ارسالها: 14491
#101
Posted: 31 Jul 2013 15:35
بیدار کردن و به کار گرفتن نیروی درونی ( مؤثر در موفقیت )
برای انجام کاری واقعاً ارزشمند، تمرکز کنید. کسی که با اراده و عزم راسخ مشغول به انجام کار می شود شکست نمی خورد. «امرسون» می گوید: «قدرت از آن کسی است که آن را استفاده کند.»
امروزه موفقیت، تا حدود زیادی به تمرکز بر قانون درونی توان بستگی دارد. زیرا به این ترتیب آن دسته از نیروهای خود را که در صورت به کار گرفته شدن نتایج پایداری را تضمین می کنند، در وجود خود بیدار می کنید.
تا وقتی که نتوانید این نیرو را در خود بیدار کنید، نمی توانید از نیروهای خود حداکثر استفاده را ببرید. این جهان بزرگ با هزاران نیرو در هم بافته شده است. شما خود جایگاه خویش را در جهان می سازید و اهمیت آن به خود شما بستگی دارد.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#102
Posted: 31 Jul 2013 15:36
شرط دست یافتن به آرزوها
ممکن است بعضی از افراد بگویند: «چگونه می توان چیزی را فقط با خواستن به دست آورد؟!» من می گویم از طریق تمرکز، هر چه را که بخواهید می توانید به دست بیاورید.
تمام آرزوها دست یافتنی است. اما این امر به تمرکز شما در جهت واقعی کردن آن بستگی دارد. صرفاً خواست چیزی موجب رسیدن به آن نمی شود. فقط آرزوی داشتن چیزی نشانه ضعف است، نه اعتقاد به حصول خواسته ها. در نتیجه هرگز آرزو کردن به تنهایی کافی نیست، چون در عصر افسانه ها زندگی نمی کنیم. هنگام تفکر درباره ی موضوعات و تصورات بیهوده، ذهن به یک میزان نیرو مصرف می کند.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#103
Posted: 1 Aug 2013 14:10
وقتي كسي را ميبينيد كه به راحتي ميتواند نظر ديگران را به نفع خودش عوض كند، چه احساسي داريد؟ دوست داريد شما همچنين فردي شويد؟...
روانشناسان اعتقاد دارند شما با دانستن و استفاده از چند قانون ساده، ميتوانيد ذهنيت ديگران را نسبت به كاري كه درنظر داريد، تغيير دهيد.اولين قانون تغيير ذهنيت، اين است كه حرفتان را كوتاه، صريح و ساده بگوييد. يكي از كارشناساني كه در موسسه علم و مذهب فارادي در دانشگاه كمبريج در زمينه روانشناسي فعاليت ميكند ميگويد، مردم معمولا سختشان است كه در بحثهاي پيچيده شركت كرده و نظر خودشان را بگويند. او هر كدام از نقطهنظرهاي خود را با توضيحدادن مثالهاي سرگرمكننده و قصههايي از گوشه و كنار روانشناسي- اجتماعي روشن كرده است.
همدلي/ Empathy
در چشم مردم نگاه كنيد، وقتي سرشان را تكان ميدهند شما هم همان كار را انجام دهيد، به آنها بگوييد با ايشان همشهري هستيد! ما به مردمي كه مثل خودمان هستند، اعتماد ميكنيم. (ترجيح ميدهيم با كساني كار كنيم كه اهل يك طبقه اجتماعي و يك شهر هستيم يا به نوعي با هم ارتباط داريم.)
اطمينان/ Confidence
هرقدر شما بيشتر مطمئن باشيد، ما بيشتر احساس ميكنيم كه حق باشماست؛ حتي وقتي بدانيم كه فاكتورهاي شما اشتباه هستند. (سياستمداران تهاجمي يا فروشندگان را به خاطر بياوريد.)
ناهمخواني/ Incongruity
ذهن مردم را گول بزنيد، به جاي اينكه به آنها بگوييد قيمت هر عدد كيك 200 تومان است، بگوييد 5 عدد كيك هزار تومان است؛ به اين ترتيب مردم بيشتر ترغيب ميشوند كه 5 كيك از شما بخرند در نتيجه شما هم بيشتر فروش ميكنيد.
منافع شخصي/ Perceivedself
اگر بخواهيد به هدف خاصي دست پيدا كنيد و براي اين كار، نياز به متقاعد كردن ديگران داريد و بايد نظرشان را عوض كنيد، بهتر است براي توجيه كارتان از منافع مخاطبانتان صحبت كنيد؛ نه اينكه بر آرزوها و منافع خودتان تاكيد كنيد. مثلا به جاي اينكه بگوييد: «اگر اين كار را نكني، ناراحت ميشوم.» بگوييد: «اگر اين كار را انجام دهی، خوشحال می شوم».
سادگي/Simplicity
حرفتان را كوتاه، صريح و ساده بيان كنيد تا مردم را متقاعد كنيد كه صحبت شما درست است.
بيشتر مردم سعي ميكنند،يا حداقل دوست دارند خودشان را خوب جلوه دهند تا بد! اما هيچ شكي نيست كه در زندگي روزمره، روشهايي كه در اين مطلب گفته شد، بهطور برجستهاي براي دستيابي به منافع شخصي كاربرد دارند؛ به اين موضوع فكر كنيد. وكلا، آگهيدهندهها و سياستمداران و برخي از متخصصان كه اكثرا با چنين تكنيكهايي سر و كار دارند و افراد خوشآوازهاي هستند.اين مطلب در واقع براي كمك به منافع آدمهاي خوب نوشته شده؛ هر كسي كه كتابهاي هريپاتر را خوانده باشد، خوب ميداند از روشهاي جادويي يكساني ميتوان براي دستيابي به اهداف مثبت و هم منفي استفاده كرد. البته دانستن اين مطالب، باعث ميشود دست آدمهايي كه روزانه با آنها سروكار داريم، كمي رو شود! اما در عصر حاضر، مهمترين نكته، رفع تعارضها و ناسازگاريهاست.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#104
Posted: 1 Aug 2013 14:12
طرزتفکرتان را عوض کنید!
اگر می خواهید زندگی تان تغییر کند باید طرز فکرتان را تغییر دهید.«همین امروز طرزتفکرتان را عوض کنید.»
البته در کلام خیلی ساده است: «طرز تفکرت را عوض کن تا زندگی ات تغییر کند.» ولی چطور می توان این کار را انجام داد وقتی نمی دانیم باید چه کار کنیم؟ و مهم تر از همه اگر تغییر دادن طرزتفکر تا این حد آسان است، چرا خیلی از افراد این کار را انجام نمی دهند؟ مخصوصا اگر بتوانند با این کار موفق تر باشند و بیشتر از زندگی لذت ببرند؟
جواب این سوال ها را نمی دانیم ولی می دانیم که تغییر دادن طرز تفکر آسان نیست اما ممکن است. همه آنچه شما نیاز دارید این است که محکم و استوار این تکنیک ها را به کار ببرید؛ البته اگر از ته دل می خواهید موفق باشید.
۱) همان طور فکر کنید که دوست دارید باشید. اگر در دنیای ذهنتان خود را آدم خوشحال یا موفقی ندانید که می تواند از زندگی لذت ببرد، خیلی سخت می توانید در دنیای واقعی چنین آدمی باشید. پس پیش از هر کار در رویاهایتان هم خود را فردی خوشحال، موفق و روبه رشد تصور کنید.
۲) لبخند بزنید. نتایج تحقیقات نشان داده است لبخند زدن هم اثر جسمی دارد و هم اثر روانی. پس یک لبخند روی لبانتان بنشانید و در مسیر تغییر طرزتفکر قدم بگذارید. در ابتدا، این کار فقط یک عمل فیزیکی بدون روح است اما کم کم جزو صورت شما می شود.
۳) خودتان را غرق مطالعه و موسیقی کنید. کتاب ها، مقاله ها و مجله هایی بخوانید که به شما کمک کنند بتوانید افکارتان را تغییر و درکتان را افزایش دهید. فیلم ببینید یا به موسیقی هایی گوش کنید که برای شما الهام بخش باشند و برای تغییر تشویقتان کنند.
۴) کردارتان را تغییر دهید. وقتی کارهایتان را به همان شیوه قدیمی انجام می دهید، نمی توانید در افکارتان تغییری به وجود آورید. کارها را به شیوه ای متفاوت انجام دهید تا بتوانید متفاوت بیندیشید.
۵) محیط تان را تغییر دهید. محیط اطرافتان را با توجه به طرزتفکر مورد علاقه تان بسازید. فضایی را خلق کنید که شما را به سمت تغییر سوق دهد. یک گلدان به اتاقتان اضافه کنید، رنگ دیوارها را تغییر دهید، یک کتابخانه یا میز کوچک برای خودتان بخرید.
۶) از موفق ها تقلید کنید. از تجربه و نظرهای کسانی که عاشق طرزتفکرشان هستید و آرزو دارید مثل آنها باشید، استفاده کنید. اگر زنده هستند که این کار بسیار ساده است و اگر در قید حیات نیستند می توانید از آثارشان بهره بگیرید.
۷) به دیگران کمک کنید (و به خودتان هم) یکی از سریع ترین راه هایی که می تواند طرزتفکر شما را عوض کند، این است که به دیگران توجه و به آنها کمک کنید. مواظب باشید از آن طرف بام نیفتید یعنی نه غرق در خودتان شوید و نه شیفته و دلباخته دیگران.
۸) کمی از دوستانتان کمک بگیرید. دیگران را از تصمیمتان باخبر کنید و از آنها کمک بخواهید و نظراتشان را بشنوید. هر چقدر کمک دیگران را بیشتر احساس کنید، بیشتر به موفقیت نزدیک می شوید.
۹) حرفه ای شوید. اگر دلتان می خواهد به فردی بزرگ تبدیل شوید به مشاوره و نصیحت افراد بزرگ گوش دهید. انسان های حرفه ای در مدت زمان کوتاهی می توانند بهترین راه حل ها و نظرات و عقاید جدید را در اختیار شما بگذارند. البته به شرطی که واقعا در کار خود خبره باشند و فقط اسم و رسم بی پایه و پنهان به هم نزده باشند.
۱۰) صبور باشید. آگاه باشید که بیشترین تغییرات در مدت زمانی طولانی و به آرامی صورت می گیرند به شرط اینکه تکرار شوند. پس اگر فورا در مسیر موفقیت نتیجه نگرفتید، تعجب نکنید و مهم تر اینکه تسلیم نشوید. کارتان را ادامه دهید و مطمئن باشید جواب می گیرید.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#105
Posted: 1 Aug 2013 14:13
چطور راه تغییر را ادامه دهیم؟
گاهی بعد از اینکه نگرش مان را تغییر دادیم و به سوی هدفی تازه رفتیم، نمی دانیم چگونه باید راهمان را بدون خستگی و درنگ ادامه دهیم؟ این نکته ها دست شما را برای طی بقیه مسیر تغییر می گیرد.
۱) با واقعیت روبرو شوید. ممکن است مانعی که در مسیر رسیدن به هدف از سرعت شما می کاهد، خودتان باشید.
وقتی در راه رسیدن به هدفتان به مشکل هایی برمی خورید، اول از همه به دقت بررسی کنید آیا منشاء مشکل خودتان هستید یا خیر؟
۲) شما هرکاری که بخواهید، می توانید انجام دهید اگرچه شاید نتوانید همه کارهایی را که دوست دارید، انجام دهید. بیشتر اوقات برای رسیدن به هدف چند کار را با هم انجام می دهید ولی حتی با وجود تلاش زیاد، در آخر به کمترین نتیجه می رسید. باید بدانید توجه و تمرکز روی ۱ یا حداکثر ۲ پروژه در یک زمان، شانس شما را برای رسیدن به نتیجه مطلوب افزایش خواهد داد.
۳) برای اینکه تصویر واضحی از نتیجه کار داشته باشید، تمرکز کنید. اول اینکه روی پروژه هایی که برعهده گرفته اید، کاملا تمرکز داشته باشید تا بتوانید تشخیص دهید واقعا چه کارهایی باید انجام گیرد. برنامه ای گام به گام برای کارهایی که باید در زمان های مشخص انجام دهید، بنویسید.
۴) آنچه روی کاغذ است، برنامه است و آنچه در ذهن شماست، خیال! بیشتر افراد علاقه ای به نوشتن برنامه هایشان روی کاغذ ندارند. نوشتن برنامه روی کاغذ اولین قدم برای حرکت رو به جلوست. خیلی ها بدون برنامه پروژه هایشان را شروع می کنند ولی خیلی زود گیج می شوند زیرا مشکلات فرعی زیادی سر راهشان به وجود می آید.
۵) حرکت، به این معنی نیست که پیشرفت کرده اید. بعضی از افراد با اینکه به سختی کار می کنند، به هدفشان نزدیک تر نمی شوند. این یکی از نتایج بی برنامگی است. برای پیشروی باید فعالیت های مناسبی در زمان های مناسب انجام دهید.
۶) انتخاب نکردن، یک انتخاب است. زیاد فکرکردن درباره آنچه انتخاب می کنیم، مانع دیگری است که ما خودمان سر راهمان قرار می دهیم و باعث رکودمان می شود. «من می توانم A، B یا C را انجام دهم ولی بهتر است بیشتر فکر کنم» و شروع می کنیم به ارزیابی کردن... ولی در واقع هیچ وقت نمی توانیم تصمیم بگیریم و کاری که انجام می دهیم، در حقیقت تصمیم می گیریم هیچ کاری نکنیم؟ ولی اگر کاری نکنید به چیزی نمی رسید.
۷) روی آنچه به نتیجه می رسد، تمرکز کنید. خیلی از افراد در پیداکردن راه هایی که به نتیجه نمی رسند، استادند و به همین دلیل هیچ تلاشی هم نمی کنند. انرژی منفی را در خود انباشته نکنید. انرژی های مثبتتان را افزایش دهید و روی چیزهایی تمرکز کنید که به درد شما می خورند و به نتیجه می رسند.
۸) اگر اقدامی به نتیجه نمی رسد، متوقفش کنید. یک اقدام احمقانه: «کاری را بارها و بارها با یک شیوه انجام دهید و انتظار داشته باشید که به نتیجه ای متفاوت برسید.»
خیلی ها به دلیل غرور، لجاجت یا تعصب، شیوه ای را تکرار می کنند که به نتیجه نمی رسد. شعاری جدید برای خود انتخاب کنید و دیگر کارتان را به شیوه قبلی انجام ندهید. وقتی روش هایی موثر نیستند انجام دادنشان را متوقف کنید.
۹) وقتی نمی دانید، کمک بخواهید. ما نمی توانیم همه چیز را بدانیم. نمی توانیم همه مشکلات را حل کنیم. وقتی به مشکلی برمی خورید، از دیگران کمک بخواهید. از یک تاجر، مشاور، وکیل یا مربی مشاوره بگیرید.
۱۰) اگر کاری شما را خوشحال نمی کند، انجامش ندهید. برای اینکه به هدفتان برسید، باید سختی هایی را بپذیرید و ممکن است هر لحظه نتوانید از کارتان لذت ببرید ولی در کل باید کارتان را دوست داشته و از انجام آن خوشحال باشید.
در غیر این صورت اهدافتان را ارزیابی و راهی را پیدا کنید که از پیمودن آن لذت ببرید
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#106
Posted: 2 Aug 2013 07:57
روشهای آسان برای تبدیل یک روز بد به یک روز خوب !
همه ما روزهایی را داشتهایم که سراسر استرس و خستگی بوده است. اما چرا؟ چرا یک صبح بد باید کاری کند که کل روزمان بد باشد؟
یک روز بد قرار نیست تا آخر بد بماند!
از دنده چپ بیدار شدید؟ به نظرتان امروز یکی از آن روزهای وحشتناک است؟
این روزها برای همه ما گاهی پیش میآید. و معمولاً روزی که بد شروع میشود، هرچه پیش میرود بدتر هم میشود و آخر به یک روز واقعاً وحشتناک تبدیل میشود. این یک تجربه کاملاً آشنا است—همه ما روزهایی را داشتهایم که سراسر استرس و خستگی بوده است. اما چرا؟ چرا یک صبح بد باید کاری کند که کل روزمان بد باشد؟
این مسئله دلایل مختلفی دارد. بعضیاوقات یک "تاثیر غالب" با اتفاقات بد وجود دارد که باعث میشود یک اتفاق بد به اتفاق بد دیگری منتهی میشود. (مثلاً صبح خواب میمانید به همین دلیل وقتی پشت فرمان توی ترافیک نشستهاید کلی استرس دارید و همین باعث میشود دیر سر کار برسید، بخاطر دیر رسیدن رئیس با شما دعوا میکند و به همین دلیل کار بیشتری سرتان میریزد و همینطور تا آخر).
همچنین چند اتفاق بد در اول صبح، رویکرد ذهن ما را منفی میکند و باعث میشود استرس بیشتری برای خودمان ایجاد کنیم. ممکن است با دیگران بدرفتاری کنیم و باعث شویم آنها هم کمی با ما غیرمحترمانه رفتار کنند و کمتر درکمان کنند. ممکن است اتفاقات بد بیشتر نظرمان را بگیرد و کمتر متوجه اتفاقات خوب و مثبت شویم. ممکن است فرصت تجربههای خوب را از دست بدهیم چون ذهنمان را درگیر فکر کردن به اتفاقاتی که صبح افتاده کردهایم.
اما برای اینکه اجازه ندهیم روزی که بد شروع شده بد تمام شود چه باید بکنیم؟ در زیر چند ایده عملی به شما پیشنهاد میدهیم.
با یک دوست خوب حرف بزنید
اینجا، تاکید روی "خوب" بودن است. تقاضای حمایت از کسی که مهارت شنیدن حرفهایتان را ندارد یا واقعاً و از ته دل رغبتی برای حمایت کردن از شما ندارد باعث میشود احساس بدتری پیدا کنید. بهترین کاری که برای ایجاد حس تعادل میتوانید انجام دهید این است که کسی را پیدا کنید که به حرفها و احساساتتان گوش دهد، با شما همدردی کند و بعد کمکتان کند به نکات مثبت قضیه نگاه کنید و رویکردی تازه برایتان ترسیم کند. بعضی اوقات حتی شنیدن حرفهایتان و همدردی کردن باعث میشود خودتان بتوانید از آن حالت بیرون بیایید.
یک وقفه مدیتیشنی ایجاد کنید
مدیتیشن ابزار بسیار خوبی برای کمک به تغییر رویکرد ذهن است. حتی یک مدیتیشن 5 تا 10 دقیقهای هم میتواند شما را از استرستان جدا کرده و کمکتان کند با یک دیدگاه تازه روز را دنبال کنید.
به نعمتهایی که خداوند بخشیده فکر کنید
قدردانی و شکرگذاری فواید عالی برای کنترل استرس و سلامت شما دارد. وقتی به این فکر میکنید که چقدر نکات خوب و مثبتی در زندگیتان است فکر کردن به بدیها و نقاط منفی خیلی سخت میشود! 10 نعمت یا استعدادی که بخاطر آن قدردان و شکرگذار خداوند هستید را بشمارید و ببینید چطور رویکردتان عوض میشود و روزتان را زیباتر میبینید.
ورزش کنید
خیلی وقتها کمی ورزش کردن همه چیز را تغییر میدهد. تولید اندورفین استرس شما را از بین برده و انرژی منفی را از روزتان بیرون میکشد، حتی اگر آن ورزش برای چند دقیقه باشد. تازه تناسباندام هم چیز خیلی خوبی است!
شکلات بخورید
بله، شاید این کمی با نکته قبلی در تضاد باشد اما یک تکه کوچک شکلات با یک فنجان چای سبز و یک وقفه کوتاه باعث میشود استرستان را بیرون بریزید و کلی روحیهتان عوض شود. البته ممکن است این نکته برای همه موثر نباشد.
چالش را بپذیرید!
یک دیدگاهی که میتوانید تغییر شگرفی در تجربه شما از استرس ایجاد کند این است که موقعیت موجود را نه به شکل یک "تهدید" بلکه به شمل یک "چالش" ببینید. یک تغییر کوچک در طرز نگاهتان به موقعیت کمکتان میکند در نقاط منفی اسیر نشوید و خیلی زود از آن بگذرید.
ممکن است یک روز دردودل کردن با یک دوست خوب روز بدتان را تغییر دهد و روز دیگر راهکارهای دیگر به دردتان بخورد. تنها کاری که میکنید باید این باشد که سعی کنید به هر طریقی انرژی منفی را از خودتان و روزی که پیش رو دارید دور کنید.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#107
Posted: 2 Aug 2013 07:58
ده بذر خوشبختی
1_ عشق و محبت.
2_ قدر دانی.
3_ کنجکاوی.
4_ شور و هیجان.
5_ مصمم بودن.
6_ نرمش پذیری.
7_ ایمان و اطمینان.
8_ خنده رویی.
9_ شادابی و تندرستی.
10_ حس نیکوکاری.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#108
Posted: 2 Aug 2013 07:59
15 گام رسیدن به موفقیت در 15 روز
روز اول
از کارهایی که ناچاری انجام بدهی لذت ببر. نق زدن تنها تو را خسته می کند و نمی گذارد کار را درست انجام دهی، اما اگر با موفقیت مانند یک دوست رفتار کنی، مثل دوست همه جا به دنبال خواهد بود.
روز دوم
سعی کن کارهایت را از صمیم قلب انجام دهی، نه به صرف اینکه ناچاری انجام دهی، باید به کارت ایمان داشته باشی. یک جریان آب ضعیف، تنها نیمی از باغچه را آبیاری می کند.
روز سوم
موارد غیرقابل تغییر را همان طور که هست بپذیر. خواستن تنها، چیزی را تغییر نمی دهد. خواستن، باد را از وزیدن بازنمی دارد و برف را به آب نبات تبدیل نمی کند. اگر می خواهی چیزها را به چیزی بهتر از خودشان تبدیل کنی، با آنها همان گونه که هستند مواجه شو.
روز چهارم
تمرین کن تا از درون شاد باشی. اجازه نده دیگران برای شاد کردن تو تصمیم بگیرند. خودت رئیس کارخانه
شادی سازی باش.
روز پنجم
ذهنت را همانند ابر سفیدی که در آسمان است، آزاد کن. تلاش کن، اما نتایج کار را به خدا واگذار. برای ابر چه فرقی می کند باد از کدام سو بوزد، چرا وقتت را برای چیزی که در کنترل تو نیست، تلف می کنی؟
روز ششم
وقتی تصمیم به انجام کاری می گیری، از خود نپرس: من چه می خواهم؟ بلکه بپرس: چه کاری به نفع همه است؟ اگر به فکر منافع دیگران باشی، دیگران در کنارت کار خواهند کرد و کمکت خواهند کرد تا موفق شوی.
روز هفتم
هنگام تصمیم گیری ابتدا نباید بپرسی، از این کار چه نفعی عایدم خواهد شد؟ پرسش درست این است که: چه کاری به نفع همه است؟ خانه زمانی مستحکم خواهد شد که همه دیوارهایش استوار باشند.
روز هشتم
وقتی کار به مشکل می خورد، نه دیگران را سرزنش کن و نه خود را، انسان وقتی شنا یاد می گیرد که از فرو رفتن در آب نترسد.
روز نهم
برای موفقیت در هر کار، باید ابتدا تصویر واضحی از نقشه کار داشته باشی. آنگاه، همان طور که در باد شدید، نخ بادبادک را محکم نگه می داری، باید هدفت را هم به همان محکمی نگه داری.
روز دهم
اگر طرحی در عمل مشکل تر از آن شد که فکر می کردی، دلسرد نشو. همه چیز این دنیا همینطور است، به خصوص اگر ارزشمند باشد. لاجرم خود حبابی بیش نبود، زیبا اما توخالی.
روز یازدهم
مشکلات، ما را قوی و به سمت پیروزی های بزرگتر هدایت می کنند. کوهنوردی آسان نیست، اما منظره ای هم که از قله کوه دیده می شود، بسیار زیباست.
روز دوازدهم
اراده ات را قوی کن. خود را به انجام کارهایی وارد کن که برایت مشکل اند. سپس آنها را با جدیت انجام بده. بعد از مدتی خواهی دید که اراده ات همانند گرزی فولادی، سخت و درخشان شده است.
روز سیزدهم
با انرژی کامل روی کارهایت تمرکز کن. شیشه های رنگی کلیسا، هنگام عبور نور، بسیار زیبا و درخشان می شوند. کارهایت را هم اگر با انرژی انجام دهی، شفاف و زیبا خواهند شد.
روز چهاردهم
هنگامی که قصد انجام کاری را داری، از خود نپرس: دیگران آن را چگونه و با چه روشی انجام داده اند؟ بلکه بپرس: چگونه می توانم آن را درست و به بهترین وجه ممکن انجام دهم. این را بدان که همواره حقیقتی تازه در انتظار کشف شدن است. بدون وجود این احساس و حقایق، کریستف کلمب هرگز به امریکا نمی رسید و گراهام بل تلفن را اختراع نمی کرد.
روز پانزدهم
هر کاری را با جان و دل انجام بده. اگر شعاع انرژی ات را مانند ذره بینی که نور خورشید را متمرکز می کند، روی موانع تمرکز دهی، هر مانعی که سر راهت باشد خواهد سوخت.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#109
Posted: 2 Aug 2013 08:07
چرا مردم به آن چه می خواهند نمی رسند؟
چرا مردم به آن چه می خواهند نمی رسند؟
یکی از دلایل اصلی که چرا اکثر مردم به آن چه می خواهند نمی رسند این است که اصلاً تصمیم نگرفته اند چه می خواهند و آرزوهای خود را به صورت شفاف و با ذکر جزئیات کامل مشخص نکرده اند.
برنامه ریزی در اوایل کودکی اغلب مسیر خواسته های شما را تعیین می کند.
تنها مسئله ی مهم این است که بدانید جایگاه یا مرحله ای که می خواهید به آن برسید، کجاست و چگونه است. اگر به طور واضح بدانید که چیست، چگونگی آن خودش مشخص می شود.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#110
Posted: 2 Aug 2013 08:09
بخشش حقیقی آن است که از وجود خود به دیگری هدیه کنی
وقتی از دارایی خود چیزی میبخشی چندان عطایی نکردهای. بخشش حقیقی آن است که از وجود خود به دیگری هدیه کنی.
دارایی تو چیزی نیست جز متاعی که از ترس نیازهای فردا آن را نگاهبانی میکنی. کسانی هستند که از بسیار اندک میبخشند تا به وصف کرامت شناخته شوند و همین شوق به نام و شهرت هدیه آنان را مسموم میکند.
و کسانی هستند که از کم، تمام را میبخشند. آنان به حیات و کرامت بیپایان آن ایمان دارند و کیسهشان هیچگاه تهی نخواهد ماند.
و کسانی هستند که با لذت میبخشند و همان لذت پاداش آنهاست.
و کسانی هستند که به رنج و سختی میبخشند و آن رنج و سختی غسل تعمید آنهاست تا از تعلق دنیوی پاک شوند.
و کسانی هستند که میبخشند و از رنج و لذت فارغند و سودای فضیلت و تقوی نیز در سر ندارند.
خداوند از دستهای چنین بخشندگانی با آدمیان سخن میگوید و از پشت چشم آنان بر زمین لبخند میزند.
بخشیدن در پاسخ درخواست نیکوست، اما نیکوتر از آن، بخشیدن پیش از درخواست از راه فهم است.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟