد بگیرید هنگام برقراری رابطه جنسی بیش از اینكه با مغزتان فكر كنید، با بدنتان تفكر كنید.
6 جرات خواستن پیدا كنید
یاد بگیرید در یك رابطه جنسی آنچه دوست دارید، از همسر خود تقاضا كنید. با دادن اطلاعات درست و راهنمایی به جا، هم شما اعتماد به نفس پیدا میكنید هم همسرتان.
7 گاهی «نه» بگویید
اگر از نوعی رفتار خوشتان نمیآید به همسرتان بگویید. ساكت بودن در این لحظات باعث كاهش میل جنسی میشود.
چراغی در دست، چراغی در دلم.
زنگار ِ روحم را صیقل میزنم.
آینهای برابر ِ آینهات میگذارم
تا با تو
ابدیتی بسازم
ارسالها: 105
#64
Posted: 19 Dec 2011 08:28
چه حرفهایی را نباید به همسرتان بگویید؟
به گزارش خبرنگار برنا یکی از راه های برقراری ارتباط با همسرتان استفاده از زبان است. بعضی اوقات زبان باعث جدایی و تفرقه و در برخی از مواقع باعث محکم شدن رابطه با همسرمی شود. برای اینکه روابط زناشویی تداوم بیشتر و بهتری داشته باشد چه حرفهایی را باید به همسرتان نگویید؟
در ابتدا باید گفت به دلیل اینکه روحیات و عواطف زن و مرد با هم متفاوت است، حرفهایی که نباید گفته شود هم متفاوت است؛ ابتدا زنان را مورد بحث قرار میدهیم:
زنان نباید همه خاطرات و یا اسرار گذشته خود را بازگو کنند و یا حتی در مورد تعداد خواستگارهای قبلی که موقعیت های اجتماعی و مالی بیشتری داشتند، صحبت کنند؛ زیرا مردان احساس می کنند که ضعف دارند و به شخصیت آنها توهین شده و باعث میشود ذهنشان نسبت به همسرانشان مغشوش شود.
زنان اگر می خواهند صحبت هایی از گذشته را برای همسرانشان بازگو کنند، باید سعی کنند وارد جزئیات نشوند و بحث را نشکافند. مشکلاتی که در گذشته حتی با خانواده خود مانند برادر و یا خواهر داشتند، اگر فکر می کنند مورد خدشه دارد شدن روابط آنها با همسرشان می شود به هیچ وجه بازگو نکنند.
زنان باید در موقعیت های متفاوت لحن صحبتهایشان را نیز متفاوت جلوه دهند.
همچنین زنان نباید ضعف خانواده همسر را مورد ایراد قرار دهند و مثلا نگویند" تو خانواده دوست هستی و به خانواده خودت بیشتر احترام می گذاری". زیرا مردی که خانواده و همچنین پدر و مادر خود را دوست دارد؛ در نتیجه همسر خود را هم دوست خواهد داشت و به این موضوع مانند یک امتیاز نگاه کنید نه یک ضعف.
معمولا در روابط خانوادگی زنان کمی اغراق می کنند و یا دست به مقایسه می زنند، زنان نباید بگویند که «خانواده من فلان امتیاز مثبت دارد و خانواده تو فاقد این امتیازها است» این کلام باعث فاصله گرفتن از همدیگر میشود.
تحققات نشان می دهد زنان همزمان دو نیم کره مغزشان فعال است و تمام جزئیات و کلیات را در نظر دارند ولی آقایان فقط یک نیم کره مغزشان فعال است. بنابراین زنان باید این نکته را مدنظر قرار دهند که وقتی مطلبی را به مردان گوشزد می کنند حداقل 3تا15ثانیه زمان می برد تا همسرشان حرفهای آنها را درک کند.
در نتیجه نباید همزمان چند مطلب و یا موضوع مهم را به مردان گفت؛ زیرا مردها قوه تجزیه و تجلیل شان نسبت به زنان کمتر است و این چند مطلب گویی موجب فشار و در نتیجه عصبانیت آنها می شود.
و اما مردان
مردها باید تلاش کنند جایگاه ارزشی خانواده قبلی خود و خانواده فعلی متعادل نگاه دارند به عنوان مثال نباید بگویند: "من خانواده خودم را بیشتر از خانواده تو ( همسرم) دوست دارم".
دوست داشتن یک امر ذاتی است و نباید خانواده های مرد و زن را از لحاظ دوست داشتن مقایسه کرد.نمی توان به کسی گفت "مادر همسرت را به اندازه مادر خودت دوست داشته باش" اما باید احترامی که به این دو نفر می شود متعادل و یکسان باشد.
زنان معمولا از تعریف و تمجید خوششان می آید در صورتی که مردان معمولا به کمیت بیشتر از کیفیت توجه می کنند. مثلا موقع غذا خوردن مردها غذایی را دوست دارند که با ولع بتوان آن را خورد در این هنگام زنان فکر می کنند غذا بسیار لذیذ شده که همسرشان با ولع در حال خوردن است. وقتی از آنها می پرسند: غذا خوشمزه شده است، نباید اگر غذا هم لذید نبود نظر منفی بدهند زیرا باعث تخریب همسرشان می شود.
در مدیریت خانواده مردان نباید دنبال این باشند که فقط نظرات خود را اعمال کنند. در مورد جزئیات داخلی خانواده و معاشرت، تربیت و یا حتی دکوراسیون خانه نظر زنان بیشتر ارجحیت دارد. سلیقه خانم ها معمولا در این مواقع با آقایون متفاوت است، زیرا خانم ها اگر کوچکترین ناهارمونی در رنگها و ابعاد وسایل خانه به وجود بیاید موجب آزارشان می شود اما مردها این ویژگی را ندارند. بنابراین بهتر است مردان در نوع چینش وسایل خانه و دکوراسیون نظر همسرشان را در اولویت قرار دهند.
چراغی در دست، چراغی در دلم.
زنگار ِ روحم را صیقل میزنم.
آینهای برابر ِ آینهات میگذارم
تا با تو
ابدیتی بسازم